نامادری و پسر 3 ساله قربانی حسـادت خانوادگی
گروه حوادث/ مرد کینهجو که در جنایتی هولناک و به خاطر ارث پدری، نامادری و فرزند خردسالش را با چاقو به قتل رسانده و با صحنهسازی قصد داشت علت این جنایتها را سرقت نشان دهد پس از دو ماه لب به اعتراف گشود.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ظهر روز نهم دی امسال وقتی مرد میانسال از سفر برگشت و وارد خانهاش در نظرآباد شد با صحنه دلخراشی روبهرو شد. همسر و فرزند 3 ساله اش در خانه با ضربههای چاقو به قتل رسیده بودند . مرد میانسال وحشت زده به کوچه دوید و با فریاد و گریه از همسایهها کمک خواست.
دقایقی بعد با اعلام موضوع به پلیس، مأموران گشت نزدیکترین کلانتری نظرآباد خیلی زود به صحنه جنایت آمدند و طولی نکشید که بازپرس حسین افشار از شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی نظرآباد نیز در محل حضور یافت و در نخستین گام دستور داد جسد مادر و کودکش که غرق در خون بودند، به پزشکی قانونی منتقل شوند.
در نخستین بررسیها مرد 52 ساله گفت: این زن همسر دوم من بود. چند سال قبل با هم ازدواج کردیم، من چند روز قبل به سفر رفتم و همسر و فرزندم در خانه بودند اما وقتی برگشتم با این صحنه روبهرو شدم.
با شروع تحقیقات تیم جنایی به چند نفر در این جنایت ظنین شدند. نخستین فرد خواستگار سابق مقتول بود که با ادامه تحقیقات از وی رفع اتهام شد. دومین مظنون این حادثه همسر سابق مرد میانسال بود، اما وی نیز خیلی زود از این اتهام تبرئه شد.
در این میان پسر مرد میانسال از همسر اولش نیز مورد تحقیق و بازجویی قرار گرفت که با توجه به مشاهده آثار خراش روی صورتش ظن مأموران به وی بیشتر شد.
در حالی که وی منکر این جنایات بود سرانجام پس از 2 ماه لب به اعتراف گشود و گفت: من در شرکت پخش مواد غذایی مشغول به کار بودم و خودم ازدواج کرده و به تازگی صاحب فرزند شده بودم، از وقتی پدرم از مادرم جدا شد من کینه او را به دل گرفتم. پدرم دو خانه و یک نانوایی داشت بعد از جدایی طولی نکشید که با این زن جوان ازدواج کرد.
من فرزند دوم پدرم بودم، برادر بزرگم بعد از مدتی با دختر این زن ازدواج کرد و بعد از مدتی پدرم نیز از همسر جدیدش صاحب یک پسر شد در این مدت پدرم بیشتر اموالش را به نام این زن و پسر کوچکش زده بود، این مسائل باعث شد اختلافات زیادی بین ما ایجاد شود.
این زن با رمالان زیادی در ارتباط بود حتی وقتی همسرم باردار شد او کاری کرد فرزندم سقط شود، من مطمئنم جادو باعث این اتفاق شد. این کارهای او باعث شد کینه زیادی در دلم ایجاد شود تا اینکه یک روز که پدرم برای کاری به شهرستان رفته بود پنهانی وارد خانه شدم. به خاطر اینکه مستأجر خانه صدای ما را نشنود نامادریام را از پذیرایی به اتاق خواب کشاندم و به بهانه اینکه پدرم دسته چکاش را میخواهد، در را بستم، از پشت دهانش را گرفتم و با چاقویی که از قبل تهیه کرده بودم چند ضربه به او زدم در جریان درگیری مقتول به صورتم چنگ زد بعد که از اتاق بیرون آمدم پسر این زن که 3 ساله بود از خواب بلند شد، او مرا شناخت از ترس اینکه مرا لو بدهد او را خفه کردم بعد با چاقو گلویش را بریدم بعد با بریدن النگوهای نامادری و سرقت آنها طوری صحنهسازی کردم که سارق وارد خانه شده و با این انگیزه آنها را کشته است، برای پاک کردن آثار انگشت خودم مایع سفیدکننده را با مایع ظرفشویی مخلوط کردم و روی اجساد ریختم بعد با شستن چاقو از محل گریختم.
