
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مدرسه رفتن فقط یادگیری حساب و ریاضی نیست
هدی هاشمی
خبرنگار
تعطیلی و تغییر شکل آموزش از آثار شیوع کرونا در کشور بود. تغییری که حالا دیگر برای خیلیها غیرقابل تحمل شده است. این روزها و در فصل بازگشایی مجازی مدارس، خانوادهها میگویند که کرونا حال و روز دانشآموزانشان را بهم ریخته است. کووید١٩ شیوههای تدریس و تحصیل را تغییر داده و دانشآموزان را از حضور در مدرسه محروم کرده تا جایی که والدین اعلام میکنند که کرونا آموزش را ویران کرده و در این ویرانى کلاس اولیها بیشترین آسیب را دیدهاند، چراکه کلاس اولیها تجربه حضور در مدرسه را ندارند، در بدو ورود به دوران تحصیل با پدیده آموزش مجازی مواجه شدهاند و حالا خیلیهایشان با مفهوم مدرسه و کلاس درس هیچ آشنایی ندارند. در کنار مسائل آموزشی رضوانه حکیمزاده، معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش میگوید این مدل آموزشی دانشآموزان را به سمت انزواطلبی کشانده است. او به پژوهش اخیر این معاونت اشاره میکند و میگوید:
«بر اساس تحقیقی که انجام دادیم از دانشآموزان پرسیدیم که از وقتی مدرسه تعطیل شده چقدر احساس تنهایی میکنید؟
بیشتر دانشآموزان ما درصد خیلی زیاد را انتخاب کرده بودند که نشان میداد این احساس تنهایی خیلی از دانشآموزان را آزار داده است. سؤال دیگر اشتیاق برای بازگشت به مدرسه و دیدن همکلاسی بود که اکثریت دانشآموزان جواب دادند خیلی مشتاق هستند که بتوانند بهصورت حضوری به مدرسه بیایند.»
در سال تحصیلی گذشته خانوادهها با مدل آموزش مجازی دانشآموزان کلاس اولی مشکلات جدی داشتند، این آموزش مجازی نه تنها برای خانوادهها بلکه برای معلمان کلاس اولی هم بسیار مشکلساز شده بود. آیا بررسی کردهاید که مهمترین چالشهای آموزش مجازی برای دانشآموزان پایه اول چه بوده است؟
درباره چالشهای آموزش مجازی برای دبستانیها باید گفت که مهمترین آسیب این بوده است که دانشآموزان در دوران تحصیلشان نیاز دارند که درک درستی از محیط مدرسه داشته باشند. آنها باید بتوانند با همسالانشان، معلمان و اولیای مدرسه ارتباط برقرار کنند. تقریباً مدرسه اولین جایی است که کودک به شکل رسمی بعد از حضورش در خانواده به آن ورود میکند. از طریق ورود به مدرسه است که زندگی اجتماعی را تمرین میکند و در محیطی بزرگتر از محیط خانه مهارتهای ارتباطی را یاد میگیرد. این یادگیری به رشد اجتماعیاش هم کمک میکند. زمانی که کودکان مجبور شدند در فضای مجازی آموزش ببینند تقریباً همه این فرصتها را از دست دادند. دیگر دانشآموزی با دانشآموزی دوست نشد و مفهوم همکلاسی برایشان معنایی ندارد. دانشآموزان یادگیری مهارتهای اجتماعی و شناخت دنیای بزرگتر را به شکل رسمی از دست دادند. دانشآموز کلاس اولی، نظمپذیری را در مدرسه یاد میگرفت که بسیاری از دانشآموزان هنوز مفهوم نظم و انضباط را نمیدانند. علاوه بر این یکی از نگرانیهای عمدهای که ما با آن مواجه شدیم بحث آموزش دانشآموزان بود. بهطور کلی ساعتهای آموزش حضوری برای کودکانی که در پایه اول هستند کمتر از دیگر دانشآموزان است. این هم بهخاطر آن است که مدیریت دانشآموزان در جریان یادگیری و حفظ تمرکز آنها در کلاس درس بسیار سخت است. توجه داشته باشید در کلاس حضوری از ابزار معلم برای تمرکز دانشآموزان استفاده میکنید و معلم میتواند با مداخلات بموقع جریان آموزش را کنترل کند. در فضای مجازی اما این اتفاق نمیافتد. جریان آموزش چهره به چهره نیست و در این وضعیت مدیریت دانشآموز هم سخت میشود چرا که با کودکی روبهرو هستید که هیچ درکی از مدرسه و کلاس درس ندارد. معلم نمیتواند به صورت متوالی روی تمرکزش کار کند تا یادگیری انجام شود و این خودش یک چالش اساسی و بزرگ برای ما بود. این فقط مخصوص کشور ما نیست. همه کشورها با این مشکل مواجه بودند و حتی در گزارشهای علمی کشورهای مختلف که در زمینه آسیبهای کرونا برای کودکان انجام شده به این موضوع اشاره کردند که حفظ تمرکز دانشآموزان برای دنبال کردن جریان آموزش در فضای مجازی بسیار دشوار است. در این موضوع بحث یادگیری مؤثر را هم باید به عنوان یک چالش اساسی دید. یادگیری مؤثر به این معناست که مهارتهای پایهای سواد، خواندن و نوشتن به همراه صحبت کردن و گوش کردن است. اینها همه مستلزم تکرار و تمرین گروهی در سر کلاس درس است. در حقیقت خلق موقعیتهای یادگیری در کلاسی اتفاق میافتد که دانشآموز دارد.
آیا شما بررسی کردهاید که میزان یادگیری دانشآموزان نسبت به قبل از کرونا، چه تغییری کرده است؟
بله. نتایج ارزشیابی سال تحصیلی گذشته را وقتی با دو سال قبل مقایسه کردیم به این نتیجه رسیدیم که در درس فارسی درصد دانشآموزانی که در کارنامهشان از نظر یادگیری نمره خیلی خوب درج شده، کاهش پیدا کرده و درصد دانشآموزانی که نیازمند تلاش بیشتر در درس فارسی هستند افزایش پیدا کرده است. در دو سال پیش، در پایه اول که مهمترین پایه تحصیلی دانشآموزان است، درصد دانشآموزانی که درجه عالی گرفته بودند 70 درصد بود در حالی که در سال تحصیلی گذشته این آمار به 60 درصد رسید. این کاهش برای ما خوب نیست. از طرفی هم تعداد دانشآموزانی که نیازمند تلاش بیشتری هستند از دو درصد به بالاتر از 4 درصد رسیده است که این نتایج ارزشیابی نشان میدهد باید برای حضور دانشآموزان کلاس اول در مدرسه تلاش بیشتری انجام دهیم. البته اینها نتایج ارزشیابیهای میدانی ما است و قطعاً مشکلات دیگری هم دانشآموزان برای یادگیری مؤثر و عمیق دارند که در سالهای بعد ما این آسیبها را خواهیم دید.
لطفاً در این باره بیشتر توضیح دهید؟
باید به مهارتهایی که دانشآموز یاد میگیرد، به صورت عملی و کاربردی نگاه کنیم. یادگیری مهارتهای پایه در کلاس اول تأثیر بسیار زیادی در یادگیری سالهای بعد دارد. اگر دانشآموزی بخواهد در علوم، ریاضیات و مطالعات اجتماعی موفقیت کسب کند باید سواد پایهاش قوی باشد. اگر دانشآموزان سواد پایهای خوبی نداشته باشند در آینده ممکن است در این درسها هم با مشکل مواجه شوند.
سال گذشته تحصیلی در حالی به پایان رسید که بسیاری از والدین و اولیای مدرسه از نحوه آموزش دانشآموزان رضایت نداشتند. شما بفرمایید بیشترین انتقاد والدین روی چه موضوعاتی بود؟
مدارس با دو دسته از والدین در ارتباط هستند. یک دسته از والدین سطح سواد خوبی دارند و میتوانند در درسها به فرزندانشان کمک کنند. دسته دیگر والدینی هستند که در مناطق حاشیه ای شهرها و مناطق دوردست زندگی میکنند. این والدین سطح سواد خوبی ندارند. یعنی سوادی که بتوانند از آن در جهت یادگیری فرزندانشان استفاده کنند. ما با این والدین بیشترین مشکل را داشتیم. البته این را هم بگویم که در بحث آموزش به دانشآموزان، تمام والدین مشکلات بسیاری داشتند و خانوادهها انگار درگیر یک چالش مشترک شده بودند. بسیاری از همکاران دانشگاهی ما اعلام کردند که نمیدانند چطور باید برنامه یادگیری دانشآموزانشان را تنظیم کنند. این موضوع به آنها ثابت کرد که کار آموزش در کلاس اول یک کار بسیار تخصصی است. نیازمند داشتن مهارتهایی است که این مهارتها را فقط معلم دارد. علاوه بر این شاید برای اولین بار بود که ارزشهای کار معلمها بخصوص برای پدر و مادرها روشن شد. قبل از کرونا، دانشآموزان مدرسه میرفتند و خواندن و نوشتن یاد میگرفتند و والدین زیاد در جریان آموزش و نوع تدریس نبودند. اما زمانی که این مسئولیت برعهده والدین قرار گرفت تازه متوجه شدند که این آموزشها بسیار دشوار است و معلمان چقدر زحمت میکشند. با این همه مشکل اساسی ما با خانوادههایی بود که والدین خصوصاً مادران سواد پایین داشتند و نمیتوانستند کودکانشان را در یادگیری همراهی کنند. در حقیقت خانوادهها به لحاظ علمی توانایی لازم را برای این همراهی نداشتند. آنها دچار چالش شدند. نتایج ما هم نشان میدهد که ضعف یادگیری در این دسته از دانشآموزان بیشتر از دیگر دانشآموزان است. خانوادههای برخوردار اگر خودشان هم فرصت آموزش نداشتند، سعی کردند امکانات جایگزین و منابع یادگیری دیگری را برای فرزندانشان پیدا کنند.اما شما میدانید برای بسیاری از خانوادهها چنین امکانی وجود ندارد و این کودکان بودند که بیشتر از بقیه در معرض فقر یادگیری قرار گرفتند. جالب است بدانید در گزارشهایی که سازمانهای بینالمللی منتشر کردند، نسبت به تعطیلی مدارس هشدار دادند. آنها در گزارشهای خود تأکید کردند شکاف و فاصله یادگیری بین دانشآموزان طبقات کم برخوردار با دانشآموزان طبقات برخوردار بسیار شده است. با این همه مطالعات جهانی هم نشان میدهد بیشترین آسیب را این دانشآموزان دیدهاند.
آیا امسال آسیبهای آموزش مجازی را شناسایی کردید؟ چه تغییری امسال نسبت به سال گذشته، در حوزه کلاس اولیها برای آموزش مجازی دارید؟
درباره تمهیدات باید بگویم با توجه به چالشهایی که مطرح کردیم یک طرح جبران یادگیری در دانشآموزان را کلید زدیم که همه دانشآموزان ابتدایی در دوره اول، درس فارسی و در دوره دوم درس ریاضی، فارسی و علوم را دوباره آموزش ببینند. تمام دانشآموزانی که در کارنامه تحصیلیشان نتایج نیازمند تلاش بیشتر و قابل قبول درج شده بود، شناسایی شدند و دستورالعملی به همه مناطق آموزشی دادیم و از آنها خواسته شد که برای آنها کلاسهای جبرانی برگزار کنند با توجه به شرایط مناطق این اقدام انجام شد.14 جلسه آموزشی مدارس برگزار کردند. ما نتایج ارزشیابی این طرح را استخراج کردیم و توانستیم در اجرای این طرح آموزشی از همکاری داوطلبانه دانشجو- معلمان استفاده کنیم. خیلی از معلمان خودمان داوطلبانه کمک کردند. علاوه بر این با پیگیریهایی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که دانشآموزان کلاس اولی یک روز در هفته به مدرسه بروند.
آیا روش تدریس آنلاین معلمان نسبت به سال گذشته تغییر کرده است؟
درباره روش تدریس گفتیم آموزشها برای کلاس اولیها باید جذاب باشد. دورههای آموزشی در سراسر کشور برای معلمان منتخب برگزار کردیم که تولیدات چند رسانهای داشته باشند. باید بتوانیم از محتوای چند رسانهای برای تثبیت و تقویت یادگیری استفاده کنیم. اگر بتوانیم در کنار مطلب مکتوبی که دانشآموز میخواند یک فیلم را هم برایش تولید کنیم منابع یادگیری غنی میشود. خوشبختانه تقسیم کار کشوری را انجام دادهایم. بعد از آموزشی که به این گروه منتخب دادیم تولیدات چند رسانهای آغاز کردیم تاهمه معلمان آموزش ببینند تا برای دانشآموزانشان ویدیو و فیلم تولید کنند. برای ماه اول سال تحصیلی برخی از این فیلمها آماده شده است.
شما اشاره کردید که دانشآموزان کلاس اولی با اجازه ستاد یک روز در هفته به مدرسه بیایند. سال گذشته هم این موضوع مطرح شد اما خانوادهها استقبال نکردند. برای امسال آیا شرایط فرق کرده است؟
فکر میکنم در سال گذشته یک ناهماهنگیهایی وجود داشت. سال گذشته انتظار داشتیم که وزارت بهداشت همراهی بیشتری با ما داشته باشد. خوشبختانه امسال هماهنگی بین دستگاهها بیشتر شده است. نکتهای که وجود دارد این است که خانوادهها بعد از تجربه سال گذشته و با توجه به چالشهای جدی که در آموزش مجازی داشتند بسیار علاقهمند هستند که فرزندانشان در مدرسه باشند. این را از استقبال خانوادهها در جشن شکوفهها هم میشود فهمید. انتظار نداشتیم که برای جشن شکوفهها و غنچهها این همه خانواده استقبال کنند. گزارشهای بسیاری از مدارس به دستمان میرسد که خانوادهها خودشان میخواهند که آموزشها حضوری باشد و اصرار دارند که این فرصت فراهم شود. ما هم دستورالعملهایی را تهیه کردیم و تأکید داشتیم مدارس آمادگی لازم داشته باشند. برخی از خانوادهها مشتاق هستند تا دانشآموزانشان روزهای بیشتری در مدرسه باشند. فکر میکنم با واکسیناسیون سراسری برای معلمان و خانوادهها بتوانیم درهای مدارس را باز کنیم. این را هم بگویم با افزایش واکسیناسیون نگرانی خانوادهها هم برای حضور فرزندانشان در مدرسه کم شده است. چرا که خانوادهها متوجه شدند که مدرسه رفتن فقط یادگیری حساب و ریاضی نیست. مدرسه بیشتر از یک آموزش برای کودک اهمیت دارد.
آیا شما گزارشی دارید که این نرفتن دانشآموزان کلاس اولی به مدرسه به لحاظ روحی و روانی چه تأثیری روی آنها گذاشته است؟
خیلی از خانوادهها اعلام کردند که نظم زندگی فرزندانشان به هم خورده است. صبحها دیر از خواب بیدار میشوند و شبها تا دیروقت سرگرم فضای مجازی هستند. بچهها کمتحرک شدند و افزایش وزن پیدا کردهاند. برخی از دانشآموزان انزواطلب شدند. حضور کودکان در مدرسه باعث بهبود روحیه آنها میشود. خودم از روز اول مهرماه در جشن شکوفهها شرکت کردم و بعد از آن هم بازدید میدانی داشتم. با دانشآموزان صحبت کردم. علاوه بر کلاس اولیها، کلاس ششمیها هم علاقهمند حضور در مدرسه هستند. آنها روز سوم مهر به مدرسه آمدند و بسیار خوشحال بودند.دانشآموزان ششمی اعلام میکردند اوایل کرونا که مدارس تعطیل شد خوشحال بودیم اما حالا ناراحتیم. البته در اردیبهشت ماه یک پژوهش میدانی انجام دادیم. یکی از مواردی که در این پژوهش به آن پرداخته شده شرایط روحی وروانی دانشآموزان است. آنجا وقتی سؤال میکردیم تا چه اندازهای احساس تنهایی میکردید وقتی مدارس تعطیل بود، درصد بالایی از دانشآموزان اعلام کردند که خیلی زیاد حس تنهایی داشتند. این احساس تنهایی خیلی از دانشآموزان را آزار میداد. سؤال دیگر اشتیاق برای بازگشت به مدرسه و دیدن همکلاسیها بود که اکثریت دانشآموزان به این گزینه جواب دادند که خیلی مشتاق هستند بتوانند به صورت حضوری به مدرسه بیایند.
آیا میتوانیم بگوییم که کرونا بیشترین تأثیرش در بخش آموزش روی کلاس اولیها بود. یعنی کلاس اولیها بیشتر از همه در فضای مجازی و آموزش سردرگم بودند؟
بله. فکر میکنم که ما میتوانیم این را مطرح کنیم. کودکان کلاس اولی شروع تجربه تحصیلیشان به شکل غیرمتعارف و معمولی بوده است. همینطور که قبلاً عرض کردم ورود به دنیای مدرسه شروع رشد اجتماعی بچهها است و کودکان کلاس اولی این فرصت طلایی را از دست دادند. از طرف دیگر مهارتهایی که باید یاد میگرفتند مثل نظم و انضباط، مدیریت زمان، آداب کلاس و مدرسه را یاد نگرفتند. البته بحث تمرکز کلاس اولیها را داشتیم که برایمان یک چالش بود. بنابراین کلاس اولیهای ما در سال گذشته این تجربه را نداشتند و فکر میکنم بیشتر از دیگر دانشآموزان دچار آسیب شدند.
یکی از مسائل سیستم آموزشی کشور در دوران کرونا خارج شدن برخی از دانشآموزان از چرخه تحصیل بود آیا آماری از دانشآموزان بازمانده از تحصیل دارید؟ برای این دانشآموزان چه اقدامی انجام دادهاید؟
چند سالی است که تلاش میکنیم تا دانشآموزان بیسواد را شناسایی کنیم و به مدرسه بیاوریم. زمانی که مدارس تعطیل شدند بسیاری از خانوادهها در مناطق محروم علیرغم اینکه دانشآموزانشان در مدرسه ثبت نام کرده بودند به مدرسه نیامدند. این دانشآموزان خیلی زود وارد بازار کار شدند. در این سالهای کرونایی تعداد کودکان کار افزایش پیدا کرد. متأسفانه کسی هم نبود که عدم حضور این کودکان را در فضای آموزشی کنترل کند. بنابراین ما شاهد افزایش این پدیده هم بودیم که خیلی هم نگرانکننده بود. سال تحصیلی گذشته که آمار را رصد کردیم، آمار دانشآموزان خارج از چرخه تحصیل نسبت به سال قبل افزایش پیدا کرده بود. در دوره ابتدایی سال گذشته 210 هزار بازمانده از تحصیل را شناسایی کردیم اما دو سال قبل این آمار 142 هزار نفر بود. بنابراین آمار کودکان بازمانده از تحصیل در این مدت افزایش پیدا کرده است. تعداد زیادی از این دانشآموزان بازمانده کلاس اولی بودند و بهخاطر نگرانیهای افراطی که خانوادههایشان داشتند در کلاس درس حضور پیدا نکردند. امسال آمار ثبت نام کلاس اولیها نشان میدهد رشد قابل توجهی داشته است. موالید 6 سال تمام ما یک میلیون و 547هزار نفر بوده است. ثبتنامیها یک میلیون و 630 هزار نفر است. امسال با هماهنگی که انجام شده است برنامهای را از مهرماه شروع کردیم. این برنامه شناسایی زودهنگام دانشآموزان خارج از چرخه تحصیل است. هدف ما پیدا کردن دانشآموزانی است که از یک سال تحصیلی به سال تحصیلی بعد در مدرسه حاضر نمیشوند. امیدوارم بتوانیم زودتر دانشآموزان در معرض ترک را شناسایی کنیم.
خبرنگار
تعطیلی و تغییر شکل آموزش از آثار شیوع کرونا در کشور بود. تغییری که حالا دیگر برای خیلیها غیرقابل تحمل شده است. این روزها و در فصل بازگشایی مجازی مدارس، خانوادهها میگویند که کرونا حال و روز دانشآموزانشان را بهم ریخته است. کووید١٩ شیوههای تدریس و تحصیل را تغییر داده و دانشآموزان را از حضور در مدرسه محروم کرده تا جایی که والدین اعلام میکنند که کرونا آموزش را ویران کرده و در این ویرانى کلاس اولیها بیشترین آسیب را دیدهاند، چراکه کلاس اولیها تجربه حضور در مدرسه را ندارند، در بدو ورود به دوران تحصیل با پدیده آموزش مجازی مواجه شدهاند و حالا خیلیهایشان با مفهوم مدرسه و کلاس درس هیچ آشنایی ندارند. در کنار مسائل آموزشی رضوانه حکیمزاده، معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش میگوید این مدل آموزشی دانشآموزان را به سمت انزواطلبی کشانده است. او به پژوهش اخیر این معاونت اشاره میکند و میگوید:
«بر اساس تحقیقی که انجام دادیم از دانشآموزان پرسیدیم که از وقتی مدرسه تعطیل شده چقدر احساس تنهایی میکنید؟
بیشتر دانشآموزان ما درصد خیلی زیاد را انتخاب کرده بودند که نشان میداد این احساس تنهایی خیلی از دانشآموزان را آزار داده است. سؤال دیگر اشتیاق برای بازگشت به مدرسه و دیدن همکلاسی بود که اکثریت دانشآموزان جواب دادند خیلی مشتاق هستند که بتوانند بهصورت حضوری به مدرسه بیایند.»
در سال تحصیلی گذشته خانوادهها با مدل آموزش مجازی دانشآموزان کلاس اولی مشکلات جدی داشتند، این آموزش مجازی نه تنها برای خانوادهها بلکه برای معلمان کلاس اولی هم بسیار مشکلساز شده بود. آیا بررسی کردهاید که مهمترین چالشهای آموزش مجازی برای دانشآموزان پایه اول چه بوده است؟
درباره چالشهای آموزش مجازی برای دبستانیها باید گفت که مهمترین آسیب این بوده است که دانشآموزان در دوران تحصیلشان نیاز دارند که درک درستی از محیط مدرسه داشته باشند. آنها باید بتوانند با همسالانشان، معلمان و اولیای مدرسه ارتباط برقرار کنند. تقریباً مدرسه اولین جایی است که کودک به شکل رسمی بعد از حضورش در خانواده به آن ورود میکند. از طریق ورود به مدرسه است که زندگی اجتماعی را تمرین میکند و در محیطی بزرگتر از محیط خانه مهارتهای ارتباطی را یاد میگیرد. این یادگیری به رشد اجتماعیاش هم کمک میکند. زمانی که کودکان مجبور شدند در فضای مجازی آموزش ببینند تقریباً همه این فرصتها را از دست دادند. دیگر دانشآموزی با دانشآموزی دوست نشد و مفهوم همکلاسی برایشان معنایی ندارد. دانشآموزان یادگیری مهارتهای اجتماعی و شناخت دنیای بزرگتر را به شکل رسمی از دست دادند. دانشآموز کلاس اولی، نظمپذیری را در مدرسه یاد میگرفت که بسیاری از دانشآموزان هنوز مفهوم نظم و انضباط را نمیدانند. علاوه بر این یکی از نگرانیهای عمدهای که ما با آن مواجه شدیم بحث آموزش دانشآموزان بود. بهطور کلی ساعتهای آموزش حضوری برای کودکانی که در پایه اول هستند کمتر از دیگر دانشآموزان است. این هم بهخاطر آن است که مدیریت دانشآموزان در جریان یادگیری و حفظ تمرکز آنها در کلاس درس بسیار سخت است. توجه داشته باشید در کلاس حضوری از ابزار معلم برای تمرکز دانشآموزان استفاده میکنید و معلم میتواند با مداخلات بموقع جریان آموزش را کنترل کند. در فضای مجازی اما این اتفاق نمیافتد. جریان آموزش چهره به چهره نیست و در این وضعیت مدیریت دانشآموز هم سخت میشود چرا که با کودکی روبهرو هستید که هیچ درکی از مدرسه و کلاس درس ندارد. معلم نمیتواند به صورت متوالی روی تمرکزش کار کند تا یادگیری انجام شود و این خودش یک چالش اساسی و بزرگ برای ما بود. این فقط مخصوص کشور ما نیست. همه کشورها با این مشکل مواجه بودند و حتی در گزارشهای علمی کشورهای مختلف که در زمینه آسیبهای کرونا برای کودکان انجام شده به این موضوع اشاره کردند که حفظ تمرکز دانشآموزان برای دنبال کردن جریان آموزش در فضای مجازی بسیار دشوار است. در این موضوع بحث یادگیری مؤثر را هم باید به عنوان یک چالش اساسی دید. یادگیری مؤثر به این معناست که مهارتهای پایهای سواد، خواندن و نوشتن به همراه صحبت کردن و گوش کردن است. اینها همه مستلزم تکرار و تمرین گروهی در سر کلاس درس است. در حقیقت خلق موقعیتهای یادگیری در کلاسی اتفاق میافتد که دانشآموز دارد.
آیا شما بررسی کردهاید که میزان یادگیری دانشآموزان نسبت به قبل از کرونا، چه تغییری کرده است؟
بله. نتایج ارزشیابی سال تحصیلی گذشته را وقتی با دو سال قبل مقایسه کردیم به این نتیجه رسیدیم که در درس فارسی درصد دانشآموزانی که در کارنامهشان از نظر یادگیری نمره خیلی خوب درج شده، کاهش پیدا کرده و درصد دانشآموزانی که نیازمند تلاش بیشتر در درس فارسی هستند افزایش پیدا کرده است. در دو سال پیش، در پایه اول که مهمترین پایه تحصیلی دانشآموزان است، درصد دانشآموزانی که درجه عالی گرفته بودند 70 درصد بود در حالی که در سال تحصیلی گذشته این آمار به 60 درصد رسید. این کاهش برای ما خوب نیست. از طرفی هم تعداد دانشآموزانی که نیازمند تلاش بیشتری هستند از دو درصد به بالاتر از 4 درصد رسیده است که این نتایج ارزشیابی نشان میدهد باید برای حضور دانشآموزان کلاس اول در مدرسه تلاش بیشتری انجام دهیم. البته اینها نتایج ارزشیابیهای میدانی ما است و قطعاً مشکلات دیگری هم دانشآموزان برای یادگیری مؤثر و عمیق دارند که در سالهای بعد ما این آسیبها را خواهیم دید.
لطفاً در این باره بیشتر توضیح دهید؟
باید به مهارتهایی که دانشآموز یاد میگیرد، به صورت عملی و کاربردی نگاه کنیم. یادگیری مهارتهای پایه در کلاس اول تأثیر بسیار زیادی در یادگیری سالهای بعد دارد. اگر دانشآموزی بخواهد در علوم، ریاضیات و مطالعات اجتماعی موفقیت کسب کند باید سواد پایهاش قوی باشد. اگر دانشآموزان سواد پایهای خوبی نداشته باشند در آینده ممکن است در این درسها هم با مشکل مواجه شوند.
سال گذشته تحصیلی در حالی به پایان رسید که بسیاری از والدین و اولیای مدرسه از نحوه آموزش دانشآموزان رضایت نداشتند. شما بفرمایید بیشترین انتقاد والدین روی چه موضوعاتی بود؟
مدارس با دو دسته از والدین در ارتباط هستند. یک دسته از والدین سطح سواد خوبی دارند و میتوانند در درسها به فرزندانشان کمک کنند. دسته دیگر والدینی هستند که در مناطق حاشیه ای شهرها و مناطق دوردست زندگی میکنند. این والدین سطح سواد خوبی ندارند. یعنی سوادی که بتوانند از آن در جهت یادگیری فرزندانشان استفاده کنند. ما با این والدین بیشترین مشکل را داشتیم. البته این را هم بگویم که در بحث آموزش به دانشآموزان، تمام والدین مشکلات بسیاری داشتند و خانوادهها انگار درگیر یک چالش مشترک شده بودند. بسیاری از همکاران دانشگاهی ما اعلام کردند که نمیدانند چطور باید برنامه یادگیری دانشآموزانشان را تنظیم کنند. این موضوع به آنها ثابت کرد که کار آموزش در کلاس اول یک کار بسیار تخصصی است. نیازمند داشتن مهارتهایی است که این مهارتها را فقط معلم دارد. علاوه بر این شاید برای اولین بار بود که ارزشهای کار معلمها بخصوص برای پدر و مادرها روشن شد. قبل از کرونا، دانشآموزان مدرسه میرفتند و خواندن و نوشتن یاد میگرفتند و والدین زیاد در جریان آموزش و نوع تدریس نبودند. اما زمانی که این مسئولیت برعهده والدین قرار گرفت تازه متوجه شدند که این آموزشها بسیار دشوار است و معلمان چقدر زحمت میکشند. با این همه مشکل اساسی ما با خانوادههایی بود که والدین خصوصاً مادران سواد پایین داشتند و نمیتوانستند کودکانشان را در یادگیری همراهی کنند. در حقیقت خانوادهها به لحاظ علمی توانایی لازم را برای این همراهی نداشتند. آنها دچار چالش شدند. نتایج ما هم نشان میدهد که ضعف یادگیری در این دسته از دانشآموزان بیشتر از دیگر دانشآموزان است. خانوادههای برخوردار اگر خودشان هم فرصت آموزش نداشتند، سعی کردند امکانات جایگزین و منابع یادگیری دیگری را برای فرزندانشان پیدا کنند.اما شما میدانید برای بسیاری از خانوادهها چنین امکانی وجود ندارد و این کودکان بودند که بیشتر از بقیه در معرض فقر یادگیری قرار گرفتند. جالب است بدانید در گزارشهایی که سازمانهای بینالمللی منتشر کردند، نسبت به تعطیلی مدارس هشدار دادند. آنها در گزارشهای خود تأکید کردند شکاف و فاصله یادگیری بین دانشآموزان طبقات کم برخوردار با دانشآموزان طبقات برخوردار بسیار شده است. با این همه مطالعات جهانی هم نشان میدهد بیشترین آسیب را این دانشآموزان دیدهاند.
آیا امسال آسیبهای آموزش مجازی را شناسایی کردید؟ چه تغییری امسال نسبت به سال گذشته، در حوزه کلاس اولیها برای آموزش مجازی دارید؟
درباره تمهیدات باید بگویم با توجه به چالشهایی که مطرح کردیم یک طرح جبران یادگیری در دانشآموزان را کلید زدیم که همه دانشآموزان ابتدایی در دوره اول، درس فارسی و در دوره دوم درس ریاضی، فارسی و علوم را دوباره آموزش ببینند. تمام دانشآموزانی که در کارنامه تحصیلیشان نتایج نیازمند تلاش بیشتر و قابل قبول درج شده بود، شناسایی شدند و دستورالعملی به همه مناطق آموزشی دادیم و از آنها خواسته شد که برای آنها کلاسهای جبرانی برگزار کنند با توجه به شرایط مناطق این اقدام انجام شد.14 جلسه آموزشی مدارس برگزار کردند. ما نتایج ارزشیابی این طرح را استخراج کردیم و توانستیم در اجرای این طرح آموزشی از همکاری داوطلبانه دانشجو- معلمان استفاده کنیم. خیلی از معلمان خودمان داوطلبانه کمک کردند. علاوه بر این با پیگیریهایی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که دانشآموزان کلاس اولی یک روز در هفته به مدرسه بروند.
آیا روش تدریس آنلاین معلمان نسبت به سال گذشته تغییر کرده است؟
درباره روش تدریس گفتیم آموزشها برای کلاس اولیها باید جذاب باشد. دورههای آموزشی در سراسر کشور برای معلمان منتخب برگزار کردیم که تولیدات چند رسانهای داشته باشند. باید بتوانیم از محتوای چند رسانهای برای تثبیت و تقویت یادگیری استفاده کنیم. اگر بتوانیم در کنار مطلب مکتوبی که دانشآموز میخواند یک فیلم را هم برایش تولید کنیم منابع یادگیری غنی میشود. خوشبختانه تقسیم کار کشوری را انجام دادهایم. بعد از آموزشی که به این گروه منتخب دادیم تولیدات چند رسانهای آغاز کردیم تاهمه معلمان آموزش ببینند تا برای دانشآموزانشان ویدیو و فیلم تولید کنند. برای ماه اول سال تحصیلی برخی از این فیلمها آماده شده است.
شما اشاره کردید که دانشآموزان کلاس اولی با اجازه ستاد یک روز در هفته به مدرسه بیایند. سال گذشته هم این موضوع مطرح شد اما خانوادهها استقبال نکردند. برای امسال آیا شرایط فرق کرده است؟
فکر میکنم در سال گذشته یک ناهماهنگیهایی وجود داشت. سال گذشته انتظار داشتیم که وزارت بهداشت همراهی بیشتری با ما داشته باشد. خوشبختانه امسال هماهنگی بین دستگاهها بیشتر شده است. نکتهای که وجود دارد این است که خانوادهها بعد از تجربه سال گذشته و با توجه به چالشهای جدی که در آموزش مجازی داشتند بسیار علاقهمند هستند که فرزندانشان در مدرسه باشند. این را از استقبال خانوادهها در جشن شکوفهها هم میشود فهمید. انتظار نداشتیم که برای جشن شکوفهها و غنچهها این همه خانواده استقبال کنند. گزارشهای بسیاری از مدارس به دستمان میرسد که خانوادهها خودشان میخواهند که آموزشها حضوری باشد و اصرار دارند که این فرصت فراهم شود. ما هم دستورالعملهایی را تهیه کردیم و تأکید داشتیم مدارس آمادگی لازم داشته باشند. برخی از خانوادهها مشتاق هستند تا دانشآموزانشان روزهای بیشتری در مدرسه باشند. فکر میکنم با واکسیناسیون سراسری برای معلمان و خانوادهها بتوانیم درهای مدارس را باز کنیم. این را هم بگویم با افزایش واکسیناسیون نگرانی خانوادهها هم برای حضور فرزندانشان در مدرسه کم شده است. چرا که خانوادهها متوجه شدند که مدرسه رفتن فقط یادگیری حساب و ریاضی نیست. مدرسه بیشتر از یک آموزش برای کودک اهمیت دارد.
آیا شما گزارشی دارید که این نرفتن دانشآموزان کلاس اولی به مدرسه به لحاظ روحی و روانی چه تأثیری روی آنها گذاشته است؟
خیلی از خانوادهها اعلام کردند که نظم زندگی فرزندانشان به هم خورده است. صبحها دیر از خواب بیدار میشوند و شبها تا دیروقت سرگرم فضای مجازی هستند. بچهها کمتحرک شدند و افزایش وزن پیدا کردهاند. برخی از دانشآموزان انزواطلب شدند. حضور کودکان در مدرسه باعث بهبود روحیه آنها میشود. خودم از روز اول مهرماه در جشن شکوفهها شرکت کردم و بعد از آن هم بازدید میدانی داشتم. با دانشآموزان صحبت کردم. علاوه بر کلاس اولیها، کلاس ششمیها هم علاقهمند حضور در مدرسه هستند. آنها روز سوم مهر به مدرسه آمدند و بسیار خوشحال بودند.دانشآموزان ششمی اعلام میکردند اوایل کرونا که مدارس تعطیل شد خوشحال بودیم اما حالا ناراحتیم. البته در اردیبهشت ماه یک پژوهش میدانی انجام دادیم. یکی از مواردی که در این پژوهش به آن پرداخته شده شرایط روحی وروانی دانشآموزان است. آنجا وقتی سؤال میکردیم تا چه اندازهای احساس تنهایی میکردید وقتی مدارس تعطیل بود، درصد بالایی از دانشآموزان اعلام کردند که خیلی زیاد حس تنهایی داشتند. این احساس تنهایی خیلی از دانشآموزان را آزار میداد. سؤال دیگر اشتیاق برای بازگشت به مدرسه و دیدن همکلاسیها بود که اکثریت دانشآموزان به این گزینه جواب دادند که خیلی مشتاق هستند بتوانند به صورت حضوری به مدرسه بیایند.
آیا میتوانیم بگوییم که کرونا بیشترین تأثیرش در بخش آموزش روی کلاس اولیها بود. یعنی کلاس اولیها بیشتر از همه در فضای مجازی و آموزش سردرگم بودند؟
بله. فکر میکنم که ما میتوانیم این را مطرح کنیم. کودکان کلاس اولی شروع تجربه تحصیلیشان به شکل غیرمتعارف و معمولی بوده است. همینطور که قبلاً عرض کردم ورود به دنیای مدرسه شروع رشد اجتماعی بچهها است و کودکان کلاس اولی این فرصت طلایی را از دست دادند. از طرف دیگر مهارتهایی که باید یاد میگرفتند مثل نظم و انضباط، مدیریت زمان، آداب کلاس و مدرسه را یاد نگرفتند. البته بحث تمرکز کلاس اولیها را داشتیم که برایمان یک چالش بود. بنابراین کلاس اولیهای ما در سال گذشته این تجربه را نداشتند و فکر میکنم بیشتر از دیگر دانشآموزان دچار آسیب شدند.
یکی از مسائل سیستم آموزشی کشور در دوران کرونا خارج شدن برخی از دانشآموزان از چرخه تحصیل بود آیا آماری از دانشآموزان بازمانده از تحصیل دارید؟ برای این دانشآموزان چه اقدامی انجام دادهاید؟
چند سالی است که تلاش میکنیم تا دانشآموزان بیسواد را شناسایی کنیم و به مدرسه بیاوریم. زمانی که مدارس تعطیل شدند بسیاری از خانوادهها در مناطق محروم علیرغم اینکه دانشآموزانشان در مدرسه ثبت نام کرده بودند به مدرسه نیامدند. این دانشآموزان خیلی زود وارد بازار کار شدند. در این سالهای کرونایی تعداد کودکان کار افزایش پیدا کرد. متأسفانه کسی هم نبود که عدم حضور این کودکان را در فضای آموزشی کنترل کند. بنابراین ما شاهد افزایش این پدیده هم بودیم که خیلی هم نگرانکننده بود. سال تحصیلی گذشته که آمار را رصد کردیم، آمار دانشآموزان خارج از چرخه تحصیل نسبت به سال قبل افزایش پیدا کرده بود. در دوره ابتدایی سال گذشته 210 هزار بازمانده از تحصیل را شناسایی کردیم اما دو سال قبل این آمار 142 هزار نفر بود. بنابراین آمار کودکان بازمانده از تحصیل در این مدت افزایش پیدا کرده است. تعداد زیادی از این دانشآموزان بازمانده کلاس اولی بودند و بهخاطر نگرانیهای افراطی که خانوادههایشان داشتند در کلاس درس حضور پیدا نکردند. امسال آمار ثبت نام کلاس اولیها نشان میدهد رشد قابل توجهی داشته است. موالید 6 سال تمام ما یک میلیون و 547هزار نفر بوده است. ثبتنامیها یک میلیون و 630 هزار نفر است. امسال با هماهنگی که انجام شده است برنامهای را از مهرماه شروع کردیم. این برنامه شناسایی زودهنگام دانشآموزان خارج از چرخه تحصیل است. هدف ما پیدا کردن دانشآموزانی است که از یک سال تحصیلی به سال تحصیلی بعد در مدرسه حاضر نمیشوند. امیدوارم بتوانیم زودتر دانشآموزان در معرض ترک را شناسایی کنیم.

داستان کرونا با کلاس اولیها
زهرا علی اکبری
کارشناس آموزش
در بین صاحبنظران و متخصصان علوم تربیتی اتفاق نظر وجود دارد که تعطیلی مدارس در دوران همهگیری کرونا صدمات جبرانناپذیری به نتایج آموزشی کودکان وارد کرده و چه بسا این تعطیلی میتواند نابرابریهای موجود را در دسترسی به آموزش رایگان که پیش ازهمهگیری نگران کننده بود بیشترکند. دادههای بانک جهانی در معیارهای فقر یادگیری، قبل از کووید 19 نشان میداد که تنها 10 درصد ازکودکان در کشورهای کم درآمد توانستند در سن 10 سالگی یک داستان ساده را بخوانند و درک کنند، در حالی که 90 درصد از کودکان در کشورهای پردرآمد این تجربه را داشتهاند (بانک جهانی، 2019). بدون تردید دسترسی نابرابر به تداوم یادگیری در دوران همهگیری19 COVID، ممکن است شکافهای عدالتی و این آمار را تشدید کند. کوهفلد و همکارانش (2020)، در پژوهشی با استفاده از دادههای 5 میلیون دانشآموز (متوسط تا ضعیف)، تجزیه و تحلیل آیندهنگر را در رابطه با یادگیری انجام دادهاند. آنها پیشبینی کردند که دانش آموزان در پاییز 2020میلادی 32-37 درصد پیشرفت کمتری در مهارت خواندن و نوشتن (نسبت به یک سال تحصیلی معمولی)خواهند داشت. این پیشبینیها برای دانش و مهارت در ریاضیات بیشتر بود و میزان خسارت بین 50 تا 63 درصد تخمین زده شد.
سیاستگذاری جوامع در موضوع کاهش تأثیر تعطیلی مدارس برکسب مهارتهای بنیادی توسط کودکان بسیار مهم است. تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از نظرسنجیهای خوشهای چند شاخصه در پنج کشور با درآمد کم و متوسط (MICS6)، تأیید کرد که تعطیلی مدرسه با کاهش مضر مهارتهای پایه برای دانشآموزان ابتدایی همراه بوده است. کودکان 9 تا 11 ساله که در زمان نظرسنجی از مدرسه خارج شده بودند (اما در سال قبل در مدرسه بودند) بین 11 تا 43 درصد کمتر از کودکانی که به مدرسه بازگشتند مهارتهای اصلی خواندن و نوشتن را بدست می آوردند. بنابراین با توجه به شواهد علمی و آمار موجود، اولویت بخشی و حمایت از یادگیری بنیادی در دوران آموزش ابتدایی با بازگشایی مجدد مدارس برای کاهش آسیبهای احتمالی ضروری است، چرا که کسب آموزش و مهارتهای دوران ابتدایی برای توسعه شایستگیهای کودکان، یادگیریهای بعدی و کسب ظرفیتهای آگاهی بخش مؤثر است.
تعطیلی مدارس در دوران همهگیری کرونا، هزینههای اجتماعی و اقتصادی بالایی برای مردم در سراسر جوامع به همراه داشته و بدون تردید این هزینهها بیشترین تأثیر را بر سبک زندگی دانش آموزان دوره ابتدایی که در اولین سالهای یادگیری خود از حضور در مدرسه و قابلیتهای تعلیم و تربیتی آن بی بهره ماندند، میگذارد. پیامدهای عمده یادگیری مادام العمر از دسترسی به آموزش ابتدایی ناشی می شود. بدون این دوره، کودکان در مسیر رشد شناختی عقب میمانند و از شناسایی ظرفیتهای بالقوه خود ناتوان میشوند.کودکان با حضور در دوره پیش دبستانی با ادغام عادات، ارزشها و دانش کسب شده آماده یادگیری خواهند شد. دوره ابتدایی بخش مهمی از زندگی هر فرد را شکل میدهد ،چرا که در این دوره تلاش میشود تربیت انسان شایسته با دستیابی به سطح علمی و مهارتی مناسب، انگیزه بخشی، تشویق و علاقه به یادگیری، تربیت دانش آموز آگاه اجتماعی با احترام به طرز تفکر دیگران، رعایت حقوق شهروندی، کسب مهارت گفت و گو، تعهد و مسئولیتپذیری، استقلال فکری و شناخت هویت فرهنگی و ملی، خلاقیت و نوآور بودن، نوعدوستی و مشارکت در نیکی، کسب عادات سالم از طریق تشویق به ورزش بدنی و رژیم غذایی مناسب و... رخ بدهد. فعالان عرصه توسعه در جوامع، آموزش و پرورش را حیاتی ترین دارایی جامعه میدانند، زیرا بر این باورند دانش ثروتی است که آدمی تحت هیچ شرایطی پس از کسب آن را از دست نخواهد داد و به همین دلیل در جامعه هر چه دانش بیشتری به اشتراک گذاشته شود، پیشرفت بیشتری رخ خواهد داد. با این اوصاف، آموزش ابتدایی پایه و اساس کسب دانش اولیه را تشکیل میدهد که بدون آن رؤیای کودکان غیرممکن میشود. آموزش ابتدایی را می توان با اولین قدم در زندگی انسان مقایسه کرد، چرا که غیرممکن است افراد بدون یادگیری نحوه راه رفتن را کسب کنند.
مدارس ابتدایی محیطهای امنی برای رشد در اختیار کودکان قرار میدهند و آنها را به انگیزه و مهارتهایی تجهیز میکنند که قادر میسازد تا شرایط فردی را مدیریت کنند. علاوه بر این، با حضور کودکان در مدرسه، آنها در موقعیت بهتری قرار میگیرند تا ایدههای جدید را کشف کنند و زمان بیشتری را با همسالان خود بگذرانند که در پرورش شخصیت و مهارتهای فردی کمک میکند. علاوه بر این، کودکانی که با موفقیت در دوران تحصیلات ابتدایی رشد میکنند، از نظر اجتماعی و عاطفی سالمتر و آگاهتر هستند. آنها با انجام فعالیتهای مدرسه در مسیر تحقق اهداف خودجدی تر میشوند و در عملکرد تحصیلی پیشرفت میکنند، نه تنها در زمینه کسب دانش و علم پیشرفت می کنند، بلکه از نظر اجتماعی همدردی با دیگران را یاد میگیرند و در این فرایند، روابط دوستانه واقعی با همسالان خود برقرار می کنند (هارمون و جونز، 2003). آموزش ابتدایی با فعالیت ها و بازیهای متعدد، باعث توسعه سریع مهارتهای حرکتی خوب و مطلوب در کودکان میشود. با بازگشت میلیونها کودک به مدرسه در سراسر جهان، جوامع پیگیر اتخاذ تدابیری برای به حداقل رساندن انتقال ویروس کووید19و بازگشایی مدارس و ایمن سازی آنها شدند. این اقدامات شامل واکسیناسیون معلمان و سایر کارکنان مدرسه به عنوان بخشی از گروههای جمعیت هدف و درعین حال اطمینان از واکسیناسیون جمعیتهای آسیبپذیر جامعه، آمادگی مدارس مبنی بر رعایت پروتکلهای بهداشتی مانند تهویه بهتر در کلاسهای درس، رعایت فاصلهگذاری فیزیکی و آزمایش منظم کودکان و کارکنان است. نباید فراموش شود که هر چند آموزش حضوری جایگزینی ندارد اما حضور دانش آموزان و معلمان در مدرسه در دروان همهگیری زمانی نتیجه بخش خواهد بود که تمامی شرایط مهیا و ممکن شود.
در این مجال به تجربههای کسب شده در دو کشور دانمارک و فنلاند برای چرایی و چگونگی بازگشایی مدارس اشارهای خواهد شد. در دانمارک، تصمیم زمان و نحوه بازگشایی مدارس توسط دولت مرکزی و پارلمان گرفته شد. این امر به شهرداریها اجازه میداد تا برنامههای خود را تدوین کنند و به دنبال آن مدیران و معلمان مدارس نیز براساس دستورالعملهای شورای ملی بهداشت، این کار را برای هر مدرسه جداگانه انجام دادند. فنلاند نیز فرایند تصمیمگیری مشابهی داشت. در دانمارک و فنلاند، بازگشایی تدریجی با مدارس ابتدایی آغاز شد. عامل اصلی تصمیمگیری این بود که شواهد جدید نشان میدهد کودکان نقش بسیار کمی در انتشار ویروس ایفا میکنند. در دانمارک، پیش دبستانیها، مراکز مراقبتهای اولیه کودکی برای خردسالان و کلاسهای ابتدایی در 15 آوریل بازگشایی شد. در فنلاند، در 29 آوریل، دولت بازگشایی را اعلام کرد.
اتخاذ تصمیم برای بازگشایی مدارس، تدوین برنامه مشخص با محوریت سلامت و ایمنی دانش آموزان، مربیان و خانوادهها را در اولویت دولت قرار داد. در هر دو کشور، اقدامات بهداشت عمومی وضع شد. از جمله این موارد، مدارس جلسات معمول صبحگاهی را که در مدارس ابتدایی برگزار میشد و اشتراک غذا را ممنوع کردند و شیوههای پیشگیرانه جدیدی مانند ورود مکرر دانش آموزان به دستگاههای ضدعفونیکننده و روشهای تمیزکردن و شستن دستها در طول روز معرفی کردند. در دانمارک، جایی که متوسط کلاسها قبل از COVID19 حدود 20 دانشآموز بود، کلاسها به دو تا سه گروه کوچکتر تقسیم شدند، به طور دقیقتر، این دو کشور اقدامات بهداشتی و ایمنی جدیدی را برای مدارس ارائه دادند، از جمله: در کلاس درس، دانش آموزان باید روی میزهایی بنشینند که فاصله آنها از یکدیگرحداقل دو متر (6.5 فوت) باشد. دانش آموزان باید هر دو ساعت دستهای خود را شستوشو دهند. همه مواد و تجهیزات آموزشی باید دو بار در روز تمیز شوند. در برخی مدارس، توالتها و سینکهای اضافی نصب شد و برای به حداقل رساندن خطر سرایت، بسیاری از مدارس تعداد ساعات خود را کاهش داده یا برخی روزها تعطیل ماندند.
با این حساب آموزش حضوری در دوران اپیدمی کرونا الزاماتی را میطلبد که نظام آموزشی ما با آن فاصله زیادی دارد این الزامات را میتوان از رعایت پروتکلهای بهداشتی در فضاهای آموزشی دنبال کرد که ناخرسندانه آنقدر مناسب و قابل دفاع نیست؛ کلاسهای درس کوچک، تراکم دانش آموزی زیاد، سرویسهای بهداشتی کم تجهیز شده، بودجه ناکافی مدارس برای تجهیز شدن و آمادگی کامل و... از جمله مواردی است که اجرایی شدن آنها در مدارس با امکانات و داشتههای نظام آموزشی فاصله دارد و نمیگذارد تصمیم بر آموزش حضوری منطقی به نظر برسد، اگر هم صاحبنظران علوم تربیتی تأکید بر بازگشایی حضوری مدارس دارند باید به این توجه داشته باشند که آیا مدارس آمادگی لازم و کافی دارند یا خیر. پس از آن اصرار بر آموزش حضوری داشته باشند.
کارشناس آموزش
در بین صاحبنظران و متخصصان علوم تربیتی اتفاق نظر وجود دارد که تعطیلی مدارس در دوران همهگیری کرونا صدمات جبرانناپذیری به نتایج آموزشی کودکان وارد کرده و چه بسا این تعطیلی میتواند نابرابریهای موجود را در دسترسی به آموزش رایگان که پیش ازهمهگیری نگران کننده بود بیشترکند. دادههای بانک جهانی در معیارهای فقر یادگیری، قبل از کووید 19 نشان میداد که تنها 10 درصد ازکودکان در کشورهای کم درآمد توانستند در سن 10 سالگی یک داستان ساده را بخوانند و درک کنند، در حالی که 90 درصد از کودکان در کشورهای پردرآمد این تجربه را داشتهاند (بانک جهانی، 2019). بدون تردید دسترسی نابرابر به تداوم یادگیری در دوران همهگیری19 COVID، ممکن است شکافهای عدالتی و این آمار را تشدید کند. کوهفلد و همکارانش (2020)، در پژوهشی با استفاده از دادههای 5 میلیون دانشآموز (متوسط تا ضعیف)، تجزیه و تحلیل آیندهنگر را در رابطه با یادگیری انجام دادهاند. آنها پیشبینی کردند که دانش آموزان در پاییز 2020میلادی 32-37 درصد پیشرفت کمتری در مهارت خواندن و نوشتن (نسبت به یک سال تحصیلی معمولی)خواهند داشت. این پیشبینیها برای دانش و مهارت در ریاضیات بیشتر بود و میزان خسارت بین 50 تا 63 درصد تخمین زده شد.
سیاستگذاری جوامع در موضوع کاهش تأثیر تعطیلی مدارس برکسب مهارتهای بنیادی توسط کودکان بسیار مهم است. تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از نظرسنجیهای خوشهای چند شاخصه در پنج کشور با درآمد کم و متوسط (MICS6)، تأیید کرد که تعطیلی مدرسه با کاهش مضر مهارتهای پایه برای دانشآموزان ابتدایی همراه بوده است. کودکان 9 تا 11 ساله که در زمان نظرسنجی از مدرسه خارج شده بودند (اما در سال قبل در مدرسه بودند) بین 11 تا 43 درصد کمتر از کودکانی که به مدرسه بازگشتند مهارتهای اصلی خواندن و نوشتن را بدست می آوردند. بنابراین با توجه به شواهد علمی و آمار موجود، اولویت بخشی و حمایت از یادگیری بنیادی در دوران آموزش ابتدایی با بازگشایی مجدد مدارس برای کاهش آسیبهای احتمالی ضروری است، چرا که کسب آموزش و مهارتهای دوران ابتدایی برای توسعه شایستگیهای کودکان، یادگیریهای بعدی و کسب ظرفیتهای آگاهی بخش مؤثر است.
تعطیلی مدارس در دوران همهگیری کرونا، هزینههای اجتماعی و اقتصادی بالایی برای مردم در سراسر جوامع به همراه داشته و بدون تردید این هزینهها بیشترین تأثیر را بر سبک زندگی دانش آموزان دوره ابتدایی که در اولین سالهای یادگیری خود از حضور در مدرسه و قابلیتهای تعلیم و تربیتی آن بی بهره ماندند، میگذارد. پیامدهای عمده یادگیری مادام العمر از دسترسی به آموزش ابتدایی ناشی می شود. بدون این دوره، کودکان در مسیر رشد شناختی عقب میمانند و از شناسایی ظرفیتهای بالقوه خود ناتوان میشوند.کودکان با حضور در دوره پیش دبستانی با ادغام عادات، ارزشها و دانش کسب شده آماده یادگیری خواهند شد. دوره ابتدایی بخش مهمی از زندگی هر فرد را شکل میدهد ،چرا که در این دوره تلاش میشود تربیت انسان شایسته با دستیابی به سطح علمی و مهارتی مناسب، انگیزه بخشی، تشویق و علاقه به یادگیری، تربیت دانش آموز آگاه اجتماعی با احترام به طرز تفکر دیگران، رعایت حقوق شهروندی، کسب مهارت گفت و گو، تعهد و مسئولیتپذیری، استقلال فکری و شناخت هویت فرهنگی و ملی، خلاقیت و نوآور بودن، نوعدوستی و مشارکت در نیکی، کسب عادات سالم از طریق تشویق به ورزش بدنی و رژیم غذایی مناسب و... رخ بدهد. فعالان عرصه توسعه در جوامع، آموزش و پرورش را حیاتی ترین دارایی جامعه میدانند، زیرا بر این باورند دانش ثروتی است که آدمی تحت هیچ شرایطی پس از کسب آن را از دست نخواهد داد و به همین دلیل در جامعه هر چه دانش بیشتری به اشتراک گذاشته شود، پیشرفت بیشتری رخ خواهد داد. با این اوصاف، آموزش ابتدایی پایه و اساس کسب دانش اولیه را تشکیل میدهد که بدون آن رؤیای کودکان غیرممکن میشود. آموزش ابتدایی را می توان با اولین قدم در زندگی انسان مقایسه کرد، چرا که غیرممکن است افراد بدون یادگیری نحوه راه رفتن را کسب کنند.
مدارس ابتدایی محیطهای امنی برای رشد در اختیار کودکان قرار میدهند و آنها را به انگیزه و مهارتهایی تجهیز میکنند که قادر میسازد تا شرایط فردی را مدیریت کنند. علاوه بر این، با حضور کودکان در مدرسه، آنها در موقعیت بهتری قرار میگیرند تا ایدههای جدید را کشف کنند و زمان بیشتری را با همسالان خود بگذرانند که در پرورش شخصیت و مهارتهای فردی کمک میکند. علاوه بر این، کودکانی که با موفقیت در دوران تحصیلات ابتدایی رشد میکنند، از نظر اجتماعی و عاطفی سالمتر و آگاهتر هستند. آنها با انجام فعالیتهای مدرسه در مسیر تحقق اهداف خودجدی تر میشوند و در عملکرد تحصیلی پیشرفت میکنند، نه تنها در زمینه کسب دانش و علم پیشرفت می کنند، بلکه از نظر اجتماعی همدردی با دیگران را یاد میگیرند و در این فرایند، روابط دوستانه واقعی با همسالان خود برقرار می کنند (هارمون و جونز، 2003). آموزش ابتدایی با فعالیت ها و بازیهای متعدد، باعث توسعه سریع مهارتهای حرکتی خوب و مطلوب در کودکان میشود. با بازگشت میلیونها کودک به مدرسه در سراسر جهان، جوامع پیگیر اتخاذ تدابیری برای به حداقل رساندن انتقال ویروس کووید19و بازگشایی مدارس و ایمن سازی آنها شدند. این اقدامات شامل واکسیناسیون معلمان و سایر کارکنان مدرسه به عنوان بخشی از گروههای جمعیت هدف و درعین حال اطمینان از واکسیناسیون جمعیتهای آسیبپذیر جامعه، آمادگی مدارس مبنی بر رعایت پروتکلهای بهداشتی مانند تهویه بهتر در کلاسهای درس، رعایت فاصلهگذاری فیزیکی و آزمایش منظم کودکان و کارکنان است. نباید فراموش شود که هر چند آموزش حضوری جایگزینی ندارد اما حضور دانش آموزان و معلمان در مدرسه در دروان همهگیری زمانی نتیجه بخش خواهد بود که تمامی شرایط مهیا و ممکن شود.
در این مجال به تجربههای کسب شده در دو کشور دانمارک و فنلاند برای چرایی و چگونگی بازگشایی مدارس اشارهای خواهد شد. در دانمارک، تصمیم زمان و نحوه بازگشایی مدارس توسط دولت مرکزی و پارلمان گرفته شد. این امر به شهرداریها اجازه میداد تا برنامههای خود را تدوین کنند و به دنبال آن مدیران و معلمان مدارس نیز براساس دستورالعملهای شورای ملی بهداشت، این کار را برای هر مدرسه جداگانه انجام دادند. فنلاند نیز فرایند تصمیمگیری مشابهی داشت. در دانمارک و فنلاند، بازگشایی تدریجی با مدارس ابتدایی آغاز شد. عامل اصلی تصمیمگیری این بود که شواهد جدید نشان میدهد کودکان نقش بسیار کمی در انتشار ویروس ایفا میکنند. در دانمارک، پیش دبستانیها، مراکز مراقبتهای اولیه کودکی برای خردسالان و کلاسهای ابتدایی در 15 آوریل بازگشایی شد. در فنلاند، در 29 آوریل، دولت بازگشایی را اعلام کرد.
اتخاذ تصمیم برای بازگشایی مدارس، تدوین برنامه مشخص با محوریت سلامت و ایمنی دانش آموزان، مربیان و خانوادهها را در اولویت دولت قرار داد. در هر دو کشور، اقدامات بهداشت عمومی وضع شد. از جمله این موارد، مدارس جلسات معمول صبحگاهی را که در مدارس ابتدایی برگزار میشد و اشتراک غذا را ممنوع کردند و شیوههای پیشگیرانه جدیدی مانند ورود مکرر دانش آموزان به دستگاههای ضدعفونیکننده و روشهای تمیزکردن و شستن دستها در طول روز معرفی کردند. در دانمارک، جایی که متوسط کلاسها قبل از COVID19 حدود 20 دانشآموز بود، کلاسها به دو تا سه گروه کوچکتر تقسیم شدند، به طور دقیقتر، این دو کشور اقدامات بهداشتی و ایمنی جدیدی را برای مدارس ارائه دادند، از جمله: در کلاس درس، دانش آموزان باید روی میزهایی بنشینند که فاصله آنها از یکدیگرحداقل دو متر (6.5 فوت) باشد. دانش آموزان باید هر دو ساعت دستهای خود را شستوشو دهند. همه مواد و تجهیزات آموزشی باید دو بار در روز تمیز شوند. در برخی مدارس، توالتها و سینکهای اضافی نصب شد و برای به حداقل رساندن خطر سرایت، بسیاری از مدارس تعداد ساعات خود را کاهش داده یا برخی روزها تعطیل ماندند.
با این حساب آموزش حضوری در دوران اپیدمی کرونا الزاماتی را میطلبد که نظام آموزشی ما با آن فاصله زیادی دارد این الزامات را میتوان از رعایت پروتکلهای بهداشتی در فضاهای آموزشی دنبال کرد که ناخرسندانه آنقدر مناسب و قابل دفاع نیست؛ کلاسهای درس کوچک، تراکم دانش آموزی زیاد، سرویسهای بهداشتی کم تجهیز شده، بودجه ناکافی مدارس برای تجهیز شدن و آمادگی کامل و... از جمله مواردی است که اجرایی شدن آنها در مدارس با امکانات و داشتههای نظام آموزشی فاصله دارد و نمیگذارد تصمیم بر آموزش حضوری منطقی به نظر برسد، اگر هم صاحبنظران علوم تربیتی تأکید بر بازگشایی حضوری مدارس دارند باید به این توجه داشته باشند که آیا مدارس آمادگی لازم و کافی دارند یا خیر. پس از آن اصرار بر آموزش حضوری داشته باشند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
مدرسه رفتن فقط یادگیری حساب و ریاضی نیست
-
داستان کرونا با کلاس اولیها

اخبارایران آنلاین