
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ورود تهران به منطقه قرمز با ناقلان پنهان کرونا !
حمیده امینی فرد
خبرنگار
امروز شانزدهم فروردین ماه است. به این آمارها دقت کنید: «تعداد فوتیهای کرونایی سه رقمی شد.» ،«میزان رعایت دستورالعملهای بهداشتی از بالای 80 درصد به زیر ۵۵ درصد رسید»، «موج چهارم کرونا در تهران آغاز شد»، «تا ۱۰ روز دیگر نتیجه سفرهای نوروزی مشخص میشود.»،« تعداد بیماران بستری در بیمارستانهای تهران ۳۷ درصد افزایش یافت.»، «تعداد مراجعان به بیمارستانهای تهران روزانه به عدد ۴ هزار و ۷۰۰ رسید.»، «روزانه ۱۲ تا ۱۵ هزار بیمار کرونایی از قرنطینه خارج میشوند.» ،«میزان ترددها فقط ۴ تا ۱۰ درصد کاهش داشته است.»،«نگرانی از شیوع ویروس آفریقای جنوبی، برزیلی و انگلیسی در کل کشور شدت گرفت.» و این یعنی هنوز کابوس بیماری کرونا تمام نشده است!
صف مرغ یا صف کرونا!
زن همینطور که یک دستش را به کمرش زده و با دست دیگرش از لای میوههای روی کانتر ریخته شده بهترینهایش را سوا میکند با نگاهش به همسرش میگوید که حواسش به نوبتشان در صف مرغ باشد. مرد هم که از انتظار چند ساعته کلافه شده با دستی که ماسکش را مرتب جابه جا میکند شروع میکند با بغل دستی اش گپ و گفت زدن! مرد میگوید که این برای چندمین باراست در صف میایستد اما هربار دست خالی برگشته است. مرد کناری او که با سرفههای مدامش توجه اطرافیانش را جلب کرده برای اینکه صدایش بهتر شنیده شود ماسک را پایین میزند و شروع میکند از صف مرغ شهرستانشان تعریف کردن. دو روز پیش از سفر برگشته و با وجود اینکه دکتر هشدار داده که باید در خانه بماند اما اصرارهای زن و بچهاش باعث شده به هوای دیدن اقوام به شهرستان بروند. حالا هم نوبت پس دادن دید و بازدیدهای اقوام تهرانی است. امشب ظاهراً همه یکجا جمع شدهاند تا زحمت هربار رفتن و آمدن از دوششان برداشته شود. خانمی که کمی آنطرفتر صدای مرد را میشنود خودش را جمع و جور کرده و فاصلهاش را با مرد بیشتر میکند بعد جوری که هر دو بشنوند میگوید: «خدا به دادمان برسد شنیدهام که فقط ۱۰-۱۵ هزار کرونایی در عید سفر رفته و آمدهاند. گناه ما چیست که در خانه مانده ایم!» مرد که متوجه منظور زن میشود با خنده میگوید: «از زرد به زرد رفتهایم خانوم! شما که نگرانی در این صف چه میکنی مینشستی خانه ات تا بیایند برایت واکسن بزنند!» زن درحالی که ماسک دومش را روی صورتش محکم میکند با عصبانیت میگوید:«همین شماها هستید که نمیگذارید زودتر این ویروس لعنتی تمام شود.» مرد بدون آنکه از تکاپو بیفتد شروع میکند از باجناقش که حالا روی تخت بیمارستان با کرونا دست و پنجه نرم میکند حرف زدن و اینکه شنیده گروههای خونی o نمیگیرند!
پول خرد همچنان ممنوع!
مرد نانوا سعی میکند هر دو مشتری اش را آرام کند.مرد اما گوشش به این حرفها بدهکار نیست. او میگوید من زودتر آمدهام، دیگری میگوید نوبت من است! دعوا یکدفعه بالا میگیرد، مردها دست به یقه میشوند. ماسک یک نفرشان روی زمین میافتد. مرد خم میشود و فوت میکند و دوباره میزند روی صورتش.یکی از زنها یک ماسک نو از کیفش در میآورد و به مرد میدهد. مرد اما گوشش به این حرف ها بدهکار نیست، ماسک را با عصبانیت میگیرد و مچاله میکند و میگذارد گوشه جیبش. بعد که نوبت اش شد پولهای خردش را روی میز جلوی شاطر پرت میکند. نانوا اما قبول نمیکند «کارت بکش!» مرد با قیافه حق به جانب میگوید: «کرونا ندارم!» نانوا به طعنه میگوید:«مگر نتیجه تست ات را آورده ای!»
امان از بیفرهنگی!
زن از دو روز پیش وقت آرایشگاه گرفته است. آرایشگر قول داده که زودتر از سفر برگردد.
«سیزده زهرمارمان شد با زور کنار یک باغچه جای خالی پیدا کردیم اما همش نگران جریمه بودیم. چرا باید جریمه بشویم . مگر نمیگفتند زرد خطری ندارد؟ ما که رفتیم و آمدیم نه کسی مریض شد نه کسی مرد....» زن همینطور که آینه را جلوی مشتری گرفته با سر حرفهایش را تأیید میکند:«ما هم رفتیم و آمدیم.مادرم یکم ناخوش احوال است که چیزی نیست. نمیگذارم کسی اسم کرونا را بیاورد. انرژی منفی دارد. به مادرم گفتم استراحت کن هوای بهار دزد است زود خوب میشوی.» آرایشگاه یک اتاق سه در چهار کوچک است. خانم آرایشگر زود خودش را رسانده تا مشتریهایش عقب نمانند. همه در کنار هم نشسته و جز یکی دو نفر بقیه تنها یک ماسک زدهاند و موقع کار هم باید ماسکشان را بردارند. زنی که نوبتش رسیده از واکسن زدن خواهرزادهاش در خارج میگوید! بعد همانطور که روی صندلی خودش را جابه جا میکند، میگوید: «امان از بیفرهنگی» زن کنار دستی او از خاطرات سفرش به ترکیه میگوید و اینکه به اجبار چند بار تست کرونا داده:«دکان خوبی پیدا کردهاند.دنبال یک گواهی تست جعلی بودیم که نتوانستیم پیدا کنیم.آخر چقدر باید پول مفت به جیب اینها بریزیم.» آرایشگر حالا از ترفند برادرش که چند ماه پیش از انگلستان برگشته میگوید:«رفتند رومانی از آنجا هم بدون تست و قرنطینه آمدند ایران به همین راحتی!»
به نام همه به کام دولتی ها!
زن حسابدار یک شرکت خصوصی در میدان ونک است. مسیرش از میدان سپاه میگذرد: «ما که نه سفر رفتیم نه میهمانی! اما هفته دوم همه سرکار آمدیم. خیلی از همکارانمان هم سفر بودند. اعتراض کردیم که چرا دورکاری نمیکنید؟ رئیس شرکت گفت وضعیت مالی خراب است میخواهیم تعدیل نیرو کنیم ما هم سکوت کردیم.خداروشکر هفته دوم آنقدر خلوت بود که نگران مترو و اتوبوس نبودیم.اما از بعد تعطیلات کم کم شلوغ شد، خیابانها خلوت است اما در مسیرهای شلوغ مردم برای سوار شدن به اتوبوس و مترو هجوم میآورند. ساعت ما ساعت پیک است. تاکسیها هم آنقدر گران شدهاند که نمیصرفد سرکار بیایی، تازه شنیدم ۲۵ درصد هم گرانتر میشود. از اینترنتیها هم که هیچ توقعی نیست.
هر روز نرخ هایشان را بالاتر میبرند. تکلیف امثال منی که ماشین شخصی نمیآوریم چه میشود؟ چرا اتوبوسهای خصوصی نباید کار کنند؟ ظرفیت مترو را چرا کاهش میدهند؟ مردم که همیشه مقصر نیستند. خودشان میگویند میهمانی نروید، محدودیت تردد میگذارند بعد میشنویم که خیلیها اصلاً جریمه نشدهاند. خیلیها هم شب ماندهاند خانه میزبان. ما که نمیتوانیم اقوام مان را از خانه بیرون کنیم».
مرد روز دومی است که سرکار میرود.کارمند یک اداره دولتی است. کارمندان دورکار شدهاند. مرد در همین نوروز پدر زنش را از دست داده. مادر زنش هم حال خوبی در بیمارستان ندارد. میگوید قبل از عید برادر زنم از ترکیه آمده بود:«تا کسی فوتی ندهد باورش نمیشود کرونا کشنده است. ما خودمان حالا چشم مان ترسیده.خواهرم از کادر درمان است، واکسن هندی زده اما بازهم رعایت میکند. میگوید سوار مترو نشو جای شلوغ با دو ماسک هم نرو! اما مگر با این هزینهها میشود؟ اصلاً شما ببینید تاکسی پیدا میکنید؟ چرا جلوی تردد بیماران کرونایی را نگرفتهاند. خودشان میگویند فلان نفر کرونا گرفتهاست. من خودم خیلیها را میشناسم که به زور سرکار میآیند. خب واقعاً چرا؟»
مرد جوانی در بیرون از یکی از کافهها یا به قول خودش پاتوقهای تهران مشغول سیگار کشیدن است. منتظر دوستانش مانده تا باهم درباره یک پروژه کاری حرف بزنند.داخل کافه تقریباً چند میز خالی است اما چند نفری هم بیرون از کافه روی صندلی پیاده روها نشستهاند. کارکنان همه ماسک دارند و اگر مشتری اعتراض کند الکلی هم به میز میزنند. فاصله میزها چسبیده به هم و اندازهشان هم به زور به نیم متر میرسد. مشتری ها بلند میخندند، حرف میزنند درحالی که ماسکها روی همان میزها رها شده. دود سیگارها هم بعد از اینکه از روی صورت بغل دستیها غلت خورد روی هوا محو میشود.
اینجا یکی از رستورانهای معروف تهران است. همه میزها تقریباً پر شده. عدهای برای ورود، بیرون از رستوران صف کشیدهاند. مشتریها به محض داخل شدن باید دستشان را زیر دستگاه ضدعفونی کننده بگیرند. یک نفر ایستاده و اجازه نمیدهد کسی بدون ماسک وارد شود. فضای رستوران کاملاً بسته است.
سر هر میز حدوداً ۴ نفر نشستهاند. خبری از هواکش نیست. ماسکها برداشته شده و مشتریها هم براحتی مشغول غذا خوردنند. آشپزخانه کاملاً شیشهای است. همه ماسک زدهاند اما با همان دستی که ماسکها را جابه جا میکنند غذاها را داخل بشقاب میچینند خبری از دستکش هم نیست. یکی از مشتریها روی هوا عطسه میکند. صدای موزیک رستوران اما جلوی پخش شدن صدا را میگیرد. مرد با نگاه من معذب میشود میگوید: «حساسیت فصلی است!»
مرد تا نیمه در سطل زباله خم شده بدون هیچ دستکشی مشغول هم زدن زباله هاست. چند ماسک تقریباً نونوار بر میدارد میگذارد گوشه جیبش. بعد دوباره خم میشود و از لای زبالهها هر چه پلاستیک و بطری و کاغذ و... پیدا کرد میریزد داخل کیسه اش. میگوید سرقفلی این سطل مال خودش است. روزی تقریباً ۱۰ بار میآید و میرود.
نزدیکیهای غروب البته سرش شلوغ میشود. اجازه ندارد به هیچ سطل دیگری نزدیک شود.با خنده میگوید وقتی لای این آشغالها دنبال غذا میگردم ماسک بزنم که دقیقاً چه بشود! اغلب سطلهای زباله در نزدیکیهای مرکز شهر یکی دو نفر و گاهی هم چهار پنج نفر مشتری دارد. برخیها به زور ماسک زدهاند و برخیها هم حتی سرشان را از سطلها بالا نمیآورند تا ماسک شان دیده شود!
خبرنگار
امروز شانزدهم فروردین ماه است. به این آمارها دقت کنید: «تعداد فوتیهای کرونایی سه رقمی شد.» ،«میزان رعایت دستورالعملهای بهداشتی از بالای 80 درصد به زیر ۵۵ درصد رسید»، «موج چهارم کرونا در تهران آغاز شد»، «تا ۱۰ روز دیگر نتیجه سفرهای نوروزی مشخص میشود.»،« تعداد بیماران بستری در بیمارستانهای تهران ۳۷ درصد افزایش یافت.»، «تعداد مراجعان به بیمارستانهای تهران روزانه به عدد ۴ هزار و ۷۰۰ رسید.»، «روزانه ۱۲ تا ۱۵ هزار بیمار کرونایی از قرنطینه خارج میشوند.» ،«میزان ترددها فقط ۴ تا ۱۰ درصد کاهش داشته است.»،«نگرانی از شیوع ویروس آفریقای جنوبی، برزیلی و انگلیسی در کل کشور شدت گرفت.» و این یعنی هنوز کابوس بیماری کرونا تمام نشده است!
صف مرغ یا صف کرونا!
زن همینطور که یک دستش را به کمرش زده و با دست دیگرش از لای میوههای روی کانتر ریخته شده بهترینهایش را سوا میکند با نگاهش به همسرش میگوید که حواسش به نوبتشان در صف مرغ باشد. مرد هم که از انتظار چند ساعته کلافه شده با دستی که ماسکش را مرتب جابه جا میکند شروع میکند با بغل دستی اش گپ و گفت زدن! مرد میگوید که این برای چندمین باراست در صف میایستد اما هربار دست خالی برگشته است. مرد کناری او که با سرفههای مدامش توجه اطرافیانش را جلب کرده برای اینکه صدایش بهتر شنیده شود ماسک را پایین میزند و شروع میکند از صف مرغ شهرستانشان تعریف کردن. دو روز پیش از سفر برگشته و با وجود اینکه دکتر هشدار داده که باید در خانه بماند اما اصرارهای زن و بچهاش باعث شده به هوای دیدن اقوام به شهرستان بروند. حالا هم نوبت پس دادن دید و بازدیدهای اقوام تهرانی است. امشب ظاهراً همه یکجا جمع شدهاند تا زحمت هربار رفتن و آمدن از دوششان برداشته شود. خانمی که کمی آنطرفتر صدای مرد را میشنود خودش را جمع و جور کرده و فاصلهاش را با مرد بیشتر میکند بعد جوری که هر دو بشنوند میگوید: «خدا به دادمان برسد شنیدهام که فقط ۱۰-۱۵ هزار کرونایی در عید سفر رفته و آمدهاند. گناه ما چیست که در خانه مانده ایم!» مرد که متوجه منظور زن میشود با خنده میگوید: «از زرد به زرد رفتهایم خانوم! شما که نگرانی در این صف چه میکنی مینشستی خانه ات تا بیایند برایت واکسن بزنند!» زن درحالی که ماسک دومش را روی صورتش محکم میکند با عصبانیت میگوید:«همین شماها هستید که نمیگذارید زودتر این ویروس لعنتی تمام شود.» مرد بدون آنکه از تکاپو بیفتد شروع میکند از باجناقش که حالا روی تخت بیمارستان با کرونا دست و پنجه نرم میکند حرف زدن و اینکه شنیده گروههای خونی o نمیگیرند!
پول خرد همچنان ممنوع!
مرد نانوا سعی میکند هر دو مشتری اش را آرام کند.مرد اما گوشش به این حرفها بدهکار نیست. او میگوید من زودتر آمدهام، دیگری میگوید نوبت من است! دعوا یکدفعه بالا میگیرد، مردها دست به یقه میشوند. ماسک یک نفرشان روی زمین میافتد. مرد خم میشود و فوت میکند و دوباره میزند روی صورتش.یکی از زنها یک ماسک نو از کیفش در میآورد و به مرد میدهد. مرد اما گوشش به این حرف ها بدهکار نیست، ماسک را با عصبانیت میگیرد و مچاله میکند و میگذارد گوشه جیبش. بعد که نوبت اش شد پولهای خردش را روی میز جلوی شاطر پرت میکند. نانوا اما قبول نمیکند «کارت بکش!» مرد با قیافه حق به جانب میگوید: «کرونا ندارم!» نانوا به طعنه میگوید:«مگر نتیجه تست ات را آورده ای!»
امان از بیفرهنگی!
زن از دو روز پیش وقت آرایشگاه گرفته است. آرایشگر قول داده که زودتر از سفر برگردد.
«سیزده زهرمارمان شد با زور کنار یک باغچه جای خالی پیدا کردیم اما همش نگران جریمه بودیم. چرا باید جریمه بشویم . مگر نمیگفتند زرد خطری ندارد؟ ما که رفتیم و آمدیم نه کسی مریض شد نه کسی مرد....» زن همینطور که آینه را جلوی مشتری گرفته با سر حرفهایش را تأیید میکند:«ما هم رفتیم و آمدیم.مادرم یکم ناخوش احوال است که چیزی نیست. نمیگذارم کسی اسم کرونا را بیاورد. انرژی منفی دارد. به مادرم گفتم استراحت کن هوای بهار دزد است زود خوب میشوی.» آرایشگاه یک اتاق سه در چهار کوچک است. خانم آرایشگر زود خودش را رسانده تا مشتریهایش عقب نمانند. همه در کنار هم نشسته و جز یکی دو نفر بقیه تنها یک ماسک زدهاند و موقع کار هم باید ماسکشان را بردارند. زنی که نوبتش رسیده از واکسن زدن خواهرزادهاش در خارج میگوید! بعد همانطور که روی صندلی خودش را جابه جا میکند، میگوید: «امان از بیفرهنگی» زن کنار دستی او از خاطرات سفرش به ترکیه میگوید و اینکه به اجبار چند بار تست کرونا داده:«دکان خوبی پیدا کردهاند.دنبال یک گواهی تست جعلی بودیم که نتوانستیم پیدا کنیم.آخر چقدر باید پول مفت به جیب اینها بریزیم.» آرایشگر حالا از ترفند برادرش که چند ماه پیش از انگلستان برگشته میگوید:«رفتند رومانی از آنجا هم بدون تست و قرنطینه آمدند ایران به همین راحتی!»
به نام همه به کام دولتی ها!
زن حسابدار یک شرکت خصوصی در میدان ونک است. مسیرش از میدان سپاه میگذرد: «ما که نه سفر رفتیم نه میهمانی! اما هفته دوم همه سرکار آمدیم. خیلی از همکارانمان هم سفر بودند. اعتراض کردیم که چرا دورکاری نمیکنید؟ رئیس شرکت گفت وضعیت مالی خراب است میخواهیم تعدیل نیرو کنیم ما هم سکوت کردیم.خداروشکر هفته دوم آنقدر خلوت بود که نگران مترو و اتوبوس نبودیم.اما از بعد تعطیلات کم کم شلوغ شد، خیابانها خلوت است اما در مسیرهای شلوغ مردم برای سوار شدن به اتوبوس و مترو هجوم میآورند. ساعت ما ساعت پیک است. تاکسیها هم آنقدر گران شدهاند که نمیصرفد سرکار بیایی، تازه شنیدم ۲۵ درصد هم گرانتر میشود. از اینترنتیها هم که هیچ توقعی نیست.
هر روز نرخ هایشان را بالاتر میبرند. تکلیف امثال منی که ماشین شخصی نمیآوریم چه میشود؟ چرا اتوبوسهای خصوصی نباید کار کنند؟ ظرفیت مترو را چرا کاهش میدهند؟ مردم که همیشه مقصر نیستند. خودشان میگویند میهمانی نروید، محدودیت تردد میگذارند بعد میشنویم که خیلیها اصلاً جریمه نشدهاند. خیلیها هم شب ماندهاند خانه میزبان. ما که نمیتوانیم اقوام مان را از خانه بیرون کنیم».
مرد روز دومی است که سرکار میرود.کارمند یک اداره دولتی است. کارمندان دورکار شدهاند. مرد در همین نوروز پدر زنش را از دست داده. مادر زنش هم حال خوبی در بیمارستان ندارد. میگوید قبل از عید برادر زنم از ترکیه آمده بود:«تا کسی فوتی ندهد باورش نمیشود کرونا کشنده است. ما خودمان حالا چشم مان ترسیده.خواهرم از کادر درمان است، واکسن هندی زده اما بازهم رعایت میکند. میگوید سوار مترو نشو جای شلوغ با دو ماسک هم نرو! اما مگر با این هزینهها میشود؟ اصلاً شما ببینید تاکسی پیدا میکنید؟ چرا جلوی تردد بیماران کرونایی را نگرفتهاند. خودشان میگویند فلان نفر کرونا گرفتهاست. من خودم خیلیها را میشناسم که به زور سرکار میآیند. خب واقعاً چرا؟»
مرد جوانی در بیرون از یکی از کافهها یا به قول خودش پاتوقهای تهران مشغول سیگار کشیدن است. منتظر دوستانش مانده تا باهم درباره یک پروژه کاری حرف بزنند.داخل کافه تقریباً چند میز خالی است اما چند نفری هم بیرون از کافه روی صندلی پیاده روها نشستهاند. کارکنان همه ماسک دارند و اگر مشتری اعتراض کند الکلی هم به میز میزنند. فاصله میزها چسبیده به هم و اندازهشان هم به زور به نیم متر میرسد. مشتری ها بلند میخندند، حرف میزنند درحالی که ماسکها روی همان میزها رها شده. دود سیگارها هم بعد از اینکه از روی صورت بغل دستیها غلت خورد روی هوا محو میشود.
اینجا یکی از رستورانهای معروف تهران است. همه میزها تقریباً پر شده. عدهای برای ورود، بیرون از رستوران صف کشیدهاند. مشتریها به محض داخل شدن باید دستشان را زیر دستگاه ضدعفونی کننده بگیرند. یک نفر ایستاده و اجازه نمیدهد کسی بدون ماسک وارد شود. فضای رستوران کاملاً بسته است.
سر هر میز حدوداً ۴ نفر نشستهاند. خبری از هواکش نیست. ماسکها برداشته شده و مشتریها هم براحتی مشغول غذا خوردنند. آشپزخانه کاملاً شیشهای است. همه ماسک زدهاند اما با همان دستی که ماسکها را جابه جا میکنند غذاها را داخل بشقاب میچینند خبری از دستکش هم نیست. یکی از مشتریها روی هوا عطسه میکند. صدای موزیک رستوران اما جلوی پخش شدن صدا را میگیرد. مرد با نگاه من معذب میشود میگوید: «حساسیت فصلی است!»
مرد تا نیمه در سطل زباله خم شده بدون هیچ دستکشی مشغول هم زدن زباله هاست. چند ماسک تقریباً نونوار بر میدارد میگذارد گوشه جیبش. بعد دوباره خم میشود و از لای زبالهها هر چه پلاستیک و بطری و کاغذ و... پیدا کرد میریزد داخل کیسه اش. میگوید سرقفلی این سطل مال خودش است. روزی تقریباً ۱۰ بار میآید و میرود.
نزدیکیهای غروب البته سرش شلوغ میشود. اجازه ندارد به هیچ سطل دیگری نزدیک شود.با خنده میگوید وقتی لای این آشغالها دنبال غذا میگردم ماسک بزنم که دقیقاً چه بشود! اغلب سطلهای زباله در نزدیکیهای مرکز شهر یکی دو نفر و گاهی هم چهار پنج نفر مشتری دارد. برخیها به زور ماسک زدهاند و برخیها هم حتی سرشان را از سطلها بالا نمیآورند تا ماسک شان دیده شود!

مهار کرونا با مشارکت همگانی
محمد زینالی اُناری
جامعهشناس
همه ما زمانهایی را به یاد میآوریم که در دوران جنگ، مردم عادی جامعه چه کردهاند. در غالب جنگها، اغلب نقش داوطلبی اعم از مبارزه و پشتیبانی در میان عموم مردم جامعه توزیع میشد. به این صورت در کارزارهای بزرگ، همه مردم مشارکت داشته و این رویداد مخصوص سیاستمداران و کارگزاران دولتی نبوده است. به همین سیاق در جشنها، مناسبات صمیمانه و حتی میهمانیها هم همین طور بوده است. در مراسمی مانند جشن تولد هم که به ظاهر امری خصوصی است اما در توزیع صمیمیت و همدلی یک جامعه نقش ارزندهای دارد و غالب مردم همکاری و مشارکت دارند. بنابراین امور بهداشتی نیز چنین است. در زمانی که به عنوان یک دانش آموز دوره راهنمایی برای مشارکت در ارتقای سلامت جامعه به دنبال توزیع قطرات واکسن فلج اطفال منزل به منزل راهی میشدیم، هر یک از شهروندان نقشی در سالمسازی نوزادان کوچک داشتند، چه به عنوان نوجوان و مسئولان مجری محله و چه به عنوان والدینی که مسئول مستقیم رشد فرزندانشان بودند. این اتفاق، اینک در کرونا افتاده و ما میبینیم که از رئیس ستاد مقابله با کرونا تا پزشک محله تلاش میکنند تا به نوبه خود از سهم بیماران کرونایی در ایران روز به روز کمتر کرده و به پایان غائله برسند. اما این کارها مانند خدمات عمومی چون تولید فیلم و بستهبندی کالا نیست که مردم فقط مصرف کننده صرف باشند. بلکه در مصرف خدمات بهداشتی ویژه در زمان کرونا، نیاز است که مصرف کننده یا اعضای عادی جامعه مشارکت نسبتاً بیشتری با تیمهای فعالیت محلی داشته باشند. در این راستا در چندین مورد تمرکز اساسی شهروندان عادی برای حصول به نتیجه مثبت ضروری است. نخستین موضوع، مشارکت حداکثری در امور محلی است، چنانچه اقدامات و برنامههایی از سوی مجریان پروتکل برای ساماندهی امور و قطع زنجیره بیماری هست نیاز به همکاریهای محلی را مرتفع کنیم. با همین روش، میتوانیم در کنترل جامعه مؤثر بوده و در برنامههای جمعی به عنوان ناظران اجتماعی حضور مؤثر داشته باشیم که البته این بار کمتر به صورت حضور فیزیکی خواهد بود. مردم عادی مصرف کننده اصلی خدمات بهداشتی هستند، آن هم نه صرفاً مصرف خدمات بیمارستانی، بلکه مصرف کننده پیامهای مربوط به پروتکلهای بهداشتی و رعایت آن. در زمان همهگیریها یکی از بحرانهای اصلی معضلات تجاری، اقتصادی و حتی ادواری است و به همین خاطر این قبیل مسائل در رعایت پروتکل اهمیت بیشتری دارند. اما نکته اصلی دقت نظر در مصرف صحیح است، چرا که در این مدت ممکن است هر لحظه ما دچار خستگی و ناراحتی شویم و به علت درگذشت دوستان و نزدیکان مان مقاومتمان تقلیل یابد. داشتن این نکته که شرایط بیماری جهانگستر، شاید شدیدتر از شرایط جنگی است میتواند ما را در تعریف صحیح مقاومت یاری کند. اما نکته آخری که باید به آن به دقت، توجه و تمرکز شود، بهداشت اطلاعات است. دوباره همانند شرایط جنگی که پر از شایعه و جنگ روانی است، نیروی هراسناک بیماری و هذیانهایی که ممکن است حتی در ذهن خودمان جاری شود، بزرگترین تهدید اجتماعی، اقتصادی و درمانی است. به همین خاطر باید همان طور که مشارکت همگانی در محله، قطع زنجیره و مصرف خدمات بهداشتی را داریم، در تهیه و توزیع اطلاعات نیز توجه ویژهای به خرج دهیم، چرا که ممکن است تمام برنامههای درمانی با همین یک نکته فرو بپاشند.
جامعهشناس
همه ما زمانهایی را به یاد میآوریم که در دوران جنگ، مردم عادی جامعه چه کردهاند. در غالب جنگها، اغلب نقش داوطلبی اعم از مبارزه و پشتیبانی در میان عموم مردم جامعه توزیع میشد. به این صورت در کارزارهای بزرگ، همه مردم مشارکت داشته و این رویداد مخصوص سیاستمداران و کارگزاران دولتی نبوده است. به همین سیاق در جشنها، مناسبات صمیمانه و حتی میهمانیها هم همین طور بوده است. در مراسمی مانند جشن تولد هم که به ظاهر امری خصوصی است اما در توزیع صمیمیت و همدلی یک جامعه نقش ارزندهای دارد و غالب مردم همکاری و مشارکت دارند. بنابراین امور بهداشتی نیز چنین است. در زمانی که به عنوان یک دانش آموز دوره راهنمایی برای مشارکت در ارتقای سلامت جامعه به دنبال توزیع قطرات واکسن فلج اطفال منزل به منزل راهی میشدیم، هر یک از شهروندان نقشی در سالمسازی نوزادان کوچک داشتند، چه به عنوان نوجوان و مسئولان مجری محله و چه به عنوان والدینی که مسئول مستقیم رشد فرزندانشان بودند. این اتفاق، اینک در کرونا افتاده و ما میبینیم که از رئیس ستاد مقابله با کرونا تا پزشک محله تلاش میکنند تا به نوبه خود از سهم بیماران کرونایی در ایران روز به روز کمتر کرده و به پایان غائله برسند. اما این کارها مانند خدمات عمومی چون تولید فیلم و بستهبندی کالا نیست که مردم فقط مصرف کننده صرف باشند. بلکه در مصرف خدمات بهداشتی ویژه در زمان کرونا، نیاز است که مصرف کننده یا اعضای عادی جامعه مشارکت نسبتاً بیشتری با تیمهای فعالیت محلی داشته باشند. در این راستا در چندین مورد تمرکز اساسی شهروندان عادی برای حصول به نتیجه مثبت ضروری است. نخستین موضوع، مشارکت حداکثری در امور محلی است، چنانچه اقدامات و برنامههایی از سوی مجریان پروتکل برای ساماندهی امور و قطع زنجیره بیماری هست نیاز به همکاریهای محلی را مرتفع کنیم. با همین روش، میتوانیم در کنترل جامعه مؤثر بوده و در برنامههای جمعی به عنوان ناظران اجتماعی حضور مؤثر داشته باشیم که البته این بار کمتر به صورت حضور فیزیکی خواهد بود. مردم عادی مصرف کننده اصلی خدمات بهداشتی هستند، آن هم نه صرفاً مصرف خدمات بیمارستانی، بلکه مصرف کننده پیامهای مربوط به پروتکلهای بهداشتی و رعایت آن. در زمان همهگیریها یکی از بحرانهای اصلی معضلات تجاری، اقتصادی و حتی ادواری است و به همین خاطر این قبیل مسائل در رعایت پروتکل اهمیت بیشتری دارند. اما نکته اصلی دقت نظر در مصرف صحیح است، چرا که در این مدت ممکن است هر لحظه ما دچار خستگی و ناراحتی شویم و به علت درگذشت دوستان و نزدیکان مان مقاومتمان تقلیل یابد. داشتن این نکته که شرایط بیماری جهانگستر، شاید شدیدتر از شرایط جنگی است میتواند ما را در تعریف صحیح مقاومت یاری کند. اما نکته آخری که باید به آن به دقت، توجه و تمرکز شود، بهداشت اطلاعات است. دوباره همانند شرایط جنگی که پر از شایعه و جنگ روانی است، نیروی هراسناک بیماری و هذیانهایی که ممکن است حتی در ذهن خودمان جاری شود، بزرگترین تهدید اجتماعی، اقتصادی و درمانی است. به همین خاطر باید همان طور که مشارکت همگانی در محله، قطع زنجیره و مصرف خدمات بهداشتی را داریم، در تهیه و توزیع اطلاعات نیز توجه ویژهای به خرج دهیم، چرا که ممکن است تمام برنامههای درمانی با همین یک نکته فرو بپاشند.

کاهش رعایت دستورالعملها از ۸۳ درصد به ۵۵ درصد
معاون کل وزارت بهداشت با اشاره به وضعیت کرونا در کشور گفت: پیشبینی میکنیم که کماکان رقم فوتیمان بالای ۱۰۰ خواهد بود و مرگهای سه رقمی تا اطلاع ثانوی ادامه خواهد داشت.
دکتر ایرج حریرچی در برنامه تلویزیونی افزود: در اسفند ماه رعایت دستورالعملهایمان از ۸۳ درصد به حدود ۵۶ درصد سقوط کرد و اکنون به ۵۳ درصد رسیده است. دورهمیها و خریدهای اسفند ماه و اینکه همه ادارات و شرکتها و بازار در اوج کارشان بیرون آمدند، همه این موارد دست به دست هم داد تا موارد سرپایی افزایش یابد و بعد هم موارد بستری و بعد هم موارد مرگ را افزایش داد. اثرات سفرهایی که در تعطیلات نوروز انجام شد، در دو تا سه هفته آینده مشخص میشود. کسی که سفر رفته است، اکنون حداقل کمک کند و دورهمی نرود و برای کارهای ضروری از خانه خارج شود. زیرا ممکن است مبتلا شده باشد. ما الان نگران مترو، اتوبوس، تاکسی و... هستیم. زیرا مبتلایان سایر استانها به تهران و شهرهای بزرگ برگشته اند و ویروس را پخش میکنند. نگران ادارات هستیم. زیرا کارمندان ادارات با ترکیب مختلفی از استانها به ادارات بازگشتند و به همین دلیل اصرار میکنیم که محدودیتها شدیدتر شود.
حریرچی گفت: وقتی میگوییم عراق نروید به این دلیل است که ویروس انگلیسی با شدت زیاد در عراق وجود دارد. میزان موارد مرگ در ترکیه افزایشی است و به حدود روزانه ۱۶۰ تا ۱۷۰ مورد رسیده است. موارد ابتلا در ترکیه بهشدت افزایش یافته و روزانه به ۳۷ الی ۳۸ هزار نفر رسیده است. درعین حال ما در کشورهایی مانند امارات و ترکیه، فقط نگران ویروس انگلیسی نیستیم، بلکه نگران ویروس آفریقای جنوبی هم هستیم. زیرا اینها توریستی هستند و امارات و ترکیه پروازهای زیادی دارند و نگران ویروس برزیلی هم هستیم.
معاون کل وزارت بهداشت همچنین گفت: ما پیشگویی کننده نیستیم، بلکه پیشبینی کنندهایم و بر اساس علم صحبت میکنیم، نه رمل و اسطرلاب. وقتی درصد رعایت دستورالعملها از ۸۳ درصد به ۵۵ درصد میرسد، مطمئن باشید که موارد بیماری افزایش مییابد. اگر بخواهیم یک اقدام مهم در رعایت پروتکلها را بگوییم استفاده از ماسک است، اما ماسک همه چیز نیست. حتی در صورت زدن دو ماسک در محیط بسته و نزدیک به هم مانند مترو، ماشین و... احتمال ابتلا وجود دارد.
حریرچی افزود: میزان تردد ما که با حرکت موبایلها اندازهگیری میشود، در شش ماه گذشته بین چهار تا ۱۰ درصد کاهش یافته است. در عین حال تخلفاتی هم وجود دارد.
وی تأکید کرد: ما بیشتر نگران کسانی هستیم که تاکنون بیشتر رعایت کردند و مبتلا نشدند. نگران شهرهایی هستیم که تاکنون کمتر مبتلا شدند و نگران لایههایی از اجتماع هستیم که تاکنون کمتر درگیری داشتهاند. زیرا شهرهایی که شدید درگیری داشتند یا افرادی که درگیری داشتند، یک ایمنی پیدا کردند و تا اطلاع ثانوی ایمنی دارند، اما آنهایی که رعایت نکردند، ممکن است دچار بیماری شوند.
وی درباره میزان استفاده از ماسک در مشاغل مختلف، گفت: در حالی که اکنون شهر آبی دارد از کشور رخت میبندد و به ۲۸ شهر آبی رسیدیم. یعنی ۹۰ درصد کم شده که این فاجعه است. اکنون ۱۷۳ شهر قرمز و نارنجی داریم. یعنی بیش از ۹۰ درصد افزایش. ۴۷ شهر قرمز و ۱۲۶ شهر نارنجی، ۲۴۷ شهر زرد و ۲۸ شهر آبی داریم. تهران نسبت به دو هفته گذشته مواردسرپایی، بستری و فوتش ۵۰ الی ۷۰ درصد افزایش یافته است.
حریرچــــــــــــی در ادامه درباره واکسیناسیون کرونا گفت: تا کنون در خط اول واکسیناسیون ۵۹۰ هزار واکسن توزیع کردیم که بتدریج در حال پیش روی است. ما ۸۰ درصد کادری را که خدمات مستقیم و شدید به کروناییها ارائه میدهند، واکسینه کردیم. اعلام کردیم که مطبهای متخصصان عفونی، درمانگاههای سرپایی داخلی و فوق ریه، کودکان، دندانپزشکی، پرسنل داروخانهها و... هم واکسینه شوند.
دکتر ایرج حریرچی در برنامه تلویزیونی افزود: در اسفند ماه رعایت دستورالعملهایمان از ۸۳ درصد به حدود ۵۶ درصد سقوط کرد و اکنون به ۵۳ درصد رسیده است. دورهمیها و خریدهای اسفند ماه و اینکه همه ادارات و شرکتها و بازار در اوج کارشان بیرون آمدند، همه این موارد دست به دست هم داد تا موارد سرپایی افزایش یابد و بعد هم موارد بستری و بعد هم موارد مرگ را افزایش داد. اثرات سفرهایی که در تعطیلات نوروز انجام شد، در دو تا سه هفته آینده مشخص میشود. کسی که سفر رفته است، اکنون حداقل کمک کند و دورهمی نرود و برای کارهای ضروری از خانه خارج شود. زیرا ممکن است مبتلا شده باشد. ما الان نگران مترو، اتوبوس، تاکسی و... هستیم. زیرا مبتلایان سایر استانها به تهران و شهرهای بزرگ برگشته اند و ویروس را پخش میکنند. نگران ادارات هستیم. زیرا کارمندان ادارات با ترکیب مختلفی از استانها به ادارات بازگشتند و به همین دلیل اصرار میکنیم که محدودیتها شدیدتر شود.
حریرچی گفت: وقتی میگوییم عراق نروید به این دلیل است که ویروس انگلیسی با شدت زیاد در عراق وجود دارد. میزان موارد مرگ در ترکیه افزایشی است و به حدود روزانه ۱۶۰ تا ۱۷۰ مورد رسیده است. موارد ابتلا در ترکیه بهشدت افزایش یافته و روزانه به ۳۷ الی ۳۸ هزار نفر رسیده است. درعین حال ما در کشورهایی مانند امارات و ترکیه، فقط نگران ویروس انگلیسی نیستیم، بلکه نگران ویروس آفریقای جنوبی هم هستیم. زیرا اینها توریستی هستند و امارات و ترکیه پروازهای زیادی دارند و نگران ویروس برزیلی هم هستیم.
معاون کل وزارت بهداشت همچنین گفت: ما پیشگویی کننده نیستیم، بلکه پیشبینی کنندهایم و بر اساس علم صحبت میکنیم، نه رمل و اسطرلاب. وقتی درصد رعایت دستورالعملها از ۸۳ درصد به ۵۵ درصد میرسد، مطمئن باشید که موارد بیماری افزایش مییابد. اگر بخواهیم یک اقدام مهم در رعایت پروتکلها را بگوییم استفاده از ماسک است، اما ماسک همه چیز نیست. حتی در صورت زدن دو ماسک در محیط بسته و نزدیک به هم مانند مترو، ماشین و... احتمال ابتلا وجود دارد.
حریرچی افزود: میزان تردد ما که با حرکت موبایلها اندازهگیری میشود، در شش ماه گذشته بین چهار تا ۱۰ درصد کاهش یافته است. در عین حال تخلفاتی هم وجود دارد.
وی تأکید کرد: ما بیشتر نگران کسانی هستیم که تاکنون بیشتر رعایت کردند و مبتلا نشدند. نگران شهرهایی هستیم که تاکنون کمتر مبتلا شدند و نگران لایههایی از اجتماع هستیم که تاکنون کمتر درگیری داشتهاند. زیرا شهرهایی که شدید درگیری داشتند یا افرادی که درگیری داشتند، یک ایمنی پیدا کردند و تا اطلاع ثانوی ایمنی دارند، اما آنهایی که رعایت نکردند، ممکن است دچار بیماری شوند.
وی درباره میزان استفاده از ماسک در مشاغل مختلف، گفت: در حالی که اکنون شهر آبی دارد از کشور رخت میبندد و به ۲۸ شهر آبی رسیدیم. یعنی ۹۰ درصد کم شده که این فاجعه است. اکنون ۱۷۳ شهر قرمز و نارنجی داریم. یعنی بیش از ۹۰ درصد افزایش. ۴۷ شهر قرمز و ۱۲۶ شهر نارنجی، ۲۴۷ شهر زرد و ۲۸ شهر آبی داریم. تهران نسبت به دو هفته گذشته مواردسرپایی، بستری و فوتش ۵۰ الی ۷۰ درصد افزایش یافته است.
حریرچــــــــــــی در ادامه درباره واکسیناسیون کرونا گفت: تا کنون در خط اول واکسیناسیون ۵۹۰ هزار واکسن توزیع کردیم که بتدریج در حال پیش روی است. ما ۸۰ درصد کادری را که خدمات مستقیم و شدید به کروناییها ارائه میدهند، واکسینه کردیم. اعلام کردیم که مطبهای متخصصان عفونی، درمانگاههای سرپایی داخلی و فوق ریه، کودکان، دندانپزشکی، پرسنل داروخانهها و... هم واکسینه شوند.

توقف پذیرش بیماران غیراورژانس در بیمارستانها
گروه اجتماعی : در پی افزایش مراجعان سرپایی و بستری به مراکز درمانی و پیشبینی روند روبه رشد بیماران کووید۱۹ پس از پایان تعطیلات و مراجعات مسافران نوروزی، معاون درمان وزارت بهداشت در ابلاغی به رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی بر ضرورت مدیریت ظرفیت موجود بیمارستانها تأکید کرد. بهگزارش ایسنا، دکتر قاسم جان بابایی در ابلاغیهای به رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی و رؤسای بیمارستانهای مسیح دانشوری و مرکز آموزشی، تحقیقاتی، درمانی قلب شهید رجایی تأکید کرده است: از تاریخ ۱۴ فروردین ماه جهت توقف پذیرش بیماران الکتیو در کلیه مراکز درمانی اعم از دولتی، عمومی غیردولتی، خصوصی و خیریه تحت پوشش آن دانشگاه یا دانشکده به نحوی برنامهریزی نمایید که حداکثر ظرفیت برای پذیرش بیماران مشکوک به کووید۱۹ در بخشهای بستری و ویژه فراهم گردد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ورود تهران به منطقه قرمز با ناقلان پنهان کرونا !
-
مهار کرونا با مشارکت همگانی
-
کاهش رعایت دستورالعملها از ۸۳ درصد به ۵۵ درصد
-
توقف پذیرش بیماران غیراورژانس در بیمارستانها

اخبارایران آنلاین