گفت‌وگو با کارگردان مجموعه سردار سلیمانی

مصایب روایتگری از قهرمانان ملی زیر سایه مدیران کار نابلد!


زینب رازدشت
خبرنگار

​​​​​​​ گویا برای تولید خرده‌روایت‌ها با مشکلات غیرمعمولی مواجه بودید! در این رابطه توضیح ‌می‌دهید؟
اولین سری خرده‌روایت‌ها مربوط به روایت‌هایی از زندگی شهید رجایی و شهید لاجوردی در سال 98 بود. در آن مقطع تقریباً هیچ مجموعه و ارگانی که مسئولیت‌شان حمایت از چنین کارهایی است، پای کار نیامدند.

 اشاره شما به کدام نهادها است و دلایل همکاری نکردن چه بود؟
از صداوسیما تا حوزه هنری، سازمان تبلیغات، سازمان اوج و سایر مجموعه‌های خُرد و کلان متولی این حوزه در ابتدای امر ایده خرده‌روایت‌ها را چندان تحویل نگرفتند و از کنارش به سادگی عبور کردند. دلایلی برای همکاری نکردن مطرح می‌کردند که به هیچ عنوان قانع‌کننده نبود. به نظر من خوشبینانه‌ترین دلیلش این بود که جرأت و جسارت کافی را نداشتند، شاید چون این فرم برایشان آشنا نبود و هنوز کسی برای روایت زندگی افراد شاخص ملی از این روش استفاده نکرده بود یا ممکن است دغدغه ساخت این نوع کار برایشان وجود نداشت.
معتقدم تا زمانی که ارزش یک ایده جدید و متهورانه برای کسی اثبات نشود، برخی از مدیران کم‌جرأت ما به سمتش نخواهند رفت. به هرحال ترس، از جهل می‌آید و زمانی که فردی دانش و سواد کافی را در آن جایگاه نداشته باشد، نمی‌تواند متوجه آن ایده و ساخت اثر شود و حتی ‌می‌ترسد که مبادا ایده خوبی نباشد و خروجی مورد انتظار حاصل نشود و شاید مدیریت و میز و صندلی‌اش زیر ‌سؤال برود.
درنهایت همزمان با مذاکرات طاقت‌فرسا که موجب اتلاف وقت بود، کار را با دوستانی در یک دفتر کوچک در بخش خصوصی با کمترین هزینه شروع کردیم تا جایی که حتی تهیه‌کننده مجموعه مبلغی را از اقوامش قرض گرفت. ما به‌ دلیل امکانات و اعتبارات محدودمان، مجبور شدیم ساعت‌های فیلمبرداری را در یک روز افزایش دهیم تا جایی که برای یک اپیزود 18 ساعت سر فیلمبرداری در یک روز بودیم.
در تولید سری اول این مجموعه با سختی‌هایی همراه بودیم که البته وقتی اپیزودهای اولیه در مرحله پس‌تولید بود، شبکه افق برای سه اپیزود مربوط به شهید لاجوردی قول همکاری مالی دادند. البته پس از گذشت حدود شش، هفت ماه از ساخت سری اول (هشت اپیزود درباره شهید رجایی و باهنر)، باقیمانده هزینه را از سازمان تبلیغات اسلا‌می‌ دریافت کردیم. به هر حال جای تأسف بود که بخواهیم برای ساخت فیلمی‌ کوتاه درباره رئیس‌جمهور شهید کشور التماس نهاد متولی را داشته باشیم و آنها برای پرداخت هزینه تولید چنین آثاری سرمان منت بگذارند. پس از ساخت سری اول این مجموعه توجهات جلب شد و به مرور برخی نهادها وارد میدان شدند.