مرد جوان که دو ماه در بازداشتگاه آگاهی بود سرانجام به دو جنایت اعتراف کرد. او مدعی بود در زمان ارتکاب جنایت قرص ترامادول مصرف کرده است.
او که خودش را مستحق مرگ میدانست، از کشتن برادر کوچکش احساس عذاب وجدان داشت و گفت وقتی فهمیدم پدرم بخش زیادی از اموالش را به نام این بچه کرده است، کینه زیادی از آنها به دل گرفتم.
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس البرز با اشاره به تکمیل پرونده و ارسال آن به همراه قاتل به مراجع قضایی، گفت: یادگیری مهارتهای کنترل خشم و گرفتن تصمیمهای معقول در مواقع عصبانیت میتواند از وقوع جنایات اینچنینی پیشگیری کند. این متهم پس از اعتراف به دو جنایتی که مرتکب شده روانه زندان شد و بزودی در دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه میایستد.
پیرمرد به خاطر پول زنش را کشت
گروه حوادث/ زن سالخورده وقتی از پرداخت پول به شوهرش امتناع کرد از سوی وی به قتل رسید.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت ۵ صبح ۲۴ اسفند مرد جوانی هراسان و نگران با مأموران کلانتری ۱۵۷ مسعودیه تماس گرفت و از قتل مادرش خبر داد و گفت: من در ساختمانی زندگی میکنم که پدر ۸۶ ساله و مادر ۷۵ سالهام ساکن آن هستند. ساعتی قبل صدای فریادهای پدر و مادرم را شنیدم. به تصور اینکه دوباره آنها باهم دعوایشان شده زیاد توجه نکردم اما ناگهان صدایشان قطع شد. دقایقی بعد برای پیگیری موضوع و پرسیدن حالشان خودم را به طبقه پایین و خانه آنها رساندم و زنگ در آپارتمان را زدم. لحظاتی طول کشید تا پدرم در را باز کرد. ظاهر پدرم آشفته و دستانش خونی بود، سراغ مادرم را گرفتم که پاسخ نداد. با نگرانی وارد خانه شدم چندین بار مادرم را صدا زدم جوابی نشنیدم تا اینکه وارد اتاق خواب شدم و ناگهان جسد خونین مادرم را دیدم .
به دنبال این تماس، مأموران پلیس با بازپرس محمدحسین زارعی تماس گرفته و گزارش مرگ پیرزن را اعلام کردند. دقایقی بعد نیز تیم جنایی به محل حادثه رفتند.
مرد ۸۶ ساله در تحقیقات گفت: همسرم یک واحد آپارتمان داشت که آن را اجاره داده بود. تمام پول اجاره هم به حساب خودش واریز می شد . هربار میگفتم بخشی از این پول را به من بده یا در خانه خرج کن مخالفت می کرد .شب حادثه دوباره سر این موضوع با هم درگیر شدیم. از دستش عصبانی شدم و به او گفتم باید مقداری از اجاره خانهای که می گیری را در خانه خرج کنی، اما باز هم مخالفت کرد که سر همین موضوع دعوایمان بالا گرفت و بعد از آن همسرم بلند شد و به اتاق خواب رفت. من که از دست خساست های او خیلی عصبانی بودم ناخودآگاه چاقویی برداشتم و وارد اتاق خواب شدم و ضربهای به قلبش زدم. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم همسرم فوت کرده است و از شدت ناراحتی و شوک در کنار جسدش بودم که دقایقی بعد پسرم در آپارتمان را زد و موضوع قتل مادرش را فهمید.
به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت، پیرمرد بازداشت شد و جسد مقتول نیز به پزشکی قانونی منتقل شد.
