مهرداد کورشنیا کارگردان فیلم سینمایی «بیآبان» در گفتوگو با «ایران»
نیازمند مفاهیم انسانی و اخلاقی هستیم
نیلوفر ساسانی/ سومین فیلم سینمایی اکران شده در گروه سینمایی هنر و تجربه در دور جدید فعالیتهای این گروه، فیلم سینمایی «بیآبان» به کارگردانی مهرداد کورشنیا است. مهرداد کورشنیا فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس شناخته شده عرصه هنرهای تصویری و نمایشی است و نویسندگی فیلمنامه سریالهایی همچون «کرگدن»، «ممنوعه» و نمایشنامههایی همچون «قرار» و «عزازیل» را برعهده داشته است. این فیلم با حضور بازیگرانی همچون رضا اخلاقیراد، علیرضا استادی، نسیم ادبی، صحرا اسداللهی، بابک نوری و... هم اکنون در گروه سینمایی هنر و تجربه در حال اکران است. به همین مناسبت مهرداد کورشنیا به «ایران» از تجربه کارگردانی «بیآبان» گفته است.
در ابتدای گفتوگو برایمان از چگونگی شکل گرفتن ایده و مضمون فیلم بگویید.
داستان این فیلم درباره جنگلبانی است که در همان ماهی که قرار است ازدواج کند بعد از یک حادثه، دچار عذابوجدان میشود. ایده وجدان بهعنوان یک امر اخلاقی یکی از مهمترین مفاهیم تاریخ آثار دراماتیک، رمان و غیره است. سالها علاقهمند بودم در مورد این مضمون فیلمنامه بنویسم. سالها پیش قصه اولیه مردی را شنیدم که در دوران سربازی بهصورت غیرعمد و اتفاقی باعث مرگ دختربچهای میشود و آن را پنهان میکند اما سالها بعد، بهخاطر اینکه خودش صاحب دو دختر شده عذاب وجدانی به مراتب شدیدتر سراغاش میآید. این داستان اولیه مبنای نگارش فیلمنامه «بیآبان» شد و در همکاری با علی اصغری طی دو ماه به نگارش درآمد.
شما و آقای اصغری پیش از این در دو سریال پربیننده «ممنوعه» و «کرگدن» بهعنوان فیلمنامهنویس همکاری داشتید. «بیآبان» سومین همکاری مشترک شماست. درباره نحوه تعامل و همکاریتان توضیح دهید.
در مرحله نگارش طرح و شکلگیری داستان تعامل طوفان فکری داشتیم و بعد از این مرحله و بدهبستانها که داستان را کامل کردیم، مرحله فنی نگارش شامل سیناپس و نوشتن دیالوگها شروع شد که این مرحله را با تقسیم کار جلو بردیم. این شیوه کمک میکرد که با سرعت بیشتر و خطای کمتری خلق داستان و کاراکتر و در نهایت شکلگیری فیلمنامه به سرانجام برسد.
علاوه بر این آثار شما در فیلمنامه «قصیده گاو سفید» هم در قامت فیلمنامهنویس حضور داشتید و بیشتر بهعنوان نویسنده در تئاتر و سینما شناختهشده هستید. چطور شد که این بار بهسراغ کارگردانی فیلم رفتید؟
در ابتدای امر و در ۱۳۷۶ من کارم را با فیلمسازی و از سینمای جوان شروع کردم و در سال ۱۳۸۰ بهصورت جدی در عرصه تئاتر بهعنوان نویسنده و کارگردان بهطور منظم فعالیت کردم. اما فعالیتم در سینما و سریالسازی با فیلمنامهنویسی آغاز شد. بهخاطر سابقه کارگردانی در تئاتر علاقه داشتم که نوشتههای خودم را کارگردانی کنم. به این دلیل که شما وقتی بهعنوان فیلمنامهنویس فیلمنامهای را مینویسید در هنگام تولید سلایق افراد مختلفی از جمله تهیهکننده و کارگردان گاهی به گونهای به نوشته شما اضافه میشود که ممکن است از جهانبینی و نگاه شما فاصله زیادی داشته باشد. بهعنوان مثال بارها با این پرسش از سوی کسانی که سالها من را در عرصه تئاتر میشناختند و با آثار من در این حوزه آشنایی داشتند مواجه شدم که چرا در این سه سریال نگاه تجاری یا عامهپسند داشتهای و از جهانبینی نمایشنامههایت فاصله گرفتهای. این اتفاق برگرفته از پروسه تولید سفارشی و تولید صنعتی آثار است. برای همین تصمیم گرفتم در عرصه تصویر هم با نگاه و جهانبینی خودم اثری را بسازم که زیباییشناسی و سلیقه مهرداد کورشنیا کاملاً در آن مستتر باشد.
شاخصترین مؤلفه این سبک سلیقه و زیباییشناسی در «بیآبان» چیست؟
بیشتر همکاران تئاتری من که به عرصه سینما آمدهاند مثل رویکردشان در حوزه تئاتر، فیلمهایشان را هم در فضاهای محدود و داخلی ساختهاند. تمام تلاش من این بود که در این فیلم تصاویر متنوع بصری و نماهای باز بیرونی فیلم را با جلوه سینمای خوشتصویر به نمایش بکشم. مضمون فیلم هم درباره عذابوجدان است که ما در این فیلم در قالب قهرمان با آن مواجه میشویم. در واقع فیلم بر محور جدال شخصیت با عامل بیرونی نیست، بلکه در چالش با خود است. به همین خاطر ما شاهد یک شخصیت درونگرا و بطنی هستیم. از اینرو شاهد سکانس پلانهای طولانی و گاهی بدون کلام با روایتی آرام و کمتصادم هستیم.
چطور شد که فضای ساخت فیلم را به تالش بردید؟
باز به همان دلیل که ما قصد ساخت یک فیلم بطنی و آرام و کمتنش درباره یک فرد درونگرا را داشتیم و بر همین اساس احتیاج به تنوع تصویری و نشانههای متنوع بصری از طبیعت داشتیم که جغرافیای منطقه تالش و اسالم به خلخال این امکان را برای ما به وجود میآورد.
عوامل فنی بخصوص فیلمبردار تأثیر مستقیمی بر درآمدن این فضا داشته است. از نتیجه این همکاری و ترکیب عوامل تولید بگویید.
تهیهکننده و فیلمبردار این فیلم علیمحمد قاسمی از باتجربهترین فیلمبرداران ایران در فضای طبیعت هستند و همانطور که اشاره کردید حضور ایشان کمکهای شایانی به ساخت این فیلم کرد. بقیه عوامل فنی با توجه به رویکرد فیلم همکاری و همدلی زیادی برای بهثمرنشستن این فیلم انجام دادند بهعنوان مثال بازیگران این فیلم که همگی سابقه حضور در تئاتر را دارند با همدلی و گذشت به تولید این فیلم مستقل و کمهزینه کمک کردند.
به هزینه تولید فیلم و مستقلبودن اشاره کردید. هزینه این فیلم را چه نهاد یا افرادی تأمین کردهاند؟
با اینکه این فیلم با بازیگران شناختهشده و عوامل فنی درجه یک سینمای ایران تولید شده اما تمامی هزینه ساخت توسط سرمایه شخصی خود من تأمین شده و هیچ کمکی نه از سوی بخش خصوصی و نه دولتی به این فیلم اختصاص پیدا نکرده است. حتی بنیاد سینمایی فارابی که در دولت قبل موظف به حمایت از آثاری بود که جغرافیای متنوع کشور و مضامین انسانی و اخلاقی مثل این فیلم را تصویر میکنند، هیچگونه حمایتی نکرد. درصورتی که این فیلم تاکنون موفق به راهیابی به هفت جشنواره معتبر بینالمللی شده است. این سؤال باقی است که گزینش فارابی برای حمایت از تولیدات فرهنگی و غیرتجاری چگونه اعمال میشود؟
در شرایط نامطمئنی به اکران فیلم رضایت دادهاید. دلیل انتخاب این برهه زمانی برای اکران عمومی فیلم چه بود؟
در تابستان سالجاری فیلم «بیآبان» باتوجه به کیفیت ساخت و حضور در جشنوارههای مختلف خارجی توسط گروه سینمایی هنر و تجربه انتخاب و در باکس اکران این مجموعه قرار گرفت. قرار بود از اوایل مهرماه اکران فیلم در سراسر کشور آغاز شود اما بهدلیل مسائل جاری اکران آن دو ماه به تأخیر افتاد. بنابراین با پیشنهاد دوستان و انتخاب آگاهانه من بهعنوان مالک و کارگردان این فیلم تصمیم به اکران گرفتیم. یکی از دلایل من این بود که مضمون این فیلم درباره وجدان و اخلاقیات در انسان است که در هر شرایطی آدمی موظف به رعایت آنهاست.
از شرایط اکران فیلم راضی هستید؟
از دوستان هنر و تجربه که فرصت اکران این فیلم را فراهم کردند، تشکر میکنم. اکران این فیلم که با هزینه شخصی تولید شده در شرایط کنونی که مردم اقبالی به حضور در سینما ندارند یک حرکت آگاهانه است زیرا ترجیح میدهم این فیلم را در شرایطی اکران کنم که بیشتر از هر زمانهای به مفاهیم انسانی و اخلاقی نیاز داریم.
پیش درآمدی بر رونمایی از مستند «برزخیها» در شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت
صدا، دوربین، برزخ!
فرهنگی/ «توقیف» در هر زمان و در هر شرایطی، تجربه سنگین و حتی سهمگین برای هر هنرمندی است، تفاوتی هم ندارد که مواجهه با حکم صادر شده پسوند «موقت» داشته باشد یا جوهر امضایش، از همان ابتدا رنگ و لعابی همیشگی داشته باشد. هر اثر هنری برای ارتباط با مخاطب تولید میشود و از این منظر نقطه شروع حیات واقعی یک اثر هنری، نه زمان پایان فرایند تولید که زمان اولین مواجههاش با مخاطبان بالقوه خود است و از این منظر صدور حکم «توقیف» چیزی شبیه صدور حکم اعدام برای یک اثر هنری، آن هم پیش از تولد است! در میان فیلمهای سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب، فیلمسازان و هنرمندان بسیاری طعم تلخ «توقیف» را تجربه کردهاند اما شاید بیراه نباشد اذعان به این واقعیت که تلخترین و عجیبترین تجربه را، همان اولینها در این حوزه پشتسر گذاشتند. عوامل و خالقان فیلم سینمایی «برزخیها» که اولین فیلم توقیفشده سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب محسوب میشود، هزینه بسیاری برای عبور از این تجربه تحمل کردند. ماجرای این تجربه تلخ چه بود؟ ماجرایی که به تازگی دستمایه تولید مستندی بلند به نام «برزخیها» قرار گرفته و عارف افشار در مقام کارگردان و پژوهشگر این مستند تلاش کرده است به بازخوانی بخشهایی از آن بپردازد. در آستانه رونمایی از این مستند در جشنواره «سینماحقیقت»، به مرور متن و حاشیه این فیلم سینمایی از تولید تا توقیف پرداختهایم.
تولد دوباره «سینما» و امیدواری «برزخیها»
فیلم سینمایی «برزخیها» را ایرج قادری در سال ۵۸ کارگردانی کرد، اما همه چیز به سادگی نوشتن این عبارت ساده برای این فیلم رقم نخورد! وقتی از سال ۵۸ صحبت میکنیم، یعنی کمتر از یک سال بعد از بزرگترین تحول تاریخ معاصر. هنوز تب و تاب انقلاب فروکش نکرده بود و هنوز مشخص نبود آنچه قرار است در آینده «سینمای ایران» خطاب شود، چه مختصاتی میخواهد داشته باشد. در چنین شرایطی بهواسطه پادرمیانی گروهی از دغدغهمندان در بدنه مدیران فرهنگی بخصوص در وزارت ارشاد وقت، فرصتی فراهم میشود تا جمعی از فعالان سینمای قبل از انقلاب، جایگاه خود را احیا کنند و نشان دهند با جریانی که مردم در کشور رقم زدهاند، همداستان هستند. ایرج قادری و سعید مطلبی دو چهره کلیدی بودند که با چراغ سبز مدیران وقت ارشاد، داستان «برزخیها» را پیریزی میکنند و به دعوت آنها بازیگرانی همچون ناصر ملکمطیعی، محمدعلی فردین، سعید راد، محمدعلی کشاورز و خسرو شجاعزاده به میدان میآیند تا با ایفای نقش در اثری «حماسی» و نزدیک به گزارههای ملی برآمده از جریان «انقلاب»، شعله امید به آینده را در قلب خود زنده نگه دارند.
«برزخیها» درباره چه بود؟
یکی از مهمترین تحولات مرتبط با ایام پیروزی انقلاب اسلامی، آزادسازی گسترده زندانیانی بود که چه بهدلیل سیاسی و چه به دلایل غیرسیاسی در حبس بهسر میبردند و با تغییر رژیم، درهای زندانها به رویشان باز شده بود. سعید مطلبی در مقام فیلمنامهنویس از همین موقعیت ایده گرفت و چند کاراکتر اصلی داستان خود را از میان زندانیان آزاد شده از حبس قرار داد. براساس داستان «برزخیها»، در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گروهی مجرم عادی از زندان میگریزند. آنها که قصد دارند از کشور خارج شوند، در دهکدهای مرزی با مردی به نام سید یعقوب آشنا میشوند که میکوشد با اعمال و گفتارش زندانیان را از فرار بازدارد. آنها ابتدا موعظههای سید یعقوب را به ریشخند میگیرند، اما به مرور پس از تجاوز ارتش بیگانه به خاک میهن، تحت تأثیر فداکاری سید یعقوب و اهالی دهکده قرار میگیرند و از روستا دفاع میکنند و جان خود را از دست میدهند. این روایت حماسی، هم در متن فیلم و هم در فرامتن میتوانست بازگشتی شورآفرین را برای ستارههای سینمای پیش از انقلاب به پرده نقرهای رقم بزند. اتفاقی که البته صورتی متفاوت پیدا کرد و تبدیل به تجربهای تلخ برای همه آنها شد!
برزخ چگونه دوزخ شد؟
فیلم «برزخیها» بعد از اتمام پرحاشیه فرایند تولید بالاخره در اردیبهشتماه سال ۵۹ روانه پرده سینماهای کشور شد. آمار و ارقام مرتبط با اکران فیلمهای در آن سالها، حتی در آرشیو رسمی وزارت ارشاد هم به ثبت نرسیده است اما مستند به روایت شفاهی جمعی از سینماگران، این فیلم در آن مقطع توانست با استقبالی بینظیر از سوی مخاطبان مواجه شود. طیف گستردهای از مخاطبان سینمای ایران که طبیعتاً نسبتی با جریان غالب تولیدات سینمای ایران در سالهای پیش از انقلاب نداشتند، حالا داشتند روایتی حماسی از قهرمان چند فرد عادی برای دفاع از خاک میهن را بر پرده تماشا میکردند و به همین دلیل فیلم خیلی زود تبدیل به پدیده اکران شد.
همین شوروحال در استقبال از اکران فیلم اما گروهی را به نگرانی انداخت و در موضعی عجیب، جریانی علیه آنچه «بازگشت چهرههای شاخص سینمای قبل از انقلاب به سینماها» خوانده میشد، شکل گرفت. اعتراضهای میدانی، پاره کردن پرده سینماها، برگزاری اجتماعات اعتراضی در نقاط کلیدی و حتی امضای طومار در نماز جمعه تنها بخشی از بروز بیرونی اقدامات این جریان بود که سرانجام منجر به توقیف فیلم شد. ایرج قادری خود در جایی اینگونه این جریان را روایت کرده است: «فیلمبرداری برزخیها تمام شد و فیلم را اکران گذاشتیم. آنوقت آقای محسن مخملباف یک روز جمعه با عدهای راه افتادند و طوماری درست کردند مبنیبر اینکه انقلاب شده و ما انقلاب کردیم، اما اینها هنرپیشههای طاغوتی هستند. درست جلوی همین سینمایی که در میدان ۲۴ اسفند [انقلاب] است [بهمن] و یونیورسیتی. این آدمها میگفتند بروید دم در سینماها ببینید چقدر غلغله است، آنوقت مراسمهای روز جمعه خلوت است. این شد که فیلم من را از اکران کشیدند پایین. امثال آقای محسن مخملباف چنین بساطهایی را زیاد سر من آوردهاند».
امیدهایی که ناامید شد
درباره آنچه بر فیلم سینمایی «برزخیها» گذشت، گفتنیها و ناگفتنیها بسیار است اما آنچه واضح است و در دفتر خاطرات سینمای ایران به ثبت رسیده است، اکران این فیلم در واکنش به اعتراضات گروهی تندرو، خیلی زود متوقف شد و کار به جایی رسید که عبدالمجید معادیخواه بهعنوان اولین وزیر ارشاد پس از انقلاب هم ناگزیر از کنارهگیری شد! وجه تلخ ماجرای توقیف اجباری «برزخیها»، سرانجام تلخ عوامل این فیلم بود که با نیتی خیر، پا جلو گذاشته بودند تا به تعبیری برادری خود را با سینمای پس از انقلاب، ثابت کنند. محمدعلی فردین تا روز مرگش دیگر فرصت حضور در مقابل دوربینهای سینمای ایران را پیدا نکرد. ناصر ملکمطیعی تا سالها حسرت حضور تصویرش بر سردر سینماها را به دوش کشید و زمانی این فرصت را برای بار دیگر بازیافت که اجل مهلتش نداد تا بازگشتش به سینما را جشن بگیرد. سعید مطلبی، ایرج قادری و سعید راد، در این میان خوشاقبالتر بودند و حسرت بازگشتشان به سینما آنقدر به درازا نکشید که آرزوی ارتباط با مخاطبان سینمای ایران را با خود به گور ببرند. تجربه «برزخیها» هنوز بخشهای ناگفته بسیاری دارد که بازخوانی آن، میتواند ابعاد تازهتری از این تجربه تلخ را پیش روی علاقهمندان سینمای ایران قرار دهد. سرنوشت اولین فیلم توقیفی سینمای ایران را هنوز میتوان بازخوانی کرد تا شاید راه تکرار بر آنچه گذشت را برای آیندگان ببندیم.
گشتی حوالی کتاب و ادبیات
میزبانی آخرین ماه پاییز از چند نمایشگاه تخصصی کتاب
گروه فرهنگی/ برپایی دهمین نمایشگاه تخصصی کتاب دانشگاهی با رویکرد تجهیز کتابخانههای تخصصی و مؤسسات و دانشگاههای آموزش عالی و نمایشگاه کتابخانۀ تخصصی دانشگاه علوم حدیث تهران و همچنین دعوت از علاقهمندان برای شرکت در ششمین مسابقه کتابخوانی «هشت بهشت»، بخشی از رویدادهای فرهنگی این روزهای عرصه کتاب و ادبیات کشورمان را تشکیل میدهند.
دهمین نمایشگاه تخصصی کتاب دانشگاهی
نیمه دوم سال برای اهالی کتاب و ادبیات همزمان با برگزاری جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی و البته رقابتی مختلفی است؛ یکی از نزدیکترین برنامههایی که در همین رابطه و در اواخر ماه جاری شاهد برگزاریاش خواهیم بود، دهمین نمایشگاه تخصصی کتاب دانشگاهی است. این نمایشگاه با رویکرد تجهیز کتابخانههای تخصصی و مؤسسات و دانشگاههای آموزش عالی اواخر آذر ماه به صورت مجازی برپا خواهد شد.
کاظم آرمانپور، مدیرمسئول انجمن فرهنگی ناشران کتاب دانشگاهی در همین رابطه اطلاعات بیشتری در اختیار ایبنا گذاشته، او گفته: «این نمایشگاه همزمان با هفته پژوهش برگزار میشود و در این خصوص درخواست همکاری و تخصیص یارانه بیشتری نسبت به سال گذشته از معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز مساعدت معاونت پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را خواستار هستیم.» به گفته آرمانپور، همافزایی مشارکت کتابخانههای تخصصی در این حوزه اتفاقی ضروری است. وی با اشاره به دیگر اقدامات پیشبینی شده برای این رویداد، توضیح داده: «تدوین روزشمار برنامههای اجرایی انجمن بهصورت سالانه، طراحی سایت رسمی انجمن فرهنگی ناشران کتاب دانشگاهی، تمدید قرارداد و ثبتنام از ناشران برای بیمه تکمیلی دوره جدید و برگزاری نشست هماندیشی با هیأت مؤسس و پیشکسوتان نشر دانشگاهی با موضوع هفته کتاب برخی دیگر از اقدامات هیأت مدیره در دوره جدید است.»
نمایشگاه کتابخانه تخصصی دانشگاه علوم حدیث تهران
یکی از اتفاقاتی که همین روزها شاهد آن هستیم برپایی نمایشگاه کتابخانه تخصصی دانشگاه علوم حدیث تهران است. این نمایشگاه که از بیستوهشتم آبان ماه کار خود را شروع کرده همچنان تا اواسط آذرماه جاری در کتابخانه پردیس تهران این دانشگاه واقع در ضلع جنوبی حرم عبدالعظیم حسنی(ره) میزبان اساتید، دانشجویان، طلاب و پژوهشگران مرتبط با علوم اسلامی و سایر علاقهمندان است. بنابر اطلاعات مندرج در نوشتهای که تسنیم منتشر کرده، کتابخانه دانشگاه قرآن و حدیث (پردیس تهران) از سال 1378 فعالیت خود را آغاز کرده است. با توجه به تأسیس رشته علوم حدیث در دانشکده سابق علوم حدیث، منابع مرتبط با این رشته در 5 سال ابتدایی توسط حجتالاسلام محمدمهدی معراجی تهیه شد. در ادامه راه مجوز تأسیس رشته در سایر گروههای آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اخذ شد و از سال 1383 تاکنون در رشتههای کلام و عقاید، نهجالبلاغه، تفسیر اثری، فقه و مبانی حقوق، نهجالبلاغه و روانشناسی منابع مرتبط تهیه و بیش از یکصد هزار جلد متضمن 60 هزار عنوان کتاب و 10 هزار شمارگان نشریه در 180 عنوان برای کتابخانه تأمین شد. تعداد پایان نامههای موجود بالغ بر 2500 عنوان است.
معرفی ششمین کتاب مسابقه مجازی کتابخوانی «هشت بهشت»
از ارائه اطلاعاتی درباره نمایشگاههای پیش رو که بگذریم، برپایی پویشهای کتابخوانی و همچنین مسابقاتی که با هدف تشویق مردم به مطالعه برگزار میشوند یکی دیگر از اتفاقاتی هستند که رنگوبوی تازهای به عرصه فرهنگ و هنرمان بخشیده است. از آن جمله میتوان به برپایی مسابقه مجازی کتابخوانی «هشت بهشت» اشاره کرد؛ برگزارکنندگان این رویداد حوزه کتاب به تازگی دست به معرفی ششمین کتاب این رویداد رقابتی زدهاند. در همین رابطه معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی تهران، کتاب «امواج ارادهها» را به عنوان ششمین کتاب از سومین دوره مسابقه دانشجویی کتابخوانی هشت بهشت معرفی کرده است. کتاب «امواج ارادهها» نوشته راضیه عزیزی، با گردآوری میلاد حبیبی و پژمان عرب، خاطراتی از توان و اراده ایرانی به سمت خودکفایی و پیشرفت است. بهعبارتی، تاریخ شفاهی پیشرفت انقلاب اسلامی یا «ایران پیشرفته» است. انتشارات راهیار این کتاب را که مجموعهای از تاریخ معاصر ایران، خاطرات، مجموعه ایران پیشرفته، مجموعه تاریخ شفاهی پیشرفت انقلاب اسلامی به شمار میآید را منتشر کرده است. دانشجویان کتابخوان علاقهمند تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی میتوانند با مراجعه به پایگاه اطلاعرسانی باشگاه کتابخوانی دانشجویان ایران به نشانی BookRc.ir نسبت به ثبتنام و شرکت در این مسابقه اقدام کنند. مسابقه برخط کتاب «امواج ارادهها» روز جمعه ۲۵ آذرماه از ساعت ۹ تا ۲۴ از طریق سایت مذکور برگزار میشود.