گروه حوادث: انفجار مهیب یک مخزن گاز در منطقه پارچین تهران که در نخستین دقایق بامداد جمعه رخ داد موجب ترس و وحشت ساکنان شرق تهران
شد.
نخستین دقایق بامداد جمعه -ششم تیر- صدای انفجاری مهیب و انتشار نور و آتش در آسمان باعث وحشت ساکنان شرق تهران شد. در حالی که بهسرعت فیلمهای مختلفی در فضای مجازی منتشر میشد ساعتی بعد امیر سرتیپ دوم داود عبدی مدیر کل روابط عمومی وزارت دفاع از انفجار یک مخزن گاز صنعتی خبر داد و گفت: انفجار مخزن گاز در منطقه عمومی پارچین تهران عامل رؤیت نور شدید در شرق تهران بود که تلفات جانی نیز در بر نداشت.
امیر عبدی به ایرنا گفت: پس از نشت گاز و انفجار این مخزن همکاران ما بلافاصله در محل مستقر شدند تا علت دقیق این انفجار مشخص شود. البته آتش خیلی زود از سوی آتشنشانی مهار شد و این انفجار هیچ ارتباطی با منطقه نظامی پارچین نداشته است.

اظهارات سازمان هلال احمر و فدراسیون کوهنوردی درباره امدادهای هوایی
پـروازهای پـرهزینه امداد برای کوهنوردان خسته
گروه حوادث: تماسهای غیرضروری برای اعزام بالگرد از سوی برخی افراد که برای کوهنوردی راهی ارتفاعات میشوند به معضلی برای سازمان هلال احمر تبدیل شده است. هرچند این خدمات برای متقاضیان رایگان است اما سازمان هلال احمر برای هر مأموریت پروازی دچار هزینه هنگفتی میشود.
در همین رابطه مهدی ولیپور، رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر، به خبرنگار «ایران» میگوید: سازمان هلال احمر نیز مانند اورژانس و آتشنشانی گاهی درگیر برخی تماسهای مزاحم و غیرضروری برای امدادرسانی میشود. هرچند تعداد این تماسها زیاد نیست اما همان تعداد کم هم برای ما هزینه زیادی دارد. ما شماره 112 را برای امدادرسانی به کوهنوردانی که در ارتفاعات و مناطق صعب العبور دچار حادثه شده و در وضعیت بحرانی بین مرگ و زندگی قرار دارند اعلام کردهایم اما گاهی تماس هایی گرفته میشود و درخواست بالگرد امداد میکنند و وقتی امدادگران ما به محل میرسند متوجه میشوند وضعیت کوهنورد مورد نظر بحرانی نبوده بلکه فقط دچار ضعف و خستگی شدهاند و برای اعزام به پایین درخواست بالگرد کردهاند. حال آنکه امدادرسانی با بالگرد مستلزم مقدمات بسیار و هزینه هنگفتی است.
ولیپور در پاسخ به این سؤال که آیا قبل از اعزام بالگرد با فدراسیون کوهنوردی برای صحت تماس و دریافت تأییدیه هماهنگ میکنید میگوید: بهطور معمول برای راستی آزمایی تماسها و اینکه چنین حادثهای به کارگروه امداد و نجات فدراسیون کوهنوردی گزارش شده با آنها تماس میگیریم ولی در برخی مواقع از آنجا که رسالت امدادرسانی هوایی سرعت بخشیدن به کار بوده و بهعبارتی بحث مرگ و زندگی در میان است نمیتوانیم وقت تلف کنیم چون در امدادرسانی ثانیهها هم مهم است.
وی در ادامه میگوید: متأسفانه برخی افراد به شکل انفرادی یا گروههای گردشگری بدون هماهنگی با فدراسیون کوهنوردی و سازمان گردشگری راهی ارتفاعات و مناطق صعب العبور میشوند که بهدلیل آشنا نبودن با مشکلات این ورزش و مناطق کوهستانی دچار مصدومیت و حادثه یا گم شدن در کوه میشوند که ما تماسهایی از سوی این افراد داریم و در واقع برای ما هم مشکل ساز میشوند که امیدوارم در این زمینه فکری بشود.
در همین رابطه سیامک رضایی، رئیس فدراسیون کوهنوردی نیز به خبرنگار «ایران» اظهار میدارد: در ایران آمار حوادث کوهستانی و درخواست امدادرسانی به کوهنوردان زیاد است. در تمام دنیا امداد هوایی مهمترین روش امدادرسانی در حوادث کوهستان محسوب میشود در ایران نیز سازمان هلال احمر و بخش بالگرد امداد با فدراسیون کوهنوردی همکاری خوبی داشته است و در سالهای اخیر این سازمان کمکهای مؤثری به ما کرده است. وی درباره تماسهای غیرضروری با هلال احمر برای اعزام بالگرد میگوید: این تماسها زیاد نیست و از سوی کوهنوردان حرفهای نیز صورت نمیگیرد چرا که ما خودمان یک کارگروه جست و جو و نجات در فدراسیون داریم که هر حادثهای اول به این کمیته اعلام میشود و در صورت تأیید و چنانچه نیاز به اعزام بالگرد باشد خودمان درخواست میدهیم اما ممکن است در این میان به شکل موردی تماسهایی مستقیم با هلال احمر گرفته شود که اغلب نیز ربطی به جامعه حرفهای کوهنوردی ندارد چرا که کوهنوردان حرفهای به شکل گروهی راهی ارتفاعات میشوند و با ایستگاههای امداد و نجات کوهستانی نیز در ارتباط هستند و خیلی بندرت و در مواقع بسیار حساس درخواست بالگرد میکنیم. چرا که ما میدانیم هزینه اعزام بالگرد برای هلال احمر بسیار زیاد است و با توجه به شرایط تحریم در کشور تحمیل هر هزینهای به این سازمان به دور از انصاف است. از سوی دیگر ما نمیخواهیم با وقوع چنین اتفاقاتی بیاعتمادی بین فدراسیون و سازمان هلال احمر سایه بیندازد و ما از چنین موهبتی محروم شویم. در حال حاضر نیز بیشتر امدادگران کوهستانی از جامعه کوهنوردی به هلال احمر ملحق شدهاند و همگی آموزش دیده و آشنا به این ورزش هستند و درمواقع ضروری به کمک کوهنوردان میآیند.
سوئیچ هایی که سارقان را لو داد
گروه حوادث/ پیدا شدن سوئیچ خودروی سرقتی در جیب متهمان و فرار آنها هنگام انتقال به زندان راز سرقتهای سریالی خودروهای پایتخت را برملا کرد. بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل مأموران کلانتری لواسان هنگام گشت در منطقه مرد جوانی را دیدند که قصد باز کردن در یک خودروی پراید را داشت. وی که کلاهی بر سر گذاشته بود با دیدن مأموران پا به فرار گذاشت. مأموران نیز به تعقیب وی پرداختند و این تعقیب و گریز لحظاتی بیشتر طول نکشید و مرد کلاه دار دستگیر شد. اما مأموران که هنگام فرار سارق متوجه همدست او شده بودند، تلاش برای دستگیری دومین متهم را نیز آغاز کردند. آنها متوجه شده بودند که همدست سارق پشت شمشادهای کنار خیابان مخفی شده است بههمین دلیل با تلفن همراه متهم دستگیر شده به او زنگ زدند. از شانس بد متهم تلفن همراه او روی زنگ بود و به محض زنگ خوردن تلفن، مخفیگاه او لو رفت و مأموران او را دستگیر کردند.
دو متهم در تحقیقات منکر سرقت شدند، حتی زمانی که سه سوئیچ خودرو متعلق به پراید و پژو و مدارک شناسایی سرقتی از آنها کشف شد، مدعی شدند که این وسایل را از سطل زباله پیدا کردهاند.
فرار با پابند
باتوجه به اظهارات متهمان، به دستور بازپرس پرونده، آنها روانه زندان شدند. اما هنگام انتقال به زندان تهران بزرگ، متهمان موفق شدند دستبندهایشان را باز کنند و درحالی که پابند داشتند فرار کردند اما با تلاش مأموران بدرقه و اقدام بموقع رهگذران این فرار ناموفق ماند. در ادامه بررسیها مأموران هنگام گشت در لواسان به یک خودروی پژو 405 برخوردند که کنار خیابان رها شده بود و سابقه اعلام سرقت داشت. در همین موقع مأموران با سوئیچی که از جیب متهمان پیدا کرده بودند توانستند در خودرو را باز کنند و بدین ترتیب مطمئن شدند این خودرو از سوی همان دو سارق سرقت شده بود.
اظهارات مالک خودرو
مالک خودروی پژو در شکایت خود گفت: ساعت ۶ عصر در مسیر شمال به جنوب بزرگراه آزادگان توقف کرده بودم که یک موتورسیکلت با دو سرنشین زن و مرد به من نزدیک شده و تقاضای بنزین کردند. اما وقتی من پیاده شدم تا از باک بنزین بکشم ناگهان سه مرد جوان که نمیدانم از کجا پیدایشان شده بود به من حمله کرده و با زور مرا سوار خودرو کردند. آنها چاقویی زیر گلویم گذاشتند و مرا به سمت لواسان بردند بعد هم مرا از خودرو بیرون انداختند.
زمانی که عکس متهمان دستگیر شده به مالباخته نشان داده شد، او آنها را بهعنوان سارقان خودرواش شناسایی کرد.
سرقتهای سریالی
در ادامه تحقیقات از متهمان آنها به ناچار لب به اعتراف گشودند و به 30 سرقت در تهران اعتراف کردند.
یکی از متهمان گفت: بهعنوان مسافر سوار خودروها میشدیم و بعد با تهدید چاقو راننده را پیاده کرده و خودرو را میدزدیدیم بعد از سرقت خودرو نیز لوازم داخلش را سرقت کرده و آن را کنار خیابان رها میکردیم. با اعتراف متهمان به سرقتهای سریالی، تحقیقات برای دستگیری سایر اعضای این باند و شناسایی سایر مالباختگان ادامه دارد.
قتل مرموز مرد طلافروش در جاده تلو
گروه حوادث/ همزمان با قتل مرموز مرد طلافروش و کشف جسد وی در جاده تلو تحقیقات تیم جنایی برای کشف راز این معما آغاز شد. بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت ۹ صبح چهارشنبه ۴ تیر، مأموران شهرداری در حال تعمیر جادهای فرعی در محدوده تلو بودند که با جسد مردی سالخورده مواجه شدند. بلافاصله موضوع از سوی مأموران کلانتری لواسان، بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم تحت بررسی قرار گرفت.با حضور تیم جنایی در محل آنها جسد مرد ۷۸ ساله را که بر اثر ضربه سنگینی به سرش کشته شده بود و همچنین کبودی روی گردنش که حکایت از خفگی داشت به پزشکی قانونی منتقل کردند. همراه مرد میانسال یک کیف دستی بود که داخل آن کارت یکی از طلافروشیهای معروف پایتخت پیدا شد. تحقیقات میدانی نشان میداد جسد شب قبل با یک خودرو به آن محل منتقل شده و قاتل یا قاتلان حدود 10 متر جسد را روی زمین کشیده بودند و آن را در کنار جاده رها کرده و رفتهاند. آثار لاستیکها باتوجه به شیارهایش نشان میداد متعلق به خودرویی مدل بالاست. بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که قتل ۸ تا ۱۲ ساعت قبل از کشف جسد رخ داده و احتمالاً عامل این جنایت فردی آشنا بوده است.
هویت مقتول
مأموران از روی کارت مغازه طلافروشی هویت جسد را شناسایی کردند. بررسیها نشان میداد مقتول از اقوام یکی از طلافروشهای معروف پایتخت است که عضو سابق اتاق بازرگانی، بازرس سابق صنف طلافروشان و چند سال قبل نیز دبیر کمیته اسنوبرد اسکی بوده است. اما بعد از مرگ همسرش، طلا و جواهرات را از طلافروشیهای معروف پایتخت میخرید و به طلافروشیهای دیگر میفروخت و مدتی است که مغازه طلافروشی نداشته است. یکی از اقوام مقتول هم گفت که وی در ایران تنها زندگی میکرده و پسرش که پزشک است در یکی از کشورهای اروپایی سکونت دارد.
سرقت کیف جواهرات
در ادامه تحقیقات راز ناپدید شدن کیف جواهرات و طلاهای مرد طلافروش برملا شد. دوستانش اعلام کردند که مرد طلافروش همیشه کیف دستی به همراه داشته که طلا و جواهراتی که خرید و فروش میکرد را داخل آن حمل میکرد. اما از آنجا که این کیف همراه مقتول پیدا نشد و خودروی مدل بالای مقتول و تلفن همراه او نیز ناپدید شده این احتمال مطرح شد که از سوی عامل یا عاملان جنایت به سرقت رفته باشد. بدین ترتیب بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بازبینی دوربینهای راهنمایی و رانندگی جاده تلو را صادر کرد همچنین شماره پلاک خودروی مقتول به تمامی واحدهای گشت پلیس اعلام شد تا درصورت مشاهده توقیف شود.
اظهارات دوست مقتول
یکی از دوستان نزدیک مقتول به خبرنگار «ایران» گفت: من با عبدالعلی مظفریان بیش از 40 سال دوست بودم. او از طلافروشان قدیمی بود و قبل از انقلاب خودش مغازه طلافروشی داشت اما از سالها قبل به عنوان واسطه کار میکرد یعنی طلا و جواهرات و سنگهای قیمتی را به شکل امانت از طلافروشی میگرفت و به دیگری تحویل میداد و مبلغی به عنوان کمیسیون دریافت میکرد. تا جایی هم که من میدانم او اصلاً با خودروی شخصی خودش برای کار نمیرفت. طبق شنیدهها ظاهراً شب حادثه چند نفر با خودرو به مقابل خانهاش در میرداماد رفته و وی را سوار کردهاند و دیگر کسی نمیداند چه اتفاقی رخ داده که او را به قتل رساندهاند.
قصاص برای پسری که با یک نگاه چپ خون به پا کرد
گروه حوادث: قضات دادگاه کیفری استان تهران در حالی برای یک متهم به قتل حکم قصاص صادر کردند که وی مدعی است قتلی مرتکب نشده و دوست فراری اش قاتل است. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از بهمن سال ۹۷ با مرگ پسر 22 سالهای در یکی از بیمارستانهای رباط کریم آغاز شد. با اعلام خبر مرگ پسرجوان که بر اثر ضربات جسم سخت به سرش کشته شده بود مأموران پلیس تحقیقات خود را آغاز کردند. یکی از دوستان مقتول گفت: محمود با دو پسر به نامهای سعید و فرهاد در خیابان درگیر شد و آنها او را به قتل رساندند. بدین ترتیب هر دو پسر شناسایی و دستگیر شدند. سعید در بازجوییها گفت: من و دوستم از خیابان رد میشدیم که محمود از کنار ما گذشت و طوری به ما نگاه کرد که خوشمان نیامد و سر همین نگاه چپ با او درگیر شدیم. من یک ضربه با کارد میوه خوری بهصورت او زدم اما دوستم فرهاد مرا گرفت و ما را از هم جدا کرد. من به خانه برگشتم و نمی دانم چه اتفاقی رخ داد که محمود کشته شد. فرهاد هم در بازجوییها منکر درگیری با محمود شد و او را با قرار وثیقه آزاد کردند. در حالی که فرهاد پس از آزادی از زندان فراری شده بود سعید در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه مادر قربانی درخواست قصاص کرد و گفت: پسرم آن روز 3 میلیون تومان پول نقد همراه داشت. من گمان میکنم متهم به خاطر سرقت پولهای پسرم او را کشته است. سپس سعید 19 ساله در جایگاه ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من محمود را نمیشناختم آن روز در خیابان او را دیدم و فرهاد به من گفت که او قبلاً مستأجر خانه خاله محمود بوده و چند بار با او درگیر شده است. او به ما نگاه چپ کرد و به همین خاطر با هم درگیر شدیم. وقتی محمود به سمت من حمله کرد من با کارد میوه خوری که در جیب داشتم یک ضربه بهصورت او زدم اما ضربه کشنده نبود. من نمیدانم چه کسی ضربههای مرگبار را به محمود زده است؛ من بیدلیل بازداشت شدهام و حالا به اتهام قتل اینجا ایستادهام. در ادامه وکیل متهم با استناد به نظریه پزشکی قانونی گفت: نتایج معاینات جسد نشان میدهد که وی دارای آثار شکستگی روی سر و صورت و زانو بوده است اما موکل من میگوید فقط یک ضربه با کارد میوه خوری بهصورت مقتول زده که این احتمال وجود دارد که بعد از فرار کردن موکل من از صحنه درگیری دوستش فرهاد این پسر را به قتل رسانده باشد که درخواست تکمیل تحقیقات را دارم؛ اما قضات دادگاه درخواست وی را نپذیرفتند و بعد از شور حکم به قصاص سعید دادند.