ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی:
ساختار فرهنگی بازسازی انقلابی شود
میتوان به کمک پایههای فکری انقلاب و جوانان فعال آن فرهنگ و روحیه انقلابی را بار دیگر تجدید کرد و یک حرکت عظیم فرهنگی به وجود آورد
گروه سیاسی/ حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر دیروز سهشنبه در دیدار اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی، هدایت فرهنگی کشور را، شأن و نقش اصلی این شورا خواندند و با اشاره به ضرورت بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور گفتند: شورایعالی انقلاب فرهنگی باید با رصد و شناخت دقیق ضعفها و گزارههای غلط فرهنگی در عرصههای مختلف، راهحلهای عالمانهای برای رواج گزارههای صحیح و پیشبَرنده، ارائه کند.
هویت جمعی شورا را بروز دهید
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود نکتهای را در مورد شورایعالی انقلاب فرهنگی بیان کردند و با اشاره به حضور افراد برجسته و نخبه و صاحبنظر در این شورا گفتند: با وجود غنا و تراز بالای افراد حاضر در این شورا، اما هویت جمعی شورایعالی به تناسب اعضای آن، بروز لازم را ندارد و لازم است تأثیرگذاری شورا در مسائل فرهنگی کشور تقویت شود، البته اعضای شورا اشتغالات دیگری نیز دارند و این توقع وجود ندارد که اعضا از کارهای اصلی خود باز بمانند اما انتظار این است که برای امور مربوط به شورا وقت مناسب و کافی گذاشته شود.
سران سهقوه، ضمانت اجرا
ایشان با طرح این سؤال که شأن و وظیفه شورایعالی انقلاب فرهنگی چیست، گفتند: مهمترین نقش و وظیفه این شورا، هدایت فرهنگی کشور و جامعه است. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه شیوه هدایت فرهنگی دستگاههای رسمی با هدایت فرهنگی تشکلهای مردمی متفاوت است، گفتند: شورایعالی انقلاب فرهنگی میتواند با هدایت صحیح هزاران تشکل مردمی که در کارهای فرهنگی متنوع و گستردهای فعالیت دارند، زمینهساز شکلگیری حرکت عمومی در مقولههای مهمی همچون گسترش فرهنگ قناعت و عدم اسراف شود. ایشان ایجاد چنین حرکتهای عمومی برای فرهنگسازی و یا اصلاح فرهنگهای غلط را بخشی از مهندسی فرهنگی دانستند و در مورد هدایت دستگاههای فرهنگی دولتی افزودند: در مورد دستگاههایی همچون فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات و صداوسیما، هدایت فرهنگی فقط با ابلاغ سندهای تحول امکانپذیر نمیشود بلکه باید این سندها محقق و اجرایی شوند و ضمانت اجرای آنها هم حضور رؤسای سه قوه در شورایعالی انقلاب فرهنگی است.
ساختار باید بازسازی انقلابی شود
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به سخنان سال گذشته خود در دیدار با هیأت دولت مبنی بر لزوم بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور گفتند: منظور از ساختار، ساختار فرهنگی جامعه و ذهنیت و فرهنگ حاکم بر آن و در یک کلام نرمافزاری است که افراد جامعه بر اساس آن در زندگی فردی و جمعی خود عمل میکنند. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: اینکه ساختار باید بازسازی انقلابی شود به این علت است که انقلاب اسلامی بواسطه رهبری امام(ره) و حرکت مردم، معجزهگر بود و با روحیه تهاجمی خود بنیانهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و گزارههای غلط حاکم بر اذهان مردم را تغییر داد. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به فرهنگ «ما نمیتوانیم» به عنوان یکی از گزارههای غلط حاکم بر جامعه قبل از انقلاب اسلامی گفتند: انقلاب با سازندگی و حرکتهای خلاقانه این ذهنیت را به تدریج تغییر داد که نتیجه آن انجام کارهای بزرگی همچون ساخت سدها، نیروگاهها، بزرگراهها، تجهیزات صنایع نفت و گاز و بسیاری از زیرساختها بهدست متخصصان جوان داخلی بود.
استمرار روحیه انقلاب فرهنگی
رهبر انقلاب اسلامی فرهنگ «شیفتگی به غرب» و حتی استفاده از لغات فرنگی را یکی دیگر از گزارههای فرهنگی غلط حاکم بر جامعه دانستند که انقلاب اسلامی موجب تغییر این گزاره نادرست و تبدیل آن به فرهنگ «اعتراض به غرب» شد.
حضرت آیتالله خامنهای تغییر فرهنگ «خودپسندی و شهرت» به فرهنگ «ایثار و از خودگذشتگی» را نمونه تأثیرگذاری فرهنگی انقلاب اسلامی بر زندگی شخصی افراد برشمردند و خاطرنشان کردند: با وجود تغییر بسیاری از بنیانهای غلط اما عوامل مختلف به مرور زمان موجب تضعیف روحیه تهاجمی انقلاب میشود که باید این موضوع مورد مراقبت و رصد جدی قرار گیرد تا دوباره آن بنیانهای غلط
سر بر نیاورند. ایشان افزودند: میتوان به کمک پایههای فکری انقلاب و جوانان فعال، آن فرهنگ و روحیه انقلابی را بار دیگر تجدید کرد و یک حرکت عظیم فرهنگی به وجود آورد. حضرت آیتالله خامنهای این موضوع را یکی از کارهای اساسی شورایعالی انقلاب فرهنگی دانستند و گفتند: شورا باید برای تحقق این موضوع، فکر و کار و برنامهریزی کند.
رصد دائم تغییرات فرهنگی
حضرت آیتالله خامنهای رصد دائم تغییرات معمولاً پنهان فرهنگی و علاج بموقع آنها را از ملزومات بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور برشمردند و افزودند: اگر در فهم مستمر این تغییرات و ممانعت از اثرگذاری منفی آنها دچار ضعف و عقبماندگی شویم حتماً جامعه دچار خسارت خواهد شد که آشفتگی فرهنگی یا افتادن زمام امور فرهنگی کشور به دست دیگران مهمترین این خسارات است.
شناخت دقیق ضعفها و رفع آنها
ایشان مهندسی صحیح فرهنگی را کاری بنیانی برای اصلاح ساختار فرهنگی خواندند و گفتند: هوشیاری دائم، شناخت دقیق ضعفهای فرهنگی در عرصههایی نظیر اجتماع، سیاست، خانواده، سبک زندگی و دیگر عرصهها و تلاش برای دستیابی به راهحلهای عالمانه برای رفع نقاط ضعف و ترویج گزارههای صحیح فرهنگی، از الزامات اساسی مهندسی فرهنگی کشور است. رهبر انقلاب، مهندسی فرهنگی را موجب روشن شدن تکالیف دستگاههای مختلف ازجمله آموزش و پرورش، صداوسیما، آموزش عالی، مراکز مرتبط با جوانان و همچنین تشکلهای مردمی دانستند و افزودند: اگر اینگونه دستگاهها دچار غفلت از وظایف مهم خود شوند، جامعه ضرر فراوانی خواهد کرد. ایشان احیای گزاره ضرورت پیشرفت علمی را نیازی مبرم خواندند و با اشاره به نتایج درخشانِ رواج گزاره عبور از مرزهای دانش در دو دهه قبل افزودند: جهش علمی و جهش فناوری ازجمله آثار پر برکت آن حرکت بزرگ بود که باید استمرار یابد. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: دانشگاهها، مراکز علمی و تحقیقاتی و دستگاههای مرتبط، پیشرفت و جهش علمی را سرلوحه جدی کار قرار دهند تا کشورمان از قافله علم عقب نیفتد.
در ابتدای این دیدار، رئیسجمهور در سخنانی مأموریت اصلی شورایعالی انقلاب فرهنگی را ساماندهی عرصههای علم و فرهنگ دانست و با اشاره به نهایی شدن سند تحول این شورا، از اقدامات انجام شده در دوره جدید از جمله پیگیری بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی گزارشی بیان کرد.
هویت جمعی شورا را بروز دهید
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود نکتهای را در مورد شورایعالی انقلاب فرهنگی بیان کردند و با اشاره به حضور افراد برجسته و نخبه و صاحبنظر در این شورا گفتند: با وجود غنا و تراز بالای افراد حاضر در این شورا، اما هویت جمعی شورایعالی به تناسب اعضای آن، بروز لازم را ندارد و لازم است تأثیرگذاری شورا در مسائل فرهنگی کشور تقویت شود، البته اعضای شورا اشتغالات دیگری نیز دارند و این توقع وجود ندارد که اعضا از کارهای اصلی خود باز بمانند اما انتظار این است که برای امور مربوط به شورا وقت مناسب و کافی گذاشته شود.
سران سهقوه، ضمانت اجرا
ایشان با طرح این سؤال که شأن و وظیفه شورایعالی انقلاب فرهنگی چیست، گفتند: مهمترین نقش و وظیفه این شورا، هدایت فرهنگی کشور و جامعه است. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه شیوه هدایت فرهنگی دستگاههای رسمی با هدایت فرهنگی تشکلهای مردمی متفاوت است، گفتند: شورایعالی انقلاب فرهنگی میتواند با هدایت صحیح هزاران تشکل مردمی که در کارهای فرهنگی متنوع و گستردهای فعالیت دارند، زمینهساز شکلگیری حرکت عمومی در مقولههای مهمی همچون گسترش فرهنگ قناعت و عدم اسراف شود. ایشان ایجاد چنین حرکتهای عمومی برای فرهنگسازی و یا اصلاح فرهنگهای غلط را بخشی از مهندسی فرهنگی دانستند و در مورد هدایت دستگاههای فرهنگی دولتی افزودند: در مورد دستگاههایی همچون فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات و صداوسیما، هدایت فرهنگی فقط با ابلاغ سندهای تحول امکانپذیر نمیشود بلکه باید این سندها محقق و اجرایی شوند و ضمانت اجرای آنها هم حضور رؤسای سه قوه در شورایعالی انقلاب فرهنگی است.
ساختار باید بازسازی انقلابی شود
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به سخنان سال گذشته خود در دیدار با هیأت دولت مبنی بر لزوم بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور گفتند: منظور از ساختار، ساختار فرهنگی جامعه و ذهنیت و فرهنگ حاکم بر آن و در یک کلام نرمافزاری است که افراد جامعه بر اساس آن در زندگی فردی و جمعی خود عمل میکنند. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: اینکه ساختار باید بازسازی انقلابی شود به این علت است که انقلاب اسلامی بواسطه رهبری امام(ره) و حرکت مردم، معجزهگر بود و با روحیه تهاجمی خود بنیانهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و گزارههای غلط حاکم بر اذهان مردم را تغییر داد. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به فرهنگ «ما نمیتوانیم» به عنوان یکی از گزارههای غلط حاکم بر جامعه قبل از انقلاب اسلامی گفتند: انقلاب با سازندگی و حرکتهای خلاقانه این ذهنیت را به تدریج تغییر داد که نتیجه آن انجام کارهای بزرگی همچون ساخت سدها، نیروگاهها، بزرگراهها، تجهیزات صنایع نفت و گاز و بسیاری از زیرساختها بهدست متخصصان جوان داخلی بود.
استمرار روحیه انقلاب فرهنگی
رهبر انقلاب اسلامی فرهنگ «شیفتگی به غرب» و حتی استفاده از لغات فرنگی را یکی دیگر از گزارههای فرهنگی غلط حاکم بر جامعه دانستند که انقلاب اسلامی موجب تغییر این گزاره نادرست و تبدیل آن به فرهنگ «اعتراض به غرب» شد.
حضرت آیتالله خامنهای تغییر فرهنگ «خودپسندی و شهرت» به فرهنگ «ایثار و از خودگذشتگی» را نمونه تأثیرگذاری فرهنگی انقلاب اسلامی بر زندگی شخصی افراد برشمردند و خاطرنشان کردند: با وجود تغییر بسیاری از بنیانهای غلط اما عوامل مختلف به مرور زمان موجب تضعیف روحیه تهاجمی انقلاب میشود که باید این موضوع مورد مراقبت و رصد جدی قرار گیرد تا دوباره آن بنیانهای غلط
سر بر نیاورند. ایشان افزودند: میتوان به کمک پایههای فکری انقلاب و جوانان فعال، آن فرهنگ و روحیه انقلابی را بار دیگر تجدید کرد و یک حرکت عظیم فرهنگی به وجود آورد. حضرت آیتالله خامنهای این موضوع را یکی از کارهای اساسی شورایعالی انقلاب فرهنگی دانستند و گفتند: شورا باید برای تحقق این موضوع، فکر و کار و برنامهریزی کند.
رصد دائم تغییرات فرهنگی
حضرت آیتالله خامنهای رصد دائم تغییرات معمولاً پنهان فرهنگی و علاج بموقع آنها را از ملزومات بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور برشمردند و افزودند: اگر در فهم مستمر این تغییرات و ممانعت از اثرگذاری منفی آنها دچار ضعف و عقبماندگی شویم حتماً جامعه دچار خسارت خواهد شد که آشفتگی فرهنگی یا افتادن زمام امور فرهنگی کشور به دست دیگران مهمترین این خسارات است.
شناخت دقیق ضعفها و رفع آنها
ایشان مهندسی صحیح فرهنگی را کاری بنیانی برای اصلاح ساختار فرهنگی خواندند و گفتند: هوشیاری دائم، شناخت دقیق ضعفهای فرهنگی در عرصههایی نظیر اجتماع، سیاست، خانواده، سبک زندگی و دیگر عرصهها و تلاش برای دستیابی به راهحلهای عالمانه برای رفع نقاط ضعف و ترویج گزارههای صحیح فرهنگی، از الزامات اساسی مهندسی فرهنگی کشور است. رهبر انقلاب، مهندسی فرهنگی را موجب روشن شدن تکالیف دستگاههای مختلف ازجمله آموزش و پرورش، صداوسیما، آموزش عالی، مراکز مرتبط با جوانان و همچنین تشکلهای مردمی دانستند و افزودند: اگر اینگونه دستگاهها دچار غفلت از وظایف مهم خود شوند، جامعه ضرر فراوانی خواهد کرد. ایشان احیای گزاره ضرورت پیشرفت علمی را نیازی مبرم خواندند و با اشاره به نتایج درخشانِ رواج گزاره عبور از مرزهای دانش در دو دهه قبل افزودند: جهش علمی و جهش فناوری ازجمله آثار پر برکت آن حرکت بزرگ بود که باید استمرار یابد. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: دانشگاهها، مراکز علمی و تحقیقاتی و دستگاههای مرتبط، پیشرفت و جهش علمی را سرلوحه جدی کار قرار دهند تا کشورمان از قافله علم عقب نیفتد.
در ابتدای این دیدار، رئیسجمهور در سخنانی مأموریت اصلی شورایعالی انقلاب فرهنگی را ساماندهی عرصههای علم و فرهنگ دانست و با اشاره به نهایی شدن سند تحول این شورا، از اقدامات انجام شده در دوره جدید از جمله پیگیری بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی گزارشی بیان کرد.
حجتالاسلام و المسلمین سیداسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات درگفتوگوی اختصاصی با «ایران» و «ایرنا» تأکید کرد
کشورهای حامی آشوب به ناامنی دچار میشوند
قول و قرار مقامات آلمانی با تروریستهای تجزیه طلب
در سفر این مقامات به شمال عراق بیپاسخ نخواهد ماند
یکی از دلایل موضعگیریهای اخیر مکرون علیه کشورمان «شناسایی
و بازداشت دو مأمور اطلاعاتی فرانسوی» توسط وزارت اطلاعات است
ما سند داریم امریکا روابط اقتصادی، نظامی و خریدهای تسلیحاتی برخی کشورهای نفتخیز خلیج فارس با کشورهای مختلف، از جمله آلمان و فرانسه را مشخص میکند. صراحتاً برای روابط آنها با اروپا مرز و سقف تعریف میکنند.
حتی در مواردی به آنها میگویند به اروپاییها چه جوابی بدهند!
اروپاییها هم کاملاً از این وضعیت بی اطلاع نیستند
نخست وزیر نپخته کانادا را میبینید که در توییتی عین ادعای بیپایه
ضدانقلاب فراری را تکرار و ادعا میکند که 15 هزار نفر در جریانات اخیر ایران
به اعدام محکوم شدهاند، 15 هزار نفر! یعنی لازم نیست یک نخستوزیر، آمار دقیق اعدامیهای ایران را داشته باشد؛ کافی است مختصر عقلی داشته باشد
گروه سیاسی/ وزیر اطلاعات در گفتوگوی اختصاصی با «ایران» و «ایرنا» به سئوالات پیرامون مواضع سران کشورهای اروپایی درباره آشوبهای اخیر پاسخ داد.
این مصاحبه اولین مصاحبه تفصیلی وزیر اطلاعات با یک روزنامه پس از شروع آشوبها در ایران است. این گفتوگو را میتوان تکمیل کننده بیانیه اول وزارت اطلاعات و همچنین بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه دانست چه آنکه در این مصاحبه وزیر اطلاعات بر مبنای اصول آن دو بیانیه به روابط کشورهای غربی در ایجاد فشار بر جمهوری اسلامیاشاره میکند. در بیانیه نهادهای اطلاعاتی به صورت مشخص به نقش سازمان سیا به عنوان طراح اصلی آشوبها درایران اشاره شد و وزیر اطلاعات نیز
در این گفتوگو به نقش سران امریکا در ایجاد یک جبهه مشترک علیه ایران با همراهی کشورهای اروپایی اشاره میکند. او در همین راستا دنبال روی کشورهای اروپایی از امریکا را به عنوان یک اصل مورد توجه در تحلیل کنش و واکنشهای سران غربی در نظر میگیرد. مضمون مصاحبه وزیر اطلاعات همچنین به نقش دشمن درطراحی رسانهای برای ایجاد گرههای ذهنی برای ایرانیان اشاره دارد، گریز هجوآمیز او به دیدار مکرون و مسیح علینژاد در همین راستا قابل تحلیل است. در این مصاحبه همچنین وزیر اطلاعات به نقش گروههای تروریستی در آشوبهای اخیر و ارتباطگیری مقامات امنیتی کشورهای اروپایی باآنها اشاره میکند؛ همان موضوعی که در بیانیه نهادهای اطلاعاتی
بدون آن جزئیاتی که وزیر اطلاعات مطرح کرد، قیدشده است.
وزیر اطلاعات در این گفتوگو به دو خبر منتشر نشده اشاره میکند؛ یکی از این اخبار مربوط به تصمیمسازی مقامات امریکایی برای برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس درباره مدل و میزان روابط با کشورهای اروپایی است و دیگری دیدار برخی مقامات آلمانی در اقلیم کردستان با تروریستهای تجزیه طلب.
حجت الاسلام خطیب افزود که دیدار اخیر مقامات آلمانی از سوی ایران بیپاسخ نمیماند و البته تأکید کرد کشورهای حامی آشوب به آن دچار خواهند شد.
در ادامه متن کامل این گفت وگو را بخوانید:
این روزها بعضی موضعگیریها از مقامات غربی دیده میشوند که به نظر میرسد در حد لزوم به آنها پاسخ داده نمیشود. آیا پشت پردهای در این موارد وجود دارد؟
اتفاقاً علت خیلی واضح و به اصطلاح «رو» است. علت در رفتار و گفتار برخی رهبران غربی است. گاهی اقدامات و موضعگیری آنها چنان سبک است که شما شگفت زده میشوید یا در شأن خود نمیبینید که با چنین پدیدهای طرف شوید. همچون زمانی که در خیابان یک معتاد متجاهر ژولیده آلوده خیابانخواب به شما ناسزا بگوید. آیا شما حاضرید با او طرف شوید؟
ممکن است مثالی بزنید؟
متأسفانه نمونه زیاد شده است. مثلاً اخیراً رئیس جمهور لــوده یکی از کشورهای سابقاً تراز اول اروپایی با یک زن از همان مدل معتادان متجاهر آلوده خیابانی ملاقات کرد و سخنانی که آن زن لوده سیاسی در دهانش گذاشت را تکرار کرد. واقعاً قابل مطالعه و تأمل است که بر آن دولت چه گذشته که از میزبانی افتخار آمیز و تاریخی رهبران بزرگ عدالت طلب و آزادیخواه و تاریخساز جهان همچون حضرت امام خمینی(ره) به پایگاه اراذل و اوباش آلوده تبدیل شده است؟ شما شخصیت و سوابق آن زن را مرور کنید کسی که بر اساس مدارک فاش شده آشکار و اسناد پنهان مزدور و متکدی سرویسهای اطلاعاتی امریکا است، امروز بـا بالاترین مقام رسمییک کشور سابقاً تراز اول اروپایی ملاقات میکند و سخنان سخیف خود را در دهان آن مقام میگذارد یا صدراعظم یک کشور دیگر سابقاً تراز اول اروپایی را میبینید که چقدر خام و به دور از واقعیتهای کشور ما دهان باز میکند و هر آنچه را که دیگران القا کردهاند بیرون میریزد یا نخست وزیر نپخته کانادا را میبینید که در توئیتی عین ادعای بیپایه ضد انقلاب فراری را تکرار و ادعا میکند که 15 هزار نفر در جریانات اخیر ایران به اعدام محکوم شدهاند! 15 هزار نفر!! یعنی لازم نیست یک نخستوزیر، آمار دقیق اعدامیهای ایران را داشته باشد؛ کافی است مختصر عقلی داشته باشد تا چنین ادعای هجوی نکند. پس از آن حدود 12 ساعت طول میکشد تا آدم مطلعی پیدا شود و به او تذکر دهد و با محرز شدن بیپایگی و سبکی این ادعا و خطر سلب اعتبار باقیماندهاش (اگر اعتباری برایش باقی مانده باشد) مجبور بـه حـذف آن توئیت سخیف میشود. آیا این رفتار در تراز رهبری یک کشور بزرگ است؟
ادامه در صفحه 5
این مصاحبه اولین مصاحبه تفصیلی وزیر اطلاعات با یک روزنامه پس از شروع آشوبها در ایران است. این گفتوگو را میتوان تکمیل کننده بیانیه اول وزارت اطلاعات و همچنین بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه دانست چه آنکه در این مصاحبه وزیر اطلاعات بر مبنای اصول آن دو بیانیه به روابط کشورهای غربی در ایجاد فشار بر جمهوری اسلامیاشاره میکند. در بیانیه نهادهای اطلاعاتی به صورت مشخص به نقش سازمان سیا به عنوان طراح اصلی آشوبها درایران اشاره شد و وزیر اطلاعات نیز
در این گفتوگو به نقش سران امریکا در ایجاد یک جبهه مشترک علیه ایران با همراهی کشورهای اروپایی اشاره میکند. او در همین راستا دنبال روی کشورهای اروپایی از امریکا را به عنوان یک اصل مورد توجه در تحلیل کنش و واکنشهای سران غربی در نظر میگیرد. مضمون مصاحبه وزیر اطلاعات همچنین به نقش دشمن درطراحی رسانهای برای ایجاد گرههای ذهنی برای ایرانیان اشاره دارد، گریز هجوآمیز او به دیدار مکرون و مسیح علینژاد در همین راستا قابل تحلیل است. در این مصاحبه همچنین وزیر اطلاعات به نقش گروههای تروریستی در آشوبهای اخیر و ارتباطگیری مقامات امنیتی کشورهای اروپایی باآنها اشاره میکند؛ همان موضوعی که در بیانیه نهادهای اطلاعاتی
بدون آن جزئیاتی که وزیر اطلاعات مطرح کرد، قیدشده است.
وزیر اطلاعات در این گفتوگو به دو خبر منتشر نشده اشاره میکند؛ یکی از این اخبار مربوط به تصمیمسازی مقامات امریکایی برای برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس درباره مدل و میزان روابط با کشورهای اروپایی است و دیگری دیدار برخی مقامات آلمانی در اقلیم کردستان با تروریستهای تجزیه طلب.
حجت الاسلام خطیب افزود که دیدار اخیر مقامات آلمانی از سوی ایران بیپاسخ نمیماند و البته تأکید کرد کشورهای حامی آشوب به آن دچار خواهند شد.
در ادامه متن کامل این گفت وگو را بخوانید:
این روزها بعضی موضعگیریها از مقامات غربی دیده میشوند که به نظر میرسد در حد لزوم به آنها پاسخ داده نمیشود. آیا پشت پردهای در این موارد وجود دارد؟
اتفاقاً علت خیلی واضح و به اصطلاح «رو» است. علت در رفتار و گفتار برخی رهبران غربی است. گاهی اقدامات و موضعگیری آنها چنان سبک است که شما شگفت زده میشوید یا در شأن خود نمیبینید که با چنین پدیدهای طرف شوید. همچون زمانی که در خیابان یک معتاد متجاهر ژولیده آلوده خیابانخواب به شما ناسزا بگوید. آیا شما حاضرید با او طرف شوید؟
ممکن است مثالی بزنید؟
متأسفانه نمونه زیاد شده است. مثلاً اخیراً رئیس جمهور لــوده یکی از کشورهای سابقاً تراز اول اروپایی با یک زن از همان مدل معتادان متجاهر آلوده خیابانی ملاقات کرد و سخنانی که آن زن لوده سیاسی در دهانش گذاشت را تکرار کرد. واقعاً قابل مطالعه و تأمل است که بر آن دولت چه گذشته که از میزبانی افتخار آمیز و تاریخی رهبران بزرگ عدالت طلب و آزادیخواه و تاریخساز جهان همچون حضرت امام خمینی(ره) به پایگاه اراذل و اوباش آلوده تبدیل شده است؟ شما شخصیت و سوابق آن زن را مرور کنید کسی که بر اساس مدارک فاش شده آشکار و اسناد پنهان مزدور و متکدی سرویسهای اطلاعاتی امریکا است، امروز بـا بالاترین مقام رسمییک کشور سابقاً تراز اول اروپایی ملاقات میکند و سخنان سخیف خود را در دهان آن مقام میگذارد یا صدراعظم یک کشور دیگر سابقاً تراز اول اروپایی را میبینید که چقدر خام و به دور از واقعیتهای کشور ما دهان باز میکند و هر آنچه را که دیگران القا کردهاند بیرون میریزد یا نخست وزیر نپخته کانادا را میبینید که در توئیتی عین ادعای بیپایه ضد انقلاب فراری را تکرار و ادعا میکند که 15 هزار نفر در جریانات اخیر ایران به اعدام محکوم شدهاند! 15 هزار نفر!! یعنی لازم نیست یک نخستوزیر، آمار دقیق اعدامیهای ایران را داشته باشد؛ کافی است مختصر عقلی داشته باشد تا چنین ادعای هجوی نکند. پس از آن حدود 12 ساعت طول میکشد تا آدم مطلعی پیدا شود و به او تذکر دهد و با محرز شدن بیپایگی و سبکی این ادعا و خطر سلب اعتبار باقیماندهاش (اگر اعتباری برایش باقی مانده باشد) مجبور بـه حـذف آن توئیت سخیف میشود. آیا این رفتار در تراز رهبری یک کشور بزرگ است؟
ادامه در صفحه 5
چرا جامعه ایران با فراخوانهای ساختگی و غیرمردمی همراه نمیشود؟
انقلاب در توییتر، آرامش در کف خیابان
گروه سیاست/ یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر در رسانهها برجسته میشود، صدور و انتشار فراخوانهایی با محوریت دعوت به تجمع و اعتراض در مکانهای خاص یا اعتصاب است. بر این اساس، فراخوانهایی در مناسبتهای مختلف سال صادر میشود که در آن از اقشار و گروههای معینی خواسته میشود تا در روز یا روزهای معینی اقدام مشخصی را انجام دهند یا ندهند؛ برای مثال از افراد خواسته میشود که از کسبوکار، درس و دانشگاه یا رشته حرفهای خود دست کشیده و اعتصاب کنند. در این میان پرسش قابل طرح آن است که این دست فراخوانها اولاً از کجا صادر میشوند و ثانیاً چرا معمولاً نتیجه پررنگ و برجستهای در میدان ندارند. آشنایی با روال صدور فراخوانها برای تجمع و اعتصاب، میتواند به ما درک دقیقتری از ماهیت آنها بدهد. در این میان پرداختن به چند پرسش قابل توجه است؛ چه کسانی پشت طراحی این فراخوانها قرار دارند؟ چرا ایام معینی از سال برای اعتصاب انتخاب میشوند و این انتخاب برچه اساسی صورت میگیرد؟ چرا بسیاری از آگهیهایی که به عنوان فراخوان منتشر میشوند در عمل، نتیجه قابل توجهی ندارند و هیچگاه براساس آنها اقدام جدی در میدان صورت نمیگیرد؟
کپیکاری از 1357 در 1401!
معمولاً انتشار آگهیهای فراخوان برای تجمع یا اعتصاب، با این هدف صورت میگیرد که القا کند وضعیت کشور غیرعادی است یا قرار است بحرانهای بزرگی در پیش باشد. عمده کسانی که خواسته یا ناخواسته این دست آگهیها و فراخوانها را تبلیغ میکنند با الهام از انقلاب اسلامی و مبارزات منتهی به پیروزی آن دست به چنین کاری میزنند.
اختناق و خفقان حاکم بر فضای سیاسی کشور در دوره حکومت پهلوی بویژه پس از قیام 15 خرداد 1342 موجب شد که جامعه تا حد انفجار پیش برود. فضای سیاسی دوره پهلوی دوم و سرکوب مستمر و زندانی کردن فعالان و کنشگران سیاسی موجب ایجاد تکاپوی گسترده و بروز اعتصابات پراکنده با رنگ و بوی صنفی – رفاهی در کشور شد. با آغاز مخالفتها و مبارزات آشکار بر ضد رژیم از نیمه دوم سال 1356 و کشته شدن عدهای از مردم در این مبارزات، مبارزه رودررو با ارتش کاملاً مسلح، امیدوارکننده به نظر نمیرسید. از اینرو مبارزان به فکر افتادند برای شمول بیشتر مبارزه و ناکارآمد کردن دستگاه سرکوب رژیم، اعتصابهای صنفی – رفاهی را به خواستههای سیاسی گسترش دهند. بدین ترتیب اعتصابهای رفاهی رفتهرفته جای خود را به اعتصابهای سیاسی داد و موجب شد تا تمام تلاشهای رژیم برای ایجاد آرامش و بازگرداندن اعتصابیون به سر کار با شکست مواجه شود. نهایتاً با در دست گرفتن ابتکار عمل توسط امام خمینی(ره) و صدور اعلامیهها و تعیین اشخاص برای سازماندهی اعتصابات از جانب ایشان، اعتصابیون در یک حرکت منسجم و هماهنگ در فروپاشی رژیم محمدرضا پهلوی نقش اساسی ایفا کردند. این تجربه و روایت مستمر آن در طول دهههای پس از پیروزی انقلاب، حالا سبب شده تا مقوله اعتصاب به عنوان الگویی برای تضعیف نظام سیاسی از سوی جریانهای رسانهای بیگانه مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس کسانی که تاریخ انقلاب اسلامی را خواندهاند، تصور میکنند که برای وقوع یک انقلاب دیگر در ایران باز هم باید اعتصابات و تجمعات گسترده صورت گیرد و به همین خاطر سعی میکنند با تداعی وضعیت انقلابی به صورتی که در سال 1357 وجود داشت، وضعیت کنونی را غیرعادی جلوه دهند. این عده همچنین سعی میکنند با تعطیل کردن شئون مختلف کشور اعم از کسبوکارها، دانشگاهها، مدارس و غیره، در عملکرد روزمره اختلال ایجاد کنند و در این راستا با ایجاد و افزایش نارضایتیهای اجتماعی از تعطیلی زندگی روزمره بر درصد ناراضیان از نظام بیفزایند. البته این تنها صورت کار است؛ آنچه که در واقعیت رخ میدهد، بسیار متفاوت از پیشبینی این عده است.
چرا مردم با فراخوانها همراه نمیشوند؟
سؤال اینجاست که چنین فراخوانهایی تا چه اندازه مردمی هستند، به این معنا که آیا فعالیتهای اعتراضی به صورت خودجوش توسط مردم طراحی میشوند یا اینکه از منشأهای خاصی بیرون میآیند؟ برخلاف اعتصابات گسترده در دوره پهلوی و فراخوانهایی که هم به صورت مردمی منتشر میشد و هم جامعه نیز با آن همراه بود، اکنون درصد بسیاری از مردم با فراخوانها همراه نمیشوند، زیرا تجربههایی که در سالهای گذشته بویژه در دو ماه اخیر اتفاق افتاد، نشان میدهد که اساساً مردم ایران، تا خود دلیلی برای نارضایتی و تجمع و اعتراض و اعتصاب پیدا نکنند، تحت القائات بیرونی اقدام به فعالیت اعتراضی نمیکنند.
نتیجهای که در میدان مشاهده میشود به گونهای نیست که بتوان سهم مردم را در آن پررنگ دانست. اگر چنین فراخوانهایی به صورت خودجوش و مردمی طراحی میشدند، آنگاه در خیابانها در روزهای معینی که در فراخوانها مورد اشاره قرار میگیرند، شاهد شلوغیها و تجمعات اعتراضی گستردهای بودیم. همچنین اعتصابهای سراسری نیز بسیار پررنگتر نمود داشتند، اما خلوتی خیابانها نشان میدهد که اساساً مردم سهم چندانی در طراحی این فراخوانها ندارند.
نمونه اخیر این فراخوانها که مربوط به تجمع در روزهای چهاردهم تا شانزدهم آذر میشود، در عمل پروژهای شکستخورده است؛ بهطوری که در همان روز اول، بینتیجه بودن آن در شبکههای اجتماعی نیز برجسته شد و تعجب برخی خود فراخواندهندگان را نیز برانگیخت و حتی برخی ناباورانه نتوانستهاند آنچه را در خیابانها مشاهده کردهاند، با انتظارات قبلی خود تطبیق دهند یا توجیه مشخصی برای آن پیدا کنند. حال که مشخص میشود این فراخوانها مردمی نیستند، لازم است منشأهایی که فراخوانها از آنها بیرون میآیند نیز شناسایی شوند.
فراخوانها از کجا میآیند؟
قبل از هر چیز نمیتوان نقش رسانه را در برجستهسازی این فراخوانها انکار کرد. در واقع رسانهها که در حالت عادی وظیفه دارند این دست فراخوانها را صرفاً برجسته کنند و انعکاس خبری از آنها بدهند، در حال حاضر مرجع صدور آنها شدهاند. طبیعی است که رسانه اگرچه میتواند نقش قابل توجهی در انتشار و اطلاعرسانی داشته باشد، اما به این دلیل که شخص یا گروه معینی مسئولیت دعوت مردم به اعتراض و اعتصاب را برعهده نمیگیرند، هویت و ماهیت چندان مشخصی ندارند و طبیعی است که جامعه نمیتواند صرفاً براساس آنچه که در قاب تلویزیون یا رسانه میبیند اعتماد کرده یا حتی قانع شود که عملی را انجام دهد که احتمالاً بابت آن هزینه یا تاوان بدهد.
شاید در سالهای گذشته که جامعه ایرانی هنوز درک نسبتاً دقیقی از پدیده رسانه و ماهیت آن و کارکردهای آن نداشت، گاهی به این رسانهها اعتمادهایی صورت میگرفت و تجمعاتی نیز در کف خیابان به وجود میآمد، اما تجربیات اخیر، بویژه در سه سال اخیر، نشان میدهد که جامعه ایرانی به سطحی از پختگی در زمینه سواد رسانهای رسیده است که به راحتی فریب فراخوانهای بیهویت و بیاصالت را نخورد.
وقتی از رسانه به عنوان منشأ صدور فراخوان صحبت میکنیم، منظور تنها محدود به چند شبکه ماهوارهای نمیشود؛ بلکه تلاش برای القای مردمی بودن فراخوانها و اعتصابات از طریق ایجاد پایگاهها، کانالها و صفحههایی در شبکههای مجازی نیز در این راستا صورت میگیرد.برای نمونه در تلگرام و توئیتر کانالها و صفحههایی ساخته شده است که معمولاً نامهای مشابهی هم دارند؛ هم نام آنها و هم محتوای این کانالها و صفحهها نشان میدهد که همگی توسط اشخاص یا گروههای معینی اداره میشوند که نه تنها مردمی نیستند، بلکه گاه حتی هیچ نسبتی هم با شهر یا استان مربوطه ندارند. اگرچه نام این کانالها به نام تک تک شهرهای ایران یا استانهای ایران نامگذاری شده، اما هم اعضای بسیار اندک و هم محتوای مشابهی دارند؛ بهطوری که گاه فقط نام شهرها عوض میشود و محتوای مطالب تنها کپی شده است. چنین قرائنی نشان میدهند که این دست کانالها و این دست سازماندهیها نه تنها مردمی نیستند، بلکه حتی از پشتوانه تشکیلاتی چندان قابل توجهی نیز برخوردار نیستند.
نمونه دیگر طراحی و ساخت کانالها و صفحات با عنوان اقشار مختلف است. در این اقدام گروههایی سعی میکنند تا با ساخت کانالهای مشابه به نام اصناف (مثلاً فرهنگیان، اتوبوسداران، کامیونداران، بازاریان و...)که تنها نام شهر مربوطه در آنها متفاوت است، اینگونه القا کنند که تمامی اصناف و تمامی گروهها و اقشار جامعه به اعتراضهای سراسری پیوستهاند، اما باز هم تعداد کم این صفحهها و کانالها نشان از ساختگی بودن آنها دارد. در میانه شکاف بین رسانه و واقعیت عجیب نیست که برخلاف آنچه در رسانهها اعتراض سراسری یا فراخوان گسترده خوانده میشود، اوضاع شهرها در نقاط مختلف کشور بسیار آرام است و مردم همچنان به زندگی روزمره خود میپردازند؛ همانگونه که در گذشته پرداختهاند.
سناریوی تداوم آشوب برای 141516 اُمین بار نیز شکست خورد!
از مجموع آنچه گفته شد، میتوان این نتیجه را گرفت که اولاً حرکتهای غیرمردمی هیچگاه اصیل نیستند و به مرور زمان ماهیت جعلی آنها بر جامعه آشکار میشود، ثانیاً به جرأت میتوان گفت که کشور از مدتها قبل به روال عادی خود برگشته است و برخلاف تلاش رسانههای بیگانه که سعی دارند در نقاط محدودی با ایجاد بلوا و آشوب توجهات رسانهای را منحرف کنند، در سایر شهرهای کشور، وضعیت به صورت عادی پیش میرود و حداقل اوضاع عمومی کشور به گونهای نیست که از آن ناآرامی یا بیثباتی احساس شود. در این میان ممکن است مکانهای خاصی به واسطه ماهیت تجمعی آن مورد توجه رسانهها قرار گیرند. برای نمونه دانشگاهها اکنون به مکان خوبی برای پیشبرد سناریوهای رسانهای جریانهای بیگانه تبدیل شدهاند به طوری که خبرسازی و شایعهسازی درباره دانشگاهها اکنون میتواند خوراک این دسته از رسانهها را فراهم کند. اما باید توجه داشت، هرگونه حرکتی که در دانشگاهها صورت میگیرد، اولاً بنا بر ذات کنشگرانه دانشجویان در حد مسالمتآمیز آن طبیعی است و نمیتوان کنجکاوی و هیجانخواهی دانشجویان را در آن نادیده گرفت؛ ثانیاً به دلیل آن که جمعیت موجود در دانشگاهها و هر مکان معین شلوغ دیگر، از قبل حضور داشته است، نمیتوان اتفاقاتی که در دانشگاه رخ میدهد را حاصل فراخوانها دانست.
این که جمعیتی در مکانی به طور طبیعی از قبل وجود داشته باشد و تنها دوربین رسانهها روی آن متمرکز گردد، دلیلی بر پاسخ دادن به این فراخوانها محسوب نمیشود. اگر فراخوانهای مختلفی را که در طول سالهای اخیر منتشر شده، در کنار هم قرار دهیم و نتایج آنها را در میدان با چیزی که از قبل در رسانهها برای آنها پیشبینی میشد مقایسه کنیم، درمییابیم که جامعه ایرانی با این دست فراخوانها و پاسخ دادن به آنها، فاصله بسیار زیادی دارد. اما از آنجایی که جریانهای رسانهای بیگانه و جریان اپوزیسیون خارجنشین، هیچگاه شناخت دقیقی از مختصات جامعه ایرانی نداشته، باز هم تلاش مذبوحانه خود را ادامه میدهد و بدون صرف هیچگونه خلاقیتی در تغییر شکل یا محتوای فراخوانها همچنان امید واهی دارد که روزی بتواند از طریق چند شبکه ماهوارهای و چند کانال تلگرامی و چند صفحه توئیتری، انقلابی گسترده انجام دهد!
آخرین فراخوانی که برای روزهای چهاردهم تا شانزدهم آذر منتشر شد، با وجود آن که از حداقل 10 روز قبل مورد تبلیغ رسانهها قرار گرفته بود، اما در عمل راه به جایی نبرده است؛ به طوری که در حال حاضر کسانی که سعی داشتند از این طریق به ناآرامی دامن بزنند، حال با مشاهده این مسأله که فراخوان در عمل شکست خورده، سطح اعتراض خود را به تغییر عکس پروفایل تنزل دادهاند!
کپیکاری از 1357 در 1401!
معمولاً انتشار آگهیهای فراخوان برای تجمع یا اعتصاب، با این هدف صورت میگیرد که القا کند وضعیت کشور غیرعادی است یا قرار است بحرانهای بزرگی در پیش باشد. عمده کسانی که خواسته یا ناخواسته این دست آگهیها و فراخوانها را تبلیغ میکنند با الهام از انقلاب اسلامی و مبارزات منتهی به پیروزی آن دست به چنین کاری میزنند.
اختناق و خفقان حاکم بر فضای سیاسی کشور در دوره حکومت پهلوی بویژه پس از قیام 15 خرداد 1342 موجب شد که جامعه تا حد انفجار پیش برود. فضای سیاسی دوره پهلوی دوم و سرکوب مستمر و زندانی کردن فعالان و کنشگران سیاسی موجب ایجاد تکاپوی گسترده و بروز اعتصابات پراکنده با رنگ و بوی صنفی – رفاهی در کشور شد. با آغاز مخالفتها و مبارزات آشکار بر ضد رژیم از نیمه دوم سال 1356 و کشته شدن عدهای از مردم در این مبارزات، مبارزه رودررو با ارتش کاملاً مسلح، امیدوارکننده به نظر نمیرسید. از اینرو مبارزان به فکر افتادند برای شمول بیشتر مبارزه و ناکارآمد کردن دستگاه سرکوب رژیم، اعتصابهای صنفی – رفاهی را به خواستههای سیاسی گسترش دهند. بدین ترتیب اعتصابهای رفاهی رفتهرفته جای خود را به اعتصابهای سیاسی داد و موجب شد تا تمام تلاشهای رژیم برای ایجاد آرامش و بازگرداندن اعتصابیون به سر کار با شکست مواجه شود. نهایتاً با در دست گرفتن ابتکار عمل توسط امام خمینی(ره) و صدور اعلامیهها و تعیین اشخاص برای سازماندهی اعتصابات از جانب ایشان، اعتصابیون در یک حرکت منسجم و هماهنگ در فروپاشی رژیم محمدرضا پهلوی نقش اساسی ایفا کردند. این تجربه و روایت مستمر آن در طول دهههای پس از پیروزی انقلاب، حالا سبب شده تا مقوله اعتصاب به عنوان الگویی برای تضعیف نظام سیاسی از سوی جریانهای رسانهای بیگانه مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس کسانی که تاریخ انقلاب اسلامی را خواندهاند، تصور میکنند که برای وقوع یک انقلاب دیگر در ایران باز هم باید اعتصابات و تجمعات گسترده صورت گیرد و به همین خاطر سعی میکنند با تداعی وضعیت انقلابی به صورتی که در سال 1357 وجود داشت، وضعیت کنونی را غیرعادی جلوه دهند. این عده همچنین سعی میکنند با تعطیل کردن شئون مختلف کشور اعم از کسبوکارها، دانشگاهها، مدارس و غیره، در عملکرد روزمره اختلال ایجاد کنند و در این راستا با ایجاد و افزایش نارضایتیهای اجتماعی از تعطیلی زندگی روزمره بر درصد ناراضیان از نظام بیفزایند. البته این تنها صورت کار است؛ آنچه که در واقعیت رخ میدهد، بسیار متفاوت از پیشبینی این عده است.
چرا مردم با فراخوانها همراه نمیشوند؟
سؤال اینجاست که چنین فراخوانهایی تا چه اندازه مردمی هستند، به این معنا که آیا فعالیتهای اعتراضی به صورت خودجوش توسط مردم طراحی میشوند یا اینکه از منشأهای خاصی بیرون میآیند؟ برخلاف اعتصابات گسترده در دوره پهلوی و فراخوانهایی که هم به صورت مردمی منتشر میشد و هم جامعه نیز با آن همراه بود، اکنون درصد بسیاری از مردم با فراخوانها همراه نمیشوند، زیرا تجربههایی که در سالهای گذشته بویژه در دو ماه اخیر اتفاق افتاد، نشان میدهد که اساساً مردم ایران، تا خود دلیلی برای نارضایتی و تجمع و اعتراض و اعتصاب پیدا نکنند، تحت القائات بیرونی اقدام به فعالیت اعتراضی نمیکنند.
نتیجهای که در میدان مشاهده میشود به گونهای نیست که بتوان سهم مردم را در آن پررنگ دانست. اگر چنین فراخوانهایی به صورت خودجوش و مردمی طراحی میشدند، آنگاه در خیابانها در روزهای معینی که در فراخوانها مورد اشاره قرار میگیرند، شاهد شلوغیها و تجمعات اعتراضی گستردهای بودیم. همچنین اعتصابهای سراسری نیز بسیار پررنگتر نمود داشتند، اما خلوتی خیابانها نشان میدهد که اساساً مردم سهم چندانی در طراحی این فراخوانها ندارند.
نمونه اخیر این فراخوانها که مربوط به تجمع در روزهای چهاردهم تا شانزدهم آذر میشود، در عمل پروژهای شکستخورده است؛ بهطوری که در همان روز اول، بینتیجه بودن آن در شبکههای اجتماعی نیز برجسته شد و تعجب برخی خود فراخواندهندگان را نیز برانگیخت و حتی برخی ناباورانه نتوانستهاند آنچه را در خیابانها مشاهده کردهاند، با انتظارات قبلی خود تطبیق دهند یا توجیه مشخصی برای آن پیدا کنند. حال که مشخص میشود این فراخوانها مردمی نیستند، لازم است منشأهایی که فراخوانها از آنها بیرون میآیند نیز شناسایی شوند.
فراخوانها از کجا میآیند؟
قبل از هر چیز نمیتوان نقش رسانه را در برجستهسازی این فراخوانها انکار کرد. در واقع رسانهها که در حالت عادی وظیفه دارند این دست فراخوانها را صرفاً برجسته کنند و انعکاس خبری از آنها بدهند، در حال حاضر مرجع صدور آنها شدهاند. طبیعی است که رسانه اگرچه میتواند نقش قابل توجهی در انتشار و اطلاعرسانی داشته باشد، اما به این دلیل که شخص یا گروه معینی مسئولیت دعوت مردم به اعتراض و اعتصاب را برعهده نمیگیرند، هویت و ماهیت چندان مشخصی ندارند و طبیعی است که جامعه نمیتواند صرفاً براساس آنچه که در قاب تلویزیون یا رسانه میبیند اعتماد کرده یا حتی قانع شود که عملی را انجام دهد که احتمالاً بابت آن هزینه یا تاوان بدهد.
شاید در سالهای گذشته که جامعه ایرانی هنوز درک نسبتاً دقیقی از پدیده رسانه و ماهیت آن و کارکردهای آن نداشت، گاهی به این رسانهها اعتمادهایی صورت میگرفت و تجمعاتی نیز در کف خیابان به وجود میآمد، اما تجربیات اخیر، بویژه در سه سال اخیر، نشان میدهد که جامعه ایرانی به سطحی از پختگی در زمینه سواد رسانهای رسیده است که به راحتی فریب فراخوانهای بیهویت و بیاصالت را نخورد.
وقتی از رسانه به عنوان منشأ صدور فراخوان صحبت میکنیم، منظور تنها محدود به چند شبکه ماهوارهای نمیشود؛ بلکه تلاش برای القای مردمی بودن فراخوانها و اعتصابات از طریق ایجاد پایگاهها، کانالها و صفحههایی در شبکههای مجازی نیز در این راستا صورت میگیرد.برای نمونه در تلگرام و توئیتر کانالها و صفحههایی ساخته شده است که معمولاً نامهای مشابهی هم دارند؛ هم نام آنها و هم محتوای این کانالها و صفحهها نشان میدهد که همگی توسط اشخاص یا گروههای معینی اداره میشوند که نه تنها مردمی نیستند، بلکه گاه حتی هیچ نسبتی هم با شهر یا استان مربوطه ندارند. اگرچه نام این کانالها به نام تک تک شهرهای ایران یا استانهای ایران نامگذاری شده، اما هم اعضای بسیار اندک و هم محتوای مشابهی دارند؛ بهطوری که گاه فقط نام شهرها عوض میشود و محتوای مطالب تنها کپی شده است. چنین قرائنی نشان میدهند که این دست کانالها و این دست سازماندهیها نه تنها مردمی نیستند، بلکه حتی از پشتوانه تشکیلاتی چندان قابل توجهی نیز برخوردار نیستند.
نمونه دیگر طراحی و ساخت کانالها و صفحات با عنوان اقشار مختلف است. در این اقدام گروههایی سعی میکنند تا با ساخت کانالهای مشابه به نام اصناف (مثلاً فرهنگیان، اتوبوسداران، کامیونداران، بازاریان و...)که تنها نام شهر مربوطه در آنها متفاوت است، اینگونه القا کنند که تمامی اصناف و تمامی گروهها و اقشار جامعه به اعتراضهای سراسری پیوستهاند، اما باز هم تعداد کم این صفحهها و کانالها نشان از ساختگی بودن آنها دارد. در میانه شکاف بین رسانه و واقعیت عجیب نیست که برخلاف آنچه در رسانهها اعتراض سراسری یا فراخوان گسترده خوانده میشود، اوضاع شهرها در نقاط مختلف کشور بسیار آرام است و مردم همچنان به زندگی روزمره خود میپردازند؛ همانگونه که در گذشته پرداختهاند.
سناریوی تداوم آشوب برای 141516 اُمین بار نیز شکست خورد!
از مجموع آنچه گفته شد، میتوان این نتیجه را گرفت که اولاً حرکتهای غیرمردمی هیچگاه اصیل نیستند و به مرور زمان ماهیت جعلی آنها بر جامعه آشکار میشود، ثانیاً به جرأت میتوان گفت که کشور از مدتها قبل به روال عادی خود برگشته است و برخلاف تلاش رسانههای بیگانه که سعی دارند در نقاط محدودی با ایجاد بلوا و آشوب توجهات رسانهای را منحرف کنند، در سایر شهرهای کشور، وضعیت به صورت عادی پیش میرود و حداقل اوضاع عمومی کشور به گونهای نیست که از آن ناآرامی یا بیثباتی احساس شود. در این میان ممکن است مکانهای خاصی به واسطه ماهیت تجمعی آن مورد توجه رسانهها قرار گیرند. برای نمونه دانشگاهها اکنون به مکان خوبی برای پیشبرد سناریوهای رسانهای جریانهای بیگانه تبدیل شدهاند به طوری که خبرسازی و شایعهسازی درباره دانشگاهها اکنون میتواند خوراک این دسته از رسانهها را فراهم کند. اما باید توجه داشت، هرگونه حرکتی که در دانشگاهها صورت میگیرد، اولاً بنا بر ذات کنشگرانه دانشجویان در حد مسالمتآمیز آن طبیعی است و نمیتوان کنجکاوی و هیجانخواهی دانشجویان را در آن نادیده گرفت؛ ثانیاً به دلیل آن که جمعیت موجود در دانشگاهها و هر مکان معین شلوغ دیگر، از قبل حضور داشته است، نمیتوان اتفاقاتی که در دانشگاه رخ میدهد را حاصل فراخوانها دانست.
این که جمعیتی در مکانی به طور طبیعی از قبل وجود داشته باشد و تنها دوربین رسانهها روی آن متمرکز گردد، دلیلی بر پاسخ دادن به این فراخوانها محسوب نمیشود. اگر فراخوانهای مختلفی را که در طول سالهای اخیر منتشر شده، در کنار هم قرار دهیم و نتایج آنها را در میدان با چیزی که از قبل در رسانهها برای آنها پیشبینی میشد مقایسه کنیم، درمییابیم که جامعه ایرانی با این دست فراخوانها و پاسخ دادن به آنها، فاصله بسیار زیادی دارد. اما از آنجایی که جریانهای رسانهای بیگانه و جریان اپوزیسیون خارجنشین، هیچگاه شناخت دقیقی از مختصات جامعه ایرانی نداشته، باز هم تلاش مذبوحانه خود را ادامه میدهد و بدون صرف هیچگونه خلاقیتی در تغییر شکل یا محتوای فراخوانها همچنان امید واهی دارد که روزی بتواند از طریق چند شبکه ماهوارهای و چند کانال تلگرامی و چند صفحه توئیتری، انقلابی گسترده انجام دهد!
آخرین فراخوانی که برای روزهای چهاردهم تا شانزدهم آذر منتشر شد، با وجود آن که از حداقل 10 روز قبل مورد تبلیغ رسانهها قرار گرفته بود، اما در عمل راه به جایی نبرده است؛ به طوری که در حال حاضر کسانی که سعی داشتند از این طریق به ناآرامی دامن بزنند، حال با مشاهده این مسأله که فراخوان در عمل شکست خورده، سطح اعتراض خود را به تغییر عکس پروفایل تنزل دادهاند!
مسعود آذرباد نویسنده رمان «مست جنگ؛ یورش سرد» با «ایران» به گفتوگو نشست
وطن فرهنگی ما 400 میلیونجمعیت دارد
مسعود آذرباد سی و دو ساله و متولد تربتحیدریه است. لیسانس فلسفه و فوقلیسانس فلسفه هنر دارد. از سال 81 کار هنری را شروع کرده و طبع هنریاش را غیر از داستاننویسی در دیگر هنرها هم آزموده است؛ مجسمهسازی و تئاتر و پانتومیم و فیلمسازی. از سال 87 هم نوشتن را به شکل جدیتر دنبال کرده است. در کارگاههای شعر و ادبیات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بالیده و تجربه حضور در انجمن سینمای جوان و فیلمسازی را هم دارد. تمرکز اصلیاش در آن سالها بر تدوین بود که ثمرهاش چند جایزه جشنوارهای چه در حیطه ادبیات داستانی و چه در حیطه فیلمسازی و تئاتر است.
حاتم ابتسام
روزنامه نگار
مسعود آذرباد سی و دو ساله و متولد تربتحیدریه است. لیسانس فلسفه و فوقلیسانس فلسفه هنر دارد. از سال 81 کار هنری را شروع کرده و طبع هنریاش را غیر از داستاننویسی در دیگر هنرها هم آزموده است؛ مجسمهسازی و تئاتر و پانتومیم و فیلمسازی. از سال 87 هم نوشتن را به شکل جدیتر دنبال کرده است. در کارگاههای ادبیات و شعر و ادبیات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بالیده و تجربه حضور در انجمن سینمای جوان و فیلمسازی را هم دارد. تمرکز اصلیاش در آن سالها بر تدوین بود که ثمرهاش چند جایزه جشنوارهای چه در حیطه ادبیات داستانی و چه در حیطه فیلمسازی و تئاتر است. از سال 98 بهصورت جدی در کنار نوشتن داستان و پینما ویرایش داستانی کرده و بیش از ده عنوان رمان را ویرایش کرده است.
به بهانه اولین کتاب داستانی «مست جنگ؛ یورش سرد» که جلد ابتدایی از یک چندگانه است، با او به صحبت نشستیم و درباره تجربه ویرایش داستانی، حرفهایش را درباره نگارش و مضمون مست جنگ، ژانر تاریخ دگرگون و وطن فارسی شنیدیم. با توجه به محدودیت فضا آنچه میخوانید حاصل همه گفتوگوی ما نیست.
برای شروع از تجربه ویرایش داستانیات بگو. این جایگاه به کار خودت کمک کرد یا کارت را سختتر کرد؟
من اول داستانم را نوشتم. در واقع سال 97 داستان را شروع کردم و 98 تمام شد. از 98 به بعد افتادم در کار ویراستاری داستانی. ولی من قبلش فیلم تدوین میکردم و بهنوعی تدوین فیلم از جهت ویرایش داستانی و ساختار و اینها کمی شبیه ویراستاری داستانی است. البته تدوینگر شخصیت مستقلتری است تا ویراستار داستانی ولی آن تجربه به من کمک کرد و راهگشا بود. البته کار من را سخت نکرد. خیلی هم کمک کرد و از جهتی آدم متوجه میشود چه مسیرهایی پیش رو دارد. چرا که کار را از بالا میبیند و خطاها و اشتباهات را از نگاه کلینگریتری میبیند.
این رمان را چگونه بنا کردی؟
من آمدم برخلاف بقیه یک آدم سیاه را انتخاب کردم. خاکستری تیره بگویم بهتر است! یکی از مخاطبان هم حرف جالبی گفت: گفت جلالالدین (شخصیت اول مست جنگ) خیلی آدم حرصدرآری است. خب من خوشحالم که شخصیت من حرصدرآر درآمده و شخصیتی نیست که از بچگی در خانوادهای مذهبی و در زمین خاکی چشم به جهان گشوده باشد و با سختی... نه آقازاده بوده، شاهزاده حکومت خوارزمشاهیان بوده و همه چیز در اختیارش بوده و این آدم را گذاشتم در فضای تاریخ و شخصیت جلالالدین را آوردم جلو. چرا که دغدغهام تاریخ دگرگون بود.
کمی از این ژانر بگو. درباره تاریخ دگرگون و تجربه خودت در طبعآزمایی در این ژانر.
تاریخ دگرگون یک زیرژانر مختص به علمی-تخیلی است؛ با ذکر این نکته که در ژانرهای دیگر مثل فانتزی یا جنایی هم میتواند حضور داشته باشد. چون مبنایش علمی است، گذاشتهاند زیرمجموعه ادبیات علمی-تخیلی.
در تاریخ دگرگون ما چه میگوییم؟ ما یک «اگر جادویی» داریم. «اگر» فلان اتفاق نمیافتاد دنیا چه شکلی میشد؟ تو میتوانی به همه چیز تعمیم بدهی. فرقی هم ندارد که این اتفاق مال 65 میلیون سال پیش زمان زندگی دایناسورها باشد یا مال همین مثلاً 3 سال پیش. مثلاً چه میشد اگر حاج قاسم شهید نمیشد. فرقی ندارد که بازه زمانیاش چقدر دور یا نزدیک باشد. مهم این است که تو بیایی و جهانش را تغییر بدهی. خب این کار راحتی است دیگر. میآیم میگویم مثلاً حاج قاسم شهید نمیشد و دنیا را آنجور که خودم میخواهم ترسیم میکنم، ولی سختی کار تاریخ دگرگون از اینجا شروع میشود. چه میشود که این تغییر رخ میدهد. چون میدانی تو نمیتوانی خلقالساعه تصمیم بگیری. اصطلاحاً چیزی که میگوییم این است که این علتالعللی که از اینجا جهان با توجه به ایده تو تغییر کرد چه بود؟ سختیاش همین است. تو اگر هم بخواهی کاری را بسنجی و ببینی تاریخ دگرگون خوب است، باید ببینی نویسنده در این قسمت چه کار کرده، بقیهاش هم مهم است، ولی اصل اینجاست. چون اینجا ستون و اسکلت و پایهای میشود که روی آن میچیند و میرود بالا. اگر نویسنده این را درنیاورد، آن کار هر چقدر هم پرداخت خوبی داشته باشد، روی هواست. من تصمیم گرفتم در رمانم مخاطب را با این جریان همراه کنم. این «اگر» را برای مخاطب کامل توضیح بدهم که چه شد که به این مرحله رسید. طبیعتاً چون ادبیات ژانر است فرمولهایش هم رعایت شد و در کنارش یکسری تغییرات هم در تاریخ پیش آمد و شکل گرفت. خیلی سخت بود و من خیلی بهش فکر کردم کما اینکه این را خودم با تجربه به دست آوردم و خودم هم واقعاً نمیدانستم.
طرح را که نوشتم یکسری اتفاقات در آن رخ داد. همه چیز بر مدار طرح [پیش] نرفت. اول اینکه برای من تجربه پیش آمد که لازم نیست آدم وقتی طرح را مینویسد صددرصد و نعلبهنعل پیش برود. چون خیلی وقتها آدم در مسیری که میرود چیزهایی را میفهمد. مثلاً شخصیت ریحانه در طرحی که من نوشتم، وجود نداشت. بعد که آمدم در داستان دیدم که چقدر جالب است. این را هم بگویم چون شاید روزی خواهرزادهام بخواهد این مصاحبه را بخواند. من خواهرزادهای دارم که وقتی داشتم این کار را مینوشتم سه سالش بود و من دنبال این بودم برای شخصیت زنی که در داستان است چه اسمی انتخاب کنم که یهو رسیدم به خواهرزادهام و گفتم اسمش را میگذارم ریحانه و اینگونه اسم او در مست جنگ ماندگار شد.
شخصیت دیگری هم در طول داستان اضافه شد به اسم غریبمیرزا که اسمش را خودم ساختم. اصلاً فکر نمیکنم در تاریخ ما شخصیتی به اسم غریبمیرزا باشد. بخشی از آن تخیل من است. بین تمام شخصیتها غیر از جلالالدین که قهرمان داستان است و وضعیتش متفاوت است، غریبمیرزا را جور دیگری دوست دارم و ریحانه هم که معلوم میشود چه علاقهای بهش دارم. اینها شخصیتهایی هستند که در کنار شخصیت اصلی برای من جالب و جذاب بودند. حالا ممکن است برای بقیه شخصیتهای دیگر در داستان جذاب باشند.
میخواهم حاشیهای هم بزنم بر خراسانیبودنم. من اصالتاً خراسانی هستم. تربتحیدریه به دنیا آمدهام. آنجا درس خواندم، مشهد درس خواندم و الان ساکن قمم. برای نوشتن مست جنگ فرصتی را داشتم که دوباره برگردم تربت و آنجا باشم. در منطقه خراسان بهخاطر اینکه در شرقیترین نقطه کنونی ایرانی نسبت به مرکز و پایتخت ایران تغییر و تحولات زبانی کمتری رخ داده است. میتوانم با آدمهایی زندگی کنم که مثل آدمهای 200-300-400-500 سال پیش فکر میکنند و حرف میزنند و این برای من فرصت خوبی بود. خیلی وقتها مینشستم حرفهای بقیه را گوش میکردم که از کجایش میتوانم استفاده کنم، برمیگشتم به گنجینه زبانی خودم. از پدربزرگ، مادربزرگ، دوست، آشنا، والدین و ببینم آنها چه میگفتند و خیلی جاها به من کمک میکرد. من مقداری متأثر از آن فضای لهجه خراسانی هستم که خودم هم با آن لهجه بزرگ شدهام. این فضای فارسیای که در این کتاب داریم از همینجاست.
با توجه به آنچه گفتی و اتفاقی که در رمانت هم میافتد، ما با وطن فارسی مواجهیم. فکر میکنم نیمنگاهی به مخاطب بیرون از ایران مثل تاجیکستان هم داشتی. با توجه به اینکه دو شخصیت مهم تاجیک در داستانت داری. فکر میکنی رمان را فراتر از مخاطب فارسی نوشتن چگونه است و تو با توجه به اینکه تجربه مشابهی داشتی، خودت چطور تحلیل میکنی؟
وقتی به تاریخ علاقهمند میشوی امکان ندارد که به پارههای وطن ایران که صد سال - دویست سال هم نمیشود که از ایران جدا شدهاند، بیتوجه باشی. این را برای مخاطبانی که نمیدانند تاجیک یعنی چه، طبیعتاً اسم تاجیکستان را شنیدهاند. تاجیک نامی است که ترکها بر غیرترکها گذاشتهاند و لفظ ترکی است و در چرخشی به آن تات هم میگویند.
من سعی کردم خودم و نگاهم را به آدمهای آن دوره نزدیک کنم و با نگاه سیاسی امروز به ماجرا نگاه نکنم و ایران آن موقع را ببینم. آنها آن موقع خودشان را ایرانی میدانستند ولی با قومیتهای مختلف. فلانی تاجیک است. فلانی ترکمن است. فلانی عرب است. فلانی کرد است و.... سعی کردم در این حسوحال بیشتر بر کلیات و مشترکات تأکید کنم؛ بر مسأله وطن فرهنگی ما.
ما با جامعهای 400 میلیونی در اطراف کشورمان مواجهیم که یا در مذهب یا در زبان یا در هر دو با آنها مشترکیم. مثلاً ما با هزارههای افغان هم در زبان و هم در مذهب مشترک هستیم. با مردم عراق در مذهب مشترک هستیم. با مردم بحرین در مذهب مشترکیم. با مردم آذربایجان علقه تاریخی داریم و بخشی از کشور ما بودند و جدا شده و حالا به دلایل مختلف از مذهب مشترک هستیم. همه اینها فرصتی بود برای من که به این هم فکر کنم اگر قرار است روزی مخاطب غیرایرانی این کار را بخواند، در عین اینکه من چیزی را وا ندهم، چیزی را به نفع کسی سانسور نکنم، حرفی را حذف نکنم، آن مشترکات را پررنگ کنم و اهمیت آنها را بگویم. تلاش فرهنگ ایرانی اسلامی برای زنده ماندن است. چون وقتی صحبت از فرهنگی ایرانی اسلامی میکنیم، درواقع آدمها مصادیقش میشوند. خواجه نصیرالدین میشود مصداقش، ابوریحان میشود مصداقش، ابنسینا میشود مصداقش و ملاصدرا میشود مصداقش و آدمهای مختلفی. اینها برای زنده و پویاماندن این وضعیت چه کار کردند. من هم سعی کردم در رمانم به فراخور بهشان حضور و بروزی بدهم و امیدوارم اگر روزی فرصت شد که مخاطب غیرایرانی کتاب را بخواند هم از خواندن کارم لذت ببرد و هم هر دو به حس مشترک برسیم.
بهعنوان یک ایرانی وقتی میخواهم درباره تغییر تاریخ و فلسفه تاریخ حرف بزنم ذهن و زبان ایرانی چه میگوید. وقتی صحبت از ایران میکنیم دیگر ایران بدون اسلام را نمیتوانیم ببینیم. در این فلاتی که ما هستیم در فلات ایران، اسلام بدون ایران و ایران بدون اسلام معنا ندارد و این دو تا در هم تنیده هستند و عین 1400 سال با هم پیش آمدهاند و خدمات متقابلی به همدیگر داشتهاند. آمدم با توجه به دغدغه خودمان، دغدغه فرهنگی فکر کردم و حضور و بروز شخصیت نجمالدین کبری در داستان به خاطر همین است. آمدم از همان داشتههای تاریخی خودمان، از داشتههای فرهنگی و تمدنی خودمان برای این بخش از تغییر تاریخ استفاده کردم و بعد آمد جلو و تاریخ تغییر کرد.
تصور و توقعت از مخاطب چیست وقتی کارت را میخواند؟ وقتی کار تو را میخواند دوست داری چه اتفاقی در ذهنش بیفتد؟
خودم سالهای زیادی مخاطب بودم. فرصت این را داشتم با نویسندگانی که در بچگی کتابهایشان را میخواندم در بزرگسالی مواجه شوم. حالا که خودم نویسنده و ویراستارم. خیلی لذتبخش است که خودت را آنجا تصور میکنی. یک بچه کوچک ۱۲-۱۳ ساله را تصور کن که دارد یک کار از نویسندهای ایرانی میخواند. خودش را در آن حسوحال میبیند. با آن درگیر میشود. آن را تصور میکند.
چیزی که من از مخاطب میدانم یعنی کسی که کتاب من را بخواند. آنچه من در ذهنم داشتم وارد ذهن او شود و همان حسوحال و همان دغدغه را تصور کند و دنیایی که من برایش ساختم زنده و جذاب و پویا و جاندار باشد و همراه من بیاید و چیز گنگی برایش نماند. ذهنش را در عین حال درگیر کند و در آخر هم حس رضایت داشته باشد و برایش یک پنجره جدیدی باز کند که میشود یک مفهوم انتزاعی را به شکلهای مختلف و به صورت مصداقی درآورد.
اینجا آدم خوب و بد کیست و ما نسبت به وطنمان باید چه مسئولیتهایی داشته باشیم و چیزهایی از این قبیل.میخواستم مخاطب این باشد. دوست دارم که مخاطبم در عینی که از من راضی است، فرصت جدیدی برایش ایجاد کنم که دنیا را از زاویه دیگری ببیند. این تصور و دغدغه من از مخاطب است.
نقدی که به ژانر تاریخ دگرگون میشود این است که باعث تحریف غیرمستقیم تاریخ و ذهنیت پیداکردن مخاطب میشود. با توجه به این نقد فکر میکنی که مخاطب با خواندن کارهای اینچنینی از جمله کار خود تو به تاریخ علاقهمند میشود یا تاریخ در ذهنش ابهام پیدا میکند. اصلاً آدمها را به اینکه بروند تاریخ بخوانند دلالت میکند؟
نکته اساسیتری میخواهم بگویم. هنر و فرهنگ، تولیدات فرهنگی و هنری غیرایرانی را ببین. مخصوصاً هالیوود و اروپا. الان چند سال از جنگ جهانی دوم میگذرد؟ 87 سال از پایان جنگ جهانی دوم میگذرد؛ 1945 تا 2022. آیا دغدغه فرهنگ و ادبیات غرب درباره جنگ جهانی دوم تمام شده؟ نه. چند تا کار داریم که همچنان دارد تولید میشود؟
دانکرک چهار پنج سال پیش آمد درباره جنگ جهانی دوم. جالب اینجاست که ادبیات تاریخ دگرگون بیشترین موضوعی که بهش پرداخته جنگ جهانی دوم است. مثلاً مهمترین اثر تاریخ دگرگون در دنیا «مردی بر بلندای قلعه» فیلیپ ک. دیک است. این کتاب دغدغهاش این است که اگر آلمان در جنگ جهانی دوم پیروز شود دنیا چه شکلی میشود؟ دغدغه ادبیات ژانر بر خلاف چیزی که فکر میکنند صرفاً سرگرمی نیست. چرا؟ چون ادبیات ژانر مبتنی بر اطلاعات است. تو نمیتوانی یک ادبیات ژانر به مخاطب بدهی ولی اطلاعات ندهی. مهم نیست سطح کیفی کار چقدر است، ولی لازمهاش این است. تو فکر کن میخواهی جنایی بنویسی، میخواهی فانتزی بنویسی، میخواهی علمی-تخیلی بنویسی، میخواهی وحشت بنویسی نمیتوانی صرفاً چیزی را خلقالساعه بیاوری جلو و پشتوانه فرهنگی نداشته باشی. دغدغه اصلی ادبیات ژانر حالا چه تاریخ دگرگون باشد و چه نباشد ارائه غیرمستقیم اطلاعاتی است که برای مخاطب جذاب است. حالا مثلاً میتواند شکل فانتزی پیدا کند و میتواند تاریخ دگرگون باشد.
حالا تاریخ دگرگون چطوری چه فرصتی را ایجاد میکند؟ علاوه بر اینکه میگویند تاریخ راه آینده است، تاریخ دگرگون فرصتی است برای محکزدن انتخابهای کنونیمان. اگر اتفاقی در گذشته افتاده ما و مسئولیتهایمان چه جایگاهی داریم؟ درباره فلسفه تاریخ حرف میزند، اینکه وقتی تاریخ چگونه عوض شود. ما درباره عوضشدن تاریخ نمیتوانیم بهراحتی حرف بزنیم چون بنای عظیمی است که میخواهد تغییر کند. ملتی که تا دیروز شرفی نداشته احترام و اهمیتی نداشته یهو میخواهد باشرف و محترم شود و جایگاهی پیدا کند خب یک بخشش این است که به تاریخش نگاه کند.
برش
ما با جامعهای 400 میلیونی در اطراف کشورمان مواجهیم که یا در مذهب یا در زبان یا در هر دو آنها مشترکیم. مثلاً ما با هزارههای افغان هم در زبان و هم در مذهب مشترک هستیم. با مردم عراق در مذهب مشترک هستیم. با مردم بحرین در مذهب مشترکیم. با مردم آذربایجان علقه تاریخی داریم و بخشی از کشور ما بودند و جدا شده و حالا به دلایل مختلف از مذهب مشترک هستیم. همه اینها فرصتی بود برای من که به این هم فکر کنم اگر قرار است روزی مخاطب غیرایرانی این کار را بخواند، در عین اینکه من چیزی را وا ندهم، چیزی را به نفع کسی سانسور نکنم، حرفی را حذف نکنم، آن مشترکات را پررنگ کنم و اهمیت آنها را بگویم. تلاش فرهنگ ایرانی اسلامی برای زنده ماندن است.
من سعی کردم خودم و نگاهم را به آدمهای آن دوره نزدیک کنم و با نگاه سیاسی امروز به ماجرا نگاه نکنم و ایران آن موقع را ببینم. آنها آن موقع خودشان را ایرانی میدانستند ولی با قومیتهای مختلف. فلانی تاجیک است. فلانی ترکمن است. فلانی عرب است. فلانی کرد است و.... سعی کردم در این حسوحال بیشتر بر کلیات و مشترکات تأکید کنم؛ بر مسأله وطن فرهنگی ما.
حاتم ابتسام
روزنامه نگار
مسعود آذرباد سی و دو ساله و متولد تربتحیدریه است. لیسانس فلسفه و فوقلیسانس فلسفه هنر دارد. از سال 81 کار هنری را شروع کرده و طبع هنریاش را غیر از داستاننویسی در دیگر هنرها هم آزموده است؛ مجسمهسازی و تئاتر و پانتومیم و فیلمسازی. از سال 87 هم نوشتن را به شکل جدیتر دنبال کرده است. در کارگاههای ادبیات و شعر و ادبیات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بالیده و تجربه حضور در انجمن سینمای جوان و فیلمسازی را هم دارد. تمرکز اصلیاش در آن سالها بر تدوین بود که ثمرهاش چند جایزه جشنوارهای چه در حیطه ادبیات داستانی و چه در حیطه فیلمسازی و تئاتر است. از سال 98 بهصورت جدی در کنار نوشتن داستان و پینما ویرایش داستانی کرده و بیش از ده عنوان رمان را ویرایش کرده است.
به بهانه اولین کتاب داستانی «مست جنگ؛ یورش سرد» که جلد ابتدایی از یک چندگانه است، با او به صحبت نشستیم و درباره تجربه ویرایش داستانی، حرفهایش را درباره نگارش و مضمون مست جنگ، ژانر تاریخ دگرگون و وطن فارسی شنیدیم. با توجه به محدودیت فضا آنچه میخوانید حاصل همه گفتوگوی ما نیست.
برای شروع از تجربه ویرایش داستانیات بگو. این جایگاه به کار خودت کمک کرد یا کارت را سختتر کرد؟
من اول داستانم را نوشتم. در واقع سال 97 داستان را شروع کردم و 98 تمام شد. از 98 به بعد افتادم در کار ویراستاری داستانی. ولی من قبلش فیلم تدوین میکردم و بهنوعی تدوین فیلم از جهت ویرایش داستانی و ساختار و اینها کمی شبیه ویراستاری داستانی است. البته تدوینگر شخصیت مستقلتری است تا ویراستار داستانی ولی آن تجربه به من کمک کرد و راهگشا بود. البته کار من را سخت نکرد. خیلی هم کمک کرد و از جهتی آدم متوجه میشود چه مسیرهایی پیش رو دارد. چرا که کار را از بالا میبیند و خطاها و اشتباهات را از نگاه کلینگریتری میبیند.
این رمان را چگونه بنا کردی؟
من آمدم برخلاف بقیه یک آدم سیاه را انتخاب کردم. خاکستری تیره بگویم بهتر است! یکی از مخاطبان هم حرف جالبی گفت: گفت جلالالدین (شخصیت اول مست جنگ) خیلی آدم حرصدرآری است. خب من خوشحالم که شخصیت من حرصدرآر درآمده و شخصیتی نیست که از بچگی در خانوادهای مذهبی و در زمین خاکی چشم به جهان گشوده باشد و با سختی... نه آقازاده بوده، شاهزاده حکومت خوارزمشاهیان بوده و همه چیز در اختیارش بوده و این آدم را گذاشتم در فضای تاریخ و شخصیت جلالالدین را آوردم جلو. چرا که دغدغهام تاریخ دگرگون بود.
کمی از این ژانر بگو. درباره تاریخ دگرگون و تجربه خودت در طبعآزمایی در این ژانر.
تاریخ دگرگون یک زیرژانر مختص به علمی-تخیلی است؛ با ذکر این نکته که در ژانرهای دیگر مثل فانتزی یا جنایی هم میتواند حضور داشته باشد. چون مبنایش علمی است، گذاشتهاند زیرمجموعه ادبیات علمی-تخیلی.
در تاریخ دگرگون ما چه میگوییم؟ ما یک «اگر جادویی» داریم. «اگر» فلان اتفاق نمیافتاد دنیا چه شکلی میشد؟ تو میتوانی به همه چیز تعمیم بدهی. فرقی هم ندارد که این اتفاق مال 65 میلیون سال پیش زمان زندگی دایناسورها باشد یا مال همین مثلاً 3 سال پیش. مثلاً چه میشد اگر حاج قاسم شهید نمیشد. فرقی ندارد که بازه زمانیاش چقدر دور یا نزدیک باشد. مهم این است که تو بیایی و جهانش را تغییر بدهی. خب این کار راحتی است دیگر. میآیم میگویم مثلاً حاج قاسم شهید نمیشد و دنیا را آنجور که خودم میخواهم ترسیم میکنم، ولی سختی کار تاریخ دگرگون از اینجا شروع میشود. چه میشود که این تغییر رخ میدهد. چون میدانی تو نمیتوانی خلقالساعه تصمیم بگیری. اصطلاحاً چیزی که میگوییم این است که این علتالعللی که از اینجا جهان با توجه به ایده تو تغییر کرد چه بود؟ سختیاش همین است. تو اگر هم بخواهی کاری را بسنجی و ببینی تاریخ دگرگون خوب است، باید ببینی نویسنده در این قسمت چه کار کرده، بقیهاش هم مهم است، ولی اصل اینجاست. چون اینجا ستون و اسکلت و پایهای میشود که روی آن میچیند و میرود بالا. اگر نویسنده این را درنیاورد، آن کار هر چقدر هم پرداخت خوبی داشته باشد، روی هواست. من تصمیم گرفتم در رمانم مخاطب را با این جریان همراه کنم. این «اگر» را برای مخاطب کامل توضیح بدهم که چه شد که به این مرحله رسید. طبیعتاً چون ادبیات ژانر است فرمولهایش هم رعایت شد و در کنارش یکسری تغییرات هم در تاریخ پیش آمد و شکل گرفت. خیلی سخت بود و من خیلی بهش فکر کردم کما اینکه این را خودم با تجربه به دست آوردم و خودم هم واقعاً نمیدانستم.
طرح را که نوشتم یکسری اتفاقات در آن رخ داد. همه چیز بر مدار طرح [پیش] نرفت. اول اینکه برای من تجربه پیش آمد که لازم نیست آدم وقتی طرح را مینویسد صددرصد و نعلبهنعل پیش برود. چون خیلی وقتها آدم در مسیری که میرود چیزهایی را میفهمد. مثلاً شخصیت ریحانه در طرحی که من نوشتم، وجود نداشت. بعد که آمدم در داستان دیدم که چقدر جالب است. این را هم بگویم چون شاید روزی خواهرزادهام بخواهد این مصاحبه را بخواند. من خواهرزادهای دارم که وقتی داشتم این کار را مینوشتم سه سالش بود و من دنبال این بودم برای شخصیت زنی که در داستان است چه اسمی انتخاب کنم که یهو رسیدم به خواهرزادهام و گفتم اسمش را میگذارم ریحانه و اینگونه اسم او در مست جنگ ماندگار شد.
شخصیت دیگری هم در طول داستان اضافه شد به اسم غریبمیرزا که اسمش را خودم ساختم. اصلاً فکر نمیکنم در تاریخ ما شخصیتی به اسم غریبمیرزا باشد. بخشی از آن تخیل من است. بین تمام شخصیتها غیر از جلالالدین که قهرمان داستان است و وضعیتش متفاوت است، غریبمیرزا را جور دیگری دوست دارم و ریحانه هم که معلوم میشود چه علاقهای بهش دارم. اینها شخصیتهایی هستند که در کنار شخصیت اصلی برای من جالب و جذاب بودند. حالا ممکن است برای بقیه شخصیتهای دیگر در داستان جذاب باشند.
میخواهم حاشیهای هم بزنم بر خراسانیبودنم. من اصالتاً خراسانی هستم. تربتحیدریه به دنیا آمدهام. آنجا درس خواندم، مشهد درس خواندم و الان ساکن قمم. برای نوشتن مست جنگ فرصتی را داشتم که دوباره برگردم تربت و آنجا باشم. در منطقه خراسان بهخاطر اینکه در شرقیترین نقطه کنونی ایرانی نسبت به مرکز و پایتخت ایران تغییر و تحولات زبانی کمتری رخ داده است. میتوانم با آدمهایی زندگی کنم که مثل آدمهای 200-300-400-500 سال پیش فکر میکنند و حرف میزنند و این برای من فرصت خوبی بود. خیلی وقتها مینشستم حرفهای بقیه را گوش میکردم که از کجایش میتوانم استفاده کنم، برمیگشتم به گنجینه زبانی خودم. از پدربزرگ، مادربزرگ، دوست، آشنا، والدین و ببینم آنها چه میگفتند و خیلی جاها به من کمک میکرد. من مقداری متأثر از آن فضای لهجه خراسانی هستم که خودم هم با آن لهجه بزرگ شدهام. این فضای فارسیای که در این کتاب داریم از همینجاست.
با توجه به آنچه گفتی و اتفاقی که در رمانت هم میافتد، ما با وطن فارسی مواجهیم. فکر میکنم نیمنگاهی به مخاطب بیرون از ایران مثل تاجیکستان هم داشتی. با توجه به اینکه دو شخصیت مهم تاجیک در داستانت داری. فکر میکنی رمان را فراتر از مخاطب فارسی نوشتن چگونه است و تو با توجه به اینکه تجربه مشابهی داشتی، خودت چطور تحلیل میکنی؟
وقتی به تاریخ علاقهمند میشوی امکان ندارد که به پارههای وطن ایران که صد سال - دویست سال هم نمیشود که از ایران جدا شدهاند، بیتوجه باشی. این را برای مخاطبانی که نمیدانند تاجیک یعنی چه، طبیعتاً اسم تاجیکستان را شنیدهاند. تاجیک نامی است که ترکها بر غیرترکها گذاشتهاند و لفظ ترکی است و در چرخشی به آن تات هم میگویند.
من سعی کردم خودم و نگاهم را به آدمهای آن دوره نزدیک کنم و با نگاه سیاسی امروز به ماجرا نگاه نکنم و ایران آن موقع را ببینم. آنها آن موقع خودشان را ایرانی میدانستند ولی با قومیتهای مختلف. فلانی تاجیک است. فلانی ترکمن است. فلانی عرب است. فلانی کرد است و.... سعی کردم در این حسوحال بیشتر بر کلیات و مشترکات تأکید کنم؛ بر مسأله وطن فرهنگی ما.
ما با جامعهای 400 میلیونی در اطراف کشورمان مواجهیم که یا در مذهب یا در زبان یا در هر دو با آنها مشترکیم. مثلاً ما با هزارههای افغان هم در زبان و هم در مذهب مشترک هستیم. با مردم عراق در مذهب مشترک هستیم. با مردم بحرین در مذهب مشترکیم. با مردم آذربایجان علقه تاریخی داریم و بخشی از کشور ما بودند و جدا شده و حالا به دلایل مختلف از مذهب مشترک هستیم. همه اینها فرصتی بود برای من که به این هم فکر کنم اگر قرار است روزی مخاطب غیرایرانی این کار را بخواند، در عین اینکه من چیزی را وا ندهم، چیزی را به نفع کسی سانسور نکنم، حرفی را حذف نکنم، آن مشترکات را پررنگ کنم و اهمیت آنها را بگویم. تلاش فرهنگ ایرانی اسلامی برای زنده ماندن است. چون وقتی صحبت از فرهنگی ایرانی اسلامی میکنیم، درواقع آدمها مصادیقش میشوند. خواجه نصیرالدین میشود مصداقش، ابوریحان میشود مصداقش، ابنسینا میشود مصداقش و ملاصدرا میشود مصداقش و آدمهای مختلفی. اینها برای زنده و پویاماندن این وضعیت چه کار کردند. من هم سعی کردم در رمانم به فراخور بهشان حضور و بروزی بدهم و امیدوارم اگر روزی فرصت شد که مخاطب غیرایرانی کتاب را بخواند هم از خواندن کارم لذت ببرد و هم هر دو به حس مشترک برسیم.
بهعنوان یک ایرانی وقتی میخواهم درباره تغییر تاریخ و فلسفه تاریخ حرف بزنم ذهن و زبان ایرانی چه میگوید. وقتی صحبت از ایران میکنیم دیگر ایران بدون اسلام را نمیتوانیم ببینیم. در این فلاتی که ما هستیم در فلات ایران، اسلام بدون ایران و ایران بدون اسلام معنا ندارد و این دو تا در هم تنیده هستند و عین 1400 سال با هم پیش آمدهاند و خدمات متقابلی به همدیگر داشتهاند. آمدم با توجه به دغدغه خودمان، دغدغه فرهنگی فکر کردم و حضور و بروز شخصیت نجمالدین کبری در داستان به خاطر همین است. آمدم از همان داشتههای تاریخی خودمان، از داشتههای فرهنگی و تمدنی خودمان برای این بخش از تغییر تاریخ استفاده کردم و بعد آمد جلو و تاریخ تغییر کرد.
تصور و توقعت از مخاطب چیست وقتی کارت را میخواند؟ وقتی کار تو را میخواند دوست داری چه اتفاقی در ذهنش بیفتد؟
خودم سالهای زیادی مخاطب بودم. فرصت این را داشتم با نویسندگانی که در بچگی کتابهایشان را میخواندم در بزرگسالی مواجه شوم. حالا که خودم نویسنده و ویراستارم. خیلی لذتبخش است که خودت را آنجا تصور میکنی. یک بچه کوچک ۱۲-۱۳ ساله را تصور کن که دارد یک کار از نویسندهای ایرانی میخواند. خودش را در آن حسوحال میبیند. با آن درگیر میشود. آن را تصور میکند.
چیزی که من از مخاطب میدانم یعنی کسی که کتاب من را بخواند. آنچه من در ذهنم داشتم وارد ذهن او شود و همان حسوحال و همان دغدغه را تصور کند و دنیایی که من برایش ساختم زنده و جذاب و پویا و جاندار باشد و همراه من بیاید و چیز گنگی برایش نماند. ذهنش را در عین حال درگیر کند و در آخر هم حس رضایت داشته باشد و برایش یک پنجره جدیدی باز کند که میشود یک مفهوم انتزاعی را به شکلهای مختلف و به صورت مصداقی درآورد.
اینجا آدم خوب و بد کیست و ما نسبت به وطنمان باید چه مسئولیتهایی داشته باشیم و چیزهایی از این قبیل.میخواستم مخاطب این باشد. دوست دارم که مخاطبم در عینی که از من راضی است، فرصت جدیدی برایش ایجاد کنم که دنیا را از زاویه دیگری ببیند. این تصور و دغدغه من از مخاطب است.
نقدی که به ژانر تاریخ دگرگون میشود این است که باعث تحریف غیرمستقیم تاریخ و ذهنیت پیداکردن مخاطب میشود. با توجه به این نقد فکر میکنی که مخاطب با خواندن کارهای اینچنینی از جمله کار خود تو به تاریخ علاقهمند میشود یا تاریخ در ذهنش ابهام پیدا میکند. اصلاً آدمها را به اینکه بروند تاریخ بخوانند دلالت میکند؟
نکته اساسیتری میخواهم بگویم. هنر و فرهنگ، تولیدات فرهنگی و هنری غیرایرانی را ببین. مخصوصاً هالیوود و اروپا. الان چند سال از جنگ جهانی دوم میگذرد؟ 87 سال از پایان جنگ جهانی دوم میگذرد؛ 1945 تا 2022. آیا دغدغه فرهنگ و ادبیات غرب درباره جنگ جهانی دوم تمام شده؟ نه. چند تا کار داریم که همچنان دارد تولید میشود؟
دانکرک چهار پنج سال پیش آمد درباره جنگ جهانی دوم. جالب اینجاست که ادبیات تاریخ دگرگون بیشترین موضوعی که بهش پرداخته جنگ جهانی دوم است. مثلاً مهمترین اثر تاریخ دگرگون در دنیا «مردی بر بلندای قلعه» فیلیپ ک. دیک است. این کتاب دغدغهاش این است که اگر آلمان در جنگ جهانی دوم پیروز شود دنیا چه شکلی میشود؟ دغدغه ادبیات ژانر بر خلاف چیزی که فکر میکنند صرفاً سرگرمی نیست. چرا؟ چون ادبیات ژانر مبتنی بر اطلاعات است. تو نمیتوانی یک ادبیات ژانر به مخاطب بدهی ولی اطلاعات ندهی. مهم نیست سطح کیفی کار چقدر است، ولی لازمهاش این است. تو فکر کن میخواهی جنایی بنویسی، میخواهی فانتزی بنویسی، میخواهی علمی-تخیلی بنویسی، میخواهی وحشت بنویسی نمیتوانی صرفاً چیزی را خلقالساعه بیاوری جلو و پشتوانه فرهنگی نداشته باشی. دغدغه اصلی ادبیات ژانر حالا چه تاریخ دگرگون باشد و چه نباشد ارائه غیرمستقیم اطلاعاتی است که برای مخاطب جذاب است. حالا مثلاً میتواند شکل فانتزی پیدا کند و میتواند تاریخ دگرگون باشد.
حالا تاریخ دگرگون چطوری چه فرصتی را ایجاد میکند؟ علاوه بر اینکه میگویند تاریخ راه آینده است، تاریخ دگرگون فرصتی است برای محکزدن انتخابهای کنونیمان. اگر اتفاقی در گذشته افتاده ما و مسئولیتهایمان چه جایگاهی داریم؟ درباره فلسفه تاریخ حرف میزند، اینکه وقتی تاریخ چگونه عوض شود. ما درباره عوضشدن تاریخ نمیتوانیم بهراحتی حرف بزنیم چون بنای عظیمی است که میخواهد تغییر کند. ملتی که تا دیروز شرفی نداشته احترام و اهمیتی نداشته یهو میخواهد باشرف و محترم شود و جایگاهی پیدا کند خب یک بخشش این است که به تاریخش نگاه کند.
برش
ما با جامعهای 400 میلیونی در اطراف کشورمان مواجهیم که یا در مذهب یا در زبان یا در هر دو آنها مشترکیم. مثلاً ما با هزارههای افغان هم در زبان و هم در مذهب مشترک هستیم. با مردم عراق در مذهب مشترک هستیم. با مردم بحرین در مذهب مشترکیم. با مردم آذربایجان علقه تاریخی داریم و بخشی از کشور ما بودند و جدا شده و حالا به دلایل مختلف از مذهب مشترک هستیم. همه اینها فرصتی بود برای من که به این هم فکر کنم اگر قرار است روزی مخاطب غیرایرانی این کار را بخواند، در عین اینکه من چیزی را وا ندهم، چیزی را به نفع کسی سانسور نکنم، حرفی را حذف نکنم، آن مشترکات را پررنگ کنم و اهمیت آنها را بگویم. تلاش فرهنگ ایرانی اسلامی برای زنده ماندن است.
من سعی کردم خودم و نگاهم را به آدمهای آن دوره نزدیک کنم و با نگاه سیاسی امروز به ماجرا نگاه نکنم و ایران آن موقع را ببینم. آنها آن موقع خودشان را ایرانی میدانستند ولی با قومیتهای مختلف. فلانی تاجیک است. فلانی ترکمن است. فلانی عرب است. فلانی کرد است و.... سعی کردم در این حسوحال بیشتر بر کلیات و مشترکات تأکید کنم؛ بر مسأله وطن فرهنگی ما.
در آستانه روز دانشجو شخصیتهای سیاسی به سؤالات دانشگاهیان پاسخ دادند
استمرار حضور مسئولان در میان دانشجویان
گروه سیاسی/ بسیاری از مسئولان ارشد کشور در آستانه شانزدهم آذر و روز دانشجو از این فرصت برای گفتوگوی بیواسطه با طیفهای مختلف دانشجویان و شنیدن نظرات و پاسخ به سؤالات و ابهامات آنها استفاده کردند. قالیباف رئیس مجلس، اژهای رئیس قوه قضائیه، بهادری جهرمی سخنگوی دولت، سعید جلیلی نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی، طحان نظیف سخنگوی شورای نگهبان، زاکانی شهردار تهران و آیتالله محامی نماینده ولی فقیه در استان سیستان و بلوچستان از جمله چهرههای شاخصی بودند که به مناسبت روز دانشجو در جمع دانشگاهیان حاضر شدند.
نیازمند نوسازی هستیم
رئیس مجلس که در جمع دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس حضور یافته بود بار دیگر از ضرورت نوسازی حکمرانی سخن گفت. قالیباف گفت: اگر حکمرانی در زمان و جغرافیای خود اتفاق نیفتد، فایده ندارد؛ مانند جوانی که برآورده شدن خواستههایش مانند ازدواج، خرید مسکن و خودرو در ۴۰ سالگی برای او ارزشی ندارد. وی همچنین ریشه اصلی برخی نارضایتیهای اخیر را مسائل اقتصادی و ناکارآمدیها دانست.
پاسخ اژهای به پرسشهای قضایی
رئیس قوه قضائیه که برای دومین بار در کمتر از یکماه گذشته میزبان نمایندگان تشکلهای دانشجویی بود در پاسخ به پرسش چند نفر از دانشجویان پیرامون تعلل در رسیدگی به پرونده اغتشاشگران، توضیح داد: باید توجه داشت که در مواقع آشوب و اغتشاش، ممکن است عدهای بیگناه یا کمگناه دستگیر شوند و عناصر اصلی و حرفهای خود را مخفی کنند، طبیعتاً تفکیک این عناصر و شناسایی و دستگیری عاملین اصلی زمانی را به خود اختصاص میدهد. رئیس عدلیه همچنین در پاسخ به مطالبه یکی از دانشجویان مبنی بر ضرورت وجود سازکارهایی برای ایجاد تفاهم در نتیجه این قبیل نشستهای رئیس قوه قضائیه با دانشجویان گفت: تدوین سازکار اجرایی برای تفاهم و حصول نتیجه مطلوب از این نشستهای هماندیشی، در دستور کار قرار دارد.
هزینه ساختن آینده را میپردازیم
علی بهادری جهرمی هم که طی دو ماه اخیر در 9 دانشگاه حضور یافته روز دانشجو را در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت گرامی داشت. سخنگوی دولت در جریان گفت و گو با دانشجویان با بیان اینکه فعال و پیشرو بودن هزینه دارد، تأکید کرد: تا زمانی که تلاش میکنیم آینده خود را به دست خودمان بسازیم و آنهم آیندهای شایسته ایران، هزینهاش را هم میپردازیم. او همچنین گفت: دولت سیزدهم نگاهش به داخل و شرق و غرب ایران است، نه شرق و غرب جهان. این دولت بر مسیر درمان کردن دردهای گذشته قرار گرفته است، این دولت بر جوانان و ظرفیت داخلی و نه خارجی تکیه دارد.
تروریست نمی تواند طرفدار آزادی باشد
سعید جلیلی نیز در جمع دانشجویان دانشگاه گیلان اظهار داشت: اینکه امروز از استرالیا در شرق دنیا تا کانادا در غرب دنیا با نخست وزیر کانادا علیه ایران تظاهرات میکنند، این سؤال را در ذهن ایجاد می کند؛ چه شده که موضوع ایران برای آنان مهم شده است؟ وی افزود: مکرون به جایی رسیده که با فلان دلقک ملاقات میکند تا علیه ایران فشار وارد کند، رئیس جمهور امریکا رسماً صحبت میکند، چه شده است؟ آیا واقعا نگران حال ما شدهاند؟ وی با اشاره به شعار «زن، زندگی، آزادی» خاطر نشان کرد: کسی که ۴۰ سال علیه ملت ایران جنگ و ترور را دنبال کرده، میتواند طرفدار آزادی باشد؟ یا کسانی که رفتارهای آنان با زنان آنقدر غلط بوده که در کتاب امپراتوری توهم به آن اشاره شده، میتوانند امروز مدعی کرامت، حقوق و منافع زنان باشند؟ جلیلی با بیان اینکه هم اکنون در یکی از بزنگاههای تاریخ قرار داریم و کشور به نقطه اوجگیری رسیده است، خاطر نشان کرد: ملت ما بعد از سالها رنج مبارزه و فشارهای دشمنان خارجی و مسائل داخلی به نقطه اوجگیری رسیده و تمام تلاش دشمن این است که مردم را از این نقطه برگرداند.
حواشی حضور زاکانی در دانشگاه شریف
بر خلاف نشستهای دو رئیس قوه و سخنگوی دولت با دانشجویان که در فضای گفتوگوی آرام و منطقی برگزار شد، حضور علیرضا زاکانی شهردار تهران در دانشگاه شریف با حواشی متعددی همراه بود. زاکانی در جلسهای که گاه با شعار دادن یا موضعگیری دانشجویان معترض به دیدگاههای او همراه میشد، گفت: صحبت از مبارزه با فساد شد. بنده بارها برای مبارزه با فساد به دادسرا رفتم. اگر اسم کسانی را که با آنها برای فساد مبارزه کردم بگویم تعجب میکنید. وی همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفت: اگر شما فریاد نزنید من مسئول دچار غفلت میشوم. بهخاطر این غفلت شرایط به سمتی رفته که مشکلات بر مردم فشار بیاورد و دشمن سوءاستفاده کند از این ماجرا.
دفاع نماینده ولی فقیه از دانشجوی بلوچ
دانشگاه سیستان و بلوچستان هم دیروز میزبان آیتالله محامی نماینده ولی فقیه در استان بود. دانشجویان بلوچ دانشگاه اگر چه در اعتراض به برخوردار نشدن از فرصت طرح سؤال سالن را برای دقایقی ترک کردند اما مواضع روشنگرانه و منتقدانه آیتالله محامی درباره حق پرسشگری دانشجویان سبب شد که آنها راضی از این مواضع به سالن بازگردند و سخنان خود را مطرح کنند.نماینده ولیفقیه در واکنش به خروج دانشجویان از مسئولان دانشگاه پرسید آیا این دانشجویان متقاضی صحبت بودهاند یا خیر. او در واکنش به پاسخ مدیر فرهنگی دانشگاه که نوبت صحبت صرفاً به مدیران تشکلهای دانشجویی داده شده و مدیران دو تشکل که بلوچ هستند به دلایل شخصی امکان حضور در جلسه را نداشتهاند گفت: شما با این کارتان رابطه ما با دانشجویان را خراب میکنید.محامی در ادامه گفت: هرکس متقاضی صحبت است به او نوبت بدهید در بند این نباشید که عنوان دارد یا نه، با جناح شما هست یا نیست. او خطاب به مسئولان دانشگاه افزود: همین کارها را میکنید که در دانشگاهها مشکل دارید. جسارت و شهامت داشته باشید که دانشجو حرفش را بزند. اگر درست کار کردهاید دفاع کنید و اگر اشتباه کردهاید جبران کنید. شما باید بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری دانشجوی فهیم، آزاد، متعهد و مطالبهگر تربیت کنید که جرأت و جسارت داشته باشد حرف حق را بزند و پای حرف حقش بماند.
نیازمند نوسازی هستیم
رئیس مجلس که در جمع دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس حضور یافته بود بار دیگر از ضرورت نوسازی حکمرانی سخن گفت. قالیباف گفت: اگر حکمرانی در زمان و جغرافیای خود اتفاق نیفتد، فایده ندارد؛ مانند جوانی که برآورده شدن خواستههایش مانند ازدواج، خرید مسکن و خودرو در ۴۰ سالگی برای او ارزشی ندارد. وی همچنین ریشه اصلی برخی نارضایتیهای اخیر را مسائل اقتصادی و ناکارآمدیها دانست.
پاسخ اژهای به پرسشهای قضایی
رئیس قوه قضائیه که برای دومین بار در کمتر از یکماه گذشته میزبان نمایندگان تشکلهای دانشجویی بود در پاسخ به پرسش چند نفر از دانشجویان پیرامون تعلل در رسیدگی به پرونده اغتشاشگران، توضیح داد: باید توجه داشت که در مواقع آشوب و اغتشاش، ممکن است عدهای بیگناه یا کمگناه دستگیر شوند و عناصر اصلی و حرفهای خود را مخفی کنند، طبیعتاً تفکیک این عناصر و شناسایی و دستگیری عاملین اصلی زمانی را به خود اختصاص میدهد. رئیس عدلیه همچنین در پاسخ به مطالبه یکی از دانشجویان مبنی بر ضرورت وجود سازکارهایی برای ایجاد تفاهم در نتیجه این قبیل نشستهای رئیس قوه قضائیه با دانشجویان گفت: تدوین سازکار اجرایی برای تفاهم و حصول نتیجه مطلوب از این نشستهای هماندیشی، در دستور کار قرار دارد.
هزینه ساختن آینده را میپردازیم
علی بهادری جهرمی هم که طی دو ماه اخیر در 9 دانشگاه حضور یافته روز دانشجو را در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت گرامی داشت. سخنگوی دولت در جریان گفت و گو با دانشجویان با بیان اینکه فعال و پیشرو بودن هزینه دارد، تأکید کرد: تا زمانی که تلاش میکنیم آینده خود را به دست خودمان بسازیم و آنهم آیندهای شایسته ایران، هزینهاش را هم میپردازیم. او همچنین گفت: دولت سیزدهم نگاهش به داخل و شرق و غرب ایران است، نه شرق و غرب جهان. این دولت بر مسیر درمان کردن دردهای گذشته قرار گرفته است، این دولت بر جوانان و ظرفیت داخلی و نه خارجی تکیه دارد.
تروریست نمی تواند طرفدار آزادی باشد
سعید جلیلی نیز در جمع دانشجویان دانشگاه گیلان اظهار داشت: اینکه امروز از استرالیا در شرق دنیا تا کانادا در غرب دنیا با نخست وزیر کانادا علیه ایران تظاهرات میکنند، این سؤال را در ذهن ایجاد می کند؛ چه شده که موضوع ایران برای آنان مهم شده است؟ وی افزود: مکرون به جایی رسیده که با فلان دلقک ملاقات میکند تا علیه ایران فشار وارد کند، رئیس جمهور امریکا رسماً صحبت میکند، چه شده است؟ آیا واقعا نگران حال ما شدهاند؟ وی با اشاره به شعار «زن، زندگی، آزادی» خاطر نشان کرد: کسی که ۴۰ سال علیه ملت ایران جنگ و ترور را دنبال کرده، میتواند طرفدار آزادی باشد؟ یا کسانی که رفتارهای آنان با زنان آنقدر غلط بوده که در کتاب امپراتوری توهم به آن اشاره شده، میتوانند امروز مدعی کرامت، حقوق و منافع زنان باشند؟ جلیلی با بیان اینکه هم اکنون در یکی از بزنگاههای تاریخ قرار داریم و کشور به نقطه اوجگیری رسیده است، خاطر نشان کرد: ملت ما بعد از سالها رنج مبارزه و فشارهای دشمنان خارجی و مسائل داخلی به نقطه اوجگیری رسیده و تمام تلاش دشمن این است که مردم را از این نقطه برگرداند.
حواشی حضور زاکانی در دانشگاه شریف
بر خلاف نشستهای دو رئیس قوه و سخنگوی دولت با دانشجویان که در فضای گفتوگوی آرام و منطقی برگزار شد، حضور علیرضا زاکانی شهردار تهران در دانشگاه شریف با حواشی متعددی همراه بود. زاکانی در جلسهای که گاه با شعار دادن یا موضعگیری دانشجویان معترض به دیدگاههای او همراه میشد، گفت: صحبت از مبارزه با فساد شد. بنده بارها برای مبارزه با فساد به دادسرا رفتم. اگر اسم کسانی را که با آنها برای فساد مبارزه کردم بگویم تعجب میکنید. وی همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفت: اگر شما فریاد نزنید من مسئول دچار غفلت میشوم. بهخاطر این غفلت شرایط به سمتی رفته که مشکلات بر مردم فشار بیاورد و دشمن سوءاستفاده کند از این ماجرا.
دفاع نماینده ولی فقیه از دانشجوی بلوچ
دانشگاه سیستان و بلوچستان هم دیروز میزبان آیتالله محامی نماینده ولی فقیه در استان بود. دانشجویان بلوچ دانشگاه اگر چه در اعتراض به برخوردار نشدن از فرصت طرح سؤال سالن را برای دقایقی ترک کردند اما مواضع روشنگرانه و منتقدانه آیتالله محامی درباره حق پرسشگری دانشجویان سبب شد که آنها راضی از این مواضع به سالن بازگردند و سخنان خود را مطرح کنند.نماینده ولیفقیه در واکنش به خروج دانشجویان از مسئولان دانشگاه پرسید آیا این دانشجویان متقاضی صحبت بودهاند یا خیر. او در واکنش به پاسخ مدیر فرهنگی دانشگاه که نوبت صحبت صرفاً به مدیران تشکلهای دانشجویی داده شده و مدیران دو تشکل که بلوچ هستند به دلایل شخصی امکان حضور در جلسه را نداشتهاند گفت: شما با این کارتان رابطه ما با دانشجویان را خراب میکنید.محامی در ادامه گفت: هرکس متقاضی صحبت است به او نوبت بدهید در بند این نباشید که عنوان دارد یا نه، با جناح شما هست یا نیست. او خطاب به مسئولان دانشگاه افزود: همین کارها را میکنید که در دانشگاهها مشکل دارید. جسارت و شهامت داشته باشید که دانشجو حرفش را بزند. اگر درست کار کردهاید دفاع کنید و اگر اشتباه کردهاید جبران کنید. شما باید بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری دانشجوی فهیم، آزاد، متعهد و مطالبهگر تربیت کنید که جرأت و جسارت داشته باشد حرف حق را بزند و پای حرف حقش بماند.
با افزایش تقاضای تجاری در کریدور شمال- جنوب انجام میگیرد
8 کشتی جدید برای صادرات به روسیه
گروه اقتصادی/ برنامه دولت برای رونق تجارت ایران و روسیه وارد فازهای عملیاتی شده و بر اساس برنامهریزیهای صورت گرفته، نه تنها صادرات به این کشور رونق گرفته است بلکه با ورود به عملیات اجرایی کریدور شمال- جنوب و اضافه شدن 3بندر جدید به مقاصد صادراتی ایران در روسیه در هفتههای گذشته، حجم مبادلات تجاری با رشد چشمگیر مواجه شده که در نهایت، تجارت برد- برد دریامحور را برای دو کشور رقم زده است. تجارت ایران و روسیه، با تأکید مقامات دو کشور، بر ضرورت توسعه همکاریهای مشترک و دوجانبه افزایش یافته است.
صادرات ایران به روسیه
آمارهای رسمی منتشر شده از سوی گمرک در 8ماه نخست سال 1401 نشان میدهد ارزش صادرات ایران به روسیه در این بازه زمانی، 466 میلیون و 574 دلار بوده است که هنوز با سیاستگذاریهای صورت گرفته و ظرفیتی که میان دو کشور به لحاظ اقتصادی و سیاسی وجود دارد، فاصله بسیار زیادی دارد، اما همین رقم در این مدت کم بیانگر این است که گامهای ابتدایی برای تجارت با روسیه از سوی ایران با قدرت برداشته شده است.
از سوی دیگر، جدیدترین آمار گمرک روسیه نشان میدهد که دو کشور مشغول افزایش همکاریهای تجاری و اقتصادی دوجانبه هستند و ارزش تجارت طرفین در نیمه اول (بازه زمانی ۶ ماهه) سال ۲۰۲۲ با ۴۴,۹ درصد افزایش نسبت به مدت مشابه سال میلادی گذشته مجموعاً به رقم ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار رسیده است. به موازات آن، ایران با محوریت ناوگان ملی کشتیرانی خود، موفق شده در مسیر تأمین زیرساختهای مورد نیاز برای رونق تجارت با روسیه، اتفاقات خوشایندی را رقم بزند که دامنه آن از در اختیار گرفتن راهبری و تقویت و توسعه بندر سالیانکا در استان آستاراخان روسیه تا اضافه شدن 3بندر ماخاچ کالا، علیا و وی تی اس (همگی در حاشیه دریای خزر) گسترده شده است.
تقویت راهبری بندر سالیانکا
بر اساس گزارشهای منتشر شده از سوی کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، در اختیار گرفتن راهبری بندر سالیانکا جایگاه ویژهای را در حوزه تقویت صادرات کالاهای ایرانی به خود اختصاص میدهد و همین موضوع توانسته افزایش حجم ترابری بار ترانزیتی در کریدور شمال- جنوب را رقم بزند. طبق اعلام کشتیرانی، با تجهیز این بندر به انواع ماشینآلات مناسب از لیفتراکها، لودرها، جرثقیلهای ماشینی و لکوموتیوها گرفته و... که منجر به افزایش توان 30 درصدی صادراتی و 45 درصدی وارداتی این بندر شده، عملیات آن نسبت به مدت مشابه سال 1400 رکوردی تازه ثبت کرده است.
همزمان با اجرای طرح توسعه، بندر سالیانکا طی سالجاری میزبان اولین محموله کانتینر ترانزیتی کریدور شمال- جنوب به مقصد جنوب آسیا نیز بود تا این بندر عملاً در چرخه فعالیت کریدور قرار گیرد و به یکی از حلقههای زنجیره لجستیکی کریدور شمال-جنوب تبدیل شود. اما یکی از مهمترین زیرساختهایی که هم اکنون در این بندر فراهم شده، توسعه 130 درصدی منطقه گمرک موقت از مساحت 7هزار مترمربع به 16هزار مترمربع است که افزایش ظرفیت کالاهای وارداتی را هدف قرار داده و شرایط پهلوگیری و تخلیه همزمان حداقل دو شناور بار وارداتی را امکانپذیر کرده است.
از سوی دیگر، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان راهبر بندر سالیانکا، با سرمایهگذاری 10میلیون دلاری توانسته جرثقیل 32 تنی را خریداری کرده که با بهرهبرداری از آن محدودیت تناژ تخلیه و بارگیری رفع شده و حمل بار در قالب کانتینرهای 40 فوتی در بارهای ترانزیتی میسر شده است، ضمن اینکه یارد مخصوص کانتینر با مساحتی قابل توجه بهعنوان یک الزام بندری نیز تأمین شده است.
تسهیل روند تخلیه و بارگیری کالاها
باید به این نکته هم اشاره کرد که هنوز ضعفهای بسیاری در تجارت ایران و روسیه وجود دارد که در حال برطرف شدن است، بخصوص اینکه صادرکنندگان و فعالان اقتصادی همچنان از کندی روند حمل بار صادراتی خود به مقصد روسیه گلایهمند هستند که در این راستا با برنامهریزی صورت گرفته، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران موفق شده کریدور سرد در بندر سالیانکا را بسازد و با احداث آن، امکان انتقال محصولات سردخانهای از جمله میوه و سبزیجات را پس از حمل با کشتی از کانتینرهای یخچالی به کامیونهای یخچالی فراهم کند تا بار به سراسر روسیه حمل شود.
کندی روند حمل بار بخشخصوصی هم که بارها مورد انتقاد فعالان اقتصادی قرار گرفته است، عمدتاً بهدلیل نبود زیرساختهایی بوده که با برنامهریزیهای صورت گرفته در حال رفع است، به نحوی که به منظور سرعتبخشی به انجام عملیات تخلیه و بارگیری و نیز افزایش تردد کشتیها به بنادر روسیه 3بندر جدید ماخاچ کالا، علیا و وی تی اس نیز به ظرفیتهای بندر سالیانکا اضافه شده است. بر این اساس، مقرر شده تا امکانات بیشتری برای استفاده از تمام ظرفیتهای این بنادر و انتقال حجم بیشتری از کالاهای ترانزیتی و صادراتی فراهم شود، بنابراین پیشبینی میشود سرعت کشتیها، سرعت سفر و سرعت تخلیه و بارگیری بیش از پیش افزایش پیدا کند، به نحوی که به نظر میرسد با توزیع متوازن و هوشمندانه اعزام کشتیها به این بنادر، تخلیه کالاهای صادراتی افزایش یابد و در نتیجه شرکت کشتیرانی دریای خزر میتواند با ظرفیت موجود خود، کالاهای بیشتری را به مقاصد روسیه حمل کند. اکنون این فرایند آغاز شده و در حال حاضر چندین فروند کشتی در بنادر روسیه مشغول تخلیه کالاهای صادراتی هستند. همچنین بنادر ایرانی دریای خزر با مذاکرات و توافقهایی که با مسئولان سازمان بنادر و دریانوردی صورت گرفته است نسبت به گذشته تا حدودی سرعت تخلیه و بارگیری را افزایش دادهاند.
به موازات، تعمیر و نوسازی خطوط ریلی بندر سالیانکا نیز یکی از اقداماتی بوده که در راستای تقویت زیرساختهای این بندر صورت گرفته است که در کنار تعمیر ریلهای جرثقیلهای پرتابل به همراه لکوموتیوهای موجود از جمله اقدامات جدی بوده است که پیشبینی میشود در تسریع روند حملونقل کالا از طریق این بندر کمک شایان توجهی کند. ضمن اینکه باید به این مجموعه اقدامات، افزایش ظرفیت بالابرهای غلات و ساخت انبار 10 هزار تنی غلات را هم اضافه کرد که نقش مهمی در واردات غلات از روسیه ایفا خواهد کرد.
تقویت ظرفیت صادراتی به روسیه
کامبیز جهانبانی، مدیرعامل کشتیرانی دریای خزر در گفتوگو با «ایران» میگوید: با وجود تحریمهای ظالمانه اعمال شده، ناوگان ملی کشتیرانی ایران موفق به تأمین 8 فروند شناور تازه نفس برای افزایش ظرفیت صادراتی کشور به مقاصد بنادر شمالی حاشیه خزر و توسعه شبکه ترانزیتی در این مسیر شده است که بر این اساس، خرید 4 فروند شناور جدید و ثبت سفارش ساخت 4فروند شناور جنرال کارگو و کانتینری صورت گرفته است.
وی میافـــزایـد: خــریـــد و الحـــاق کانتینرهای مورد نیاز توانسته سرعت شبکه حملونقل در دریای خزر را متحول کند، این در حالی است که برنامههای طراحی شده در شرکت کشتیرانی دریایی خزر به توسعه زیرساختهای لجستیکی بهصورت همزمان منتهی شده است که بر این اساس به نظر میرسد در صورت لایروبی کانالهای ورودی به بنادر کشور روسیه، ظرفیت حملونقل صادراتی ایران به مقصد این کشور نیز، از رشد چشمگیری برخوردار خواهد شد.
به گفته جهانبانی، بر اساس توافقهای صورت گرفته از سوی شرکت کشتیرانی دریایی خزر در حوزه توسعه شبکه بندری در کشور روسیه، به تازگی 3بندر جدید نیز به جمع مقاصد صادراتی ایران اضافه شدهاند.
صادرات ایران به روسیه
آمارهای رسمی منتشر شده از سوی گمرک در 8ماه نخست سال 1401 نشان میدهد ارزش صادرات ایران به روسیه در این بازه زمانی، 466 میلیون و 574 دلار بوده است که هنوز با سیاستگذاریهای صورت گرفته و ظرفیتی که میان دو کشور به لحاظ اقتصادی و سیاسی وجود دارد، فاصله بسیار زیادی دارد، اما همین رقم در این مدت کم بیانگر این است که گامهای ابتدایی برای تجارت با روسیه از سوی ایران با قدرت برداشته شده است.
از سوی دیگر، جدیدترین آمار گمرک روسیه نشان میدهد که دو کشور مشغول افزایش همکاریهای تجاری و اقتصادی دوجانبه هستند و ارزش تجارت طرفین در نیمه اول (بازه زمانی ۶ ماهه) سال ۲۰۲۲ با ۴۴,۹ درصد افزایش نسبت به مدت مشابه سال میلادی گذشته مجموعاً به رقم ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار رسیده است. به موازات آن، ایران با محوریت ناوگان ملی کشتیرانی خود، موفق شده در مسیر تأمین زیرساختهای مورد نیاز برای رونق تجارت با روسیه، اتفاقات خوشایندی را رقم بزند که دامنه آن از در اختیار گرفتن راهبری و تقویت و توسعه بندر سالیانکا در استان آستاراخان روسیه تا اضافه شدن 3بندر ماخاچ کالا، علیا و وی تی اس (همگی در حاشیه دریای خزر) گسترده شده است.
تقویت راهبری بندر سالیانکا
بر اساس گزارشهای منتشر شده از سوی کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، در اختیار گرفتن راهبری بندر سالیانکا جایگاه ویژهای را در حوزه تقویت صادرات کالاهای ایرانی به خود اختصاص میدهد و همین موضوع توانسته افزایش حجم ترابری بار ترانزیتی در کریدور شمال- جنوب را رقم بزند. طبق اعلام کشتیرانی، با تجهیز این بندر به انواع ماشینآلات مناسب از لیفتراکها، لودرها، جرثقیلهای ماشینی و لکوموتیوها گرفته و... که منجر به افزایش توان 30 درصدی صادراتی و 45 درصدی وارداتی این بندر شده، عملیات آن نسبت به مدت مشابه سال 1400 رکوردی تازه ثبت کرده است.
همزمان با اجرای طرح توسعه، بندر سالیانکا طی سالجاری میزبان اولین محموله کانتینر ترانزیتی کریدور شمال- جنوب به مقصد جنوب آسیا نیز بود تا این بندر عملاً در چرخه فعالیت کریدور قرار گیرد و به یکی از حلقههای زنجیره لجستیکی کریدور شمال-جنوب تبدیل شود. اما یکی از مهمترین زیرساختهایی که هم اکنون در این بندر فراهم شده، توسعه 130 درصدی منطقه گمرک موقت از مساحت 7هزار مترمربع به 16هزار مترمربع است که افزایش ظرفیت کالاهای وارداتی را هدف قرار داده و شرایط پهلوگیری و تخلیه همزمان حداقل دو شناور بار وارداتی را امکانپذیر کرده است.
از سوی دیگر، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان راهبر بندر سالیانکا، با سرمایهگذاری 10میلیون دلاری توانسته جرثقیل 32 تنی را خریداری کرده که با بهرهبرداری از آن محدودیت تناژ تخلیه و بارگیری رفع شده و حمل بار در قالب کانتینرهای 40 فوتی در بارهای ترانزیتی میسر شده است، ضمن اینکه یارد مخصوص کانتینر با مساحتی قابل توجه بهعنوان یک الزام بندری نیز تأمین شده است.
تسهیل روند تخلیه و بارگیری کالاها
باید به این نکته هم اشاره کرد که هنوز ضعفهای بسیاری در تجارت ایران و روسیه وجود دارد که در حال برطرف شدن است، بخصوص اینکه صادرکنندگان و فعالان اقتصادی همچنان از کندی روند حمل بار صادراتی خود به مقصد روسیه گلایهمند هستند که در این راستا با برنامهریزی صورت گرفته، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران موفق شده کریدور سرد در بندر سالیانکا را بسازد و با احداث آن، امکان انتقال محصولات سردخانهای از جمله میوه و سبزیجات را پس از حمل با کشتی از کانتینرهای یخچالی به کامیونهای یخچالی فراهم کند تا بار به سراسر روسیه حمل شود.
کندی روند حمل بار بخشخصوصی هم که بارها مورد انتقاد فعالان اقتصادی قرار گرفته است، عمدتاً بهدلیل نبود زیرساختهایی بوده که با برنامهریزیهای صورت گرفته در حال رفع است، به نحوی که به منظور سرعتبخشی به انجام عملیات تخلیه و بارگیری و نیز افزایش تردد کشتیها به بنادر روسیه 3بندر جدید ماخاچ کالا، علیا و وی تی اس نیز به ظرفیتهای بندر سالیانکا اضافه شده است. بر این اساس، مقرر شده تا امکانات بیشتری برای استفاده از تمام ظرفیتهای این بنادر و انتقال حجم بیشتری از کالاهای ترانزیتی و صادراتی فراهم شود، بنابراین پیشبینی میشود سرعت کشتیها، سرعت سفر و سرعت تخلیه و بارگیری بیش از پیش افزایش پیدا کند، به نحوی که به نظر میرسد با توزیع متوازن و هوشمندانه اعزام کشتیها به این بنادر، تخلیه کالاهای صادراتی افزایش یابد و در نتیجه شرکت کشتیرانی دریای خزر میتواند با ظرفیت موجود خود، کالاهای بیشتری را به مقاصد روسیه حمل کند. اکنون این فرایند آغاز شده و در حال حاضر چندین فروند کشتی در بنادر روسیه مشغول تخلیه کالاهای صادراتی هستند. همچنین بنادر ایرانی دریای خزر با مذاکرات و توافقهایی که با مسئولان سازمان بنادر و دریانوردی صورت گرفته است نسبت به گذشته تا حدودی سرعت تخلیه و بارگیری را افزایش دادهاند.
به موازات، تعمیر و نوسازی خطوط ریلی بندر سالیانکا نیز یکی از اقداماتی بوده که در راستای تقویت زیرساختهای این بندر صورت گرفته است که در کنار تعمیر ریلهای جرثقیلهای پرتابل به همراه لکوموتیوهای موجود از جمله اقدامات جدی بوده است که پیشبینی میشود در تسریع روند حملونقل کالا از طریق این بندر کمک شایان توجهی کند. ضمن اینکه باید به این مجموعه اقدامات، افزایش ظرفیت بالابرهای غلات و ساخت انبار 10 هزار تنی غلات را هم اضافه کرد که نقش مهمی در واردات غلات از روسیه ایفا خواهد کرد.
تقویت ظرفیت صادراتی به روسیه
کامبیز جهانبانی، مدیرعامل کشتیرانی دریای خزر در گفتوگو با «ایران» میگوید: با وجود تحریمهای ظالمانه اعمال شده، ناوگان ملی کشتیرانی ایران موفق به تأمین 8 فروند شناور تازه نفس برای افزایش ظرفیت صادراتی کشور به مقاصد بنادر شمالی حاشیه خزر و توسعه شبکه ترانزیتی در این مسیر شده است که بر این اساس، خرید 4 فروند شناور جدید و ثبت سفارش ساخت 4فروند شناور جنرال کارگو و کانتینری صورت گرفته است.
وی میافـــزایـد: خــریـــد و الحـــاق کانتینرهای مورد نیاز توانسته سرعت شبکه حملونقل در دریای خزر را متحول کند، این در حالی است که برنامههای طراحی شده در شرکت کشتیرانی دریایی خزر به توسعه زیرساختهای لجستیکی بهصورت همزمان منتهی شده است که بر این اساس به نظر میرسد در صورت لایروبی کانالهای ورودی به بنادر کشور روسیه، ظرفیت حملونقل صادراتی ایران به مقصد این کشور نیز، از رشد چشمگیری برخوردار خواهد شد.
به گفته جهانبانی، بر اساس توافقهای صورت گرفته از سوی شرکت کشتیرانی دریایی خزر در حوزه توسعه شبکه بندری در کشور روسیه، به تازگی 3بندر جدید نیز به جمع مقاصد صادراتی ایران اضافه شدهاند.
امیرعبداللهیان در پاسخ به شبکه CNN:
اغتشاشات در ایران تمام شده است
وزیر امور خارجه کشورمان روز گذشته با حضور در وزارت خارجه بوسنی و هرزگوین با همتای بوسنیایی خود دیدار و گفتوگو کرد. پس از این دیدار حسین امیرعبداللهیان و خانم بیسرا ترکوویچ در کنفرانس خبری حاضر شدند.
امیرعبداللهیان درخصوص نشست خود با همتای بوسنیاییاش گفت: طیف گستردهای از موضوعات را در این نشست مورد رایزنی قرار دادیم که از تحولات انتخاباتی تشکیل دولت بوسنی تا تحولات اوکراین، افغانستان و فلسطین را دربر میگرفت. رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان با اعلام اینکه در ۹ ماه گذشته حجم مبادلات تجاری دو کشور ۵۳ درصد افزایش یافته است، گفت: در این رایزنی توافق کردیم کمیسیون مشترک اقتصادی را برگزار و مناسبات دوجانبه را بیش از گذشته فعال کنیم. امیرعبداللهیان در خصوص جنگ اوکراین نیز گفت: در این نشست دوجانبه به نگرانی از تداوم جنگ پرداختیم؛ ما مخالف تداوم جنگ در اوکراین و دیگر نقاط جهان هستیم. وزیر امور خارجه درخصوص تحرکات ضدایرانی اخیر امریکا و شرکای آن گفت: به همکارم خانم ترکوویچ درخصوص اتهامات امریکا و تعدادی از کشورهای غربی که در زمینه حقوق بشر وارد میکنند، توضیح دادم. وی ادامه داد: متأسفانه کماکان سیاست امریکا دوگانه است و تروریسم را به خوب و بد تقسیم کرده است.
