
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جاودانه های «بیات»
ندا سیجانی
خبرنگار
پنجم آذرماه سالروز درگذشت زنده یاد بابک بیات است؛ آهنگساز، نوازنده و تنظیمکننده نامآشنای موسیقی ایران. هنرمندی که نامش در تاریخ موسیقی ایران ثبت شد و آثارش همچنان زمزمه نسل امروز است. او علاوه بر ساخت ملودی، دستی توانا در موسیقی فیلم داشت و آثار ارزشمندش و جوایزی که در این زمینه دریافت کرد، گواه این موضوع است. نکته دیگر تربیت خوانندگانی ازجمله محمد اصفهانی، حمید حامی، مانی رهنما و نیما مسیحا در ژانر موسیقی پاپ است که همچنان صدایشان شنیدنی و غیرتکراری است. اما شاخصه کارهای بابک بیات سبک او بود که در موسیقی، بویژه موسیقی پاپ رقم زد و دیدگاه و تفکر متفاوتش در ساخت ملودی، موجب شد، امضای کارش همچنان باقی بماند. موضوع مهم و قابل توجهی که در آهنگسازان امروزی کمتر دیده و شنیده میشود و به گفته کارشناسان این حوزه، آثارشان در مدت زمان کوتاهی به فراموشی سپرده میشوند و دچار تاریخ مصرف شدهاند.
همنشینی با دو شاعر و تنظیمکننده بزرگ
محمدرضا چراغعلی، موسیقیدان، آهنگساز و تنظیمکننده موسیقی سینما و تلویزیون از جمله هنرمندان شناخته شده این حوزه معتقد است: «ضعف عمده در تولید موسیقیهای پاپ امروزی کم سوادی است.» این آهنگساز که کارنامه پرباری طی سالها فعالیتش از خود به جای گذاشته در گفتوگو با «ایران» درباره بابک بیات و فعالیتهای او درعرصه موسیقی اظهار کرد: «آغاز فعالیتهای درخشان زندهیاد بابک بیات به اوایل سال 1350 برمی گردد، دورانی که دیدگاه و تفکرات اجتماعی مردم متفاوت با امروزه بود و نسبت به انتخاب و شنیدن ترانههای اجتماعی، سطح تفکر بالاتری داشتند و خوشبختانه آن دوران مصادف شد با تولیدات موسیقی بابک بیات. دیگر اقبال خوب این آهنگساز، همراهی و آشناییاش با دو شاعر و ترانهسرای شناخته شده کشورمان احمد شاملو و ایرج جنتی عطایی بود؛ ارتباط و دوستیای که موجب گردید آنچه امروزه با عنوان موسیقی بابک بیات به گوش میرسد و معرفی میشود، علاوه بر ملودیهای زیبا، محوریتاش روی کلام باشد و موسیقی کلام محور، نمود بیشتری پیدا کند، ضعفی که متأسفانه در موسیقیهای امروزه دیده و شنیده میشود و آنچه که به گوش میرسد معرف موسیقیهای ریتممحور است؛ موسیقیهایی که محتوای ارزشمندی برای مخاطب ندارد. بر این اساس، میتوان سالهای 1350 شمسی یا 1970 میلادی را دوران درخشان موسیقی پاپ معرفی کرد و اغلب فعالیتهای آقای بیات مربوط به همان برهه تاریخی است و همانطور که قبل تر هم اشاره کردم ماحصل همنشینی با شاعران بزرگی همچون احمد شاملو و ایرج جنتی عطایی، یکی از دلایل مهم موفقیت و ماندگاری آثار بابک بیات در موسیقی ایران است چرا که تفکرات این دو ترانهسرا، توانست در موسیقی آن دوران و موسیقی بابک بیات تأثیر بسزایی بگذارد.»
او درباره سبک منحصر به فرد بابک بیات در آهنگسازی و دیدگاهش به موسیقی پاپ بیان داشت: «همانطور که قبل تر اشاره شد، فعالیت حرفهای بابک بیات درعرصه موسیقی، به قبل از انقلاب برمیگردد و در آن دوران تمرکز او بیشتر بر ملودیسازی بود. لازم به ذکر است، ساخت ملودی برگرفته از سلیقه شخصی آهنگساز و درک و دریافت صحیح او از محتوای کلام است، دیدگاهی که میتواند روی مخاطب بسیار اثرگذار باشد.»
به شنیدن آثار مبتذل عادت کردهایم
نکته دیگر همکاری بابک بیات با تنظیمکنندگان بزرگی همچون محمد اوشال و واروژان و اقبال خوش دیگر این آهنگساز در آن برهه زمانی بود. در واقع همنشینی و همکاری با ترانهسرایان و تنظیمکنندگان شناخته شده و کاربلد در خلق آثار ماندگار او بسیار اثرگذار بوده است. نکته دیگر دیدگاه و تفکر بابک بیات به موسیقی است که توانست مخاطبان بسیاری را جذب خود کند و اغلب جوانان با موسیقی او ارتباط خوبی داشتند. دیدگاهی که منجر به پدید آمدن سبک خاصی در موسیقی پاپ شد و امضای کار آقای بیات بر پای آن باقی ماند، سبکی که همچنان مورد توجه برخی از خوانندگان، آهنگسازان و نوازندگان و حتی نسل جوان نیز است و از آن الگوبرداری میکنند و بهره میبرند اما در این دوره اگر بهترین کارها هم تولید شود، تأثیرچندانی بر مخاطب ندارد و جای تأسف است که باید بگویم مردم ما به شنیدن آثار مبتذل عادت کردهاند. این در حالی است که در آن دوران هم موسیقیهای کوچه بازاری به گوش میرسید و هم از آثار خوانندگانی چون فرهاد مهراد و فریدون فروغی و... و این موسیقیها در کنار هم قرار داشتند و موسیقیهای متفکر و وابسته به کلام هم جایگاه خود را داشتند.
کمسوادی در موسیقی پاپ
ضعف در محتوای کلام و ترانه بویژه در موسیقی پاپ، موضوعی است که بارها و بارها مورد انتقاد مخاطبان جدی موسیقی و کارشناسان این حوزه بوده و هست؛ ترانههایی سطحی و گاهی مبتذل که مورد سلیقه برخی از خوانندگان این ژانر نیز قرار گرفته است. محمد رضا چراغعلی، دراین باره گفت: «نقطه ضعف عمده در تولید موسیقیهای پاپ امروزی کم سوادی است.جالب است بدانید 80 درصد آهنگسازان نسل جدید حتی نمیتوانند یک غزل حافظ را بهطور کامل بخوانند و جای تأسف است که بگویم سواد عمومی و سواد کلاسیک بسیار افت کرده و وقتی از این آهنگسازان جوان سؤال شود این کار را با چه هدفی تولید کردهاید در پاسخ میگویند برای شاد کردن دل مردم! آیا ساخت یک اثرموسیقایی برای شادی و لذت مخاطب، با تولید موسیقیهای مبتذل برابری میکند؟!
با این اوصاف، موسیقی در کشورما نیاز به توجه و حمایت بیشتری دارد بویژه از سوی متولیان چرا که این هنر، علاوه بر دارا بودن جایگاهی ویژه، مدیای بسیار قدرتمندی است و شاید هم خطرناک. به این دلیل که میتواند در مدت زمان شاید کمتر از 24 ساعت پیام یک ترک یا تک آهنگ را به گوش 80 میلیون نفر برساند و این نشان از اثرگذاری موسیقی است.»
نباید به حوزه فرهنگ و هنر نگاه سیاسی داشت
به گفته این آهنگساز و تنظیم کننده «برخی سیاستها در کشور مانع از تولید موسیقی خوب است.» او در ادامه افزود:«بخشی از رسالت هنر و بویژه موسیقی بیان مشکلات جامعه است اما متأسفانه گاهی بیان این دغدغههای اجتماعی با مخالفتهایی روبهرو شده است و برداشتهای سیاسی از آن میشود. براین اساس ترجیحشان رواج موسیقیهای عاشقانه با کلامهای سطحی و بیمحتوا است و جای تعجب است که مردم ما نیز به شنیدن این موسیقیها علاقهمند و راغب هستند. من همیشه گفتهام و بار دیگر تکرار میکنم نگاه هنرمند با سیاست جدا است و نباید به حوزه فرهنگ و هنر نگاه سیاسی داشت.
اما به طورکلی به باور من سالیان بسیاری است در کشور ما، نگاه جدی به موسیقی وجود نداشته و این هنر اصیل و کهن، هیچ گاه مقوله مهمی نبوده و حامی ندارد. به طورمثال اگر من نوعی بخواهم کاری تولید کنم نیاز به بودجه لازم است، اگر هم محصولی برای ارائه داشته باشم، ضرورت آن مدیایی برای تبلیغ و انتشار آن در فضای مجازی است و انجام چنین کارهایی باز هم نیازمند حمایت مالی بوده بنابراین باید بگویم هنرمندانی که در این عرصه فعالیت میکنند یا علاقهمند به حرفه خود هستند یا بهدنبال انتشار کارهاییاند که هیچ تفکری در پس آن قرار ندارد.» محمدرضا چراغعلی، در سی و ششمین جشنواره موسیقی فجرعضو هیأت انتخاب گروهها و آثار بخش موسیقی پاپ بوده و سالها فعالیت در این عرصه او را با دیدگاههای مسئولان در وزارت فرهنگ و ارشاد و همچنین رسانه ملی آشنا کرده است. او در ادامه افزود: «تولیدات مرکز موسیقی صدا وسیما آثاری است خاص بخش موسیقی شبکههای این سازمان، در واقع برنامهای مستقل موسیقی در شبکههای تلویزیونی وجود ندارد و تولید آثار وابسته به مرور رویدادهای تقویمی شده است. به طور مثال ساخت موسیقی برای هفته دفاع مقدس یا میلاد امام رضا(ع) و... و باید بگویم موسیقی را برای ذات موسیقی نمیخواهند. تلاش تهیهکنندگان دولتی هم بیشتر بازگشت مالی خودشان است تا تولیدات خوب،همچنین تهیهکنندگان خصوصی هم بهدنبال موسیقیهای سطحی رفتهاند. درواقع 80-70 درصد تولیدات موسیقی در دنیا به سبب نگاه تفریحی است که به آن وجود دارد و شاید 20 یا 30 درصد از این تولیدات براساس تفکر و اندیشه باشد.»
ایجاد مدیایی در جهت بهتر شدن و ارتقای موسیقی
او در خصوص بهتر شدن سطح آهنگسازی در کشورمان بیان کرد:«مسأله، عرضه و تقاضا است تا زمانی که بازارموسیقی و مردم خواستار چنین موسیقیهایی باشند، کارها درهمین سطح تولید خواهد شد و متأسفانه شرکتها هم روز به روز سطح این موسیقیها را نازلتر میکنند. به عقیده من باید مدیایی در جهت بهترشدن و ارتقای موسیقی ایران ایجاد گردد تا مردم موسیقی خوب و بد را از هم تفکیک کنند و بستر چنین کاری در رسانه ملی است نه فضای مجازی. در فضای مجازی کسانی بیشتر دیده میشوند که پرحاشیهترند. جالب است بدانید مدتها قبل از جوانی سؤال کردم به چه علت به این گروه موسیقی علاقهمند هستی و پاسخ داد خواننده گروه کتهای کوتاه و زیبایی میپوشد و جای تأسف دارد که سلیقه مردم در انتخاب موسیقی به این سمت و سو کشیده شده و برای آن جوان پوشش خواننده مهمتر از کلامی است که میشنود. این اتفاق تلخ و بدی است که در دنیای پست مدرن شکل گرفته، یعنی حاشیه از متن پررنگتر شده است تا بدانجا که خوانندههای جوان برای بهتر دیده شدن هزینههای بسیاری متحمل میشوند. بهطور مثال برای انتشار هر ترک یا تک آهنگ در فضای مجازی میبایست مبلغی حدود 150 میلیون تومان پرداخت کنند تا مخاطب جذب کارهایی شود که تاریخ مصرف کوتاهی دارند و در ادامه با برگزاری کنسرت پی در پی، مبلغ هزینه شده را شاید 10 برابر بیشتر کسب میکنند.»
میگویند تفکراتم قدیمی است
محمدرضا چراغعلی در ادامه صحبتهای خود، همچنان به بهترشدن وضعیت موسیقی در ایران و جایگاهش تأکید بسیاری دارد و دراین باره میگوید: «من یک موزیسین هستم و حرفهام موسیقی است و 90 درصد کارهایی که طی سال تولید میکنم، سفارشی است و شاید 80 درصد این کارها مورد سلیقه من نباشد اما متأسفانه امرارمعاش زندگیام از این راه و حرفه است و بودجهای برای تولید کارهایم ندارم و حتی اگر کاری تولید کنم نمیتوانم به گوش مخاطب برسانم و هیچ حمایتی هم نخواهیم داشت.» چراغعلی درباره اینکه تولید کارهای سفارشی چقدر به سلیقه آهنگساز نزدیک است، پاسخ داد: «قطعاً کارهای سفارشی چندان مورد سلیقه و علاقه آهنگساز نبوده و نخواهد بود و او را از انتخاب و اندیشهاش دور خواهد کرد. در دوران فعالیت هنری زندهیاد بابک بیات، وقتی اثری منتشر میشد خواننده با همین قطعات کنسرت برگزار میکرد و درآمد داشت و بار دیگر این همکاری با آقای بیات شکل میگرفت و ادامه داشت و کارهای تازهتر تولید و اجرا میشدند، اما دیدگاه خوانندههای امروزی تغییر کرده و اینگونه نیست به گونهای که کمتر سراغ آهنگسازی چون من میآیند و تفکر من را قدیمی و سنتی میدانند.»
تعهد هنرمند به جامعه
در دو دهه اخیر اغلب خوانندههای پاپ صفر تا صد کار را خودشان برعهده دارند، از آهنگسازی گرفته تا تنظیم و حتی ترانهسرایی و در کنار آن خوانندگی و بیتردید تولید کار به لحاظ کیفی کاهش پیدا خواهد کرد. این آهنگساز در این باره گفت: «به گفته یکی از دوستانم وقتی تمامی مراحل تولید یک اثرموسیقی را شخص خواننده یا آهنگساز انجام میدهد، مخاطب اول و آخرش هم خود او خواهد بود و بهطور یقین تاریخ مصرف این موزیکها شاید نزدیک به یک سال یا کمتر باشد؛ تولیداتی که اغلب به واسطه تکنولوژی بوده. البته بهره بردن از تکنولوژی بسیارخوب است اما در کنار آن سواد هنری نیز بسیارمهم است وهمچنین تجربه.» چند سالی است انتخاب نوع ملودی و ترانه کارهای سفارشی به موسیقی فیلمها هم راه پیدا کرده و موجب کاهش سطح کیفی این آثار شده و البته این موضوع موجب شده آثار ماندگار و ارزشمندی که در گذشته و در این بخش تولید شده است، همچنان در صدر قرار بگیرد. به طور مثال موسیقی فیلمهای ماندگار بابک بیات همچون «عروس»، «سرزمین خورشید» و «مردی شبیه باران» که موفق به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شدند و همچنین موسیقی فیلمهای «پهلوانان نمیمیرند»، «ولایت عشق»، «سام و نرگس» و.... محمدرضا چراغعلی درباره علت ماندگاری آثار گذشتگان گفت: «ابتدا باید بگویم جنس تصاویر فیلمهایی که امروزه تولید شدهاند نسبت به دو- سه دهه اخیر تغییر کرده است. خاطرم است یک روز درباره همین موضوع با آقای بابک بیات صحبت میکردیم که در اینباره گفت اعتباری که در سینما و موسیقی فیلم بهدست آوردم بیش از سالها فعالیتم در ساخت ترانه بود. اما آقای بیات تعلق خاطر بسیاری به ملودی و ترانه داشت و این دلبستگی در اکثر فیلمهایشان نمایان بود و ترانههای آن به گوش میرسید. مانند «پهلوانان نمیمیرند» یا دیگر کارهایشان و به عقیده من این موضوع تعهد یک هنرمند به جامعه است که در حال حاضر به هیچ عنوان وجود ندارد.»
او رمز ماندگاری و جاودان شدن آثار هنرمندانی چون بابک بیات را تعهد به جامعه عنوان کرد و در ادامه افزود: «جنس ماندگاری تولیدات فرهنگی و هنری این روزها تغییر کرده است و شاید اگر در همین دوره آقای بیات کاری تولید میکرد آثارش شنیده نمیشد.»
خبرنگار
پنجم آذرماه سالروز درگذشت زنده یاد بابک بیات است؛ آهنگساز، نوازنده و تنظیمکننده نامآشنای موسیقی ایران. هنرمندی که نامش در تاریخ موسیقی ایران ثبت شد و آثارش همچنان زمزمه نسل امروز است. او علاوه بر ساخت ملودی، دستی توانا در موسیقی فیلم داشت و آثار ارزشمندش و جوایزی که در این زمینه دریافت کرد، گواه این موضوع است. نکته دیگر تربیت خوانندگانی ازجمله محمد اصفهانی، حمید حامی، مانی رهنما و نیما مسیحا در ژانر موسیقی پاپ است که همچنان صدایشان شنیدنی و غیرتکراری است. اما شاخصه کارهای بابک بیات سبک او بود که در موسیقی، بویژه موسیقی پاپ رقم زد و دیدگاه و تفکر متفاوتش در ساخت ملودی، موجب شد، امضای کارش همچنان باقی بماند. موضوع مهم و قابل توجهی که در آهنگسازان امروزی کمتر دیده و شنیده میشود و به گفته کارشناسان این حوزه، آثارشان در مدت زمان کوتاهی به فراموشی سپرده میشوند و دچار تاریخ مصرف شدهاند.
همنشینی با دو شاعر و تنظیمکننده بزرگ
محمدرضا چراغعلی، موسیقیدان، آهنگساز و تنظیمکننده موسیقی سینما و تلویزیون از جمله هنرمندان شناخته شده این حوزه معتقد است: «ضعف عمده در تولید موسیقیهای پاپ امروزی کم سوادی است.» این آهنگساز که کارنامه پرباری طی سالها فعالیتش از خود به جای گذاشته در گفتوگو با «ایران» درباره بابک بیات و فعالیتهای او درعرصه موسیقی اظهار کرد: «آغاز فعالیتهای درخشان زندهیاد بابک بیات به اوایل سال 1350 برمی گردد، دورانی که دیدگاه و تفکرات اجتماعی مردم متفاوت با امروزه بود و نسبت به انتخاب و شنیدن ترانههای اجتماعی، سطح تفکر بالاتری داشتند و خوشبختانه آن دوران مصادف شد با تولیدات موسیقی بابک بیات. دیگر اقبال خوب این آهنگساز، همراهی و آشناییاش با دو شاعر و ترانهسرای شناخته شده کشورمان احمد شاملو و ایرج جنتی عطایی بود؛ ارتباط و دوستیای که موجب گردید آنچه امروزه با عنوان موسیقی بابک بیات به گوش میرسد و معرفی میشود، علاوه بر ملودیهای زیبا، محوریتاش روی کلام باشد و موسیقی کلام محور، نمود بیشتری پیدا کند، ضعفی که متأسفانه در موسیقیهای امروزه دیده و شنیده میشود و آنچه که به گوش میرسد معرف موسیقیهای ریتممحور است؛ موسیقیهایی که محتوای ارزشمندی برای مخاطب ندارد. بر این اساس، میتوان سالهای 1350 شمسی یا 1970 میلادی را دوران درخشان موسیقی پاپ معرفی کرد و اغلب فعالیتهای آقای بیات مربوط به همان برهه تاریخی است و همانطور که قبل تر هم اشاره کردم ماحصل همنشینی با شاعران بزرگی همچون احمد شاملو و ایرج جنتی عطایی، یکی از دلایل مهم موفقیت و ماندگاری آثار بابک بیات در موسیقی ایران است چرا که تفکرات این دو ترانهسرا، توانست در موسیقی آن دوران و موسیقی بابک بیات تأثیر بسزایی بگذارد.»
او درباره سبک منحصر به فرد بابک بیات در آهنگسازی و دیدگاهش به موسیقی پاپ بیان داشت: «همانطور که قبل تر اشاره شد، فعالیت حرفهای بابک بیات درعرصه موسیقی، به قبل از انقلاب برمیگردد و در آن دوران تمرکز او بیشتر بر ملودیسازی بود. لازم به ذکر است، ساخت ملودی برگرفته از سلیقه شخصی آهنگساز و درک و دریافت صحیح او از محتوای کلام است، دیدگاهی که میتواند روی مخاطب بسیار اثرگذار باشد.»
به شنیدن آثار مبتذل عادت کردهایم
نکته دیگر همکاری بابک بیات با تنظیمکنندگان بزرگی همچون محمد اوشال و واروژان و اقبال خوش دیگر این آهنگساز در آن برهه زمانی بود. در واقع همنشینی و همکاری با ترانهسرایان و تنظیمکنندگان شناخته شده و کاربلد در خلق آثار ماندگار او بسیار اثرگذار بوده است. نکته دیگر دیدگاه و تفکر بابک بیات به موسیقی است که توانست مخاطبان بسیاری را جذب خود کند و اغلب جوانان با موسیقی او ارتباط خوبی داشتند. دیدگاهی که منجر به پدید آمدن سبک خاصی در موسیقی پاپ شد و امضای کار آقای بیات بر پای آن باقی ماند، سبکی که همچنان مورد توجه برخی از خوانندگان، آهنگسازان و نوازندگان و حتی نسل جوان نیز است و از آن الگوبرداری میکنند و بهره میبرند اما در این دوره اگر بهترین کارها هم تولید شود، تأثیرچندانی بر مخاطب ندارد و جای تأسف است که باید بگویم مردم ما به شنیدن آثار مبتذل عادت کردهاند. این در حالی است که در آن دوران هم موسیقیهای کوچه بازاری به گوش میرسید و هم از آثار خوانندگانی چون فرهاد مهراد و فریدون فروغی و... و این موسیقیها در کنار هم قرار داشتند و موسیقیهای متفکر و وابسته به کلام هم جایگاه خود را داشتند.
کمسوادی در موسیقی پاپ
ضعف در محتوای کلام و ترانه بویژه در موسیقی پاپ، موضوعی است که بارها و بارها مورد انتقاد مخاطبان جدی موسیقی و کارشناسان این حوزه بوده و هست؛ ترانههایی سطحی و گاهی مبتذل که مورد سلیقه برخی از خوانندگان این ژانر نیز قرار گرفته است. محمد رضا چراغعلی، دراین باره گفت: «نقطه ضعف عمده در تولید موسیقیهای پاپ امروزی کم سوادی است.جالب است بدانید 80 درصد آهنگسازان نسل جدید حتی نمیتوانند یک غزل حافظ را بهطور کامل بخوانند و جای تأسف است که بگویم سواد عمومی و سواد کلاسیک بسیار افت کرده و وقتی از این آهنگسازان جوان سؤال شود این کار را با چه هدفی تولید کردهاید در پاسخ میگویند برای شاد کردن دل مردم! آیا ساخت یک اثرموسیقایی برای شادی و لذت مخاطب، با تولید موسیقیهای مبتذل برابری میکند؟!
با این اوصاف، موسیقی در کشورما نیاز به توجه و حمایت بیشتری دارد بویژه از سوی متولیان چرا که این هنر، علاوه بر دارا بودن جایگاهی ویژه، مدیای بسیار قدرتمندی است و شاید هم خطرناک. به این دلیل که میتواند در مدت زمان شاید کمتر از 24 ساعت پیام یک ترک یا تک آهنگ را به گوش 80 میلیون نفر برساند و این نشان از اثرگذاری موسیقی است.»
نباید به حوزه فرهنگ و هنر نگاه سیاسی داشت
به گفته این آهنگساز و تنظیم کننده «برخی سیاستها در کشور مانع از تولید موسیقی خوب است.» او در ادامه افزود:«بخشی از رسالت هنر و بویژه موسیقی بیان مشکلات جامعه است اما متأسفانه گاهی بیان این دغدغههای اجتماعی با مخالفتهایی روبهرو شده است و برداشتهای سیاسی از آن میشود. براین اساس ترجیحشان رواج موسیقیهای عاشقانه با کلامهای سطحی و بیمحتوا است و جای تعجب است که مردم ما نیز به شنیدن این موسیقیها علاقهمند و راغب هستند. من همیشه گفتهام و بار دیگر تکرار میکنم نگاه هنرمند با سیاست جدا است و نباید به حوزه فرهنگ و هنر نگاه سیاسی داشت.
اما به طورکلی به باور من سالیان بسیاری است در کشور ما، نگاه جدی به موسیقی وجود نداشته و این هنر اصیل و کهن، هیچ گاه مقوله مهمی نبوده و حامی ندارد. به طورمثال اگر من نوعی بخواهم کاری تولید کنم نیاز به بودجه لازم است، اگر هم محصولی برای ارائه داشته باشم، ضرورت آن مدیایی برای تبلیغ و انتشار آن در فضای مجازی است و انجام چنین کارهایی باز هم نیازمند حمایت مالی بوده بنابراین باید بگویم هنرمندانی که در این عرصه فعالیت میکنند یا علاقهمند به حرفه خود هستند یا بهدنبال انتشار کارهاییاند که هیچ تفکری در پس آن قرار ندارد.» محمدرضا چراغعلی، در سی و ششمین جشنواره موسیقی فجرعضو هیأت انتخاب گروهها و آثار بخش موسیقی پاپ بوده و سالها فعالیت در این عرصه او را با دیدگاههای مسئولان در وزارت فرهنگ و ارشاد و همچنین رسانه ملی آشنا کرده است. او در ادامه افزود: «تولیدات مرکز موسیقی صدا وسیما آثاری است خاص بخش موسیقی شبکههای این سازمان، در واقع برنامهای مستقل موسیقی در شبکههای تلویزیونی وجود ندارد و تولید آثار وابسته به مرور رویدادهای تقویمی شده است. به طور مثال ساخت موسیقی برای هفته دفاع مقدس یا میلاد امام رضا(ع) و... و باید بگویم موسیقی را برای ذات موسیقی نمیخواهند. تلاش تهیهکنندگان دولتی هم بیشتر بازگشت مالی خودشان است تا تولیدات خوب،همچنین تهیهکنندگان خصوصی هم بهدنبال موسیقیهای سطحی رفتهاند. درواقع 80-70 درصد تولیدات موسیقی در دنیا به سبب نگاه تفریحی است که به آن وجود دارد و شاید 20 یا 30 درصد از این تولیدات براساس تفکر و اندیشه باشد.»
ایجاد مدیایی در جهت بهتر شدن و ارتقای موسیقی
او در خصوص بهتر شدن سطح آهنگسازی در کشورمان بیان کرد:«مسأله، عرضه و تقاضا است تا زمانی که بازارموسیقی و مردم خواستار چنین موسیقیهایی باشند، کارها درهمین سطح تولید خواهد شد و متأسفانه شرکتها هم روز به روز سطح این موسیقیها را نازلتر میکنند. به عقیده من باید مدیایی در جهت بهترشدن و ارتقای موسیقی ایران ایجاد گردد تا مردم موسیقی خوب و بد را از هم تفکیک کنند و بستر چنین کاری در رسانه ملی است نه فضای مجازی. در فضای مجازی کسانی بیشتر دیده میشوند که پرحاشیهترند. جالب است بدانید مدتها قبل از جوانی سؤال کردم به چه علت به این گروه موسیقی علاقهمند هستی و پاسخ داد خواننده گروه کتهای کوتاه و زیبایی میپوشد و جای تأسف دارد که سلیقه مردم در انتخاب موسیقی به این سمت و سو کشیده شده و برای آن جوان پوشش خواننده مهمتر از کلامی است که میشنود. این اتفاق تلخ و بدی است که در دنیای پست مدرن شکل گرفته، یعنی حاشیه از متن پررنگتر شده است تا بدانجا که خوانندههای جوان برای بهتر دیده شدن هزینههای بسیاری متحمل میشوند. بهطور مثال برای انتشار هر ترک یا تک آهنگ در فضای مجازی میبایست مبلغی حدود 150 میلیون تومان پرداخت کنند تا مخاطب جذب کارهایی شود که تاریخ مصرف کوتاهی دارند و در ادامه با برگزاری کنسرت پی در پی، مبلغ هزینه شده را شاید 10 برابر بیشتر کسب میکنند.»
میگویند تفکراتم قدیمی است
محمدرضا چراغعلی در ادامه صحبتهای خود، همچنان به بهترشدن وضعیت موسیقی در ایران و جایگاهش تأکید بسیاری دارد و دراین باره میگوید: «من یک موزیسین هستم و حرفهام موسیقی است و 90 درصد کارهایی که طی سال تولید میکنم، سفارشی است و شاید 80 درصد این کارها مورد سلیقه من نباشد اما متأسفانه امرارمعاش زندگیام از این راه و حرفه است و بودجهای برای تولید کارهایم ندارم و حتی اگر کاری تولید کنم نمیتوانم به گوش مخاطب برسانم و هیچ حمایتی هم نخواهیم داشت.» چراغعلی درباره اینکه تولید کارهای سفارشی چقدر به سلیقه آهنگساز نزدیک است، پاسخ داد: «قطعاً کارهای سفارشی چندان مورد سلیقه و علاقه آهنگساز نبوده و نخواهد بود و او را از انتخاب و اندیشهاش دور خواهد کرد. در دوران فعالیت هنری زندهیاد بابک بیات، وقتی اثری منتشر میشد خواننده با همین قطعات کنسرت برگزار میکرد و درآمد داشت و بار دیگر این همکاری با آقای بیات شکل میگرفت و ادامه داشت و کارهای تازهتر تولید و اجرا میشدند، اما دیدگاه خوانندههای امروزی تغییر کرده و اینگونه نیست به گونهای که کمتر سراغ آهنگسازی چون من میآیند و تفکر من را قدیمی و سنتی میدانند.»
تعهد هنرمند به جامعه
در دو دهه اخیر اغلب خوانندههای پاپ صفر تا صد کار را خودشان برعهده دارند، از آهنگسازی گرفته تا تنظیم و حتی ترانهسرایی و در کنار آن خوانندگی و بیتردید تولید کار به لحاظ کیفی کاهش پیدا خواهد کرد. این آهنگساز در این باره گفت: «به گفته یکی از دوستانم وقتی تمامی مراحل تولید یک اثرموسیقی را شخص خواننده یا آهنگساز انجام میدهد، مخاطب اول و آخرش هم خود او خواهد بود و بهطور یقین تاریخ مصرف این موزیکها شاید نزدیک به یک سال یا کمتر باشد؛ تولیداتی که اغلب به واسطه تکنولوژی بوده. البته بهره بردن از تکنولوژی بسیارخوب است اما در کنار آن سواد هنری نیز بسیارمهم است وهمچنین تجربه.» چند سالی است انتخاب نوع ملودی و ترانه کارهای سفارشی به موسیقی فیلمها هم راه پیدا کرده و موجب کاهش سطح کیفی این آثار شده و البته این موضوع موجب شده آثار ماندگار و ارزشمندی که در گذشته و در این بخش تولید شده است، همچنان در صدر قرار بگیرد. به طور مثال موسیقی فیلمهای ماندگار بابک بیات همچون «عروس»، «سرزمین خورشید» و «مردی شبیه باران» که موفق به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شدند و همچنین موسیقی فیلمهای «پهلوانان نمیمیرند»، «ولایت عشق»، «سام و نرگس» و.... محمدرضا چراغعلی درباره علت ماندگاری آثار گذشتگان گفت: «ابتدا باید بگویم جنس تصاویر فیلمهایی که امروزه تولید شدهاند نسبت به دو- سه دهه اخیر تغییر کرده است. خاطرم است یک روز درباره همین موضوع با آقای بابک بیات صحبت میکردیم که در اینباره گفت اعتباری که در سینما و موسیقی فیلم بهدست آوردم بیش از سالها فعالیتم در ساخت ترانه بود. اما آقای بیات تعلق خاطر بسیاری به ملودی و ترانه داشت و این دلبستگی در اکثر فیلمهایشان نمایان بود و ترانههای آن به گوش میرسید. مانند «پهلوانان نمیمیرند» یا دیگر کارهایشان و به عقیده من این موضوع تعهد یک هنرمند به جامعه است که در حال حاضر به هیچ عنوان وجود ندارد.»
او رمز ماندگاری و جاودان شدن آثار هنرمندانی چون بابک بیات را تعهد به جامعه عنوان کرد و در ادامه افزود: «جنس ماندگاری تولیدات فرهنگی و هنری این روزها تغییر کرده است و شاید اگر در همین دوره آقای بیات کاری تولید میکرد آثارش شنیده نمیشد.»

مجسمههای پنهان شده در پاکت!
وصال روحانی
خبرنگار
اهدای جوایز اسکار 2023 زودتر از 22 اسفندماه صورت نمیگیرد اما مقدمات این امر، از مدتی پیش آغاز شده و حتی بخشی از جوایز اولیه توزیع شده و رأیگیری اولیه از واجدان شرایط هم طی روزهای 21 تا 24 آذر انجام خواهد پذیرفت.
این نود و پنجمین دوره برگزاری مراسم اسکار است و نهاد مجری آن که آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری (با نام اختصاری آمپاس) است، هر ساله در یک فرایند طولانی که حداقل پنج ماه را دربرمیگیرد، اقدام به شناسایی بهترینهای سینما در سال سپری شده و اهدای مجسمههای طلایی اسکار به آنها در شاخههای مختلف میکند.
اگر در ادوار نخست اسکار که از سال 1927 به اجرا درآمد، تعداد شاخههای این جوایز از 10 تا 12 مورد فراتر نمیرفت، اینک به 24 قسمت بسط یافته و بار بینالمللی آن نیز بسیار بیشتر شده است. بر اثر این فرایند جوایزی که تا 20 سال پیش عملاً فقط به جامعه سینمای امریکا و هنرمندان و فیلمهای آن منحصر میشد، اینک هر کشور ارائهکننده کارهای مطلوب و باکلاس و هر هنرمند خالق این گونه آثار را صرفنظر از هر ملیتی که داشته باشد، دربرمیگیرد و بهتبع آن توجه عمومی و میزان رویکرد سایر کشورها به جوایز اسکار هم فزونی گرفته است.
یک پروسه 8500 نفری
با وجود این افراد صاحبِ حق رأی برای شرکت در انتخابات اسکار هر سال تنها از اعضای کل جوامع سینمایی جهان انتخاب نمیشوند بلکه اعضای همان سازمان آمپاس هستند که به بیش از 8500 نفر میرسند. قاعده کار این است که برای شناسایی فرد پیروز در هر یک از شاخههای تخصصی، فقط از متخصصان همان حوزه در این سازمان نظرخواهی میشود اما برای شناخت برنده جایزه اسکار برترین فیلم سال به آرای تمامی اعضای آکادمی با هر تخصص و در هر حوزهای رجوع میشود. پس از کامل شدن رأیگیریهای اولیه یک فهرست کوتاه از نامزدها در هفت -هشت شاخه از شاخههای 24 گانه اسکار در روز 30 آذر مشخص و اعلام میشود و پس از نظرسنجی مجدد از اعضای آکادمی برای شناسایی پنج کاندیدای نهایی در همه شاخهها که طی روزهای 22 تا 27 دی انجام میپذیرد، نوبت به اعلام رسمی فهرست فوق در روز سهشنبه چهارم بهمن ماه میرسد. اعلام این اسامی در مراسمی مختصر و مفید و حداکثر 30 دقیقه یا در اولین ساعات صبح این روز به وقت امریکا و در ساعات عصر در غرب آسیا و اروپا صورت میگیرد. مدتی پس از اتمام این فرایند و در روزهای 11 تا 16 اسفند رأیگیری دیگری در خصوص پنج نامزد نهایی هر رده انجام میشود و نامهای آثار هنری برتر و هنرمندان پیروز در پاکتهایی مخفی که قرار است هیچکس بر آن دسترسی نداشته باشد، قرار میگیرد و سرانجام در شب توزیع جوایز با بازشدن این پاکتها مشخص میشود کدام هنرمندان امسال بر بام سینمای دنیا نشستهاند!
این پروسهای است که سالها در امر برگزاری و اهدای جوایز اسکار رعایت و اجرا شده و فقط روزها و هفتههای آن بارها و به دلایل مختلف دستخوش تغییر شده و واپسین تغییر عمده صورت گرفته در این زمینه، در زمان همهگیری پاندمی کرونا در اواخر سال 2019 اعمال شد که در اهدای جوایز آن سال تأخیری سه ماه و نیمه را اعمال کرد و در سه سال بعدی هم بر اثر تبعات همین بیماری هولناک و اثر کشنده اقتصادی آن روی هنر و صنعت سینما مراسم اسکار با تأخیرهایی بین یک ماه و نیم و یک ماه نسبت به گذشته برگزار شده و امسال هم این جوایز دو سه هفته دیرتر از روال معمول طی سالهای 2000 تا 2019 به فاتحان اهدا میشود.
در انتظار سرنوشت جنگ جهانی سوم!
فعلاً باید در انتظار نخستین گام بزرگ Ampas (آمپاس) در راه اهدای جوایز امسال بود که اعلام فهرست کوتاه نامزدها در 7 شاخه از 24 جایزه اسکار است. در روز 30 آذر مشخص میشود که منتخبین اولیه آکادمی اسکار در شاخههای مذکور از بین دهها گزینه ثبتنام کرده کدام آثار و هنرمندان بودهاند. یکی از این شاخهها که برای ایرانیها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، شاخه بهترین فیلم بینالملل است که تا همین چند سال پیش برترین فیلم «خارجی» (غیرانگلیسی زبان) نامیده میشد. ایران امسال فیلم «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی را به آکادمی مذکور به عنوان نماینده خود معرفی کرده و بزودی مشخص میشود که این فیلم نظر مثبت اولیه آکادمی رابرای راهیابی به فهرست کوتاه این نهاد جلب کرده است یا خیر. این فهرست معمولاً 9 فیلم را دربرمیگرفت اما سال پیش آکادمی اسکار نام 10 فیلم را در این فهرست کوتاه و اولیه قرار داد. «جنگ جهانی سوم» با سناریویی از خود سیدی، آرین وزیر دفتری و آزاد جعفریان و با بازی محسن تنابنده، مهسا حجازی ، ندا جبرائیلی و نوید نصرتی در نقشهای اصلی، شهریورماه امسال در جشنواره معتبر ونیز 2022 در بخش اصلی و مسابقهای بلکه در قسمت جنبی موسوم به «افقها» درخشید و هم جایزه بهترین فیلم این قسمت را برد و هم جایزه برترین بازیگر مرد را توسط محسن تنابنده بهدست آورد. با این اوصاف باید صبر کرد و دید از میان بیش از 90 فیلمی که از سوی کشورهای مختلف به «امپاس» ارائه شدهاند، آیا فیلم سیدی از غربال اول عبور و وارد فهرست کوتاه جایزه اسکار بهترین فیلم بینالملل سال گذشته میشود یا خیر؟! باید متذکر شد که چهار فیلم دیگر هم وارد فهرست نهایی انتخابی ایران برای معرفی به آکادمی اسکار شده بودند اما کمیته انتخاب که برخی اعضای نامآشنای آن پرویز شیخ هادی، مریلا زارعی و محمدحسین حقیقی بودند، فیلم سیدی را بر چهار رقیبش ارجح شمرد. این چهار فیلم عبارت بودند از: «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازیفر، فیلم کارتونی «پسر دلفینی» اثر محمد خیراندیش، «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی و «تفریق» ساخته مانی حقیقی. ناگفته نماند که ایران سابقه دو بار فتح این جایزه را با فیلمهای اصغر فرهادی در سالهای 2012 و 2016 دارد.
خبرنگار
اهدای جوایز اسکار 2023 زودتر از 22 اسفندماه صورت نمیگیرد اما مقدمات این امر، از مدتی پیش آغاز شده و حتی بخشی از جوایز اولیه توزیع شده و رأیگیری اولیه از واجدان شرایط هم طی روزهای 21 تا 24 آذر انجام خواهد پذیرفت.
این نود و پنجمین دوره برگزاری مراسم اسکار است و نهاد مجری آن که آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری (با نام اختصاری آمپاس) است، هر ساله در یک فرایند طولانی که حداقل پنج ماه را دربرمیگیرد، اقدام به شناسایی بهترینهای سینما در سال سپری شده و اهدای مجسمههای طلایی اسکار به آنها در شاخههای مختلف میکند.
اگر در ادوار نخست اسکار که از سال 1927 به اجرا درآمد، تعداد شاخههای این جوایز از 10 تا 12 مورد فراتر نمیرفت، اینک به 24 قسمت بسط یافته و بار بینالمللی آن نیز بسیار بیشتر شده است. بر اثر این فرایند جوایزی که تا 20 سال پیش عملاً فقط به جامعه سینمای امریکا و هنرمندان و فیلمهای آن منحصر میشد، اینک هر کشور ارائهکننده کارهای مطلوب و باکلاس و هر هنرمند خالق این گونه آثار را صرفنظر از هر ملیتی که داشته باشد، دربرمیگیرد و بهتبع آن توجه عمومی و میزان رویکرد سایر کشورها به جوایز اسکار هم فزونی گرفته است.
یک پروسه 8500 نفری
با وجود این افراد صاحبِ حق رأی برای شرکت در انتخابات اسکار هر سال تنها از اعضای کل جوامع سینمایی جهان انتخاب نمیشوند بلکه اعضای همان سازمان آمپاس هستند که به بیش از 8500 نفر میرسند. قاعده کار این است که برای شناسایی فرد پیروز در هر یک از شاخههای تخصصی، فقط از متخصصان همان حوزه در این سازمان نظرخواهی میشود اما برای شناخت برنده جایزه اسکار برترین فیلم سال به آرای تمامی اعضای آکادمی با هر تخصص و در هر حوزهای رجوع میشود. پس از کامل شدن رأیگیریهای اولیه یک فهرست کوتاه از نامزدها در هفت -هشت شاخه از شاخههای 24 گانه اسکار در روز 30 آذر مشخص و اعلام میشود و پس از نظرسنجی مجدد از اعضای آکادمی برای شناسایی پنج کاندیدای نهایی در همه شاخهها که طی روزهای 22 تا 27 دی انجام میپذیرد، نوبت به اعلام رسمی فهرست فوق در روز سهشنبه چهارم بهمن ماه میرسد. اعلام این اسامی در مراسمی مختصر و مفید و حداکثر 30 دقیقه یا در اولین ساعات صبح این روز به وقت امریکا و در ساعات عصر در غرب آسیا و اروپا صورت میگیرد. مدتی پس از اتمام این فرایند و در روزهای 11 تا 16 اسفند رأیگیری دیگری در خصوص پنج نامزد نهایی هر رده انجام میشود و نامهای آثار هنری برتر و هنرمندان پیروز در پاکتهایی مخفی که قرار است هیچکس بر آن دسترسی نداشته باشد، قرار میگیرد و سرانجام در شب توزیع جوایز با بازشدن این پاکتها مشخص میشود کدام هنرمندان امسال بر بام سینمای دنیا نشستهاند!
این پروسهای است که سالها در امر برگزاری و اهدای جوایز اسکار رعایت و اجرا شده و فقط روزها و هفتههای آن بارها و به دلایل مختلف دستخوش تغییر شده و واپسین تغییر عمده صورت گرفته در این زمینه، در زمان همهگیری پاندمی کرونا در اواخر سال 2019 اعمال شد که در اهدای جوایز آن سال تأخیری سه ماه و نیمه را اعمال کرد و در سه سال بعدی هم بر اثر تبعات همین بیماری هولناک و اثر کشنده اقتصادی آن روی هنر و صنعت سینما مراسم اسکار با تأخیرهایی بین یک ماه و نیم و یک ماه نسبت به گذشته برگزار شده و امسال هم این جوایز دو سه هفته دیرتر از روال معمول طی سالهای 2000 تا 2019 به فاتحان اهدا میشود.
در انتظار سرنوشت جنگ جهانی سوم!
فعلاً باید در انتظار نخستین گام بزرگ Ampas (آمپاس) در راه اهدای جوایز امسال بود که اعلام فهرست کوتاه نامزدها در 7 شاخه از 24 جایزه اسکار است. در روز 30 آذر مشخص میشود که منتخبین اولیه آکادمی اسکار در شاخههای مذکور از بین دهها گزینه ثبتنام کرده کدام آثار و هنرمندان بودهاند. یکی از این شاخهها که برای ایرانیها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، شاخه بهترین فیلم بینالملل است که تا همین چند سال پیش برترین فیلم «خارجی» (غیرانگلیسی زبان) نامیده میشد. ایران امسال فیلم «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی را به آکادمی مذکور به عنوان نماینده خود معرفی کرده و بزودی مشخص میشود که این فیلم نظر مثبت اولیه آکادمی رابرای راهیابی به فهرست کوتاه این نهاد جلب کرده است یا خیر. این فهرست معمولاً 9 فیلم را دربرمیگرفت اما سال پیش آکادمی اسکار نام 10 فیلم را در این فهرست کوتاه و اولیه قرار داد. «جنگ جهانی سوم» با سناریویی از خود سیدی، آرین وزیر دفتری و آزاد جعفریان و با بازی محسن تنابنده، مهسا حجازی ، ندا جبرائیلی و نوید نصرتی در نقشهای اصلی، شهریورماه امسال در جشنواره معتبر ونیز 2022 در بخش اصلی و مسابقهای بلکه در قسمت جنبی موسوم به «افقها» درخشید و هم جایزه بهترین فیلم این قسمت را برد و هم جایزه برترین بازیگر مرد را توسط محسن تنابنده بهدست آورد. با این اوصاف باید صبر کرد و دید از میان بیش از 90 فیلمی که از سوی کشورهای مختلف به «امپاس» ارائه شدهاند، آیا فیلم سیدی از غربال اول عبور و وارد فهرست کوتاه جایزه اسکار بهترین فیلم بینالملل سال گذشته میشود یا خیر؟! باید متذکر شد که چهار فیلم دیگر هم وارد فهرست نهایی انتخابی ایران برای معرفی به آکادمی اسکار شده بودند اما کمیته انتخاب که برخی اعضای نامآشنای آن پرویز شیخ هادی، مریلا زارعی و محمدحسین حقیقی بودند، فیلم سیدی را بر چهار رقیبش ارجح شمرد. این چهار فیلم عبارت بودند از: «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازیفر، فیلم کارتونی «پسر دلفینی» اثر محمد خیراندیش، «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی و «تفریق» ساخته مانی حقیقی. ناگفته نماند که ایران سابقه دو بار فتح این جایزه را با فیلمهای اصغر فرهادی در سالهای 2012 و 2016 دارد.

فیلمسازی فقط با 5 میلیون تومان
فرهنگی/ «کاتینو» به ایستگاه سوم رسید؛ دوره تربیتی باشگاه فیلم سوره که هدف از آن تربیت نسل جدیدی از فیلمسازان در باشگاه فیلم سوره با انتخاب نوجوانان و جوانان مستعد و دغدغهمند است. نشست خبری این رویداد ظهر روز گذشته (7 آذرماه) با حضور محمدجواد موحد مدیرعامل باشگاه فیلم سوره و حسین دارابی کارگردان سینما برگزار شد.
در ابتدای این نشست پس از اکران چند فیلم کوتاه از محصولات کاتینو و رونمایی از پوستر این دوره فیلمسازی، موحد با اشاره به اهداف تأسیس باشگاه فیلم سوره گفت: «آثاری مثل «بیست و یک روز»، «مصلحت»، «دیدن این فیلم جرم است»، سریال «تازه وارد» و… را فیلمسازانی تولید کردند که قسمت اعظم کارشان یا همه مسیر فیلمسازی خود را در اینجا سپری کردهاند.»
او با اعلام این مطلب که خروجیهای «کاتینو» وارد دورههای «کات» میشوند، در توضیحات تکمیلی افزود: «در واقع تفاوت کات و کاتینو در سن افراد است؛ کاتینو مخصوص بچههای ۱۷ تا ۲۵ ساله است اما یک چیزی مشترک است و آن این است که اگر کسی میخواهد وارد کات یا کاتینو شود باید حتماً یک فیلم ساخته باشد حتی با موبایل. یک تفاوت دیگر این است که برای دوره کات افراد باید چند دوره سینمایی گذارنده باشند. ما کاتینو را ایجاد کردیم که خروجیهای آن ورودیهای کات باشد.»
موحد همچنین با اشاره به بودجهای که در اختیار ورودیها میگذارند تا فیلم بسازند، اظهار کرد: «ما ۱۳ فیلم ساختیم که از یازده فیلم به شکل جداگانه حمایت ۵ میلیونی داشتیم یعنی چیزی ۵۵ میلیون تومان هزینه این یازده فیلم شد ضمن اینکه خود برگزاری دوره هم برای ما خیلی کم هزینه درآمد.»
در بخش دیگر این نشست مدیرعامل باشگاه فیلم سوره از فعالیت در حوزه فیلمنامهنویس و تهیهکنندگی گفت: «ما توان این را نداریم که در همه مشاغل سینما ورود کنیم پس به این نتیجه رسیدیم شاید در دو رکن تولید اثر هم بتوانیم ورود کنیم یکی فیلمنامهنویسی و دیگری تهیهکنندگی بود. دوره «جوهره» که مربوط به بخش تربیت فیلمنامهنویسی است ناظر به همین بخش است. نود درصد این افراد هم خانمها هستند.»
طبق گزارش مهر، حسین دارابی نیز از لزوم خروج از فضای بازی و شومنی گفت: «تنها با اسم مرکز توانمندسازی و آوردن یک سری بودجه هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. خودم روزی فکر نمیکردم من را در سینما راه بدهند. اما کارم را همینجا آغاز کردم و دوستان هم صبوری کردند. باشگاه فیلم سوره فقط یک ساختمان نیست بلکه اینجا چیزی جریان دارد که فقط خود بچههای باشگاه میتوانند ادامهاش دهند. اینجا یک سری قوانین نانوشته دارد که باعث میشود خروجی آن همین آدمها باشند. خیلی از بچهها وامدار این باشگاه هستند. اینجا یک روحی دارد که همان ما را وادار به کار میکند. اینجا یک فضای گعدهای در جریان است و انگار ما با هم زندگی میکنیم. اینجا یک کار واقعی با بودجههای کم رخ میدهد، این بودجه پنج میلیونی واقعاً یک شوخی است اما ما هم همینطور فیلم ساختیم. با یک اسم و با یک مدیر نمیتوان کارها را از پیش برد. اینجا یک فضای رقابتی دارد اما در عین حال بچهها با یکدیگر رفیق هستند و در کارها به یکدیگر کمک میکنند. علی شمس، محمدرضا خردمندان، محمدصادق حسینی، احسان ثقفی، باقر مفیدیکیا، مصطفی رضوانی و … از خروجیهای این باشگاه هستند. این نکته را هم باید اضافه کنم که طی سالها خیلی از مراکز آموزش سینما میدادند اما مهمترین بخش کار سینما، تجربه کردن است و باشگاه این وظیفه را بر عهده دارد.»
او همچنین گفت: «تولید ملی به شکل واقعی در اینجا جریان دارد. این عقلانیتر است که افراد ابتدا اینچنین محک بخورند و در ادامه بودجه بیشتری بگیرند به نظرم حالا بقیه باید به دنبال بچههای باشگاه فیلم سوره باشند و بودجهها به این سمت سرازیر شود. اینجا بچهها سلایق مختلف هم دارند اینچنین نیست که بچهها فقط فیلم درباره شهدا بسازند.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
جاودانه های «بیات»
-
مجسمههای پنهان شده در پاکت!
-
فیلمسازی فقط با 5 میلیون تومان

اخبارایران آنلاین