برای خنک کردن آب آشامیدنی در ادارات ، بانک ها، هتل ها، مدارس، فروشگاه ها، کارخانجات و ایستگاههای بنزین . تهران ، خیابان نادری پاساژ گیو
از مسابقه ورودی تا آزمون سراسری
نیم قرن کنکور
نخستین کنکور سراسری ورودی دانشگاهها در کشور، صبح روز 15 مرداد 1348 برگزار شد. با تأسیس وزارت علوم در سال 1347 مسئولان این وزارتخانه یکی از اولین اقدامات خود را برگزاری کنکور اعلام کردند و همین شد که در 15 مرداد سال 1348 آزمونی سراسری برای ورودی همه دانشگاهها برگزار کردند. نخستین کنکور سراسری در ایران با حضور 47 هزار و 703داوطلب برگزار شد و افراد میتوانستند از بین 12دانشگاه و تنها 30 رشته تحصیلی؛ مسیر آینده زندگیشان را انتخاب کنند. در آن سال سؤالات کنکور بهصورت پاسخ کوتاه بود و داوطلبان همرمان با آزمون میتوانستند 10رشته دانشگاهی را از میان 30 رشته کل انتخاب کنند. نکته مهم این است که در سالهای ابتدایی کنکور منابع آزمون ناشناخته بود و از همین رو داوطلبان با سؤالات سخت رو به رو میشدند برای همین وزارت علوم 6 سال بعد از برگزاری نخستین آزمون در سال 1354 مرکزی ویژه برای سازمان دهی کنکور تأسیس کرد که در ابتدا مرکز آزمون شناسی نامگذاری شد ولی چند سال بعد به سازمان سنجش آموزش کشور تغییر نام داد. با شکلگیری سازمان سنجش علاوه بر آزمون سراسری معدل امتحانات نهایی ششم متوسطه و نوع مدرک (دیپلم ریاضی، طبیعی و ادبی)، جنسیت، وضعیت نظام وظیفه و سهمیه منطقه نیز در قبولی کنکور اعمال شد. البته نکته ویژهای که وجود دارد این است که تا پیش از برگزاری کنکور سراسری به شکل امروز آن، با شروع به کار دانشگاهها در ایران (از دانشگاه تهران گرفته تا...) در ابتدا هر کدام از دانشکدهها از طریق برگزاری امتحان یا مصاحبه و... اقدام به جذب دانشجو میکردند و البته گاهی حتی تعداد متقاضیان به حد کافی نبود. اما در دهه 40 باتوجه به افزایش جمعیت کشور بخصوص جمعیت شهرنشین و افزایش تعداد افرادی که در ایران به مدرسه میرفتند و دیپلم میگرفتند تعداد متقاضیان ورود به دانشگاه بهصورت چشمگیری افزایش یافت و به همین علت برگزاری آزمون سراسری مطرح شد. حتی در سال 1342 جمعی از استادان و مسئولان دانشگاههای آن زمان هیأتی را تشکیل و آزمونی با عنوان «مسابقات ورودی دانشگاهها» برگزار کردند ولی از آن جایی که برگزاری آزمون به این شکل از انسجام لازم برخوردار نبود عملاً مسابقات ورودی دانشگاهها به موفقیت نرسید تا اینکه در سال 1348 بعد از تشکیل وزارت علوم کنکور برگزار شد و تا امروز به جز در سالهای انقلاب فرهنگی هر سال اجرایی شده است.
درگذشت جلال آل احمد
مرگ نویسنده
عصر هجدهم شهریور 1348 بود که سیمین، شمد [روانداز ] سفید را در آن اتاقک کوچک روی صورت جلال کشید تا قصه نویسنده به پایان برسد. فردا روزنامهها نوشتند: «مرگ نویسنده معروف معاصر ایران بر اثر سکته قلبی در خانه شخصی وی در خلیف آباد اسالم»؛ جلال را به تهران منتقل کردند و در شبستان مسجد فیروزآبادی شهرری به خاک سپردند. سیمین بعدها علت مرگ همسرش را آمبولی ریه عنوان کرد و شمس آلاحمد مدعی شد که برادرش به دست ساواک به قتل رسیده است. اما این فرضیه همیشه از سوی همسر جلال رد شد. سیمین در مصاحبهای گفته است: «چگونه جلال را ساواک کشت که ما نفهمیدیم؟ باید خیلی مهارت به خرج داده باشد. آیا ما آنقدر خنگ و خرفت و بیعرضه بودیم؟ مهین توکلی و من و خدمتکارمان نظام نگهبان خانهها، با جلال در اسالم بودیم. مواظب خورد و خوراک و دیدارکنندگان جلال هم بودیم. چرا که چند بار جلال به مرگ تهدید شده بود. در تجریش در خانهمان که بودیم زنگ در را که میزدند من نمیگذاشتم جلال دم در برود. میترسیدم تیر خلاص را بزنند. خودم در را باز میکردم و اگر خودم نبودم به خدمتکارمان میسپردم که خودش دم در برود. بیشتر تصور میکنم جلال را دق کش کرده باشند تا کشته باشند.» با وجود این هنوز راز مرگ این نویسنده تأثیرگذار ادبیات ایران سر به مهر باقی مانده است.
جلال سالها بود که به تعبیر خود «سیاست را بوسیده و کنار گذاشته بود» همان روزهایی که شهر بوی کودتا میداد و نویسندگان و اهالی اندیشه هر بار به بهانهای احضار یا بازداشت میشدند. پاییز 1332 هم جلال بازداشت شد. فعالیتهای سیاسی در حزب توده و حزب زحمتکشان و همچنین ترجمههای جنجالی او که پایش را تا مرز تکفیر هم کشانده و باعث شده بود تا علاوه بر حوزه ادبیات، تبدیل به چهرهای شناخته شده در عرصه سیاست شود.
نام جلال آل احمد در دهه چهل و با انتشار کتاب «غربزدگی» باز به سر زبانها افتاد و در فاصله کوتاهی «در خدمت و خیانت روشنفکران» از او منتشر شد، کتابی که بهگفته خود او: «طرح اولیه آن در دی ماه ۱۳۴۲ ریخته شد. به انگیزه خونی که در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از مردم تهران ریخته شد و روشنفکران در مقابلش دستهای خود را به بیاعتنایی شستند.»
درگذشت پدر سینمای ناطق ایران
اوایل سال 1311 بود که عبدالحسین شیرازی با همکاری شرکت امپریال بمبئی در هند، بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران را رقم زد. فیلم «دختر لر» نخستین فیلم ناطق ایرانی بود که بههمت او و اردشیر ایرانی در هند تهیه و تولید و یک سال بعد در سینماهای تهران روی پرده رفت و رکوردهای جدیدی را در سینمای ایران ثبت کرد. عبدالحسین شیرازی که بعد از ورود به عالم هنر، نام هنری «سپنتا» را برای خود انتخاب کرد، نامی ماندگار و تأثیرگذار در سینمای ایران است. نام او بهعنوان نویسنده و کارگردان در فهرست فیلمهای نخست کارگردانان ایرانی، ثبت شده است. از 9 فیلم نخست کارگردانان ایرانی پنج فیلم به همت سپنتا تهیه و تولید شده است. «دختر لر»، «شیرین و فرهاد»، «فردوسی»، «چشمهای سیاه» و «لیلی و مجنون» از نخستین فیلمهای ناطق سینمای ایران هستند که او در 4 اثر بهعنوان کارگردان و یک اثر (دختر لر) بهعنوان نویسنده و هنرپیشه حضور داشت. سپنتا پس از ساخت فیلمهایی که در استودیوهای بمبئی تولید شده بودند، قصد داشت با همکاری یکی از دوستان هندی خود استودیویی مجهز در ایران تأسیس کند که با کارشکنیها و موانعی که با آن مواجه شد، از انجام این کار صرف نظر کرد.
در کارنامه کاری او علاوه بر فیلمسازی و نویسندگی فیلمنامه، فعالیتهایی هم از او در حوزه مطبوعات دیده میشود، روزنامه «دورنمای ایران» و هفته نامه «سپنتا» از جمله تجربیات او در عرصه روزنامه نگاری است. او که پیش از سینما، به ایرانشناسی و تاریخ علاقهمند بود، آشنایی و تسلط نسبی به زبان باستانی پهلوی داشت. در پی همین علاقهمندی بود که کتابهایی چون «اخلاق ایران باستان»، «نوآموز مزدیسنا» و «پرتوی از فلسفه ایران باستان» را منتشر کرد.
آخرین فیلمی که سپنتا قصد ساخت آن را داشت، فیلم کوتاه «پاییز» بود که با مرگ او در ساعت 5 عصر هفتم فروردین 1348 در اصفهان، نیمه تمام ماند. سپنتا که بر اثر حمله قلبی درگذشته بود، در آرامگاهی خانوادگی در نزدیکی تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. آرامگاهی که چند سالی است به بهانه ساماندهی تخریب شده و وضعیت نامعلومی دارد.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
صادرات ایران از مرز ۲۰۰ میلیون دلار تجاوز کرد
حد نصاب جدید برای صادرات کشور
بموجب آخرین آمارهای رسمی که درباره صادرات کشور طی سال ۱۳۴۷ انتشار یافت، صادرات ایران در این سال، حد نصاب تازهای بهدست آورده و از مرز ۲۰۰ میلیون دلار گذشته است. براساس این آمارها در ۱۱ ماهه اول سال ۱۳۴۷ جمعاً متجاوز از ۹۰ هزار تن کالا به ارزش ۱۴ میلیاردریال (حدود ۱۹۵ میلیون دلار) از گمرکات کشور صادر شده است. ارزش صادرات کشور در یک ماهه اسفند 1347 نیز قطعاً از 5/1 میلیارد ریال (حدود ۲ میلیون دلار) تجاوز میکند و بدین ترتیب صادرات ایران در سال 1347 به متجاوز از ۲۰۰ میلیون دلار خواهد رسید.
صادرات فرش
مهمترین رقم صادراتی ایران در سال 1347 کماکان به صادرات فرش اختصاص داشته و طبق آمارهای رسمی تا پایان بهمن ماه گذشته جمعاً متجاوز از ۳۷۶۲ میلیون ریال فرش صادر شده است.
صادرات پنبه و خشکبار نیز در سال گذشته در میان سایر اقلام مهم صادراتی به ترتیب مقامهای دوم و سوم را دارا بوده است. به موجب آمارهای مذکور، تا پایان بهمن ماه 1347 معادل ۲۵۶۳ میلیون ریال پنبه و ۱۷۲۰ میلیون ریال انواع خشکبار از سراسر کشور صادر شده است.
سایر اقلام
ارزش صادرات سایر اقلام صادراتی ایران تا پایان بهمن ماه 1347 به این شرح گزارش شده است.
- پوست و چرم ۸۵۳ میلیون ریال.
- سنگ های معدنی ۳۳۱ میلیون ریال.
- خاویار ۳۴۲ میلیون ریال.
- کتیرا ۲۴۰ میلیون ریال.
- زیره ۱۷۹ میلیون ریال.
- روده ۱۵۷ میلیون ریال.
- پشم و کرک ۱۹۰ میلیون ریال.
- ریشه شیرین بیان ۷۴ میلیون ریال.
- سیمان ۱۸ میلیون ریال.
- کفش ۱۶۷ میلیون ریال.
- روغن نباتی ۳۸۶ میلیون ریال.
- لینتر[کرکهای تخم پنبه] ۴۷ میلیون ریال.
- گندم و سایر کالاها ۲۸۰۳ میلیون ریال.
بهطوری که ارقام فوق نشان میدهد، در سال 1347 سهم قابل توجهی از صادرات کشور به صدور دو کالای مصرفی صنعتی اختصاص یافته است. این کالاها عبارتند از: کفش و روغن نباتی که صادرات آن نسبت به دوره مشابه سال قبل به ترتیب ۲۶ میلیون ریال و ۱۶ میلیون ریال افزایش داشته است.
ضمناً درسال گذشته مقادیر قابل توجهی کالاهای صنعتی دیگر از جمله انواع اتومبیل، یخچال، کولر و اجاق گاز به کشورهای بلوک شرق صادر شده است.
روزنامه آیندگان- دوشنبه4 فروردین ۱۳۴۸
۴۰ میلیون دلار درآمد جهانگردی ایران
آقای قاسم رضایی معاون نخست وزیر و سرپرست سازمان جلب سیاحان، در آغاز هفتمین سال تأسیس سازمان جلب سیاحان اعلام کرد: در عرض شش سال اخیر تعداد جهانگردان در ایران پنج برابر شده و در سال 1347 به طور متوسط 300 هزار نفر جهانگرد خارجی به ایران مسافرت کرده که درآمد ایران از این راه به چهل میلیون دلار رسیده است .
روزنامه آیندگان- سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۴۸
فضانوردان در ماه راه رفتند، غذا خوردند و خوابیدند!!!
تهران دیشب از تب فتح ماه بیدار بود
روز یکشنبه بیستم ژوئیه سال 1969 برابر با بیست و نهم تیر سال ۱۳4۸، مرکز فضایی هوستون اعلام کرد: در ساعت 48/11دقیقه دو فضانورد امریکایی، نیل آرمسترانگ و ادوین آلدرین در فاصله ۳۸6۰۰۰ کیلومتری زمین سفینه ماه نشین آپولو را در سطح ماه فرود آوردند. آرمسترانگ از سطح ماه فریادزد: هوستون، اینجا پایگاه آرامش است. عقاب برماه نشست!!!
«دیشب تهران و دیگر شهرهای ایران تا پاسی از نیمه شب از کنار رادیو و تلویزیون تکان نخوردند. همه میخواستند لحظه باشکوه نشستن ماه نشین را بیدار باشند. مانند هر نقطه دیگری در روی این کره خاکی چشم به آسمان دوخته بودند، چشم به کره ماه که نخستین انسانهای زمینی را در آغوش خویش جای میداد و هنگامی که دستگاههای مخابراتی خبر بزرگترین واقعه تاریخ یعنی فتح ماه را به گوش میلیونها مردم جهان منجمله مردم ایران رسانیدند، در هر محفل و مجلسی در میان خانوادهها همگی بیاختیار شروع به کف زدن کردند و فریادهای پیروزی و هیجان سر دادند و در چشم هزاران نفر قطرههای اشک، اشک شادی سرازیرگشت. در خیابانها اتومبیلها چراغهای خود را روشن کردند و در یک لحظه صدای بوق اتومبیلها گویی خبر عروس شدن هزاران دختر جوان را اعلام میکرد و به قول یکی از شب زنده داران دیشب ماه عروس شد!
دیشب تهران بیدار بود، تب فتح ماه همه را دچار هیجان و التهاب کرده بود. مردم با چهرههای گلگون و حیرت زده در مقابل رادیوها و و تلویزیونها نشسته بودند و از قهوه خانهها، کافه رستورانها، پشت بامها و داخل منازل آخرین اخبار مربوط به این حادثه تاریخی شنیده میشد....»
روزنامه اطلاعات-دوشنبه 30 تیر 1348