
چرا اجلاس توسعه و امنیت جده عربستان شکست خورد؟
هیاهو برای «هیچ»
گروه سیاست/ یکی از تحولات اخیر منطقه خاورمیانه، اجلاس توسعه و امنیت جده بوده است که بیش از آنکه دستاوردهای واقعی داشته باشد، دستاوردهایی در خلأ ایجاد کرده و ایالات متحده در دستیابی به اهداف خود ناکام ماند. در ذیل بخشی از گزارش «شارل أبی نادر» ستوننویس المیادین با عنوان برگبرنده از دست رفته در مورد ناکامی امریکا در رسیدن به اهداف خود آورده شده است.
هر کس با جزئیات دقیق، وضعیت بینالمللی را که در پسزمینه جنگ روسیه و غرب در اوکراین پدیدار شده است دنبال کند، نمیتواند متوجه نشود که روسها این رویارویی را از جنبههای نظامی، اقتصادی و سیاسی کنترل میکنند.
از سوی دیگر، نمیتوان نسبت به ناامیدی کشورهای غربی (اتحادیه اروپا و کشورهای ناتو) توجه نکرد، زیرا به نظر میرسد آنها توانایی کنترل این رویارویی را که در ابتدا انتخاب کرده بودند و مسکو را به آن کشاندهاند، از دست دادهاند. در حالی که همه آنها منکر این واقعیت هستند. اروپا و ناتو عمداً تضمینهای امنیتی، نظامی و استراتژیک درخواستی مسکو را نادیده گرفتند و به دنبال گسترش ناتو در سرتاسر جغرافیای همسایگی روسیه هستند.
از سوی دیگر غرب توانایی ایجاد یک جنگ تمامعیار با مسکو با توجه به توانایی هستهای روسیه را ندارد. همچنین کشورهای اروپایی توانایی ایجاد جنگ متعارف با روسیه را هم ندارند. مردم این کشورها تجارب دو جنگ جهانی را در کارنامه خود دارند.
پس امریکا و اروپا سراغ سلاح تحریم و فشار اقتصادی بر مسکو رفتند، زیرا تنها سلاحی بود که غرب برای ممانعت از عملیات ویژه روسیه در اوکراین به آن تکیه کرد، اما امروزه همین سلاح به سلاحی متقابل بویژه علیه اروپاییها تبدیل شده است که به نظر میرسد همه چیز را از دست دادهاند. امید به یافتن جایگزین مناسب و کافی برای انرژی روسیه بویژه گاز، در زمانی که واحد پول معتبر آنها، یورو، که قویترین واحد پولی در غرب بود، در برابر چشمان آنها فرو میریزد، با توجه به نزدیک شدن به فصل پاییز بسیار سخت شده است.
بر اساس آخرین معادله بالا به اهداف سفر اخیر بایدن به خاورمیانه نزدیک میشویم و یکی دو سؤال در مورد نتایج این سفر به ذهن خطور میکند که عبارتند از 1- آیا اهداف محقق شدهاند؟ 2- آیا ایالات متحده توانسته است یک اجماع منطقهای ایجاد کند؟ بویژه از آنجا که راهبرد جدید- قدیمی امریکا مبتنی بر خارج کردن روسیه و چین از معادله رقابت بینالمللی و مدیریت تکقطبی بودن جهان است. بایدن در سفر به جده اعلام کرده بود که منطقه را برای چین، روسیه و ایران خالی نخواهد کرد. بایدن به دنبال حفظ این معادله در کنار تضعیف اقتصاد اروپا و یورو برای حفظ قاره کهن است. به نظر میرسد امریکا مدیریت دو قاره (اروپا و آسیا) را ازدست داده است.
بایدن برای سفر به عربستان گفت، مسأله حقوق بشر در دستور کار او در عربستان سعودی قرار دارد ولی وی با پذیرش قتل روزنامهنگار سعودی، «جمال خاشقجی» و پذیرش روایت سعودی و تسلیم شدن در برابر سخنان محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان مبنی بر اینکه: «این حادثه به خطا اتفاق افتاده است و همه کشورها از جمله ایالات متحده هم دچار خطا میشوند»، نشان داد که حقوق بشر یک ابزار در دست ایالات متحده است.
در حالی که در واقع هدف او از سفر به عربستان چیز دیگری بود(بایدن در کارزار انتخاباتی خود بر تنبیه عربستان به خاطر قتل جمال خاشقجی تأکید میکرد). اهداف بایدن از سفر به عربستان را میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
1- درخواست کمک از عربستان برای افزایش تولید نفت برای کاهش قیمتهای جهانی
2- تلاش برای ادغام پدافند هوایی با کشورهای خاورمیانه، برای مقابله با آنچه آنها «تهدید فزاینده ایران» میخوانند
3- کار روی عادیسازی روابط بین «اسرائیل» و جهان عرب.
در بند اول مربوط به افزایش تولید نفت عربستان سعودی، با تعیین سقف تولید 13 میلیون بشکه در روز مشخص بود که نه از نظر فنی و نه از لحاظ سیاسی نمیتواند از آن فراتر رود (البته این هم در حال حاضر قابلیت اجرایی ندارد). بایدن در این زمینه گفت که موضوع افزایش تولید نفت را به مذاکره و گفتوگو در قالب اوپک پلاس واگذار کرده است. در اوپک پلاس قدرتمندترین کشور روسیه است و عربستان باید با روسیه توافق کند تا بتواند میزان فروش نفت خود را در بازار افزایش دهد. طبیعتاً مسکو نظر خاص خود را دارد و امریکا میداند نمیتواند روی 13 میلیون بشکه در روز حساب باز کند.
در مورد موارد دوم و سوم که مربوط به ادغام پدافند هوایی در خاورمیانه برای مقابله با «تهدید فزاینده ایران» و کار در جهت عادیسازی روابط بین «اسرائیل» و جهان عرب است، میتوان آنها را با هم ترکیب کرد. تقریباً عنوانی که امریکاییها منتشر و قویاً به بازار عرضه کردند، تشکیل «ناتوی عربی» است.
در اینجا نیز فریب امریکا و تبلیغات توخالی رسانهای درباره «ناتوی عربی» ظاهر شد، زیرا کشورهایی که به عنوان بخشی از این اتحاد اعلام شده بودند، کاملاً در چهارچوب سیاست امریکا هستند و جهتگیریهای آنها فراتر از خواست واشنگتن نیست.
در مورد ارتش نیز باید گفت که با سیاست رژیمهای این کشورها نیز در هم تنیده است، زیرا سلاحهای آنها تقریباً غربی است و با قابلیتهای خاص و قدرت مداخله گسترده پایگاههای ایالات متحده در قلمرو آنها پراکنده شده است. همچنین، مهمتر از آن، از طریق حضور پایگاههای امریکایی در خاک خود و از طریق مراقبت کامل امریکا از رژیمهای کنونی این کشورها است که آنها توانستهاند در مقابل ملتهای خود بایستند و ادامه حیات آنها هم تا حدود زیادی به امریکا وابسته است. پس میتوان نتیجه گرفت که این چیز جدیدی نیست، بلکه از قبل هم بود و امریکا خود در این کشورها حضور دارد.
از سوی دیگر، هدف اصلی - که در ابتدا مشخص نبود و اعلام نشد و بعداً از طریق سخنرانی بایدن در «تل آویو» ظاهر شد- به تلاش برای کاهش واکنش «اسرائیل» به بازگشت قریبالوقوع و احتمالی به توافق هستهای با ایران مربوط میشود. دولت بایدن خروج یکجانبه ترامپ از توافق هستهای را یک فاجعه میداند و اکنون خود را در این وضعیت میبیند که چارهای جز بازگشت به توافق هستهای ندارد.
از اینجا میتوان موضع ضعیف امریکا را که در نیاز واشنگتن به جلب موافقت عربستان سعودی و ایران به طور همزمان ظاهر شد، استنباط کرد، حتی اگر این موضوع را علناً در مورد ایران اعلام نکرده باشد. امریکاییها از یکسو به دنبال جلب نظر عربستان برای تولید نفت بیشتر و عرضه آن به بازار هستند تا بتوانند خلأ ایجاد شده پس از تحریمهای روسیه را جبران کنند و از سوی دیگر به دنبال توافق هستهای با ایران هستند، چون چارهای جز این ندارند.
در عین حال، به تلآویو میآید که از لحاظ تاریخی اولین حامی «اسرائیل» بوده و در تلاش است تا اسرائیلیها را متقاعد کند تا بفهمند که تحت پوشش بازگشت به توافق هستهای چه دستاوردهایی نصیب امریکا و اروپا میشود به خصوص آنکه اروپاییها به نفت و گاز ایران نیاز دارند.
این در رابطه با وضعیت واشنگتن در خاورمیانه است. در مورد موقعیت واقعی آن در اروپا به نظر میرسد رهبران اروپایی با رویارویی با روسیه و توانمندیهای عظیم نظامی و اقتصادی آن به دنبال راهی برای برونرفت از این مخمصه بزرگی هستند که واشنگتن آنها را در آن قرار داده است. این موضع واقعی اروپا از واشنگتن قابل استنباط است؛ نماینده حزب چپ آلمان در بوندستاگ اعلام کرد: «دکترین راهبردی ناتو با هدف تقویت ماشین نظامی جهان غرب، پس از جنگهای ناتو به رهبری ایالات متحده در سراسر جهان، ثابت کرد که ناتو یک اتحاد دفاعی نیست، بلکه بزرگترین ماشین نظامی در جهان است.»
وی با اشاره به سخنان پاپ فرانسیس مبنی بر اینکه پارس کردن ناتو در نزدیکی دروازه روسیه، باعث آغاز جنگ اوکراین شده است، از سویی دیگر امریکا با طراحی عضویت سوئد و فنلاند در ناتو به دنبال این است که بگوید، اگر زعامت در خاورمیانه را از دست داده، اما در اروپا حضور دارد و این برخلاف تضمینها و تعهداتی است که به روسیه داده است.
اکنون امریکا آخرین برگ برنده خود را رو کرده و چارهای هم جز آن ندارد. از یکسو سراغ عربستان برای افزایش تولید نفت رفت و از سوی دیگر چارهای جز توافق هستهای با ایران ندارد.

چگونه عربستان سعودی با راه انداختن کارزارهای تبلیغاتی سعی دارد تصویر رسانهای منفی خود را بازسازی کند؟
اصلاحات نمایشی!
احمد فاضلزاده
دکترای روابط بینالملل
کمپانی ادلمن یکی از بزرگترین شرکتهای جهان در زمینه روابط عمومی است که به عربستان سعودی توصیه کرده تا با بهکارگیری ترکیبی از افراد مشهور، جشنوارههای موسیقی و کمدی سنترال، وجهه رسانهای و بینالمللی خود را ترمیم سازد. عربستان سعودی در عرصه بینالملل دارای وجهه خوشایندی نیست؛ نظام حکمرانی طایفهای و غیردموکراتیک بودن روندهای حاکم بر این کشور که در سالهای اخیر با اقدامات ضد حقوق بشری همراه بوده، همگی از جمله علل این ناخوشایندی هستند که مقامات این کشور برای بهبود آن، رو به یکی از بزرگترین شرکتهای روابط عمومی آوردهاند. آن گونه که گفته میشود، این شرکت پیشنهادهایی از قبیل حضور پادشاه این کشور در برنامه «دیلی شو»، حضور نخبگان هالیوود در عربستان به جای ماندن در بورلی هیلز و اجرای نمایشی شبیه به گلدن گلوب و برگزاری جشنوارههای موسیقی و هنر شبیه آنچه در جشنواره کواچلا در صحرای کلرادو میگذرد، ارائه داده است. تروِر نوآ، طنزپرداز سیاسی، نویسنده، تهیهکننده، دی جی، مجری تلویزیونی، هنرپیشه، منتقد رسانهای و کمدین اهل آفریقای جنوبی است که حتی به او پیشنهاد شده در جده برنامههایی اجرا کند. تمام این پیشنهادها تنها بخشی از برنامههایی بود که ادلمن برای ترمیم چهره رسانهای پادشاهی سعودی درنظر گرفته تا از این طریق این کشور را یک مقصد گردشگری و فرهنگی جدید و مدرن در افکار عمومی نشان دهد.
یکی از این برنامهها یک پیشنهاد 109 صفحهای را شامل میشد که در ژوئن امسال به ثبت رسیده و در حقیقت ناظر به اجرای یک کمپین پنجساله است. این ۱۰۹ صفحه گزارش محرمانه در حقیقت از کارزار تبلیغاتی عظیم عربستان سعودی برای ساختن تصویری دروغین و جعلی از خودش به عنوان «کشوری مدرن، پیشرو، توریستی و جذاب» پرده برمیدارد. آنها یکی از گرانترین بنگاههای تبلیغاتی دی سی را استخدام کردهاند. محتوای این برنامه به گونهای برنامهریزی شده که سعودیها با افراد مشهور رسانهای همکاری کنند و محصولات تصویری شامل فیلمهای متعدد از سراسر کشور تهیه شود. همچنین پیشنهاد شده که افراد مشهور بینالمللی مانند پریانکا چوپرا و دیجی دیوید گتا در هیأت مدیره کمپین حضور داشته باشند. این پیشنهاد که به زبان عربی ارائه شده و وب سایت پولیتیکو گزارشی درباره آن کار کرده، نشان میدهد که سعودیها تا چه اندازه به دنبال آن بودهاند تا صفت «منفور» را که بایدن و دیگران پس از کشتار سال 2018 و قتل جمال خاشقجی به آنها دادهاند، از خود بزدایند.
ست بایندر گفته است که بن سلمان سعی کرد آبروی از دست رفته خود را با آوردن افراد مشهور برای برگزاری کنسرت و خرید باشگاههای فوتبال بازگرداند و از این طریق شهرت و وجهه خود را بازسازی کند؛ مدیر حمایت از پروژه دموکراسی خاورمیانه افزوده است که سفر بایدن نوعی بازسازی کامل نهایی چهره رسانهای عربستان است.
گفته میشود که معامله کمپانی ادلمن با عربستان سعودی دربردارنده مبلغ 787,000 دلار به طور سالانه بوده است؛ موضوعی که سخنگوی ادلمن در مصاحبههای رسمی درباره آن توضیحی نمیدهد و از ذکر جزئیات بیشتر نیز خودداری میکند؛ او گفته است: «به دلیل قراردادهای محرمانه با همه مشتریانمان نمیتوانیم فراتر از اطلاعاتی که در دسترس عموم است اظهار نظر کنیم.»
گفتنی است کمپانی ادلمن، سابقه کار در عربستان سعودی را از گذشته داشته که از جمله میتوان به کمپینی برای تبلیغ شرکت لینکدین به عنوان «سکویی که صدای زنان حرفه ای سعودی را تقویت میکند» در سال 2020 اشاره کرد. این شرکت همچنین سهام برخی شرکتهای صنعتی سعودی را دارد و برای پروژه «شهر هوشمند» عربستان نیز فعالیتهایی را انجام داده است.
قراردادی که ادلمن با دولت سعودی امضا کرده، بر تغییر نگرش شرکتهای امریکایی نسبت به این کشور خاورمیانه تأکید دارد. در واشنگتن، برخی از کسانی که زمانی از همکاری با حکومت پادشاهی خودداری میکردند، به طور پیوسته مخالفت خود را کنار گذاشتهاند و به دنبال کسب سود از این طریق هستند. گزارش مورد اشاره، نشان میدهد چطور عربستان به دهها « اینفلوئنسر» و بازیگر و ورزشکار پول داده، یا قصد داشته بپردازد تا به نفع رنگ و لعاب زدن به واقعیتهای ناخوشایند و غیردموکراتیک این کشور از امریکا تا فرانسه و از بریتانیا تا خاورمیانه، تبلیغ کنند. بر اساس آنچه پولیتیکو بیان کرده، بدون این کارزار عظیم و این تبلیغات دروغین، شاید جو بایدن به هیچ وجه جرأت نمیکرد به این زودی به عربستان سفر و با قاتلان خاشقچی دیدار کند.