سؤال خبرنگار بوسنیایی درباره حوادث ایران
در این کنفرانس خبری، خبرنگار شبکه N1 بوسنی و هرزگوین که توسط شبکه سیانان راهاندازی شده در خصوص حوادث اخیر سؤال کرد. امیرعبداللهیان در پاسخ گفت: اغتشاشات در ایران تمام شده و میتوانید به ایران سفر کنید و از نزدیک ببینید. وی همچنین در توصیف اتفاقات اخیر گفت: در هشت هفته اخیر موجی از اغتشاش و ترور طراحی شده توسط دشمنان مردم ایران رخ داده است. رئیس دستگاه دیپلماسی برای توضیح بهتر این حوادث با اشاره به طراحی امریکا برای سقوط دولت عادل عبدالمهدی که در مسیر استقلال کشورش تلاش میکرد، گفت: دولت عراق سقوط کرد و یک هفته بعد مقامات امریکا در گزارش به رئیس جمهور این کشور گفتند ما توانستیم در کشوری که ۴۱ میلیون نفر جمعیت دارد با آوردن جمعیت ۳۰ هزار نفری به خیابان دولت را ساقط کنیم. امیرعبداللهیان در جمعبندی این مسأله گفت: آنچه شما در فضای مجازی و رسانهها میبینید چیزی شبیه به همین مسأله است؛ امریکاییها انرژی و نفت ایران را میخواهند و برای آن هیاهوی رسانهای ساختهاند.
حمایت وزیر خارجه بوسنی از ایران
وزیر خارجه بوسنی و هرزگوین نیز از این سخنان امیرعبداللهیان حمایت کرد. وی با به سر انداختن روسری خطاب به خبرنگار نزدیک به سیانان گفت: امروز اگر من روسری استفاده میکردم واکنش شما چه بود؟ این پیشداوری شماست و نباید با این پیشداوریها حقانیت ایران را اشتباه معرفی کرد. وزیر خارجه بوسنی و هرزگوین در ابتدای کنفرانس خبری با اشاره به سیامین سال شروع روابط دو کشور گفت: ایران همیشه کشور دوست و شریک ما بوده و در زمان جنگ بوسنی و دفاع از خاک این کشور در کنار ما بود و کمکهای زیادی به ما کرده است. بیسرا ترکوویچ ادامه داد: درخصوص بحران انرژی جهان و تورم جهانی تبادل نظر کردیم و از زمینههای تأمین نیازهای مرتبط با انرژی سخن گفتیم. گفتنی است، روز گذشته حسین امیرعبداللهیان نماز ظهر را در مسجد قاضی خسروبیگ خواند و سپس بر سر مزار علی عزت بگوویچ اولین رئیس جمهور مسلمان بوسنی و هرزگوین و همچنین شهدای بوسنی حاضر شد. در ادامه دیدارها رئیس دستگاه دیپلماسی با نایب رئیس مجلس اقوام بوسنی، رئیس علمای جامعه اسلامی بوسنی و همچنین ایرانیان ساکن این کشور دیدار و گفتوگو کرد.
امیرعبداللهیان درخصوص نشست خود با همتای بوسنیاییاش گفت: طیف گستردهای از موضوعات را در این نشست مورد رایزنی قرار دادیم که از تحولات انتخاباتی تشکیل دولت بوسنی تا تحولات اوکراین، افغانستان و فلسطین را دربر میگرفت. رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان با اعلام اینکه در ۹ ماه گذشته حجم مبادلات تجاری دو کشور ۵۳ درصد افزایش یافته است، گفت: در این رایزنی توافق کردیم کمیسیون مشترک اقتصادی را برگزار و مناسبات دوجانبه را بیش از گذشته فعال کنیم. امیرعبداللهیان در خصوص جنگ اوکراین نیز گفت: در این نشست دوجانبه به نگرانی از تداوم جنگ پرداختیم؛ ما مخالف تداوم جنگ در اوکراین و دیگر نقاط جهان هستیم. وزیر امور خارجه درخصوص تحرکات ضدایرانی اخیر امریکا و شرکای آن گفت: به همکارم خانم ترکوویچ درخصوص اتهامات امریکا و تعدادی از کشورهای غربی که در زمینه حقوق بشر وارد میکنند، توضیح دادم. وی ادامه داد: متأسفانه کماکان سیاست امریکا دوگانه است و تروریسم را به خوب و بد تقسیم کرده است.
سؤال خبرنگار بوسنیایی درباره حوادث ایران
در این کنفرانس خبری، خبرنگار شبکه N1 بوسنی و هرزگوین که توسط شبکه سیانان راهاندازی شده در خصوص حوادث اخیر سؤال کرد. امیرعبداللهیان در پاسخ گفت: اغتشاشات در ایران تمام شده و میتوانید به ایران سفر کنید و از نزدیک ببینید. وی همچنین در توصیف اتفاقات اخیر گفت: در هشت هفته اخیر موجی از اغتشاش و ترور طراحی شده توسط دشمنان مردم ایران رخ داده است. رئیس دستگاه دیپلماسی برای توضیح بهتر این حوادث با اشاره به طراحی امریکا برای سقوط دولت عادل عبدالمهدی که در مسیر استقلال کشورش تلاش میکرد، گفت: دولت عراق سقوط کرد و یک هفته بعد مقامات امریکا در گزارش به رئیس جمهور این کشور گفتند ما توانستیم در کشوری که ۴۱ میلیون نفر جمعیت دارد با آوردن جمعیت ۳۰ هزار نفری به خیابان دولت را ساقط کنیم. امیرعبداللهیان در جمعبندی این مسأله گفت: آنچه شما در فضای مجازی و رسانهها میبینید چیزی شبیه به همین مسأله است؛ امریکاییها انرژی و نفت ایران را میخواهند و برای آن هیاهوی رسانهای ساختهاند.
حمایت وزیر خارجه بوسنی از ایران
وزیر خارجه بوسنی و هرزگوین نیز از این سخنان امیرعبداللهیان حمایت کرد. وی با به سر انداختن روسری خطاب به خبرنگار نزدیک به سیانان گفت: امروز اگر من روسری استفاده میکردم واکنش شما چه بود؟ این پیشداوری شماست و نباید با این پیشداوریها حقانیت ایران را اشتباه معرفی کرد. وزیر خارجه بوسنی و هرزگوین در ابتدای کنفرانس خبری با اشاره به سیامین سال شروع روابط دو کشور گفت: ایران همیشه کشور دوست و شریک ما بوده و در زمان جنگ بوسنی و دفاع از خاک این کشور در کنار ما بود و کمکهای زیادی به ما کرده است. بیسرا ترکوویچ ادامه داد: درخصوص بحران انرژی جهان و تورم جهانی تبادل نظر کردیم و از زمینههای تأمین نیازهای مرتبط با انرژی سخن گفتیم. گفتنی است، روز گذشته حسین امیرعبداللهیان نماز ظهر را در مسجد قاضی خسروبیگ خواند و سپس بر سر مزار علی عزت بگوویچ اولین رئیس جمهور مسلمان بوسنی و هرزگوین و همچنین شهدای بوسنی حاضر شد. در ادامه دیدارها رئیس دستگاه دیپلماسی با نایب رئیس مجلس اقوام بوسنی، رئیس علمای جامعه اسلامی بوسنی و همچنین ایرانیان ساکن این کشور دیدار و گفتوگو کرد.
در گفت و گو با بی بی سی جهانی مطرح شد
ریچارد هاس: نقش بین المللی امریکا افول کرده است
موضوع تعهدات امریکا در قبال کشورها و مناطق مختلف و در یک کلام در قبال نظام بینالملل دوران گذار به یکی از مهمترین مؤلفههایی تبدیل شده است که استراتژیستها و نظریهپردازان امریکایی در مورد آن بحث و گفتوگو میکنند. آینده امریکا در نظام بینالملل چگونه خواهد بود؟ امریکا چگونه میخواهد بحرانهای ایجاد شده را مدیریت کند؟ امریکا در نظام بینالملل آینده چه جایگاهی خواهد داشت؟ بر این اساس با توجه به تحولات و بحرانهای مختلف جاری در نظام بینالملل، اندیشمندان امریکایی پاسخهای مختلف در این زمینه ارائه میدهند. اما آنچه مسلم است این است که قدرت امریکا همانند سالهای نظام دوقطبی و بعد از پایان جنگ جهانی اول نیست. اکنون هم امریکا با چالشهای داخلی مواجه شده است و هم بازیگران مختلف بینالمللی در قالب قدرتهای نوظهور، امریکا را به چالش کشیدهاند و به نظر میرسد که امریکا به صورت یکجانبه نمیتواند با این بحرانها مقابله کند. نکته کلیدی که وجود دارد، عبارت است از اینکه امریکا دیگر نمیتواند همانند گذشته در نظام بینالملل ایفای نقش کند و مسأله افول قدرت امریکا در حال نمایان شدن است. هرچند امریکاییها سعی میکنند وضع موجود را به تأخیر بیندازند، اما و در واقع متغیرهای در حال شکلگیری نشان دهنده شکلگیری وضعیتی جدید است.
ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ در نظام بینالملل، بحران اوکراین و حضور روسیه در اروپا، ایران و متحدانش در غرب آسیا، کره شمالی در آسیای شرقی، گسترش جریانات چپگرایانه در امریکای لاتین، ظهور جریانهای راست افراطی در قلب اروپا و تغییرات اقلیمی نشاندهنده این است که ایالات متحده بهصورت یکجانبهگرایانه توانایی مدیریت بحرانها را ندارد و به دنبال ائتلافسازی و کاهش تعامل عمیق خود با بحرانهای پیشرو است. اینکه در سال 2017 اسفان والت و جان مرشایمر دو نظریهپرداز واقعگرا (رئالیست) در مقالهای مشترک عنوان میکنند که ایالات متحده باید تعهدات خود را کاهش دهد و به سمت موازنهسازی از طریق دکترین موازنه فراساحلی برود.در همین زمینه «ریچارد هاس»، یکی از برجستهترین اندیشمندان و نویسندگان پیشرو سیاست خارجی امریکا و رئیس شورای روابط خارجی و یکی از مقامات سابق کاخ سفید در مصاحبهای با شبکه الجزیره انگلیسی به تشریح وضعیت کنونی امریکا در جهان و نقش آن در سیاستگذاریهای بینالمللی پرداخته است.ریچارد هاس در این گفتوگو درباره اینکه آیا نقش بینالمللی ایالات متحده افول کرده و از این پس نقش کمرنگتری در نظم جدید جهان خواهد داشت و اینکه آیا فصل مشارکت امریکا در جهان پایان یافته و فصل جدیدی آغاز شده است، گفت: بله، دو مسأله مهم وجود دارد که این شرایط را به وجود میآورد:
1- حضور بازیگران قدرتمند در نظام بینالملل
یکی از متغیرهای اصلی پدیدار شدن مجدد تنشها میان قدرتهای بزرگ متخاصم است که بسیاری فکر میکردند با پایان جنگ سرد تمام شده اما اکنون امریکا خودش را در وضعیتی میبیند که با دو قدرت متخاصم یعنی روسیه و چین و دو قدرت متوسط یعنی ایران و کره شمالی سروکار دارد.
2- تغییرات اقلیمی در سطح جهان
دومین مسأله این است که ما در دورانی زندگی میکنیم که میتواند با چالشهای جهانی تعریف شود. ما در پایان داستان پاندمی کرونا هستیم، کاملاً مشهود است که تغییر اقلیم با بیشترین تأثیر خود در حال وقوع است.
3- بحرانهای داخلی امریکا
سوم اینکه مسائلی وجود دارد که به خودمان مربوط میشود. امریکا بهطور اساسی به عنوان یک کشور تغییر کرده و دیگر چیزی تحت عنوان اجماع درباره سیاست خارجی امریکا وجود ندارد. در واقع در امریکا دیگر هیچ اجماع نظری درباره هیچ چیزی وجود ندارد. اختلاف و دودستگی در بین ما از همیشه بیشتر شده است. از نظر من این عصر را میتوان به عنوان ترکیب این دو چالش جهانی و ژئوپلیتیکی در مقابل امریکا تعریف کرد. ما همانند دیگر کشورها نیستیم، ما در ۷۵ سال گذشته نقشی بزرگ در جهان ایفا کردهایم اما اکنون مطمئن نیستم که آماده باشیم به همان اندازه نقشی بزرگ ایفا کنیم.
ریچارد هاس در 17 دی ماه سال 1399 و بعد از تسخیر کنگره توسط ترامپیستها در توئیتی، وضعیت کنونی امریکا را پیشبینی کرده است و در همان سال میگوید که عصر پسا امریکایی آغاز شده است و در توئیت خود میگوید: شاهد تصاویری هستیم که هرگز گمان نمیکردم روزی در امریکا شاهد آن باشیم. در بعضی پایتختهای دیگر بله اما نه اینجا در امریکا. بعید است که از این پس، دیگران مثل قبل به ما نگاه کنند؛ احترام بگذارند، بترسند یا متکی شوند. اگر آغاز دوران پساامریکا تاریخ مشخصی داشته باشد، مطمئناً امروز است.
تأثیر بحرانهای بینالمللی بر امریکا
ریچارد هاس در ادامه مصاحبه خود با خبرگزاری الجزیره انگلیسی درباره اهمیت مشارکت امریکا در مسائل جهانی گفت: شاید مردم فکر کنند که جنگ اوکراین به صورت یکجانبه بر زندگی روزانه امریکاییها تأثیر ندارد و یا اینکه اکنون دیگر مثل حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر نیست و جنگها از داخل امریکا به کشورهای دیگری چون افغانستان و عراق کشیده شده و در آنجا ادامه یافته است اما مردم باید این حقیقت را متوجه باشند اینکه جهان چطور بر ما تأثیر میگذارد و ما چگونه بر جهان تأثیر میگذاریم، یک مسیر دوطرفه است. مردم باید متوجه باشند که امنیت ملی یک سکه دو طرفه است با مسائلی که در داخل رخ میدهد و مسائلی که در سطح بینالمللی رخ میدهد. اکنون چالش رهبری دشوارتر شده است. هاس در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ امریکا و نگرانی نسبت به انزواگرایی فلجکننده در سیاستهای این کشور گفت: من شاهد این سیاستها در هر دو حزب هستم. در حال حاضر در هیچ یک از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه شاهد حضور نمایندگانی که فلسفه حفظ برتری امریکا در جهان را داشته باشند، نیستیم و این احتمال وجود دارد که ما در سال ۲۰۲۴ میلادی افرادی را داشته باشیم که بیشتر نماینده بخش میانهروی این طیف هستند. اما گمان نمیکنم به این زودیها نئو-انزواگرایان بر سیاستهای امریکا سلطه پیدا کنند.
وی درباره جنگ اوکراین و اینکه اکنون اوکراین چه معنایی برای امریکا و قدرتهای غربی دارد و آیا اوکراین در حال حاضر یک چالش تعریف میشود یا میتوانیم از کنار آن عبور کنیم، گفت: دولت امریکا به هیچ وجه از کنار این ماجرا نمیگذرد و در هر دو حزب اکثریت قاطعی وجود دارد که از مقاومت و ایستادگی در برابر حمله روسیه به اوکراین حمایت میکنند. ممکن است با توجه به شرایط، مقیاس کمکهای امریکا به اوکراین یا بخشهایی از پیشنهاد صلحی تغییر کند اما امریکاییهایی که بر این جنگ تمرکز کردهاند کاملاً از خط مشی جو بایدن، رئیس جمهور امریکا در این رابطه حمایت میکنند. اکنون قرار نیست اتفاقی که در رابطه با افغانستان افتاد در رابطه با اوکراین نیز رخ دهد البته من از کاری که در افغانستان انجام دادیم حمایت نمیکنم. بسیاری خواستار ادامه حضور امریکا در افغانستان بودند اما در هر حال رئیس جمهور تصمیم به خروج نیروهای امریکایی از افغانستان گرفت. در هرصورت نباید اتفاقات و تصمیمات اتخاذ شده در رابطه با افغانستان را به عنوان مدل و الگوی کل سیاست خارجه امریکا درنظر گرفت. بایدن و اطرافیانش قویاً باور داشتند که افغانستان جایی نیست که امریکا بخواهد به سرمایهگذاری خود در آن ادامه دهد اما بایدن صریحاً اعلام کرده که تمایل دارد در اوکراین و همچنین در تایوان در مقابل چین سرمایهگذاری کند.
ائتلافسازی برای مقابله با چین و روسیه
ریچارد هاس درباره ادامه ایفای نقش امریکا در جهان و مشارکت در مسائل بینالمللی گفت: ما نمیتوانیم در رابطه با چین و روسیه به صورت یکجانبه اقدام کنیم بلکه باید به دنبال ایجاد ائتلافهایی باشیم که با دیپلماسی، طرح اضطراری نظامی و همچنین طرح اضطراری اقتصادی سروکار داشته باشد. ما همچنین میتوانیم گزینه اعمال تحریم علیه چین را در نظر داشته باشیم، نه آنهایی که تنها تهدیدی برای چین هستند بلکه آنهایی که باعث شود چین متوجه شود که هرگونه استفاده از زور علیه تایوان هزینهای گزاف به همراه خواهد داشت. ما باید با کشورهای همفکر ائتلافهایی تشکیل دهیم تا بهطور مؤثر به مشکلات جهانی رسیدگی کنیم. این کارشناس سیاست خارجی درخصوص نحوه تعامل با چین و روسیه گفت که در مورد این دو کشور نمیتوان به صورت «یکجانبه» کار کرد و بر لزوم ایجاد یک «ائتلاف» تأکید کرد. او رویکرد اول را بر پایه دیپلماسی خواند و از نگاه او، مورد بعد برنامهریزی نظامی و حتی اقتصادی محتمل است.
ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ در نظام بینالملل، بحران اوکراین و حضور روسیه در اروپا، ایران و متحدانش در غرب آسیا، کره شمالی در آسیای شرقی، گسترش جریانات چپگرایانه در امریکای لاتین، ظهور جریانهای راست افراطی در قلب اروپا و تغییرات اقلیمی نشاندهنده این است که ایالات متحده بهصورت یکجانبهگرایانه توانایی مدیریت بحرانها را ندارد و به دنبال ائتلافسازی و کاهش تعامل عمیق خود با بحرانهای پیشرو است. اینکه در سال 2017 اسفان والت و جان مرشایمر دو نظریهپرداز واقعگرا (رئالیست) در مقالهای مشترک عنوان میکنند که ایالات متحده باید تعهدات خود را کاهش دهد و به سمت موازنهسازی از طریق دکترین موازنه فراساحلی برود.در همین زمینه «ریچارد هاس»، یکی از برجستهترین اندیشمندان و نویسندگان پیشرو سیاست خارجی امریکا و رئیس شورای روابط خارجی و یکی از مقامات سابق کاخ سفید در مصاحبهای با شبکه الجزیره انگلیسی به تشریح وضعیت کنونی امریکا در جهان و نقش آن در سیاستگذاریهای بینالمللی پرداخته است.ریچارد هاس در این گفتوگو درباره اینکه آیا نقش بینالمللی ایالات متحده افول کرده و از این پس نقش کمرنگتری در نظم جدید جهان خواهد داشت و اینکه آیا فصل مشارکت امریکا در جهان پایان یافته و فصل جدیدی آغاز شده است، گفت: بله، دو مسأله مهم وجود دارد که این شرایط را به وجود میآورد:
1- حضور بازیگران قدرتمند در نظام بینالملل
یکی از متغیرهای اصلی پدیدار شدن مجدد تنشها میان قدرتهای بزرگ متخاصم است که بسیاری فکر میکردند با پایان جنگ سرد تمام شده اما اکنون امریکا خودش را در وضعیتی میبیند که با دو قدرت متخاصم یعنی روسیه و چین و دو قدرت متوسط یعنی ایران و کره شمالی سروکار دارد.
2- تغییرات اقلیمی در سطح جهان
دومین مسأله این است که ما در دورانی زندگی میکنیم که میتواند با چالشهای جهانی تعریف شود. ما در پایان داستان پاندمی کرونا هستیم، کاملاً مشهود است که تغییر اقلیم با بیشترین تأثیر خود در حال وقوع است.
3- بحرانهای داخلی امریکا
سوم اینکه مسائلی وجود دارد که به خودمان مربوط میشود. امریکا بهطور اساسی به عنوان یک کشور تغییر کرده و دیگر چیزی تحت عنوان اجماع درباره سیاست خارجی امریکا وجود ندارد. در واقع در امریکا دیگر هیچ اجماع نظری درباره هیچ چیزی وجود ندارد. اختلاف و دودستگی در بین ما از همیشه بیشتر شده است. از نظر من این عصر را میتوان به عنوان ترکیب این دو چالش جهانی و ژئوپلیتیکی در مقابل امریکا تعریف کرد. ما همانند دیگر کشورها نیستیم، ما در ۷۵ سال گذشته نقشی بزرگ در جهان ایفا کردهایم اما اکنون مطمئن نیستم که آماده باشیم به همان اندازه نقشی بزرگ ایفا کنیم.
ریچارد هاس در 17 دی ماه سال 1399 و بعد از تسخیر کنگره توسط ترامپیستها در توئیتی، وضعیت کنونی امریکا را پیشبینی کرده است و در همان سال میگوید که عصر پسا امریکایی آغاز شده است و در توئیت خود میگوید: شاهد تصاویری هستیم که هرگز گمان نمیکردم روزی در امریکا شاهد آن باشیم. در بعضی پایتختهای دیگر بله اما نه اینجا در امریکا. بعید است که از این پس، دیگران مثل قبل به ما نگاه کنند؛ احترام بگذارند، بترسند یا متکی شوند. اگر آغاز دوران پساامریکا تاریخ مشخصی داشته باشد، مطمئناً امروز است.
تأثیر بحرانهای بینالمللی بر امریکا
ریچارد هاس در ادامه مصاحبه خود با خبرگزاری الجزیره انگلیسی درباره اهمیت مشارکت امریکا در مسائل جهانی گفت: شاید مردم فکر کنند که جنگ اوکراین به صورت یکجانبه بر زندگی روزانه امریکاییها تأثیر ندارد و یا اینکه اکنون دیگر مثل حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر نیست و جنگها از داخل امریکا به کشورهای دیگری چون افغانستان و عراق کشیده شده و در آنجا ادامه یافته است اما مردم باید این حقیقت را متوجه باشند اینکه جهان چطور بر ما تأثیر میگذارد و ما چگونه بر جهان تأثیر میگذاریم، یک مسیر دوطرفه است. مردم باید متوجه باشند که امنیت ملی یک سکه دو طرفه است با مسائلی که در داخل رخ میدهد و مسائلی که در سطح بینالمللی رخ میدهد. اکنون چالش رهبری دشوارتر شده است. هاس در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ امریکا و نگرانی نسبت به انزواگرایی فلجکننده در سیاستهای این کشور گفت: من شاهد این سیاستها در هر دو حزب هستم. در حال حاضر در هیچ یک از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه شاهد حضور نمایندگانی که فلسفه حفظ برتری امریکا در جهان را داشته باشند، نیستیم و این احتمال وجود دارد که ما در سال ۲۰۲۴ میلادی افرادی را داشته باشیم که بیشتر نماینده بخش میانهروی این طیف هستند. اما گمان نمیکنم به این زودیها نئو-انزواگرایان بر سیاستهای امریکا سلطه پیدا کنند.
وی درباره جنگ اوکراین و اینکه اکنون اوکراین چه معنایی برای امریکا و قدرتهای غربی دارد و آیا اوکراین در حال حاضر یک چالش تعریف میشود یا میتوانیم از کنار آن عبور کنیم، گفت: دولت امریکا به هیچ وجه از کنار این ماجرا نمیگذرد و در هر دو حزب اکثریت قاطعی وجود دارد که از مقاومت و ایستادگی در برابر حمله روسیه به اوکراین حمایت میکنند. ممکن است با توجه به شرایط، مقیاس کمکهای امریکا به اوکراین یا بخشهایی از پیشنهاد صلحی تغییر کند اما امریکاییهایی که بر این جنگ تمرکز کردهاند کاملاً از خط مشی جو بایدن، رئیس جمهور امریکا در این رابطه حمایت میکنند. اکنون قرار نیست اتفاقی که در رابطه با افغانستان افتاد در رابطه با اوکراین نیز رخ دهد البته من از کاری که در افغانستان انجام دادیم حمایت نمیکنم. بسیاری خواستار ادامه حضور امریکا در افغانستان بودند اما در هر حال رئیس جمهور تصمیم به خروج نیروهای امریکایی از افغانستان گرفت. در هرصورت نباید اتفاقات و تصمیمات اتخاذ شده در رابطه با افغانستان را به عنوان مدل و الگوی کل سیاست خارجه امریکا درنظر گرفت. بایدن و اطرافیانش قویاً باور داشتند که افغانستان جایی نیست که امریکا بخواهد به سرمایهگذاری خود در آن ادامه دهد اما بایدن صریحاً اعلام کرده که تمایل دارد در اوکراین و همچنین در تایوان در مقابل چین سرمایهگذاری کند.
ائتلافسازی برای مقابله با چین و روسیه
ریچارد هاس درباره ادامه ایفای نقش امریکا در جهان و مشارکت در مسائل بینالمللی گفت: ما نمیتوانیم در رابطه با چین و روسیه به صورت یکجانبه اقدام کنیم بلکه باید به دنبال ایجاد ائتلافهایی باشیم که با دیپلماسی، طرح اضطراری نظامی و همچنین طرح اضطراری اقتصادی سروکار داشته باشد. ما همچنین میتوانیم گزینه اعمال تحریم علیه چین را در نظر داشته باشیم، نه آنهایی که تنها تهدیدی برای چین هستند بلکه آنهایی که باعث شود چین متوجه شود که هرگونه استفاده از زور علیه تایوان هزینهای گزاف به همراه خواهد داشت. ما باید با کشورهای همفکر ائتلافهایی تشکیل دهیم تا بهطور مؤثر به مشکلات جهانی رسیدگی کنیم. این کارشناس سیاست خارجی درخصوص نحوه تعامل با چین و روسیه گفت که در مورد این دو کشور نمیتوان به صورت «یکجانبه» کار کرد و بر لزوم ایجاد یک «ائتلاف» تأکید کرد. او رویکرد اول را بر پایه دیپلماسی خواند و از نگاه او، مورد بعد برنامهریزی نظامی و حتی اقتصادی محتمل است.
«آذر» و «توران» نامهای احتمالی برای مادهتوله یوزهای پیدا شده
پیروز و احتمال ازدواجش
بیتا میرعظیمی
خبرنگار
«خرس سیاه بلوچی» یا آنطور که اهالی جنوب شرق میگویند «مَم» یکی از گونههای با ارزش، کمیاب و ناشناختهای است که بهدلایل انسانی نظیر شکار بیرویه و زندهگیری تولهها،درطبقه «در خطر شدید انقراض» قرار گرفته و حالا برای نجات جانش، نیاز به حمایتهای بیشتری دارد. اینگونه،تنها در بخشی از نواحی پاکستان و ایران دیده شده و پراکنش اصلی آن به استانهای کرمان، هرمزگان وعمدتاً سیستان و بلوچستان محدود میشود. مَم حیوانی منزوی و شبگرد است بههمین دلیل تا کنون سرشماری دقیقی از جمعیتش انجام نشده. طبق گفته مدیرکل حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان به «ایران»، در شش ماهه ابتدای سال جاری بیشتر نمایههای حضور(رد پا) خرس سیاه در زیستگاههای شهرستان نیکشهر مشاهده شده و در طول پایشهای انجام شده سه مورد مشاهده مستقیم ثبت شده است.
«داوود میرشکار»، شکار بیرویه و زندهگیری تولهها را مهمترین عامل انقراض «خرس سیاه بلوچی» دانسته و به مناسبت روز ملی گونههای بومی (16 آذرماه) به «ایران» میگوید: استان سیستان و بلوچستان به دلیل دارا بودن رشتهکوههای متعدد و پوشش گیاهی و جنگلی ازجمله زیستگاههای مناسب خرس سیاه آسیایی در ایران به شمار میرود. پراکنش این گونه که در زبان بلوچی به «مَم» یا «هرس» مشهور است، بیشتر در ارتفاعات کوههای مکران که از غرب به سمت کرمان و هرمزگان کشیده شده و از شرق به ارتفاعات مرکزی مکران در پاکستان امتداد یافته، مشاهده می شود. ارتفاعات بزمان در شهرستان ایرانشهر واقع در منطقه شکار ممنوع بزمان، ارتفاعات کوه بیرک در شهرستان مهرستان و خاش واقع در منطقه حفاظت شده جنگلی بیرک، ارتفاعات داروکان و زیستگاههای آن در منطقه حفاظت شده جنگلی پوزک در شهرستان نیکشهر و قصرقند ازجمله زیستگاههایی است که خرس سیاه بلوچی در آن مشاهده و ثبت شده است.
پراکنش در سیستان و بلوچستان
به گفته میرشکار، خرس سیاه بلوچی که با بدنی سیاه و با لکهای سفیدرنگ در وسط سینه قابل تشخیص است، در هنگام شب فعال بوده و در صورت وجود امنیت کافی در صبح و هنگام غروب نیز فعالیت میکند. از طرفی افزایش جمعیت سکونتگاههای انسانی در زیستگاه این گونه، توسعه بیرویه زمینهای کشاورزی و قطع درختان جنگلی و پیدایش زمینهای بایر و بدون پوشش در زیستگاههای خرس سیاه بلوچی، حوادث جادهای و مخاطرات طبیعی از جمله وقوع خشکسالیها در استان و کاهش و از بین رفتن پوشش گیاهی منطقه و تغییر و تبدیل زیستگاهها باعث محدودیت پراکنش جمعیتی این گونه در استان سیستان و بلوچستان شده است.
این مقام مسئول، خرسها را در طبیعت یک گونه «چتر» معرفی کرده (گونهای که حضورش در یک محیط برای سایر گونهها جنبه حمایتی و حفاظتی دارد) و میگوید: همین امر باعث میشود سایر گونههای هم بوم با این گونه نیز حفظ شوند. این حیوان همچنین با مصرف میوه درختان جنگلی و محصولات باغی و دانه گیاهان، باعث انتقال و انتشار دانه و بذر گیاهان در منطقه شده و شرایط مطلوبی برای رشد آنها فراهم میکند. از طرفی این خرس در طبیعت نشان قدرت و زیبایی داشته و دارای ارزش زیباشناختی است.
احیای پوشش گیاهی زیستگاهها
«داوود میرشکار»، پراکنش خرس سیاه در استان سیستان و بلوچستان را غالباً در شهرستانهای خاش، ایرانشهر نیکشهر، قصرقند، مهرستان، سرباز، راسک دانسته و میگوید: پایش گونه و زیستگاهها یکی از مهمترین برنامههای حفاظتی است که در کنار سایر اقدامات نظیر ترمیم و بهسازی چشمهها و آبشخورها، برگزاری کارگاههای آموزشی برای گروههای هدف مانند دانشآموزان، شوراها، دهیاران، جوامع محلی)، توزیع اقلام آموزشی بین دانشآموزان و... صورت میگیرد.
مدیر کل حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان، افزایش آگاهی و دانش افراد بالاخص جوامع محلی و بومی ساکن در زیستگاههای خرس سیاه بلوچی را یکی از اقدامات حفاظتی از این گونه در معرض خطر انقراض شدید دانسته و میگوید: اختصاص اعتبارات بیشتر جهت تأمین و رفع کاستیهای تجهیزات مورد نیاز جهت پایش گونه با توجه به موقعیت و وضعیت زیستگاهها، پرداخت خسارات وارده به افراد، دامها و محصولات کشاورزی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست، کمک به احیای پوشش گیاهی زیستگاهها بالاخص پوشش گیاهی که در جیره غذایی این گونه نقش دارند و استفاده از تابلوهای هشداردهنده اطلاع دهنده در زیستگاهها و محورهای مواصلاتی پرحادثه در حفاظت از خرس سیاه بلوچی در استان سیستان و بلوچستان بسیار مؤثر است.
خبرنگار
«خرس سیاه بلوچی» یا آنطور که اهالی جنوب شرق میگویند «مَم» یکی از گونههای با ارزش، کمیاب و ناشناختهای است که بهدلایل انسانی نظیر شکار بیرویه و زندهگیری تولهها،درطبقه «در خطر شدید انقراض» قرار گرفته و حالا برای نجات جانش، نیاز به حمایتهای بیشتری دارد. اینگونه،تنها در بخشی از نواحی پاکستان و ایران دیده شده و پراکنش اصلی آن به استانهای کرمان، هرمزگان وعمدتاً سیستان و بلوچستان محدود میشود. مَم حیوانی منزوی و شبگرد است بههمین دلیل تا کنون سرشماری دقیقی از جمعیتش انجام نشده. طبق گفته مدیرکل حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان به «ایران»، در شش ماهه ابتدای سال جاری بیشتر نمایههای حضور(رد پا) خرس سیاه در زیستگاههای شهرستان نیکشهر مشاهده شده و در طول پایشهای انجام شده سه مورد مشاهده مستقیم ثبت شده است.
«داوود میرشکار»، شکار بیرویه و زندهگیری تولهها را مهمترین عامل انقراض «خرس سیاه بلوچی» دانسته و به مناسبت روز ملی گونههای بومی (16 آذرماه) به «ایران» میگوید: استان سیستان و بلوچستان به دلیل دارا بودن رشتهکوههای متعدد و پوشش گیاهی و جنگلی ازجمله زیستگاههای مناسب خرس سیاه آسیایی در ایران به شمار میرود. پراکنش این گونه که در زبان بلوچی به «مَم» یا «هرس» مشهور است، بیشتر در ارتفاعات کوههای مکران که از غرب به سمت کرمان و هرمزگان کشیده شده و از شرق به ارتفاعات مرکزی مکران در پاکستان امتداد یافته، مشاهده می شود. ارتفاعات بزمان در شهرستان ایرانشهر واقع در منطقه شکار ممنوع بزمان، ارتفاعات کوه بیرک در شهرستان مهرستان و خاش واقع در منطقه حفاظت شده جنگلی بیرک، ارتفاعات داروکان و زیستگاههای آن در منطقه حفاظت شده جنگلی پوزک در شهرستان نیکشهر و قصرقند ازجمله زیستگاههایی است که خرس سیاه بلوچی در آن مشاهده و ثبت شده است.
پراکنش در سیستان و بلوچستان
به گفته میرشکار، خرس سیاه بلوچی که با بدنی سیاه و با لکهای سفیدرنگ در وسط سینه قابل تشخیص است، در هنگام شب فعال بوده و در صورت وجود امنیت کافی در صبح و هنگام غروب نیز فعالیت میکند. از طرفی افزایش جمعیت سکونتگاههای انسانی در زیستگاه این گونه، توسعه بیرویه زمینهای کشاورزی و قطع درختان جنگلی و پیدایش زمینهای بایر و بدون پوشش در زیستگاههای خرس سیاه بلوچی، حوادث جادهای و مخاطرات طبیعی از جمله وقوع خشکسالیها در استان و کاهش و از بین رفتن پوشش گیاهی منطقه و تغییر و تبدیل زیستگاهها باعث محدودیت پراکنش جمعیتی این گونه در استان سیستان و بلوچستان شده است.
این مقام مسئول، خرسها را در طبیعت یک گونه «چتر» معرفی کرده (گونهای که حضورش در یک محیط برای سایر گونهها جنبه حمایتی و حفاظتی دارد) و میگوید: همین امر باعث میشود سایر گونههای هم بوم با این گونه نیز حفظ شوند. این حیوان همچنین با مصرف میوه درختان جنگلی و محصولات باغی و دانه گیاهان، باعث انتقال و انتشار دانه و بذر گیاهان در منطقه شده و شرایط مطلوبی برای رشد آنها فراهم میکند. از طرفی این خرس در طبیعت نشان قدرت و زیبایی داشته و دارای ارزش زیباشناختی است.
احیای پوشش گیاهی زیستگاهها
«داوود میرشکار»، پراکنش خرس سیاه در استان سیستان و بلوچستان را غالباً در شهرستانهای خاش، ایرانشهر نیکشهر، قصرقند، مهرستان، سرباز، راسک دانسته و میگوید: پایش گونه و زیستگاهها یکی از مهمترین برنامههای حفاظتی است که در کنار سایر اقدامات نظیر ترمیم و بهسازی چشمهها و آبشخورها، برگزاری کارگاههای آموزشی برای گروههای هدف مانند دانشآموزان، شوراها، دهیاران، جوامع محلی)، توزیع اقلام آموزشی بین دانشآموزان و... صورت میگیرد.
مدیر کل حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان، افزایش آگاهی و دانش افراد بالاخص جوامع محلی و بومی ساکن در زیستگاههای خرس سیاه بلوچی را یکی از اقدامات حفاظتی از این گونه در معرض خطر انقراض شدید دانسته و میگوید: اختصاص اعتبارات بیشتر جهت تأمین و رفع کاستیهای تجهیزات مورد نیاز جهت پایش گونه با توجه به موقعیت و وضعیت زیستگاهها، پرداخت خسارات وارده به افراد، دامها و محصولات کشاورزی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست، کمک به احیای پوشش گیاهی زیستگاهها بالاخص پوشش گیاهی که در جیره غذایی این گونه نقش دارند و استفاده از تابلوهای هشداردهنده اطلاع دهنده در زیستگاهها و محورهای مواصلاتی پرحادثه در حفاظت از خرس سیاه بلوچی در استان سیستان و بلوچستان بسیار مؤثر است.
معاون سازمان امورمالیاتی در گفتوگو با «ایران» آثار هوشمندسازی نظام مالیاتی را تشریح کرد
استعلامهای مالیاتی آنلاین شد
پروندههای کاغذی تا پایان دولت سیزدهم حذف میشود
گروه اقتصادی / همزمان با جهش درآمدهای مالیاتی و شکستن رکوردهای تاریخی وصول مالیات، نظام مالیاتی کشور به سرعت به سمت هوشمندسازی در حال حرکت است؛ مسیری که در انتها یعنی تا پایان دولت سیزدهم باعث میشود تمام پروندههای کاغذی مالیاتی حذف و تمام مراحل و فرایندها آنلاین و سیستمی انجام شود. درهمین راستا شهریورماه سال جاری یکی از گامهای هوشمندسازی با برخط شدن ابلاغیههای مالیاتی برداشته شد. حال در دومین گام که روز گذشته برداشته شد، از سامانه صدور برخط گواهی مالیاتهای مستقیم رونمایی شد.
سامانه استعلامهای گواهی موضوع ماده ۱۸۶، خدمات را به صورت کاملاً سیستمی ارائه میکند و در روند صدور گواهی مذکور فارغ از هرگونه دخالت انسانی، سامانههای سازمان به صورت خودکار پاسخگوی درخواست مؤدیان خواهند بود. با راهاندازی این سامانه، استعلام گواهیها در سریعترین حالت ممکن و بدون کوچکترین مشکلی صادر شده و به دست مؤدیان خواهد رسید. استقرار نسخه جدید صدور برخط گواهی موضوع ماده ۱۸۶، یک گام مؤثر در جهت شفافیت، حاکمیت اطلاعات و داده مبنا بودن، در چهارچوب تسهیل امور برای فعالان حوزه کسبوکار است. سامانه صدور برخط گواهی مالیاتی در هفته جاری رونمایی شد و به این ترتیب تمام مراحل دریافت استعلام گواهی مالیاتی موضوع ماده ۱۸۶ قانون مالیاتهای مستقیم، تهیه پاسخ و ارسال آن به مراجع قانونی به منظور صدور، تمدید، تجدید کارت بازرگانی و پروانه کسب یا کار، صرفاً به صورت الکترونیکی انجام میشود و ارسال استعلام غیرالکترونیک (فیزیکی - کاغذی) در حکم عدم استعلام بوده و فاقد وجاهت است.
مقابله با فساد افزایش درآمدها
دراین زمینه معاون فناوریهای مالیاتی سازمان امور مالیاتی در گفتوگو با «ایران» اعلام کرد: طبق دستوری که رئیس سازمان امور مالیاتی به معاونت فناوریهای مالیاتی داده بود، باید تماس مؤدیان مالیاتی به سازمان به حداقل برسد و برهمین اساس تمام خدمات به صورت غیرحضوری به مؤدیان ارائه شود.
افشین خدامرادی گفت: یکی از ابزارهای این برنامه، برخط شدن خدمات مربوط به ماده 186 قانون مالیاتهای مستقیم است که طی آن مؤدیان برای دریافت تسهیلات بانکی یا دریافت مجوز از اتحادیهها نیاز به استعلام عدم بدهی مالیاتی دارند. به گفته وی، در حالی که پیش از این مؤدیان باید با مراجعه حضوری نسبت به دریافت این استعلام اقدام میکردند، با راهاندازی سامانه برخط، گواهی استعلام عدم بدهی به صورت سیستمی و در قالب یک کد رهگیری ارائه میشود و بانکها یا اتحادیهها میتوانند از طریق سامانه و با کد رهگیری، استعلام متقاضی را مشاهده کنند. وی ادامه داد: مؤدیان نیز میتوانند با مراجعه به سامانه، درخواست خود را برای استعلام ارائه دهند و کد رهگیری دریافت کنند.
جلوگیری از فساد با سامانه برخط
درهمین خصوص معاون فناوریهای مالیاتی سازمان امورمالیاتی درباره آثار راهاندازی سامانه برخط و غیرحضوری شدن خدمات مالیاتی توضیح داد: این اقدام دو اثر مهم به دنبال دارد؛ یکی اینکه از خطاها و فسادهای احتمالی جلوگیری میکند و دوم باعث افزایش وصول مالیات میشود. وی اضافه کرد: زمانی که مؤدی با کارکنان سازمان به صورت حضوری مواجهه نداشته باشد، از هر گونه فساد احتمالی که در گذشته نمونههای آن وجود داشت، جلوگیری خواهد شد. خدامرادی تأکید کرد: همچنین زمانی که فساد و خطا به حداقل برسد و حسابرسی دقیقتری انجام شود، به طور قطع موجب افزایش وصول مالیات و در نتیجه رشد درآمدهای مالیاتی خواهد شد. به گفته وی، علاوه براین سرعت انجام کار نیز افزایش قابلتوجهی خواهد یافت.
44 برنامه برای هوشمندسازی مالیاتی
معاون سازمان امورمالیاتی همچنین از برنامههای متعدد این سازمان برای هوشمندسازی نظام مالیاتی خبر داد و گفت: هماکنون 44 برنامه مجزا برای هوشمندسازی مالیاتی تدوین و در دستور کار داریم که یکی از آنها سامانه برخط است.
پروندههای کاغذی مالیاتی جمع میشود
رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور گفت: پروندههای کاغذی از ادارهها جمعآوری میشود و مؤدیان با مراجعه به کارپوشه میتوانند همه خدمات و مستندات را از طریق سامانه این سازمان مشاهده کنند.
داوود منظور در آیین رونمایی از سامانه صدور برخط گواهی موضوع ماده ۱۸۶ قانون مالیاتهای مستقیم، با بیان اینکه امکان دریافت اعتراضها و دادرسی به صورت الکترونیکی فراهم میشود، افزود: سامانه دادرسی طراحی شده و در مرحله آزمایشی است. وی گفت: وعده ما حذف حضور مؤدی در ادارههای مالیاتی و حذف پروندههای کاغذی تا پایان دولت سیزدهم است. رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور با اشاره به سامانه صدور برخط گواهی، ادامه داد: یکی از گلایهمندی اصناف از سازمان امور مالیاتی این بود که رسیدگی به گواهیهای ماده ۱۸۶ قانون مالیاتهای مستقیم زمانبر است و رفتوآمدهای متعدد توسط فعالان اقتصادی انجام میشود.
وی بیان داشت: پیش از این در سامانهای، درخواستها الکترونیکی دریافت میشد، اما به این درخواستها توسط سامانه، منفی پاسخ داده میشد و از فعالان اقتصادی دعوت حضوری به عمل میآمد، زیرا سامانهها قابلیت و زیرساختهای لازم را نداشتند.
داوود منظور با اشاره به اقدام اداره کلهای زیرساخت و امنیت اداره کل فناوری اطلاعات سازمان امور مالیاتی، خاطرنشان کرد: اکنون زیرساختهای لازم فراهم شده و مؤدیان میتوانند با مراجعه به کارپوشه خود در سامانه این سازمان نسبت به وضعیت استعلامها اقدام کنند. وی ادامه داد: هدف ما در این خدمات برخط گواهی ماده ۱۸۶، جلب رضایت فعالان اقتصادی، کاهش مراجعه حضوری و تسهیل در خدماترسانی است. رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور با تأکید بر اینکه گام مهم این سازمان بهبود در فضای کسبوکار است، اظهار داشت: هدف ما حرکت به سمت توسعه خدمات الکترونیک است و رویکرد ما ارائه همه خدمات مورد نیاز مؤدیان به صورت الکترونیکی است. وی افزود: سازمان امور مالیاتی پیشگام دولت الکترونیک در حوزه کسبوکارها خواهد بود. «منظور»، از طراحی اپلیکیشن سامانه مؤدیان خبر داد و گفت: با طراحی این سامانه، مؤدیان با نصب آن روی تلفن همراه میتوانند مالیاتهای تعیین شده را در نقلوانتقال خودرو، خودروها و خانههای لوکس و همه فعالیتها را مشاهده و اقدام به پرداخت غیرحضوری مالیات کنند. وی ابراز امیدواری کرد با سیاستها و برنامهها در دوره زمانی کوتاهمدت، حداکثر امکانات و خدمات مؤدیان به صورت برخط و کاهش مراجعه حضوری، ارائه شود.
رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور با بیان اینکه اتاق اصناف ایران و فعالان اقتصادی همکاری خوبی با سازمان مالیاتی دارند، گفت: به زودی جلسههایی را با نمایندگان اصناف برای نحوه اظهارنامه سال آینده مؤدیان برگزار میکنیم. وی بیان داشت: برای رسیدگی به پرونده عملکرد مشاغل، در فصل اظهارنامه تمهیداتی را با مجوز قانونی انجام دادیم تا رضایت اصناف را جلب کنیم، ضمن اینکه به اطلاعات هه مؤدیان دسترسی داریم. این مقام مسئول با اشاره به اینکه ضرایب فعالیت را نسبت به سال گذشته برای رسیدگی به اظهارنامهها و تبصره ۱۰۰ به ادارهها اعلام کرده ایم، گفت: نمایندگان اصناف میتوانند برای کسب اطلاعات لازم به معاونت حقوقی مراجعه کنند. «منظور» بیان داشت: اکنون وارد فرایند رسیدگی به اظهارنامههای سال ۱۴۰۱ شدهایم تا وضعیت به سال آینده موکول نشود و مؤدیان نسبت به پرداخت مالیات اقدام کنند. وی با تأکید بر اینکه درصدد هستیم پروندههای مالیاتها به صورت توافقی بررسی شود، گفت: در صورت اعتراض مؤدیان، به پروندهها رسیدگی میشود از اینرو توافقهای خوبی بین مؤدیان و سازمان امور مالیاتی برقرار است.
رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور یکی از کارهای مهم این سازمان را ابلاغ الکترونیکی به مؤدیان عنوان کرد و گفت: مؤدیان و فعالان اقتصادی بعد از دریافت پیام به درگاه خدمات مراجعه کنند و از زمان ابلاغ ۱۰ روز فرصت دارند در غیر این صورت پروندهها پس از زمان اعلامی به صورت قانونی از اختیار سازمان خارج و در هیأت مورد رسیدگی قرار میگیرد.
سامانه استعلامهای گواهی موضوع ماده ۱۸۶، خدمات را به صورت کاملاً سیستمی ارائه میکند و در روند صدور گواهی مذکور فارغ از هرگونه دخالت انسانی، سامانههای سازمان به صورت خودکار پاسخگوی درخواست مؤدیان خواهند بود. با راهاندازی این سامانه، استعلام گواهیها در سریعترین حالت ممکن و بدون کوچکترین مشکلی صادر شده و به دست مؤدیان خواهد رسید. استقرار نسخه جدید صدور برخط گواهی موضوع ماده ۱۸۶، یک گام مؤثر در جهت شفافیت، حاکمیت اطلاعات و داده مبنا بودن، در چهارچوب تسهیل امور برای فعالان حوزه کسبوکار است. سامانه صدور برخط گواهی مالیاتی در هفته جاری رونمایی شد و به این ترتیب تمام مراحل دریافت استعلام گواهی مالیاتی موضوع ماده ۱۸۶ قانون مالیاتهای مستقیم، تهیه پاسخ و ارسال آن به مراجع قانونی به منظور صدور، تمدید، تجدید کارت بازرگانی و پروانه کسب یا کار، صرفاً به صورت الکترونیکی انجام میشود و ارسال استعلام غیرالکترونیک (فیزیکی - کاغذی) در حکم عدم استعلام بوده و فاقد وجاهت است.
مقابله با فساد افزایش درآمدها
دراین زمینه معاون فناوریهای مالیاتی سازمان امور مالیاتی در گفتوگو با «ایران» اعلام کرد: طبق دستوری که رئیس سازمان امور مالیاتی به معاونت فناوریهای مالیاتی داده بود، باید تماس مؤدیان مالیاتی به سازمان به حداقل برسد و برهمین اساس تمام خدمات به صورت غیرحضوری به مؤدیان ارائه شود.
افشین خدامرادی گفت: یکی از ابزارهای این برنامه، برخط شدن خدمات مربوط به ماده 186 قانون مالیاتهای مستقیم است که طی آن مؤدیان برای دریافت تسهیلات بانکی یا دریافت مجوز از اتحادیهها نیاز به استعلام عدم بدهی مالیاتی دارند. به گفته وی، در حالی که پیش از این مؤدیان باید با مراجعه حضوری نسبت به دریافت این استعلام اقدام میکردند، با راهاندازی سامانه برخط، گواهی استعلام عدم بدهی به صورت سیستمی و در قالب یک کد رهگیری ارائه میشود و بانکها یا اتحادیهها میتوانند از طریق سامانه و با کد رهگیری، استعلام متقاضی را مشاهده کنند. وی ادامه داد: مؤدیان نیز میتوانند با مراجعه به سامانه، درخواست خود را برای استعلام ارائه دهند و کد رهگیری دریافت کنند.
جلوگیری از فساد با سامانه برخط
درهمین خصوص معاون فناوریهای مالیاتی سازمان امورمالیاتی درباره آثار راهاندازی سامانه برخط و غیرحضوری شدن خدمات مالیاتی توضیح داد: این اقدام دو اثر مهم به دنبال دارد؛ یکی اینکه از خطاها و فسادهای احتمالی جلوگیری میکند و دوم باعث افزایش وصول مالیات میشود. وی اضافه کرد: زمانی که مؤدی با کارکنان سازمان به صورت حضوری مواجهه نداشته باشد، از هر گونه فساد احتمالی که در گذشته نمونههای آن وجود داشت، جلوگیری خواهد شد. خدامرادی تأکید کرد: همچنین زمانی که فساد و خطا به حداقل برسد و حسابرسی دقیقتری انجام شود، به طور قطع موجب افزایش وصول مالیات و در نتیجه رشد درآمدهای مالیاتی خواهد شد. به گفته وی، علاوه براین سرعت انجام کار نیز افزایش قابلتوجهی خواهد یافت.
44 برنامه برای هوشمندسازی مالیاتی
معاون سازمان امورمالیاتی همچنین از برنامههای متعدد این سازمان برای هوشمندسازی نظام مالیاتی خبر داد و گفت: هماکنون 44 برنامه مجزا برای هوشمندسازی مالیاتی تدوین و در دستور کار داریم که یکی از آنها سامانه برخط است.
پروندههای کاغذی مالیاتی جمع میشود
رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور گفت: پروندههای کاغذی از ادارهها جمعآوری میشود و مؤدیان با مراجعه به کارپوشه میتوانند همه خدمات و مستندات را از طریق سامانه این سازمان مشاهده کنند.
داوود منظور در آیین رونمایی از سامانه صدور برخط گواهی موضوع ماده ۱۸۶ قانون مالیاتهای مستقیم، با بیان اینکه امکان دریافت اعتراضها و دادرسی به صورت الکترونیکی فراهم میشود، افزود: سامانه دادرسی طراحی شده و در مرحله آزمایشی است. وی گفت: وعده ما حذف حضور مؤدی در ادارههای مالیاتی و حذف پروندههای کاغذی تا پایان دولت سیزدهم است. رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور با اشاره به سامانه صدور برخط گواهی، ادامه داد: یکی از گلایهمندی اصناف از سازمان امور مالیاتی این بود که رسیدگی به گواهیهای ماده ۱۸۶ قانون مالیاتهای مستقیم زمانبر است و رفتوآمدهای متعدد توسط فعالان اقتصادی انجام میشود.
وی بیان داشت: پیش از این در سامانهای، درخواستها الکترونیکی دریافت میشد، اما به این درخواستها توسط سامانه، منفی پاسخ داده میشد و از فعالان اقتصادی دعوت حضوری به عمل میآمد، زیرا سامانهها قابلیت و زیرساختهای لازم را نداشتند.
داوود منظور با اشاره به اقدام اداره کلهای زیرساخت و امنیت اداره کل فناوری اطلاعات سازمان امور مالیاتی، خاطرنشان کرد: اکنون زیرساختهای لازم فراهم شده و مؤدیان میتوانند با مراجعه به کارپوشه خود در سامانه این سازمان نسبت به وضعیت استعلامها اقدام کنند. وی ادامه داد: هدف ما در این خدمات برخط گواهی ماده ۱۸۶، جلب رضایت فعالان اقتصادی، کاهش مراجعه حضوری و تسهیل در خدماترسانی است. رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور با تأکید بر اینکه گام مهم این سازمان بهبود در فضای کسبوکار است، اظهار داشت: هدف ما حرکت به سمت توسعه خدمات الکترونیک است و رویکرد ما ارائه همه خدمات مورد نیاز مؤدیان به صورت الکترونیکی است. وی افزود: سازمان امور مالیاتی پیشگام دولت الکترونیک در حوزه کسبوکارها خواهد بود. «منظور»، از طراحی اپلیکیشن سامانه مؤدیان خبر داد و گفت: با طراحی این سامانه، مؤدیان با نصب آن روی تلفن همراه میتوانند مالیاتهای تعیین شده را در نقلوانتقال خودرو، خودروها و خانههای لوکس و همه فعالیتها را مشاهده و اقدام به پرداخت غیرحضوری مالیات کنند. وی ابراز امیدواری کرد با سیاستها و برنامهها در دوره زمانی کوتاهمدت، حداکثر امکانات و خدمات مؤدیان به صورت برخط و کاهش مراجعه حضوری، ارائه شود.
رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور با بیان اینکه اتاق اصناف ایران و فعالان اقتصادی همکاری خوبی با سازمان مالیاتی دارند، گفت: به زودی جلسههایی را با نمایندگان اصناف برای نحوه اظهارنامه سال آینده مؤدیان برگزار میکنیم. وی بیان داشت: برای رسیدگی به پرونده عملکرد مشاغل، در فصل اظهارنامه تمهیداتی را با مجوز قانونی انجام دادیم تا رضایت اصناف را جلب کنیم، ضمن اینکه به اطلاعات هه مؤدیان دسترسی داریم. این مقام مسئول با اشاره به اینکه ضرایب فعالیت را نسبت به سال گذشته برای رسیدگی به اظهارنامهها و تبصره ۱۰۰ به ادارهها اعلام کرده ایم، گفت: نمایندگان اصناف میتوانند برای کسب اطلاعات لازم به معاونت حقوقی مراجعه کنند. «منظور» بیان داشت: اکنون وارد فرایند رسیدگی به اظهارنامههای سال ۱۴۰۱ شدهایم تا وضعیت به سال آینده موکول نشود و مؤدیان نسبت به پرداخت مالیات اقدام کنند. وی با تأکید بر اینکه درصدد هستیم پروندههای مالیاتها به صورت توافقی بررسی شود، گفت: در صورت اعتراض مؤدیان، به پروندهها رسیدگی میشود از اینرو توافقهای خوبی بین مؤدیان و سازمان امور مالیاتی برقرار است.
رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور یکی از کارهای مهم این سازمان را ابلاغ الکترونیکی به مؤدیان عنوان کرد و گفت: مؤدیان و فعالان اقتصادی بعد از دریافت پیام به درگاه خدمات مراجعه کنند و از زمان ابلاغ ۱۰ روز فرصت دارند در غیر این صورت پروندهها پس از زمان اعلامی به صورت قانونی از اختیار سازمان خارج و در هیأت مورد رسیدگی قرار میگیرد.
گشتی در باغ موزه ملی گیاهشناسی ایران
نیم ساعت تا بهشت
از کنار هیمالیا که رد میشوی جنگل سبز هیرکانی جلوی چشمانت قرار میگیرد. دریای خزر را دور میزنی تا به آبشار ارتفاعات البرز برسی. از دیدن طبیعت ایران که حسابی لذت بردی از کنار مراتع سرسبز قفقاز و پهن برگان همیشه سبز به دشت گلهای داوودی میرسی.
یوسف حیدری
گزارشنویس
از کنار هیمالیا که رد میشوی جنگل سبز هیرکانی جلوی چشمانت قرار میگیرد. دریای خزر را دور میزنی تا به آبشار ارتفاعات البرز برسی. از دیدن طبیعت ایران که حسابی لذت بردی از کنار مراتع سرسبز قفقاز و پهن برگان همیشه سبز به دشت گلهای داوودی میرسی. جایی که این روزها خیلی از مردم به شوق دیدن گلهای رنگارنگ و عطر مسحورکننده آن به اینجا میآیند. بعد از گرفتن عکس یادگاری و تماشای گلهای داوودی نوبت به طبیعت امریکا و چین و ژاپن میرسد و گیاهانی که فقط در آب و هوای این مناطق رشد میکنند و زیباییهای خاص خودشان را دارند. بعد میتوانید از کنار باغ صخرهها و نهالستان قدیم رد شوید و به باغ گیاهان دارویی و صنعتی برسید. عطر گیاهان دارویی فضا را پر کرده و بازدید کنندهها به اینجا که میرسند نفس عمیقی میکشند تا عطر بابونه و آویشن ریههاشان را پر کند.
شاید تصور کنید زیباییهای کشورهای شرق آسیا را توصیف میکنم اما همه این زیباییها در حاشیه تهران است، جایی که بسیاری از بازدیدکنندهها به آن بهشت گمشده میگویند. یعنی باغ گیاهشناسی ملی ایران در فضای 150 هکتاری با بیش از 4 هزار گونه از گیاهان مختلف جایی است که میتوانید با طبیعت ایران و جهان از نزدیک آشنا شوید. راهنما از بازدیدکنندگان میخواهد از لحظاتی که اینجا هستند لذت ببرند: «خیلی از مردم وقتی وارد باغ میشوند چند دقیقه اول با تعجب نگاه میکنند. باور اینکه در شمالغرب تهران دور از ماشین و دود و آلودگی چنین فضای سرسبزی با انواع درختان و گلهای رنگارنگ وجود داشته باشد برایشان سخت است. برای همین از همان لحظه اول با موبایل عکس و فیلم میگیرند و چند روز بعد با دوستان و یا خانواده و فامیل دوباره میآیند. پوشش گیاهی این باغ طوری است که در همه فصول سال مردم میتوانند از آن بازدید کنند.»
مریم با آرامش درحال قدم زدن و تماشای دریاچه است. هرچند دقیقه یک بار نفس عمیقی میکشد و با تلفن همراه از منظره دریاچه و درختان کنار آن عکس میگیرد. او اولین باری است که به باغ موزه گیاهشناسی میآید. میگوید اینجا خاطرات کودکی را برایش زنده کرده است: «وقتی پیامک بازدید از باغ برای منآمد باور نمیکردم در حاشیه شهر شلوغ و آلوده چنین جایی هم وجود داشته باشد. تصمیم گرفتم از نزدیک اینجا را ببینم. عاشق گل و گیاه هستم و اینجا هم که جشنواره گلهای داوودی برپا است. با یک تیر دو نشان زدم. طبیعت اینجا بکر و عالی است. انگار به کودکیام برگشتم؛ زمانی که مثل امروز این همه ماشین در خیابانها نبود و محلههای سرسبز تهران پر از درخت بود.
وقتی وارد باغ موزه شدم احساس کردم همه چیز تغییر کرده است، خبری از بوق و دود نیست. مردم قدم میزنند و از هوای پاک و سرسبزی اینجا لذت میبرند. احساس میکنم اعصابم آرامتر شده. این دریاچه و درختان سرسبز که هر کدام از آنها برای منطقهای از ایران است نشان میدهد کشورمان چه طبیعت بکر و زیبایی دارد که شاید خیلی از ما از آن خبر نداشته باشیم. مثلاً من نمیدانستم در منطقه زاگرس بیش از 500 نوع گیاه رشد میکند یا در جنگلهای هیرکانی 3 هزار گونه گیاهی هست که قدمتشان به چند هزار سال میرسد. احساس میکنم آرامش گم شدهام را اینجا پیدا کردهام.»
از کنار باغ زنبق به باغ لالهها میرسیم و تابلوی راهنما ما را به گلخانه گیاهان جنوب ایران هدایت میکند. جایی که گیاهان خاص آب و هوای جنوب در یک فضای بزرگ کنار هم قرار گرفتهاند. بوی دریای جنوب و شرجی هوا را میتوانی همان ورودی گلخانه حس کنی. مردی با گوشی موبایل از محوطه گلخانه و آبشار باغ صخرهای فیلم میگیرد و همسرش کنارش ایستاده و با صدای بلند از باغ گیاهشناسی و گلها و طبیعت آن تعریف میکند. انگار قرار است فیلم مستند تهیه کنند. هر دو معلم بازنشسته هستند.
محمد جواد میگوید: «این فیلم را برای نوههایم که آلمان زندگی میکنند میگیرم. آنها هیچ وقت تهران را ندیدهاند. میخواهم به آنها بگویم طبیعت سرسبز و زیبا فقط در آلمان نیست و ما هم اینجا طبیعت زیبایی داریم. قبلاً هم اینجا آمدهایم. از دیدن این همه گل زیبا و رنگارنگ سیر نمیشویم. اینجا همان بهشت گمشدهای است که شاید خیلی از مردم تهران از آن اطلاعی ندارند. در این باغ فقط صدای باد و پرندهها شنیده میشود و میتوانی ساعتها کنار برکه و دریاچه بنشینی و لذت ببری. ای کاش شرایطی فراهم میشد چند باغ مثل همین در حاشیه تهران احداث میشد تا ساکنان تهران برای فرار از تنش و سر و صدا و آلودگی به آن پناه بیاورند.»
دانشآموزان دبیرستانی با خنده و شوخی مشغول عکس گرفتن میشوند. یکی از آنها تابلوی کنار یک نهال را نشان میدهد و با خنده میگوید: «بچهها هرکی بتواند اسم این گیاه را سه بار تکرار کند جایزه دارد.» بچهها یکی یکی مشغول خواندن اسم میشوند اما با هر اشتباه همه میخندند. سعید کلاس نهم است و با همکلاسیها و معلمشان برای بازدید آمدهاند: «این بهترین اردویی است که تا امروز آمدهام. باغ سرسبز و بزرگ با این همه گل و گیاه و درخت واقعاً چشمنواز است. باور نمیکردم در تهران چنین باغی هم وجود دارد و این چیزها را بیشتر در فیلمها دیده بودم.
فضای سبزی که خیلی از هم سن و سالهای من میبینند همان چند گل و درختی است که در فضای بیرون آپارتمان و کوچه و پارکهاست. پدر و مادرم وقتی از کودکیشان برای ما تعریف میکنند از باغ و درختان کهنسالی که در همین تهران بوده میگویند ولی امروز از آن همه باغ و درخت چیزی نمانده است. اینجا 4 هزار گونه از گیاهان مختلف ایران و جهان نگهداری میشود که واقعاً شگفتانگیز است. چمنزارهای امریکا، رویشگاه چین و ژاپن و رویشگاه اروپا از دیدنیهای این باغ هستند. اینجا گیاهانی که در این مناطق رشد میکنند کاشته شده و کنار هر کدام نام گیاه و عمر آن و سرزمینهایی که محل رویش آنهاست نوشته شده است. من و دوستم میخواهیم درباره گیاهان تحقیق کنیم و به نظرم اینجا منبع خوبی برای تحقیقات است.»
آفتاب به وسط آسمان میرسد و بازدیدکنندهها به شوق دیدن جشنواره گلهای داوودی از کنار دریای خزر به دشتی میرسند که گلهای داوودی در 100 رنگ کنار هم میدرخشند. زن با دوستانش ژست میگیرد تا پسر خردسالش از آنها کنار گلهای داوودی عکس بگیرد. چند لحظه بعد پسرک برای گرفتن پروانه وارد باغچه گلها میشود. مادر بلافاصله او را بیرون میکشد و با نشان دادن تابلوی کنار باغچه میگوید نباید داخل باغچه برویم: «چند هفته قبل یکی از دوستانم اینجا آمده بود و آنقدر از فضای این باغ برای ما تعریف کرد که تصمیم گرفتیم با دوستانمان بیاییم. به نظرم اینجا علاوه بر تفریح میتواند برای بچهها کلاس درس هم باشد. دوست داشتم طبیعت ایران را به پسرم نشان بدهم و اینجا کلکسیونی از گیاهانی است که در طبیعت ایران وجود دارند. با هرقدمی که برمیداریم بیشتر متوجه میشویم ایران ما چقدر زیبا است و طبیعت آن در دنیا چقدر بینظیر است.»
یوسف حیدری
گزارشنویس
از کنار هیمالیا که رد میشوی جنگل سبز هیرکانی جلوی چشمانت قرار میگیرد. دریای خزر را دور میزنی تا به آبشار ارتفاعات البرز برسی. از دیدن طبیعت ایران که حسابی لذت بردی از کنار مراتع سرسبز قفقاز و پهن برگان همیشه سبز به دشت گلهای داوودی میرسی. جایی که این روزها خیلی از مردم به شوق دیدن گلهای رنگارنگ و عطر مسحورکننده آن به اینجا میآیند. بعد از گرفتن عکس یادگاری و تماشای گلهای داوودی نوبت به طبیعت امریکا و چین و ژاپن میرسد و گیاهانی که فقط در آب و هوای این مناطق رشد میکنند و زیباییهای خاص خودشان را دارند. بعد میتوانید از کنار باغ صخرهها و نهالستان قدیم رد شوید و به باغ گیاهان دارویی و صنعتی برسید. عطر گیاهان دارویی فضا را پر کرده و بازدید کنندهها به اینجا که میرسند نفس عمیقی میکشند تا عطر بابونه و آویشن ریههاشان را پر کند.
شاید تصور کنید زیباییهای کشورهای شرق آسیا را توصیف میکنم اما همه این زیباییها در حاشیه تهران است، جایی که بسیاری از بازدیدکنندهها به آن بهشت گمشده میگویند. یعنی باغ گیاهشناسی ملی ایران در فضای 150 هکتاری با بیش از 4 هزار گونه از گیاهان مختلف جایی است که میتوانید با طبیعت ایران و جهان از نزدیک آشنا شوید. راهنما از بازدیدکنندگان میخواهد از لحظاتی که اینجا هستند لذت ببرند: «خیلی از مردم وقتی وارد باغ میشوند چند دقیقه اول با تعجب نگاه میکنند. باور اینکه در شمالغرب تهران دور از ماشین و دود و آلودگی چنین فضای سرسبزی با انواع درختان و گلهای رنگارنگ وجود داشته باشد برایشان سخت است. برای همین از همان لحظه اول با موبایل عکس و فیلم میگیرند و چند روز بعد با دوستان و یا خانواده و فامیل دوباره میآیند. پوشش گیاهی این باغ طوری است که در همه فصول سال مردم میتوانند از آن بازدید کنند.»
مریم با آرامش درحال قدم زدن و تماشای دریاچه است. هرچند دقیقه یک بار نفس عمیقی میکشد و با تلفن همراه از منظره دریاچه و درختان کنار آن عکس میگیرد. او اولین باری است که به باغ موزه گیاهشناسی میآید. میگوید اینجا خاطرات کودکی را برایش زنده کرده است: «وقتی پیامک بازدید از باغ برای منآمد باور نمیکردم در حاشیه شهر شلوغ و آلوده چنین جایی هم وجود داشته باشد. تصمیم گرفتم از نزدیک اینجا را ببینم. عاشق گل و گیاه هستم و اینجا هم که جشنواره گلهای داوودی برپا است. با یک تیر دو نشان زدم. طبیعت اینجا بکر و عالی است. انگار به کودکیام برگشتم؛ زمانی که مثل امروز این همه ماشین در خیابانها نبود و محلههای سرسبز تهران پر از درخت بود.
وقتی وارد باغ موزه شدم احساس کردم همه چیز تغییر کرده است، خبری از بوق و دود نیست. مردم قدم میزنند و از هوای پاک و سرسبزی اینجا لذت میبرند. احساس میکنم اعصابم آرامتر شده. این دریاچه و درختان سرسبز که هر کدام از آنها برای منطقهای از ایران است نشان میدهد کشورمان چه طبیعت بکر و زیبایی دارد که شاید خیلی از ما از آن خبر نداشته باشیم. مثلاً من نمیدانستم در منطقه زاگرس بیش از 500 نوع گیاه رشد میکند یا در جنگلهای هیرکانی 3 هزار گونه گیاهی هست که قدمتشان به چند هزار سال میرسد. احساس میکنم آرامش گم شدهام را اینجا پیدا کردهام.»
از کنار باغ زنبق به باغ لالهها میرسیم و تابلوی راهنما ما را به گلخانه گیاهان جنوب ایران هدایت میکند. جایی که گیاهان خاص آب و هوای جنوب در یک فضای بزرگ کنار هم قرار گرفتهاند. بوی دریای جنوب و شرجی هوا را میتوانی همان ورودی گلخانه حس کنی. مردی با گوشی موبایل از محوطه گلخانه و آبشار باغ صخرهای فیلم میگیرد و همسرش کنارش ایستاده و با صدای بلند از باغ گیاهشناسی و گلها و طبیعت آن تعریف میکند. انگار قرار است فیلم مستند تهیه کنند. هر دو معلم بازنشسته هستند.
محمد جواد میگوید: «این فیلم را برای نوههایم که آلمان زندگی میکنند میگیرم. آنها هیچ وقت تهران را ندیدهاند. میخواهم به آنها بگویم طبیعت سرسبز و زیبا فقط در آلمان نیست و ما هم اینجا طبیعت زیبایی داریم. قبلاً هم اینجا آمدهایم. از دیدن این همه گل زیبا و رنگارنگ سیر نمیشویم. اینجا همان بهشت گمشدهای است که شاید خیلی از مردم تهران از آن اطلاعی ندارند. در این باغ فقط صدای باد و پرندهها شنیده میشود و میتوانی ساعتها کنار برکه و دریاچه بنشینی و لذت ببری. ای کاش شرایطی فراهم میشد چند باغ مثل همین در حاشیه تهران احداث میشد تا ساکنان تهران برای فرار از تنش و سر و صدا و آلودگی به آن پناه بیاورند.»
دانشآموزان دبیرستانی با خنده و شوخی مشغول عکس گرفتن میشوند. یکی از آنها تابلوی کنار یک نهال را نشان میدهد و با خنده میگوید: «بچهها هرکی بتواند اسم این گیاه را سه بار تکرار کند جایزه دارد.» بچهها یکی یکی مشغول خواندن اسم میشوند اما با هر اشتباه همه میخندند. سعید کلاس نهم است و با همکلاسیها و معلمشان برای بازدید آمدهاند: «این بهترین اردویی است که تا امروز آمدهام. باغ سرسبز و بزرگ با این همه گل و گیاه و درخت واقعاً چشمنواز است. باور نمیکردم در تهران چنین باغی هم وجود دارد و این چیزها را بیشتر در فیلمها دیده بودم.
فضای سبزی که خیلی از هم سن و سالهای من میبینند همان چند گل و درختی است که در فضای بیرون آپارتمان و کوچه و پارکهاست. پدر و مادرم وقتی از کودکیشان برای ما تعریف میکنند از باغ و درختان کهنسالی که در همین تهران بوده میگویند ولی امروز از آن همه باغ و درخت چیزی نمانده است. اینجا 4 هزار گونه از گیاهان مختلف ایران و جهان نگهداری میشود که واقعاً شگفتانگیز است. چمنزارهای امریکا، رویشگاه چین و ژاپن و رویشگاه اروپا از دیدنیهای این باغ هستند. اینجا گیاهانی که در این مناطق رشد میکنند کاشته شده و کنار هر کدام نام گیاه و عمر آن و سرزمینهایی که محل رویش آنهاست نوشته شده است. من و دوستم میخواهیم درباره گیاهان تحقیق کنیم و به نظرم اینجا منبع خوبی برای تحقیقات است.»
آفتاب به وسط آسمان میرسد و بازدیدکنندهها به شوق دیدن جشنواره گلهای داوودی از کنار دریای خزر به دشتی میرسند که گلهای داوودی در 100 رنگ کنار هم میدرخشند. زن با دوستانش ژست میگیرد تا پسر خردسالش از آنها کنار گلهای داوودی عکس بگیرد. چند لحظه بعد پسرک برای گرفتن پروانه وارد باغچه گلها میشود. مادر بلافاصله او را بیرون میکشد و با نشان دادن تابلوی کنار باغچه میگوید نباید داخل باغچه برویم: «چند هفته قبل یکی از دوستانم اینجا آمده بود و آنقدر از فضای این باغ برای ما تعریف کرد که تصمیم گرفتیم با دوستانمان بیاییم. به نظرم اینجا علاوه بر تفریح میتواند برای بچهها کلاس درس هم باشد. دوست داشتم طبیعت ایران را به پسرم نشان بدهم و اینجا کلکسیونی از گیاهانی است که در طبیعت ایران وجود دارند. با هرقدمی که برمیداریم بیشتر متوجه میشویم ایران ما چقدر زیبا است و طبیعت آن در دنیا چقدر بینظیر است.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ساختار فرهنگی بازسازی انقلابی شود
-
کشورهای حامی آشوب به ناامنی دچار میشوند
-
انقلاب در توییتر، آرامش در کف خیابان
-
وطن فرهنگی ما 400 میلیونجمعیت دارد
-
استمرار حضور مسئولان در میان دانشجویان
-
8 کشتی جدید برای صادرات به روسیه
-
اغتشاشات در ایران تمام شده است
-
ریچارد هاس: نقش بین المللی امریکا افول کرده است
-
پیروز و احتمال ازدواجش
-
استعلامهای مالیاتی آنلاین شد
-
نیم ساعت تا بهشت
اخبارایران آنلاین