 برای ساخت اپیزودهای شهید حاج قاسم سلیمانی هم با چنین مشکلاتی روبه‌رو بودید؟
سال بعد این ماجرا یعنی سال 99 به سراغ بنیاد مکتب حاج قاسم رفتیم تا اشکالی به لحاظ محتوایی وارد نباشد و در نهایت کار با معاونت طرح و برنامه سازمان صداوسیما بسته شد. باز هم به‌ دلیل مشکلات اعتباری کار را در سخت‌ترین شرایط ساختیم چراکه اعتبارات اندک و فشار کار زیاد بود.
فیلمبرداری اپیزود دعوت همزمان با سال 99، در ایام کرونا بود و تقریباً 18 ساعت یک گروه حدوداً 60 نفره در یک خانه بودیم و کار را از ساعت 12 ظهر آغاز کردیم و تا ساعت 6 صبح فردای آن روز ادامه دادیم.
بازیگر نقش حاج قاسم و ابومهدی، عراقی بودند و نزدیک به یک ماه پروسه دریافت ویزایشان به طول انجامید و دقیقاً در روز فیلمبرداری اپیزود دعوت، بازیگران عراقی‌مان ساعت 18 به لوکیشن رسیدند.
آنها شهروند عادی بودند و تا به حال تجربه بازیگری نداشتند. بلافاصله که به محل فیلمبرداری رسیدند، گریم و وارد بازی شدند. همچنین بازیگر نقش حاج قاسم فارسی بلد نبود و البته بازیگر نقش ابومهدی المهندس تا حدودی با زبان فارسی آشنایی داشت. مشکلات‌مان خیلی زیاد بود؛ از تولید بگیرید تا کوته‌نظری‌هایی که در پخش اعمال شد.

 یعنی برای پخش این مجموعه روایت‌ها با مشکلاتی روبه‌رو بودید؟
بله، حتی برای پخش هم مشکل داشتیم. طی فرایندی شبکه سه ناظر پروژه شده بود. یعنی شبکه سه واسطه این پروژه میان مکتب حاج قاسم و معاونت طرح و برنامه صداوسیما بود. هنگام خروجی گرفتن اپیزودها با اعمال نظرهای غیرفنی و سلیقه‌ای مواجه بودیم که موجب بروز اختلافاتی شد. وقتی با مقاومت من به‌عنوان کارگردان و مدیر هنری پروژه مواجه شدند در نهایت به روشی غیرحرفه‌ای و از روی لجبازی مانع از پخش این مجموعه از شبکه سه سیما شدند. در نهایت برای پخش دیگر اپیزودها با آقای شاه‌آبادی معاونت سیما هماهنگ کردیم تا شاهد پخش آن در دیگر شبکه‌های سیما باشیم. کار برای شهید حاج قاسم سلیمانی قهرمان ملی کشور بود اما متأسفانه برای ساخت اثری درباره او دچار دیکتاتوری‌های شخصی ‌شدیم. از این اتفاقات زیاد بود که ‌می‌توانم ساعت‌ها درباره آن صحبت کنم.

