گزارش المیادین از شکست سازمان آشوب در 50 روز اخیر
پیروزی ایران در میدان
گروه سیاست / ایرانیانی که در تهران ملاقات کردیم برخی از رسانههای عربی و غربی را به سخره گرفتند و گفتند جمهوری اسلامی ایران روزی سه بار از طریق رسانهها سقوط میکند. هیچکس منکر وقوع حوادث و تظاهرات محدود و شورشهای متعدد نیست. اما علل آن را به دو بخش نسبت میدهند:
1- ماهها قبل از این حوادث، سرویسهای امنیتی ایران اطلاعاتی در مورد ورود سلاح به داخل کشور و آمادگی برای شورش و خشونت و همچنین حضور افراد مرتبط با احزاب و گروههای مخالف مقیم خارج از کشور و هستههای آنها در داخل اطلاع داشتند که برخی از آنها در یکی از کشورهای آفریقایی آموزش دیده بودند. آموزش اسلحه و شورش میبینند و در کشوری واقع در جنوب شرقی اروپا آموزش مدیریت رسانه، رسانههای اجتماعی و راههای تحریک مردم بر اساس برنامهای تحت عنوان«انقلابهای رنگی» تشویش اذهان عمومی را یاد میگیرند. هدف امریکا از پذیرش این اعتراضات فشار بر ایران برای امتیاز دادن در مذاکرات هستهای بود و امریکا، ایران را به حمایت نظامی از روسیه در اوکراین و تقویت موضع خود در برابر غرب متهم میکند. در مورد عربستان سعودی، این کشور حمایت مالی کرد و «اسرائیل» سلاح فرستاد. اسناد، سلاح و تجهیزات برای تأیید این حقایق توسط نیروهای امنیتی ایران ضبط شده است. با وقوع ماجرای درگذشت مهسا امینی، ساعت صفر اجرای طرح امنیتی و خرابکاری مبتنی بر اغتشاش و آشوب و کشاندن پلیس و نیروهای امنیتی به درگیریهای خونین آغاز شد که حدود دوماه در ایران طول کشید.
2-مشکلات اجتماعی و اقتصادی جوانان ایرانی مانند گرانی نسبی اجناس و برخی قیمتها که چند ماه پیش دولت برای جلوگیری از رکود و کاهش نرخها و تأثیر مستقیم آن بر اقتصاد، یارانهها بر کالاها را لغو و مستقیم پول به دست مردم داد. فرصتهای شغلی برای جوانان فارغالتحصیل دانشگاهی که از کمبود فرصتی معادل سطح مدرک دانشگاهی خود رنج میبرند، کم نیست. در این زمینه، آنها میگویند که مشاغل عادی وجود دارد که گواه آن ورود دو میلیون پناهجوی افغان به ایران پس از خروج امریکاییها از افغانستان بیش از یک سال پیش در فوریه 2021 است. امروز در ایران 4 میلیون دانشجو وجود دارد و دولت باید هر سال برای این تعداد دانشجو که فارغ التحصیل میشوند فرصت شغلی پیدا کند. علیرغم برنامههای دولت برای مسکن و گسترش ظاهری شهر تهران، ایرانیها از مشکل مسکن که برخی طبقات اجتماعی از آن رنج میبرند صحبت میکنند و صداهایی که خواستار راهحل سریعتر برای آن هستند زیاد است. بازار مسکن و غیره مشکلاتی است که برخی از معترضان را به شرکت در تظاهرات ترغیب کرد و تعداد آنها دهها نفر بود.
دولت از ابتدا با این اعتراضات بر اساس منطق مهار و جدایی معترض مسالمتآمیز و اغتشاشگر که انگیزه یک دستور کار خرابکارانه داشتند، برخورد کرده است. تعدادی از کسانی که در تظاهرات و اعتراضات شرکت کردند مطالبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داشتند. دولت با اغتشاشگران و برهم زنندگان امنیت برخورد کرد و با کشاندن اغتشاشگران به محاکمه علنی که از تلویزیون ایران با حضور وکلا پخش میشد صف معترضین را از آشوب طلبان جدا کرد. گفتوگو در دانشگاهها با دانشجویان برای بیان همه نظراتشان آغاز شد. اگرچه برخی از دانشگاهها شاهد تظاهرات دهها دانشجو بود، اما ورود پلیس به محوطه دانشگاه ممنوع شد و برخی دانشجوها اقدام به خرابکاری و تحریک کردند.
به این ترتیب این موج هدف قرار دادن نظام و جامعه همزمان متوقف شد. سطح خدمات اجتماعی نسبت به درآمد ماهانه در مقایسه با کشورهای منطقه پایین است. برق، گاز منازل، اینترنت و آب در ایران بسیار قیمت پایینی دارد. آموزش و بهداشت رایگان است و برای کسانی که میخواهند شهروندان توانا باشند، آموزش ویژه وجود دارد. شبکه جادهای سراسر کشور 350 هزار کیلومتر است و حمل و نقل داخلی همگی به نسبت حقوق و دستمزد، ریلی و پروازهای داخلی بین استانها و مترو تهران و از آنجا تا فرودگاه امام خمینی که یک ساعت طول میکشد، تأمین میشود.
پروژههای جدید متوقف نمیشوند در سالهای اخیر تهران شاهد توسعه برنامهریزی در همه جهات بوده است. شهرنشینی مدرن، مراکز خرید بزرگ، پلها، باغها و دریای مصنوعی در تهران وجود دارد.
چرا ایرانیها با وجود مشکلات زیاد از نظام خود عبور نمیکنند؟
مردم ایران میدانند که کشورشان ثروتمند و توانمند است و با وجود رنسانسی که در مقابل چشمان خود میبینند، چیزهای بیشتری میخواهند و اتفاقات اخیر دریچهای را برای توسعه بیشتر و شبیهسازی آرزوهای جوانان و گفتوگوی همیشگی با آنها باز خواهد کرد. هرچند در بیرون گروههای ضد نظام روی برخی افراد حساب کردند، اما با وجود این دولتمردان ایران این افراد را فرزندان خود میدانند.
جامعه در ایران متنوع است و آداب، سنن، میراث و مقدسات خاص خود را دارد. فرهنگ جامعه اسلامی است و نظام اسلامی روح ملت و مرجع حاکم بر زندگی 85 میلیون ایرانی است که نشاندهنده تصویر منحصر بهفردی از اقوام، فرهنگها و مذاهب است. در زندگی سیاسی جریانات درون نظام، تنوع افکار و خودانتقادی وجود دارد که مسئولان از طریق رسانههای رسمی انجام میدهند و انتخابات و نمایندگی سیاسی برای همه مؤلفههای نژادی، مذهبی و قومی وجود دارد. در خیابان، مظاهر سرکوبی که رسانههای منطقهای و فرامنطقهای برساخت میکنند وجود ندارد.
مردان و دختران جوان (بعضی بیحجاب، برخی کم حجاب و همچنین چادر کامل و عبایی) در کافهها، رستورانها، خیابانها، بازارها و زیارتگاههای مذهبی همیشه شلوغ هستند. کلیساها و محلههایی که اقلیتهای مذهبی و قومی در آن زندگی میکنند، شلوغ است. این چرخه طبیعی زندگی در دولت- ملت است، چرا هر ایرانی به فکر از دست دادن آن است؟ آیا با چشمان خود دیده است که در سوریه، لیبی، عراق و یمن چه گذشت؟
معیار پیشرفت و توسعه هر کشوری در عصر مدرن در سطح خدمات، زیرساختها، حمل و نقل، آموزش ابتدایی و عالی، بهداشت، صنعت، فناوری پیشرفته و قدرت اقتصاد نهفته است. اگر این عناصر با شخصیت ملی و میراث تاریخی هزاران سال پیش تلفیق شوند، با تجربهای روبهرو میشویم که سزاوار درک آن به دور از مواضع سیاسی و کمپینهای رسانهای مخرب، شیطانسازی و تحریف است.
44 سال است که جمهوری اسلامی ایران در معرض انواع جنگها بوده است. جنگ اطلاعاتی یکی از جنگهایی است که بسیاری را در درک این تجربه گمراه کرد.
مناقشه بینالمللی با ایران پس از انقلاب متوقف نشده است. جنگ نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و رسانهای مانع از پیشرفت و توسعه در همه زمینهها نشد و ایران علیرغم نبردهای پرهزینه، محاصره، تحریم، تعقیب و هدف گذاری، از بیان ماهیت، دیدگاه و اعتماد خود به مدل سیاسی، فرهنگی و تمدنی خود دست برنداشته است.
برای مثال کافی است به این نکته اشاره کنیم که قانون اساسی ایران صراحتاً وظیفه جمهوری اسلامی در حمایت از مظلومان جهان را برای درک ارکان فکری و فرهنگی آن که باعث حمایت از مردم فلسطین و مستضعفین میشود، بیان میکند.
نبرد با ایران به صورت علنی است. در نتیجه پس از این سالها، ایران در این سطح میتواند بگوید: چگونه یک کشور میتواند در محاصره و محدود شدن تحریمها به خصوص تحریمهای غرب در سطح علمی، خدماتی، فنی و نظامی اینقدر قوی باشد؟ چگونه توانست مقاومت کند و پیشرفت کند و عقب نماند؟ چگونه آنطور که غرب میخواهد فرو نریخت، پژمرده نشد و از درون منفجر نشد؟ امروز یک بازیگر منطقهای و بینالمللی است که با نیمی از کره زمین مشارکت جدی دارد و با باقیماندهها به رهبری ایالات متحده امریکا و «اسرائیل» درگیری دارد.
این یک تجربه انسانی و تمدنی است که جهان بین اواخر قرن بیستم تا اوایل قرن بیست و یکم شاهد آن بوده است و درک آن به دور از احساسات و دشمنی با آن، مفید خواهد بود.
مرکز مطالعات اورشلیم در فلسطین اشغالی از تأثیرات بحران اوکراین بر کشورهای جهان گزارش میدهد
تلاطم بحران اوکراین برای اسرائیل
غرب برای امتیازگیری از ایران آشوبها را کلید زد
گروه سیاست / هشت ماه پس از آغاز جنگ اوکراین، اکنون آشکار است که جنگ در اوکراین با اختلاف بسیار زیادی، مهمترین درگیری در اروپا از سال 1945 است؛ یک نقطه عطف در سطح جهانی که به خوبی میتوان از آن ترسیمی از تغییرات در آینده را مشاهده کرد. این جنگ فهرستی طولانی از سؤالات و چالشها را به همراه دارد. فراتر از خسارات عظیم جانی، اعم از جنگجویان و غیرنظامیان و دامنه نامفهوم خرابیهای مادی (که قبلاً صدها میلیارد دلار برآورد شده است که در آن روز به کار بازسازی عظیمی نیاز خواهد داشت)، میتوان آن را شاهد تغییر در جنبههای اساسی نظم جهانی قرن بیستویکم در نظر گرفت.
تشدید رقابت قدرتهای بزرگ
در سند استراتژی امنیت ملی جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده که در اکتبر منتشر شد، به وضوح بیان میشود که رقابت جهانی بین دو اردوگاه در حال شکلگیری است. چین و روسیه با ایران در یک طرف ظاهراً چالشی مشترک، هم برای هژمونی استراتژیک امریکا و هم برای ارزشهایی که زیربنای اتحاد غربی هستند، ایجاد میکنند. آنها خود را مخالف نظام هژمونمحوری که دولت بایدن برخلاف دولت ترامپ مایل به آن است، معرفی میکنند. در میان دیگر ابزارهای مخالفان غرب، سازمان همکاری شانگهای که اخیراً ایران به آن ملحق شده است، بهعنوان یک مجمع جایگزین برای نظم موجود ظاهر میشود. اگرچه هند و کشورهای آسیای مرکزی نیز به آن ملحق شدهاند که لزوماً مایل به انجام دستور پوتین و شی جین پینگ نیستند، اما در هر صورت باید توجه داشت که بسیاری از کشورهای جهان سوم احساس خشم غرب از حمله به اوکراین را ندارند و از بیانیههای ضد روسیه و آرای سازمان ملل دوری میکنند.
بیداری مجدد نگرانیهای امنیتی و نظامی در غرب
چندی پیش یک محقق اسرائیلی در کتاب خود ادعا کرد سه بلای دیرینه، وجود انسان را دربر گرفته است: قحطی، طاعون و جنگها که عمدتاً متعلق به گذشته است، اما اکنون ثابت شد این وضعیت متعلق به گذشته نیست، بلکه جنگ ویرانگر اوکراین باعث شد سه بلای دیرینه، بار دیگر در رأس بلاهای انسان قرار گیرد. اکنون بسیاری از کشورهای جهان با مشکل تأمین غلات و گندم مواجه هستند، مسأله استفاده از سلاح هستهای یکی از گزینههای روی میز است و انواع و اقسام بیماریها وجود دارد.
پیامدهای این وضعیت چشمگیر است. حتی اگر تبدیل آن به تصمیمات سیاسی در مورد بودجه و دستورات جنگ همیشه آسان نباشد، اما تأثیرات زیادی بر کشورها خواهد گذاشت. برای مثال دولت جدید آلمان بودجه دفاعی خود را 100 میلیارد دلار افزایش داده است. ازسوی دیگر سوئد و فنلاند در حال پیوستن به ناتو هستند و مقادیر زیادی سلاح و پول به اوکراین سرازیر میشود. اینها نشانههایی از تغییر عمیق در برداشتها هستند، حتی اگر وارد کردن مستقیم نیروها برای نبرد در اوکراین، در دستور کار نباشد.
آشفتگی در بازار انرژی
در بازار انرژی تا همین اواخر، خوشبینی نسبت به تغییر از سوختهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر در چند دهه آینده وجود داشت و انتظار میرفت به دلیل نوآوریهای تکنولوژیک نفت و گاز ارزانتر شود. اکنون جنگ، تحریمها، تنشهای آشکار و پنهان روسیه علیه عرضه گاز به اروپا و اخیراً تصمیم روسیه برای کنارهگیری از توافق برای اجازه صادرات غلات از بنادر اوکراین که بعداً لغو شد، همگی با هم ترکیب میشوند تا واقعیتی جدید تولید کنند. ترس از «زمستان سرد» در اروپا و کمبود انرژی در سطح جهان، فشارهای تورمی ایجاد میکند و قیمت سایر کالاها را افزایش خواهد داد.
تأثیر جنگ اوکراین بر امنیت ملی اسرائیل
1.مهاجرت یهودیان
عنصری که از منظر ملی و صهیونیستی بسیار حائزاهمیت است، افزایش چشمگیر تعداد افرادی است که در مواجهه با خطر و محرومیت، از اوکراین و روسیه مهاجرت کردند. بیش از 13هزار نفر از اوکراین از فوریه به فلسطین اشغالی وارد شدهاند و تقریباً در میان میلیونها پناهنده جنگی، یهودیان تنها به دنبال خانه امن بودهاند. (در بین این افراد ممکن است کسانی باشند که صرفاً یک مادربزرگ یهودی داشته باشند.) یک جریان روبه رشد پیوسته از روسیه میآید، زیرا شرایط اجتماعی و اقتصادی رو به وخامت است و بسیج نسبی عمومی اعلام شده است. این ممکن است یکی از دلایل اقدامات انجام شده علیه آژانس یهود در روسیه بوده است. وزارت مهاجرت اسرائیل گزارش داد در طول پنج ماهه اول جنگ، نزدیک به 19هزار درخواست مهاجرت از روسیه دریافت کرده که در مقایسه با مدت مشابه در سال 2021 بیش از چهار برابر شده است.
2. بعد دیپلماتیک
جنگ البته فقط در چند هفته اول فرصتی نادر و در واقع بیسابقه برای نفتالی بنت، نخستوزیر وقت اسرائیل ایجاد کرد تا خود را بهعنوان میانجی یا دستکم بیطرف قرار دهد تا توجه جهانیان را به خود جلب کند. اسرائیل نیاز به باز نگه داشتن کانالهای ارتباطی با هر دو طرف نزاع دارد. فعالیت مستمر اسرائیل در سوریه بهعنوان بخشی از راهبرد جنگ در بین جنگها، مستلزم تماس دائمی برای رفع منازعه با نیروی هوایی روسیه است، در حالی که اسرائیل نیز مایل بود در این جنگ به اوکراین کمک کند.
انگیزهها و ملاحظات اسرائیل تا حدی در واشنگتن و مسکو درک شد، اگرچه زلنسکی تا همین اواخر، آشکارا از امتناع اسرائیل از تأمین سلاحهای مرگبار به کشورش انتقاد میکرد. پشتیبانی به اقلام دفاعی مانند کلاه ایمنی و کمکهای بشردوستانه به استقرار یک بیمارستان صحرایی اسرائیل محدود بود و اخیراً به اشتراک اطلاعات نیز تعمیم داده شده است.
صادرات نظامی و همکاری امنیتی رو به رشد
در همین حال صنایع نظامی-صنعتی یکی دیگر از بخشهای مهم داراییها و منابع استراتژیک اسرائیل نیز به طور چشمگیری تحتتأثیر جنگ قرار گرفته است. این امر در سطح جهانی، از جمله از نظر اقتصادی به دلیل تغییر احساس تهدید در غرب، به اوج خود رسیده است. صنایع دفاعی اسرائیل که کمکی ضروری، هم به برتری کیفی ارتش اسرائیل و هم در اقتصاد ملی میکند، از زمان شروع جنگ به طور قابل توجهی رشد داشته است.
در جریان سفر نخستوزیر لاپید به برلین، گزینه قرارداد با آلمان برای فروش سامانه دفاع موشکی آرو3 اسرائیل به ارزش بیش از 2 میلیارد دلار روی میز گذاشته شد. این بخشی از یک الگوی گستردهتر است که احتمالاً صادرات نظامی اسرائیل را به کشورهای پیشرو از جمله ایالاتمتحده و غیره به مرز 15 میلیارد دلار در سال میرساند.
تقاضا برای انرژی
افزایش شدید هزینههای نفت و گاز و ترس از زمستان سرد در اروپا، تأثیری تقریباً فوری بر موقعیت اسرائیل بهعنوان صادرکننده انرژی (هرچند جزئی) داشت. راههای صادرات انرژی به اروپا بر اساس ترتیبات موجود مانند توافق سهجانبه اتحادیه اروپا- مصر-اسرائیل برای استفاده از تسهیلات نقدینگی مصر اهمیت پیدا کرده است.
همین امر در مورد پویایی داخلی لبنان که منجر به امضای مبادله موازینامهها بر سر تعیین مرزهای دریایی با اسرائیل شد، صادق است. امتیاز اسرائیل به جای تسلیم شدن در برابر تهدیدهای حزبالله، نشاندهنده نیاز به رساندن سریع گاز به بازارها بود. اسرائیل به نیازهای ایالات متحده و فرانسه پاسخ داد و شرکتهای استخراجکننده گاز را قادر ساخت در محل باقی بمانند و استخراج گاز در میدان کاریش را آغاز کنند.
جنگ و چالش هستهای ایران
پیامدهای جنگ اوکراین، دولتمردان ایران را به این جمعبندی رسانده که اکنون زمان امتیازگیری از غرب است و با توجه به بحران انرژی، میتوانند از غرب امتیازهای بیشتری بگیرند.
در ابتدا به نظر میرسید غرب «خصوصاً فرانسه و همچنین بازیگران کلیدی دولت بایدن» با پیشنهادات ایران موافقت خواهند کرد و این کشورها به دلیل بحران انرژی به سمت اتخاذ موضع سازگارتر در قبال ایران هدایت میشوند تا نفت تهران را به بازارها بازگرداند و به کاهش قیمتها کمک کنند. این ممکن است یک محاسبه بسیار کوتهبینانه باشد، هر چه باشد ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای که با بازدارندگی نظامی تقویت شده است، میتواند در آیندهای نهچندان دور نظم جهانی انرژی را از بین ببرد و شرایط و قیمتها را به همسایگان خود در خلیجفارس و کشورهای حاشیه خلیج فارس دیکته کند؛ اما زمانی که اعتراضات در مورد افزایش قیمت بنزین در ایالاتمتحده گسترش یافت، بر اولویتهای بایدن تأثیر گذاشت. ایران نیز به نوبه خود، این نقطه ضعف را شناسایی کرده و به دنبال استفاده از آن در میز مذاکره بود.
غرب برای اسیر نشدن در پیشنهادات ایرانیها اعتراضات در داخل را کلید زد و به دنبال دوقطبیسازی و ایجاد جنگ داخلی در ایران است که بتواند از ایران امتیازات بیشتری بگیرد؛ هرچند ایران ممکن است پاسخ منطقهای دهد. اسرائیل در این راستا اقداماتی انجام داد از جمله سفر رئیس جمهور رژیم صهیونیستی، اسحاق هرتزوگ به واشنگتن در 26 اکتبرتا دیدار با شولتز صدراعظم آلمان، مکرون و رهبر بریتانیا تا آنها را متقاعد کند که انتخاب آنها باید در رویارویی با ایران باشد.
با توجه به اینکه تلاش برای دستیابی به توافق تا پس از انتخابات کنگره امریکا (8 نوامبر) از سر گرفته نخواهد شد، این امر به معنای آن است که رفتار فعلی ایران بخشی از بحث عمومی و سیاسی در ایالاتمتحده خواهد بود. توافق هستهای بد با ایران بهایی نیست که باید پرداخت شود تا راه را برای تلاش اصلی علیه روسیه و چین باز کند. این یک «بمب کنار جاده» است که میتواند برای سالهای آینده به منافع غرب آسیب جدی وارد کرده و به رقبای آن خدمت کند و فرصتی برای ایران است در جهت تسلط بر گرههای کلیدی در منطقهای با اهمیت استراتژیک، زیر چتر تهدید هستهای و در میان خرابکاریهای گسترده ناشی از صادرات انرژی و به روسیه و چین نیز اهرمهای عمدهای در سطح جهانی میدهد.
مدیریت ریسکها
به ناچار موضع اسرائیل که بر تهدید ایران و پیامدهای حمایت ایران از روسیه متمرکز است، (از جمله تبادل اطلاعات با کییف) به معنای وخامت بیشتر در روابط با پوتین است، اما در هر صورت به سختی میتوان از این امر اجتناب کرد. علاوه بر انتظارات دولت بایدن، جریان اصلی هر دو حزب در کنگره و رهبران اروپایی، اسرائیل باید از نگرش یهودیان امریکایی نیز آگاه باشد که در حال حاضر قویاً از اوکراین حمایت میکنند (با وجود تاریخ بسیار ناخوشایند ملیگرایی اوکراین و آن نگرش نسبت به یهودیان).دوستان اسرائیل در هر دو طرف راهروی سیاسی در واشنگتن، شروع به انتقاد از پاسخ بسیار نرم اسرائیل به رفتار روسیه کردهاند. با این حال مدیریت سنجیده خطرات مربوط به ارائه تسلیحات مرگبار به اوکراین نیازمند احتیاط است. همچنین لازم است برخی کانالهای ارتباطی با مسکو با وجود تمام اتفاقات رخ داده، حفظ شود؛ با در نظر گرفتن اینکه قدرتهای غربی نیز همین کار را میکنند.
در سوریه، اسرائیل باید بیش از گذشته با روسها تعامل داشته باشد. اگر تنشها بین روسیه و اسرائیل بیشتر شود، این به نفع ایران خواهد بود و ایران میتواند از این فرصت پیش آمده نهایت استفاده را ببرد.جایگاه بینالمللی و منطقهای رژیم صهیونیستی و سیاست ایران روی ارتباط نزدیکتر با روسیه تأثیر میگذارد و این ممکن است به اشتباهی پرهزینه برای اسرائیل تبدیل شود؛ اشتباهی که افقهای جدیدی را در تبادل اطلاعات، دیپلماسی و دفاع روی اسرائیل میگشاید و با این حال جنبههای خطرناکی نیز در این وضعیت وجود دارد که ممکن است به گسترش نبرد در منطقه غرب آسیا دامن بزند.