
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اخبار حامل مرگ، همیشه بهتآور است اما گاهی و وقتی، این خبرها، آدمی را از بهت به حیرت فرو میبرد. «سید ابوطالب میرعابدینی» یکی از این کسان بود که خبر حیرتآور پروازش، ظهر دیروز در شهر پیچید. اما افسوسوارتر آنکه پیرمردِ 87 ساله، دو روز پیشتر تنهایمان گذاشته بود و ما حالا خبردار شدهایم. نیم قرن، ساکن خانهای مصفا در کوچه قرقاول بود در حوالی پل سیدخندان تهران اما صفای خانه دلش کجا و خانه زندگیاش کجا. اهل خودنمایی نبود و شاید به همین سبب هم، شاید کمتر کسی میدانست که همسرش (مهیندخت صدیقیان) دخترخاله ملکالشعرای بهار بود، در دانشسرای عالی، در محضر علامه دهخدا و بدیعالزمان فروزانفر زانوی تلمذ به زمین زده بود، جدا از شاگردی نزد عبدالحسین زرینکوب، همسر او با همسرش (قمر آریان) رفاقت داشت، در دوره دکترای ادبیات فارسی، با غلامحسین یوسفی همکلاس بود، با مهدی بازرگان، هسته اولیه جبهه ملی را پایه گذاشته بود، در دبیرستان شاهرضا در مشهد به محمدرضا شفیعی کدکنی و علی رواقی و در جای دیگر، در همان شهر، به امیرپرویز پویان، تدریس کرده بود، به سبب شرکت در جلسات تفسیر قرآن استاد محمدتقی شریعتی در مشهد - و آشنایی با فخرالدین حجازی به همین سبب - واسطه ازدواج علی شریعتی با پوران شریعترضوی شده بود، به همراه جلال آلاحمد، سازمان معلمین ایران را ایجاد کرده بود، در دانشکده دماوند (یک مؤسسه آموزش عالی خصوصی در دوره پهلوی)، با عنایتالله رضا و فتحالله مجتبایی همکار بود و فریدون توللی از جمله یارانش در برنامه «فارسی شیرین» رادیو ایران بود. به یقین او، مرتبطانِ با او، طیف گستردهتری از مشاهیر فرهنگ را شامل میشود. او که جدا از فعالیتهای سیاسیاش، 18 سال (1334 تا 1352) که ریاست اداره فرهنگ نیشابور را برعهده داشت، در 8 سال اول، 120 باب مدرسه ساخت. هموکه غلامرضا امامی، چهار سال پیش دربارهاش نوشت: «مردی که معلم در وجودش متبلور است؛ رادمردی که به زمزمه مهر و محبت جمعه هم طفل گریزپا را به مدرسه میکشاند». میرعابدینی چندان اهل گفتوگو و هیاهوهای رسانهای نبود و دریغ که این دریای معرفت و رفاقت، در بیخبری دار فانی را وداع گفت. آخرین یادداشت این استاد ادبیات و عرفان اسلامی، 18 اسفند سال گذشته و به بهانه ششمین سال فراق «ایرج افشار» در صفحه آخر روزنامه ایران منتشر شد.
پیکر «ابوطالب میرعابدینی»، ساعت 10 صبح امروز (پنجشنبه 21 مرداد) تا بهشت زهرا(س) تشییع و آیین ترحیم او، همین روز، ساعت 16 تا 30: 17 در مسجد حضرت زهرا واقع در خیابان شهید عراقی، نبش کوچه گل سرخ برگزار میشود.
٭ ٭ ٭

استاد ابوطالب میرعابدینی یکی از بهترین همکاران و دوستان من بود. از شنیدن خبر درگذشت او اندوهناک شدم و برای او جایگاهی بلند در مینوی برین آرزو دارم. روانشاد میرعابدینی از تیره استادان کهن این سرزمین بود. خواستِ من از کهن، آن گروه از استادان زبان و ادب پارسی است که کارشان را در دانشگاه از چند دهه پیش آغاز کردهاند.
او افزون بر آموزش دادن به دانشجویان، در پژوهش و پدیدآوردن کتاب هم پویایی و تلاشی درخور داشت. او در زمینههایی چند میپژوهید و دستاورد پژوهشهای خود را فراپیش علاقه مندان قرار میداد. علاوه بر این افزون بر دانش و پژوهش، مردی بسیار مهربان، نرم خوی، شکیبا و فراخ سینه بود آنچنان که به یاد ندارم هرگز به خشم و درشتی با کسی سخن گفته باشد. به هر روی درگذشت او برای همه فرهیختگان، دانش آموختگان، خوانندگان کتابهای او، دانشجویان، دوستان و آشنایانش مایه دریغ و اندوه است؛ همچنین برای همه آنان که تاریخ، فرهنگ و ادب پارسی را گرامی میدارند و به آن پیوستهاند.

«لبخند ژوکوند به استندآپ هنریهای ۱ پلاک 4»
الهام زارعنژاد «لبخند ژوکوند به استندآپ هنریهای ۱ پلاک 4» را با آثاری از احسان برآبادی، فرشید پارسیکیا، حمید جانیپور، صادق هدایت، مژده دانشپژوه، کامبیز درمبخش، الهه زارعنژاد، امیرمهدی ژوله، عمران صلاحی، افشین شاهرودی، میلاد عیدیان، پرویز شاپور و بامداد موجانی جمعه 22 مرداد افتتاح میکند که تا اول شهریور در گالری دنا به آدرس میدان فردوسی، خیابان سپهبد قرنی، بعد از چهارراه طالقانی، کوچه سوسن، شماره 4 ادامه دارد.
نقد «آس و پاس در پاریس و لندن»
نشست نقد و بررسی کتاب «آس و پاس در پاریس و لندن» اثر جورج اورول با حضور بهمن دارالشفایی (مترجم کتاب) و آتوسا نوید پنجشنبه 21 مرداد از ساعت 17 تا 19 در مؤسسه مهر طه واقع در خیابان مطهری، خیابان لارستان، کوچه مجلسی، شماره 27 برگزار میشود.
تلفیقی از انسان وتخت جمشید میهمان گالری شکوه
تازهترین مجموعه عکسهای «بهرام گوهری» جمعه 22 مرداد ماه ساعت 17 تا 21 در گالری شکوه واقع در خیابان فرمانیه، بلواراندرزگو، خیابان امیر نوری، شماره 19رونمایی میشود که تا 2 شهریور برقرار است.
رونمایی کتاب صوتی «چنین گفت زرتشت»
«چنین گفت زرتشت»، اثر معروف نیچه را داریوش آشوری به فارسی ترجمه کرده و نشر آگه به چاپ رسانده است. مؤسسه نوین کتاب گویا این اثر را با روایتگری افشین یداللهی و آهنگسازی حمیدرضا یراقچیان تولید و منتشر کرده است. این اثر در قالب دو لوح فشرده و با مدت زمان 16 ساعت و 5 دقیقه منتشر شده است. آیین رونمایی از این اثر پنجشنبه 21 مرداد از ساعت 16 در مؤسسه فرهنگی هنری مکتب تهران واقع در خیابان کریمخانزند، خیابان آبان جنوبی(عضدی)، کوچه کیوان، شماره 8 برگزار میشود.
دیدار و گفتوگو با «کریستوفر دوبلگ»
نشست دیدار و گفتوگو با «کریستوفر دوبلگ»؛ روزنامهنگار انگلیسی، پنجشنبه 21 مرداد از ساعت 9 صبح در کتابفروشی آینده واقع در خیابان ولیعصر، سه راه زعفرانیه، خیابان عارف نسب، شماره ۱۲ برگزار میشود.

پهلوانـــان سیستان و بلـــــــوچستان از دشتیاری تا مکران مرکزی و در شمال و جنوب سیستان و بلوچستان سکونت میگزیدند و کسانی که دراین حماسهها شرکت داشتند و میجنگیدند هریک برای خود خواننده و حماسهسرا انتخاب میکردند. تقریباً ازهمان زمان تا به امروز این نوع سبک با نام «پهلوانی» ادامه دارد. استاد «کمالان هوت» از روزگار جوانی میخواند و سبک موسیقی که بهکار میبرد، حماسی و پهلوانی بود و بیشتر اشعار آن عاشقانه، حماسی و در وصف خدا و رسول خدا(ص) سروده میشد. به غیرازاستاد کمالان (کمال خان) هوت، چند نفر دیگر چون قادربخش سربازی، شهداد شکر و... در این سبک فعالیت کرده و میکنند. خود من هم در محضر ایشان، شاگردی میکردم و سبک حماسی را آموختم. به بیان واضحتر، امروز کسانی که در این سبک فعالیت میکنند، ادامهدهنده راه ایشان هستند.
استاد کمالان هوت در حماسهخوانی، مهارت خاص و صدای بسیار رسا و خوانایی داشت. در زمان اجرا دیالوگهایش را مشخص میکرد و تحویل مخاطب میداد.
روانشاد کمالان هوت، بیش از 2 هزار شعر را از حفظ بود و بیشتر اشعارش را خود میسرود. اتفاقی که امروزه شاید کمتر به چشم بخورد.
ناگفته نماند ایشان علاوه بر تسلط بسیاردر خوانندگی، تنبورکنواز قهاری نیز بود اما کمتر در کارهایش ساز میزد. شاید یکی از دلایل صدای رسای استاد کمالان هوت، همین باشد که در هنگام خوانندگی، ساز نمیزد.
ایشان انسان بسیار دوستداشتنی و واجد اخلاق بینظیری بود اما افسوس که درست در روزی دار فانی را وداع گفت (اول اسفند 1388 در 68 سالگی) که قرار بود در آیین بزرگداشت خود، در زاهدان شرکت کند. او چنان بزرگ بود که «محمدرضا شجریان»، 29 مهر 1386 در مراسم پاسداشتش در فرهنگستان هنر شرکت کرد و گفت: «جناب ملاکمال خان، دریچهای مردمی و فاخر به دریایی از اسرار و گوهرهای ماندگار موسیقایی در سرزمین سیستان و بلوچستان است. زندگی مردم آن دیار با موسیقی او آمیخته است و میتوان گفت او بیان موسیقایی زندگی مردم قوم خود است.»
همایش «کمالان هوت» امروز، پنجشنبه
21 مرداد، از ساعت 9 تا 19 در سالن اجلاس منطقه آزاد چابهار برگزار میشود.

هواداران نویسنده شهیر، به شایعه مرگ او واکنش نشان دادند
انتشارات بزرگ «پنگوئن رندمهاوس» بیانیهای رسمی مبنی بر درگذشت «هاروکی موراکامی» منتشر کرد اما پس از ساعاتی این خبر را تکذیب کرد. «مورنینگ نیوز یو.اس.ای» نوشت: چند روز پیش خبر درگذشت «هاروکی موراکامی» معروفترین رماننویس حال حاضر ژاپن از طریق سایت انتشارات «پنگون رندمهاوس» منتشر شد و بسیاری از علاقهمندانش را شوکه کرد. ساعاتی پس از انتشار این بیانیه، «پنگوئن رندمهاوس» خبر داد که این تنها یک شایعه بوده و نویسنده «جنگل نروژی» در صحت کامل به سر میبرد. هواداران «موراکامی» هم پس از این جریانات به این شایعه واکنش نشان دادند و نوشتند: «هاروکی موراکامی هرگز نمیمیرد. رفیق ما روزی ۹۰ مایل میدود و با وجود تحسین نوجوانانه جمعی ما تا ابد زنده میماند.»

امام صادق (ع):
انسان مؤمن؛ بعد از انجام و اجباتش، هیچ عملی بهتر و محبوبتر از حسن خلق به پیشگاه خدای تعالی عرضه نکرده است.
(اصول کافی، جلد سوم، صفحه 157)

ضمن تبریک موفقیتهای تیمهای ملی کشورمان در المپیک و عرض خسته نباشید به مخالفان دولت و درود بر جناب آقای رئیس جمهوری سابق توجه شما را به مجروح اخبار جلب میکنم:
- 600 گدای خارجی در تهران جمعآوری شد.
متأسفانه با محدود شدن ورود اندیشمندان، نوآوران و مدیران خارجی که قاعدتاً همه باید از جانب سرویسهای جاسوسی غرب مأموریت داشته باشند تا ما را مورد تناول و چپاول قرار دهند مجبوریم گدای خارجی جمعآوری کنیم. فعلاً امکانات مان در همین حد است، غر نزنید.
- رئیس جمهوری سابق به اوباما نامه نوشت و او را نصیحت کرد.
وی پس از نگارش نامه در گفتوگو با خبرنگار ما رو به غرب گفت: به آقای اوباما توصیه میکنم آدم باشد. برای خانم کلینتون هم نصیحت مشابهی دارم. برای آقای ترامپ نصیحتی ندارم، با همین فرمان ادامه دهند. همچنین باراک اوباما که با خواندن این نامه اشک ندامت بر گونهاش جاری شده بود گفت: واقعاً نمیدونم چی بگم... بعد از سریالهای ماه رمضان صداوسیما و فیلمهای آقای ده نمکی نامههای آقای احمدینژاد بیشتر از همه چیز من را متحول میکند. از ایشان سپاسگزارم.
به همین ترتیب سران کشورهای دیگر نیز با نگارش نامه ای به رئیس جمهوری سابق از او خواستند تا آنها را پندی دهد و شیوه مدیریتی خود را در یک کاغذ آ چهار برای آنها بنویسد تا کار جهان زودتر تمام شود و همه بروند سر خانه و زندگی شان.
- نشریه یالثارات باز هم با موضوع جشن حافظ منتشر شد.
یکی از مسئولان این نشریه در گفتوگو با مجروح اخبار در پاسخ به این سؤال که چرا همچنان درمیآیید، گفت: متأسفانه هنوز عدهای از بازیگران و شرکتکنندگان جشن حافظ به آن چیزی که ما اول گفتیم اقرار نکردهاند و بعضاً مقاومت میکنند. تا شکستن این مقاومت ما منتشر خواهیم شد. وی همچنین در پاسخ به این سؤال که بعد از اینکه از همه اقرار گرفتید که [...] هستند توقیف میشوید؟ گفت: نه، باز هم منتشر میشویم. وی در پاسخ به این سؤال که کلاً هستید دیگه؟ کاری به توقیف و اینا ندارین؟ گفت: بله هستیم، نه نداریم! همینجوری پیش میریم تا برسیم به خود حافظ. در اشعار ایشان هم مقداری دیا... فرهنگی دیده میشود که باید اصلاح شود.

نشست گرامیداشت روز خبرنگار با حضور اهالی رسانه، مهدی فیروزان، مدیر مؤسسه شهر کتاب، سید فرید قاسمی، پژوهشگر پیشکسوت تاریخ مطبوعات، دختر امام موسی صدر و متولیان مؤسسه تحقیقاتی امام موسی صدر چهارشنبه بیستم مرداد ماه در محل این مؤسسه تحقیقاتی برگزار شد.
سید فرید قاسمی در این نشست ضمن اشاره به مناقشهبرانگیز بودن بحث «اخلاق» گفت: وقتی رسانه و رسانهنگاری به وجود آمد مناقشات عالم اخلاق نیز وارد حوزه مطبوعات و رسانه شد. عدهای حرفهای گری را با سوداگری یکی میدانستند؛ یعنی اعتقاد داشتند که نشریه باید دخل و خرج داشته باشد، این عده براین عقیده بودند که باید به صورت یک بنگاه اقتصادی عمل کنند. عدهای دیگر از فعالان عرصه رسانه اعتقاد داشتند که در صورت تلقی رسانه به عنوان یک بنگاه اقتصادی شاید جایگاه دقت و صحت و امانت خبر مخدوش شود. در این بین مسائلی مانند، حقوق پدیدآورنده، امانتداری در عرصه خبر و بحث خبررسانی و قضاوت مطرح شد. برخی اعتقاد داشتند که رسانهنگار مراقب جامعه است، سؤالی که مطرح میشود این است که این مراقبان مراقبت میخواهند یا خیر؟
پژوهشگر حوزه تاریخ مطبوعات اظهار کرد: حرمتگذاری، حدود و ثغور آزادی از دیگر مباحث مطرح شده در رسانهنگاری بود. برخی دیگر در پی انطباق اخلاق رسانه با اعلامیه حقوق بشر بودند، در این میان بحث حریم خصوصی و شخصی در کنار نظریه مبلغزدایی و تفکیک بین کار رسانه و حوزه تبلیغ مطرح شد، همچنین تفکیک حوزه رسانه و سیاست نیز از دیگر مباحث مطروحه در بین رسانهنگاران بود. قاسمی در ادامه سخنانش در جمع اهالی رسانه و متولیان مؤسسه تحقیقاتی امام موسی صدر به منشور اخلاقی مستقل و وابسته در رسانههای دنیا پرداخت و افزود: در میان رسانهنگاران کسانی نیز بودند که اساساً به نوشتن منشور اعتقادی نداشتند و آن را وظیفه قانونگذار میدانستند. از آغاز فعالیت رسانهای در ایران تا دورهای موسوم به مشروطه یک بازه 70 ساله داریم. نخستین تعارض اخلاقی در دوره اول مشروطه در بین رسانهنگاران دیده میشود. این تعارضات تا انقراض دوره قاجار با فراز و فرودهای سیاسی همراه بود. از اسفند سال 1299 تا پاییز 1304 تعارض اخلاقی در بین روزنامهنگاران به اوج خود میرسد. از سال 1304 تا 1320 نیز دورهای را تجربه میکنیم که در آن اخلاقمداری بر پایه متون ایران قبل از اسلام نوشته میشود. از شهریور 1320 تا مرداد ماه سال 32 نیز چهار روایت درباری، تودهای، ملی و مذهبی در بین روزنامهنگاران دیده میشود که البته میتوان روایتهای پنجم و ششمی را نیز به آن اضافه کرد.

بیست و چهارمین صد اثر صد هنرمند در حالی به استقبال آخرین جمعه خود میرود که تا به حال 76 اثر را در مجموع 220 میلیون تومان فروخته است. گرانترین آثار فروخته شده در صد اثر بیست و چهارم تا این لحظه به سید محمد احصایی با 30 میلیون تومان و مسعود عربشاهی 28 میلیون تومان اختصاص یافته است، این در حالی است که اثر 200هزار تومانی نیز در این نمایشگاه فروخته شده که ارزانترین فروش این دوره است. این نمایشگاه تا ٢٧ مرداد از ساعت 16 تا 20 در گالری گلستان به نشانی دروس، خیابان کماسایی، شماره ۳۴ برپا خواهد بود.

نمایشگاه کتاب پکن در چین (3 تا 7 شهریور)، امسال میزبان دو تصویرگر ایرانی است. «سعیده ثابتنیا» و «طاهره زحمتکش» دو تصویرگری هستند که به دلیل راه یافتن آثارشان به کاتالوگ بلونیا (۲۰۱۶) از طرف مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران در بیست و چهارمین دوره نمایشگاه کتاب پکن حضور مییابند. طی مکاتبات انجام شده با این نمایشگاه با درخواست حضور آثار منتخب ایرانی در کنارآثارفوق موافقت و براین اساس ۵ اثر از تصویرگران ایرانی نیز دراین نمایشگاه به نمایش گذاشته میشود.

معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست با مدیران مؤسسات قرآنی استان یزد، با اشاره به اینکه ۶ هزار نفر در کشور در صف بیمه فعالیتهای قرآنی هستند، گفت: مجوز ۷۰۰ مؤسسه قرآنی در کشور صادر شد. حجتالاسلام محمدرضا حشمتی با اشاره به اینکه مؤسسات قرآنی در سراسر کشور از شرایط و ویژگیهای مختلفی برخوردار هستند، گفت: باید یک همسانسازی و استانداردسازی در بین مؤسسات صورت گیرد.

امروز را «روز حمایت از صنایع کوچک» نام نهادهاند و بدرستی نمیدانم «صنایع کوچک» به چه گونه تولید و افزایش سرمایه اطلاق میشود، اما میدانم صنایع دستی را میتوانیم در زمره صنایع کوچک برشمرده و با توجه به فراوانی و گوناگونی صنایع دستی در کشورمان، در صورت توجهکافی و وافی، اشتغال محلی و منطقهای ایجادکرده و حداقل میتوانیم جلوی مهاجرت جوانان را به تهران سد کنیم.
«چارق»، «موزه»، «پاابزار»، «پای پوش» و کفش، نامهای آشنا برای پوشاندن پا است و قریب به شش دهه است یکه تاز بازار کفش، دیگر کفشهای دست دوز ایرانی نیست و «کفش ماشینی» و تخت لاستیکی، یکه تاز این عرصه است و بماند واردات کفشهای بیکیفیت چینی که دمار از روزگار همین کفشهای تولید داخل درآورده و بسیاری از کارگاههای کوچک تولید کفش را به تعطیلی کشانده و دیگر شما در راسته بازار حوالی گذر مستوفی و بازارچه معیر، کمتر شاهد صدای «تقتق» کوبیدن چکش به پستایی کفش روی قالب هستید. در این رهگذر، هنر تولید کفش ایرانی در راسته بازار «کفاشها» کاملاً رو به نابودی گذارده و «قلب دوم» در گرمای بالای 40 درجه تهران، چنان در این کفشهای چرم مصنوعی و تخت لاستیکی محبوس میشود که توگویی قلب آدمی را در میان دو دست گرفته و میفشرند و خستگی و کوفتگی ناشی از بهکارگیری این نوع «پا ابزار» تمام وجود آدمی را در بر میگیرد. این در حالی است که دیر زمانی نیست ما ایرانیها با استفاده از نعلین- که نام مناسب «راحتی» را نیز به آن اطلاق کردیم- و گیوه و چارق، چنان پا را آسوده میداشتیم که امروزه حتی تصورش را هم نمیتوانیم بکنیم.
سالهاست «چموش» که پاابزار بسیاری از مردم گیلان زمین بود، بهصورت تزئینی درآمده و در بازار شهر ماسوله بهعنوان سوغاتی به فروش میرسد و تنها این «کلاش» سرزمین زیبای کردستان و اورامانات است که هنوز بافته شده و حتی قابلیت صادرات به مناطق کردنشین دیگر کشورهای همجوار را پیدا کرده است. علت، علاوه بر سلامت و راحتی این پای پوش، حفظ هویت بومی و منطقهای است و اگر گذرتان به «اورامان» یا «هورامان تخت» و پاوه و مریوان و آن حوالی بیفتد، شاهد خواهید بود که اکثر سن و سال دارها و برخی از جوانان کلاش به پا دارند و با این کار خود، حامی تولیدات محلی و بومی بوده و حفظ هویت تاریخی خود را مینمایند. حتماً تصور میکنید نگارنده «ماخلقالله»اش «عیب نموده» و اختلال مشاعر پیدا کرده است که در این روزگار حرف از گیوه و کلاش و چارق، آن هم در شهرهای بزرگ میزند؟ نگاهی به برخی از کشورهای بیهویت و کمسابقه در اطراف کشورمان بیندازید تا صدق گفتارم برایتان آشکار شود. «سربندی» که مردم کشور عمان از عالی و دانی گرفته تا افراد عادی به کمر میبندند، آیا به گونهای نشان دهنده فرهنگ این کشور کوچک نیست؟ کدام عرب را سراغ دارید که در مجامع بینالمللی بدون چپیه و عگال، ظاهر شود؟ پاکستانیها با لباس بلند خود و افغانها با لباسهای محلیشان به این سو و آن سوی دنیا میروند و در مراسم رژه المپیک، همواره بر پوشیدن لباس بومی و محلی و ملی خود تأکید دارند. مردمان کشورهای تازه استقلال یافته ترکمنستان و تاجیکستان نیز چنین میکنند و ما سالهاست بجز معدودی از استانهای کشورمان، اصلاً شاهد و ناظر پوشیدن لباس و کفش ملی نیستیم! کردها با «چوخارانک» و لرها و بختیاریها با «دبیت» شان، هنوز در پی حفظ هویتاند، اما دیگر مرد گیلانی «نیمتنه» و جلیقه و کلاه نمدی به سر نمیگذارد و زنان آذری و قاسمآبادی، از شلیتههای بلند و رنگارنگ استفاده نمیکنند و زنان مازنی نیز «مندیل» و چارقد را با هم به سر نمیبندند و بستن دستار بر سر و شال بر کمر، تا حدود زیادی درافتاده است و در زنجان، آیا کسی «چارق» به پا میکند؟
گیوه، این پاپوش دوست داشتنی، از ملکی و شهری، آجیده و کرمانشاهی گرفته تا «سینجانی» با رویه بافته شده از پنبه به عمل آمده در کشورمان و تخت چرمی و یا پارچهای- که به شکل کوبیده و محکم در زیر آن قرار میگرفت- در همین سرزمین به عمل میآمد، باعث راحتی «قلب دوم» میشد و دیر روزگاری نیست که برای «عزم را جزم نمودن» میگفتند: «پشت گیوههایت را ور بکش» و به دنبال کار و زندگی برو و یا آنکه «پشت گیوهتو، آب دهن بزن» تا بتونی بهش برسی و علت آن بود که خیس نمودن پاشنه گیوه به سهولت به داخل پا میرفت و با خشک شدن آن، چسب و چفت پا میشد و مثل کفشهای تخت لاستیکی فعلی، در پا، لقلق نمیخورد تا مجبور باشیم «بندهایش» را محکم کنیم و از آنجا که گیوه چپ و راست ندارند و «تا به تا و لنگه به لنگه» نمیشود، در هر حالتی میتوانیم آن را به پا کنیم و به سهولت به کار و زندگی برسیم. شاید سخنی به گزاف باشد، کجا رفت چرم همدانی ما، چه شدند کفشهای دوخته شده در تبریز و آذربایجان؟ چرم بز «میشن» خراسان ما چه شد؟ و اصلاً چرا به جای کفش وطنی و طرحهای ملی و بومی، از طرحهای فرنگی استفاده میکنیم؟

شاخصترین اثر بازمانده از شهرسازی قدیم در میبد بنای باستانی نارین قلعه است. نارین قلعه یا کهندژ میبد بر فراز تپهای بلند بنا شده و بر تمامی شهر میبد و پیرامون آن دید دارد. این کهندژ خشتی که مردم میبد آن را «نارنج قلعه» میخوانند، در گذشته به «دژ دالان» معروف بود و پیشینیان آن را یکی از نخستین مراکز سکونت انسان در استان یزد میدانستند. بنای اصلی این قلعه 3 هکتاری در 7 طبقه ساخته شده و داراى برج و بارو و دربندهاى متعدد است. براساس اسناد موجود ساخت اولیه این کهندژ در دوران اشکانیان صورت گرفته است و البته در دوران آل مظفر تعمیراتى در آن صورت گرفته است. نارنج قلعه 4 برج گرد بلند دارد و البته آنچه امروز از این کهندژ باقی مانده قسمت مرکزی اثر است. نارنج قلعه اتاقهاى متعددى دارد که بسیارى از آنها نیز به علت قرار گرفتن در طبقات پایین و ریختن راهروها هنوز کشف نشده است. برخی این قلعه ساخته شده از خشت و گل را همان دژ سفید شاهنامه میدانند.
-
تبلور نام معلم
-
مردی از تیره استادان کهن
-
جمعه بازار فرهنگ
-
حماسهخوانِ قوم پرافتخار
-
موراکامی هرگز نمیمیرد
-
سخن روز
-
تحول درونی اوباما در اثر نامه وارده
-
حد و مرزهای حرفهای گری با سوداگری
-
فروش 220 میلیونی «صد اثر صد هنرمند» در 18 روز
-
2 تصویرگر ایرانی در نمایشگاه کتاب پکن
-
۷۰۰ مؤسسه قرآنی دارای مجوز در سراسر کشور
-
خداحافظی با روزگار <گیوهها را ورکشیدن>
-
نارین قلعه میبد؛ سازه 7 طبقه اشکانی