پایان مرگبار فــرار راننــده پــژو
گروه حوادث/ پسر جوان که پس از اسپرت کردن خودرویش با دایی خود در حال پرسه زنی در شهر بود وقتی با دستور ایست پلیس رو به رو شد از ترس اینکه پلیس خودرویش را توقیف کند فرار کرد اما این فرار با مرگ پایان یافت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت ۴ صبح جمعه گذشته، خبر یک تیراندازی مرگبار در بزرگراه قم - تهران به بازپرس ساسان غلامی اعلام شد. با اعلام این خبر تحقیقات آغاز و در بررسیهای اولیه مشخص شد مأموران پلیس شهرستان پرند حین گشت به یک خودروی پژو ۴۰۵ با دو سرنشین مشکوک شده و به راننده دستور ایست دادهاند اما راننده بدون توجه به دستور ایست پلیس اقدام به فرار کرده است.
بدین ترتیب تعقیب و گریز آغاز شد و پژو سواران برای فرار از دست پلیس به سمت تهران متواری شدند، مأموران نیز به تعقیب آنها پرداختند و در نهایت پس از عبور از ایستگاه عوارضی، مأموران که بارها دستور ایست داده بودند برای متوقف کردن خودرو دست به اسلحه شده و به سمت خودروی پژو تیراندازی کردند. اما یکی از گلولهها به شیشه عقب خودرو پژو اصابت کرد و با عبور از آن به قفسه سینه مرد ۳۵ سالهای که کنار راننده داخل پژو نشسته بود اصابت کرد و مرگ مرد جوان را رقم زد.
پس از این حادثه خودرو متوقف و راننده توسط مأموران پلیس پرند بازداشت شد.
پس از انتقال راننده به اداره پلیس ، وی در بازجوییها درباره علت فرارش گفت: من عاشق خودروام هستم و هزینه زیادی هم برای آن کرده و پژوام را تبدیل به خودروی اسپرت کرده بودم و برایش باند و ضبط و ساب و بلندگوی گرانقیمت نصب کرده بودم. شب حادثه داییام از من خواست با هم سوار خودرو شویم و دوری بزنیم من هم قبول کردم. در حال پرسه زدن در اطراف شهر پرند بودیم که مأموران پلیس به ما مشکوک شدند. زمانی که مأموران به ما دستور ایست دادند، با توجه به اینکه خودروام کمی نامتعارف بود، ترسیدم که نکند خودرو توقیف شود. به همین دلیل فرار کردیم، علت فرارمان فقط ترس از توقیف خودروام بود.اگر میدانستم فرارم باعث مرگ داییام میشود هرگز این کار را نمیکردم.
پس از اظهارات راننده جوان، مأموران در بازرسی از خودروی پژو هیچ مورد مشکوکی پیدا نکردند.
بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی و تعیین کارشناس اسلحه در مورد نحوه تیراندازی و همچنین تحقیق از مأمورانی را که اقدام به شلیک کردهاند صادر کرد.
11 کشته، 366 مصدوم قربانی انفجار مواد محترقه
گروه حوادث: آخرین اخبار و گزارشهای حوادث چهارشنبه سوری تا شامگاه دیروز حاکی از مرگ 11 نفر بر اثر انفجار مواد محترقه بوده این درحالی است که آمار مصدومان حوادث چهارشنبه سوری در سال جاری نشان از افزایش شمار مصدومان نسبت به سالهای گذشته دارد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، جعفر میعادفر، رئیس اورژانس کشور درباره آخرین آمار مربوط به حوادث شب آخرین چهارشنبه سال گفت: متأسفانه از اول بهمن تا سه شنبه 24اسفند تعداد مصدومان چهارشنبه پایان سال 366 نفر بوده و فوتیها نیز به ۱۰نفر رسیده است؛ضمن اینکه ۳۱نفر از مصدومان هنوز بستری هستند، ۱۱۲نفر چشمشان آسیب دیده، ۴۴نفر قطع عضو و ۱۸۱نفر دچار سوختگی شدند.
انفجار پراید
«یحیی صالح طبری» سرپرست اورژانس تهران از حادثه انفجار خودرو با مواد محترقه در شهر قدس خبر داد و گفت: در این حادثه که بعد از ظهر دیروز رخ داد ۲ پسر ۱۸ و ۲۰ ساله مصدوم و به بیمارستان شهید مطهری منتقل شدند و یک مرد که هویتش شناسایی نشده جان باخت.
2 مصدوم در البرز
در پی بازی با نارنجکهای دست ساز 2 کودک البرزی دچار آسیب شدند. محمد جمشیدی، رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری کرج، گفت: ساعت ۲:۵۶ دقیقه بامداد دوشنبه در پی تماس شهروندان با سامانه ۱۲۵مبنی بر مصدومیت یک پسر 13ساله و یک دختر 10ساله در اثر بازی با نارنجک دستساز، مأموران آتشنشانی به سمت اختر آباد اعزام شدند و پس از تحویل مصدومان به عوامل اورژانس و ایمن سازی محل حادثه به کار خود پایان دادند.
2 مصدوم در شهر مجلسی
فرهاد حیدری رئیس اورژانس پیش بیمارستانی و مدیر حوادث دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گفت: پس از اعلام حادثه انفجار ترقه به مرکز اورژانس استان اصفهان، تیم اورژانس راهی محل حادثه شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که در این حادثه 2پسربچه ۱۴ساله از ناحیه سر، صورت و دست مصدوم شده اند که هر دو مصدوم بلافاصله به بیمارستان محمد رسولالله مبارکه منتقل شدند.
5 مصدوم در 2 حادثه اراک
آتشپاد دوم مسعود آقازیارتی رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اراک در این باره گفت: این دو سانحه ساعت ۱۸:۳۰روز دوشنبه در منطقه کوی ولیعصر(عج) و شهرک نبئی رخ داد و 5پسر جوان که در حال ساخت نارنجکهای دست ساز بودند دچار سوختگیهای شدید شدند و توسط عوامل اورژانس به مراکز درمانی اراک انتقال پیدا کردند.
وی با اشاره به اینکه بر اثر انفجار مواد محترقه بخشی از دو منزل مسکونی تخریب شد، افزود: موج انفجار موجب تخریب بخشی از دیوارها، شکستن شیشههای این دو منزل و حتی شیشههای خانه های اطراف شد اما آتش سوزی رخ نداد.
3 مصدوم در خوزستان
عارف شرهانی مدیر روابط عمومی مرکز اورژانس پیش بیمارستانی و مدیریت حوادث دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز نیز گفت: در پی حادثه انفجار ترقه که ساعت ۱۱:۵۲ روز سه شنبه در گتوند رخ داد، 3 نوجوان 14 تا 16ساله مصدوم شدند.
وی افزود: مصدومان این حادثه که از ناحیه صورت، دست و پا دچار جراحت شدند، توسط تکنیسینهای اورژانس ۱۱۵ به بیمارستان کارون گتوند انتقال یافتند.
پیامکهایی که زوج جوان را به جدایی رساند
گروه حوادث: زن جوان با برگه ابلاغیه در دست وارد اتاق قاضی شد، چهرهاش غمگین و چشمانش بیفروغ بود وقتی خودش را معرفی کرد قاضی از او خواست روی صندلی بنشیند. پروندهاش را که نگاه کرد در قسمت علت دادخواست طلاق نوشته بود: پیامک عاشقانه.
قاضی نگاهی به او انداخت و گفت: همسرت کجاست؟
بهار سرش را به سمت در ورودی شعبه چرخاند و گفت: بیرون ایستاده و سیگار میکشد. قاضی بلافاصله از مدیر دفترش خواست مرد جوان را به داخل راهنمایی کند. لحظاتی بعد مرد جوان با لباسی شیک و مرتب و در حالی که یک زنجیر و دستبند طلا بر گردن و دست انداخته بود با اجازه قاضی وارد اتاق شد. دقایقی بعد قاضی از بهار خواست تا درباره علت حضورشان در دادگاه توضیح دهد. وی که صدایش میلرزید گفت: حدود 6 ماه قبل من و کیان در خیابان با هم آشنا شدیم سه ماهی با هم دوست بودیم و بعد ازدواج کردیم. اما فقط چند هفته بعد از ازدواج متوجه شدم برایش پیامکهایی میآید که فرستنده ناشناس است و کیان سعی داشت آنها را پنهان کند وقتی میپرسیدم فرستنده کیست و چی فرستاده میگفت همکارانم هستند و موضوع کاری است. چون همسرم در یک مغازه لباس فروشی زنانه کار میکرد میدانستم که همکارانش اغلب خانم هستند اما این پیامکها جنبه کاری نداشت. من که شک کرده بودم به موضوع حساس شدم و بعد هم فهمیدم فرستنده پیامک یک خانم است. خیلی دوستانه و با آرامش به کیان گفتم که اگر قبل از من با کسی ارتباط دوستی داشته بهتر است دیگر رابطههایش را تمام کند و از این به بعد به من و زندگی مشترکمان متعهد بماند اما او مدام اصرار داشت که موضوع مهمی نیست و با کسی ارتباط ندارد.
در همین لحظه کیان حرف همسرش را قطع کرد و گفت: آقای قاضی من حسابدار هستم و در فروشگاه لباس زنانه کار میکنم به اقتضای شغلم گاهی مجبور میشوم به همکارانم که خانم هستند پیامک بدهم.
بهار رو به قاضی کرد و گفت: حاج آقا پیامک کاری اشکالی ندارد اما جوک و شوخی و فرستادن استیکرهای عجیب و غریب چه ربطی به کار دارد؟ من هم همکلاسی و دوست و آشنای مرد داشتهام آیا همسرم راضی میشود من به آنها پیامهایی از این دست بدهم و شوخی کنم؟ همکارانش اسم کوچک همسرم را صدا میزنند، او هم چنان با صمیمیت جوابشان را میدهد که واقعاً حسودیم میشود. بارها بهش تذکر دادم این رفتارها من را اذیت می کند اما میگوید اخلاق من همین است تو باید به من اعتماد داشته باشی نباید به من شک کنی شغل من همین است. آقای قاضی من یک زن هستم دوست ندارم کسی جز خودم به همسرم محبت کند و رفتار صمیمانهای داشته باشد، آدمی که متأهل هست و زن دارد و ادعا میکند عاشق همسرش است نباید اینگونه رفتار کند. با این حال من رفتارهای نامتعارف و نامناسب او را تحمل میکردم تا اینکه آخرین بار پیامک عاشقانهای دیدم که دیگر طاقت نیاوردم و دعوای سختی با هم کردیم.
مرد جوان ناگهان به میان حرفهای همسرش پرید و گفت: همکارم به من پیام عاشقانه نداد او تازه از همسرش جدا شده و حال روحی خوبی ندارد و فقط با من درددل میکند. بهار با نگاهی به حلقه ازدواجش گفت: حاج آقا میبینید چقدر برایش این رفتارها طبیعی است؟ درددل با یک زن غریبه و حرفهای احساسی و عاشقانه با یک زن دیگر را باید تحمل کنم تا به بدبینی و شکاکی متهم نشوم من دیگر نمیتوانم این رفتار را تحمل کنم یا باید شغلش را تغییر دهد یا طلاق میگیرم. کیان گفت: بهار جان تو باید بروی خودت را درمان کنی من نمیتوانم با کسی که بیماری سوءظن دارد زیر یک سقف زندگی کنم.
این حرف باعث ناراحتی و عصبانیت شدید بهار شد و گفت: آقای قاضی شنیدید؟ به من میگوید بیماری روحی و ذهنی دارم چرا؟ چون دوست ندارم همسرم را با زنان دیگر شریک شوم. حالا که اینطور شد طلاق میگیرم و 600 سکه مهریهام را هم تا آخر میگیرم. مگر اینکه متوجه رفتارهای اشتباهت بشوی و بدانی که ازدواج کردهای و دیگر مجرد نیستی که با هرکسی بخواهی ارتباط داشته باشی. قاضی پس از شنیدن صحبتهای این زوج گفت: بهتر است مدتی نزد مشاور بروید و اگر به نتیجه مثبتی نرسیدید 2 ماه بعد برای صدورحکم طلاق بیایید.
امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
در این پرونده آنچه که بسیار پررنگ و مشخص است این است که مرد جوان بین زندگی مجردی و متأهلی تفکیکی قائل نشده و هنوز فکر میکند در دوران مجردی به سر میبرد و هر رابطه آزادی را که میخواهد ادامه میدهد بر همین اساس هیچ توجهی هم به خواستههای معقول و بجای همسرش ندارد حتی وقتی که بهار نسبت به رفتارهای اشتباه کیان واکنش نشان میدهد به خاطر این که نمیخواهد بپذیرد رفتارش اشتباه هست فرار رو به جلو کرده و به همسرش برچسب بدبینی میزند تا خودش را تبرئه کند در صورتی که رفتارهای بهار کاملاً درست و منطقی است.
متأسفانه این روزها زوجهای جوان با تقلید از فرهنگهای اشتباه و الگوبرداری از دیگر کشورها که فرهنگشان با فرهنگ کشور ما متفاوت هست سعی دارند روابط آزاد و غلط خود را توجیه کرده و با داشتن همسر این گونه روابط آزاد را که کاملاً اشتباه هست رفتارهای روشنفکری جلوه بدهند و ساده از کنار این مسائل عبور کنند که این موضوع بیشک در روابط زوجها طلاق عاطفی ایجاد میکند و در نهایت هم باعث جدایی زوجین میشود.
ضرب و شتم پزشک گچسارانی به خاطر یک نسخه
گروه حوادث: پزشک یکی از بیمارستان های گچساران وقتی درخواست یکی از مراجعه کنندگان مبنی بر نوشتن نسخه با مشخصات فردی دیگر را رد کرد از سوی وی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
این پزشک گچسارانی که «مازیار هاشمی شادگان» نام دارد درباره جزئیات این حادثه به ایسنا گفت: ساعت ۲ و ۱۵ دقیقه بامداد دوشنبه در اتاق پزشک بیمارستان بی بی حکیمه(س) حضور داشتم که فردی حدوداً ۳۶ ساله به همراه یک خانم وارد اتاق شدند و تقاضای نسخه رادیولوژی داشتند. شناسه ملی فرد متقاضی را برای ثبت الکترونیک درخواست کردم که این فرد نیز در تماسی تلفنی با بستگانش یک شناسه ملی را اعلام کرد؛ اما هنگام ثبت مشاهده کردم که این شناسه متعلق به دختری ۱۰ ساله است که در ادامه برای این فرد توضیح دادم که همکارانم در بخش رادیولوژی از انجام چنین اقدامی حتماً ممانعت میکنند چرا که نوشتن چنین نسخهای قانونی نیست.
این پزشک ادامه داد: فرد مراجعهکننده با عصبانیت گفت که باید حتماً چنین نسخهای را بنویسید! بعد با الفاظ رکیک شروع به توهین به بنده کردند. در ادامه نیز این فرد مشت محکمی به صورتم زد و مرا زیر رگبار مشت گرفت که در این حال به روی زمین افتادم و زانویم بشدت آسیب دید. صورتم حدود ۶ بخیه خورد، درون دهانم هم بیش از ۲۰ بخیه خورده و سه تا از دندانهایم نیز شکسته و یک دندانم لق شده است. سپس مرد ضارب سوار خودرویش از بیمارستان خارج شد.
«سیدطاهر حسینی»، سرپرست شبکه بهداشت و درمان گچساران نیز با بیان اینکه متهم متواری است گفت: به درخواست رئیس بیمارستان بیبی حکیمه از طریق دستگاه قضایی ضرب و شتم پزشک این شهرستان را پیگیری خواهیم کرد. فرد ضارب به جای ارائه کد ملی خود از شماره کد ملی یک کودک استفاده کرده و پزشک معالج نیز از این کار غیرقانونی خودداری کرده که این اتفاق رخ داده است.