چرا نهادهای فرهنگی اثر ندارند؟


رضا دبیری نژاد
موزه دار

​​​​​​​امروزه بسیار از اثربخشی نهادهای فرهنگی گله می‌شود و علت بسیاری از مسائل اجتماعی در حوزه فرهنگ دانسته می‌شود و حتی راه‌حل مشکلات محیط زیستی، اقتصادی و یا مسائل زیستی دیگر در فرهنگ دیده شده است، از این‌رو توقع می‌رود که نهادها و سازمان‌های متعدد فرهنگی در این حوزه‌ها وارد عمل شوند و به طور مستقیم بتوانند در حل مشکلات جامعه نقش ایفا کنند اما میان عملکرد نهادهای فرهنگی و مسائل موجود یا توقعاتی که از آنها می‌رود آن قدر فاصله است که می‌توان عملکرد نهادها را بی‌اثر یا فاقد رضایت اجتماعی قلمداد کرد. 
اما چرا؟ آیا علت در عملکرد نهاد است یا در توقعی که از آنها می‌رود؟ از سویی نهادهای فرهنگی به نهادهایی محصول‌گرا تبدیل شده‌اند و تنها تولید محصولاتی (یا رویدادهایی به مثابه محصول) می‌کنند که بتوانند خروجی آماری آنها را افزایش دهد از این‌رو می‌توان شکل‌گیری یک رویکرد کمی را در حوزه مدیریت فرهنگی شاهد بود. این رویکرد کمی سبب شده است که نهادها بیشتر درگیر سیاست‌های درون سازمانی شوند تا آنکه یک رویکرد اجتماعی داشته باشند.
مدیریت کمی بیشتر نهادها را یا در سطح بقای سازمانی نگه می‌دارد و یا وارد عرصه رقابت‌های سازمانی می‌کند که در هر دو صورت، آنها جامعه محور نخواهند بود. 
در نظر داشته باشیم که رویدادها و محصولات فرهنگی قرار بوده است واسطه رشد فرهنگی باشند تا آنکه خود به هدف تبدیل شوند در حالی که نهادهای فرهنگی امروزه بیشتر متولی این رویدادها و محصولات شده‌اند و این تولی‌گری به امر جاری آنها تبدیل شده است، این گونه است که می‌توانیم بگوییم که روزمرگی بر برنامه‌های فرهنگی مسلط شده است. اگرچه فرهنگ امر جاری است اما آنچه سبب تحول و گسترش فرهنگ می‌شود اتفاقاتی است که عادت‌ها و تکرارها را می‌شکنند و می‌توانند جامعه را ارتقا دهند، از همین رو روزمرگی در مدیریت برنامه‌های فرهنگی نهادها را به پیروی از امور جاری جامعه می‌کشاند تا آنکه خود بتوانند مشاهد‌ه‌گر و تأثیرگذار بر فرهنگ موجود باشند. برای اثرگذاری باید خود فرهنگ را شناخت و متناسب با خصلت‌های فرهنگ با آن مواجه شد، اما آنچه مشاهده می‌شود آن است که فرهنگ را به دستاوردهای فرهنگی تقلیل داده‌ایم و از این‌رو بیشتر به‌دنبال دستاوردهای فرهنگی هستیم و نهادهای فرهنگی را همانند بنگاه‌های تولیدی می‌نگریم و از آنها توقع تولید بیشتر داریم در حالی‌که دستاوردها حاصل فرایندهای فرهنگی هستند و باید در زیست فرایندی تولید شوند اما تقلیل فرهنگ به محصول حاصل عدم شناخت فرهنگ و خصلت‌های فرهنگی است که خود باعث می‌شود تا تمایزهای فرهنگی و اثربخشی فرهنگی را که حاصل انجام یک فرایند است درنیابیم. این همان چیزی است که سوی دیگر مسأله را بازمی‌نمایاند یعنی اشتباهی که در توقع از نهادهای فرهنگی وجود دارد که سبب شده است رضایتمندی از عملکرد نهادهای فرهنگی به دست نیاید. 
در واقع باید اذعان کنیم که  تقلقل فرهنگ مشکلی است که همه نهادهای فرهنگی و هم جامعه به مثابه مخاطب نهادهای فرهنگی به آن دچار شده‌اند و در نتیجه نه می‌توانند رفتاری فرایندی برای مواجهه با فرهنگ داشته باشند و نه می‌توانند به سوی جامعه محوری گام بردارند از این‌رو اثربخشی آنها در حوزه فرهنگ بسیار کم شده است.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8096/16/639300/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها