
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

فلسطین قهرمان زودهنگام جام جهانی قطر
مراکش با نتیجه یک برصفر از سد تیم ملی پرتغال گذشت. در مرحله یک چهارم نهایی و از ساعت 18:30 روز شنبه در سومین دیدار از مرحله یک چهارم نهایی، تیم ملی مراکش در یک بازی نفسگیر توانست پرتغال پر مهره را شکست دهد و خود را در نیمه نهایی ببیند. تک گل بازی در نیمه اول توسط النصیری با یک ضربه سر به ثمر نشست. تیم ملی مراکش در دقایق پایانی با اخراج یکی از بازیکنان خود، ده نفره به بازی ادامه داد، اما با یک بازی حساب شده توانست حملات تیم ملی پرتغال را پشت سر بگذارد و در نهایت جشن صعود بگیرد. مراکش اولین تیم آفریقایی است که به مرحله نیمه نهایی میرسد و حالا خود را در یک قدمی بازی پایانی می بیند.
صفحات 4 و 21 را بخوانید
صفحات 4 و 21 را بخوانید

تأکید رئیسی بر واکاوی فرهنگی وقایع اخیر
گروه سیاسی/ آیتالله سید ابراهیم رئیسی پیش از ظهر دیروز در همایش گام دوم شورایعالی انقلاب فرهنگی در مسیر تحول که به مناسبت سی و هشتمین سالگرد تشکیل این شورا برگزار شده بود، شرکت کرد و در سخنانی لازمه تحول در عرصه فرهنگ را بازنگاه به عملکرد این شورا از ابتدا تاکنون عنوان داشت. رئیس دولت مردمی که به عنوان تنها دولت پس از پیروزی انقلاب است که سند تحول در شورای عالی انقلاب فرهنگی را ارائه کرده و آن را به بوته نقد صاحبان اندیشه و خرد نیز گذاشته است، تأکید کرد: باید با نگاهی دقیق، نقادانه و کارشناسی وضعیت موجود و وضعیت مطلوب را مقایسه و برای کم کردن فاصله آنها تلاش کرد. رئیسی با بیان اینکه بازنگری عملکرد شورایعالی انقلاب فرهنگی باید براساس اسناد بالادستی صورت گیرد، اظهار داشت: برای ارزیابی عملکرد شورایعالی انقلاب فرهنگی باید به بیانات امام راحل درباره اهداف تشکیل این شورا و نیز بیانات و انتظارات رهبر معظم انقلاب اسلامی از این شورا مراجعه کرد که به مثابه چراغ راه شورایعالی انقلاب فرهنگی و اهالی علم و فرهنگ در مسیر تحول هستند. رئیسجمهور تصریح کرد: اجرا و عملیاتی شدن تحول در شورایعالی انقلاب فرهنگی در گرو توجه به این چراغ راه است تا مشخص شود شورا در چه بخشهایی موفق بوده که این نقاط قوت مورد قدردانی قرار گرفته و تقویت شود و در چه بخشهایی کاستی وجود دارد تا به سرعت برطرف شود.
اتخاذ نگاه و انگیزه تحولی
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله رئیسی واژگان «شورایعالی انقلاب فرهنگی» را دارای اقتضائاتی برای جمع حاضر به عنوان اهالی علم و فرهنگ و مأمور حفظ و ارتقای فرهنگ انقلاب اسلامی دانست و خاطرنشان کرد: اولین الزام و گام در مسیر تحول نگاه، شناخت، اندیشه و انگیزه تحولی است که اگر نباشد تحول اتفاق نمیافتد.
لزوم بازنگری در فرایندها
رئیسجمهور بازنگری در فرایندها را نکته مهم دوم برشمرد و گفت: فرایندها باید توسط خردمندان، چهرههای فرهنگی و عالمان بازنگری شود تا مشخص شود آیا این فرایندها مناسب یک کار تحولی است یا نه؟ همچنین بخشهای مختلفی که متکفل علم و فرهنگ در جامعهاند، باید بازنگاهی نسبت به ساختارهای خودشان داشته باشند تا ببینند متناسب با مأموریتهای محوله عمل کردهاند یا نه و اگر نه چرا نتوانستهاند متناسب عمل کنند.
رئیسی با بیان اینکه اگر این نگاه نباشد، تحول در ساختارها اتفاق نمیافتد، افزود: آنچه رهبری در دیدار اخیر با اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی تأکید فرمودند، بالاتر از بحث سازمانها و نهادها و دستگاهها بود. البته آن هم در جای خودش یک ضرورت است که باید معلوم شود موازیکاریها کجاست، اما اینجا باید توجه شود که در کنار سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ و علم، بهرهوری باید به طور جدی از سوی صاحبان خرد و اندیشه مورد توجه قرار گیرد.
نگران هزینهکرد در عرصه علم و فرهنگ نیستیم
رئیسجمهور با اشاره به اینکه بنده مکرراً بر اهمیت موضوع ارتقای بهرهوری تأکید داشتهام، اظهار داشت: در خدمت شما فرهیختگان و صاحبان خرد هم میگویم که ما در کشور نیازمند ارتقای بهرهوری هستیم. ما بیش از ۸۰ هزار عضو هیأت علمی در کشور داریم که باید انتظار ارتقای بهرهوری را از حاصل عملکرد آنان داشت. آیتالله رئیسی با بیان اینکه عمیقاً معتقدم هزینه کردن در این بخش علم و فرهنگ نوعی سرمایهگذاری است، تصریح کرد: به هیچ وجه نباید نگران هزینه کردن در بخش علم و فرهنگ بود، اما حتماً هم باید رصد کرد که آیا متناسب با هزینهها بهرهوری داشتهایم یا نه؟
نباید عدالت را امر محدودی ببینیم
رئیسجمهور با تأکید بر اینکه همه این مباحث ناظر به بحث عدالت است، خاطرنشان کرد: نباید عدالت را امر محدودی ببینیم. در فرهنگ اسلامی بعد از توحید هیچ مفهومی به گستردگی و فراگیری مفهوم عدالت نیست؛ به عنوان مثال در موضوع آموزش، عدالت اقتضا میکند که در کنار آموزش دانش، تربیت به معنای احیای تمایلات عالی نفسانی انسانی نیز مورد توجه قرار گیرد و متولی این موضوع همان بخش پرورشی بود که متأسفانه تعطیل شد.
راه صیانت از جامعه ایجاد محدودیت نیست
آیتالله رئیسی با اشاره به دیدار خود با دانشآموزان در روز دانشآموز و درخواست آنها برای برگزاری جلسات آشنایی با مسائل سیاسی و مباحث روز در کنار مباحث علمی، تصریح کرد: تأکیدات رهبری در مسأله بصیرتافزایی صرفاً در مقطع فتنه ۸۸ نبوده و در همه برههها باید مورد توجه قرار گیرد. دانشآموزان، دانشجویان و اساتید دانشگاهی ما حتماً باید در کنار علمافزایی تحلیل درستی از شرایط داشته باشند. رئیسجمهور در ادامه به موضوع هدایت فرهنگی در بیان رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم اشاره کرد و اظهار داشت: یکی از مأموریتهای مهم شورایعالی انقلاب فرهنگی در کنار حفظ و ارتقای هویت فرهنگی، نظارت بر تحقق هدایت فرهنگی است. رئیسی گفت: در دنیای امروز ارتباطات و فناوری اطلاعات نمیتوان جامعه را دچار محدودیت کرد، بلکه باید با هدایت فرهنگی و مصونسازی مردم و جوانان، آنها را در برابر هجومها به فرهنگ، باورها و اعتقادات حفظ کرد. رئیسجمهور به توجه ویژه دولت نسبت به حفظ و ارتقای شأن و جایگاه معلمان به عنوان تربیتکنندگان جامعه اشاره و تصریح کرد: در اجرای قانون نظام رتبهبندی معلمان که در این دولت و با نگاه ویژه به مسأله ارتقای کیفیت آموزش صورت گرفت، افزایش حقوق صرفاً یک مقدمه بود و آنچه برای دولت اهمیت بیشتری داشت شأن و جایگاه معلمان بوده است.
آیتالله رئیسی کار دانشبنیان و علمپایه با ضمیمه کردن داناییها به تواناییها را از مؤلفههای اصلی تحقق فرهنگ «ما میتوانیم» در بیانیه گام دوم انقلاب عنوان کرد.
مفهومسازی در جامعه؛ ضرورت مهم در حوزه فرهنگ
رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود مفهومسازی در جامعه را از ضرورتهای بسیار مهم در حوزه فرهنگ عنوان کرد و گفت: واژههای «بازنشستگی» و «فارغالتحصیلی» حتماً باید تغییر یابد چرا که دارای بار منفی فرهنگی است و انسان را از ادامه پیشرفت و تلاش و فعالیت بازمیدارد. حضرت امام خمینی(ره) بعد از سن ۷۰ سالگی زعامت یک انقلاب بزرگ را بر عهده گرفتند و قائل به چنین تعابیری نبودند. از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به مسأله مفهومسازی در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اهتمام ویژهای دارند و مفاهیم بسیار ارزشمندی در این حوزهها ایجاد کردهاند که این بخش نیازمند توجه ویژه است.
ضرورت گسترش فرهنگ کار و تلاش در جامعه
رئیسی در ادامه بر ضرورت ارتقا و گسترش فرهنگ کار و تلاش در جامعه تأکید کرد و اظهار داشت: زمانی که برای بازدید میدانی به دو شهرستان پاکدشت و رباطکریم سفر کردم، دیدم که در این دو منطقه مشکل بیکاری به هیچوجه وجود نداشت. اگر در سایر نقاط کشور نیز برخی فارغالتحصیلان فقط شغل را پشت میزنشینی ندانند و در بخشهای صنعت، معدن و کشاورزی نقشآفرینی کنند بخش مهمی از مشکلات در این زمینه حل خواهد شد که البته این مسأله نیاز به فرهنگسازی دارد. رئیسجمهور جبران عقبماندگیها در بحث عدالت، فرهنگ انضباط اجتماعی، تشویق به قانونمداری و تقبیح قانونگریزی به عنوان یک ضدفرهنگ را از جمله وظایف متکفلین بخش فرهنگ دانست.
توجه علما و بزرگان به ارتباطگیری با مردم
آیتالله رئیسی ارتباط مراکز علمی و فرهنگی و اجرایی با مردم را از اقتضائات دولت مردمی دانست و با اشاره به توجه ویژه علما و بزرگان به ارتباطگیری با مردم گفت: اولین دیدار من با شهید مطهری در یک کتابفروشی در قم بود که ایشان ساعاتی از وقت خود را به دیدار با مردم در یک محیط فرهنگی اختصاص داده بودند. سیره رهبری فرزانه انقلاب نیز از ابتدا تاکنون همین بوده و مسئولان، اساتید و فرهنگسازان و همه کسانی که میخواهند در جامعه تأثیرگذار باشند باید به صورت مستمر با مردم در ارتباط باشند تا فهم دقیقی از جامعه و مسائل آن بهدست آورند. رئیسجمهور با بیان اینکه شکستهای پی در پی دشمنان ناشی از عدم شناخت جوامع است، تصریح کرد: حضور ۲۰ ساله امریکاییها در افغانستان جز جنگ و خونریزی و شکست دستاورد دیگری برای آنها نداشت، چرا که برخلاف ادعاهای خود از اقتضائات و واقعیات این منطقه بیاطلاع بودند.
بررسی دقیق ابعاد فرهنگی توطئه اخیر دشمنان
رئیسی به موضوع اغتشاشات اخیر در کشور نیز اشاره کرد و گفت: توطئه اخیر دشمنان ابعاد مختلفی داشت. بُعد امنیتی آن از سوی مسئولین امنیتی دنبال خواهد شد، اما در کنار مسائل امنیتی و همچنین مسائل اقتصادی بُعد دیگر آن حتماً مربوط به مسائل فرهنگی است که مسئولین فرهنگی جامعه باید به صورت دقیق اتفاقات اخیر را موشکافی و عوامل مؤثر در زمینهسازی فرهنگی آشوبهای اخیر را اصلاح و کمبودها و کاستیهای احتمالی را جبران کنند. رئیسجمهور تبیین مسائل و آگاهیبخشی به جامعه را از مسئولیتهای بسیار مهم و خطیر متولیان فرهنگ در کشور دانست و اظهار داشت: سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی معتقد بود ما در بُعد نظامی بر جریان تروریستی تکفیری در منطقه پیروز شدیم، اما برای نجات فکرها و ذهنهای شستوشو داده شده نیاز به لشکر فرهنگی داریم.
تأکید بر ایجاد مراکز گفتوگو
آیتالله رئیسی همچنین اجرای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر ایجاد و فعالسازی مراکز گفتوگو در کشور را مورد تأکید قرار داد و گفت: این مراکز حتماً میتوانند به ارتقای آگاهی در جامعه و همافزایی میان صاحبان خرد و اندیشه بینجامد و ماحصل آن برای کشور و دولت بسیار مفید خواهد بود. رئیسجمهور در ادامه با بیان اینکه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی علاوه بر اقتضایی بودن، تبیینی و هدفمند نیز باشد، تصریح کرد: ما درباره مصوبات این شورا با یک جمع فرهیخته و صاحب فکر طرف هستیم که نمیتوان صرفاً مصوبات را تصویب و به آنها ابلاغ کرد، بلکه باید در تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرا نیز آنها را سهیم کرد و نظر آنها را شنید. رئیسی توجه به ادراک و برداشت مخاطب از بیانیههای شورایعالی انقلاب فرهنگی را بسیار مهم و ضروری دانست و افزود: دولت مردمی به عنوان تنها دولت پس از پیروزی انقلاب است که سند تحول ارائه کرده و آن را به بوته نقد صاحبان اندیشه و خرد نیز گذاشته است که ۷ فصل از فصول سیوهفتگانه آن به مسائل فرهنگی اختصاص دارد و نظرات، پیشنهادات و انتقادات شما درباره آن بسیار حائز اهمیت است و قطعاً یاریگر دولت خواهد بود.
بــــرش
آیتالله رئیسی در جلسه فوقالعاده دولت برای بررسی لایحه بودجه:
تطبیق جهتگیریهای لایحه بودجه با برنامه هفتم امری قطعی است
آیتالله سید ابراهیم رئیسی صبح دیروز شنبه در جلسه فوقالعاده هیأت دولت برای ادامه بررسی لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ کل کشور با تأکید بر اهمیت تعیین و تبیین رویکردها و جهتگیریهای بودجه سال آینده در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تصریح کرد: سازمان برنامه و بودجه با همکاری همه نهادها و دستگاهها گزارش دقیقی از میزان موفقیتها و ناکامیها در تحقق اهداف بودجه امسال و دلایل و عوامل آن تهیه کند و به اطلاع افکارعمومی برساند.
رئیسی تطبیق جهتگیریهای لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ را با سیاستهای کلی ابلاغی برنامه هفتم توسعه کشور، امری قطعی و اجتناب ناپذیر دانست و تأکید کرد: در لایحه بودجه باید ارقام، منابع درآمدها و مصارف و هزینهها واقعبینانه و دقیق دیده شده و دارای پیوست فرهنگی و رسانهای باشد. رئیس جمهور با اشاره به تلاش دولت برای تقدیم لایحه بودجه سال آینده به مجلس شورای اسلامی در موعد مقرر در قانون اظهار داشت: اگر مجلس شورای اسلامی تقدم و اولویت تقدیم و بررسی برنامه هفتم توسعه کشور نسبت به لایحه بودجه ۱۴۰۲ را خواستار است آن را اعلام کند.
اتخاذ نگاه و انگیزه تحولی
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله رئیسی واژگان «شورایعالی انقلاب فرهنگی» را دارای اقتضائاتی برای جمع حاضر به عنوان اهالی علم و فرهنگ و مأمور حفظ و ارتقای فرهنگ انقلاب اسلامی دانست و خاطرنشان کرد: اولین الزام و گام در مسیر تحول نگاه، شناخت، اندیشه و انگیزه تحولی است که اگر نباشد تحول اتفاق نمیافتد.
لزوم بازنگری در فرایندها
رئیسجمهور بازنگری در فرایندها را نکته مهم دوم برشمرد و گفت: فرایندها باید توسط خردمندان، چهرههای فرهنگی و عالمان بازنگری شود تا مشخص شود آیا این فرایندها مناسب یک کار تحولی است یا نه؟ همچنین بخشهای مختلفی که متکفل علم و فرهنگ در جامعهاند، باید بازنگاهی نسبت به ساختارهای خودشان داشته باشند تا ببینند متناسب با مأموریتهای محوله عمل کردهاند یا نه و اگر نه چرا نتوانستهاند متناسب عمل کنند.
رئیسی با بیان اینکه اگر این نگاه نباشد، تحول در ساختارها اتفاق نمیافتد، افزود: آنچه رهبری در دیدار اخیر با اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی تأکید فرمودند، بالاتر از بحث سازمانها و نهادها و دستگاهها بود. البته آن هم در جای خودش یک ضرورت است که باید معلوم شود موازیکاریها کجاست، اما اینجا باید توجه شود که در کنار سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ و علم، بهرهوری باید به طور جدی از سوی صاحبان خرد و اندیشه مورد توجه قرار گیرد.
نگران هزینهکرد در عرصه علم و فرهنگ نیستیم
رئیسجمهور با اشاره به اینکه بنده مکرراً بر اهمیت موضوع ارتقای بهرهوری تأکید داشتهام، اظهار داشت: در خدمت شما فرهیختگان و صاحبان خرد هم میگویم که ما در کشور نیازمند ارتقای بهرهوری هستیم. ما بیش از ۸۰ هزار عضو هیأت علمی در کشور داریم که باید انتظار ارتقای بهرهوری را از حاصل عملکرد آنان داشت. آیتالله رئیسی با بیان اینکه عمیقاً معتقدم هزینه کردن در این بخش علم و فرهنگ نوعی سرمایهگذاری است، تصریح کرد: به هیچ وجه نباید نگران هزینه کردن در بخش علم و فرهنگ بود، اما حتماً هم باید رصد کرد که آیا متناسب با هزینهها بهرهوری داشتهایم یا نه؟
نباید عدالت را امر محدودی ببینیم
رئیسجمهور با تأکید بر اینکه همه این مباحث ناظر به بحث عدالت است، خاطرنشان کرد: نباید عدالت را امر محدودی ببینیم. در فرهنگ اسلامی بعد از توحید هیچ مفهومی به گستردگی و فراگیری مفهوم عدالت نیست؛ به عنوان مثال در موضوع آموزش، عدالت اقتضا میکند که در کنار آموزش دانش، تربیت به معنای احیای تمایلات عالی نفسانی انسانی نیز مورد توجه قرار گیرد و متولی این موضوع همان بخش پرورشی بود که متأسفانه تعطیل شد.
راه صیانت از جامعه ایجاد محدودیت نیست
آیتالله رئیسی با اشاره به دیدار خود با دانشآموزان در روز دانشآموز و درخواست آنها برای برگزاری جلسات آشنایی با مسائل سیاسی و مباحث روز در کنار مباحث علمی، تصریح کرد: تأکیدات رهبری در مسأله بصیرتافزایی صرفاً در مقطع فتنه ۸۸ نبوده و در همه برههها باید مورد توجه قرار گیرد. دانشآموزان، دانشجویان و اساتید دانشگاهی ما حتماً باید در کنار علمافزایی تحلیل درستی از شرایط داشته باشند. رئیسجمهور در ادامه به موضوع هدایت فرهنگی در بیان رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم اشاره کرد و اظهار داشت: یکی از مأموریتهای مهم شورایعالی انقلاب فرهنگی در کنار حفظ و ارتقای هویت فرهنگی، نظارت بر تحقق هدایت فرهنگی است. رئیسی گفت: در دنیای امروز ارتباطات و فناوری اطلاعات نمیتوان جامعه را دچار محدودیت کرد، بلکه باید با هدایت فرهنگی و مصونسازی مردم و جوانان، آنها را در برابر هجومها به فرهنگ، باورها و اعتقادات حفظ کرد. رئیسجمهور به توجه ویژه دولت نسبت به حفظ و ارتقای شأن و جایگاه معلمان به عنوان تربیتکنندگان جامعه اشاره و تصریح کرد: در اجرای قانون نظام رتبهبندی معلمان که در این دولت و با نگاه ویژه به مسأله ارتقای کیفیت آموزش صورت گرفت، افزایش حقوق صرفاً یک مقدمه بود و آنچه برای دولت اهمیت بیشتری داشت شأن و جایگاه معلمان بوده است.
آیتالله رئیسی کار دانشبنیان و علمپایه با ضمیمه کردن داناییها به تواناییها را از مؤلفههای اصلی تحقق فرهنگ «ما میتوانیم» در بیانیه گام دوم انقلاب عنوان کرد.
مفهومسازی در جامعه؛ ضرورت مهم در حوزه فرهنگ
رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود مفهومسازی در جامعه را از ضرورتهای بسیار مهم در حوزه فرهنگ عنوان کرد و گفت: واژههای «بازنشستگی» و «فارغالتحصیلی» حتماً باید تغییر یابد چرا که دارای بار منفی فرهنگی است و انسان را از ادامه پیشرفت و تلاش و فعالیت بازمیدارد. حضرت امام خمینی(ره) بعد از سن ۷۰ سالگی زعامت یک انقلاب بزرگ را بر عهده گرفتند و قائل به چنین تعابیری نبودند. از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به مسأله مفهومسازی در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اهتمام ویژهای دارند و مفاهیم بسیار ارزشمندی در این حوزهها ایجاد کردهاند که این بخش نیازمند توجه ویژه است.
ضرورت گسترش فرهنگ کار و تلاش در جامعه
رئیسی در ادامه بر ضرورت ارتقا و گسترش فرهنگ کار و تلاش در جامعه تأکید کرد و اظهار داشت: زمانی که برای بازدید میدانی به دو شهرستان پاکدشت و رباطکریم سفر کردم، دیدم که در این دو منطقه مشکل بیکاری به هیچوجه وجود نداشت. اگر در سایر نقاط کشور نیز برخی فارغالتحصیلان فقط شغل را پشت میزنشینی ندانند و در بخشهای صنعت، معدن و کشاورزی نقشآفرینی کنند بخش مهمی از مشکلات در این زمینه حل خواهد شد که البته این مسأله نیاز به فرهنگسازی دارد. رئیسجمهور جبران عقبماندگیها در بحث عدالت، فرهنگ انضباط اجتماعی، تشویق به قانونمداری و تقبیح قانونگریزی به عنوان یک ضدفرهنگ را از جمله وظایف متکفلین بخش فرهنگ دانست.
توجه علما و بزرگان به ارتباطگیری با مردم
آیتالله رئیسی ارتباط مراکز علمی و فرهنگی و اجرایی با مردم را از اقتضائات دولت مردمی دانست و با اشاره به توجه ویژه علما و بزرگان به ارتباطگیری با مردم گفت: اولین دیدار من با شهید مطهری در یک کتابفروشی در قم بود که ایشان ساعاتی از وقت خود را به دیدار با مردم در یک محیط فرهنگی اختصاص داده بودند. سیره رهبری فرزانه انقلاب نیز از ابتدا تاکنون همین بوده و مسئولان، اساتید و فرهنگسازان و همه کسانی که میخواهند در جامعه تأثیرگذار باشند باید به صورت مستمر با مردم در ارتباط باشند تا فهم دقیقی از جامعه و مسائل آن بهدست آورند. رئیسجمهور با بیان اینکه شکستهای پی در پی دشمنان ناشی از عدم شناخت جوامع است، تصریح کرد: حضور ۲۰ ساله امریکاییها در افغانستان جز جنگ و خونریزی و شکست دستاورد دیگری برای آنها نداشت، چرا که برخلاف ادعاهای خود از اقتضائات و واقعیات این منطقه بیاطلاع بودند.
بررسی دقیق ابعاد فرهنگی توطئه اخیر دشمنان
رئیسی به موضوع اغتشاشات اخیر در کشور نیز اشاره کرد و گفت: توطئه اخیر دشمنان ابعاد مختلفی داشت. بُعد امنیتی آن از سوی مسئولین امنیتی دنبال خواهد شد، اما در کنار مسائل امنیتی و همچنین مسائل اقتصادی بُعد دیگر آن حتماً مربوط به مسائل فرهنگی است که مسئولین فرهنگی جامعه باید به صورت دقیق اتفاقات اخیر را موشکافی و عوامل مؤثر در زمینهسازی فرهنگی آشوبهای اخیر را اصلاح و کمبودها و کاستیهای احتمالی را جبران کنند. رئیسجمهور تبیین مسائل و آگاهیبخشی به جامعه را از مسئولیتهای بسیار مهم و خطیر متولیان فرهنگ در کشور دانست و اظهار داشت: سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی معتقد بود ما در بُعد نظامی بر جریان تروریستی تکفیری در منطقه پیروز شدیم، اما برای نجات فکرها و ذهنهای شستوشو داده شده نیاز به لشکر فرهنگی داریم.
تأکید بر ایجاد مراکز گفتوگو
آیتالله رئیسی همچنین اجرای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر ایجاد و فعالسازی مراکز گفتوگو در کشور را مورد تأکید قرار داد و گفت: این مراکز حتماً میتوانند به ارتقای آگاهی در جامعه و همافزایی میان صاحبان خرد و اندیشه بینجامد و ماحصل آن برای کشور و دولت بسیار مفید خواهد بود. رئیسجمهور در ادامه با بیان اینکه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی علاوه بر اقتضایی بودن، تبیینی و هدفمند نیز باشد، تصریح کرد: ما درباره مصوبات این شورا با یک جمع فرهیخته و صاحب فکر طرف هستیم که نمیتوان صرفاً مصوبات را تصویب و به آنها ابلاغ کرد، بلکه باید در تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرا نیز آنها را سهیم کرد و نظر آنها را شنید. رئیسی توجه به ادراک و برداشت مخاطب از بیانیههای شورایعالی انقلاب فرهنگی را بسیار مهم و ضروری دانست و افزود: دولت مردمی به عنوان تنها دولت پس از پیروزی انقلاب است که سند تحول ارائه کرده و آن را به بوته نقد صاحبان اندیشه و خرد نیز گذاشته است که ۷ فصل از فصول سیوهفتگانه آن به مسائل فرهنگی اختصاص دارد و نظرات، پیشنهادات و انتقادات شما درباره آن بسیار حائز اهمیت است و قطعاً یاریگر دولت خواهد بود.
بــــرش
آیتالله رئیسی در جلسه فوقالعاده دولت برای بررسی لایحه بودجه:
تطبیق جهتگیریهای لایحه بودجه با برنامه هفتم امری قطعی است
آیتالله سید ابراهیم رئیسی صبح دیروز شنبه در جلسه فوقالعاده هیأت دولت برای ادامه بررسی لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ کل کشور با تأکید بر اهمیت تعیین و تبیین رویکردها و جهتگیریهای بودجه سال آینده در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تصریح کرد: سازمان برنامه و بودجه با همکاری همه نهادها و دستگاهها گزارش دقیقی از میزان موفقیتها و ناکامیها در تحقق اهداف بودجه امسال و دلایل و عوامل آن تهیه کند و به اطلاع افکارعمومی برساند.
رئیسی تطبیق جهتگیریهای لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ را با سیاستهای کلی ابلاغی برنامه هفتم توسعه کشور، امری قطعی و اجتناب ناپذیر دانست و تأکید کرد: در لایحه بودجه باید ارقام، منابع درآمدها و مصارف و هزینهها واقعبینانه و دقیق دیده شده و دارای پیوست فرهنگی و رسانهای باشد. رئیس جمهور با اشاره به تلاش دولت برای تقدیم لایحه بودجه سال آینده به مجلس شورای اسلامی در موعد مقرر در قانون اظهار داشت: اگر مجلس شورای اسلامی تقدم و اولویت تقدیم و بررسی برنامه هفتم توسعه کشور نسبت به لایحه بودجه ۱۴۰۲ را خواستار است آن را اعلام کند.

فهم مغرضانه و سادهلوحانه جریان غربگرا از روابط ایران و چین
یادداشت
عبدالرضا هادیزاده
روزنامهنگار
جریان غربگرای داخلی، سفر رئیس جمهور چین به عربستان را به معنای پشت کردن چین به روابطش با ایران تفسیر کردهاند؛ تفسیری ساده لوحانه از روابط بینالملل که البته در بازیهای رسانه ای این روزها ممکن است خریدار هم پیدا کند. این تفسیر ساده لوحانه بیاعتبار است چرا که کشورها میتوانند همزمان با چندین کشور که با یکدیگر مناسبات عادی ندارند در همکاری راهبردی به سر ببرند. حتی دولتها میتوانند در عین آنکه روابط استراتژیک با یکدیگر دارند اختلافاتی نیز در برخی مواضع داشته باشند. اختلاف چین با عربستان در مسائل مختلف نمونه واضح این مسأله است. با وجود آنکه عربستان در اغتشاشات اخیر ایران دست داشته و ادامه آن را به نفع خود میبیند، چینیها به صراحت در مقابل این مسأله موضع گرفتهاند. آنها در برابر قطعنامه حقوق بشری مورد حمایت برخی کشورهای غربی و عربی رأی منفی داده و دخالت در امور داخلی ایران را محکوم کردهاند. با این حال این موضع باعث نشده است که سعودی و چین در همکاری راهبردی خود تأخیر بیندازند و آن را تحتالشعاع اختلافات خود قرار دهند. در روابط ایران و چین نیز میتواند مشابه همین مسائل وجود داشته باشد. بیانیه مشترک اخیر چین و عربستان از جانب اصلاحطلبان مهر ابطال روابط راهبردی تهران و پکن تلقی میشود اما واقعیت آن است که این مسأله به معنای عدول از روابط راهبردی دو کشور نیست هرچند که برخی مواضع اتخاذ شده در این بیانیه با واکنش منفی دیپلماتیک جمهوری اسلامی نیز مواجه شده است و مقامات چینی نیز باید اشتباه صورت گرفته را اصلاح کنند.
روابط ایران و چین برای دو کشور فوق راهبردی است، چینیها بخوبی میدانند که مولفه اصلی برای نقش آفرینی و بهره گیری از منطقه استراتژیک غرب آسیا، حفظ امنیت در این منطقه است. بر همین اساس است که آنها برای همکاری با ایران به عنوان کشور امنیتزای منطقه حاضر به پرداخت «هزینه» هستند و در قبال همکاری با عربستان به عنوان کشور امنیتزدا، هزینه «طلب» میکنند. به بیان دیگر ایران به عنوان کشوری مستقل در منطقه و به دلیل نقش ثباتآفرین خود در غرب آسیا غیر قابل جایگزین است و به همین دلیل روابط با تهران را مغتنم میشمارد. چین در دوره جنگ سوریه که توسط کشورهای غربی و رژیمهایی چون عربستان سعودی پشتیبانی میشد در کنار ایران در جبهه مقابله با تروریستها قرار داشت و بارها با حق وتوی خود توطئههای ضدامنیتی در منطقه را خنثی کرد. میتوان یکی از دلایل همراهی چین با ایران در شرایط تحریم چه در حوزه خرید نفت از ایران، چه در مقابله با قطعنامههای غرب در شورای حکام علیه کشورمان و حتی برگزاری رزمایشهای نظامی مشترک را در همین مسأله دید؛ موضوعی که بیانگر عمق روابط راهبردی دو کشور است.
با این حال جریان فکری و رسانهای حامی دولت قبل در فهم این مسأله دچار مشکل هستند. آنها که در هشت سال دولتهای یازدهم و دوازدهم به روابط نامتوازن و یکسویه با کشورهای غربی بسنده کرده بودند با پشت کردن به دوران گذار در نظام بینالملل عملاً راه را برای همکاری با کشورهای آسیایی و قدرتهای نوظهور بسته بودند. راهبرد غربگرایانه صرف بود که در شرایط خروج امریکا از برجام توانست منافع ملی کشور را به شکل جدی تهدید کند، چرا که کشورهای شرقی همچون چین به دلیل کنار گذاشته شدن از پرونده همکاری اقتصادی عملاً در بسیاری از زمینهها از ایران اخراج شده بودند. این کارنامه بخوبی نشان میدهد که این جریان سیاسی علیرغم ادعاهای خود در دانستن زبان دنیا دستاورد پایداری در این حوزه نداشته است. این اقدام تا جایی پیش رفت که محمدجواد ظریف در روزهای پایانی مسئولیت خود نسبت به این اشتباه راهبردی اعتراف کرد و در گزارشی به کمیسیون امنیت ملی مجلس نوشت: اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از ایران نرنجانده بودیم، دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند.البته گلایه جریان غربگرای امروز از آنچه که رویگردانی چین از ایران می خوانند نه از سر دلسوزی و نه برای منافع ملی ایران است بلکه آنان همسو با جریان رسانهای بین المللی غربی در جهت تضعیف روابط ایران با چین میکوشند تا راهحل را صرفاً در وادادگی در مقابل امریکا نشان دهند. به بیان دیگر این جریان به دنبال ارائه تصویری غیرقابل اعتماد از چین است تا بتواند برای امریکا و شرکای غربیاش مشروعیت بتراشد.
عرصه سیاست خارجی در این دولت برخلاف دولت قبل منطق مشخص و درستی دارد؛ روابط بر مبنای کسب منفعت حداکثری. میزان فروش نفت به چین و کسب ارز از این کشور در کنار افزایش تجارت خارجی بیانگر آن است که سیاست خارجی ایران در تعامل با چین برای کشور «آورده اقتصادی » دارد. جریانی که با بازی رسانهای و با الفاظ و تیترهای گوناگون به دنبال تضعیف این روابط است در واقع به دنبال تضعیف «آورده اقتصادی» ایران در حوزه سیاست خارجی است یا به بیان دیگر در پازلی بازی میکند که طراحان تحریم آن را طراحی کردهاند.
عبدالرضا هادیزاده
روزنامهنگار
جریان غربگرای داخلی، سفر رئیس جمهور چین به عربستان را به معنای پشت کردن چین به روابطش با ایران تفسیر کردهاند؛ تفسیری ساده لوحانه از روابط بینالملل که البته در بازیهای رسانه ای این روزها ممکن است خریدار هم پیدا کند. این تفسیر ساده لوحانه بیاعتبار است چرا که کشورها میتوانند همزمان با چندین کشور که با یکدیگر مناسبات عادی ندارند در همکاری راهبردی به سر ببرند. حتی دولتها میتوانند در عین آنکه روابط استراتژیک با یکدیگر دارند اختلافاتی نیز در برخی مواضع داشته باشند. اختلاف چین با عربستان در مسائل مختلف نمونه واضح این مسأله است. با وجود آنکه عربستان در اغتشاشات اخیر ایران دست داشته و ادامه آن را به نفع خود میبیند، چینیها به صراحت در مقابل این مسأله موضع گرفتهاند. آنها در برابر قطعنامه حقوق بشری مورد حمایت برخی کشورهای غربی و عربی رأی منفی داده و دخالت در امور داخلی ایران را محکوم کردهاند. با این حال این موضع باعث نشده است که سعودی و چین در همکاری راهبردی خود تأخیر بیندازند و آن را تحتالشعاع اختلافات خود قرار دهند. در روابط ایران و چین نیز میتواند مشابه همین مسائل وجود داشته باشد. بیانیه مشترک اخیر چین و عربستان از جانب اصلاحطلبان مهر ابطال روابط راهبردی تهران و پکن تلقی میشود اما واقعیت آن است که این مسأله به معنای عدول از روابط راهبردی دو کشور نیست هرچند که برخی مواضع اتخاذ شده در این بیانیه با واکنش منفی دیپلماتیک جمهوری اسلامی نیز مواجه شده است و مقامات چینی نیز باید اشتباه صورت گرفته را اصلاح کنند.
روابط ایران و چین برای دو کشور فوق راهبردی است، چینیها بخوبی میدانند که مولفه اصلی برای نقش آفرینی و بهره گیری از منطقه استراتژیک غرب آسیا، حفظ امنیت در این منطقه است. بر همین اساس است که آنها برای همکاری با ایران به عنوان کشور امنیتزای منطقه حاضر به پرداخت «هزینه» هستند و در قبال همکاری با عربستان به عنوان کشور امنیتزدا، هزینه «طلب» میکنند. به بیان دیگر ایران به عنوان کشوری مستقل در منطقه و به دلیل نقش ثباتآفرین خود در غرب آسیا غیر قابل جایگزین است و به همین دلیل روابط با تهران را مغتنم میشمارد. چین در دوره جنگ سوریه که توسط کشورهای غربی و رژیمهایی چون عربستان سعودی پشتیبانی میشد در کنار ایران در جبهه مقابله با تروریستها قرار داشت و بارها با حق وتوی خود توطئههای ضدامنیتی در منطقه را خنثی کرد. میتوان یکی از دلایل همراهی چین با ایران در شرایط تحریم چه در حوزه خرید نفت از ایران، چه در مقابله با قطعنامههای غرب در شورای حکام علیه کشورمان و حتی برگزاری رزمایشهای نظامی مشترک را در همین مسأله دید؛ موضوعی که بیانگر عمق روابط راهبردی دو کشور است.
با این حال جریان فکری و رسانهای حامی دولت قبل در فهم این مسأله دچار مشکل هستند. آنها که در هشت سال دولتهای یازدهم و دوازدهم به روابط نامتوازن و یکسویه با کشورهای غربی بسنده کرده بودند با پشت کردن به دوران گذار در نظام بینالملل عملاً راه را برای همکاری با کشورهای آسیایی و قدرتهای نوظهور بسته بودند. راهبرد غربگرایانه صرف بود که در شرایط خروج امریکا از برجام توانست منافع ملی کشور را به شکل جدی تهدید کند، چرا که کشورهای شرقی همچون چین به دلیل کنار گذاشته شدن از پرونده همکاری اقتصادی عملاً در بسیاری از زمینهها از ایران اخراج شده بودند. این کارنامه بخوبی نشان میدهد که این جریان سیاسی علیرغم ادعاهای خود در دانستن زبان دنیا دستاورد پایداری در این حوزه نداشته است. این اقدام تا جایی پیش رفت که محمدجواد ظریف در روزهای پایانی مسئولیت خود نسبت به این اشتباه راهبردی اعتراف کرد و در گزارشی به کمیسیون امنیت ملی مجلس نوشت: اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از ایران نرنجانده بودیم، دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند.البته گلایه جریان غربگرای امروز از آنچه که رویگردانی چین از ایران می خوانند نه از سر دلسوزی و نه برای منافع ملی ایران است بلکه آنان همسو با جریان رسانهای بین المللی غربی در جهت تضعیف روابط ایران با چین میکوشند تا راهحل را صرفاً در وادادگی در مقابل امریکا نشان دهند. به بیان دیگر این جریان به دنبال ارائه تصویری غیرقابل اعتماد از چین است تا بتواند برای امریکا و شرکای غربیاش مشروعیت بتراشد.
عرصه سیاست خارجی در این دولت برخلاف دولت قبل منطق مشخص و درستی دارد؛ روابط بر مبنای کسب منفعت حداکثری. میزان فروش نفت به چین و کسب ارز از این کشور در کنار افزایش تجارت خارجی بیانگر آن است که سیاست خارجی ایران در تعامل با چین برای کشور «آورده اقتصادی » دارد. جریانی که با بازی رسانهای و با الفاظ و تیترهای گوناگون به دنبال تضعیف این روابط است در واقع به دنبال تضعیف «آورده اقتصادی» ایران در حوزه سیاست خارجی است یا به بیان دیگر در پازلی بازی میکند که طراحان تحریم آن را طراحی کردهاند.

همه چیز درباره پیش از آشوب
امیر فرشباف
روزنامهنگار
در هنگامه چهلمین روز از آشوب برآمده از بهانه فوت خانم مهسا امینی، دو نهاد مرجع امنیتی کشور یعنی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، بیانیه تبیینی مشترکی منتشر کردند که حاکی از نقش دولتها و نهادهایی خارج از کشور در تحقق و تداوم این اغتشاش بود. در این بیانیه مطالب و نکاتی درباره شیوههای ایجاد و استمرار آشوب مندرج بود که بیسابقه به نظر میرسید و دلالت بر یک نبرد چندوجهی داشت؛ این جنگ ترکیبی متضمن راهبردها و روشهایی بوده و هست که برخی از آنها مانند شیوههای تأمین مالی اغتشاشگران بدیع بوده و برخی دیگر قدیمیتر بودند مانند پروژه کشتهسازی، اما به هر تقدیر، آنچه اهمیت دارد این است که در آشوب اخیر، تمام این شیوهها بهصورت ترکیبی عملیاتی شدند. نکته مقدماتی دیگر اینکه شدت خشونت اعمال شده در این اغتشاشات آن قدر بالا بود که فضا برای اقدامات تروریستی از هر زمان دیگری مساعدتر بود، البته در این میان از نقش اندیشکدهها، رسانهها و روشنفکرانی که خشونت و ترور را تئوریزه کرده و میکنند نباید به سادگی گذشت و در فرصتی مستقل به این مقوله و زمینههای تاریخی و سیاسی آن مفصلاً پرداخته خواهد شد.
به طور کلی، درک زمینهها و بسترهای هر پدیدهای میتواند شناخت آن پدیده را تسهیل و تکمیل کند و یکی از نقاط قوت بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه نیز توجه ویژه و مبسوط به زمینههای قبلی بروز ناآرامی و اغتشاش در کشور بود. در بیانیه مذکور ملاحظه میشود که یک بخش اصلی از ساختار سهگانه متن، معطوف به «دوره پیش از آشوب» بوده که دربردارنده طرح و برنامههای ضدامنیتی سرویسهای اطلاعاتی بیگانه خصوصاً سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (CIA) قبل از وقوع آشوب است و در این نوشتار نیز به طور خاص، ابعاد مربوط به همین بخش ابتدایی بیانیه مورد بررسی و بازخوانی قرار میگیرد؛
هشدارهای پیش از وقوع
پیش از ورود به تحلیل متن بیانیه باید به هشدار رهبر انقلاب مبنی بر طراحی یک جنگ ترکیبی توسط دولتها و سرویسهای متخاصم اشاره کرد. این موضوع را رهبر انقلاب هفت ماه پیش از وقوع این آشوب، در تاریخ 19 بهمن سال گذشته در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند و از وجوه مختلف آن پرده برداشتند. معظمٌله در انتهای این دیدار نسبت به طراحی یک جنگ ترکیبی توسط جبهه دشمنان ایران هشدار دادند و خاطرنشان کردند:
«جبهه دشمن امروز دست زده به یک تهاجم ترکیبی؛ تهاجم دشمن یک تهاجم ترکیبی است؛ یعنی جنبه اقتصادی در آن هست، جنبه سیاسی در آن هست، جنبه امنیتی در آن هست، جنبه رسانهای در آن هست، جنبه دیپلماسی در آن هست - از همه جهت یک حمله ترکیبی دسته جمعی را شروع کردهاند - ما هم در مقابل بایستی حرکتمان حرکت ترکیبی باشد؛ از همه جهت بایستی تلاش کنیم. البتّه دفاع باید بکنیم؛ اما همیشه در موضع دفاعی نمیتوانیم بمانیم؛ این را باید توجّه داشت. اینکه من میگویم باید دفاع کنیم، خب دفاع یک کار لازم است اما همیشه نمیشود در موضع دفاعی ماند؛ دشمن تهاجم میکند، ما هم باید تهاجم داشته باشیم؛ در زمینههای مختلف؛ هم در زمینههای رسانهای، هم در زمینههای اقتصادی، هم در زمینههای امنیتی.»
اما در خصوص بیانیه دو نهاد نیز رهبر انقلاب در دیدار دانشآموزان در آبان ماه سالجاری به محتوای این بیانیه و نقش آشکار دولت امریکا در اغتشاشات چند هفته اخیر در کشور اشاره کردند و گفتند: «اطلاعیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه درباره اغتشاشها حاوی اطلاعات و کشفیات مهمی بود و نشان میدهد دشمن برای تهران و شهرهای بزرگ و کوچک برنامهریزی کرده بود و طراحی داشت.»
نگاهی به ساختار و محتوای بیانیه مشترک دو نهاد
در این بیانیه، اطلاعات مختلف از مبادی متعدد جمعآوری شده و برحسب یک فرایند گزارشی-تحلیلی به مخاطب عرضه میشوند. از لحاظ محتوایی اما ساختار این بیانیه بر سه دوره زمانی «قبل از آشوب»، «حین آشوب» و «پسا آشوب» مبتنی است و به تناسب هر دوره، سرفصلهایی ذکر شدهاند که شامل عملیات و اقدامات صورت گرفته علیه امنیت روانی و میدانی کشور میشوند. آنچه در نوشتار حاضر محوریت دارد، بخش «پیش از آشوب» این بیانیه و تفصیل و تشریح مواردی است که در بیانیه به طور اجمال ذکر شدهاند.
در ابتدای این بخش، اشارهای کلی به نقش سازمانهای جاسوسی غربی و منطقهای بخصوص سازمان اطلاعات مرکزی امریکا برای ایجاد آشوب در کشور به مناسبتهای مختلف صورت میگیرد و در ادامه سرفصلهای نه گانه تمهیدات پیش از آشوب ذکر میشوند. در مقدمه بخش نخست (دوره پیش از آشوب) آمده است:
«مستندات اطلاعاتی موجود نشان میدهند سرویس جاسوسی سیا (C.I.A) با همکاری سرویسهای جاسوسی همپیمان و نیابتیهای مرتجع، پیش از آغاز آشوبها، به شیوههایی که اشاره خواهد شد برای راهاندازی یک غائله سراسری در ایران با هدف ارتکاب جنایت علیه ملت بزرگ ایران و تمامیت ارضی کشور و نیز زمینهسازی برای تشدید فشارهای خارجی، طراحی مبسوطی به عمل آورده بود. طبق اطلاعات موجود نقش اصلی را در این میان آژانس اطلاعات مرکزی امریکا (C.I.A) به عهده داشت و از همکاری نزدیک سرویس اطلاعات خارجی انگلیس خبیث، سرویس اطلاعات خارجی رژیم کودککش صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی اَشرافیت بَدَوی آل سعود و چند کشور دیگر برخوردار بود. اطلاعات معتبری در اختیار است که برنامهریزی و اجرای عملیاتی بخش عمده آشوبها توسط سرویس موساد با همکاری شقیترین گروهکهای تروریستی صورت گرفته است. شایان ذکر است که پیش از حادثه اخیر و از سال گذشته، ائتلاف مذکور، موضوعات و مناسبتهای دیگری را برای آغاز آشوبها طراحی کرده بودند که با الطاف حضرت احدیت و تلاشهای سربازان گمنام امام زمان(عج) و جامعه اطلاعاتی پرافتخار کشور خنثی شده بودند؛ مقاطعی همچون سالگرد برخی وقایع سالهای گذشته، مقطع اجرای طرح بزرگ و ملّی مردمیسازی یارانهها در اوایل سالجاری و پروژه امریکایی کشف حجاب در 21 تیرماه گذشته و...»
ایجاد شبکه شرکا(Partners):
شبکهسازی و نفوذ در لایههای اجتماعی یکی از راهبردیترین اهداف دولتهای متخاصم است که ذیل طرحهای براندازی نرم طبقهبندی میشود. سرویسهای اطلاعاتی غربی بخصوص سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) و اداره کل اطلاعات برون مرزی فرانسه (DGSE) بیشترین نقش را در این زمینه ایفا کرده و میکنند. بسترهایی همچون فعالیت حقوق بشری و دموکراسی خواهی و فعالیت صنفی از اصلیترین پوششهایی هستند که شبکه مرتبطین با سرویسهای مزبور از طریق آنها اهداف خود را پیگیری میکنند؛ اهدافی ازجمله زمینهسازی برای تضعیف پیوندهای جمعی و فروپاشی اجتماعی، تبدیل مسائل اجتماعی به چالشهای امنیتی و سیاسی، زمینهسازی برای تغییر نظام تحریمها از اقتصادی به حقوق بشری و نهایتاً انحراف در مسیر مطالبات مردمی و صنفی. در ادامه و ذیل سرفصلهای دیگر، با تفصیل بیشتری از نقش دفتر اطلاعات برون مرزی فرانسه در راستای تغییرات اجتماعی از طریق ایجاد نارضایتی عمومی گفته خواهد شد.
نکته قابل توجه در این خصوص، ایجاد پیوند میان این شبکههایی است که در پوشش کنش اجتماعی، مقاصد و اغراض سیاسی و ضدامنیتی علیه ایران را دنبال میکنند؛ شبکههایی که برخی کارویژه حقوقی دارند و برخی مأموریت ضد صنفی. همان طور که در بیانیه مشترک دو نهاد امنیتی کشور آمده است، این شبکهسازی پیچیده از طریق طراحی جدید زنجیرههای تأمین مالی و اختصاص مبالغ هنگفت و شناسایی و سازماندهی عناصر داخلی مستعد صورت گرفته است که این سرمایهگذاری و طراحیها حاکی از اهمیت این شبکه برای دولت امریکا و دولتهای تابعه است. موضوع دیگری که حیثیتی بودن این طرح برای امریکاییها را نشان میدهد این است که در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ یک بار این زنجیره مالی و انسانی زیر ضربه سربازان گمنام امام زمان(عج) آسیب دید؛ اما مجدداً به اشکالی دیگر آن را احیا کردند. تحلیل شبکه حقوق بشری ضدانقلاب مستقر در نروژ، اقلیم کردستان و امریکا و ارتباطات و مأموریتهای ایشان در فرصتی مستقل صورت میگیرد، اما در ادامه به برخی وجوه این شبکه ازجمله قطبهای پیشران پروژههای حقوق بشری علیه ایران اجمالاً پرداخته میشود.
بحرانسازی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی
در بیانیه وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه به چهار اقدام عملیاتی ذیل این سرفصل (برای مقطع پیش ازآشوب) اشاره شده است؛ ازجمله نشست حقوق بشری اسلو، القای بحران ناکارآمدی، مطالبهسازی کاذب و تمرکز روی طیف فرودست جامعه. درباره زمان و ماهیت کلی نشست اسلو باید به این مسأله اشاره کرد که در این بیانیه، زمان نشست اسلو، سوم تا پنجم خرداد ماه سالجاری ذکر شده است و درباره محتوای آن نیز آمده است که این نشست با هدف پوشش برای پشتیبانی از کمپینهای موسوم به حمایت از حقوق زنان و اقلیتها در ایران و ایجاد همگرایی بین این قبیل عناصر در ایران و افغانستان برگزار شده است. نکته قابل ذکر اینکه 4 ماه قبل از تاریخ مذکور یعنی در اوایل بهمن ماه سال 1400 نیز نشست محرمانه دیگری با حضور مقامات هیأت حاکمه موقت افغانستان و چهرههای حقوق بشری در شهر اسلو بهعنوان یکی از مقرهای گروههای حقوق بشری برگزار شد که به نظر میرسد زمینه طرح «پیوند زنان افغانستانی با معترضان در ایران» در آنجا فراهم شد. لازم به ذکر است که اتباع کشورهای مختلف در ایران ازجمله برخی افراد با تابعیت افغانستانی در تجمعات کشف حجاب و آشوب حضور داشتند.
دورههای آموزشی جاسوس - خبرنگاری و براندازی نرم
مفصلترین و درعین حال مهمترین بند این بیانیه، همین فقره سوم مربوط به دوره آموزشی «پیش از آشوب» است و برخی از قسمتهای آن عیناً نقل میشوند. ازجمله سرفصلهای آموزشی این دوره باید به موارد ذیل اشاره کرد:
«شبکهسازی و کمپینسازی در موضوعات گوناگون، توانمندسازی زنان، تولید بهانههای حقوق بشری و گزارش به مبادی و مراجع تعیین شده، توانمندسازی سندیکاهای تحت امر، آموزش وجوه مختلف نافرمانی مدنی، پرورش رهبران جوانِ گوش به فرمان، خبرنگاری و خبرسازی در دوره بحران، دورههای آموزش وکالت رایگان برای حمایت از همکاران پروژههای امریکایی، دوره آموزشهای حمایتی از حقوق گروههای منحرف جنسی، آموزش روند مدیریت فرایند مطالبه برای تغییر قوانین، راهاندازی کلینیکهای حقوقی با هدف القای ناکارآمدی دستگاه قضایی و پشتیبانی از اغتشاشگران خیابانی، ترویج شهروند خبرنگاری مورد نیاز امریکا، شبکهسازی از عناصر مشهور، همسو و....»
از میان نهادها و بنیادهای ضدایرانی که برگزارکننده این دورهها بودند میتوان به اتحاد برای ایران (تحت اداره فیروزه محمودی و مستقر در کالیفرنیای امریکا)، عدالت برای ایران (وابسته به شادی صدر و شادی امین؛ مروج همجنس بازی و متمرکز روی اقلیتهای جنسی)، آیرکس (مؤسسه امریکایی حامی وب سایت ایران وایر)، خانه آزادی (وابسته به سرویس اطلاعاتی امریکا، دولت هلند و طیف چپ اپوزیسیون)، اسمال مدیا (مستقر در لندن و تأسیس شده به دست محمود عنایت مدیر پیشین ایران اینترنشنال)، بنیاد سیامک پورزند (حقوق بشری معاند)، ائتلاف ایمپکت ایران (حقوق بشری مستقر در لندن با کارکرد استفاده از ظرفیت تجزیه طلبی اقوام)، توانا تک (وابسته به وزارت خارجه امریکا)، بنیاد عبدالرحمن برومند (متعلق به فرقه بهائیت و خانواده برومند)، کانون مدافعان حقوق بشر (تحت اداره شیرین عبادی) و...
و از میان آموزش دیدگانی که در این دورهها شرکت کردند میتوان به دو خبرنگار نشریات اصلاحطلب اشاره کرد که در بیانیه دو نهاد نیز به نام و نقش ایشان در وقایع اخیر اشاره شده است؛ درمورد نیلوفر حامدی (خبرنگار روزنامه شرق) و الهه محمدی (خبرنگار روزنامه هم میهن) آمده است:
«رد اطلاعاتی و عملّیاتی تعدادی از عناصر مذکور در اغتشاشات اخیر و پیش از آن نیز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضی بهعمل آمده است. بهعنوان مثال انتشار اولین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» صورت گرفت که از آموزشدیدگان همین دورهها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهتدار پرداخت. همچنین است اقدامات «الف.م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنهها و انعکاس اخبار و تصاویر جهت دار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعات شکلگرفته در آن شهر به ایفای مأموریت پرداخت. این فرد نیز آموزشدیده دورههای رژیم مافیایی امریکا در کشورهای خارجی است؛ ضمن آنکه هر دو نفر نقش منابع اولیه خبرسازی برای رسانههای بیگانه را ایفا کردهاند.»
گفتنی است که نیلوفر حامدی پیش از فوت مرحومه مهسا امینی نیز در سرویس «جامعه» روزنامه شرق روند ضدامنیتی علیه پلیس امنیت اخلاقی و سایر بخشهای نهاد انتظامی کشور را دنبال میکرد و تولیدات وی و سرویس مذکور رنگ و بوی ضدانتظامی داشته و دارد.
آشوبکدههایی در پوشش اندیشکده
فقره مهم دیگر این بیانیه که مقتضی پژوهش تفصیلی است، اشارهای است که به نقش «اندیشکده»های وابسته به دولتهای متخاصم میشود. در بخشی از بیانیه آمده است: «اما غالباً مأموریت این اندیشکدهها با گذر از پوشش گفتمانسازی و ارائه توصیه نامه، با یک یا چند واسطه وارد حوزههای جنگ خیابانی میشوند. نمونه آن بنیاد ملّی برای دفاع از دموکراسیها (FDD) است؛ تشکیلاتی با وابستگی به دولتهای صهیونیستی و ایالات متحده که دارای ارتباط گسترده با افسران سازمان اطلاعات مرکزی امریکا و سرویسهای رژیم غاصب است. این تشکیلات کاملاً اطلاعاتی عمل میکند و تمرکز ویژهای بر جمهوری اسلامی تحت عنوان «پروژه ایران» دارد.
همچنین نام سازمانها و مؤسساتی که خشونت، ترور، براندازی سیاسی، مطالبهسازی کاذب، توهین به مقدسات و قتل عوامل انتظامی را توجیه و تئوریزه میکنند ذکر شده است؛ نهادهایی از قبیل: مؤسسه اعانه ملّی برای دموکراسی، مؤسسه دموکراتیک ملی و مؤسسه بینالمللی جمهوریخواهی، مرکز امریکایی برای همبستگی کارگران، بنیاد جامعه باز، خانه آزادی، صندوق ژرمن مارشال امریکا، بنیاد دموکراسی در ایران و مرکز بینالمللی برای انتقال دموکراسی و...
پیش از این نیز «ایران» در گزارشی با عنوان «اندیشکده یا آشوبکده؟!» به نقش این اندیشکدهها در بازسازی، تشدید و تغییر ساختار تحریمهای بینالمللی علیه ایران، نظریهسازی برای خشونت اجتماعی و آشوب، آموزش و توجیه حملات سایبری به ساختارهای اقتصادی و امنیتی ایران و ارسال اطلاعات ماهوارهای برای اغتشاشگران و... پرداخته بود.
زنجیرههای تأمین مالی آشوب
عبور از شیوههای سنتی انتقال پول به داخل کشور و چگونگی توزیع آن میان عوامل آشوب موضوعی است که میتواند به تنهایی در یک گزارش تحقیقی مورد بررسی قرار بگیرد. تا پیش از این جابهجاییهای مالی بهصورت معمول انجام میشد که با ضربه زدن به شبکههای تأمین مالی و بسترهای آن، سازمانهای اطلاعاتی متولی تأمین مالی آشوب تصمیم گرفتند از شیوههای پیچیده تری استفاده کنند. مثلاً استفاده از معاملات تهاتری یکی از مواردی بود که در بیانیه نیز به آن اشاره شده است. در متن بیانیه به دو شیوه انتقال و تأمین منابع آشوب پرداخته میشود که یکی از آنها عیناً نقل میشود:
«اخیراً شبکهای شناسایی و بازداشت شد که از «روش تهاتر» با افراد ایرانی متردد به خارج از کشور، همچون دانشجویان و فعالین حوزه ساخت و ساز مسکن سوءاستفاده میکرد. در این شیوه، عامل اصلی یا کارگزار وی در یکی از کشورهای همسایه، افراد نیازمند ارز خارجی در کشور مقصد را شناسایی کرده، مبلغ مورد نیاز آنها بههمراه پورسانت همکاری را تأمین نموده و از آنان میخواستند وجه را پس از بازگشت به کشور به حساب تعیین شده (حساب پیاده نظام امریکا) واریز کنند.»
سوءاستفاده از رمز ارزها و صرافیهای غیرمجاز شیوه دیگری بود که بنا به تصریح بیانیه، هرچند این پیچیده سازیها و چندلایهسازیها کار شناسایی مبدأ و مقصد پروژهها را دشوار کرده بود؛ اما ردّ این مبادلات کشف و با عوامل آن برخورد شد.
جذب و سازماندهی اشرار
این سرفصل عملیاتی نیز اگرچه ریشههای قدیمی داشته و در مقاطعی مانند فتنه 88 به طرق سنتی انجام میشد؛ اما در این اغتشاش اخیر ملاحظه شد که فرایند سهگانه شناسایی، جذب و سازماندهی اوباش، با اشکال پیچیدهتری صورت گرفت که این مورد نیز مانند سرفصل قبل، حاکی از مصونیت بخشی در برابر برخورد امنیتی کشور هدف انجام شده است. متن بیانیه خود گویای وجوه مختلف ماجرا است و نیازی به تحلیل و تشریح ندارد؛ در قسمتی از فقره ششم از بخش «پیش از آشوب» آمده است:
«سرویسهای اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته از طریق شناسایی اراذل و اوباش متردد به خارج از کشور در مراکز قمار و فساد و فحشا و ارتباطگیری بعدی با آنها در داخل کشور، تلاشهای گستردهای برای تزریق پول و امکانات، مسلح کردن آنها به سلاح گرم و انواع دیگر تجهیزات، ارائه آموزش به طرق مختلف به منظور توانمند کردن آنان برای عملیات خرابکارانه علیه مراکز و تأسیسات مهم، راهاندازی آشوب و تولید خشونت علیه مردم عادی و همچنین نیروهای انتظامی و بسیج به عمل آوردهاند. متأسفانه حضور پرحجم و اقدامات مجرمانه اراذل و اوباش و نو پدیدها درآشوبهای اخیر کاملاً مشهود و حکایت از سازماندهی قبلی داشت.»
سندیکاهای غیرقانونی
در گزارشهایی در روزنامه «ایران» به نقش اصناف غیرقانونی و شبه تشکلها در ایجاد مطالبات کاذب و انحراف در مسیر مطالبات صنفی پرداخته شد؛ ازجمله در گزارش «پشت پرده انحراف در مطالبات فرهنگیان» به نقش گروهکهای غیرقانونی همچون «کانون صنفی معلمان»، «سندیکای شرکت واحد» و مانند آن در تبدیل فضای صنفی و معیشتی به فضای سیاسی و امنیتی اشاره شد. بخشهایی همچون دانشگاه، صنعت، معلمان و حمل و نقل و مانند آنها جزو طعمههای سنتی سازمانهای اطلاعاتی بیگانه برای اغتشاش صنفی محسوب میشوند و دولتهای با گرایشهای لیبرال یا سوسیالیستی همواره به ظرفیت تشکلها به چشم یک ابزار میانی (حد واسط ملت و حاکمیت) نگاه میکنند. بخش برون مرزی سرویس اطلاعاتی فرانسه قطب پیشران در شناسایی و سازماندهی اصناف غیرقانونی و بدسابقه است و سایر سرویسها متفرع بر آن عمل میکنند؛ چراکه در زمینه مدیریت و برخورد با فضای سندیکالیستی فرانسه از تجربه بالایی برخوردار است. در آشوب اخیر و قبل از آن نیز با هدایت این گروهکها به سوی تبدیل فضای صنفی به فضای سیاسی و امنیتی و پیوند میان شبه تشکلها قصد داشتند طبقاتی مانند معلمان را نیز با خود همراه سازند که با شناسایی و دستگیری دو جاسوس فرانسوی، این طرح خنثی شد.
تداوم سیاست فشار حداکثری توسط دموکراتها
در این بیانیه به این موضوع تصریح و تأکید شده است که «دولت کنونی امریکا به رغم ادعای تغییر راهبرد نسبت به دولت قبلی، عملاً در ادامه مسیر فشار حداکثری ترامپ حرکت کرده و با توجه به شکست آن خط مشی، به تصریح خود مقامات امریکایی، حوزههای نوینی به آن افزوده است». نکته قابل ذکر در این خصوص، نقش اندیشکدههایی است که با استفاده از پیاده نظام ایرانی خود طرحهای ضدایرانی را پیگیری میکنند؛ طرحهایی همچون تغییر شکل تحریمها و تشدید آنها مواردی هستند که توسط اندیشکدههای وابسته به حلقه نئوکانها همچون «بنیاد دفاع از دموکراسیها» و چهرههای ضدایرانی مانند مارک دوبوویتز (مدیر اجرایی اف دی دی و معمار تحریمها) و نیروهای پیاده نظام ایشان همچون سعید قاسمینژاد و نازنین بنیادی و... دنبال میشوند.
پیوند میان گروهکهای تروریستی
در دهه 90 و پس از ضربه جامعه اطلاعاتی کشور به گروهک تروریستی جندالله در منطقه بلوچستان، فاز نخست پشتیبانی رسمی از این گروهها زمانی کلید خورد که دولت دموکرات باراک اوباما سازمان منافقین را از لیست گروههای تروریستی، خارج و در مرحله بعد، مقامات ارشد دولت جمهوریخواه ترامپ (در سطح وزیر خارجه و معاون و مشاور امنیت ملی رئیس جمهور) بهطور رسمی در نشستهای این گروه شرکت کردند. اما حمایت اطلاعاتی و راهبردی دولت ایالات متحده و سایر سرویسهای غربی و صهیونیستی از گروههای تروریستی را نمیتوان منحصر در پشتیبانی از گروهک نفاق دانست، بلکه چندین گروه و فرقه در نقاط مختلف مرزی و مرکزی ایران هستند که در سطوح مختلف ایدئولوژیک، اطلاعاتی، مالی و عملیاتی توسط این سازمانها حمایت شده تا در بزنگاههای سرنوشتساز وارد فاز عملیاتی شوند. جندالله و جیش العدل در منطقه بلوچستان، پژاک و کومله در کردستان، خلق عرب و الاهوازیه در خوزستان و گروهکهای پان ترک در منطقه آذربایجان و شبکه خانوارهای نفاق در مناطق مرکزی کشور و... ازجمله این گروهها هستند که عملکرد ایشان و شیوههای پشتیبانی سرویسهای متخاصم از این جریانها مقتضی تألیفی مستقل است.
اما مسألهای که در اینجا نمیتوان از ذکر آن گذشت، موضوع تلاش برای پیوند و ائتلاف میان این گروههای تروریستی است. این اقدام دولت ایالات متحده و سرویسهای بیگانه دو دلالت میتواند داشته باشد؛ نخستین پیام آن که واضح بوده و نیاز به توضیح چندانی ندارد، ماجرای تضادها و درگیریها و اختلافات بنیادی و عملی ایشان است، موضوعی که در این سالها همواره مانع اشتراک نظر و عمل این گروهها بوده و خود این مسأله ریشه در ماهیت فرقهای این جریانها دارد؛ چراکه ذات فرقهها مقتضی تفرقه، انزوا، محدودیت و طرد دیگری است. اما دلالت دوم و مهمتر آن، پیامی است که قبل از مقامات ارشد حاکمیت، مردم ایران باید آن را دریافت کنند؛ معنای نهایی این ائتلافسازیها یک چیز است و آن رسیدن گروههای تروریستی ضدایرانی به آخرین منزل حیات خود است. دولتهای متخاصم با جمهوری اسلامی به این جمعبندی رسیدهاند که باید آخرین سرمایههای خود را خرج این آشوب کرده و در فاز سوم اغتشاشات اخیر (بعد از شکست دو فاز اغتشاش و اعتصاب)، چاشنی خشونت را به نقطه اوج رسانده و شکل درگیریها را به جنگ مسلحانه و اقدامات تروریستی تغییر دهند؛ اقدامی که از دست گروههای پیشین برنمیآمد. زمانی وقوع این فاز، معنادارتر به نظر میرسد که به میزان خطرپذیری این تصمیم فکر کنیم و اینکه دولتهای متخاصم، با این تصمیم انتحاری، گروههای مورد حمایت خود را بهطور یکپارچه به مسلخ مقابله با جمهوری اسلامی میبرند.
روزنامهنگار
در هنگامه چهلمین روز از آشوب برآمده از بهانه فوت خانم مهسا امینی، دو نهاد مرجع امنیتی کشور یعنی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، بیانیه تبیینی مشترکی منتشر کردند که حاکی از نقش دولتها و نهادهایی خارج از کشور در تحقق و تداوم این اغتشاش بود. در این بیانیه مطالب و نکاتی درباره شیوههای ایجاد و استمرار آشوب مندرج بود که بیسابقه به نظر میرسید و دلالت بر یک نبرد چندوجهی داشت؛ این جنگ ترکیبی متضمن راهبردها و روشهایی بوده و هست که برخی از آنها مانند شیوههای تأمین مالی اغتشاشگران بدیع بوده و برخی دیگر قدیمیتر بودند مانند پروژه کشتهسازی، اما به هر تقدیر، آنچه اهمیت دارد این است که در آشوب اخیر، تمام این شیوهها بهصورت ترکیبی عملیاتی شدند. نکته مقدماتی دیگر اینکه شدت خشونت اعمال شده در این اغتشاشات آن قدر بالا بود که فضا برای اقدامات تروریستی از هر زمان دیگری مساعدتر بود، البته در این میان از نقش اندیشکدهها، رسانهها و روشنفکرانی که خشونت و ترور را تئوریزه کرده و میکنند نباید به سادگی گذشت و در فرصتی مستقل به این مقوله و زمینههای تاریخی و سیاسی آن مفصلاً پرداخته خواهد شد.
به طور کلی، درک زمینهها و بسترهای هر پدیدهای میتواند شناخت آن پدیده را تسهیل و تکمیل کند و یکی از نقاط قوت بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه نیز توجه ویژه و مبسوط به زمینههای قبلی بروز ناآرامی و اغتشاش در کشور بود. در بیانیه مذکور ملاحظه میشود که یک بخش اصلی از ساختار سهگانه متن، معطوف به «دوره پیش از آشوب» بوده که دربردارنده طرح و برنامههای ضدامنیتی سرویسهای اطلاعاتی بیگانه خصوصاً سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (CIA) قبل از وقوع آشوب است و در این نوشتار نیز به طور خاص، ابعاد مربوط به همین بخش ابتدایی بیانیه مورد بررسی و بازخوانی قرار میگیرد؛
هشدارهای پیش از وقوع
پیش از ورود به تحلیل متن بیانیه باید به هشدار رهبر انقلاب مبنی بر طراحی یک جنگ ترکیبی توسط دولتها و سرویسهای متخاصم اشاره کرد. این موضوع را رهبر انقلاب هفت ماه پیش از وقوع این آشوب، در تاریخ 19 بهمن سال گذشته در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند و از وجوه مختلف آن پرده برداشتند. معظمٌله در انتهای این دیدار نسبت به طراحی یک جنگ ترکیبی توسط جبهه دشمنان ایران هشدار دادند و خاطرنشان کردند:
«جبهه دشمن امروز دست زده به یک تهاجم ترکیبی؛ تهاجم دشمن یک تهاجم ترکیبی است؛ یعنی جنبه اقتصادی در آن هست، جنبه سیاسی در آن هست، جنبه امنیتی در آن هست، جنبه رسانهای در آن هست، جنبه دیپلماسی در آن هست - از همه جهت یک حمله ترکیبی دسته جمعی را شروع کردهاند - ما هم در مقابل بایستی حرکتمان حرکت ترکیبی باشد؛ از همه جهت بایستی تلاش کنیم. البتّه دفاع باید بکنیم؛ اما همیشه در موضع دفاعی نمیتوانیم بمانیم؛ این را باید توجّه داشت. اینکه من میگویم باید دفاع کنیم، خب دفاع یک کار لازم است اما همیشه نمیشود در موضع دفاعی ماند؛ دشمن تهاجم میکند، ما هم باید تهاجم داشته باشیم؛ در زمینههای مختلف؛ هم در زمینههای رسانهای، هم در زمینههای اقتصادی، هم در زمینههای امنیتی.»
اما در خصوص بیانیه دو نهاد نیز رهبر انقلاب در دیدار دانشآموزان در آبان ماه سالجاری به محتوای این بیانیه و نقش آشکار دولت امریکا در اغتشاشات چند هفته اخیر در کشور اشاره کردند و گفتند: «اطلاعیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه درباره اغتشاشها حاوی اطلاعات و کشفیات مهمی بود و نشان میدهد دشمن برای تهران و شهرهای بزرگ و کوچک برنامهریزی کرده بود و طراحی داشت.»
نگاهی به ساختار و محتوای بیانیه مشترک دو نهاد
در این بیانیه، اطلاعات مختلف از مبادی متعدد جمعآوری شده و برحسب یک فرایند گزارشی-تحلیلی به مخاطب عرضه میشوند. از لحاظ محتوایی اما ساختار این بیانیه بر سه دوره زمانی «قبل از آشوب»، «حین آشوب» و «پسا آشوب» مبتنی است و به تناسب هر دوره، سرفصلهایی ذکر شدهاند که شامل عملیات و اقدامات صورت گرفته علیه امنیت روانی و میدانی کشور میشوند. آنچه در نوشتار حاضر محوریت دارد، بخش «پیش از آشوب» این بیانیه و تفصیل و تشریح مواردی است که در بیانیه به طور اجمال ذکر شدهاند.
در ابتدای این بخش، اشارهای کلی به نقش سازمانهای جاسوسی غربی و منطقهای بخصوص سازمان اطلاعات مرکزی امریکا برای ایجاد آشوب در کشور به مناسبتهای مختلف صورت میگیرد و در ادامه سرفصلهای نه گانه تمهیدات پیش از آشوب ذکر میشوند. در مقدمه بخش نخست (دوره پیش از آشوب) آمده است:
«مستندات اطلاعاتی موجود نشان میدهند سرویس جاسوسی سیا (C.I.A) با همکاری سرویسهای جاسوسی همپیمان و نیابتیهای مرتجع، پیش از آغاز آشوبها، به شیوههایی که اشاره خواهد شد برای راهاندازی یک غائله سراسری در ایران با هدف ارتکاب جنایت علیه ملت بزرگ ایران و تمامیت ارضی کشور و نیز زمینهسازی برای تشدید فشارهای خارجی، طراحی مبسوطی به عمل آورده بود. طبق اطلاعات موجود نقش اصلی را در این میان آژانس اطلاعات مرکزی امریکا (C.I.A) به عهده داشت و از همکاری نزدیک سرویس اطلاعات خارجی انگلیس خبیث، سرویس اطلاعات خارجی رژیم کودککش صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی اَشرافیت بَدَوی آل سعود و چند کشور دیگر برخوردار بود. اطلاعات معتبری در اختیار است که برنامهریزی و اجرای عملیاتی بخش عمده آشوبها توسط سرویس موساد با همکاری شقیترین گروهکهای تروریستی صورت گرفته است. شایان ذکر است که پیش از حادثه اخیر و از سال گذشته، ائتلاف مذکور، موضوعات و مناسبتهای دیگری را برای آغاز آشوبها طراحی کرده بودند که با الطاف حضرت احدیت و تلاشهای سربازان گمنام امام زمان(عج) و جامعه اطلاعاتی پرافتخار کشور خنثی شده بودند؛ مقاطعی همچون سالگرد برخی وقایع سالهای گذشته، مقطع اجرای طرح بزرگ و ملّی مردمیسازی یارانهها در اوایل سالجاری و پروژه امریکایی کشف حجاب در 21 تیرماه گذشته و...»
ایجاد شبکه شرکا(Partners):
شبکهسازی و نفوذ در لایههای اجتماعی یکی از راهبردیترین اهداف دولتهای متخاصم است که ذیل طرحهای براندازی نرم طبقهبندی میشود. سرویسهای اطلاعاتی غربی بخصوص سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) و اداره کل اطلاعات برون مرزی فرانسه (DGSE) بیشترین نقش را در این زمینه ایفا کرده و میکنند. بسترهایی همچون فعالیت حقوق بشری و دموکراسی خواهی و فعالیت صنفی از اصلیترین پوششهایی هستند که شبکه مرتبطین با سرویسهای مزبور از طریق آنها اهداف خود را پیگیری میکنند؛ اهدافی ازجمله زمینهسازی برای تضعیف پیوندهای جمعی و فروپاشی اجتماعی، تبدیل مسائل اجتماعی به چالشهای امنیتی و سیاسی، زمینهسازی برای تغییر نظام تحریمها از اقتصادی به حقوق بشری و نهایتاً انحراف در مسیر مطالبات مردمی و صنفی. در ادامه و ذیل سرفصلهای دیگر، با تفصیل بیشتری از نقش دفتر اطلاعات برون مرزی فرانسه در راستای تغییرات اجتماعی از طریق ایجاد نارضایتی عمومی گفته خواهد شد.
نکته قابل توجه در این خصوص، ایجاد پیوند میان این شبکههایی است که در پوشش کنش اجتماعی، مقاصد و اغراض سیاسی و ضدامنیتی علیه ایران را دنبال میکنند؛ شبکههایی که برخی کارویژه حقوقی دارند و برخی مأموریت ضد صنفی. همان طور که در بیانیه مشترک دو نهاد امنیتی کشور آمده است، این شبکهسازی پیچیده از طریق طراحی جدید زنجیرههای تأمین مالی و اختصاص مبالغ هنگفت و شناسایی و سازماندهی عناصر داخلی مستعد صورت گرفته است که این سرمایهگذاری و طراحیها حاکی از اهمیت این شبکه برای دولت امریکا و دولتهای تابعه است. موضوع دیگری که حیثیتی بودن این طرح برای امریکاییها را نشان میدهد این است که در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ یک بار این زنجیره مالی و انسانی زیر ضربه سربازان گمنام امام زمان(عج) آسیب دید؛ اما مجدداً به اشکالی دیگر آن را احیا کردند. تحلیل شبکه حقوق بشری ضدانقلاب مستقر در نروژ، اقلیم کردستان و امریکا و ارتباطات و مأموریتهای ایشان در فرصتی مستقل صورت میگیرد، اما در ادامه به برخی وجوه این شبکه ازجمله قطبهای پیشران پروژههای حقوق بشری علیه ایران اجمالاً پرداخته میشود.
بحرانسازی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی
در بیانیه وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه به چهار اقدام عملیاتی ذیل این سرفصل (برای مقطع پیش ازآشوب) اشاره شده است؛ ازجمله نشست حقوق بشری اسلو، القای بحران ناکارآمدی، مطالبهسازی کاذب و تمرکز روی طیف فرودست جامعه. درباره زمان و ماهیت کلی نشست اسلو باید به این مسأله اشاره کرد که در این بیانیه، زمان نشست اسلو، سوم تا پنجم خرداد ماه سالجاری ذکر شده است و درباره محتوای آن نیز آمده است که این نشست با هدف پوشش برای پشتیبانی از کمپینهای موسوم به حمایت از حقوق زنان و اقلیتها در ایران و ایجاد همگرایی بین این قبیل عناصر در ایران و افغانستان برگزار شده است. نکته قابل ذکر اینکه 4 ماه قبل از تاریخ مذکور یعنی در اوایل بهمن ماه سال 1400 نیز نشست محرمانه دیگری با حضور مقامات هیأت حاکمه موقت افغانستان و چهرههای حقوق بشری در شهر اسلو بهعنوان یکی از مقرهای گروههای حقوق بشری برگزار شد که به نظر میرسد زمینه طرح «پیوند زنان افغانستانی با معترضان در ایران» در آنجا فراهم شد. لازم به ذکر است که اتباع کشورهای مختلف در ایران ازجمله برخی افراد با تابعیت افغانستانی در تجمعات کشف حجاب و آشوب حضور داشتند.
دورههای آموزشی جاسوس - خبرنگاری و براندازی نرم
مفصلترین و درعین حال مهمترین بند این بیانیه، همین فقره سوم مربوط به دوره آموزشی «پیش از آشوب» است و برخی از قسمتهای آن عیناً نقل میشوند. ازجمله سرفصلهای آموزشی این دوره باید به موارد ذیل اشاره کرد:
«شبکهسازی و کمپینسازی در موضوعات گوناگون، توانمندسازی زنان، تولید بهانههای حقوق بشری و گزارش به مبادی و مراجع تعیین شده، توانمندسازی سندیکاهای تحت امر، آموزش وجوه مختلف نافرمانی مدنی، پرورش رهبران جوانِ گوش به فرمان، خبرنگاری و خبرسازی در دوره بحران، دورههای آموزش وکالت رایگان برای حمایت از همکاران پروژههای امریکایی، دوره آموزشهای حمایتی از حقوق گروههای منحرف جنسی، آموزش روند مدیریت فرایند مطالبه برای تغییر قوانین، راهاندازی کلینیکهای حقوقی با هدف القای ناکارآمدی دستگاه قضایی و پشتیبانی از اغتشاشگران خیابانی، ترویج شهروند خبرنگاری مورد نیاز امریکا، شبکهسازی از عناصر مشهور، همسو و....»
از میان نهادها و بنیادهای ضدایرانی که برگزارکننده این دورهها بودند میتوان به اتحاد برای ایران (تحت اداره فیروزه محمودی و مستقر در کالیفرنیای امریکا)، عدالت برای ایران (وابسته به شادی صدر و شادی امین؛ مروج همجنس بازی و متمرکز روی اقلیتهای جنسی)، آیرکس (مؤسسه امریکایی حامی وب سایت ایران وایر)، خانه آزادی (وابسته به سرویس اطلاعاتی امریکا، دولت هلند و طیف چپ اپوزیسیون)، اسمال مدیا (مستقر در لندن و تأسیس شده به دست محمود عنایت مدیر پیشین ایران اینترنشنال)، بنیاد سیامک پورزند (حقوق بشری معاند)، ائتلاف ایمپکت ایران (حقوق بشری مستقر در لندن با کارکرد استفاده از ظرفیت تجزیه طلبی اقوام)، توانا تک (وابسته به وزارت خارجه امریکا)، بنیاد عبدالرحمن برومند (متعلق به فرقه بهائیت و خانواده برومند)، کانون مدافعان حقوق بشر (تحت اداره شیرین عبادی) و...
و از میان آموزش دیدگانی که در این دورهها شرکت کردند میتوان به دو خبرنگار نشریات اصلاحطلب اشاره کرد که در بیانیه دو نهاد نیز به نام و نقش ایشان در وقایع اخیر اشاره شده است؛ درمورد نیلوفر حامدی (خبرنگار روزنامه شرق) و الهه محمدی (خبرنگار روزنامه هم میهن) آمده است:
«رد اطلاعاتی و عملّیاتی تعدادی از عناصر مذکور در اغتشاشات اخیر و پیش از آن نیز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضی بهعمل آمده است. بهعنوان مثال انتشار اولین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» صورت گرفت که از آموزشدیدگان همین دورهها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهتدار پرداخت. همچنین است اقدامات «الف.م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنهها و انعکاس اخبار و تصاویر جهت دار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعات شکلگرفته در آن شهر به ایفای مأموریت پرداخت. این فرد نیز آموزشدیده دورههای رژیم مافیایی امریکا در کشورهای خارجی است؛ ضمن آنکه هر دو نفر نقش منابع اولیه خبرسازی برای رسانههای بیگانه را ایفا کردهاند.»
گفتنی است که نیلوفر حامدی پیش از فوت مرحومه مهسا امینی نیز در سرویس «جامعه» روزنامه شرق روند ضدامنیتی علیه پلیس امنیت اخلاقی و سایر بخشهای نهاد انتظامی کشور را دنبال میکرد و تولیدات وی و سرویس مذکور رنگ و بوی ضدانتظامی داشته و دارد.
آشوبکدههایی در پوشش اندیشکده
فقره مهم دیگر این بیانیه که مقتضی پژوهش تفصیلی است، اشارهای است که به نقش «اندیشکده»های وابسته به دولتهای متخاصم میشود. در بخشی از بیانیه آمده است: «اما غالباً مأموریت این اندیشکدهها با گذر از پوشش گفتمانسازی و ارائه توصیه نامه، با یک یا چند واسطه وارد حوزههای جنگ خیابانی میشوند. نمونه آن بنیاد ملّی برای دفاع از دموکراسیها (FDD) است؛ تشکیلاتی با وابستگی به دولتهای صهیونیستی و ایالات متحده که دارای ارتباط گسترده با افسران سازمان اطلاعات مرکزی امریکا و سرویسهای رژیم غاصب است. این تشکیلات کاملاً اطلاعاتی عمل میکند و تمرکز ویژهای بر جمهوری اسلامی تحت عنوان «پروژه ایران» دارد.
همچنین نام سازمانها و مؤسساتی که خشونت، ترور، براندازی سیاسی، مطالبهسازی کاذب، توهین به مقدسات و قتل عوامل انتظامی را توجیه و تئوریزه میکنند ذکر شده است؛ نهادهایی از قبیل: مؤسسه اعانه ملّی برای دموکراسی، مؤسسه دموکراتیک ملی و مؤسسه بینالمللی جمهوریخواهی، مرکز امریکایی برای همبستگی کارگران، بنیاد جامعه باز، خانه آزادی، صندوق ژرمن مارشال امریکا، بنیاد دموکراسی در ایران و مرکز بینالمللی برای انتقال دموکراسی و...
پیش از این نیز «ایران» در گزارشی با عنوان «اندیشکده یا آشوبکده؟!» به نقش این اندیشکدهها در بازسازی، تشدید و تغییر ساختار تحریمهای بینالمللی علیه ایران، نظریهسازی برای خشونت اجتماعی و آشوب، آموزش و توجیه حملات سایبری به ساختارهای اقتصادی و امنیتی ایران و ارسال اطلاعات ماهوارهای برای اغتشاشگران و... پرداخته بود.
زنجیرههای تأمین مالی آشوب
عبور از شیوههای سنتی انتقال پول به داخل کشور و چگونگی توزیع آن میان عوامل آشوب موضوعی است که میتواند به تنهایی در یک گزارش تحقیقی مورد بررسی قرار بگیرد. تا پیش از این جابهجاییهای مالی بهصورت معمول انجام میشد که با ضربه زدن به شبکههای تأمین مالی و بسترهای آن، سازمانهای اطلاعاتی متولی تأمین مالی آشوب تصمیم گرفتند از شیوههای پیچیده تری استفاده کنند. مثلاً استفاده از معاملات تهاتری یکی از مواردی بود که در بیانیه نیز به آن اشاره شده است. در متن بیانیه به دو شیوه انتقال و تأمین منابع آشوب پرداخته میشود که یکی از آنها عیناً نقل میشود:
«اخیراً شبکهای شناسایی و بازداشت شد که از «روش تهاتر» با افراد ایرانی متردد به خارج از کشور، همچون دانشجویان و فعالین حوزه ساخت و ساز مسکن سوءاستفاده میکرد. در این شیوه، عامل اصلی یا کارگزار وی در یکی از کشورهای همسایه، افراد نیازمند ارز خارجی در کشور مقصد را شناسایی کرده، مبلغ مورد نیاز آنها بههمراه پورسانت همکاری را تأمین نموده و از آنان میخواستند وجه را پس از بازگشت به کشور به حساب تعیین شده (حساب پیاده نظام امریکا) واریز کنند.»
سوءاستفاده از رمز ارزها و صرافیهای غیرمجاز شیوه دیگری بود که بنا به تصریح بیانیه، هرچند این پیچیده سازیها و چندلایهسازیها کار شناسایی مبدأ و مقصد پروژهها را دشوار کرده بود؛ اما ردّ این مبادلات کشف و با عوامل آن برخورد شد.
جذب و سازماندهی اشرار
این سرفصل عملیاتی نیز اگرچه ریشههای قدیمی داشته و در مقاطعی مانند فتنه 88 به طرق سنتی انجام میشد؛ اما در این اغتشاش اخیر ملاحظه شد که فرایند سهگانه شناسایی، جذب و سازماندهی اوباش، با اشکال پیچیدهتری صورت گرفت که این مورد نیز مانند سرفصل قبل، حاکی از مصونیت بخشی در برابر برخورد امنیتی کشور هدف انجام شده است. متن بیانیه خود گویای وجوه مختلف ماجرا است و نیازی به تحلیل و تشریح ندارد؛ در قسمتی از فقره ششم از بخش «پیش از آشوب» آمده است:
«سرویسهای اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته از طریق شناسایی اراذل و اوباش متردد به خارج از کشور در مراکز قمار و فساد و فحشا و ارتباطگیری بعدی با آنها در داخل کشور، تلاشهای گستردهای برای تزریق پول و امکانات، مسلح کردن آنها به سلاح گرم و انواع دیگر تجهیزات، ارائه آموزش به طرق مختلف به منظور توانمند کردن آنان برای عملیات خرابکارانه علیه مراکز و تأسیسات مهم، راهاندازی آشوب و تولید خشونت علیه مردم عادی و همچنین نیروهای انتظامی و بسیج به عمل آوردهاند. متأسفانه حضور پرحجم و اقدامات مجرمانه اراذل و اوباش و نو پدیدها درآشوبهای اخیر کاملاً مشهود و حکایت از سازماندهی قبلی داشت.»
سندیکاهای غیرقانونی
در گزارشهایی در روزنامه «ایران» به نقش اصناف غیرقانونی و شبه تشکلها در ایجاد مطالبات کاذب و انحراف در مسیر مطالبات صنفی پرداخته شد؛ ازجمله در گزارش «پشت پرده انحراف در مطالبات فرهنگیان» به نقش گروهکهای غیرقانونی همچون «کانون صنفی معلمان»، «سندیکای شرکت واحد» و مانند آن در تبدیل فضای صنفی و معیشتی به فضای سیاسی و امنیتی اشاره شد. بخشهایی همچون دانشگاه، صنعت، معلمان و حمل و نقل و مانند آنها جزو طعمههای سنتی سازمانهای اطلاعاتی بیگانه برای اغتشاش صنفی محسوب میشوند و دولتهای با گرایشهای لیبرال یا سوسیالیستی همواره به ظرفیت تشکلها به چشم یک ابزار میانی (حد واسط ملت و حاکمیت) نگاه میکنند. بخش برون مرزی سرویس اطلاعاتی فرانسه قطب پیشران در شناسایی و سازماندهی اصناف غیرقانونی و بدسابقه است و سایر سرویسها متفرع بر آن عمل میکنند؛ چراکه در زمینه مدیریت و برخورد با فضای سندیکالیستی فرانسه از تجربه بالایی برخوردار است. در آشوب اخیر و قبل از آن نیز با هدایت این گروهکها به سوی تبدیل فضای صنفی به فضای سیاسی و امنیتی و پیوند میان شبه تشکلها قصد داشتند طبقاتی مانند معلمان را نیز با خود همراه سازند که با شناسایی و دستگیری دو جاسوس فرانسوی، این طرح خنثی شد.
تداوم سیاست فشار حداکثری توسط دموکراتها
در این بیانیه به این موضوع تصریح و تأکید شده است که «دولت کنونی امریکا به رغم ادعای تغییر راهبرد نسبت به دولت قبلی، عملاً در ادامه مسیر فشار حداکثری ترامپ حرکت کرده و با توجه به شکست آن خط مشی، به تصریح خود مقامات امریکایی، حوزههای نوینی به آن افزوده است». نکته قابل ذکر در این خصوص، نقش اندیشکدههایی است که با استفاده از پیاده نظام ایرانی خود طرحهای ضدایرانی را پیگیری میکنند؛ طرحهایی همچون تغییر شکل تحریمها و تشدید آنها مواردی هستند که توسط اندیشکدههای وابسته به حلقه نئوکانها همچون «بنیاد دفاع از دموکراسیها» و چهرههای ضدایرانی مانند مارک دوبوویتز (مدیر اجرایی اف دی دی و معمار تحریمها) و نیروهای پیاده نظام ایشان همچون سعید قاسمینژاد و نازنین بنیادی و... دنبال میشوند.
پیوند میان گروهکهای تروریستی
در دهه 90 و پس از ضربه جامعه اطلاعاتی کشور به گروهک تروریستی جندالله در منطقه بلوچستان، فاز نخست پشتیبانی رسمی از این گروهها زمانی کلید خورد که دولت دموکرات باراک اوباما سازمان منافقین را از لیست گروههای تروریستی، خارج و در مرحله بعد، مقامات ارشد دولت جمهوریخواه ترامپ (در سطح وزیر خارجه و معاون و مشاور امنیت ملی رئیس جمهور) بهطور رسمی در نشستهای این گروه شرکت کردند. اما حمایت اطلاعاتی و راهبردی دولت ایالات متحده و سایر سرویسهای غربی و صهیونیستی از گروههای تروریستی را نمیتوان منحصر در پشتیبانی از گروهک نفاق دانست، بلکه چندین گروه و فرقه در نقاط مختلف مرزی و مرکزی ایران هستند که در سطوح مختلف ایدئولوژیک، اطلاعاتی، مالی و عملیاتی توسط این سازمانها حمایت شده تا در بزنگاههای سرنوشتساز وارد فاز عملیاتی شوند. جندالله و جیش العدل در منطقه بلوچستان، پژاک و کومله در کردستان، خلق عرب و الاهوازیه در خوزستان و گروهکهای پان ترک در منطقه آذربایجان و شبکه خانوارهای نفاق در مناطق مرکزی کشور و... ازجمله این گروهها هستند که عملکرد ایشان و شیوههای پشتیبانی سرویسهای متخاصم از این جریانها مقتضی تألیفی مستقل است.
اما مسألهای که در اینجا نمیتوان از ذکر آن گذشت، موضوع تلاش برای پیوند و ائتلاف میان این گروههای تروریستی است. این اقدام دولت ایالات متحده و سرویسهای بیگانه دو دلالت میتواند داشته باشد؛ نخستین پیام آن که واضح بوده و نیاز به توضیح چندانی ندارد، ماجرای تضادها و درگیریها و اختلافات بنیادی و عملی ایشان است، موضوعی که در این سالها همواره مانع اشتراک نظر و عمل این گروهها بوده و خود این مسأله ریشه در ماهیت فرقهای این جریانها دارد؛ چراکه ذات فرقهها مقتضی تفرقه، انزوا، محدودیت و طرد دیگری است. اما دلالت دوم و مهمتر آن، پیامی است که قبل از مقامات ارشد حاکمیت، مردم ایران باید آن را دریافت کنند؛ معنای نهایی این ائتلافسازیها یک چیز است و آن رسیدن گروههای تروریستی ضدایرانی به آخرین منزل حیات خود است. دولتهای متخاصم با جمهوری اسلامی به این جمعبندی رسیدهاند که باید آخرین سرمایههای خود را خرج این آشوب کرده و در فاز سوم اغتشاشات اخیر (بعد از شکست دو فاز اغتشاش و اعتصاب)، چاشنی خشونت را به نقطه اوج رسانده و شکل درگیریها را به جنگ مسلحانه و اقدامات تروریستی تغییر دهند؛ اقدامی که از دست گروههای پیشین برنمیآمد. زمانی وقوع این فاز، معنادارتر به نظر میرسد که به میزان خطرپذیری این تصمیم فکر کنیم و اینکه دولتهای متخاصم، با این تصمیم انتحاری، گروههای مورد حمایت خود را بهطور یکپارچه به مسلخ مقابله با جمهوری اسلامی میبرند.

سوخو ـ 35 در راه ایران
روسیه مشغول آموزش خلبانان ایرانی برای استفاده از جنگندههای سوخو-۳۵ است
گروه سیاسی/ روند رو به پیشرفت همکاریهای دوجانبه ایران و مسکو به دغدغه جدی دولتمردان واشنگتن و لندن تبدیل شده است. ابراز نگرانی اخیر سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید پیرامون همکاریهای گسترده نظامی میان ایران و روسیه از جمله ادعای تبادل قریبالوقوع «سوخوی» روسی به تهران و از سوی دیگر بیانیه ادعایی جیمز کلورلی، وزیر دفاع انگلیس در انتقاد از فروش پهپادهای نظامی ایران به روسیه، کلیدواژه مشترکی به نام «تهدید امنیتی» داشت که بعد دیگری از نگاه غرب در اجرای فارغ از تدبیر رویکرد تقابل با جمهوری اسلامی ایران و فراهم شدن زمینه برای ظهور ائتلافها و اتحادهای جدیدی را روشن کرده است. جان کربی با اعلام اینکه تهران و مسکو در حال بررسی راهاندازی خط مونتاژ پهپاد در روسیه برای استفاده در حملات علیه اوکراین هستند و همزمان روسیه مشغول آموزش خلبانان ایرانی برای استفاده از جنگندههای سوخو-۳۵ است، این روند را سطح بیسابقهای از همکاری نظامی میان تهران و مسکو توصیف کرده است که روابط دو کشور را به یک مشارکت دفاعی تمامعیار تبدیل میکند.
او همچنین انتقال تسلیحات میان ایران و روسیه را نقض قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل دانسته و مدعی شده که مسکو به دنبال دریافت صدها موشک بالستیک از تهران است. این ادعای او را باید در کنار بیانیه جیمز کلورلی، وزیر دفاع انگلیس نشاند که سمت و سوی تبادلات نظامی ایران و روسیه را افزودن بر سطح مشارکت در جنگ اوکراین ارزیابی کرده و همچون مقام امریکایی این تبادل همکاری نظامی را خطری برای شرکای خود در خاورمیانه و امنیت بینالملل توصیف کرده است.
به چالش کشیده شدن هژمونی امریکا
فارغ از درستی یا نادرستی ادعاهای مطروحه در سخنان این مقامهای غربی، محتوای این مواضع در هدف قرار دادن روند رو به رشد رابطه تهران و مسکو، گزارههای مناسبی را در اختیار میگذارد تا دلایل نگرانی غرب از تحولات جاری در مناسبات میان ایران و شرکای آسیاییاش مورد واکاوی قرار گیرد؛ مناسباتی که زیر سایه افول ایالاتمتحده توانسته است اقتضائات خاص خود را به صحنه بینالملل تحمیل کند؛ یعنی دورهای که دیگر امریکا در مواجهه با موضوعات بینالمللی مدنظر خود باید همچون دیگر بازیگران برای خود تکلیف و حق تعریف کند، در غیر این صورت با سطح جدیدی از مواجهه دیگر کشورها که مدتها است به استقبال نظم چندقطبی رفتهاند و با یکجانبهگرایی این کشور مقابله میکنند، روبهرو میشود. مناسبات میان جمهوری اسلامی با ایالاتمتحده بویژه در یک سال گذشته نمونه روشنی از به چالش کشیده شدن نقش ابرقدرتی این کشور در سطح بینالملل به شمار میآید. ابتکارعمل تهران در مواجهه تمامقد با سیاست فشار حداکثری و بیاثر شدن گزینههای روی میز این کشور که دیگر در فشار و اجماعسازی علیه ایران شکست خورده است، گویای این واقعیت است که چرا توجه واشنگتن به تحولات راهبردی میان ایران و دیگر بازیگران بزرگ آسیایی از جمله چین و روسیه جلب شده است.
تقویت ائتلاف سهجانبه
تردیدی وجود ندارد که رویکرد مداخلهجویانه امریکا در قبال ایران در دههها و سالهای گذشته و از سوی دیگر روند رو به رشد رقابت امریکا با چین و تقابل با روسیه که در بحران اوکراین به اوج رسید، نقش مهمی در شکلگیری تقویت اتحاد دوجانبه تهران با پایتختهای مسکو و پکن و همچنین همکاریهای سهجانبه میان ایران، روسیه و چین داشته است. در حقیقت درک مشترک سه کشور ایران، روسیه و چین از خطرات دامنهدار رویکرد یکجانبه امریکا، این کشورها را به سمت و سوی تقویت همکاریهای همهجانبه کشانده است؛ مناسباتی که بویژه پس از آغاز به کار دولت سید ابراهیم رئیسی در عرصه مناسبات سیاسی و اقتصادی دوجانبه و چندجانبه روند رو به پیشرفتی تجربه کرده و چنین وجهی از همکاری به دیگر حوزههای دفاعی، امنیتی و سیاسی تسری یافته است.
اهمیت این همکاریهای چندوجهی زمانی دوچندان میشود که به خاطر بیاوریم پیش از آن امریکا کوشیده بود با ائتلافهای ادعایی با شماری از همپیمانانش در منطقه خاورمیانه و آسیا، از شرکای عربی گرفته تا بازیگرانی همچون کرهجنوبی و استرالیا پیوندی ایجاد کند که ایران و همپیمانان آسیاییاش را با چالشهای امنیتی در سطحی افزونتر روبهرو کند. این چالش به موازات سیاستی که علیه ایران در زمین بازی هستهای از سوی امریکا در پیش گرفته شد، همزمان بود با سیاست معروف چرخش به آسیا که واشنگتن بر مبنای آن، چین را در کنار روسیه و ایران در رده یک تهدید بزرگ طبقهبندی میکرد. ذیل چنین نگاهی بود که ایالاتمتحده درصدد برآمد با ایجاد چالشهای متعدد در منطقه آسیا هزینه ایران، روسیه و چین را بابت تقویت پیوندهای میان خود افزایش دهد.
تلاش برای ازهم پاشیدن مثلث
رویکردی که واشنگتن برای مواجهه با رابطه رو به افزون تهران و مسکو و ائتلاف سهجانبه این سه قدرت در دستور کار قرار داده، به نوعی اجرای استراتژی مطلوب هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق و سیاستمدار کهنهکار امریکا است که نوعی سیاست ترکیبی را پیشنهاد میکند که دو مؤلفه کلیدی «موازنه قدرت» و «تفرقه انداختن و حکومت کردن» را برای ازهم پاشیدن مثلث آسیایی با ایران، روسیه و چین در نظر میگیرد؛ استراتژی که در بطن خود فرسایشی کردن و ایجاد مزاحمت برای ایران در مسیر همکاری با روسیه و چین و فاصله انداختن میان روسیه و شریک راهبردیاش یعنی چین را دنبال میکند. تاکتیک موضعگیریهای دیپلماتیک اخیر مقامهای امریکایی و بریتانیایی درباره همکاریهای متعارف نظامی ایران و روسیه، دامن زدن به ابعاد بحران اوکراین با هدف افزایش فشار به روسیه و متوقف کردن مذاکرات وین و وسعت بخشیدن به عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی ذیل این رویکرد تعریف میشود.
اینچنین است که رویکرد جمهوری اسلامی مبنی بر گسترش رابطه با روسیه و چین که ناظر بر تقویت چندجانبهگرایی به جریان افتاده است، هدف نگرانی امریکایی واقع شده که تا پیش از این در قالب ائتلافهای نیمبند در عرصه همکاریهای امنیتی و نظامی نتوانسته است معادله قدرت را در این بخش مهم از جغرافیای جهان برهم بریزد و محور یکجانبهگرایانه خود را به بازیگران اثرگذار این منطقه همچون ایران تحمیل کند.
او همچنین انتقال تسلیحات میان ایران و روسیه را نقض قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل دانسته و مدعی شده که مسکو به دنبال دریافت صدها موشک بالستیک از تهران است. این ادعای او را باید در کنار بیانیه جیمز کلورلی، وزیر دفاع انگلیس نشاند که سمت و سوی تبادلات نظامی ایران و روسیه را افزودن بر سطح مشارکت در جنگ اوکراین ارزیابی کرده و همچون مقام امریکایی این تبادل همکاری نظامی را خطری برای شرکای خود در خاورمیانه و امنیت بینالملل توصیف کرده است.
به چالش کشیده شدن هژمونی امریکا
فارغ از درستی یا نادرستی ادعاهای مطروحه در سخنان این مقامهای غربی، محتوای این مواضع در هدف قرار دادن روند رو به رشد رابطه تهران و مسکو، گزارههای مناسبی را در اختیار میگذارد تا دلایل نگرانی غرب از تحولات جاری در مناسبات میان ایران و شرکای آسیاییاش مورد واکاوی قرار گیرد؛ مناسباتی که زیر سایه افول ایالاتمتحده توانسته است اقتضائات خاص خود را به صحنه بینالملل تحمیل کند؛ یعنی دورهای که دیگر امریکا در مواجهه با موضوعات بینالمللی مدنظر خود باید همچون دیگر بازیگران برای خود تکلیف و حق تعریف کند، در غیر این صورت با سطح جدیدی از مواجهه دیگر کشورها که مدتها است به استقبال نظم چندقطبی رفتهاند و با یکجانبهگرایی این کشور مقابله میکنند، روبهرو میشود. مناسبات میان جمهوری اسلامی با ایالاتمتحده بویژه در یک سال گذشته نمونه روشنی از به چالش کشیده شدن نقش ابرقدرتی این کشور در سطح بینالملل به شمار میآید. ابتکارعمل تهران در مواجهه تمامقد با سیاست فشار حداکثری و بیاثر شدن گزینههای روی میز این کشور که دیگر در فشار و اجماعسازی علیه ایران شکست خورده است، گویای این واقعیت است که چرا توجه واشنگتن به تحولات راهبردی میان ایران و دیگر بازیگران بزرگ آسیایی از جمله چین و روسیه جلب شده است.
تقویت ائتلاف سهجانبه
تردیدی وجود ندارد که رویکرد مداخلهجویانه امریکا در قبال ایران در دههها و سالهای گذشته و از سوی دیگر روند رو به رشد رقابت امریکا با چین و تقابل با روسیه که در بحران اوکراین به اوج رسید، نقش مهمی در شکلگیری تقویت اتحاد دوجانبه تهران با پایتختهای مسکو و پکن و همچنین همکاریهای سهجانبه میان ایران، روسیه و چین داشته است. در حقیقت درک مشترک سه کشور ایران، روسیه و چین از خطرات دامنهدار رویکرد یکجانبه امریکا، این کشورها را به سمت و سوی تقویت همکاریهای همهجانبه کشانده است؛ مناسباتی که بویژه پس از آغاز به کار دولت سید ابراهیم رئیسی در عرصه مناسبات سیاسی و اقتصادی دوجانبه و چندجانبه روند رو به پیشرفتی تجربه کرده و چنین وجهی از همکاری به دیگر حوزههای دفاعی، امنیتی و سیاسی تسری یافته است.
اهمیت این همکاریهای چندوجهی زمانی دوچندان میشود که به خاطر بیاوریم پیش از آن امریکا کوشیده بود با ائتلافهای ادعایی با شماری از همپیمانانش در منطقه خاورمیانه و آسیا، از شرکای عربی گرفته تا بازیگرانی همچون کرهجنوبی و استرالیا پیوندی ایجاد کند که ایران و همپیمانان آسیاییاش را با چالشهای امنیتی در سطحی افزونتر روبهرو کند. این چالش به موازات سیاستی که علیه ایران در زمین بازی هستهای از سوی امریکا در پیش گرفته شد، همزمان بود با سیاست معروف چرخش به آسیا که واشنگتن بر مبنای آن، چین را در کنار روسیه و ایران در رده یک تهدید بزرگ طبقهبندی میکرد. ذیل چنین نگاهی بود که ایالاتمتحده درصدد برآمد با ایجاد چالشهای متعدد در منطقه آسیا هزینه ایران، روسیه و چین را بابت تقویت پیوندهای میان خود افزایش دهد.
تلاش برای ازهم پاشیدن مثلث
رویکردی که واشنگتن برای مواجهه با رابطه رو به افزون تهران و مسکو و ائتلاف سهجانبه این سه قدرت در دستور کار قرار داده، به نوعی اجرای استراتژی مطلوب هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق و سیاستمدار کهنهکار امریکا است که نوعی سیاست ترکیبی را پیشنهاد میکند که دو مؤلفه کلیدی «موازنه قدرت» و «تفرقه انداختن و حکومت کردن» را برای ازهم پاشیدن مثلث آسیایی با ایران، روسیه و چین در نظر میگیرد؛ استراتژی که در بطن خود فرسایشی کردن و ایجاد مزاحمت برای ایران در مسیر همکاری با روسیه و چین و فاصله انداختن میان روسیه و شریک راهبردیاش یعنی چین را دنبال میکند. تاکتیک موضعگیریهای دیپلماتیک اخیر مقامهای امریکایی و بریتانیایی درباره همکاریهای متعارف نظامی ایران و روسیه، دامن زدن به ابعاد بحران اوکراین با هدف افزایش فشار به روسیه و متوقف کردن مذاکرات وین و وسعت بخشیدن به عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی ذیل این رویکرد تعریف میشود.
اینچنین است که رویکرد جمهوری اسلامی مبنی بر گسترش رابطه با روسیه و چین که ناظر بر تقویت چندجانبهگرایی به جریان افتاده است، هدف نگرانی امریکایی واقع شده که تا پیش از این در قالب ائتلافهای نیمبند در عرصه همکاریهای امنیتی و نظامی نتوانسته است معادله قدرت را در این بخش مهم از جغرافیای جهان برهم بریزد و محور یکجانبهگرایانه خود را به بازیگران اثرگذار این منطقه همچون ایران تحمیل کند.

دختران توران مسافرانپردیسان
بیتا میرعظیمی
خبرنگار
سالها است که «سگهای گله» امان یوزپلنگ ایرانی در منطقه توران را بریدهاند! اگرچه سازمان حفاظت محیط زیست، مدتها است که پروانه چرای دام دامداران در محدوده ۱۰۰ هزار هکتاری این پارک را خریداری کرده و ورود دام و سگ گله به منطقه حفاظت شده را ممنوع کرده، اما سگهای چوپان همچنان تهدید بالقوه اینگونه درمعرض انقراض هستند و قلمرو یوزپلنگ که گونهای قلمرو طلب است بسیار بیشتر از محدوده خریداری شده است. حال در شرایطی که جمعیت اینگونه باارزش به کمتر از ۳۰ فرد رسیده و زنگ خطر انقراض شدید یوز در کشور به صدا درآمده است، به یکباره خبر پیدا شدن 2 توله یوز ماده در توران و جداشدن آنها از زیستگاهی طبیعی(پارک ملی توران)، رسانه ای شده و سروصدای زیادی به پا میکند! تا درنهایت سرنوشت این دو یوز هم با پارک پردیسان تهران و پروژه تکثیر در اسارت یوز در تهران رقم بخورد. اما چطور این دامدار وارد منطقه حفاظت شده توران شده و 2 توله یوز ماده را از طبیعت گرفته و تحویل اداره محیط زیست استان سمنان میدهد؟ چه بلایی سر مادر توله ها آمده است؟ چگونه توله ها به این راحتی از زیستگاه اصلی خود جدا شده و حالا باید تا آخر عمر، پشت درهای اسارت زندگی کنند؟ آیا دامداران و چوپانان این منطقه حق دست زدن و جدا کردن این گونههای باارزش از زیستگاه اصلی را دارند؟ و دهها سؤال بی جواب دیگر...
«اکبر نیکفرجام» خود را 54 ساله و کارمند اداره گاز سمنان معرفی میکند. او به «ایران» میگوید: «شغل دومم دامداری و دامپروری است. اگرچه چوپان نیستم، اما همه به اشتباه مرا چوپان یابنده توله یوزها معرفی کردهاند! هر چند شغلم دامداری و دامپروری است، اما افتخار میکنم مرا با نام چوپان صدا کنند».
این دامدار ادامه میدهد: «صبح پنجشنبه (10 آذر) به تنهایی سوار ماشین شده و وارد منطقه خارتوران شدم. زودتر آمدم تا قبل از ورود دامها، آبشخورها را لایروبی و تمیز کنم! تازه رسیده بودم که صدای وق و ووقی به گوشم رسید. اول تصور کردم صدای پرنده است. اما به یکباره صدا بلندتر شد. گفتم شاید حیوانی وحشی در حال جلب توجه است تا من وارد بیشه شده و به یکباره حمله کند؛ کمی ترسیدم. به سمت ماشین رفته و آن را روشن کردم. با خودم فکر کردم این صدا را هر حیوانی بشنود فرار میکند، اما فایدهای نداشت چون صدا هنوز به گوش میرسید. وارد بیشه شده و به یکباره 2 توله یوز نگران و مضطرب را دیدم».
تولهها را با خودم بردم
چطور توله یوزها را بدرستی شناختید؟ آیا قبلاً یک یوزپلنگ را از نزدیک دیده بودید؟ او پاسخ میدهد: «من سالهاست که کارم دامداری است و وقتی تولهها را دیدم، شناختم. حتی وقتی به یکی از محیطبانها زنگ زده و گفتم توله یوز پیدا کردم، باور نکرد! او فکر میکرد اشتباه کردهام؛ اما وقتی مشخصات تولهها را دادم فهمید درست میگویم. وقتی توله یوزها را دیدم مضطرب و گرسنه بوده و سروصدای زیادی میکردند. با یک دوربین شکاری که در ماشینم بود اطراف را زیرنظر گرفتم. خبری از مادر یوزها نبود! هوا که تاریک شد تصمیم گرفتم تولهها را با خودم ببرم».
چطور تولهها را برداشتید؟ با دست؟ نیکفرجام میگوید: «هنگام جابهجایی توله یوزها، حواسم بود که با دست لمسشان نکنم، چون شنیده بودم بعدها مادرشان بو کشیده و طردشان میکند». چطور این آگاهی را داشتید؟ آیا آموزشی در این خصوص دیده بودید؟ «من 35-30 سال کارم دامداری است. خب طبیعی است اطلاعاتی هم در این خصوص داشته باشم. یک گونی از پشت نیسان آورده و تولهها را با آن برداشتم. توله اول را که بلند کردم، دیدم ماده است. دومی هم ماده بود». البته در فیلمی که از لحظه مواجهه با یوزها گرفتید و منتشر شد چنین چیزی دیده نمیشود و شما به یکباره اعلام میکنید که تولهها ماده هستند: «من سالهاست که توله سگ و گربههای مختلفی را دیدهام و تشخیص جنسیت تولهها نیز بر اساس همین تجربیات چندین ساله انجام شد.»
شیر گوسفند خوردند
او مکثی کرده و ادامه میدهد: «تولهها را که بلند کردم، شکمشان قلاب شده بود! حدس زدم شاید 24-20 ساعت پیش شیر خوردهاند. آنها را داخل ماشین گذاشته و به سمت آغل راه افتادم. برای رفع گرسنگی، تصمیم گرفتم شیر 3 رأس گوسفندی که چند روز پیش زایمان کرده بودند، را به تولهها بدهم. تقریباً یک لیتر شیر دوشیده و داخل سرنگهایی که برای واکسن گوسفندها استفاده میکردم، ریختم. تولهها اول مقاومت کرده و نخوردند. حتی کلی چنگول زده و دستم را زخمی کردند. اما بعد از مدتی آرام شده و شروع به خوردن شیر کردند. آن شب هر توله 5-4 سیسی شیر نوشید! داخل آغل، چند چوپان و کارگر افغانستانی حضور داشته و در شیر دادن تولهها به من کمک کردند! تولهها، شیر را خورده و کمی آرام شدند. صبح خیلی زود، تولهها را برداشته و دوباره به بیشه برگشتم. با دوربین نگاهی به اطراف کردم، اما خبری از مادر یوزها نبود! تولهها را درون بیشه گذاشتم. آن منطقه آنتن نمیداد. باید 10 کیلومتر دورتر رفته و اطلاع میدادم».
جدا شدن از طبیعت!
این دامدار سنگسری میافزاید: «صبح جمعه (11 آذر) با یکی از محیطبانهای منطقه تماس گرفته و ماجرا را تعریف کردم. اول فکر کرد من اشتباه میکنم، اما با اطمینان به او گفتم که اینها 2 تولهیوز هستند. مشخصاتشان را هم دادم. 2 ساعتی نگذشته بود که افرادی برای بازدید آمدند. به منطقه برگشته و تولهها را تحویلشان دادم. موقع تحویل تولهها، از من سؤال کردند که آیا لحظهای فکر نکردی این تولهها را برای خودت برداشته یا با قیمت کلانی در بازار بفروشی؟ من گفتم هرگز».
فارغ از بحث قاچاق و احتمال ربوده شدن مادر تولهها در توران، از این دامدار سنگسری میپرسم که آیا احتمال حمله سگهای گله به مادر توله یوزها وجود دارد؟ دامها و سگهایی که این همه به زیستگاه اصلی این گونه در حال انقراض نزدیک شده و تابحال فکری جدی به حالشان نشده است! او میگوید: «اگر سگهای گله زودتر از من وارد این منطقه شده بودند تولهها را تکه و پاره میکردند!» سگهای گلهای که حالا در یک قدمی زیستگاه اصلی یوزپلنگ ایرانی ایستاده و دندان برای مرگ حتمی این گونه در حال انقراض تیز کردهاند! اکبر نیکفرجام این دامدار سنگسری، تولهها را تحویل اداره محیط زیست سمنان داده و راهی خانه میشود. آخر داستان هم 2 تولهیوز ماده میماند و یک عمر حسرت زندگی در زیستگاهی طبیعی! آنها هم مثل ماریتاکوشکی، دلبر، ایران و پیروز راهی پارک پردیسان در تهران می شوند.
خبرنگار
سالها است که «سگهای گله» امان یوزپلنگ ایرانی در منطقه توران را بریدهاند! اگرچه سازمان حفاظت محیط زیست، مدتها است که پروانه چرای دام دامداران در محدوده ۱۰۰ هزار هکتاری این پارک را خریداری کرده و ورود دام و سگ گله به منطقه حفاظت شده را ممنوع کرده، اما سگهای چوپان همچنان تهدید بالقوه اینگونه درمعرض انقراض هستند و قلمرو یوزپلنگ که گونهای قلمرو طلب است بسیار بیشتر از محدوده خریداری شده است. حال در شرایطی که جمعیت اینگونه باارزش به کمتر از ۳۰ فرد رسیده و زنگ خطر انقراض شدید یوز در کشور به صدا درآمده است، به یکباره خبر پیدا شدن 2 توله یوز ماده در توران و جداشدن آنها از زیستگاهی طبیعی(پارک ملی توران)، رسانه ای شده و سروصدای زیادی به پا میکند! تا درنهایت سرنوشت این دو یوز هم با پارک پردیسان تهران و پروژه تکثیر در اسارت یوز در تهران رقم بخورد. اما چطور این دامدار وارد منطقه حفاظت شده توران شده و 2 توله یوز ماده را از طبیعت گرفته و تحویل اداره محیط زیست استان سمنان میدهد؟ چه بلایی سر مادر توله ها آمده است؟ چگونه توله ها به این راحتی از زیستگاه اصلی خود جدا شده و حالا باید تا آخر عمر، پشت درهای اسارت زندگی کنند؟ آیا دامداران و چوپانان این منطقه حق دست زدن و جدا کردن این گونههای باارزش از زیستگاه اصلی را دارند؟ و دهها سؤال بی جواب دیگر...
«اکبر نیکفرجام» خود را 54 ساله و کارمند اداره گاز سمنان معرفی میکند. او به «ایران» میگوید: «شغل دومم دامداری و دامپروری است. اگرچه چوپان نیستم، اما همه به اشتباه مرا چوپان یابنده توله یوزها معرفی کردهاند! هر چند شغلم دامداری و دامپروری است، اما افتخار میکنم مرا با نام چوپان صدا کنند».
این دامدار ادامه میدهد: «صبح پنجشنبه (10 آذر) به تنهایی سوار ماشین شده و وارد منطقه خارتوران شدم. زودتر آمدم تا قبل از ورود دامها، آبشخورها را لایروبی و تمیز کنم! تازه رسیده بودم که صدای وق و ووقی به گوشم رسید. اول تصور کردم صدای پرنده است. اما به یکباره صدا بلندتر شد. گفتم شاید حیوانی وحشی در حال جلب توجه است تا من وارد بیشه شده و به یکباره حمله کند؛ کمی ترسیدم. به سمت ماشین رفته و آن را روشن کردم. با خودم فکر کردم این صدا را هر حیوانی بشنود فرار میکند، اما فایدهای نداشت چون صدا هنوز به گوش میرسید. وارد بیشه شده و به یکباره 2 توله یوز نگران و مضطرب را دیدم».
تولهها را با خودم بردم
چطور توله یوزها را بدرستی شناختید؟ آیا قبلاً یک یوزپلنگ را از نزدیک دیده بودید؟ او پاسخ میدهد: «من سالهاست که کارم دامداری است و وقتی تولهها را دیدم، شناختم. حتی وقتی به یکی از محیطبانها زنگ زده و گفتم توله یوز پیدا کردم، باور نکرد! او فکر میکرد اشتباه کردهام؛ اما وقتی مشخصات تولهها را دادم فهمید درست میگویم. وقتی توله یوزها را دیدم مضطرب و گرسنه بوده و سروصدای زیادی میکردند. با یک دوربین شکاری که در ماشینم بود اطراف را زیرنظر گرفتم. خبری از مادر یوزها نبود! هوا که تاریک شد تصمیم گرفتم تولهها را با خودم ببرم».
چطور تولهها را برداشتید؟ با دست؟ نیکفرجام میگوید: «هنگام جابهجایی توله یوزها، حواسم بود که با دست لمسشان نکنم، چون شنیده بودم بعدها مادرشان بو کشیده و طردشان میکند». چطور این آگاهی را داشتید؟ آیا آموزشی در این خصوص دیده بودید؟ «من 35-30 سال کارم دامداری است. خب طبیعی است اطلاعاتی هم در این خصوص داشته باشم. یک گونی از پشت نیسان آورده و تولهها را با آن برداشتم. توله اول را که بلند کردم، دیدم ماده است. دومی هم ماده بود». البته در فیلمی که از لحظه مواجهه با یوزها گرفتید و منتشر شد چنین چیزی دیده نمیشود و شما به یکباره اعلام میکنید که تولهها ماده هستند: «من سالهاست که توله سگ و گربههای مختلفی را دیدهام و تشخیص جنسیت تولهها نیز بر اساس همین تجربیات چندین ساله انجام شد.»
شیر گوسفند خوردند
او مکثی کرده و ادامه میدهد: «تولهها را که بلند کردم، شکمشان قلاب شده بود! حدس زدم شاید 24-20 ساعت پیش شیر خوردهاند. آنها را داخل ماشین گذاشته و به سمت آغل راه افتادم. برای رفع گرسنگی، تصمیم گرفتم شیر 3 رأس گوسفندی که چند روز پیش زایمان کرده بودند، را به تولهها بدهم. تقریباً یک لیتر شیر دوشیده و داخل سرنگهایی که برای واکسن گوسفندها استفاده میکردم، ریختم. تولهها اول مقاومت کرده و نخوردند. حتی کلی چنگول زده و دستم را زخمی کردند. اما بعد از مدتی آرام شده و شروع به خوردن شیر کردند. آن شب هر توله 5-4 سیسی شیر نوشید! داخل آغل، چند چوپان و کارگر افغانستانی حضور داشته و در شیر دادن تولهها به من کمک کردند! تولهها، شیر را خورده و کمی آرام شدند. صبح خیلی زود، تولهها را برداشته و دوباره به بیشه برگشتم. با دوربین نگاهی به اطراف کردم، اما خبری از مادر یوزها نبود! تولهها را درون بیشه گذاشتم. آن منطقه آنتن نمیداد. باید 10 کیلومتر دورتر رفته و اطلاع میدادم».
جدا شدن از طبیعت!
این دامدار سنگسری میافزاید: «صبح جمعه (11 آذر) با یکی از محیطبانهای منطقه تماس گرفته و ماجرا را تعریف کردم. اول فکر کرد من اشتباه میکنم، اما با اطمینان به او گفتم که اینها 2 تولهیوز هستند. مشخصاتشان را هم دادم. 2 ساعتی نگذشته بود که افرادی برای بازدید آمدند. به منطقه برگشته و تولهها را تحویلشان دادم. موقع تحویل تولهها، از من سؤال کردند که آیا لحظهای فکر نکردی این تولهها را برای خودت برداشته یا با قیمت کلانی در بازار بفروشی؟ من گفتم هرگز».
فارغ از بحث قاچاق و احتمال ربوده شدن مادر تولهها در توران، از این دامدار سنگسری میپرسم که آیا احتمال حمله سگهای گله به مادر توله یوزها وجود دارد؟ دامها و سگهایی که این همه به زیستگاه اصلی این گونه در حال انقراض نزدیک شده و تابحال فکری جدی به حالشان نشده است! او میگوید: «اگر سگهای گله زودتر از من وارد این منطقه شده بودند تولهها را تکه و پاره میکردند!» سگهای گلهای که حالا در یک قدمی زیستگاه اصلی یوزپلنگ ایرانی ایستاده و دندان برای مرگ حتمی این گونه در حال انقراض تیز کردهاند! اکبر نیکفرجام این دامدار سنگسری، تولهها را تحویل اداره محیط زیست سمنان داده و راهی خانه میشود. آخر داستان هم 2 تولهیوز ماده میماند و یک عمر حسرت زندگی در زیستگاهی طبیعی! آنها هم مثل ماریتاکوشکی، دلبر، ایران و پیروز راهی پارک پردیسان در تهران می شوند.

ملاقات با مادر پس از 24 سال
هوشنگ فرجی- شوشتر/ پسر جوانی که از یکسالگی مادرش را گم کرده و تصور میکرد وی فوت کرده است با تلاش گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران و کمیته امداد شهرستان اندیکا پس از 24 سال با مادرش ملاقات کرد.
به گزارش «ایران»، این پسر جوان زمانی که یک ساله بود پس از طلاق پدر و مادرش به همراه پدر به شهرستان شوشتر رفت و بعد از ازدواج دوباره پدرش به همراه نامادری و پدرش زندگی میکرد؛ رضا که در تمام این سالها تصور میکرد این زن مادر واقعی اوست وقتی بزرگتر شد و به مدرسه رفت با مشاهده نام مادرش در شناسنامه و تفاوت آن با نام مادری که در یک خانه با او زندگی میکرد این سؤال برایش پیش آمد که علت این تفاوت چیست و پس از پرس و جو از پدر و مادر و بستگانش دریافت که مادر واقعی او سالها قبل از پدرش طلاق گرفته است و این زن در واقع نامادری اوست.
رضا که بیتاب دیدار مادر واقعی خود و اطلاع از سرنوشتش بود وقتی پیگیر ماجرا شد به او گفتند که مادرش فوت کرده است.بدین ترتیب وی سالها با این تصور که مادرش فوت کرده است در کنار پدر و نامادری اش که او را بسیار دوست داشت زندگی کرد تا اینکه بزرگ شد و برای کار به یکی از شهرستانها رفت اما در آنجا سرنوشت، به طرز عجیبی حقیقت زندگی اش را برملا کرد.
رضا در آن شهر و خیلی اتفاقی با مردی رو به رو شد که وقتی نام فامیلی او را شنید و پس از گپ و گفت دوستانه متوجه شد با یکدیگر نسبت فامیلی دارند. در این میان وقتی رضا داستان زندگی خود و ماجرای مرگ مادرش را برای او تعریف کرد مرد جوان با تعجب گفت: ولی مادر واقعی تو زنده است!
رضا که از شنیدن این موضوع شوکه شده بود با مشخصاتی که مرد جوان داد بلافاصله به شوشتر برگشت و با مراجعه به افراد مختلف از جمله خبرنگار روزنامه ایران برای پیدا کردن مادرش تقاضای
کمک کرد.
بدین ترتیب با تلاش گروه جویندگان عاطفه و همچنین مسئولان کمیته امداد مشخص شد مادر رضا که زنی عشایر بوده در شهرستان اندیکا در خانهای کوچک که کمیته امداد و نیکوکاران شهر برایش ساختهاند زندگی میکند. بنابراین به سراغ وی رفتند و سرانجام مقدمات دیدار این مادر و پسر پس از 24 سال دوری فراهم شد و روز جمعه 18 آذر رضا و مادرش همدیگر را ملاقات کردند.
رضا محمدی بوری به خبرنگار جویندگان عاطفه روزنامه ایران گفت: در این مدت نامادری ام مانند فرزندان خود به من محبت میکرد وهمیشه فکرمی کردم مادرواقعیام این زن است تا اینکه ازطریق روزنامه ایران و کمیته امداد امام شهرستان اندیکا توانستم مادرواقعی خودم را که نامش درشناسنامهام بود پیداکنم. از این به بعد دیگر مادرم را تنها نمیگذارم و هرکاری بتوانم برای آسایش او انجام میدهم.
ماهپاره مادر رضا که پس از مرگ همسر دومش به همراه فرزند ۱۴سالهاش زندگی میکند در حالی که از پیدا شدن پسرش شوکه بود و خدا را شکر میکرد و اشک شوق میریخت گفت: در این سالها خیلی دلم میخواست پسرم را ببینم و بدانم کجاست؛الان خدا را شکر میکنم که توانستم قبل از مرگم او را پیدا کنم و در آغوش بگیرم.
پسرم به من گفت نامزد کرده است اما او از من خواسته تا من دوباره به خواستگاری دختر مورد علاقهاش بروم و در مراسم ازدواجش حاضر باشم.
زن میانسال ادامه داد: من قبلاً درچادرعشایری زندگی میکردم اما با کمک کمیته امداد خانهای برایم ساختند در حالی که هیچ وسایل زندگی ندارم اما امروز به یمن پیدا شدن پسرم رئیس کمیته امداد اندیکا یک تخته فرش هم برایم هدیه آورد.

روسها سوار بر خودروی ایرانی
گروه اقتصادی/ قرار است بزودی صادرات خودروهای ایرانی به روسیه آغاز شود. از اواخر سال گذشته و به واسطه خروج خودروسازان اروپایی و امریکایی از روسیه، این کشور با چالش تأمین خودرو روبهرو شده و حتی قیمت خودرو سیر صعودی به خود گرفته است. حال برخی از کشورها که به مقوله صادرات و حمایت از فعالان اقتصادی خود اهمیت میدهند، درصدد بازارگشایی در کشور روسیه هستند. یکی از کشورها که بشدت برای حضور پررنگ در بازار روسیه تلاش میکند، چین است. چینیها در مذاکرات و نشستهایی که با طرف روس داشتند اظهار کردند که میخواهند جای خالی برندهایی که روسیه را ترک کردهاند پر کنند، اما روسیه خواهان همکاری و خرید کالاهای ایرانی است. بر اساس تفاهمنامه 300 میلیون دلاری که برای صادرات خودرو از ایران به روسیه امضا شده است میتوان به این نتیجه رسید که روسها ایران را در اولویت همکاری خود قرار دادند. البه چینیها هم عقبنشینی نکردند و طی چند ماه گذشته، خودروهای خود را روانه بازار روسیه کردند. به گونهای که در آمارهای رسمی آمده در ۱۰ ماه اول سال جاری، روسیه ششمین مقصد بزرگ صادراتی محصولات خودروسازی چین بوده است. در این میان و با توجه به نموداری که در ادامه مطلب آمده است، باید تأکید کرد: چین بخوبی در حال تصاحب بازار خودرو است و اگر تولیدکنندگان خودرو و قطعه سهلانگاری و کم کاری کنند، به سرعت این بازار جذاب هم از دست خواهد رفت. دادههای آژانس تحلیلی روسی Autostat نشان میدهد طی مدتی که مذاکرات خودرویی آغاز شده فروش خودروهای سواری برند چینی، از جمله هاوال، چری و جیلی افزایش یافته و به ۱۶ هزار و ۱۳۸ دستگاه در نوامبر رسیده که تقریباً دو برابر ۸ هزار و ۲۳۵ دستگاه در ژانویه همین سال است. همچنین سهم بازار چینیها از ۹.۶ درصد به ۳۱.۳ درصد در روسیه رسیده است. آمارها میگوید در روسیه ۴۱ درصد خودروها ساخت داخل است و سهم ژاپنیها در این حوزه (۸ درصد تویوتا، ۶ درصد نیسان و ۸ درصد میتسوبیشی) 22 درصد بوده است. همچنین 9 درصد آلمانی (۳ درصد فولکسواگن، ۲ درصد اوپل و ۴ درصد آئودی)، ۸ درصد کرهای (دوو، هیوندای و کیا)، ۶ درصد امریکایی (شورولت، فورد و جیپ) و ۸ درصد فرانسوی (پژو، رنو و سیتروئن) است.
محمدرضا نجفی منش، عضو اتاق بازرگانی درباره صادرات خودرو از ایران به روسیه، به «ایران» گفت: صنعت خودرو و قطعهسازی در ایران رشد کرده است و لذا میتوان مذاکره برای صادرات خودرو به کشورهای مختلف را شروع کرد.
او با بیان اینکه صادرات خودرو به روسیه یک فرصت است که خودروسازان باید از آن استفاده کنند، افزود: کشورهای چین و ترکیه بشدت به دنبال تصاحب بازار روسیه هستند و از آنجا که تولید خودرو در روسیه با تقاضای بازار همخوانی ندارد، میتوان به سرعت سهم خودروهای ایرانی را در خیابانهای روسیه افزایش داد و متقابلاً شاهد این امر هستیم که روسیه به دنبال همکاری و مشارکت در تولید خودرو با ایران است.
نجفی منش افزود: از اواخر سال گذشته و با جدیت بیشتر در سال جاری موضوع صادرات خودرو و قطعه با طرف روس مورد مذاکره قرار گرفت و تفاهمنامههایی امضا شد به نحوی که ۱۲ تفاهمنامه همکاری بین شرکتهای خودروساز و قطعهساز ایرانی و روسی به مبلغ ۷۰۰ میلیون یورو مورد موافقت قرار گرفت.
او با بیان اینکه بزودی و تا قبل از پایان سال جاری ایران صادرکننده خودرو و قطعه به روسیه خواهد شد، گفت: بازار روسیه بسیار وسیع است لذا خودروسازان و قطعهسازان میتوانند سهم خوبی از بازار این کشور پهناور داشته باشند.
نجفی منش با تأکید بر اینکه میتوان در بازار روسیه نقش آفرین بود، خاطرنشان کرد: با خروج خودروسازان اروپایی و امریکایی از روسیه، فرصت بسیار خوبی برای حضور خودروسازان ایرانی در بازار این کشور فراهم شده است لذا با تولید خودرو بر اساس کیفیت این کشور میتوان از رقبایی چون چین پیشی گرفت.
او با بیان اینکه تعداد وسایل نقلیه در روسیه بیش از ۵۰ میلیون دستگاه است، گفت: با حمایت دستگاه دیپلماسی و نگاهی که روسیه در همکاری با ایران دارد میتوان با شرایط بهتری وارد بازار روسیه شد و شرایطی را فراهم کرد که مردم این کشور متقاضی خرید خودرو و قطعات ایرانی شوند.
حجم صادرات ایران به روسیه در سال گذشته میلادی حدود یک میلیارد دلار بوده که عمده آن را محصولات کشاورزی، سبزیجات و مرکبات تشکیل میداده، اما در سال جاری با صادرات محصولات صنعتی و کالا با فناوری بالا میتوان گفت که سبد صادرات ایران به روسیه در حال تغییر است.
بر اساس آمارهای موجود از آژانس اتو استات روسیه هم اکنون ۱۰ هزار و چهارصد دستگاه خودروی ایرانی در روسیه در حال تردد است. چندی پیش ولادیمیر بسپالوف، کارشناس بازار خودروی روسی به رویترز گفته بود: تولید و واردات برندهای خودروی غربی روز به روز کاهش مییابد. بنابراین بازار بین صنایع خودروسازی روسیه و چین تقسیم شده است؛ خودروهای روسی هنوز هم با قیمتهای پایینتر تا حدود ۱.۵ میلیون روبل (۲۳ هزارو ۹۶۱ دلار) بخشی از تقاضا را برآورده میکنند و چینیها نیز بازار سابق خودروهای غربی را با قیمتهای بالای ۲.۵ میلیون روبل در اختیار گرفتهاند. هر دلار امریکا حدود ۶۳ روبل روسیه است.
سرگی تسلیکوف، مدیر کل آژانس تحلیلی اتوستات، میگوید: با توجه به کمبود محسوس خودرو و مشکلات عرضه آنها به روسیه به دلیل تحریمها، هر بازیگر جدیدی با استقبال مثبت بازار خودروی روسیه روبهرو خواهد شد. ایران برای مدت طولانی، تحت اعمال تحریمها بوده و به بازارهای جدید خودرو علاقهمند است. او معتقد است که در شرایط کنونی، صحیحترین گام، سازماندهی تولید خودروهای ایرانی در یکی از شرکتهای روسیه است. یک کارخانه خودروسازی در ایژفسک با تجهیزات مدرن که امکان ایجاد سریع یک تولید کامل خودرو را فراهم کند، بهترین گزینه برای یک خودروساز ایرانی خواهد بود. چندی پیش سیدرضا فاطمی امین، وزیر صنعت، معدن و تجارت گفته بود: از اواخر سال گذشته مذاکرات برای صادرات خودرو و قطعه به روسیه آغاز شده بود و اکنون باید روال کار طی شود.
صنعت خودرو ایران در سالهای گذشته به حد نصابهایی رسیده و خوشبختانه به لحاظ فناوری و تکنولوژی و نوع قطعاتی که تولید میشود در حد بسیار مطلوبی قرار داریم بنابراین اگر بتوانیم مسائل اقتصاد کلان و اوضاع مدیریتی را در این صنعت اصلاح کنیم، این صنعت در داخل و خارج از کشور میتواند برای ما افتخارآفرین باشد. آن گونه که اخیراً علیرضا پیمان پاک، رئیس سازمان توسعه تجارت عنوان کرده همکاری خودرویی ایران و روسیه شکل گرفته است و میتوان به آینده این همکاریها خوشبین بود.
در این میان کارشناسان تأکید دارند که در صادرات خودرو به چین، زمان و عمل به تعهدات اهمیت قابل توجهی دارد. از آنجا که روسیه بر اساس قواعد بینالملل همکاری میکند و تا قبل از خروج خودروسازان خارجی با برندهای بنام همکاری میکرده است، توقع دارد که در همکاریهای جدید شاهد رفتار حرفهای باشد به نحوی که شفافیت و عمل به وعدهها، خارج از تعارف باشد.
محمدرضا نجفی منش، عضو اتاق بازرگانی درباره صادرات خودرو از ایران به روسیه، به «ایران» گفت: صنعت خودرو و قطعهسازی در ایران رشد کرده است و لذا میتوان مذاکره برای صادرات خودرو به کشورهای مختلف را شروع کرد.
او با بیان اینکه صادرات خودرو به روسیه یک فرصت است که خودروسازان باید از آن استفاده کنند، افزود: کشورهای چین و ترکیه بشدت به دنبال تصاحب بازار روسیه هستند و از آنجا که تولید خودرو در روسیه با تقاضای بازار همخوانی ندارد، میتوان به سرعت سهم خودروهای ایرانی را در خیابانهای روسیه افزایش داد و متقابلاً شاهد این امر هستیم که روسیه به دنبال همکاری و مشارکت در تولید خودرو با ایران است.
نجفی منش افزود: از اواخر سال گذشته و با جدیت بیشتر در سال جاری موضوع صادرات خودرو و قطعه با طرف روس مورد مذاکره قرار گرفت و تفاهمنامههایی امضا شد به نحوی که ۱۲ تفاهمنامه همکاری بین شرکتهای خودروساز و قطعهساز ایرانی و روسی به مبلغ ۷۰۰ میلیون یورو مورد موافقت قرار گرفت.
او با بیان اینکه بزودی و تا قبل از پایان سال جاری ایران صادرکننده خودرو و قطعه به روسیه خواهد شد، گفت: بازار روسیه بسیار وسیع است لذا خودروسازان و قطعهسازان میتوانند سهم خوبی از بازار این کشور پهناور داشته باشند.
نجفی منش با تأکید بر اینکه میتوان در بازار روسیه نقش آفرین بود، خاطرنشان کرد: با خروج خودروسازان اروپایی و امریکایی از روسیه، فرصت بسیار خوبی برای حضور خودروسازان ایرانی در بازار این کشور فراهم شده است لذا با تولید خودرو بر اساس کیفیت این کشور میتوان از رقبایی چون چین پیشی گرفت.
او با بیان اینکه تعداد وسایل نقلیه در روسیه بیش از ۵۰ میلیون دستگاه است، گفت: با حمایت دستگاه دیپلماسی و نگاهی که روسیه در همکاری با ایران دارد میتوان با شرایط بهتری وارد بازار روسیه شد و شرایطی را فراهم کرد که مردم این کشور متقاضی خرید خودرو و قطعات ایرانی شوند.
حجم صادرات ایران به روسیه در سال گذشته میلادی حدود یک میلیارد دلار بوده که عمده آن را محصولات کشاورزی، سبزیجات و مرکبات تشکیل میداده، اما در سال جاری با صادرات محصولات صنعتی و کالا با فناوری بالا میتوان گفت که سبد صادرات ایران به روسیه در حال تغییر است.
بر اساس آمارهای موجود از آژانس اتو استات روسیه هم اکنون ۱۰ هزار و چهارصد دستگاه خودروی ایرانی در روسیه در حال تردد است. چندی پیش ولادیمیر بسپالوف، کارشناس بازار خودروی روسی به رویترز گفته بود: تولید و واردات برندهای خودروی غربی روز به روز کاهش مییابد. بنابراین بازار بین صنایع خودروسازی روسیه و چین تقسیم شده است؛ خودروهای روسی هنوز هم با قیمتهای پایینتر تا حدود ۱.۵ میلیون روبل (۲۳ هزارو ۹۶۱ دلار) بخشی از تقاضا را برآورده میکنند و چینیها نیز بازار سابق خودروهای غربی را با قیمتهای بالای ۲.۵ میلیون روبل در اختیار گرفتهاند. هر دلار امریکا حدود ۶۳ روبل روسیه است.
سرگی تسلیکوف، مدیر کل آژانس تحلیلی اتوستات، میگوید: با توجه به کمبود محسوس خودرو و مشکلات عرضه آنها به روسیه به دلیل تحریمها، هر بازیگر جدیدی با استقبال مثبت بازار خودروی روسیه روبهرو خواهد شد. ایران برای مدت طولانی، تحت اعمال تحریمها بوده و به بازارهای جدید خودرو علاقهمند است. او معتقد است که در شرایط کنونی، صحیحترین گام، سازماندهی تولید خودروهای ایرانی در یکی از شرکتهای روسیه است. یک کارخانه خودروسازی در ایژفسک با تجهیزات مدرن که امکان ایجاد سریع یک تولید کامل خودرو را فراهم کند، بهترین گزینه برای یک خودروساز ایرانی خواهد بود. چندی پیش سیدرضا فاطمی امین، وزیر صنعت، معدن و تجارت گفته بود: از اواخر سال گذشته مذاکرات برای صادرات خودرو و قطعه به روسیه آغاز شده بود و اکنون باید روال کار طی شود.
صنعت خودرو ایران در سالهای گذشته به حد نصابهایی رسیده و خوشبختانه به لحاظ فناوری و تکنولوژی و نوع قطعاتی که تولید میشود در حد بسیار مطلوبی قرار داریم بنابراین اگر بتوانیم مسائل اقتصاد کلان و اوضاع مدیریتی را در این صنعت اصلاح کنیم، این صنعت در داخل و خارج از کشور میتواند برای ما افتخارآفرین باشد. آن گونه که اخیراً علیرضا پیمان پاک، رئیس سازمان توسعه تجارت عنوان کرده همکاری خودرویی ایران و روسیه شکل گرفته است و میتوان به آینده این همکاریها خوشبین بود.
در این میان کارشناسان تأکید دارند که در صادرات خودرو به چین، زمان و عمل به تعهدات اهمیت قابل توجهی دارد. از آنجا که روسیه بر اساس قواعد بینالملل همکاری میکند و تا قبل از خروج خودروسازان خارجی با برندهای بنام همکاری میکرده است، توقع دارد که در همکاریهای جدید شاهد رفتار حرفهای باشد به نحوی که شفافیت و عمل به وعدهها، خارج از تعارف باشد.

مهاجرت معکوس ۳۴۰ متخصص در سالجاری
اکرم رضایی ثانی
خبرنگار
حفظ یا بازگرداندن نخبگان در هر کشوری یکی از اهداف مهم و بلند مدت است تا علاوه بر جلوگیری از خروج سرمایه انسانی از کشور، شرایط ماندن آنها را نیز فراهم کنند. در کشور ما این روزها عدهای با سوار شدن بر موج شرایط فعلی جامعه، خبرهای متعدد و متناقضی را از مهاجرت نخبگان از کشور در بوق و کرنا میکنند. سیدعلی حسینی معاون مرکز تعاملات بینالملل علم و فناوری ریاست جمهوری در گفتوگو با «ایران» درخصوص برنامههایی که تا اکنون برای امر مهاجرت معکوس بویژه بازگرداندن نخبگان ایرانی از سایر کشورهایی که به آن مهاجرت کرده بودند، توضیح داد: ما از سال ۹۵ یک پلتفرم با کمک افرادی که در خارج از کشور بودند طراحی کردیم. به این دلیل سراغ متخصصان و کارآفرینان ایرانی خارج از کشور رفتیم که آنها با توجه به شرایط زندگی خود درک بهتری از مهاجرت و رویه بازگشت داشتند.
طراحی پلتفرم برای تعامل دوطرفه
وی در ادامه توضیح داد: این پلتفرم نه فقط برای بازگرداندن افراد بلکه برای تعامل دوطرفه با نخبگان، کارآفرینان و متخصصان بود. تا پیش از اینها اگر فردی تصمیم داشت با ایران ارتباط همکاری بگیرد شرایط برای او ساده نبود و در واقع هیچ مکانیزمی وجود نداشت. از اینرو با کمک برخی افراد خارج از کشور که از دانشجویان سابق دانشگاه شریف بودند ولی در آن زمان در دانشگاه استنفورد و برکلی تحصیل میکردند که اکنون سه نفر از آنها در ایران هستند یک پلتفرمی به نام کانکت connect_isti طراحی کردیم. معاون مرکز تعاملات بینالملل علم و فناوری ریاست جمهوری درباره ویژگیهای این برنامه گفت: این پلتفرم در مرحله اول با هدف ارتباط میان نخبگان ایرانی خارج از کشور که مخاطب این برنامه بودند با دانشگاهها، پژوهشگاهها، شرکتهای هایتک و پارکهای علم و فناوری بوده است که بعدها بتوانند روی اکوسیستم علم و فناوری کشور تأثیرگذار باشند. حسینی گفت: ما سال ۹۵ این کار را شروع کردیم و بهعنوان مثال دانشگاه EPFL سوئیس که دانشگاه پانزدهم دنیاست حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ دانشجوی سطح بالا از ایران دارد، همچنین به انجمنهای تخصصی برخی دانشگاههای دیگر پلتفرم کانکت را معرفی کردیم که البته از آن استقبال خوبی شد به طوری که در سال ۹۵ میانگین، روزانه ۱۳ درخواست همکاری داشتیم.
ثبت 9700 درخواست همکاری با ایران
وی درباره اقداماتی که برای جذب افراد کارآفرین و متخصص در ایران صورت گرفت، توضیح داد: از طرف دیگر در ایران هم یک سری پایگاه تخصصی مثل پژوهشگاههای برتر کشور در حوزههای مختلف مانند سلولهای بنیادین، دانشهای بنیادین، IT و… را شناسایی کردیم تا میزبان افراد خواهان همکاری با ما باشند. معاون مرکز تعاملات بینالملل علم و فناوری ریاست جمهوری درباره ضعف مالی این پروژه توضیح داد: البته ما از لحاظ مالی نمیتوانیم با کشورهای توسعهیافته رقابت کنیم و اگر به پلتفرم کانکت دقت کنید چندان پایههای قوی مالی ندارد اما هدف اصلی ما ایجاد ارتباط است. حسینی در پاسخ به این سؤال که تا کنون چند ثبت درخواست برای همکاری و بازگشت به ایران در پلتفرم کانکت صورت گرفته است، گفت: تا کنون ۹۷۰۰ درخواست در پلتفرم کانکت برای همکاری با ایران ثبت شده که از این آمار ۲۷۰۰ نفر از آنها همکاری دائم با ایران دارند. در زمان فعالیت دکتر سورنا ستاری معاون وقت علمی و فناوری ریاست جمهوری این آمار ۲۳۰۰ نفر اعلام شد که در سالجاری ۴۰۰ نفر دیگر به آن اضافه شدند. مخاطبمان هم نخبگان و دانشجویان ۲۰۰ دانشگاه برتر دنیا هستند. البته ما به خاطر محدودیتهای منابع مالی مجبوریم سختگیریهای زیادی کنیم. امسال حدود ۳۴۰ متخصص و کارآفرین از طریق این پلتفرم به کشور بازگشتهاند، البته از میان آمار ۲۷۰۰ نفری که گفتیم ممکن است تعدادی از آنها ایران نباشند. وی در پاسخ به این سؤال که ماندن افراد متخصص در ایران اهمیت دارد و تلاشها برای اینکه آنها در ایران بمانند چیست، گفت: دو نکته وجود دارد اولاً اینکه اکنون مرزها مهم نیستند و رفت و آمد افراد کارآفرین و متخصص برای ما مهم است که صورت بگیرد. نکته دوم اینکه افراد نباید پلهای پشت سر خود را خراب کنند.
تحصیل 51 هزار دانشجو در خارج
حسینی همچنین در واکنش به این پرسش که مواردی داشتهاید که بعد از همکاری و رفت و آمد به ایران از ادامه همکاری پشیمان بشوند و برگردند، گفت: بله از این موارد داشتیم، آن زمان که ما کار خود را شروع کرده بودیم در برخی از دانشگاهها جایگاه افراد درست شناسایی نمیشد و این موجب سرخوردگی در افراد بود. یا اینکه شرایط بهتری به شخص پیشنهاد میشد و از ایران میرفت.
وی در واکنش به آمار ضد و نقیض رسانهها درباره مهاجرت و منابعی که میتوان به اصل آمار مهاجرت به آن اتکا کرد، گفت: منابعی که در زمینه مهاجرت میتوان آنها را مستند قلمداد کرد در زمینه دانشجویان بینالمللی مختلف است؛ بهعنوان مثال در کشوری مانند امریکای شمالی سایتهایی مانند اداره مهاجرت امریکا یا اداره مهاجرت کانادا وجود دارد که بر اساس ویزای H۱ مشخص است در سالجاری چه تعداد از مردم چین، عربستان، ایران و… برای مهاجرت به آنجا اقدام کردهاند یا حتی در UN Statistics یا سازمان آمار سازمان ملل هر سال آمار مهاجرت در سه دسته دانشجویان، متخصصانی که برای کار مهاجرت میکنند و سرمایهگذاران به شکل دستهبندی شده بهروز میشوند.
وی گفت: آخرین آماری که این سایت از دانشجویان ایرانی منتشر کرده این است که ۵۱ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور در حال تحصیل هستند. همچنین در این سایت سازمان ملل درج شده 10 کشوری که بیشترین آمار مهاجرت را دارند کدام کشورها هستند البته آمارهای توریستی در این سایت عنوان نمیشود. حسینی در پاسخ به این سؤال که آیا رسانههای ما در ایران از این منابع بینالمللی برای آمار مهاجران ایرانی استفاده میکنند، گفت: در همین راستا بود که معاونت علمی و فناوری کمک کرد رصدخانه مهاجرت ایجاد شود. از اینجا شروع شد که در سال ۹۲ یا ۹۳ وزیر علوم وقت اعلام کرد سالانه ۱۵۰ هزار نخبه از ایران میروند و آن زمان اعلام کردند که بر اساس سازمان بینالمللی پول IMF ایران رتبه اول فرار مغزها در جهان را دارد. ما آن زمان با تحقیقات تلاش کردیم تا بدانیم اصل موضوع چیست، سپس متوجه شدیم IMF چنین گزارشی درباره ایران نداشته است.
انتشار سالنامه مهاجرت
وی تأکید کرد: بر همین اساس و بهدلیل نشر اطلاعات درباره آمار بدون پشتوانه مهاجرت توسط برخی از رسانهها، رصدخانه مهاجرت ایران ایجاد شد که آمارهای متقن بینالمللی حوزه مهاجرت را عنوان میکند. در همان زمان هم با اداره آمار ایران، وزارت خارجه و اداره گذرنامه مکاتبه زیادی کردیم تا دادههای خود را به ما بدهند اما متأسفانه در ایران نسبت به این امر جزیرهای عمل شده است. یعنی هیچ کجا داده واحدی وجود ندارد البته که جدیداً همکاریها بیشتر شده است؛ بهعنوان مثال وزارت خارجه آمارهای جدیدی در زمینه آمار پناهندگان داده، همچنین وزارت علوم و اداره گذرنامه هم آمارهایی را در اختیار رصدخانه مهاجرت ایران گذاشته است. اما رصدخانه مهاجرت به غیر از منابع داخلی بر اساس منابع بینالمللی که موثق هستند نیز کار میکند و امسال هم سالنامه مهاجرت را تهیه کرده که بهصورت دقیق آمار مهاجرت در شاخههای مختلف در آن بررسی شده است. به گزارش «ایران»، رصدخانه مهاجرت ایران هرساله آمار دقیقی از میزان مهاجرت افراد، از جمله دانشجویان و مشاغل صنفهای مختلف در ایران و جهان تهیه و منتشر میکند. سالنامه جدید رصدخانه مهاجرت ایران بهزودی با تازهترین آمار مهاجرت منتشر خواهد شد.
خبرنگار
حفظ یا بازگرداندن نخبگان در هر کشوری یکی از اهداف مهم و بلند مدت است تا علاوه بر جلوگیری از خروج سرمایه انسانی از کشور، شرایط ماندن آنها را نیز فراهم کنند. در کشور ما این روزها عدهای با سوار شدن بر موج شرایط فعلی جامعه، خبرهای متعدد و متناقضی را از مهاجرت نخبگان از کشور در بوق و کرنا میکنند. سیدعلی حسینی معاون مرکز تعاملات بینالملل علم و فناوری ریاست جمهوری در گفتوگو با «ایران» درخصوص برنامههایی که تا اکنون برای امر مهاجرت معکوس بویژه بازگرداندن نخبگان ایرانی از سایر کشورهایی که به آن مهاجرت کرده بودند، توضیح داد: ما از سال ۹۵ یک پلتفرم با کمک افرادی که در خارج از کشور بودند طراحی کردیم. به این دلیل سراغ متخصصان و کارآفرینان ایرانی خارج از کشور رفتیم که آنها با توجه به شرایط زندگی خود درک بهتری از مهاجرت و رویه بازگشت داشتند.
طراحی پلتفرم برای تعامل دوطرفه
وی در ادامه توضیح داد: این پلتفرم نه فقط برای بازگرداندن افراد بلکه برای تعامل دوطرفه با نخبگان، کارآفرینان و متخصصان بود. تا پیش از اینها اگر فردی تصمیم داشت با ایران ارتباط همکاری بگیرد شرایط برای او ساده نبود و در واقع هیچ مکانیزمی وجود نداشت. از اینرو با کمک برخی افراد خارج از کشور که از دانشجویان سابق دانشگاه شریف بودند ولی در آن زمان در دانشگاه استنفورد و برکلی تحصیل میکردند که اکنون سه نفر از آنها در ایران هستند یک پلتفرمی به نام کانکت connect_isti طراحی کردیم. معاون مرکز تعاملات بینالملل علم و فناوری ریاست جمهوری درباره ویژگیهای این برنامه گفت: این پلتفرم در مرحله اول با هدف ارتباط میان نخبگان ایرانی خارج از کشور که مخاطب این برنامه بودند با دانشگاهها، پژوهشگاهها، شرکتهای هایتک و پارکهای علم و فناوری بوده است که بعدها بتوانند روی اکوسیستم علم و فناوری کشور تأثیرگذار باشند. حسینی گفت: ما سال ۹۵ این کار را شروع کردیم و بهعنوان مثال دانشگاه EPFL سوئیس که دانشگاه پانزدهم دنیاست حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ دانشجوی سطح بالا از ایران دارد، همچنین به انجمنهای تخصصی برخی دانشگاههای دیگر پلتفرم کانکت را معرفی کردیم که البته از آن استقبال خوبی شد به طوری که در سال ۹۵ میانگین، روزانه ۱۳ درخواست همکاری داشتیم.
ثبت 9700 درخواست همکاری با ایران
وی درباره اقداماتی که برای جذب افراد کارآفرین و متخصص در ایران صورت گرفت، توضیح داد: از طرف دیگر در ایران هم یک سری پایگاه تخصصی مثل پژوهشگاههای برتر کشور در حوزههای مختلف مانند سلولهای بنیادین، دانشهای بنیادین، IT و… را شناسایی کردیم تا میزبان افراد خواهان همکاری با ما باشند. معاون مرکز تعاملات بینالملل علم و فناوری ریاست جمهوری درباره ضعف مالی این پروژه توضیح داد: البته ما از لحاظ مالی نمیتوانیم با کشورهای توسعهیافته رقابت کنیم و اگر به پلتفرم کانکت دقت کنید چندان پایههای قوی مالی ندارد اما هدف اصلی ما ایجاد ارتباط است. حسینی در پاسخ به این سؤال که تا کنون چند ثبت درخواست برای همکاری و بازگشت به ایران در پلتفرم کانکت صورت گرفته است، گفت: تا کنون ۹۷۰۰ درخواست در پلتفرم کانکت برای همکاری با ایران ثبت شده که از این آمار ۲۷۰۰ نفر از آنها همکاری دائم با ایران دارند. در زمان فعالیت دکتر سورنا ستاری معاون وقت علمی و فناوری ریاست جمهوری این آمار ۲۳۰۰ نفر اعلام شد که در سالجاری ۴۰۰ نفر دیگر به آن اضافه شدند. مخاطبمان هم نخبگان و دانشجویان ۲۰۰ دانشگاه برتر دنیا هستند. البته ما به خاطر محدودیتهای منابع مالی مجبوریم سختگیریهای زیادی کنیم. امسال حدود ۳۴۰ متخصص و کارآفرین از طریق این پلتفرم به کشور بازگشتهاند، البته از میان آمار ۲۷۰۰ نفری که گفتیم ممکن است تعدادی از آنها ایران نباشند. وی در پاسخ به این سؤال که ماندن افراد متخصص در ایران اهمیت دارد و تلاشها برای اینکه آنها در ایران بمانند چیست، گفت: دو نکته وجود دارد اولاً اینکه اکنون مرزها مهم نیستند و رفت و آمد افراد کارآفرین و متخصص برای ما مهم است که صورت بگیرد. نکته دوم اینکه افراد نباید پلهای پشت سر خود را خراب کنند.
تحصیل 51 هزار دانشجو در خارج
حسینی همچنین در واکنش به این پرسش که مواردی داشتهاید که بعد از همکاری و رفت و آمد به ایران از ادامه همکاری پشیمان بشوند و برگردند، گفت: بله از این موارد داشتیم، آن زمان که ما کار خود را شروع کرده بودیم در برخی از دانشگاهها جایگاه افراد درست شناسایی نمیشد و این موجب سرخوردگی در افراد بود. یا اینکه شرایط بهتری به شخص پیشنهاد میشد و از ایران میرفت.
وی در واکنش به آمار ضد و نقیض رسانهها درباره مهاجرت و منابعی که میتوان به اصل آمار مهاجرت به آن اتکا کرد، گفت: منابعی که در زمینه مهاجرت میتوان آنها را مستند قلمداد کرد در زمینه دانشجویان بینالمللی مختلف است؛ بهعنوان مثال در کشوری مانند امریکای شمالی سایتهایی مانند اداره مهاجرت امریکا یا اداره مهاجرت کانادا وجود دارد که بر اساس ویزای H۱ مشخص است در سالجاری چه تعداد از مردم چین، عربستان، ایران و… برای مهاجرت به آنجا اقدام کردهاند یا حتی در UN Statistics یا سازمان آمار سازمان ملل هر سال آمار مهاجرت در سه دسته دانشجویان، متخصصانی که برای کار مهاجرت میکنند و سرمایهگذاران به شکل دستهبندی شده بهروز میشوند.
وی گفت: آخرین آماری که این سایت از دانشجویان ایرانی منتشر کرده این است که ۵۱ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور در حال تحصیل هستند. همچنین در این سایت سازمان ملل درج شده 10 کشوری که بیشترین آمار مهاجرت را دارند کدام کشورها هستند البته آمارهای توریستی در این سایت عنوان نمیشود. حسینی در پاسخ به این سؤال که آیا رسانههای ما در ایران از این منابع بینالمللی برای آمار مهاجران ایرانی استفاده میکنند، گفت: در همین راستا بود که معاونت علمی و فناوری کمک کرد رصدخانه مهاجرت ایجاد شود. از اینجا شروع شد که در سال ۹۲ یا ۹۳ وزیر علوم وقت اعلام کرد سالانه ۱۵۰ هزار نخبه از ایران میروند و آن زمان اعلام کردند که بر اساس سازمان بینالمللی پول IMF ایران رتبه اول فرار مغزها در جهان را دارد. ما آن زمان با تحقیقات تلاش کردیم تا بدانیم اصل موضوع چیست، سپس متوجه شدیم IMF چنین گزارشی درباره ایران نداشته است.
انتشار سالنامه مهاجرت
وی تأکید کرد: بر همین اساس و بهدلیل نشر اطلاعات درباره آمار بدون پشتوانه مهاجرت توسط برخی از رسانهها، رصدخانه مهاجرت ایران ایجاد شد که آمارهای متقن بینالمللی حوزه مهاجرت را عنوان میکند. در همان زمان هم با اداره آمار ایران، وزارت خارجه و اداره گذرنامه مکاتبه زیادی کردیم تا دادههای خود را به ما بدهند اما متأسفانه در ایران نسبت به این امر جزیرهای عمل شده است. یعنی هیچ کجا داده واحدی وجود ندارد البته که جدیداً همکاریها بیشتر شده است؛ بهعنوان مثال وزارت خارجه آمارهای جدیدی در زمینه آمار پناهندگان داده، همچنین وزارت علوم و اداره گذرنامه هم آمارهایی را در اختیار رصدخانه مهاجرت ایران گذاشته است. اما رصدخانه مهاجرت به غیر از منابع داخلی بر اساس منابع بینالمللی که موثق هستند نیز کار میکند و امسال هم سالنامه مهاجرت را تهیه کرده که بهصورت دقیق آمار مهاجرت در شاخههای مختلف در آن بررسی شده است. به گزارش «ایران»، رصدخانه مهاجرت ایران هرساله آمار دقیقی از میزان مهاجرت افراد، از جمله دانشجویان و مشاغل صنفهای مختلف در ایران و جهان تهیه و منتشر میکند. سالنامه جدید رصدخانه مهاجرت ایران بهزودی با تازهترین آمار مهاجرت منتشر خواهد شد.

توهین به مقدسات رکن اصلی شارلی ابدو
سیده مریم سادات گوشه/روزنامهنگار- نشریه شارلی ابدو که کارش اهانت به مقدسات و ادیان است و قبلاً هم به ساحت مقدس پیامبر اعظم با کشیدن یک کاریکاتور اهانت کرده بود، اکنون فراخوانی منتشر کرده ودر یک مسابقه و اقدامی موهن از کاریکاتوریستهای دنیا خواسته تا کاریکاتور مقامات عالی رتبه ایران اسلامی را بکشند و ارسال کنند. اقدامات قبلی این نشریه در توهین به پیامبر و مقدسات اسلامی انزجار مردم ایران و مسلمانان جهان را به همراه داشته و چیزی جز نفرتپراکنی علیه خودشان نداشته است.
سید مسعود شجاعی طباطبایی کاریکاتوریست و گرافیست درباره این اقدام نشریه شارلی ابدو به «ایران» میگوید: «نشریه شارلی ابدو یکی از نشریات زرد و جنجالی در کشور فرانسه است. زمانی که ما هنرمندان ایرانی با هنرمندان برجسته کاریکاتور دنیا ارتباط گرفتیم از همان قدم اول چهره حقیقی این نشریه را به ما نشان دادند و خواستند ما با کسانی که با این نشریه کار میکنند، ارتباط نگیریم. چون بشدت تلاش میکنند دیده شوند و از هر اقدامی هم فروگذاری نمیکنند. توهین به تمامی ادیان دنیا جزو ارکان اصلی این نشریه است و از سویی مباحث غیراخلاقی که خود فرانسویان هم به آن حس خوبی ندارند، نیز جزو کارهای این نشریه است.»
او ادامه میدهد: «چنین نشریهای با چنین خصلتی که سابقه درج کاریکاتور توهینآمیز به پیامبر مهربانیها را در کارنامه خود دارد، حالا آمده و چنین اتفاقی را رقم زده است. اینها متوجه شدند تنها کشوری که میخواهد به معنای واقع مستقل باشد و مباحث منطقی، انسانی و معرفتی را که پایههای استقلال است در خود نهادینه کند، ایران است. انقلاب ما بر مبنای استقلال و آزادی شکل گرفت. اینها میخواهند ما یک کشور سرسپرده باشیم یا اسلامی داشته باشیم که عربستان سعودی ارائه میکند و ما هم در جواب میگوییم نه. این اتفاقاتی که تاکنون رقم خورده هدف اصلی دشمنان ما بوده است و اکنون این نشریه هم دارد از آب گلآلود ماهی میگیرد، طبیعی است و ذات دشمن منفور است؛ دشمنی که در کشور خودش هم منفور است. مردم معتقد به ادیان مختلف با این نشریه زاویه دارند.»
طباطبایی با اشاره به نشریات طنز فاخر در کشور فرانسه توضیح میدهد: «قبل از شارلی ابدو هم در فرانسه میبینیم نشریات فاخر طنز هم منتشر میشدند و هنوز هم منتشر میشوند. نشریهای که ما با همه کارتونیستهایشان تعامل و ارتباط داریم و مصاحبههایشان را به طرق مختلف منتشر کردیم.مگر مکرون سالها پیش نگفت ما در کنار کاریکاتوریستهایمان ایستادهایم. چه کاریکاتوریستهایی مدنظرش بود؟ آنهایی که به پیامبر اسلام توهین کردند. اینها تکلیفشان روشن است. سابقه اینها را میدانیم جز نفرت پراکنی کار دیگری ندارند. اینها جز کار نژادپرستانه و ضد دین کار دیگری ندارند. چهار کتاب آسمانی را به سخره کشیدند. روی چهار کاغذ دستمال توالت چهار کتاب ادیان الهی را نوشتند و منتشر کردند و روی جلدشان کار کردند. طبیعی است که اینها برخوردهای سخیف داشته باشند.»
این هنرمند در ادامه میگوید: «فقط هم اهانتشان به ما برنمیگردد. مثلاً رنجاندن یک میلیارد و نیم مسلمان و نفرت ایجاد کردن چه نتیجهای برایشان دارد؟ این کارشان هم پیرو همان روال قبلی است و من تعجبی نکردم. چون به وظایف شیطانی خودشان عمل میکنند. اینها برای جلب نظر از هر شیطنتی فروگذار نمیکنند.»
او در پاسخ به اینکه حرکت جامعه هنری در قبال این توهین چه خواهد بود، میگوید: «ما حرکتمان را انجام دادیم و خواهیم داد. ما چهرههای رسوای دنیا را همیشه مطرح کردیم. وقتی بن سلمان، جمال خاشقجی را به قتل رساند و مثله کرد و فیلم هالیوودی آن را هم ساختند و خود امریکاییها به تصویر کشیدند، در حقیقت چهره خائنانه بن سلمان را ما کاریکاتوریستها به دنیا نشان دادیم. یا کاریکاتورهایی که راجع به شخصیت منفور نتانیاهو کشیدیم که در منطقه خاورمیانه هم منفور است، ما در حقیقت با کشیدن کاریکاتورهایمان روشنگری کردیم و در نقطه مقابل آنها نفرت پراکنی میکنند.نتانیاهو عامل قتل صدها نفر از مردم مظلوم غزه و فلسطین است. ما کار خودمان را انجام میدهیم، ما دنبال روشنگری و منطق هستیم. ما قدرتمان را نشان دادیم. وقتی اتفاقی را دنبال میکنیم بعد آنها در هراس قرار میگیرند. شخص نتانیاهو از ما در سازمان ملل شکایت کرد و خواست جلوی مسابقات کاریکاتوریستهای ایرانی را بگیرند یا کاریکاتوریستها را تحریم کنند. بعد که نمیتوانستند جلوی مسابقات را بگیرند، دستاندرکارانش را تحریم و مرا از رفتن به 22 کشور محروم کردند. اما ما کارمان را به فضل خدا انجام میدهیم.
کجای دنیا دیدید که یک کودک هر 10 دقیقه بر اثر کار عربستان سعودی در جنگ کشته شود. آیا اگر ما وجهه اصلی بن سلمان را مطرح کنیم، غیرمنطقی است؟ دنیا هم پذیرفت. ولی اینکه بر اساس دروغپراکنی به رهبر ما اهانت کنند حتماً این را هم دنیا میفهمد. هنرمندان فرهیخته دنیا هم میفهمند. این عناد و دشمنی اینهاست که قبلاً پیامبر ما را میزدند و اکنون رهبران ما را. اشکالی ندارد به قول رهبرمان یکی بزنند ده تا میخورند. موشک جواب موشک.»
بازتاب
اقدام شارلیابدو توسط هنرمندان متعهد ما بیپاسخ نخواهد ماند
عبدالرضا سهرابی
مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی
تکلیف ما کاملاً مشخص و مبرهن است. دشمن دشمنیاش را با تمام قوا انجام میدهد. ما امروز میبینیم که در کف خیابانهای جمهوری اسلامی دشمن با چه ادبیاتی چه بازی ای انجام میدهد. آنها یک کار برنامهریزی شده بسیار دقیق انجام میدهند و در یک فرایند مرحلهای و پازلی کار را پیش میبرند. هر مرحلهای را هم که انجام دادند، موفق هم نشدند ونمیشوند و خسارتهای جزئی در باورهایی ایجاد کردند یا خسارتهایی بهصورت مادی وارد کردند و البته در این زمینه اتفاقات ناگواری هم افتاد و ما هم عزیزانمان را از دست دادیم و خیلی هم برایمان سخت بود. اما این نکته بسیار مهم است که اقدامات موهنانه این نشریه برای اولین بار نیست که رخ داده است، بلکه پیشتر هم به ساحت مقدس و معزز پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) جسارت و اهانت شد. دیگر اهانت به فرزند ایشان برای آنها عادی است. ما این حرکت موهنانه را بشدت محکوم میکنیم. مرکز هنرهای تجسمی ایران این کار را بشدت محکوم میکند و این کار بسیار سخیف و زشت است و این موضوع توسط هنرمندان متعهد ما بیپاسخ نخواهد ماند و انشاءالله موضعگیریهای دقیقتری از طرف وزارتخانه انجام خواهد شد.
سید مسعود شجاعی طباطبایی کاریکاتوریست و گرافیست درباره این اقدام نشریه شارلی ابدو به «ایران» میگوید: «نشریه شارلی ابدو یکی از نشریات زرد و جنجالی در کشور فرانسه است. زمانی که ما هنرمندان ایرانی با هنرمندان برجسته کاریکاتور دنیا ارتباط گرفتیم از همان قدم اول چهره حقیقی این نشریه را به ما نشان دادند و خواستند ما با کسانی که با این نشریه کار میکنند، ارتباط نگیریم. چون بشدت تلاش میکنند دیده شوند و از هر اقدامی هم فروگذاری نمیکنند. توهین به تمامی ادیان دنیا جزو ارکان اصلی این نشریه است و از سویی مباحث غیراخلاقی که خود فرانسویان هم به آن حس خوبی ندارند، نیز جزو کارهای این نشریه است.»
او ادامه میدهد: «چنین نشریهای با چنین خصلتی که سابقه درج کاریکاتور توهینآمیز به پیامبر مهربانیها را در کارنامه خود دارد، حالا آمده و چنین اتفاقی را رقم زده است. اینها متوجه شدند تنها کشوری که میخواهد به معنای واقع مستقل باشد و مباحث منطقی، انسانی و معرفتی را که پایههای استقلال است در خود نهادینه کند، ایران است. انقلاب ما بر مبنای استقلال و آزادی شکل گرفت. اینها میخواهند ما یک کشور سرسپرده باشیم یا اسلامی داشته باشیم که عربستان سعودی ارائه میکند و ما هم در جواب میگوییم نه. این اتفاقاتی که تاکنون رقم خورده هدف اصلی دشمنان ما بوده است و اکنون این نشریه هم دارد از آب گلآلود ماهی میگیرد، طبیعی است و ذات دشمن منفور است؛ دشمنی که در کشور خودش هم منفور است. مردم معتقد به ادیان مختلف با این نشریه زاویه دارند.»
طباطبایی با اشاره به نشریات طنز فاخر در کشور فرانسه توضیح میدهد: «قبل از شارلی ابدو هم در فرانسه میبینیم نشریات فاخر طنز هم منتشر میشدند و هنوز هم منتشر میشوند. نشریهای که ما با همه کارتونیستهایشان تعامل و ارتباط داریم و مصاحبههایشان را به طرق مختلف منتشر کردیم.مگر مکرون سالها پیش نگفت ما در کنار کاریکاتوریستهایمان ایستادهایم. چه کاریکاتوریستهایی مدنظرش بود؟ آنهایی که به پیامبر اسلام توهین کردند. اینها تکلیفشان روشن است. سابقه اینها را میدانیم جز نفرت پراکنی کار دیگری ندارند. اینها جز کار نژادپرستانه و ضد دین کار دیگری ندارند. چهار کتاب آسمانی را به سخره کشیدند. روی چهار کاغذ دستمال توالت چهار کتاب ادیان الهی را نوشتند و منتشر کردند و روی جلدشان کار کردند. طبیعی است که اینها برخوردهای سخیف داشته باشند.»
این هنرمند در ادامه میگوید: «فقط هم اهانتشان به ما برنمیگردد. مثلاً رنجاندن یک میلیارد و نیم مسلمان و نفرت ایجاد کردن چه نتیجهای برایشان دارد؟ این کارشان هم پیرو همان روال قبلی است و من تعجبی نکردم. چون به وظایف شیطانی خودشان عمل میکنند. اینها برای جلب نظر از هر شیطنتی فروگذار نمیکنند.»
او در پاسخ به اینکه حرکت جامعه هنری در قبال این توهین چه خواهد بود، میگوید: «ما حرکتمان را انجام دادیم و خواهیم داد. ما چهرههای رسوای دنیا را همیشه مطرح کردیم. وقتی بن سلمان، جمال خاشقجی را به قتل رساند و مثله کرد و فیلم هالیوودی آن را هم ساختند و خود امریکاییها به تصویر کشیدند، در حقیقت چهره خائنانه بن سلمان را ما کاریکاتوریستها به دنیا نشان دادیم. یا کاریکاتورهایی که راجع به شخصیت منفور نتانیاهو کشیدیم که در منطقه خاورمیانه هم منفور است، ما در حقیقت با کشیدن کاریکاتورهایمان روشنگری کردیم و در نقطه مقابل آنها نفرت پراکنی میکنند.نتانیاهو عامل قتل صدها نفر از مردم مظلوم غزه و فلسطین است. ما کار خودمان را انجام میدهیم، ما دنبال روشنگری و منطق هستیم. ما قدرتمان را نشان دادیم. وقتی اتفاقی را دنبال میکنیم بعد آنها در هراس قرار میگیرند. شخص نتانیاهو از ما در سازمان ملل شکایت کرد و خواست جلوی مسابقات کاریکاتوریستهای ایرانی را بگیرند یا کاریکاتوریستها را تحریم کنند. بعد که نمیتوانستند جلوی مسابقات را بگیرند، دستاندرکارانش را تحریم و مرا از رفتن به 22 کشور محروم کردند. اما ما کارمان را به فضل خدا انجام میدهیم.
کجای دنیا دیدید که یک کودک هر 10 دقیقه بر اثر کار عربستان سعودی در جنگ کشته شود. آیا اگر ما وجهه اصلی بن سلمان را مطرح کنیم، غیرمنطقی است؟ دنیا هم پذیرفت. ولی اینکه بر اساس دروغپراکنی به رهبر ما اهانت کنند حتماً این را هم دنیا میفهمد. هنرمندان فرهیخته دنیا هم میفهمند. این عناد و دشمنی اینهاست که قبلاً پیامبر ما را میزدند و اکنون رهبران ما را. اشکالی ندارد به قول رهبرمان یکی بزنند ده تا میخورند. موشک جواب موشک.»
بازتاب
اقدام شارلیابدو توسط هنرمندان متعهد ما بیپاسخ نخواهد ماند
عبدالرضا سهرابی
مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی
تکلیف ما کاملاً مشخص و مبرهن است. دشمن دشمنیاش را با تمام قوا انجام میدهد. ما امروز میبینیم که در کف خیابانهای جمهوری اسلامی دشمن با چه ادبیاتی چه بازی ای انجام میدهد. آنها یک کار برنامهریزی شده بسیار دقیق انجام میدهند و در یک فرایند مرحلهای و پازلی کار را پیش میبرند. هر مرحلهای را هم که انجام دادند، موفق هم نشدند ونمیشوند و خسارتهای جزئی در باورهایی ایجاد کردند یا خسارتهایی بهصورت مادی وارد کردند و البته در این زمینه اتفاقات ناگواری هم افتاد و ما هم عزیزانمان را از دست دادیم و خیلی هم برایمان سخت بود. اما این نکته بسیار مهم است که اقدامات موهنانه این نشریه برای اولین بار نیست که رخ داده است، بلکه پیشتر هم به ساحت مقدس و معزز پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) جسارت و اهانت شد. دیگر اهانت به فرزند ایشان برای آنها عادی است. ما این حرکت موهنانه را بشدت محکوم میکنیم. مرکز هنرهای تجسمی ایران این کار را بشدت محکوم میکند و این کار بسیار سخیف و زشت است و این موضوع توسط هنرمندان متعهد ما بیپاسخ نخواهد ماند و انشاءالله موضعگیریهای دقیقتری از طرف وزارتخانه انجام خواهد شد.

توقف مازوتسوزی در نیروگاههای اصفهان
برخلاف تهران که بیشتر آلودگی آن مربوط به خودروها است، عمده آلودگی اصفهان بسیار خطرناکتر و ناشی از فعالیت کارخانهها و نیروگاههای مختلف در این استان است اما آنچه هر ساله نگرانیها را تشدید میکند، احتمال استفاده از مازوت در نیروگاهها در زمستان است.
حمیرا حیدریان
خبرنگار
برخلاف تهران که بیشتر آلودگی آن مربوط به خودروها است، عمده آلودگی اصفهان بسیار خطرناکتر و ناشی از فعالیت کارخانهها و نیروگاههای مختلف در این استان است اما آنچه هر ساله نگرانیها را تشدید میکند، احتمال استفاده از مازوت در نیروگاهها در زمستان است. مسئولان استانی اصفهان اعلام کردهاند با بهکارگیری تمهیداتی از جمله جلوگیری از مازوتسوزی در نیروگاهها، پایشهای مستمر مراکز و مجتمعهای صنعتی، افزایش ناوگان حملونقل عمومی و... سعی خواهند کرد تا جای ممکن از افزایش آلایندههای هوای اصفهان جلوگیری کنند.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان در گفتوگو با «ایران» با تأکید بر اینکه امسال تاکنون در اصفهان مازوت مصرف نشده است و نباید در پالایشگاهها از آن استفاده شود، اظهار داشت: در سال جاری مازوت مصرف نشده و تأکید بر این است با صرفهجویی در مصرف گاز و برق، گاز نیروگاهها تأمین شود، همچنین از وزارت نفت و نیرو درخواست کردهایم تأمین گاز برای نیروگاهها را در اولویت قرار دهند.
ابلاغ تکالیف دستگاهها
منصور شیشهفروش افزود: شرکت نفت اصفهان موظف است در همه جایگاههای سوخت، بنزین یورو5 توزیع و محیطزیست بر آن نظارت کند و برای سوخت دیزل و گازوئیل هم باید سوخت پاک توزیع شود. همچنین در این مدت محیطزیست پایشهای شبانه را انجام داده و گزارش شده بیش از 500 مورد پایش انجام گرفته است و همچنین از دادستانی حکم گرفته در این مدت برخوردهای لازم را داشته باشد که در این رابطه بیش از ١٠ واحد متخلف پلمب شده است. به شهرداریها نیز اعلام شده است پسماند، زباله و شاخ و برگ درختها را نسوزانند، عملیات خاکبرداری در روزهای اضطرار ممنوع و ۴٠٠ واحد آلاینده اطراف اصفهان و در شعاع ۵٠ کیلومتری شناسایی شد که مرتب رصد و پایش میشوند و پایش این موارد با محیطزیست است.
این مسئول با تأکید بر اینکه در سالهای اخیر مطالعات ویژهای برای پیشگیری و کنترل آلودگی هوا از سوی دانشگاه اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان و سازمان محیطزیست با تدوین برنامههایی به منظور اجرای طرحهای مهار آلایندگی صورت گرفته است، بیان داشت: با ابلاغ آییننامه قانون هوای پاک، نقش و وظایف هر یک از دستگاهها در استان تعیین شده است و در شرایط فعلی نیازمند چارهاندیشی و حمایت جدی سازمان محیطزیست کشور و تخصیص اعتبارات لازم برای اجرای طرحهای پایش کیفیت هوا، تقویت نیروها و تجهیز امکانات استان هستیم. مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با بیان اینکه برای کنترل آلایندگیهای اصفهان نوسازی ناوگان اتوبوسرانی در دستور کار مسئولان استانی قرار گرفته است، عنوان کرد: تسریع و اجرای خط سوم متروی اصفهان، خروج خودروهای فرسوده شخصی از چرخه ناوگان حملونقل و انتقال کورههای گچ و مصالح به خارج از شعاع ۵۰ کیلومتری شهر اصفهان از جمله تمهیداتی است که بخشی از آن با توجه به وظایف سازمان صنعت و معدن اجرایی شده است و مابقی نیز باید پیگیری شود.
130 روز هوای نا سالم در اصفهان
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با بیان اینکه استان اصفهان به دلیل وجود 10 هزار واحد صنعتی کوچک و بزرگ، آلودهترین شهر کشور است، گفت: از ابتدای امسال تاکنون شهر اصفهان با 130 روز شرایط ناسالم و نداشتن شرایط هوای پاک، رکورد دیگری را به ثبت رساند. یکی از عوامل آلودگی هوای شهر اصفهان در ۶ ماهه اول سال، خشکی رودخانه زایندهرود و همچنین وجود کانونهای گردوغبار است که به علت عدم بارش و رها شدن بیش از ۱۰۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی سبب شده است گردوغبار به صورت نقطهای بلند شود. عامل دیگر آلودگی هوا در ۶ ماهه دوم سال انتشار آلایندهها از منابع ثابت و سیار است که از جمله آنها خودروها و صنایع هستند که به علت عدم وزش باد قابلتوجه و سکون نسبی هوا در مناطق مرکزی و کلانشهر اصفهان و مناطق صنعتی، انباشت مواد آلاینده همچنان تداوم خواهد داشت.
منصور شیشهفروش با اشاره به اینکه ضروری است سازمان محیطزیست کشور توجه ویژهای به استان اصفهان داشته باشد، افزود: 11 ایستگاه سنجش آلودگی هوا در سطح شهر اصفهان وجود دارد که 9 ایستگاه در اختیار محیطزیست قرار دارد که از این تعداد 4 ایستگاه فعال و 5 ایستگاه دیگر از رده خارج هستند که ضروری است نسبت به رفع فرسودگی و بازسازی این ایستگاهها اقدامات لازم انجام شود. از مجموع ۵۵۰ واحد صنعتی آلاینده در سطح استان، ۴۹۵ واحد در شعاع ۵۰ کیلومتری شهر اصفهان قرار دارد که در واقع ۸۲ درصد صنایع آلاینده را شامل میشود. در اصفهان ۷۰ درصد کل صنایع در شعاع ۵۰ کیلومتری اصفهان واقع شده است که بین آنها ۱۰۰ واحد تولید گچ و ۵۰ واحد تولید قیر سنتی، ۳۵۰ واحد تولید آجر و ۵۰۰ واحد ریختهگری سنتی وجود دارد.
خبرنگار
برخلاف تهران که بیشتر آلودگی آن مربوط به خودروها است، عمده آلودگی اصفهان بسیار خطرناکتر و ناشی از فعالیت کارخانهها و نیروگاههای مختلف در این استان است اما آنچه هر ساله نگرانیها را تشدید میکند، احتمال استفاده از مازوت در نیروگاهها در زمستان است. مسئولان استانی اصفهان اعلام کردهاند با بهکارگیری تمهیداتی از جمله جلوگیری از مازوتسوزی در نیروگاهها، پایشهای مستمر مراکز و مجتمعهای صنعتی، افزایش ناوگان حملونقل عمومی و... سعی خواهند کرد تا جای ممکن از افزایش آلایندههای هوای اصفهان جلوگیری کنند.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان در گفتوگو با «ایران» با تأکید بر اینکه امسال تاکنون در اصفهان مازوت مصرف نشده است و نباید در پالایشگاهها از آن استفاده شود، اظهار داشت: در سال جاری مازوت مصرف نشده و تأکید بر این است با صرفهجویی در مصرف گاز و برق، گاز نیروگاهها تأمین شود، همچنین از وزارت نفت و نیرو درخواست کردهایم تأمین گاز برای نیروگاهها را در اولویت قرار دهند.
ابلاغ تکالیف دستگاهها
منصور شیشهفروش افزود: شرکت نفت اصفهان موظف است در همه جایگاههای سوخت، بنزین یورو5 توزیع و محیطزیست بر آن نظارت کند و برای سوخت دیزل و گازوئیل هم باید سوخت پاک توزیع شود. همچنین در این مدت محیطزیست پایشهای شبانه را انجام داده و گزارش شده بیش از 500 مورد پایش انجام گرفته است و همچنین از دادستانی حکم گرفته در این مدت برخوردهای لازم را داشته باشد که در این رابطه بیش از ١٠ واحد متخلف پلمب شده است. به شهرداریها نیز اعلام شده است پسماند، زباله و شاخ و برگ درختها را نسوزانند، عملیات خاکبرداری در روزهای اضطرار ممنوع و ۴٠٠ واحد آلاینده اطراف اصفهان و در شعاع ۵٠ کیلومتری شناسایی شد که مرتب رصد و پایش میشوند و پایش این موارد با محیطزیست است.
این مسئول با تأکید بر اینکه در سالهای اخیر مطالعات ویژهای برای پیشگیری و کنترل آلودگی هوا از سوی دانشگاه اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان و سازمان محیطزیست با تدوین برنامههایی به منظور اجرای طرحهای مهار آلایندگی صورت گرفته است، بیان داشت: با ابلاغ آییننامه قانون هوای پاک، نقش و وظایف هر یک از دستگاهها در استان تعیین شده است و در شرایط فعلی نیازمند چارهاندیشی و حمایت جدی سازمان محیطزیست کشور و تخصیص اعتبارات لازم برای اجرای طرحهای پایش کیفیت هوا، تقویت نیروها و تجهیز امکانات استان هستیم. مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با بیان اینکه برای کنترل آلایندگیهای اصفهان نوسازی ناوگان اتوبوسرانی در دستور کار مسئولان استانی قرار گرفته است، عنوان کرد: تسریع و اجرای خط سوم متروی اصفهان، خروج خودروهای فرسوده شخصی از چرخه ناوگان حملونقل و انتقال کورههای گچ و مصالح به خارج از شعاع ۵۰ کیلومتری شهر اصفهان از جمله تمهیداتی است که بخشی از آن با توجه به وظایف سازمان صنعت و معدن اجرایی شده است و مابقی نیز باید پیگیری شود.
130 روز هوای نا سالم در اصفهان
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با بیان اینکه استان اصفهان به دلیل وجود 10 هزار واحد صنعتی کوچک و بزرگ، آلودهترین شهر کشور است، گفت: از ابتدای امسال تاکنون شهر اصفهان با 130 روز شرایط ناسالم و نداشتن شرایط هوای پاک، رکورد دیگری را به ثبت رساند. یکی از عوامل آلودگی هوای شهر اصفهان در ۶ ماهه اول سال، خشکی رودخانه زایندهرود و همچنین وجود کانونهای گردوغبار است که به علت عدم بارش و رها شدن بیش از ۱۰۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی سبب شده است گردوغبار به صورت نقطهای بلند شود. عامل دیگر آلودگی هوا در ۶ ماهه دوم سال انتشار آلایندهها از منابع ثابت و سیار است که از جمله آنها خودروها و صنایع هستند که به علت عدم وزش باد قابلتوجه و سکون نسبی هوا در مناطق مرکزی و کلانشهر اصفهان و مناطق صنعتی، انباشت مواد آلاینده همچنان تداوم خواهد داشت.
منصور شیشهفروش با اشاره به اینکه ضروری است سازمان محیطزیست کشور توجه ویژهای به استان اصفهان داشته باشد، افزود: 11 ایستگاه سنجش آلودگی هوا در سطح شهر اصفهان وجود دارد که 9 ایستگاه در اختیار محیطزیست قرار دارد که از این تعداد 4 ایستگاه فعال و 5 ایستگاه دیگر از رده خارج هستند که ضروری است نسبت به رفع فرسودگی و بازسازی این ایستگاهها اقدامات لازم انجام شود. از مجموع ۵۵۰ واحد صنعتی آلاینده در سطح استان، ۴۹۵ واحد در شعاع ۵۰ کیلومتری شهر اصفهان قرار دارد که در واقع ۸۲ درصد صنایع آلاینده را شامل میشود. در اصفهان ۷۰ درصد کل صنایع در شعاع ۵۰ کیلومتری اصفهان واقع شده است که بین آنها ۱۰۰ واحد تولید گچ و ۵۰ واحد تولید قیر سنتی، ۳۵۰ واحد تولید آجر و ۵۰۰ واحد ریختهگری سنتی وجود دارد.

بازار ماهی فروشان خرمشهر
بازار ماهی فروشان خــــــرمشــــهر در نزدیکی رودخانه کارون مقابل درب خروجی بازار صفا قرار دارد. در کنار این بازار لنجها و قایقهای صیادی پهلو میگیرند که حکایت از تازه بودن ماهیهای آن دارد. انواع ماهیهای این بازار؛ کپور، سنگسر، شوریده، شانگ و صبور هستند که مردمان جنوب این منطقه با دستپخت خاص خود غذایی خوشمزه از این ماهیها طبخ میکنند.
عکس: فرید حمودی/ فارس
عکس: فرید حمودی/ فارس

نگاه جناحی به سیاست خارجی متوازن
چین در بدترین شرایط تحریمهای یکجانبه امریکا سطح مناسبی
از همکاریهای سیاسی و اقتصادی را در نظر گرفته است
عربستان سعودی : دست خود را به سوی ایران دراز میکنیم
پاسخ شورای اطلاعرسانی دولت به یادداشت روزنامه سازندگی
واکنش وزیر خارجه به یکی از بندهای بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس:
درباره تمامیت ارضی تعارف نداریم
گروه سیاسی/ شی جین پینگ رئیسجمهور چین روز چهارشنبه طی سفری وارد ریاض شد و با مقامات این کشور دیدار و گفتوگو کرد. در جریان این سفر بیانیه مشترکی از سوی چین و شورای همکاری خلیج فارس صادر شد که واکنش کشورمان را در پی داشت. در بند دوازدهم این بیانیه مشترک آمده بود: «رهبران بر حمایت خود از همه تلاشهای صلحآمیز، از جمله ابتکار و تلاش امارات متحده عربی برای دستیابی به راهحلی مسالمتآمیز در موضوع جزایر سهگانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) از طریق مذاکرات دوجانبه با رعایت موازین حقوق بینالملل و حل این موضوع با رعایت مشروعیت بینالمللی تأکید کردند.» این مساله باعث شد شب گذشته حسین امیرعبداللهیان در توئیتی نسبت به آن موضعگیری کند. وزیر امور خارجه نوشت: «جزایر سه گانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ در خلیج فارس، اجزای جدایی ناپذیر خاک پاک ایران است و به این مام میهن تعلق ابدی دارند. در ضرورت احترام به تمامیت ارضی ایران با هیچ طرفی تعارف نداریم.»
اما این سفر حاشیه های دیگری نیز در فضای مجازی کشورمان داشت و بیانیه مشترک چین و عربستان سعودی مورد تحلیل و تفسیرهای داخلی و همچنین برخی سوءاستفادههای سیاسی قرار گرفت. در جریان این سفر شی جین پینگ و ملک سلمان دیدار دوجانبه و پس از آن بیانیه مشترکی را صادر کردند. در قسمتی از این بیانیه که به ذکر نکاتی در خصوص ایران پرداخته شده آمده است: «درباره مسأله ایران، طرفین با تقویت همکاری مشترک جهت تضمین ماهیت صلحآمیز برنامه اتمی ایران موافقت کردند. طرفین خواستار گسترش همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حفاظت از معاهده منع اشاعه شدند. طرفین بر احترام به اصل دوستی، حسن همجواری و عدم دخالت در امور داخلی کشورها تأکید نمودند.»
همین جملات کافی بود که یک جریان سیاسی از آن با عنوان خیانت چین به ایران و همچنین شکست سیاست خارجی در دولت سیزدهم نام ببرد.
حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر حسن روحانی در دولت سابق با بیان این ادعا که «چین به دیپلماسی جهانی علیه ایران پیوسته است» استراتژیک خواندن روابط ایران و چین را زیر سؤال برد. محمد مهاجری از نیروهای رسانهای نزدیک به دولت سابق نیز در ادعایی عجیب با بیان اینکه عربستان بزرگترین رقیب اقتصادی ایران است(!) نوشت: «ما سر کاریم و روی دیوار چین یادگاری مینویسیم و به پیمان شانگهای مینازیم.»
محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز از چین به عنوان امپریالیسم یاد کرد و نوشت: «تا زمانی که [چین] در تلویزیون دولتی شان با رضا پهلوی مصاحبه میکنند، همواره نشان دادهاند که دوست ابدی ایران نیستند.» البته به نظر میرسد اشاره وی به مصاحبهای است که گفته میشود بیش از 10 سال قبل صورت گرفته و اکنون بار دیگر برای انحراف افکار عمومی در فضای مجازی منتشر شده است.
حال باید دید چرا این فضاسازیهای عجیب توسط رسانهها و شخصیتهای وابسته به دولت قبل شکل گرفته است . در ادامه به اهمیت همین مسأله پرداخته میشود:
رابطه چین و منطقه غرب آسیا
یکم؛ چین به دنبال بیشینهسازی منافع خود در غرب آسیاست. این منطقه در راهبرد کلان کمربند و جاده پکن نقشی اساسی دارد. از همین رو مقامات چین تلاش دارند تا ضمن همکاری با همه کشورهای این منطقه پروژههای مشترک را به اجرا بگذارند. سفر به عربستان و روابط استراتژیک پکن و ریاض در کنار همکاری گسترده مانند سند همکاری جامع ایران و چین قرار دارد و نمیتوان بین این دو تقابلی فرض کرد. به بیان دیگر چین سبد دیپلماسی دارد که همه کشورها در آنجا حضور دارند و همکاری با یک کشور به معنای نفی رابطه با کشور دیگر نیست.
روابط ویژه تهران و پکن
دوم؛ روابط عمیق تهران و پکن نیاز به توصیف چندانی ندارد. چین در بدترین شرایط تحریمهای یکجانبه امریکا سطحی از همکاریهای سیاسی و اقتصادی را در نظر گرفته است. آمار فروش نفت ایران و همچنین تحریمهای متعدد امریکا علیه شرکتهای چینی به بهانه همکاری با ایران که هر بار توسط وزارت خارجه و خزانهداری امریکا اعلام میشود خود گواهی واضح بر این مدعاست. همچنین این کشور در رأیگیری اخیر ضدایرانی به بهانه حقوق بشر که چندی قبل انجام شد بهطور قاطعانه رأی منفی داد. این مسأله و رأیهای منفی پکن به قطعنامههای سیاسی آژانس انرژی اتمی در دو سال گذشته نیز خود را نشان داده است. همه اینها گویای آن است که روابط راهبردی تهران و پکن در شرایط مختلف و پایدار باقی مانده است. جالب آنکه عضویت کامل ایران در سازمان همکاریهای شانگهای که هنوز عربستان سعودی علیرغم تلاشها نتوانسته جایگاه عضویت ناظر را در آن کسب کند تنها در یک و نیم سال گذشته رخ داده است. استقبال ویژه چین در کنار روسیه از عضویت ایران در کشورهای بریکس پلاس که قدرتهای نوظهور اقتصادی در آن حاضرند نیز بهخوبی گویای سطح عالی روابط است. گفتنی است در آخرین خبر دولت چین از سفر قریبالوقوع «هو چون هوا» معاون نخستوزیر این کشور به ایران و امارات متحده عربی خبر داده و از 10 تا 14 دسامبر[19 تا 22 آذر] به این دو کشور سفر خواهد کرد.
تعهد و تخصص دولت در سیاست خارجی
سوم؛ علاوه بر موضع گیری وزیر امور خارجه، محمد جمشیدی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در توئیتی به همکاران چینی خود یادآوری کرد چگونه سعودی و امریکا از گروههای تروریستی در سوریه حمایت میکردند و ایران در برابر گسترش تروریست به شرق و غرب ایستاده بود. این مسأله بهخوبی نشان میدهد که اتفاقاً دولت سیزدهم پاسدار واقعی استقلال و سیاست خارجی متوازن کشور است. این مسأله در حالی است که در دولت گذشته این مسأله اساساً مورد توجه نبود.
رابطه با چین در دولت گذشته
چهارم؛ دولت سابق با خواسته دولت امریکا در برگرداندن کشتی حامل کمکهای بشردوستانه به یمن، تضمین دانستن امضای وزیر امور خارجه این کشور و تبدیل کردن وزارت امور خارجه به وزارت برجام و خلاصه کردن امور کشور در این توافق متزلزل، نمایشی تمام عیار از دیپلماسی غیرمتوازن را به نمایش گذاشت. اصلاحطلبان کنونی در حالی از گسترش روابط چین و عربستان ابراز ناراحتی میکنند که پس از توافق برجام با اخراج شرکتهای چینی و بیتوجهی به روابط با پکن سبد دیپلماسی کشور را تنها با چند کشور بدعهد اروپایی پر کرده بودند. تعلل چندین ساله در انعقاد سند همکاری یکی از نمودهای عینی این مسیر اشتباه و یکطرفه از جانب دولت قبل بوده است. در حالی موضوع نوشتن یک سند جامع و بلند مدت در سال 94 و در دیدار رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور چین و همچنین دیدار دوجانبه شی جین پینگ با حسن روحانی مطرح شده بود که این مسأله تا سالها با بیتوجهی دولت وقت روبهرو شد. دولت روحانی تنها زمانی به سمت مسأله همکاری جامع با دومین قدرت اقتصادی جهان حرکت کرد که امریکا با خروج از برجام دولتها و شرکتهای غربی را از همکاری با تهران منع کرده بود.
عبور از دنیای فانتزی اصلاحطلبان
پنجم؛ شناخت نظام بینالملل و سیاست خارجی قدرتهای بزرگ در گذشته با انحرافاتی همراه بوده است. منطق همکاریها به معنای تطابق صد درصد و منطق عدم همکاری به عنوان تباین کامل نبوده و نیست. کشورها میتوانند در عین حال که همکاری استراتژیک، جامع و بلندمدت با یکدیگر دارند در برخی موارد اختلافاتی داشته باشند و این اختلافات به روابط راهبردی کشورها آسیب نزند. این مسأله را میتوان در روابط راهبردی چین با ایران که مورد علاقه طرف سعودی نیز نمیباشد مشاهده کرد. به عنوان نمونه چین در حالی در قضایای اخیر از ایران در مجامع بینالمللی حمایت کرده است که حمایت سعودیها از آشوبگران امری واضح بوده است و این کشور دل خوشی از حمایت آنها از تهران ندارد. به نظر میرسد سیاسیکاری و تصورات غیرعلمی جریان اصلاحطلب که در یک دهه گذشته کشور را به ورطه مسیر اشتباه انداخته بود با وجود هزینهسازی فراوان همچنان اصلاح نشده است.
برش
عربستان سعودی اعلام کرد
دست خود را به سوی ایران دراز میکنیم
وزیر خارجه عربستان با تأکید بر اینکه «ایران همسایه ما است» افزود که حرفهای مثبتی از ایران میشنویم و امیدواریم که این حرفها به روابط مثبت تبدیل شود.به گزارش ایسنا به نقل از الجزیره، فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان در اظهاراتی گفت که ایران بخشی از منطقه و همسایه ما است.وی گفت: ما به دراز کردن دست خود به سوی همسایگانمان در ایران ادامه میدهیم.فیصل بن فرحان گفت که حرفهای مثبتی از ایران میشنویم و امیدواریم که این حرفها به روابط مثبت تبدیل شود.اخیراً احمد الصحاف، سخنگوی وزارت خارجه عراق گفت که گفتوگوهای ایرانی- سعودی از مرحله امنیتی به مرحله دیپلماتیک رسید و اهمیت این گام نزدیک کردن رویکردها و حل اختلافات میان دو طرف است که در راستای منافع دو کشور و تمام منطقه است. سخنگوی وزارت خارجه عراق تأکید کرد که این کشور برای ایجاد فضای مثبت و نزدیک کردن رویکردها تلاش میکند و آخرین نشست ایران و عربستان در بغداد و تحت نظارت وزارت خارجه برگزار شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
فلسطین قهرمان زودهنگام جام جهانی قطر
-
تأکید رئیسی بر واکاوی فرهنگی وقایع اخیر
-
فهم مغرضانه و سادهلوحانه جریان غربگرا از روابط ایران و چین
-
همه چیز درباره پیش از آشوب
-
سوخو ـ 35 در راه ایران
-
دختران توران مسافرانپردیسان
-
ملاقات با مادر پس از 24 سال
-
روسها سوار بر خودروی ایرانی
-
مهاجرت معکوس ۳۴۰ متخصص در سالجاری
-
توهین به مقدسات رکن اصلی شارلی ابدو
-
توقف مازوتسوزی در نیروگاههای اصفهان
-
بازار ماهی فروشان خرمشهر
-
نگاه جناحی به سیاست خارجی متوازن

اخبارایران آنلاین