گزارش مرکز پژوهشهای مجلس از شور شدن رودخانه زهره پس از آبگیری سد خبر میدهد
سد «چمشیر» در ایستگاه توقف آبگیری
آیا این سد هم مثل گتوند روی چاههای فعال نفت ساخته شده است؟
حسین آخانی
استاد دانشگاه تهران
سد چمشیر یکی از بــزرگـتریـن سـدهای ایران است که بر رودخانه زهره ساخته شده است. مخزن این سد با 2 میلیارد و 300 میلیون مترمکعب ظرفیت بیش از 60 درصد سطح تماس با سازند تبخیری گچساران دارد که شامل «میان لایه»های گچ، نمک و آهک است.
دادههای ایستگاه هیدرومتری پل زهره در 15 کیلومتر بعد از سد چمشیر برای دورههای طولانی حاکی از کیفیت نامطلوب رودخانه زهره در زمانهای غیرسیلابی با هدایت الکتریکی بیش از 4 هزار میکروزیمنس بر سانتیمتر است که در فصول کم آبی به بیش از 15000 میرسد.بنابراین ساخت این سد در خطرناکترین بخش سازندهای گچساران و میشان جانمایی و چراغ خاموش در دولتهای یازدهم و دوازدهم - علی رغم تجربه تلخ گتوند - ساخته شده است. علاوه بر کیفیت آب، بنا بر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس «عمده مطالعات سد براساس دادههای هیدرولوژیکی منتهی به سالهای 1377-1378 انجام گرفته است. با توجه به تغییرات ایجاد شده در اقلیم منطقه و کاهش متوسط بارش در 13 سال منتهی به 1400 لازم است از دادههای هیدرولوژیکی اخیر در مطالعات کمی و کیفی (کنترل شوری) استفاده شود.» (مرکز پژوهشهای مجلس شماره مسلسل 18457 کد موضوعی 250)
رودخانه زهره با عبور از محل مخزن سد بشدت شور میشود، بهطوری که براساس اندازهگیریهای هدایت الکتریکی آب در بستر رودخانه در داخل آب و درست بیرون سد، به خوبی میتوان به وجود لایههای گسترده نمک در آن پی برد. خروج چشمههای شور در بستر رودخانه بهحدی بحرانی است که شوری آب را فقط در سه نقطه داخل و پشت سد حدود 1000 میکروزیمنس افزایش داده است. این شوری براساس استانداردهای بینالمللی نه برای شرب و نه برای کشاورزی مناسب است. کیفیت آب داخل مخزن (2250 میکروزیمنس برای اساس اندازهگیری بهار که توسط این نگارنده انجام گرفت) به حدی نگرانکننده است که مطالعاتی که به سفارش شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران وزارت نیرو توسط دو نفر از محققان دانشگاه تهران انجام شده است ورود سالیانه حدود 500 هزار تن نمک را به داخل مخزن فقط از چشمههای فعال داخل مخزن پیشبینی کرده است. بدون تردید با آبگیری و افزایش سطح تماس با مساحت 53 کیلومتر مربع سطح آن میتواند تا چندین برابر افزایش یابد که محققان شرایط به مراتب بدتر از گتوند را گمانهزنی کردهاند. تنها با اختلاط این آب با آب شیرین رودخانه خیرآباد است که شوری آن کمتر شده و در پایین دست مورد استفاده قرار میگیرد.
وجود اختلاط شورابههای نمکی با آبهای زیرزمینی هم در اولین مطالعات زمینشناسی( گزارش شماره ٥٥٨٩٦٠٢ بخش ٣١١٠، اسفند 1391) مستند شده بود. گمانههای 204 و 202 مطالعاتی محور سد در سازند میشان با هدایت الکتریکی 40 و 120 هزار گواه ارتباط هیدرولیکی شورابههای نمکی سازند گچساران با آبهای زیرزمینی است. در همین گزارش به کیفیت آبهای آبخوان گچساران اشاره دارد که «چشمهها اغلب سولفاته و کلروره» بوده و کیفیت آب این آبخوانها بهگونهای است که قابل شرب نیست. چشمههای گوگردی و لب شور نیز در بین این چشمهها به چشم میخورد که میزان یون کلر در آنها بهطور قابل ملاحظهای افزایش یافته است. در یکی از این آبخوانها، هدایت الکتریکی 240 هزار (حدود 6 تا 7 برابر شوری آب دریا) نیز ثبت شده است. وجود کارستهای فراوان در تحقیقات متعدد دانشگاهی (فرورفتگیهای ناشی از انحلال سازند) ثابت و در مجلات معتبر (مانند مقالات ترابی کاوه و همکاران) منتشر شده بود. سؤال اینجاست: چرا با این هشدارها و گزارش های مستند و همچنین تجارب سدهای قبلی با ساختگاه سازند گچساران، مسئولین دولتهای یازدهم و دوازدهم با هزاران میلیارد تومان هزینه (که بیش از 250 میلیون یورو از طریق فاینانس چین تأمین شده است) حاکمیت را در عمل انجام شده قرار دادهاند؟
در سه بازدیدی که این نگارنده از سد و پوشش گیاهی آن داشت، با توجه به جنگل انبوه گز در حاشیه سد و بخصوص گونهای گز (Tamarix pycnocarpa) که از شورپسندترین گزهای ایران است، هیچ تردیدی بر بحرانی بودن و نادرستی ساخت سد چمشیر باقی نمیگذاشت. آنچه نگارنده را متعجب کرد تماس متخصصینی بود که در شرکتهای وابسته به وزارت نیرو کار میکردند و اذعان داشتند که آنها در این خصوص تذکرات لازم را دادهاند ولی متأسفانه با بیتوجهی به نظرات آنها، بر ساخت سد اصرار داشته و کشور را در معرض یک آبروریزی و آسیب بزرگ قرار دادهاند. بعد از افشای مشکلات این سد توسط این نگارنده و طرح آن در رسانهها، پرده از مدارک حیرتانگیزی برداشته شد که ابعاد خطر آن بسیار گستردهتر از آن چیزی است که این نگارنده تصور میکرد.
فرار آب بعد از آبگیری
براساس مطالعات جدید که حاصل بررسیهای دقیق زمینشناسی است ابعاد تازهای مطرح شده است که جانمایی نادرست سد در نقطه بحرانی سازند میشان، حتی پایداری آن را با اما و اگر مواجه کرده است. با توجه به گسلهای فراوان بخصوص در محل سد، فرار آب بعد از آبگیری بسیار محتمل است. طبیعی است که فرار آب از داخل سازندها منجر به افزایش دبی چشمههای شور بعد از سد شده و رودخانه زهره را با چالش جدیدی روبهرو میکند (گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شماره مسلسل 18457 کد موضوعی 250).
یافتههای جدید زمینشناسی دال بر نزدیکی بخشهای 4 و 5 سازند گچساران، مخزن سد را با ورود چند میلیارد تن نمک تهدید میکند. توضیح آنکه در سد گتوند فقط با 120 میلیون تن نمک ناشی از برونزدگی گنبد نمکی فاجعه بزرگی را ایجاد کرد که در چمشیر ابعاد فاجعه میتواند بسیار بزرگتر باشد. برای آنکه این موضوع به دقت بررسی شود برخی محققین معتقدند که حفاری 50-40 گمانه جدید در درون مخزن میتواند کمک زیادی به درک عمق تهدید نماید.
در این مدت که با متخصصان زمینشناس گفتوگو میکردم شواهدی به من نشان دادند که به دلیل قرار گرفتن مخزن سد در یکی از بزرگترین مخازن نفتی ایران با حدود 50 میلیون بشکه نفت، ابعاد خسارتآور دیگری درگیر این سد است. تا همین اواخر هم در محل و اطراف مخزن سد، چاههای فعالی وجود داشته است که با بسته شدن آنها نگرانیهای جدی از باب اختلاط مخزن سد با هیدروکربورهای نفتی وجود دارد. این نگارنده شواهد آلودگی را در چشمههای پایین دست مشاهده کرده است. حتی احتمال کم این اتفاق، ریسک بالای یک فاجعه بزرگ زیستمحیطی را نشان میدهد.
برخی از متخصصان به من میگفتند که آبگیری این سد، ضررهای نجومی بهخاطر خارج شدن چاههای نفت از مدار دارد. سؤالی که در ذهن متبادر میشود آیا مدیران ارشد کشور میتوانند به خاطر یک اشتباه و کوتاهی وزارت نیرو اجازه دهند نهتنها بحران محیط زیستی خطرناک، بلکه خسارت اقتصادی چند ده برابری به کشور وارد شود؟ آیا در این شرایط بحرانی اقتصادی و تحریم باید اجازه داد که منابع کشور برای سدی پر مسأله با دورنمای بسیار مبهم خرج شود که حداقل ضرر آن محروم کردن کشور از بهرهبرداری از حدود 10 میلیارد دلار درآمدهای نفتی باشد؟
حتی اگر از همه این خسارتها چشمپوشی و دعا کنیم که معجزه باعث شود نمکها و شورابههای سازند گچساران تمایلی به ورود به مخزن نداشته باشند، درزهای گسلها و کارستهای انحلالی به فرمان وزارت نیرو یکی پس از دیگری بسته شوند، هیچ زمین لغزشی در بستر اتفاق نیفتاده و شوری آب مانند سد کوثر فقط دو برابر شود، در آن صورت آب سد چمشیر نه به درد شرب و نه کشاورزی میخورد و خوزستان نیز از جریان سیلابهای آب زهره محروم میشود، این مسأله باعث بحرانیتر شدن کانون ریزگرد اطراف هندیجان خواهد شد.
لزوم تشکیل کمیته حقیقتیاب
از علی سلاجقه که به عنوان ریاست سازمان حفاظت محیط زیست گفتهاند که اجازه گتوند دیگر را نخواهند داد، درخواست دارم که همانند اقدام تاریخی که در جلوگیری از ساخت پتروشیمی میانکاله داشتند، در این خصوص هم بدون کوچکترین لکنتزبانی پشت جلوگیری از آبگیری سد چم شیر بایستند.
اگر بازهم در این هزاران صفحه گزارش ابهامی دارند، لطفاً برای رفع ابهام مجدداً به گتوند سازها برای گمانهزنی اعتماد نکنند. لازم است تیمی از زمینشناسان، متخصصان محیط زیست و هیدرولوژی که سابقه همکاری و ارتباط مالی با وزارت نیرو نداشتهاند را مأمور بررسی این گزارشات کرده و تصمیم نهایی را براساس اطلاعات بیطرف بگیرند. اگر هم بناست گمانهای زده شود دیگر دستگاهها هزینه آن را تقبل کنند.
دومین اقدام آقای سلاجقه تشکیل کمیته حقیقتیابی است که مشخص کند که چرا و چگونه در سازمان حفاظت محیط زیست به همین سادگی گزارشات ارزیابی پر اشکال مانند سدهای گتوند، چمشیر، مشمپا و میمه تأیید میشود؟ چرا شرکتی که گزارش ارزیابی سد گتوند را تهیه کرده است، در همان سازمان دفتر دارد و طرح تالابهای کشور به همان شرکت داده شده است؟همه آنچه نگارنده در سطور فوق نوشته است گوشه کوچکی از هزاران صفحه سند و گزارش مستند است که همگی در اختیار تیم حقیقت یاب کمیسیون اصل 90 مجلس است که با صرف صدها ساعت در جلسات تخصصی و مطالعاتی تلاش کرده است تا نهادهای نظارتی و قانونی کشور را از یک خطر جدی با آبگیری سد چمشیر مصون نگه دارد.
در یک اقدام تاریخی 10 نفر از استادان دانشگاه در تاریخ 16 آذر 1400 به ریاست محترم جمهور نامه نوشتیم تا جلوی یک فاجعه بزرگ گرفته شود.
اگرچه تا این تاریخ پاسخی به ما داده نشده است ولی در پیشگاه تاریخ و یگانه آفریدگار هستی خجل نخواهیم بود که وظیفه اخلاقی و حرفهای خود را انجام دادهایم.