 ظاهراً برای اپیزود توکل که در خصوص درخواست بارزانی از حاج قاسم سلیمانی برای دفاع از شهر بود، با حواشی و مشکلات ملی و فراملی مواجه بودید.
بله، بخشی از مشکلات‌مان داخلی و بخشی دیگر فراملی بود. مشکل داخلی‌مان تأمین امکانات لازم برای این اپیزود بود که البته با نیروی هوافضای سپاه هماهنگ شد. در این زمینه باید گفت این هماهنگی در قالب پروسه اداری نبود بلکه یکی از عوامل در راهرو با سردار حاجی‌زاده روبه‌رو می‌شود و همان جا تأیید سردار را دریافت ‌می‌کند. همچنین نیروهایی که نقش رزمنده را در اپیزود داشتند، توسط نیروهای پایگاه بسیج بود که به‌ صورت فی‌سبیل‌الله در محل فیلمبرداری حاضر شدند.
همچنین محل فیلمبرداری که باید صحنه‌های کاخ بارزانی را به تصویر ‌می‌کشیدیم، متعلق به وزارت امور خارجه بود که متأسفانه بنا به دلایل غیر اداری فرایند کسب مجوز توسط یکی از مدیران ارشد وزارتخانه با مشکل مواجه شد. سپس در کمال ناامیدی و در شب فیلمبرداری، ایمیلی به دکتر ظریف زدیم و در نهایت یک تایم 12 ساعته‌ای (از ساعت 19 تا ساعت 7 صبح فردای آن روز) به ما اجازه فیلمبرداری دادند. آن 12 ساعت هم تماماً به فیلمبرداری نگذشت چون ما باید سالن غذاخوری مجموعه را با آکسسوار اجاره‌ای خودمان به کاخ بارزانی تبدیل می‌کردیم. نزدیک به دو ساعت درگیر خارج کردن میز و صندلی‌های رستوران و جایگزین کردن مبلمان و وسایل کرایه‌ای بودیم و از ساعت 22 شروع به فیلمبرداری کردیم. همچنین به‌ دلیل زمان اندک نتوانستیم همه پلان‌ها را فیلمبرداری کنیم و پلان‌های این صحنه بسیار اندک شد. سکانس مربوط به داعش در این اپیزود را هم در انباری همان مجموعه فیلمبرداری کردیم.
پس از پخش این اپیزود در فضای مجازی، با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان روبه‌رو بودیم تا جایی که صفحه مجازی که این اپیزود را در آن قرار دادیم، در چند ساعت سبب افزایش ده‌ها برابری تعداد مخاطبان آن شد.
در ادامه شاهد بودیم در قسمت اقلیم کردستان عراق، خاندان بارزانی شروع به شانتاژ کردن و موضع گرفتن در برابر روایت مطرح شده در این اپیزود کردند که این روایت دروغ است در حالی که بارها این روایت از سوی مسئولان ارشد کشور در برنامه‌های مختلف صداوسیما مطرح شد، اما با من تماس گرفتند که قرار است بیانیه‌ای صادر شود مبنی بر اینکه گروه سازنده هیچ ارتباطی با جمهوری اسلا‌می ‌ندارد و عوامل این مجموعه هم نباید مخالفت کنند.
به نظر ‌می‌رسید این صحبت‌ها قدری بی‌منطق باشد، چراکه ساخت چنین فیلمی‌ بدون حمایت‌های نظام همچون هلی‌کوپتر و موقعیت کاخ بارزانی امکان‌پذیر نبود و حالا مسئولان امر چگونه ‌می‌توانستند ادعا کنند عوامل سازنده این مجموعه ارتباطی به نظام ندارند یا خودشان خودسر و زیرزمینی چنین اثری ساخته‌اند؟! به هر حال در آن شرایط از داخل کشور و از طرف بخشی از مدیران تحت فشارهای بسیار بودیم، هرچند که بسیاری از مدیران ارشد کشور از ما تقدیر، تشکر و حمایت کردند. از جمله آقای رئیسی که آن ایام رئیس قوه قضائیه بودند.

 و حرف ناگفته...
حرف آخر را با جمله‌ای از شهید چمران به پایان ‌می‌رسانم: تقوا از تخصص لازم‌تر است؛ آن را می‌پذیرم، اما می‌گویم: آن‌ کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، بی‌تقوا است»؛ به نظر ‌می‌رسد مدیران فرهنگی که تعهد دارند اما تخصص ندارند و مسئولیتی را برعهده ‌می‌گیرند، ظلم بزرگی اول به خودشان و بعد به مردم ‌می‌کنند.
انقلاب اسلا‌می ‌ما یک انقلاب فرهنگی است و اگر انقلاب اسلا‌می‌ کاری در عرصه فرهنگ کرده از انرژی درونی خودش بوده است و آنجایی که دست مدیران عرصه فرهنگ افتاده، ضعیف‌ترین بخش در کل مدیریت جمهوری اسلا‌می‌ است.
 متأسفانه در عرصه فرهنگ و هنر با ضعف بزرگ مدیریت فرهنگی روبه‌رو هستیم و کسانی که می‌خواهند کار تخصصی انجام دهند، باید بخشی از انرژی‌شان  صرف مبارزه با مدیریت فرهنگی شود.
در عرصه فرهنگ نیازمند مدیری متعهد، متخصص، مجرب و از همه مهم‌تر خلاق هستیم. چند درصد مدیران فرهنگی ما چنین ویژگی‌هایی   یکجا دارند؟!

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8096/28/639238/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها