پیام عاشورا، پاسداشت عزت و کرامت انسانی است
مرگی که آبروی زندگی است
آیتالله عبدالله جوادی آملی
از بارزترین پیامهای نهضت عاشورا، تشخیص حق و باطل، صدق و کذب، حسن و قبح، ذلت و عزت، کوری و بینایی، کری و شنوایی، سفاهت و خردورزی، سرانجام، مرگ و زندگی است. همه انسانها با این معانی و مفاهیم در ارتباطند و اگر آنها را از هم تشخیص دهند، بهدنبال مصداق صحیح آن حرکت میکنند وگرنه گرفتار مغالطه در عمل خواهند شد. همه میخواهند بفهمند که حق یعنی چه و باطل چیست تا حق را پذیرفته، از باطل فاصله بگیرند. همگان درصدد هستند بدانند که صدق و کذب چیست تا صادق شوند و از کذب پرهیز کنند. همچنین تمایل دارند بفهمند که عزت و کرامت و ذلت و لئامت در چیست تا عزیزانه و کریمانه زندگی کنند و از زندگی ذلت بار و لئیمانه بپرهیزند.
واقعیت مرگ و زندگی
ریشه همه این امور، مرگ و زندگی است و همه میخواهند بدانند که حیات و مرگ چیست؟ به ظاهر، این گونه از الفاظ، مفاهیم روشنی دارند و هر انسانی خیال میکند که تشخیص معانی آنها آسان است. از این رو، میپندارد که نیازی به راهنما ندارد و خود را در تشخیص مصادیق آن موفق میبیند. چنین پنداری در بسیاری از افراد وجود دارد، هم آنها که سلطه گرند و هم کسانی که سلطه پذیرند.
سلطهگر میگوید: حق با من است و سخنم صادق است و من عزیز، کریم، بصیر، خردورز و زنده ام. در مقابل، سلطه پذیر نیز همین ادعا را دارد، چنان که انسان ستم ستیز نیز همین دعوا را دارد. بنابراین، تشخیص این امور برای بسیاری از افراد آسان نیست و باید در این کار از منبع اصلی شناخت، یعنی قرآن و خاندان اهل بیت(ع) بهره گرفت. خداوند در قرآن فرموده است: عدهای را شما ظاهراً خردمند، بصیر و شنوا میپندارید، اما آنها سفیه، کور و کرند و گروهی را راستگو میدانید، اما آنها دروغگویند و برخی را محق میدانید، ولی آنها باطل گرایند و سرانجام میفرماید: و گروهی را زنده میدانید، حال آنکه آنها مرده اند؛ (لهم قلوب لایفقهون بها و لهم أعین لایبصرون بها و لهم اذان لایسمعون بها). سرانجام، قرآن کریم همه این امور را جمعبندی میکند و میفرماید: اینان مردهاند، ولی شما آنها را زنده میپندارید. کافر مرده است و کسی که میگوید: همه هویت انسان از گهواره تا گور خلاصه میشود و پس از آن هیچ خبری نیست، چنین کسی چون همه حیات را در قلمرو طبیعت خلاصه میکند، از نظر جان مرده است. از این رو، بصیر، سمیع، محق، صادق، عزیز و کریم نیست؛ چون لاشه صرف، از این اوصاف کمالی بیبهره است.
زندگی عزتمند در سایه حق
سالار شهیدان(ع) مانند آبای گرامی و خاندان کریمش تا میتوانستند از راه تعلیم و تزکیه و پند و اندرز، این گونه از معانی را برای عموم مردم تشریح میکردند. در آن عصر و زمان، داعیه داران فراوان بودند، به گونهای که سردمداران حکومت اموی از یک سو سخن میگفتند و خاندان اهل بیت(ع) از سوی دیگر، درست مانند عصر موسای کلیم(ع) که خود موسی(ع) و برادر گرانقدرش هارون(ع) به یک سبک سخن میگفتند و درباریان فرعون و سخنگوی دربار فرعون نیز طرز دیگری سخن میگفتند. بر پایه سخن خداوند در قرآن، فرعون به مردم میگفت: سخنان موسای کلیم را گوش ندهید؛ چون او میخواهد آشوب کند؛ (إنی أخاف أَن یبدل دینکم أو أَن یظهر فی الأرض الفساد)«من میترسم موسای کلیم دین شما را از شما بگیرد و با فتنهگری در کشور آشوب کند و امنیت و استقلال مملکت را بر هم زند.» سخنان موسای کلیم و حرفهای فرعون، هر دو در جامعه طرفدار داشت. عدهای سخنان کلیم خدا را میپذیرفتند و برخی هم به سخنگویان دربار فرعونیها دل میدادند. این دو نوع سخن و ادعا همیشه بوده و هست؛ چه پیش از موسای کلیم(ع) و چه پس از آن، هم در زمان سالار شهیدان و هم پس از آن.
وقتی حسین بن علی(ع) در چنین فضایی سخنرانی و موعظه را بیاثر یافتند و یقین کردند که تنها خون میتواند جامعه را روشن کند، دست به نهضت عاشورا زدند و در جریان عاشورا آن مطلب کلیدی را به مردم فهماندند. وقتی کلید فرهنگ دین به دست مردم داده شد، مردم با آن، درِ مکتب فرهنگ دین را باز میکنند و گنجینهها را در این مکتب میبینند. آنگاه مصادیق عزت و ذلت، لئامت و کرامت، استقلال و وابستگی و امنیت و ناامنی و سرانجام، حق و باطل را میشناسند. بنابراین، تشخیص مرگ و حیات واقعی، قهراً تمییز صدق و کذب، حق و باطل، عزت و ذلت، لئامت و کرامت و... را در پی دارد.
مرگ کریمانه عین عزت است
حضرت حسین بن علی(ع) به یاران و سلحشوران خود فرمودند: دیگران مرگ را پایان خط زندگی میدانند، ولی من آن را سر پل و آغاز حرکت جدید میدانم. «فما الموت إلا قنطره....» «مرگ سر پل است و همه مزایا پس از پل است». عبور از این دریا و شط عظیم، بدون پل امکان ندارد و همه کمالات مانند کرامت، صدق، بینایی، حق و سرانجام، کمال حیات در آن سوی پل است. پس، باید برای زنده ماندن و ادراک همه این معارف و انتقال آنها به دیگران، راه شهادت را برگزید.
آن حضرت فرمودند: آن سینههایی که در کام ما شیر ریختند، اجازه نمیدهند که طاعت لئام را بر مصارع کرام ترجیح دهیم. مرگ کریمانه، عزیز است و زندگی لئیمانه ذلیل. من از سینهای شیر خورده و در دامنی رشد کرده و در کنار مائده و مأدبه وحی ای تربیت شدهام که اجازه زندگی پست را به بشریت نمیدهند.
سخن سالار شهیدان برگرفته ازاین آیات قرآن است: (و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله أمواتاً بل أحیاء عند ربهم یرزقون)، (و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیلالله أمواتٌ بل أحیاء و لکن لا تشعرون). در این دو آیه، از پندار مرده بودن شهدا و نیز از به زبان آوردن چنین سخنی نهی شده است؛ یعنی قرآن میفرماید: نه تنها نگویید، بلکه خیالش را هم نکنید که شهید به پایان خط رسید و از دنیا رفت؛ بلکه شهدا زندهاند و در نزد پروردگارشان متنعم هستند. اگر کسی عندالله بود، مانند فرشته زندگی میکند. در بیان نورانی امیرمؤمنان(ع) آمده است: «سبحان الله» غذای فرشته است، چون او تن مادی ندارد تا غذای مادی و طبیعی طلب کند. اگر چیزی مجرد و فراطبیعی شد، غذای فراطبیعی دارد. بدن با نان و گوشت تغذیه میکند، اما جان مجرد با علم و اندیشه تغذیه میشود. فرشتهها با علم و اندیشه، تسبیح، تحمید، تکبیر و تهلیل تغذیه میشوند و شهدا نیز با این امور زندهاند و نزد خدا روزی میخورند. آنان بدن دارند، اما ابدان آنان مناسب با نشئه حیات آنهاست.
برگرفته از سخنان حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
گردآوری و تنظیم: حجتالاسلام والمسلمین امیرمیثم سعیدی اعلا
سیری در کتاب «ترجمة الامام الحسینبنعلی» ابن عساکر و به تصحیح و استدراک مرحوم علامه جعفری نجفی
عاشورا به روایت اهل سنت
عبدالحسین طالعی
استاد دانشگاه قم
1 فاجعه جانگداز عاشورا مشعل جاودانهای است که اهل دل را به سوی خود میخواند و آموزههای هماره ماندگارش درسنامه انسانیت است که مانند کتابی تا همیشه به روی بشر گشوده است. بدین روی کمتر دانشوری از خیل عالِمان اقالیم قبله میتوان یافت که در باب این مهم از طریق قلم یا بیان عرض ارادتی نکرده باشد، خواه به تکنگاری یا چند سطری در کتابی و خواه به مجلسی مستقل یا بخشی از یک مجلس. و این همه در مورد دانشوران شیعی شدت میگیرد که هر ساله با فرا رسیدن ماه محرم، مرغ جانشان به سوی دشت خون رنگ «طف» پرواز میکند و سراسر اقالیم شیعی رنگ حماسه و همدردی با شهیدان همیشه جاوید نینوا میگیرند. در این میان هزاران هزار حماسه انسانی آفریده میشود که توان گردآوری آنها در صدها مجلد ممکن نیست.
در میان این حماسهها، آثار مکتوب جایگاهی ویژه دارند، از آن روی که درگذار تاریخ باقی میمانند تا همراهی قلبی پدیدآورندگان این آثار با امام نور و یاران ظلمت ستیز حضرتش را گواهی دهند.
2 یکی از آثار مهم تاریخی در این زمینه، بخش مربوط به سومین امام از کتاب گسترده «تاریخ دمشق» است که ابن عساکر مورخ سنی قرن ششم هجری قمری به تفصیل تمام نوشته است. او در این کتاب، در باره هر کسی که کمترین ارتباط با شهر دمشق در کارنامه زندگیاش یافته، سخن میگوید. البته مطالب او گردآوری متن روایات تاریخی بدون تحلیل و فقط با تقسیم موضوعی، غالباً، از گهواره تا گور، است. ولی برای هر نقل تاریخی تمام سند خود تا گوینده اصلی را میآورد. بدین سان دست آیندگان را برای نقد و بررسی هر مطلبی باز میگذارد.
متن کامل این کتاب بارها در کشورهای عربی منتشر شده و هر بار بیش از 60 جلد را به خود اختصاص داده است. برخی از دانشوران مانند ابن منظور نیز منتخباتی از آن را فراهم آوردهاند که آن هم انتشار یافته است.
بخش امام شهید از کتاب ابن عساکر شامل 398 خبر تاریخی و حدیث نبوی است. با تقسیم موضوعی که عناوین زیر بخشی از آن است: نسب، ولادت و نامگذاری، کنیه، شباهت امام سوم به پیامبر خاتم، آیات و روایات در فضایل حضرتش، ویژگیهای اخلاقی آن امام همام، که نزدیک به نیمی از کتاب را در بر میگیرد. نیمه دوم کتاب، قضایای مرتبط با عاشورا را پوشش میدهد، مانند: پیشگوییهای پیامبر در باره شهادت سبط شهید، گزارشهای مربوط به سفر آسمانی حضرتش از مدینه تا کربلا، رویدادهای مرتبط با شهادت ایشان، فرجام دنیایی و آخرتی اشقیا، محل و تاریخ شهادت، ماجرای مزار حضرتش و سرودههایی در رثای آن جناب.
3مستدرکات علامه شیخ محمد رضا جعفری نجفی (1350 – 1431 قمری) بر این مجلد، موضوع این قلمانداز است.
علامه شیخ محمد رضا جعفری اشکوری در روز جمعه هفتم شوال سال 1350هـ.ق در نجف اشرف متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی را به سرپرستی پدرشان که از شاگردان حضرات آیات سید ابوالحسن اصفهانی و محقق میرزای نایینی بودند، پشت سر گذاشت. ایشان در سال 1364هـ.ق و در حالی که چهارده سال از عمرشان نگذشته بود، پدرشان را از دست دادند ولی هیچگاه این ضایعه باعث رکود و عقب ماندگی ایشان در تحصیل نشد. معظم له بعد از ورود به حوزه علمیه، درس «ادبیات عرب» را نزد «مدرس افغانی»، «منطق» را نزد «عبدالصمد یزدی»، فلسفه را نزد«صدرا بادکوبی» و «فلک» را نزد «عبدالجلیل عادلی» فرا گرفت.
استاد جعفری علاوهبر گذراندن دروس سطح خود نزد استادان بنامی همچون آیات عظام سید عبدالاعلی سبزواری، میرزا محمد اردبیلی، شیخ علی کاشی، شیخ مرتضی لاهیجی، سید احمد اشکوری و حاج میرزا حسن یزدی، به یادگیری زبان انگلیسی نیز مبادرت فرمود. بهرهگیری از محضر آیات سید ابوالقاسم خویی و عبدالحسین امینی نیز در کارنامه او دیده میشود.
علامه جعفری علاوهبر چندین سفر به اروپا و قاهره، در سال 1382 هـ.ق به اندونزی مسافرت کرده و بالغ بر شش ماه در آن محیط به ترویج احکام اسلامی اشتغال داشته و سپس به نجف اشرف مراجعت و در آنجا مشغول به تدریس شدند. ایشان مدتها در دانشگاه فقه نجف بهعنوان استاد ممتاز و در حوزههای تاریخ اسلامی، اصول عقاید، اصول فقه و تفسیر قرآن تدریس کرده و صدها دانشجو از دروس عالیه ایشان مستفیض شدند. استاد در سال 1392 هـ.ق و در اثر فشار رژیم بعث عراق به تهران مراجعت کرده و نزدیک به سه دهه مشغول به تدریس و تربیت جوانان متدین گشتند. معظم له دارای آثار متعدد در زمینههای مختلف است که برخی از آنها بهصورت مقاله در مجله تراثنا و در هزاره شیخ مفید به چاپ رسیده است. همچنین ترجمه انگلیسی کتاب کافی و ترجمه انگلیسی نهج البلاغه نیز با اشراف ایشان و تعلیقات و حواشی ایشان به چاپ رسیده است. رحلت ایشان در سال 1389 شمسی روی داد.
4 محقق جعفری در مستدرک خود بر کتاب ابن عساکر، گزارشهای تاریخی و احادیثی را که در کتابهای اهل تسنن در باره شهید کربلا با زحمت و تتبع فراوان یافته ذیل مطالب مرتبط با متن جای داده است که در مجموع حدود سه برابر متن کتاب را در ذیل صفحات آن جای داده است. به عبارت دیگر، متن کتاب ابن عساکر 398 نقل تاریخی و اضافات علامه جعفری به حدود 1200 مورد میرسد. در میان این اضافات، گاهی 40 نقل تاریخی مفصل (ذیل گزارش شماره 256) میبینیم که خود، حدود 40 صفحه را در بر گرفته و در حد یک کتاب مستقل به شمار میآید. همچنین 36 نقل که ذیل شماره 277 آمده در حد یک کتاب مستقل است. به عبارت دیگر، در درون این کتاب، چندین کتاب ریز و درشت وجود دارد که میتواند در پژوهشهای حسینی مورد رجوع محققان قرار گیرد. طبعاً ارزیابی و ارج گزاری این کتاب ارزشمند، مجالی دیگر میطلبد که در این یادداشت نمیگنجد. شایان توجه است که علامه محقق معاصر جناب سید محمد رضا حسینی جلالی بر اساس کتاب ابن عساکر، با حذف اسناد و تلخیص متن منقولات، کتابی با عنوان «الحسین علیهالسلام، سماته و سیرته» نگاشته است که بارها منتشر شده و ترجمه فارسی آن به قلم استاد جویا جهانبخش با عنوان «سیره و سیمای امام حسین علیه السلام» نیز انتشار یافته است.
این تلاش علمی پیش از انتشار استدراکات علامه جعفری بر کتاب ابن عساکر بوده است. لذا بهجاست که با نشر این استدراکات، یک بار دیگر تلخیصی عالمانه مانند تلخیص پیشین تهیه و منتشر شود.