تکریم در تکثیر


محدث تک فلاح
خبرنگار

اشک روی چشمانش نمی‌ماند. گویی رودخانه‌ای، چشمه‌ای یا حتی دریاچه‌ای پشت پلک‌هایش خروشان شده بود. از این که نام پسرش را بردم پشیمان نبودم اما این حال او دلم را همراهش کرد. فرزندش را در شرایطی تقدیم اسلام کرده بود که دو دختر و یک پسر دیگر نیز داشت. برای نشان دادن دستخط  پسرش ذوق عجیبی داشت. لای پر قو نگه‌شان داشته بود که اگر غیر از این بود، کاغذ و مقوای 40-30 سال پیش که سالم نمی‌ماند، استخوان که نیست ...!
خوشحال بود که بالاخره یوسف گمگشته‌اش را بازگردانده‌اند. «مهدی» مادر به خانه برگشته بود؛ اما بی‌جان! چهارپاره استخوان.
مادر را نشاندم که با او گپی بزنم. از خاطرات تشییع می‌گفت و روی ابرها می‌رفت و برمی‌گشت. اما! دخترش بعضاً میان کلامش دستش را فشار می‌داد و آرام و زیر لب در گوش مادر می‌گفت:  «مامان!» اشاره کردم و با چشمم گفتم: «بگذار راحت باشد!»
وقتی از پسرش حرف می‌زد حس غرور در چشمانش موج می‌زد. با افتخار می‌گفت:  «پسر شهیدم!»
بلند شد و پرده را کنار زد و خیابان را نگاه کرد و آه بلندی در راستای افق دور دیدش کشید و گفت: «دلم برایش تنگ شده!» مادر است دیگر ...
در مسیر برگشت فقط به دل بزرگش دل داده بودم. یاد این افتادم که مادر شهید انقلاب در برابر امام خمینی (ره) عکسی از پسر بزرگش را روی زمین گذاشت. عکس دوم را که نشان داد، شانه‌های امام خمینی (ره) لرزید. نه تنها عکس سوم را بیرون نیاورد، همان دو عکس را هم سریع زیر چادرش برد و خیلی جدی و مقاوم گفت: «چهارتا پسرمو دادم که اشکتو نبینم!»
این‌که مادران و همسران و دختران شهدا چه کشیده‌اند به کنار! حرف این بار این است:  «ما چه کرده‌ایم؟»
تکریم مادران و همسران شهدا یک روز در تاریخ را به خود اختصاص داده است اما ما آن را در منزوی‌ترین حالت ممکن انجام دادیم. هرازچندگاهی در جشنواره‌ها و مناسبت‌ها و مراسم‌ها، قاب تقدیری و کتاب و یادبودی برایشان در نظر گرفتیم و با ثبت این خاطره به خودمان بالیدیم در حالی که فراموش کردیم که تکریم واقعی آنها تکثیر آنها در جامعه است؛ زنی که فرزندانی به معنای واقعی کلمه انسان را تربیت کرده، آنها را از دست داده ولی نه تنها گله و شکایت نکرده بلکه بیش از پیش به فکر مجاهدت در راه خداست، حتماً ویژگی‌های شخصیتی خاصی دارد که می‌تواند الگوی سایر زنان قرار بگیرد اما در مواجهه با چنین الگوی زنده‌ای، ما به روایت‌های معمولی از خاطرات اکتفا کرده‌ایم. کار عمیق روی شخصیت آن‌ها انجام نداده‌ایم تا مؤلفه‌های شخصیتی را استخراج کنیم. در بازتاب آن‌ها در جامعه نیز آنچنان که باید عمل نکرده‌ایم.
آنها که مزدشان را گرفتند و از معرکه میدانِ دنیا سربلندی را به ارمغان بردند. این ما بودیم و هستیم که زندگی را با فراموش کردن راه و فکرشان باختیم.
با مروری ساده به سال‌های پس از انقلاب و جنگ و عملکرد مجریان حوزه‌های مختلف متوجه می‌شویم که گرچه تلاش‌هایی شده اما کاری که باید انجام می‌شد نشده است؛ می‌شد روایت‌های نابی از این زندگی‌ها و سبک فرزندپروری این مادران درآورد، شاخصه‌های اخلاقی بسیاری در شنیدن خاطرات شان از «زن انقلاب» بیرون کشید و الگوهای قابل لمس از زن جنگ استخراج کرد. متأسفانه تا به حال کمیت فعالیت در این حوزه لنگ زده است و ما خیلی از این مادران را که هر کدام می‌توانستند در قامت استادی به ما درس‌های زیادی بیاموزند از دست داده‌ایم؛ اما نباید فراموش مان شود که مادران شهدای مدافع حرم، مادران شهدای امنیت و... امتداد نسل این زنان هستند و می‌توان حداقل قصور گذشته را نسبت به آنان برطرف کرد.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8096/19/639228/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها