شهادت مأمور کلانتری بروجرد
گروه حوادث/ دو سرنشین یک خودروی پژو که مأمور گشت کلانتری را در شهرستان بروجرد به عمد زیر گرفته و به شهادت رسانده بودند دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، صبح دیروز سرهنگ مهدی مهدویکیا فرمانده انتظامی بروجرد در جمع خبرنگاران اظهار داشت: ساعت ۵ و ٣٣ دقیقه صبح یکشنبه، مأموران گشت کلانتری ١۵ جهان آباد بروجرد مشاهده کردند که سرنشینان یک دستگاه پژو پارس در حال سرقت از محموله خودرو کامیون در محور بروجرد به خرمآباد هستند. سارقان به محض مشاهده مأموران با خودرو از محل متواری شدند که پس از تعقیب و اجرای طرح مهار توسط پلیس، به عمد، گروهبان یکم «میلاد بیرانوند» مستقر در طرح مهار را زیر گرفته و به شدت مجروح کردند که پس از انتقال وی به بیمارستان، به علت شدت جراحات وارده به فیض شهادت نائل شد. فرمانده انتظامی بروجرد در ادامه از دستگیری متهمان خبر داد و گفت: با تلاش مأموران پلیس بلافاصله ۲ عامل شهادت این شهید والامقام دستگیر و تحویل مراجع قضایی شدند.
رمال قلابی سارق خانه های پایتخت
گروه حوادث/ سارق حرفهای که هنوز مهر آزادیاش خشک نشده بود این بار با شگردی جدید به عنوان رمال یا گدا وارد خانهها میشد و بعد از سرقت کلید خانه، در فرصتی مناسب نقشه سرقت را اجرا میکرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، زمستان سال گذشته گزارش سرقتهای سریالی از خانههای پایتخت به پلیس اعلام شد. تحقیقات بلافاصله از سوی کارآگاهان پلیس آغاز و در بررسیها مشخص شد سارق در تمامی سرقتها بدون شکستن قفل در ورودی و با کلید وارد خانهها شده و سرقتها را انجام داده است.
رد پای مرد رمال در سرقت
ورود با کلید این فرضیه را برای تیم تحقیق مطرح کرد که فردی آشنا سناریوی سرقتها را رقم میزند. در ادامه بررسیها، یکی از مالباختهها که زن جوانی بود سرنخ اصلی را در اختیار تیم تحقیق قرار داد و گفت: مدتی است که با مشکلات زیادی در زندگیام مواجه شدم و به هر دری زدم گره از کارم باز نشد. یک روز از بدبختیهایم برای زن همسایه گفتم و او هم مرد رمالی را به من معرفی کرد. با مرد رمال تماس گرفتم و قرار شد برای خواندن ورد و دادن طلسم و جادویی که مشکلات را از بین میبرد به خانهمان بیاید. وقتی مرد رمال به خانهمان آمد پس از گرفتن کلی پول، نسخه رمالی را نوشت و خانه را ترک کرد. اما از وقتی مرد رمال از خانه خارج شد کلید خانه نیز ناپدید شد. آن موقع چندان توجهی نکردم و فکر کردم کلید را گم کردهام اما وقتی خوب دقت کردم، متوجه شدم سرقت در روزی اتفاق افتاده که مرد رمال به من گفته بود باید وردی را در خانه مادرم بخوانم و این ورد حتماً باید در شامگاه دوشنبه در خانه مادرت خوانده شود. طبق خواسته او به خانه مادرم رفتم و زمانی که برگشتم با سرقت خانهام مواجه شدم. حالا فکر میکنم همان مرد رمال سرقت را انجام داده است.
به دنبال اظهارات زن جوان، تصویر مرد رمال از دوربینهای مداربسته محل زندگی شاکی به دست آمد و زمانی که تصویر او به شاکیهای دیگر نشان داده شد، آنها او را شناختند. بدین ترتیب هویت سارق شناسایی شد و از آنجایی که احتمال میرفت مرد رمال وسایل سرقتی را به فروش برساند پاتوقهای مالخران زیر نظر گرفته شد.
مأموران در بازرسی از پاتوق مالخرها، موفق به دستگیری چند نفر شدند که در جیب یکی از آنها طلا و جواهرات سرقتی کشف شد. در ادامه بررسیها مشخص شد مرد جوان همان رمالی است که پلیس در تعقیب او بوده و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد. متهم 40 ساله در تحقیقات اولیه به سرقتهای سریالی از خانهها اعتراف کرد و به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات برای شناسایی سایر مالباختگان احتمالی ادامه دارد.
آموزش در زندان
شایان، متهمی بود که 4 بار به اتهام سرقت راهی زندان شده، اما این بار شگردش را تغییر داده و مدعی بود این شگرد را در زندان یاد گرفته است.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
اولین بار که سرقت کردم انگیزهام با خیلی از سارقان فرق داشت، شاید آنها به دنبال پول بودند اما من هیچ وقت در زندگیام مشکل مالی نداشتم. من به خاطر هیجان و سرگرمی سرقت کردم. اما وقتی به خاطر سرقت بازداشت شدم و مهر سابقهدار بودن در پروندهام خورد، از کار بیکار شدم. بعد از آن مجبور شدم که به خاطر پول دست به سرقت بزنم.
چرا دنبال هیجان سرقت بودی؟
قبل از اینکه وارد کار خلاف شوم با پسر جوانی آشنا شدم که خلافکار بود. او پیشنهاد سرقت داد و گفت خیلی هیجان دارد. به پیشنهاد او و برای کسب تجربه هیجان وارد باند آنها شدم. اما دستگیر شدم.
شیوهات برای سرقت را از کجا یاد گرفتی؟
دفعههای قبل مثل همه سارقان با شیوه توپیزنی و بالکن روی وارد خانهها شده و سرقت را انجام میدادیم. اما برای آخرین بار که به زندان افتادم، آنجا این شگرد را آموزش دیدم. میدانید وارد زندان که میشوی، کلی شیوه و شگرد یاد میگیری. در فضای مجازی تبلیغ رمالی میکردم و مالباختهها نیز بدون هیچ تحقیقی با من تماس میگرفتند و مرا به خانهشان راه میدادند. البته گاهی اوقات هم به عنوان گدا وارد مجتمعها میشدم. زمانی که صاحب خانه در را باز میکرد، خانهاش را برانداز میکردم؛ اگر وسایل خانه خوب بود، آن خانه را در لیست دستبردهایم قرار میدادم. با ترفندی سعی میکردم وارد خانه شوم و از آنجایی که معمولاً کلید خانه در نزدیکی در ورودی است، کلید را فوراً برمیداشتم. اگر هم به عنوان رمال وارد میشدم که مالباخته را به بهانهای به اتاقی میفرستادم و کلید را برمیداشتم. در فرصتی مناسب با کلیدی که قبلاً سرقت کرده بودم، وارد میشدم و نقشه سرقتم را اجرا میکردم.
متهم به قتل در دادگاه:
به مادرم ناسزا گفت کشتمش
گروه حوادث/ پسر جوانی که مدعی است به خاطر ناسزاگویی مرتکب قتل دوستش شده است، در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از 25 مرداد امسال با گزارش مرگ پسر 20 سالهای به نام شهرام جنب یکی از فروشگاههای زنجیرهای خیابان مولوی تهران آغاز شد و مأموران بلافاصله به محل درگیری رفته و مشخص شد درگیری میان دو جوان 20 و 21 ساله رخ داده که با هم دوست بودند و در این میان مهران با ضربات چاقو شهرام را به قتل رسانده است.
در ادامه جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران تحقیقات میدانی را آغاز کردند. کارکنان فروشگاه زنجیرهای که شاهد ماجرای قتل بودند به مأموران گفتند: پس از درگیری ضارب با چند ضربه مقتول را مجروح کرد. مجروح با سختی خودش را به داخل فروشگاه انداخت. ما قصد داشتیم به او کمک کنیم که ضارب دوباره وارد فروشگاه شد و باز هم او را با چاقو زد و بعد هم از آنجا متواری شد.
پس از معاینه جسد در پزشکی قانونی مشخص شد که مقتول با بیش از 20 ضربه چاقو به قتل رسیده است.
در ادامه تحقیقات پلیس مهران را شناسایی و دستگیر کرد. وی که به تازگی از کشور آلمان به ایران آمده بود در توضیح ماجرا به مأموران گفت: کمتر از 10 سال سن داشتم که به خاطر جدایی پدر و مادرم ناچار شدم با مادرم به کشور آلمان بروم. کمی که بزرگتر شدم به اتهام سرقت دستگیر شدم و چند ماهی در زندان بودم و در آنجا با یک مأمور درگیر شدم و پلیس من را تحت درمان روانشناس قرار داد. پس از آزادی هم من را از کشور آلمان اخراج کردند و به ایران آمدم و به خانه پدرم رفتم. پدرم هم وقتی دید من حال روحی خوبی ندارم من را پیش یک روانشناس برد و تحت نظر او بودم. تا اینکه روز حادثه با یکی از دوستانم روبهرو شدم. او به مادرم ناسزا گفت و من هم از کوره در رفتم و با چاقو به جانش افتادم.
پس از اظهارات متهم با دستور مقام قضایی وی به پزشکی قانونی فرستاده شد و پزشکان در گزارشی اعلام کردند: «متهم بیماری روانی دارد اما بیماریاش رافع مسئولیت کیفری نیست و او هنگام ارتکاب جرم مسئول اعمال خودش بوده است.»
پس از این گزارش متهم دوباره تحت بازجویی قرار گرفت که این بار ادعای تازهای را مطرح کرد و گفت: روانشناسان در آلمان موضوعی را به من تلقین کرده بودند که اگر کاری را شروع کردم باید تمامش کنم. همین موضوع سبب شد در روز درگیری فکر کنم که با مجروح کردن مهران کار تمام نشده و باید او را بکشم.
بعد از اظهارات متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست، خواستار اشد مجازات برای متهم شد.
سپس وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: گزارش پلیس نشان میدهد که وی پیش از قتل درباره اینکه چگونه با چاقو میتوان آدم کشت، تحقیق کرده بود و با خودش چاقو حمل میکرده و این نشان میدهد که او با برنامهریزی قبلی دست به جنایت زده است. بنابراین من از طرف پدر و مادر مقتول درخواست قصاص دارم.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: من از کودکی سختیهای زیادی کشیدم. بنابراین از قضات میخواهم تا زودتر حکم قصاصم را صادر کنند.
متهم در جواب سؤال قاضی که از او پرسیده بود چرا در اینترنت نحوه قتل با چاقو را جستوجو کرده بودی، اظهار کرد: به خاطر تفریح!
سپس وکیل متهم به جایگاه رفت و ضمن دفاع از موکلش عنوان کرد: موکلم به بیماری روان پریشی مبتلاست اما پزشکی قانونی به طور دقیق سلامت روان وی را بررسی نکرده است. چرا که بعضی از محرکها مانند فحاشی به مادرش میتوانسته او را دچار جنون کند. حالا هم از مرکز درمانی امینآباد به دادگاه آمده و برای ادامه درمانش باید دوباره به آنجا برگردد. به همین خاطر از قضات میخواهم تا دستور دهند بار دیگر مهران مورد معاینات دقیقتری قرار گیرد.
پس از اظهارات متهم و وکیل او قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
سرقت طلاهای دوست صمیمی برای خرید گوشی تلفن
گروه حوادث/ دختر جوان وقتی برای پرداخت اقساط 20 میلیون تومانی گوشی تلفن همراهش تصمیم به سرقت از خانه دوستش گرفت، به دردسر بزرگی گرفتار شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل زن جوانی به اداره پلیس رفت و از سرقت طلاها و اموال خانهاش خبر داد و گفت: برای ماه عسل به همراه همسرم به مسافرت رفته بودیم اما زمانی که برگشتم، متوجه شدم تمامی طلاها و پولهایی که در جشن عروسی به ما هدیه داده بودند، به سرقت رفته است.
به دنبال شکایت زن جوان تحقیقات از سوی کارآگاهان پلیس آغاز و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که سارق با در دست داشتن کلید وارد خانه شده و سرقت را انجام داده است. در ادامه بررسیها کارآگاهان به سراغ دوربینهای مداربسته خانه شاکی رفته و چهره سارق را که زن جوانی بود، بدست آوردند.
زمانی که چهره سارق به عروس جوان نشان داده شد، او را شناسایی کرد. سارق یکی از دوستان صمیمیاش بود که از ماجرای ماه عسل آنها باخبر بود. با شناسایی نیلوفر به عنوان سارق، به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، زن جوان بازداشت شد.
او در تحقیقات به سرقت از خانه دوستش اعتراف کرد و گفت: دلم میخواست گوشی آیفون آخرین مدل بخرم، از آنجایی که توانایی خرید آن را نداشتم به فکر این افتادم که گوشی را قسطی بخرم. یکی از آشناهایم مرا به فروشندهای معرفی کرد و من با پرداخت 15 میلیون تومان، موفق به خرید گوشی تلفن همراه شدم. اما باید مابقی آن را که 20 میلیون تومان بود در مدت یک ماه پرداخت میکردم. برای تهیه این پول به هر جایی که فکرش را کنید سر زدم و به هر کسی رو انداختم اما بی فایده بود.
او ادامه داد: در همین فاصله، یکی از دوستان صمیمیام مرا به عروسیاش دعوت کرد و من شاهد بودم که شب عروسی کلی پول و طلا هدیه گرفت. با دیدن پول و طلاها وسوسه شدم تا آنها را سرقت کنم. دوستم وضع مالی خوبی داشت و هدایایی که دریافت کرده بود برای زندگی او پولی نبود اما کلی از مشکلات زندگی من را برطرف میکرد.
دختر جوان گفت: تا به حال در زندگیام کار خلافی مرتکب نشده بودم اما از روی ناچاری و وسوسه این کار را انجام دادم. به قدری ناشیانه سرقت را انجام دادم که حتی موقع ورود به خانه دوستم چهرهام را نپوشانده بودم. کلاً من آدم بدشانسی هستم و حتی در سرقت هم شانس نیاوردم. برای اینکه پس از سرقت طلاها را درون نایلونی قرار دادم و آنها را داخل کانال کولر در پشتبام جاسازی کردم تا کسی از ماجرای طلاها باخبر نشود و سر فرصت آنها را بفروشم. اما هنوز 24 ساعت از سرقت نگذشته بود که به سراغ طلاها رفتم و در کمال ناباوری متوجه شدم یک نفر آنها را برداشته است. حالا شدهام آش نخورده و دهان سوخته؛ هم دزدی کردم و هم مال دزدی را از دست دادم. گوشی تلفن همراه برایم شگون نداشت، دزد شدم بدون اینکه پولی نصیبم شود. با اعتراف دختر جوان و ادعای وی، تحقیقات برای شناسایی سارق احتمالی که طلاها را به سرقت برده، ادامه دارد.
ریزش مرگبار ساختمان در گلستان
گروه حوادث/ ریزش ساختمان در روستای حکیم آباد شهرستان علیآباد کتول یک فوتی و 2 مصدوم برجا گذاشت.
قاسم غریبآبادی مدیرعامل جمعیت هلال احمر گلستان گفت: عصر روز شنبه ۲۸ آبان، یک مورد ریزش آوار ساختمان در روستای حکیم آباد به مرکز کنترل و هماهنگی عملیات جمعیت هلال احمر گلستان گزارش شد.
بلافاصله از پایگاه زرین گل و قرق چهار گروه متشکل از ۹ نفر به همراه یک دستگاه آمبولانس، دو دستگاه خودروی نجات و یک دستگاه خودروی کمکدار سبک به محل حادثه اعزام شدند. اما مشخص شد یک نفر در این حادثه جان باخته و دو نفر نیز مصدوم شدهاند که متوفی به عوامل اورژانس تحویل داده شد و دو مصدوم نیز به مراکز درمانی منتقل شدند.
پسر 13 ساله حساب 3 هزار نفر را خالی کرد
گروه حوادث/ پسر نوجوان که با استفاده از روباتهای تلگرامی از ۲۳۴ هزار نفر کلاهبرداری اینترنتی کرده بود، توسط پلیس فتا البرز در شهر نظرآباد دستگیر شد.
سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی استان البرز در تشریح این خبر گفت: با شکایت چندین نفر از شهروندان و تشکیل پرونده کلاهبرداری اینترنتی و برداشت غیر مجاز از حساب بانکی آنها به وسیله لینکهای آلوده پیامکهای ابلاغ قضایی، بررسی موضوع به صورت ویژه در دستور کارشناسان پلیس فتا استان قرار گرفت. مأموران پس از بررسیهای تخصصی تجهیزات الکترونیک مالباختگان، متوجه شدند که این افراد ضمن اینکه از طریق پیامکهای کلاهبرداری ابلاغ قضایی به درگاههای جعلی منتقل شده و حسابشان خالی شده، از طریق بدافزارهای نصب شده در تلفن همراه آنها نیز تعداد قابل توجهی پیامک قضایی به سایر شهروندان نیز ارسال شده است. در ادامه مأموران با انجام تحقیقات تخصصی و بهکارگیری اقدامات فنی و اطلاعاتی، کلاهبردار ۱۳ ساله این پرونده را شناسایی کرده و با هماهنگی مقام قضایی وارد مخفیگاه او در شهر نظرآباد شده و دستگیرش کردند.
این مقام انتظامی با اشاره به کشف تجهیزات الکترونیک مورد استفاده در کلاهبرداری متهم از مخفیگاهش، اضافه کرد: در تحقیقات تکمیلی مشخص شد که کلاهبردار حرفهای ۱۳ ساله اطلاعات بیش از ۲۳۴ هزار حساب بانکی را سرقت کرده و تاکنون بیش از سه هزار و 400 شاکی از سراسر کشور در خصوص این پرونده شناسایی شدهاند.
سردار محمدیان با اشاره به اینکه تاکنون ارزش کلاهبرداری صورت گرفته توسط این متهم حدود ۱۰ میلیارد ریال برآورد میشود، ادامه داد: تحقیقات در خصوص این پرونده برای شناسایی مالباختگان احتمالی ادامه دارد. فرمانده انتظامی استان البرز در پایان خاطرنشان کرد: از کاربران اینترنتی تقاضا داریم تا فریب پیشنهادهای اغواکننده کلاهبرداران اینترنتی را نخورده و برای دریافت اطلاعات در زمینه پیشگیری از کلاهبرداریهای اینترنتی به سایت پلیس فتا مراجعه کنند.
دلال خودرو در ایستگاه مرگ
گروه حوادث/ مرد زندانی که به اتهام قتل به قصاص محکوم شده بود، با اصرار پدر مقتول به دار مجازات آویخته شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این مرد تابستان سال 99 در جریان معامله یک خودروی 4 میلیارد تومانی مردی را به قتل رسانده و متواری شده بود. تحقیقات پلیسی نشان داد، مقتول روز حادثه میهمان داشته و دختربچهاش برای بازی به خانه همسایه رفته بود اما هنگام برگشت به خانه با جسد پدرش روبهرو شد که از ناحیه گردن مجروح شده بود.
کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات خود را برای شناسایی میهمان مقتول آغاز کرده و با ردیابیهای تخصصی هویت او را شناسایی کردند. متهم به قتل که از سارقان زورگیر سابقهدار بود، خیلی زود شناسایی و دو روز بعد از قتل دستگیر شد. وی که دلال خودروهای گرانقیمت بود گفت شب جنایت برای خرید خودروی 4 میلیاردی مقتول به خانهاش رفتم اما با هم به خاطر اختلاف مالی درگیر شده و با چاقو او را کشتم.
وی پس از محاکمه در شعبه یکم دادگاه کیفری البرز به قصاص محکوم شد و یک سال بعد از محاکمه با تأیید حکم قصاص از سوی قضات دیوان عالی کشور در یک قدمی اجرای حکم قرار گرفت و سرانجام با پیگیری و اصرار پدر مقتول به دار مجازات آویخته شد.
قاتل جسد مومیایی در انتظار محاکمه
گروه حوادث/ مرد میانسال که هنگام انتقال یک جسد مومیایی، عکسش توسط زن همسایه ثبت شده بود، بزودی در دادگاه کیفری محاکمه خواهد شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ظهر شنبه 30 بهمن سال گذشته و بهدنبال تماس زن جوانی با پلیس آغاز شد. زن جوان که شاهد صحنهای تلخ و دردناک بود، گفت: پشت پنجره اتاقم در حال صحبت با تلفن بودم که با صحنه عجیبی مواجه شدم. در همسایگی ما یک کارگاه تولیدی و تعمیرات مبل است. در کمال ناباوری مردی را دیدم که داخل حیاط در حال کشیدن جسدی است و آن را به داخل زیرزمین برد. با دیدن این صحنه خیلی شوکه شده بودم اما موفق شدم چند عکس با تلفن همراهم از این ماجرا بگیرم.
به دنبال تماس زن جوان، مأموران پلیس راهی محل حادثه در غرب تهران شدند و جسد مردی را که داخل پارچهای سفید شبیه مومیایی پیچیده شده بود پیدا کردند. مرد جوانی که در کارگاه بود خیلی زود به قتل اعتراف کرد و گفت: مقتول همکارم بود. این خانه ویلایی که کارگاه مبلسازی است، متعلق به پدر و برادرزن مقتول بود. من هم دو سالی میشد که در اینجا مشغول به کار شده بودم. چند شب قبل مبلهایی که ساخته بودم در بالکن بود و مبلهای مقتول داخل ساختمان به او گفتم هوا ابری است و به احتمال زیاد باران ببارد بهتر است من هم مبلها را بیارم داخل تا آسیب نبیند. اما او اجازه نداد. سر همین موضوع بین من و مقتول جر و بحث درگرفت و او ناگهان به من سیلی زد، من که بشدت خشمگین و عصبانی شده بودم، ناخودآگاه میله آهنی را که کنار سالن بود برداشتم. چشمهایم را بستم و شروع کردم به ضربه زدن، وقتی چشمهایم را باز کردم دیدم ضربهها به سر او اصابت کرده و خونین روی زمین افتاده است. میخواستم جسد را به زیر زمین ببرم و دفن کنم اما هیچ وقت تصور نمیکردم که هنگام انتقال جسد کسی شاهد ماجرا باشد و لو بروم.
پس از تکمیل تحقیقات فرزند اول مقتول خواهان قصاص قاتل پدرش شد اما باتوجه به اینکه سن فرزند دوم مقتول قانونی نشده بود و پدربزرگش هم فوت کرده بود در این شرایط طبق ماده 356 قانون مجازات اسلامی، پرونده به دفتر رئیس قوه قضائیه فرستاده و درخواست دیه از طرف فرزند صغیر مقتول داده شد. بدین ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست از سوی بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.