ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسن عسگرى عليه السلام : إنَّ لِلسَّخاءِ مِقدارا فَإن زادَ عَلَيهِ فَهُوَ سَرَفٌ؛
سخاوت اندازه اى دارد كه اگر از آن فراتر رود اسراف است.
اعلام الدین فی صفات المؤمنین ص 313
علیرضا رئیسیان: سالنهای سینما سالنهای وزنهبرداری نیست
در حال حاضر حجم زیادی از فیلمها پشت خط اکران ماندهاند. باید بعد از آبان وضعیت نامناسب سینما را دید. باید عنوان کنم برخی سالنهای سینما را با سالنهای وزنهبرداری اشتباه گرفتهاند و مدام از رکورد فیلمهایشان میگویند.
گفتوگوی علیرضا رئیسیان با «مهر»
منوچهر انور: مرگ لاموریس من را شوکه کرد
به نظر من «باد صبا» باید به درون خانههای قدیمی چندصد ساله میرفت که آن زمان هنوز وجود داشتند. آلبر لاموریس با پیشنهاد من موافقت کرد و قرار شد به ابرقو برویم و کار را شروع کنیم. دو روز بعد خبر درگذشت لاموریس را شنیدم. باید بگویم شنیدن خبر مرگ آلبر لاموریس بیش از مرگ مادرم من را شوکه کرد.
در صفحه 6 بخوانید
آثار عاشورایی چقدر در کمیت و کیفیت گویای عظمت داستان هستند
هنر آیینی نباید گزینشی باشد
هنرمندان باورمند طی چند دهه اخیر آثاری خلق کرده اند که فاخر اما کافی نیستند
حبیبالله صادقی
رئیس اسبق موزه هنرهای معاصر تهران
تبلور هنر دینی یکی از نمودهای زندگی بشری است، چراکه دین برای جهت دادن به زندگی است و به واقع همان زندگی است؛ الهام بخش و هدایتگر زندگی است و هنر نیز عین زندگی است بنابراین دین و هنر هر دو بخشی از زندگی انسان هستند و پرداختن به مفاهیم دینی برای هنرمندان ضرورت دارد و ضرورتش این است که انسان در هر دورهای از زندگی خودش و همچنین مخاطبان هنری ما همچنان به معرفت پیرامون ائمه اطهار(ع) محتاج هستند و چه بهتر که هنرمندان به این مسائل بپردازند. یکی از جلوههای هنر دینی هم پرداختن به پیامبر(ص)، معصومین و ائمه اطهار(ع) است. به همین دلیل در آثار بسیاری از هنرمندان دیده میشود که هر کدام تعریفی از هنر دینی داده و با رویکردی متفاوت به بزرگان دین پرداختهاند اما در طول عمر هنرهای تجسمی از دیرباز تا امروز، هنرمندان ما به لحاظ کمی و کیفی تا چه حد توانستهاند خالق آثاری در شأن و جایگاه ائمه یا اتفاقات بزرگ تاریخی مثل عاشورا باشند؟
هنرمندان غربی ازجمله پیروان حضرت مسیح (ع)و موسی(ع) تلاشهای بسیار جامعی طی قرنهای متمادی داشتند و هنرمندان بزرگشان آثار بسیار فاخری به سفارش کلیسا خلق کردند و تقریباً همه آنها در تاریخ هنر جهان به ثبت رسیدند.
در کشور ما در حوزه هنر آیینی در سینما و ادبیات طی سالهای اخیر، مخصوصاً پس از انقلاب کارهای مختصر اما قابل توجهی انجام دادند؛ از جمله در حوزه سینما با آثاری آبرومندانه مثل «رستاخیر» آقای درویش یا روز واقعه. اما در حوزه هنرهای تجسمی و رشتهای مثل نقاشی در گذشته آثاری از هنرمندان قهوهخانهای داشتیم که بسیار با ارزش است و به دور از تحریفات و خرافهها و در واقع آثاری هستند یقینی و قطعی و باورمند.
من معتقدم ما در حوزه فعالیت هنرمندان تکیه و قهوهخانه کارهایی انجام دادهایم و آثار قابل توجهی داریم اما اگر بخواهیم وارد بحث قیاس شویم و هنر آیینی خود را با آنچه در غرب و کلیسا اتفاق افتاده بسنجیم به قدری که باید و شاید در این حوزه ما تعداد آثار قابل توجهی به لحاظ کمی نداریم.
در واقع به اندازه معصومیت و مکتوم ماندن غصه و قصه عاشورا ما شاهد کمبود اثر هستیم. با این حال همین میزان غیرت نگارگرها و نقاشان باورمند به فضای فرهنگی و یقینی عاشورا و تکریم و عزتخواهی یاران امام حسین(ع) مخصوصاً آنچنان که در یکی دو دهه اخیر اتفاق افتاده قابل تقدیر است و اتفاقی مبارک.
نکتهای که باید به آن اشاره کنم احداث موزه مبارک امام علی(ع) است که انشاءلله امکان تجلی بیشتری در آینده پیدا خواهد کرد و امروز هم در نقطه آغاز و بازگشایی این موزه چشماندازهای خوبی میتوان برای آن تصور کرد که آثار هنرمندان باورمند به امام حسین و قیامش را در خود جای بدهد. هنوز تصویر اهل بیت بر تابلوهای کسی مثل استاد فرشچیان زیباست و چشمنواز یا کار هنرمندان معاصری که با موضوع هنر انقلابی و دینی دست به قلم بردهاند و این اتفاقات همه در دوران فرهنگی انقلاب به وقوع پیوسته اما همانطور که مطرح شد به نظر میآید از جهت تنوع گفتار، جستار و بیانگری عرصهای چنین وسیع که از حج نیمهکاره امام شروع میشود و به قتلگاه میرسد و اسیری اهل بیت امام و اتفاقات بعد از آن هنوز جای کار بسیاری وجود دارد.
همه این سرفصلها میتواند موضوع خلق آثاری بزرگ باشد. سرفصلی که در کتاب این ملت دینمدار و باورمند به قیام عاشورا همیشه راهگشا بوده و چه در پیروزی انقلاب و چه در دفاع مقدس، چراغ راه بود و جزو ریشههای این ملت است. در حال حاضر هم همه شاهد هستیم که چه شکوهی در کربلا و پیادهروی اربعین اتفاق میافتد. مسلمانان جهان باید خرسند باشند که قریب به بیست میلیون نفر رهسپار کربلا میشوند و این همان رابطه عاطفی است که در نهضت ترجمه به وجود آمد و اندیشمندان اسلامی باورهایشان را به رخ اندیشه بیزانس کشیدند.
این معرفت و همگنی و رفتار عاشقانه راهپیمایی اربعین سرآغاز نهضت بزرگی است و در این راه دست اندرکاران نهادهای فرهنگی نباید گزینشی عمل کنند. این سفره، سفرهای است برای همه. هنر انقلاب هنری گزینشی نیست و خویشتن فرما و عاشقانه است.
رئیس اسبق موزه هنرهای معاصر تهران
تبلور هنر دینی یکی از نمودهای زندگی بشری است، چراکه دین برای جهت دادن به زندگی است و به واقع همان زندگی است؛ الهام بخش و هدایتگر زندگی است و هنر نیز عین زندگی است بنابراین دین و هنر هر دو بخشی از زندگی انسان هستند و پرداختن به مفاهیم دینی برای هنرمندان ضرورت دارد و ضرورتش این است که انسان در هر دورهای از زندگی خودش و همچنین مخاطبان هنری ما همچنان به معرفت پیرامون ائمه اطهار(ع) محتاج هستند و چه بهتر که هنرمندان به این مسائل بپردازند. یکی از جلوههای هنر دینی هم پرداختن به پیامبر(ص)، معصومین و ائمه اطهار(ع) است. به همین دلیل در آثار بسیاری از هنرمندان دیده میشود که هر کدام تعریفی از هنر دینی داده و با رویکردی متفاوت به بزرگان دین پرداختهاند اما در طول عمر هنرهای تجسمی از دیرباز تا امروز، هنرمندان ما به لحاظ کمی و کیفی تا چه حد توانستهاند خالق آثاری در شأن و جایگاه ائمه یا اتفاقات بزرگ تاریخی مثل عاشورا باشند؟
هنرمندان غربی ازجمله پیروان حضرت مسیح (ع)و موسی(ع) تلاشهای بسیار جامعی طی قرنهای متمادی داشتند و هنرمندان بزرگشان آثار بسیار فاخری به سفارش کلیسا خلق کردند و تقریباً همه آنها در تاریخ هنر جهان به ثبت رسیدند.
در کشور ما در حوزه هنر آیینی در سینما و ادبیات طی سالهای اخیر، مخصوصاً پس از انقلاب کارهای مختصر اما قابل توجهی انجام دادند؛ از جمله در حوزه سینما با آثاری آبرومندانه مثل «رستاخیر» آقای درویش یا روز واقعه. اما در حوزه هنرهای تجسمی و رشتهای مثل نقاشی در گذشته آثاری از هنرمندان قهوهخانهای داشتیم که بسیار با ارزش است و به دور از تحریفات و خرافهها و در واقع آثاری هستند یقینی و قطعی و باورمند.
من معتقدم ما در حوزه فعالیت هنرمندان تکیه و قهوهخانه کارهایی انجام دادهایم و آثار قابل توجهی داریم اما اگر بخواهیم وارد بحث قیاس شویم و هنر آیینی خود را با آنچه در غرب و کلیسا اتفاق افتاده بسنجیم به قدری که باید و شاید در این حوزه ما تعداد آثار قابل توجهی به لحاظ کمی نداریم.
در واقع به اندازه معصومیت و مکتوم ماندن غصه و قصه عاشورا ما شاهد کمبود اثر هستیم. با این حال همین میزان غیرت نگارگرها و نقاشان باورمند به فضای فرهنگی و یقینی عاشورا و تکریم و عزتخواهی یاران امام حسین(ع) مخصوصاً آنچنان که در یکی دو دهه اخیر اتفاق افتاده قابل تقدیر است و اتفاقی مبارک.
نکتهای که باید به آن اشاره کنم احداث موزه مبارک امام علی(ع) است که انشاءلله امکان تجلی بیشتری در آینده پیدا خواهد کرد و امروز هم در نقطه آغاز و بازگشایی این موزه چشماندازهای خوبی میتوان برای آن تصور کرد که آثار هنرمندان باورمند به امام حسین و قیامش را در خود جای بدهد. هنوز تصویر اهل بیت بر تابلوهای کسی مثل استاد فرشچیان زیباست و چشمنواز یا کار هنرمندان معاصری که با موضوع هنر انقلابی و دینی دست به قلم بردهاند و این اتفاقات همه در دوران فرهنگی انقلاب به وقوع پیوسته اما همانطور که مطرح شد به نظر میآید از جهت تنوع گفتار، جستار و بیانگری عرصهای چنین وسیع که از حج نیمهکاره امام شروع میشود و به قتلگاه میرسد و اسیری اهل بیت امام و اتفاقات بعد از آن هنوز جای کار بسیاری وجود دارد.
همه این سرفصلها میتواند موضوع خلق آثاری بزرگ باشد. سرفصلی که در کتاب این ملت دینمدار و باورمند به قیام عاشورا همیشه راهگشا بوده و چه در پیروزی انقلاب و چه در دفاع مقدس، چراغ راه بود و جزو ریشههای این ملت است. در حال حاضر هم همه شاهد هستیم که چه شکوهی در کربلا و پیادهروی اربعین اتفاق میافتد. مسلمانان جهان باید خرسند باشند که قریب به بیست میلیون نفر رهسپار کربلا میشوند و این همان رابطه عاطفی است که در نهضت ترجمه به وجود آمد و اندیشمندان اسلامی باورهایشان را به رخ اندیشه بیزانس کشیدند.
این معرفت و همگنی و رفتار عاشقانه راهپیمایی اربعین سرآغاز نهضت بزرگی است و در این راه دست اندرکاران نهادهای فرهنگی نباید گزینشی عمل کنند. این سفره، سفرهای است برای همه. هنر انقلاب هنری گزینشی نیست و خویشتن فرما و عاشقانه است.
قلمزنی ایرانی جایگاهی بینظیر دارد
منصور حافظ پرست
استاد قلمزنی
نگارخانه «مسنگار» به روال هر سال و در راستای معرفی و ارتقای هنر قلمزنی، امسال نیز نمایشگاه گروهی «آثار نفیس هنرمندان قلمزن» را به مدت یک هفته از 19 تا 25 مهرماه برگزار کرده است.
قلمزنی تعریف خاصی دارد. ایجاد نقوش و طرحهای انسانی، حیوانی و گیاهی روی فلزات با چکش و قلمهای فولادی. این کار از دورههای هخامنشی، ساسانی، ایلامی و سلجوقی انجام میشد و در دوران صفویه به اوج خود رسید. اما وقتی به دوره قاجار رسید دچار رکود و ضعف شد و این رکود تا اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی ادامه پیدا کرد. تا زمانی که آلمانیها به ایران آمدند و چون با ارامنه اصفهان همدین و مسلک بودند، در جلفای اصفهان سکنا گزیدند. بعدها به وسیله هنرمندان ارامنه اصفهان هنر قلمزنی ایرانی شکل گرفت و استادان نامی بسیاری به پیشنهاد آلمانیها قلمزنی کردند. اما سبک قلمزنیشان بسیار متفاوت با دورههای پیش بود. آنها نوعی مینیاتوری انجام میدادند و به وسیله قلمهای فولادی تحول ایجاد کردند. قبلاً استادان از شیوههای متفاوتی استفاده میکردند. اما در تحولی که این استادان ایجاد کردند، با قلمهای نوینی به نام قلمهای عاج دار در قلمزنیهایشان سایه ایجاد کردند. همان سایهای که در نقاشیهای گرافیکی ایجاد میشود، آنها با قلم فولادی ایجاد کردند که باعث شد نقوش انسانی یا گیاهی شباهت واقعی پیدا کنند. این اتفاق باعث شد تعداد زیادی از استادان مجرب و بنام ایرانی به دنیا معرفی شوند. استادانی که بعضاً دیگر تکرارشدنی نیستند و در طراحیهایشان سلیقه زیادی داشتند و اکنون باید در موزهها به دنبال آنها گشت. قلمزنی در اوایل انقلاب و نیز اوایل جنگ ایران و عراق باز هم رو به رکود رفت اما بعد از آن دوباره رشد کرد. اکنون با حمایتهایی که گالری مسنگار از قلمزنان جوان و پیشکسوتان این عرصه میکند یکی از بهترین مشوقهای رشته قلمزنی است. از طرفی هنر قلمزنی در دنیا منحصر بهفرد است آن هم به ایران و بخصوص به اصفهان. البته کم و بیش در اراک هم هنرمند قلمزن داریم اما معدن آن اصفهان است. یکی از صنایع رو به رشد همین صنعت قلمزنی است و جوانها چه مرد و چه زن با استفاده از تجربیات مسنترها اکنون کارهای شایسته و خوبی عرضه میکنند.
مستند «دلبند» در هفتههای اخیر شش جایزه از جشنواره های جهانی کسب کرد
مستندها و تغییر چهره سینما
یاسر طالبی
کارگردان
مستند دلبند
فیلم مستند «دلبند» به کارگردانی یاسر طالبی و تهیهکنندگی الهه نوبخت، در ادامه موفقیتهای بینالمللی خود، در ماه میلادی گذشته شش جایزه از جشنوارههای جهانی کسب کرد. «دلبند» قصه زندگی دشوار اما شیرین یک مادر تنهای هشتاد و سه ساله به نام «فیروزه» را روایت میکند که زندگی منحصر به فردی در دل رشته کوههای البرز دارد. حضور موفق سینمای مستند ایران در فستیوالهای بینالمللی در شرایطی ادامه دارد که سینمای داستانی کشورمان در یک سال گذشته توفیق چندانی در مجامع بینالمللی نداشته است.
بر هیچکس پوشیده نیست که امروز سینمای مستند در عرصه جهانی پیشروتر از سینمای داستانی است. هر سال در بخش مسابقه جشنوارههای رده اول، یک مستند از ایران حضور دارد و عمده دلیلش به اعتقاد من این است که سینمای مستند ما دغدغه ثبت و ضبط زندگی معمول و مرسوم جامعه ایرانی را دارد و در صدد آگاهیبخشی به مخاطب است. سینمای مستند به لحاظ امکانات فنی سینمای شخصیتری به حساب میآید و یک فیلمساز دغدغهمند با یک دوربین میتواند با واقعیت پیرامونش به گونهای برخورد و آن را ثبت و ضبط کند که برای مخاطب جهانی جالب و جذاب باشد اما سینمای داستانی ما بیشتر به تلهفیلم شبیه شده است. زبان سینمای داستانیمان داخلی و درون سرزمینی است، مخاطب فراگیر ندارد و از حیث ایده و سناریو همچنان حول یک محور و داستانهای تکراری میچرخد. به عنوان مثال در یک دوره روی موضوعاتی اجتماعی متمرکز میشود که از نظر تماتیک شبیه هم هستند و بالطبع برای آنها جذابیتی ندارد. امرز مخاطبان خارجی به دنبال شنیدن داستانهای تازه از ایران هستند. شاید در یک دوره ساخت فیلمهای منتقدانه در فستیوالهای بینالمللی خریدار داشت ولی امروز این نوع دیدگاهها برای آنها کلیشه شده و دوست دارند داستانهای تازهتری از سرزمین ایران که پر از رنگ و آیین و سنت و مردمانی صمیمی و باتمدن است، ببینند. من این جمله را به نقل از یکی از برنامهریزان ایدفای هلند (معتبرترین فستیوال مستند در دنیا) نقل میکنم که در زمان نمایش مستند «دلبند» خطاب به حاضران در سالن گفت «شما امروز قرار است داستانی تازه از سینمای ایران ببینید» همین نگاه نشان میدهد که مخاطبان خارجی مشتاق هستند که داستانهای تازه از سینمای ایران ببینند و بشنوند.
از نگاه من سازنده، دلیل اصلی ارتباط مخاطب و اقبال جشنوارههای جهانی به این مستند همذاتپنداری و باورپذیری شخصیت اصلی است. در مرحله اجرا بارها به این فرآیند فکر کردیم که باید زبان سینمایی انتخاب کنیم تا اثر به یک بیان جهانی بدل شود و مخاطب با دیدن فیلم به کشف و شهود تازهتری از شخصیت برسد. تمرکزمان بر این بود که به دور از داستانسرایی و دخل و تصرف فیلم را به شکلی باورپذیر روایت کنیم. این دیدگاه مستندگونه و تصاویر چشمنواز و روایت شاعرانه باعث شد مخاطبان با قهرمانان قصه که آدمی معمولی است ولی در موقعیت ویژه قرار گرفته همراه شوند و با آن همذاتپنداری کنند. بعد از نمایش فیلم بسیاری از مخاطبان در جلسه پرسش و پاسخ سؤالات متعددی راجع به قهرمان قصه و نوع ارتباط فیلمساز با او میپرسیدند و پس از آن به طرق مختلف پیامهای زیادی برای قهرمان قصه میفرستادند و حتی برخی از هلند برای دیدن «فیروزه» به ایران آمدند. داستان فیروزه برای مخاطبان خارجی داستانی شبیه مادربزگهای خودشان است که هنوز برایشان جالب است. آنها در این فیلم به دنبال کشف راز و رمز زندگی این شخصیت هستند. فیروزه گذشته را در حال زندگی میکند و به دور از تکنولوژی و برق و حتی تلفن تنها در دل ارتفاعات البرز مرکزی با 40 گاوش روزگار میگذراند و قصه طبیعت گرا و شاعرانه این زن برای مخاطب خارجی جالب و جذاب بود. در نهایت برگ برنده «دلبند» به زعم من مخاطبشناسی صحیح آن است.
پاک کردن صورت مسأله با حذف زبان از آموزش رسمی
چالش های یک تصمیم مدیریتی
کوثر شیخ نجدی
فعال فرهنگی
به گمانم تا زمانی که یک فرد دانشگاهی نباشید و با چالش مقالهنویسی، جستوجوی پروژه، تقلا برای سردرآوردن از آخرین یافتههای علمی و پژوهشی، شرکت در کنفرانسها و سمینارهای بینالمللی و نظایر آن مواجه نشده باشید، درد عدم تسلط به زبان ارتباط بینالمللی را درک نخواهید کرد. وقتی دانشجو هستید و ناچارید ساعتها وقت صرف ترجمه یک صفحه کنید و دست آخر میفهمید مطلب موجود در آن بهدرد پروژهتان نمیخورد، کارتان را پیش نمیبرد و این مرحله را صدها بار و صدها ساعت دیگر تکرار میکنید. در حالیکه اگر به زبان انگلیسی مسلط بودید با یک نظر متوجه مطلب میشدید و عمرتان هدر نمیرفت. متأسفانه ما آن قدر وقت نداریم که همه زبانهای دنیا را یاد بگیریم و مثلاً وقتی در یک کنفرانس جراحی مغز، فردی اسپانیولی صحبت میکند، آپشن اسپانیولی مغزمان را فعال کنیم و بفهمیم چه میگوید. به همین دلیل انسانها راه حل سادهتر را پیش گرفتند؛« انتخاب یک زبان جهانی». درک این مطلب ساده مینماید و لذا خانواده هوشمند ایرانی بهدرستی دریافته برای اتصال به جامعه جهانی و استفاده از دانش و مهارت بینالمللی ناچار است زبان ارتباط را بلد بشود. نمیتوانی مهارتهایت را گسترش دهی، یا حتی از کاتالوگ و روش تعمیر یک وسیله خانگی سر در بیاوری اگر زبان ارتباط را ندانی. نمیتوانی در حوزه اقتصاد و تجارت، بورس و سرمایه گذاری جهانی ورود کنی یا حتی یک گزارشگر، یا خبرنگار ورزشی باشی که عاقبت بعد از یک عمر تلاش حرفهای، به دلیل عدم توانایی در برقراری ارتباط مورد تمسخر قرار نگیری. نمیتوانی در جوامع بینالمللی پاسخگو و مدافع حقوق ملتت باشی، نمیتوانی ترجمان تاریخ رشادتها، اندیشهها و آرمانهایت باشی. ترجمهات میکنند. تحریف میشوی. حذف میشوی. عقب میمانی. خانواده ایرانی این مهم را میفهمد. اما مسأله این است که برنامههای درسی آموزشوپرورش کارایی لازم جهت آموزش زبان انگلیسی را نداشتهاند. سالهاست خانوادهها دریافتهاند برای آموزش صحیح فرزندانشان باید به آموزشگاههای آزاد زبان متوسل شوند. با این وجود درخواست حذف زبان از کتب درسی توسط نمایندگان مجلس نشان میدهد این عزیزان به جای اندیشیدن به راههای حلمسأله فقط توانایی پاک کردن صورت مسأله را دارند.
بهعنوان یک معلم و شهروند از نمایندگان میپرسم:
۱_چگونه است که طبق این طرح، معلمان موجود در سیستم آموزش و پرورش تا به امروز کارایی لازم را نداشتهاند اما در صورت کار در آموزشگاههای آزاد کارآمد خواهند شد؟آیا جز این است که ایرادهای اساسی متوجه روشهای تدریس و تدوین غیر اصولی کتب آموزشی در آموزش و پرورش است؟
۲_تکلیف دانشآموزان روستایی و خانوادههایی که توان پرداخت هزینههای آموزشگاه را ندارند چه میشود؟ آیا این امر در تناقض آشکار با عدالت آموزشی و اصول اولیه قانون اساسی نیست؟
آیا زجرآور نخواهد بود اگر دانشجوی پزشکی یا مهندسی و.. قبول شده از منطقه محروم از خواندن کتب مرجع دانشگاهی ناتوان باشد؟ آن گاه چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
۳_چه کسی پاسخگوی سرگردانی نیروهای رسمی آموزش و پرورش در آموزشگاهها و ناامنی روانی و شغلیشان خواهد بود؟ دستگاه عریض و طویل آموزش و پرورش هر سال از سازماندهی صحیح نیروهای خود عاجز میماند. حال چگونه ممکن است این آموزشگاههای آزاد توان مدیریت و برخورد صحیح با همکاران فرهنگی را داشته باشند؟
۴_آیا بهتر نیست به جای اینهمه خودزنی و درهم ریختگی، فکری به حال کتب درسی کرده و با بازنگری آنها و نیز بررسی و به کارگیری سیستمهای موفق آموزشگاهی در مدارس، آموزش زبان را به شکلی مؤثر احیا کنیم. چه اگر بنا باشد هر درس ناکارآمدی در آموزش و پرورش را به آموزشگاهها واگذار کنیم این امر قابل تعمیم به سایر دروس نیز خواهد بود و کمتر درسی از این ورطه جان سالم بهدر خواهد برد.
عکس نوشت
جدیدترین اثر مارتین اسکورسیزی به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره فیلم لندن به نمایش درآمد و با استقبال تماشاگران مواجه شد. علاوه بر اسکورسیزی، رابرت دونیرو وآلپاچینو هم در این مراسم حاضر شدند و با ژستهای خود عکاسها و سینمادوستان را سر ذوق آوردند. چهره درهمشکسته آل پاچینو در این تصاویر که به نظر میرسد بیشتر از اسکورسیزی و دونیرو گرد پیری بر آن نشسته بحثهایی را در شبکههای اجتماعی به راه انداخت. بسیاری از سینمادوستان با دیدن این عکسها از یک طرف برای شکلگرفتن یک قاب تاریخی ابراز خوشحالی کردند و از طرف دیگر به خاطر سالخوردگی چهرههای سینمایی محبوب خود به خصوص آل پاچینو افسوس خوردند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#روحالله_زم
خبر بازداشت روحالله زم مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز که بارها و بارها اخبار دروغ درباره ایران کار میکرد عجیبترین و پربازتابترین خبر دیروز بود. سپاه پاسداران طی بیانیهای بازداشت او را اعلام کرد که در این بیانیه آمده بود: «در این عملیات حرفهای، هوشمندانه و چند وجهی با به کارگیری روشهای نوین اطلاعاتی و شگردهای ابتکاری، سرویسهای بیگانه را مدیریت و فریب داد و روحالله زم را به داخل کشور هدایت و بازداشت کرد.» این خبر و این بیانیه را کاربران زیادی در صفحاتشان منتشر کردند و دربارهاش نوشتند. نحوه بازداشت او و البته پست تلگرامی کانال آمدنیوز یکی از سوژههای مربوط به این خبر بود که به آن میپرداختند. بلافاصله بعد از دستگیری ادمین آمدنیوز، خبر و اطلاعیه مربوط به بازداشت زم با نشان سپاه پاسداران در این کانال منتشر شد. در واکنشها به این خبر، هشتگ روحالله زم نوشته میشد: «یادتونه گفته بودم روحالله زم غافلگیر خواهد شد؟!»، «سوار هواپیما که شد شک کرد اشتباهی سوار شده چون بلیت صندلیش پنجاه وچهار بود و یکی دیگه هم بلیتش پنجاه و چهار بود ولی مهماندار گفت نه درست سوار شدید. موقع فرود داد میزد اینجا تهرانه نه دوبی میهماندار بازم گفت نه اینجا فرودگاه دوبی است و اتاقتان تو هتل اوین رزو شده»، «خبر دستگیری روحالله زم یکی از براندازان پلاستیکی و سر شبکه سایت آمد نیوز که به لجن پراکنی مشغول بود به دست اطلاعات سپاه نشان از اقتدار و اشراف اطلاعاتی این نهاد دارد. خبرهای خوبی از پشت پرده این وطنفروش منافق خواهد رسید. خون شهدا حافظ این دیار است»، «روز کسل کنندهای رو سپری میکردم که خبر بازداشت روحالله زم رو دیدم و الآن سرشار از انرژی هستم.»، «چیطوریییییی زم!»، «چرا مخاطبان آمدنیوز هی دارن لفت میدن؟ کجا میری عمو؟ حالا از کانال لفت بدی، پیامهایی که قبلاً به ادمین ارسال کردی رو میخوای چیکار کنی؟»
فیلترینگ جدید
دیروز یکی از سایتهای خبری درباره فیلتر شدن پلی استور گوگل منتشر کرد. تصویری از نامه جواد جاویدنیا سرپرست معاونت فضای مجازی دادستانی کل کشور درباره این فیلترینگ منتشر شد و کاربران زیادی درباره این خبر و این نامه نوشتند. البته بعد خبرهایی درباره جعلی و ساختگی بودن نامه هم بازنشر میشد اما اظهارنظرها درباره این موضوع ادامه داشت. بخشی از واکنشها به شایعه فیلترینگ پلی استور را بخوانید: «تنها چیزی که به ذهنم میرسه از فیلتر گوگل پلی اینه که یه سری اپلیکیشنا رو که میخواستی دانلود کنی میزد not available in your country حالا قبل از ورود میزنه شما از کشور خودتون نمیتونین وارد بشین»، «خداروشکر سرویس تهدیدآمیز گوگل پلی هم فیلتر شد تا قوانین و ابزارهای مسدودکننده بازم توسعه دهندهها و کاربر هارو از دسترسی به امکانات استاندارد گوگل محدودتر کنن»، «گوگل پلی رو چی کار داشتین دیگه»، «خیلی وقته گوگل پلی عملاً فیلتر شده. بدون فیلتر شکن، دانلود برنامهها تا 99 درصد میره ولی هیچ وقت صددرصد نمیشه. بدون فیلتر شکن بیشتر وقتها بیشتر اپها رو نمیشه از گوگل پلی Update کرد. کسی هم چیزی نمی گفت. شاید به خاطر تلگرام همه همیشه فیلترشکنهاشون روشنه و نفهمیدن این قضیه رو.»، «خبر فیلتر شدن معتبرترین استور اندروید یعنی گوگل پلی تن و بدنم رو لرزونده. چه استوری به خوبی گوگل پلی میتونه گزارش ارائه کنه؟ جزئیات دستگاهها، تعداد نصب جدید و... واقعاً تصورتون از فیلتر کردن چیه؟ »
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
علیرضا رئیسیان: سالنهای سینما سالنهای وزنهبرداری نیست
-
منوچهر انور: مرگ لاموریس من را شوکه کرد
-
هنر آیینی نباید گزینشی باشد
-
قلمزنی ایرانی جایگاهی بینظیر دارد
-
مستندها و تغییر چهره سینما
-
چالش های یک تصمیم مدیریتی
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین