خبر مهم سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در گفتوگوی «ایران» با امیر اسفندیاری
راز پیوستن و ماندگار شدن در فهرست «فیاپف»
گروه فرهنگی/ خبر پیوستن جشنواره جهانی فیلم فجر به فیاپف یکی از مهمترین خبرهای سیوهشتمین دوره این جشنواره است؛ البته نه تنها این دوره که برگزارکنندگان این رویداد آن را یکی از اتفاقات مهم سینمای ایران میدانند.
قرار گرفتن در فهرست 15 جشنواره رقابتی درجه یک جهان
«فیاپف» فدراسیون بینالمللی انجمنهای تهیهکنندگان فیلم است؛ سازمانی غیردولتی که با هدف نظارت و ارزشگذاری بر جشنوارههای بینالمللی سینمای جهان پایهگذاری شده است. پیوستن به فیاپف را رضا میرکریمی در دوره چهارساله دبیری جشنواره جهانی فیلم فجر قول داده بود. وعدهای که منتقدانش آن را خیالپردازی عنوان میکردند که حالا در زمان دبیری محمد مهدی عسگرپور عملی شده است. امیر اسفندیاری معاون دبیر سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر به «ایران» میگوید: «سه سال نمایندگان فیاپف در جشنواره حضور داشتند و بر اساس چک لیستی که داشتند همه اتفاقات جشنواره از نمایش فیلم گرفته تا کیفیت پخش تصویر و حضور میهمانان خارجی را بررسی میکردند. در این سه سال با تمام استانداردها مطابقت داشتیم. تنها مانع اختلاف زمانی بود که با توجه به جابهجایی زمان و برگزاری جشنواره در خردادماه این مشکل حل شد و جشنواره جهانی فیلم فجر در فهرست 15 جشنواره رقابتی درجه یک جهان قرار گرفت.»
موفقیت ملی و ترغیب فیلمسازان خارجی
با پیوستن به «فیاپف» جشنواره جهانی فیلم فجر به جمع فهرست جشنوارههای رقابتی مهم و معتبر دنیا افزوده شده و به زبان عمومیتر، جشنواره فجر رتبه «الف» گرفته است. 16 جشنواره در این فهرست قرار دارد و به گفته رضا میرکریمی دبیر پیشین جشنواره جهانی فیلم فجر یک جشنواره باسابقه در امریکای شمالی بهخاطر عملکرد ضعیفش در سالهای اخیر در حال خارج شدن از این فهرست است. بر اساس آنچه کامیار محسنین مدیر روابط بینالملل این جشنواره گفته حالا جشنواره جهانی فیلم فجر در کنار جشنوارههایی مانند کن، ونیز، برلین، سن سباستین، لوکارنو، مسکو، کارلووی واری، ورشو، تالین، شانگهای، توکیو، گوآ، قاهره و ماردل پلاتا قرار دارد. اما حضور در این فهرست چه امتیازهایی برای جشنواره جهانی فیلم فجر دارد. اسفندیاری ترغیب فیلمسازان به حضور در جشنوارهای را که در رده الف قرار دارد مهمترین امتیاز برای جشنواره میداند و در ادامه میافزاید: «همیشه جشنوارههایی که در این فهرست قرار داشتند در ایمیلهای دعوتشان بر این نکته ترغیبکننده تأکید داشتند که مثلاً تالین جزو جشنواره A جهانی است. این نکته برای فیلمسازان مهم است که فیلمشان در جشنواره برتر و تراز اول جهانی رقابت داشته باشد. بنابراین مسلماً فیلمسازان تمایل بیشتری برای حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر خواهند داشت. اگر چه جشنواره جهانی فیلم فجر بواسطه برگزاری مداوم 38 دوره، اعتبار جهانی کسب کرده بود اما تأیید آن از سوی یک سازمان بینالمللی و قرار گرفتن اسم جشنواره در کنار کن، برلین و... نه تنها برای جشنواره جهانی فیلم فجر و برای سینما بلکه برای کشور آوردههایی خواهد داشت. بههمین خاطر این اتفاق یک موفقیت ملی است و باید خشنود بود. من به سینمای ایران بابت کسب چنین موفقیتی در روزهای آغازین سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر تبریک میگویم.»
مراقبتهای ویژه برای استمرار
آنطور که برگزارکنندگان جشنواره میگویند جشنواره جهانی فیلم فجر طی چند سال از هفت خان سخت سنجش گذشته تا به این نقطه و جایگاه برسد. قرار گرفتن در جمع 15 جشنواره برتر رقابتی دنیا اتفاق فرخندهای است اما همانطور که رضا میرکریمی و محمدمهدی عسگرپور در این روزها بارها تأکید کردهاند این اتفاق مسئولیت را سنگینتر میکند. به گفته اسفندیاری برای نگه داشتن این استاندارد و استمرار آن باید تلاش کرد: «تمرکز جشنواره فیلم فجر همواره بر بهتر دیده شدن فیلمهای ایرانی در جهان بوده است. شاید این یکی از ویژگیهای جشنواره ما باشد که میهمانان خارجی اولویتشان دیدن فیلمهای بیشتر از کشور خودمان است. باید تمام خصوصیاتی را که باعث شده جشنواره جهانی فیلم فجر در فهرست 15 جشنواره برتر دنیا قرار بگیرد حفظ کنیم؛ همچنان در انتخاب فیلمها، انتخاب داورها، حضور میهمانان خارجی و... دقت کنیم. در تمام این سالها سینماگران شناخته شده جهانی از مصطفی عقاد، فرانچسکو رزی، کوستا گاوراس، تئو آنجلوپولوس تا پل شریدر، الیور استون و... به جشنواره ما آمدهاند. طبیعتاً باید برای حفظ استانداردها مراقبتهای ویژهای داشته باشیم.»
او درباره جدایی بخش بینالملل از بخش ملی و تأثیر هویت مستقل جشنواره جهانی در بهتر دیده شدن میگوید: «در دورههایی که این دو جشنواره بهصورت همزمان برگزار میشد، فعالیتهای بخش بینالملل زیر سایه سینمای ایران و بخش ملی قرار داشت. آنقدر توجه به سینمای ملی زیاد بود که بخش بینالملل دیده نمیشد در حالی که جشنواره ما بازار درجه یکی دارد و فیلمهای منطقه که در دیگر بازارهای جهانی فرصت حضور نداشتند، بازار جشنواره جهانی فیلم فجر را محل مناسبی برای عرضه میدانند. تفکیک این دو جشنواره باعث شد که ویژگیهای بخش بینالملل بهتر دیده شود.»
در همین راستا رضا میرکریمی دبیر سابق جشنواره جهانی فیلم فجر در گفتوگویی با ایسنا بر ضرورت تأسیس دبیرخانهای با هویت حقوقی مستقل، به شکل انجمن و بنیاد تأکید کرده تا این روند دستخوش تغییرات و سیاستهای موسمی نشود و ردیف بودجه مستقلی برای آن تعریف شود. بهگفته او باقی ماندن در فهرست فیاپف، نیازمند تعریف یک حوزه راهبردی برای جشنواره در منطقه است و باید رویکرد منطقهای جشنواره و انتقال تجربیات فیلمسازان منطقه آسیا مورد توجه ویژه قرار بگیرد.
طاهر شیخ الحکمایی در واکنش به تخریب شیرهای «حرّ»:
تخریب آثار قدیمی به صلاح کشور نیست
مریم سادات گوشه
خبرنگار
شیرهای میدان حرّ هم با بیمبالاتی شهرداری تهران به جمع مجسمههای تخریب شده شهر پیوست. مجسمه میدان حر با نام «نبرد گرشاسب با اژدها»، اثر استاد غلامرضا رحیمزاده ارژنگ است که در سال 1315 در میدان حر قرار گرفت و یکی از نمادهای قدیمی شهر تهران معاصر است. این اثر از جمله آثار ملی است که در ششم بهمن ماه 1398 با شماره 1443 در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد. شیرهای سنگی اطراف این تندیس هم از سالهای قبل از انقلاب اسلامی در اطراف میدان قرار گرفت که اوایل انقلاب تخریب شد و شیرهای جدید به صورت فایبرگلاس ساخته شدند.
طاهـر شـیخ الحکمایی، مجسمهساز معاصر درباره حفاظت مجسمههای شهری به «ایران» میگوید: «قبلاً با بستگان مرحوم رحیمزاده ارژنگ صحبت شده بود و شیرها اطراف مجسمه اصلی نصب شده بود. اکنون هم باید با کسب اجازه و با رعایت اصول ترمیم، این کار صورت میگرفت. به این صورت که مجسمهها باید به مکان دیگری برای ترمیم منتقل میشد نه اینکه تخریب شوند. سؤال اینجاست که میتوانست این مجسمهها تخریب نشود اما چرا تخریب شد؟ قطعاً قبل از این کار باید با اهل فن مشورت میشد تا این اتفاق نیفتد. اگر قرار است یک المانی به هر دلیلی جابهجا شود، چرا باید تخریب شود؟ برای این همه هم هزینه شده و هم انرژی صرف شده و واقعاً حیف است که این گونه تخریب شوند.
این مجسمهساز پیشکسوت در ادامه سخنانش تصریح کرد: «اگر بخواهد مجسمهای از هر نقطه شهر جابهجا یا ترمیم شود نباید تخریب صورت بگیرد. باید بدون آسیب جابهجا میشد و بعد ترمیم و اصلاح میشد.»
او در ادامه توضیح داد: «در هیچ موردی تخریب آثار قدیمی به صلاح کشور نیست. در هیچ کجای دنیا آثار قدیمی را تخریب نمیکنند. از منازل و ساختمانهای قدیمی گرفته تا درختهای قدیمی شهر تا مجسمهها و معابر قدیمی شهر که مردم با آنها خاطره دارند. جای تأسف است که سابقه ذهنی و خاطرات افرادی که با این مجسمهها و ساختمانهای قدیمی شهر خاطره دارند، این گونه مخدوش میشود. خاطرههایی که افراد از خردسالی دیدهاند وقتی آنها تخریب میشوند یعنی علایق آنهایی که با آن عکس و خاطره دارند، از بین میرود و این درست نیست. حیف است که خاطرات مردم را از بین ببریم.»
نقدی بر مجسمه «زاری رستم بر پیکر سهراب» اثر محمدحسین مأموریانزاده، با استناد به ابیات شاهنامه
دو بازو به کردار ران هیون
صالح دُروند
شاعر
در روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، از مجسمهای با عنوان «زاری رستم بر پیکر سهراب» رونمایی شد و در محوطه آرامگاه حکیم فردوسی نصب شد. نکتهای که قصد دارم در این یادداشت بر آن تمرکز کنم، فقدان عنصر تحقیق و پژوهش در خلق آثار هنری است. همانگونه که در تولید خیل کثیری از فیلم و سریالهای تاریخی بارهای بار دیدهایم رجوع نکردن به اسناد و آثار مکتوب، حلقه مفقود اینگونه آثار هنری است. یکبار خواندن ابیات نهچندان زیاد داستان رستم و سهراب در شاهنامه کافی است که بدانیم سهراب بهلحاظ جثه هیچ کم از رستم ندارد و درواقع شبیهترین کس در جهان شاهنامه به پدرش رستم است، نکتهای که شوربختانه نشانی از آن در مجسمه مورد بحث نمیبینیم. در آغاز این داستان و در گفتار اندر زادن سهراب میخوانیم:
تو گفتی گو پیلتنرستمست
و گر سام شیرست و گر نیرمست
چو یکماهه شد، همچو یکسال بود
برش چون بر رستم زال بود
چو دهساله شد، زان زمین کس نبود
که یارست با او نبرد آزمود
زمانی که سهراب برای نبرد با ایرانیان گسیل میشود، سپاه ایران با آن همه دلاور در مقابله با او به ستوه میآید و گژدهم چارهای نمیبیند جز اینکه نامه نزدیک کاوس بفرستد و کمک بخواهد. کاوس با پهلوانان سپاهش «چو طوس و چو گودرز گشواد و گیو؛ چو گرگین و فرهاد و بهرام نیو» رای میزند و میپرسد که «از ایران هماورد این مرد کیست؟» که همه گواهی میدهند که این کار فقط از رستم برتواند آمد. در نظر داشته باشید که در شاهنامه، هرگاه هیچ راه و چارهای نمیماند و همگان از کار فرومیمانند دست به دامان رستم میشوند؛ حال نیز در کار سهرابی عاجز ماندهاند که گردآفرید در وصفش میگوید:
بدان زور و آن بازو و کتف و یال
نیابی کس از پهلوانان همال
وقتی رستم سهراب را میبیند نیز چیزی جز آنچه در وصف وی شنیده است نمییابد؛
چو سهراب را دید بر تخت بزم
نشسته به یکدستبر زندهرزم
تو گفتی همه تخت سهراب بود
بسان یکی سرو شاداب بود
دو بازو به کردار ران هیون
برش چون بر پیل و چهرش چو خون
حال اینکه سهراب مجسمه «زاری رستم بر پیکر سهراب» نهتنها بازویی به کردار ران هیون ندارد، بلکه جوانکی است که در بازوی ستبر رستم پیلتن خفته است و پس از دیدن مجسمه، دیگر شنیدن این سخن سهراب به رستم طنزآمیز بهنظر میآید که:
بهآوردگهبر مرا جای نیست
تو را خود به یک مشت من پای نیست!
چگونه ممکن است سهراب با این اندام نحیف که مجسمهساز جوانمان در مقایسه با رستم نقش کرده، بتواند ادعا کند که با یک مشت میتواند رستم را از پای درآورد؟ به ابیات زیر نگاه کنید که بدانید ادعای سهراب فقط یک ادعای بیاساس نیست:
تهمتن که گر دست بردی به سنگ
بکندی ز کوه سیه روز جنگ
کمربند سهراب را چاره کرد
که بر زین بجمباندش در نبرد،
میان جوان را نبود آگهی
بماند از هنر دست رستم تهی
و نیز این سخنان رستم با خود در اوج درماندگی و ناامیدی:
همی گفت رستم که هرگز نهنگ
ندیدم بدینسان که آید به جنگ
مرا خوار شد رزم دیو سپید
ز مردی شد امروز دل ناامید
به سیری رسانیدم از روزگار...
جالبتر اینکه میبینیم سهراب در توصیف رستم، صراحتاً سینه و کتف و یال و کوپال رستم را شبیه به آن خود میداند و میگوید انگار نقاش موبهمو به یک شکل و اندازه نقاشیاش کرده است و به هومان میگوید:
ز بالای من نیست بالاش کم
به رزماندرون دل ندارد دُژم
بر و کتف و یالش همانند من
تو گفتی نگارنده برزد رسن
با نگاهی سرسری به مجسمه مورد نظر درمییابیم که در این اثر چشمنواز اما دور از حقیقت، جثه معمولی سهراب کوچکترین نزدیکیای با اندام ورزیده پدر ندارد. در نهایت این مطلب به بحث ما بیارتباط نخواهد بود که بدانیم در کشتی نخست، سهراب بر رستم پیروز میشود و رستم توان مقابله با وی را ندارد:
بزد دست سهراب چون پیل مست
برآوردش از جای و بنهاد پست
نشست از بر سینه پیلتن
پر از خاک چنگال و روی و دهن
یکی خنجری آبگون برکشید
همیخواست از تن سرش را برید
رستم که میبیند سر را به باد خواهد داد، چاره جز فریب نمییابد و میگوید ما رسم نداریم برای نخستین بار که پشت حریف را به خاک میمالیم او را بکشیم. سهراب کمتجربه هم فریب میخورد و رهایش میسازد. اما دفعه بعد که رستم غالب میشود بلافاصله سینه سهراب جوان را میشکافد.
ابیات بالا و چندین و چندبیت دیگر در وصف سهراب، ظاهر و اندام او را بهوضوح به تصویر کشیده است. لابد شما نیز با خواندنشان با بنده همنظر خواهید بود که میان رستم و سهراب در ورزیدگی و اندام، با استناد به توصیفات مکرر حکیم طوس، مویی تفاوت نمیبایست باشد، حال آنکه این تفاوت در مجسمه مورد نظر بیاندازه آشکار است. سؤال اصلی این است که آیا این هنرمند جوان بااستعداد، یکبار رنـــــــج خواندن داستانی را که سعـــی داشته تصویـــر کند، بر تن هموار نکرده است؟
اولین کنسرت آنلاین شهرام ناظری برگزار شد
شاد باش ای عشق خوش سودای ما...
ندا سیجانی
خبرنگار
«آوای دوست» میهمان خانههای مردم شد. شامگاه جمعه 7 خردادماه شهرام ناظری خواننده پیشکسوت موسیقی ایران نخستین کنسرت آنلاین خود را در تالار وحدت برگزار کرد. ناظری در حالی این کنسرت را به اجرا گذاشت که پس از یک سال و نیم دوری به وطن بازگشته و در این مدت زمان حرفها و درددلهای بسیاری با مردم سرزمینش داشت؛ از درگذشت دو یار و دوست قدیمی استادان عبدالوهاب شهیدی و محمدرضا شجریان و همچنین اتفاقاتی که کرونا بر سر هنر و هنرمندان آورد و این فاصلهها را رقم زد. شوالیه آواز موسیقی ایران کار خود را با قطعاتی نوستالژیک و ماندگار آغاز کرد و این بار از پشت دوربین با مردم سخن گفت و در همان ابتدای کار از حال غریب این روزگار و شرایط بهوجود آمده و دوری از مخاطبانش گلایه کرد:«وضعیت عجیبی است! این نخستین بار است که رو به روی صندلیهای خالی نشستهایم و جای خالی مردم را میبینیم و حس میکنیم، سالها عادت داشتیم از حضور و نفَس همین مردم انرژی بگیریم و همین نفسها بود که در خیلی جاها ما را نگه داشت و توانستیم که کارکنیم.»
او در ادامه افزود: «برای اجرای پروژهای بهمدت یک سال و نیم در امریکا زندگی میکردم و در این مدت پیشنهادهای بسیاری برای اجرای آنلاین بود اما علاقهمند به این شیوه اجرای کنسرت نیستم و همراه گروه موسیقی «مولانا» منتظر ماندیم تا کرونا زودتر تمام شود بلکه بتوانیم بزودی از نفسهای گرم و عشق آمیز مردم بهرهمند شویم، اما گویا کرونا حالا حالاها ماندگار است و به همین سبب تصمیم گرفتیم این اجرای آنلاین را برگزار کنیم که البته در تنظیم قطعات تغییراتی ایجاد کردهایم.»
شهرام ناظری با خواندن شعری از مولانا با مضمون «چو خیال تو درآید به دلم رقص کنان» کنسرت را آغاز کرد و در ادامه تصنیف زیبا و پرمخاطب «شیدا شدم» با تنظیمی تازه شنیدنی شد، سرودهای دیگر ازغزلیات حضرت مولانا به آهنگسازی لوریس چکناواریان. قطعه بعدی «راز را نهان مکن» نام داشت غزلی دیگر از مولانا که شنونده و خواننده را بر راستگویی پند میدهد.
ناظری پس از اجرای این کار بیان داشت: «در مدت زمانی که ایران نبودم اتفاقات بسیار بهوجود آمد و شاهد از دست دادن عزیزان و بزرگان بسیاری همانند دو استاد بزرگ آواز محمدرضا شجریان و عبدالوهاب شهیدی بودیم که واقعه تلخ و ناگواری است. به قول دوستی، زندگی قطاری است که همه بر آن سوار میشویم و در نهایت به ایستگاه آخر می رسیم اما نمیدانم چرا قرعه بیشتر به نام اهالی هنر و فرهنگ میافتد و مدام شاهد از دست دادن این عزیزان بودیم. این قطعه را به روح عزیزانی که درعرصه فرهنگ و هنر از بین ما رفتهاند و نبودشان تلخ و غیرقابل جبران بود تقدیم میکنم.»
و در ادامه صحبتهای خود همراه با نواختن سهتار شعر دیگری از مثنوی معنوی مولانا را خواند: «شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله علتهای ما...». او پیش از اجرای «باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم» گفت: «ساخت این اثر به سالها قبل برمی گردد و اغلب در کنسرتهای خود با شعر انقلابی مولانا اجرا شده و با وجود بارها اجرا در این چهل سال همیشه جایگاه خود را حفظ کرده و به عقیده من برخی قطعات هیچگاه جایگاه خود را از دست نمیدهند؛ بخصوص اگر با اشعار بزرگان ادبیات چون سعدی، عطار، مولانا و فردوسی همراه باشد. اصل این اثر برای رضا قاسمی است که سالهاست از ایران رفته، موسیقی را کنار گذاشته و به رماننویسی روی آورد و در آن موفق بود.آن زمانها شور و حال عجیبی داشتیم و هر روز همراه آقای قاسمی آثاری میساختیم. آن دوره، زمان شکوفایی موسیقی بود. ما و همنسلهایمان به معنای واقعی عاشق بودیم، آرمانخواه و روشنفکر اما امروز زندگی بشر به فضای مجازی ورود پیدا کرده و این همه خشونت گریبانگیر جهان شده.» «من چرخ گردان بشکنم»«راست بگو نهان مکن» «دلا نزد کسی بنشین...» «آتش در نیستان» و قطعه کردی «لهیلی باوانم» از جمله قطعاتی بودند که در این کنسرت اجرا شد. ناظری در این کنسرت اشاره داشت: «ای کاش همیشه این فضا در رادیو و تلویزیون برای ما فراهم بود و می توانستیم با مردم صحبت کنیم و قطعاً این امر میتوانست اثرات فرهنگی زیادی روی مردم داشته باشد.» اما تازهترین کنسرت شهرام ناظری از حواشی به دور نماند و بار دیگر متولیان برگزارکننده کنسرتهای آنلاین، درمقابل نوک پیکان انتقادات مخاطبان قرار گرفتند. نکته نخست قطع و وصل شدن مکرر این کنسرت اینترنتی و زنده هنگام پخش بود که کمحوصلگی بینندگان و حتی دلسرد شدن از نشستن پای چنین برنامههایی را در پی داشت. این درحالی است که بیش از یکسال و نیم از اجرای کنسرتهای آنلاین میگذرد، اما برگزارکنندگان آن همچنان هیچ تلاشی در جهت فراهم کردن زیرساختهای لازم برای یک اجرای آنلاین نداشته و مشکل قطعی و کندی اینترنت و همچنین کیفیت صدای نامطلوب پای ثابت کنسرتهای آنلاین شده است. آن هم در شرایطی که این برنامهها رایگان نبوده و بینندهای که مشترک ایرانسل نیست موظف است برای تماشای کنسرت مورد علاقه خود مبلغ 15 هزار تومان پرداخت کند و نکته جالبتر اینکه برخی از مردم با وجود خرید بلیت موفق به تماشای برنامه نشدند و مسأله کندی و قطعی اینترنت در سال 2020 میتواند از پیشافتادهترین مشکلات هنرمندان ایرانی در اجرای آنلاین باشد که تاکنون کسی پاسخگوی آن نبوده است. لازم به یادآوری است یکسال گذشته که کنسرت همایون شجریان بهصورت آنلاین برگزار شد، بسیاری نقد بر این داشتند که همایون کنسرت خود را بهصورت رایگان برگزار نکرد، اگرچه نقد قابل توجیهی نیست چرا که شرایط حال حاضر اقتصادی به گونهای است که میبایست از طریق اجرای کنسرت هم درآمدزایی بهوجود آید حتی بهصورت آنلاین. اما نکته قابل تأسف در کنسرت شهرام ناظری نشان ندادن سازهای نوازندگان گروه بود، گویا اپلیکیش اینترنتی تلویزیونی هم برچسب سانسور را دریافت کرده و همان راهی را میرود که سالها صدا و سیما در پیش گرفته یعنی ممنوعیت نشان دادن ساز در تلویزیون، همان مسیری که سالهای بسیاری است هنرمندان بر آن نقد دارند و خود را از ملیترین رسانه ایران کنار کشیدهاند و حتی خود شخص شهرام ناظری بارها و بارها درخصوص این مسأله صحبت کرده و انتقاداتش را از تریبونهای مختلف بیان کرده است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تسلیت رحلت آیتالله «مرتضی محامی» گفت: در کنار مقام علمی و حوزوی، سجایای اخلاقی آن «عالم عامل» فقید، زبانزد بود./ایرنا
نصرالله قادری در دهه ۷۰ نمایش «شاپرکها» را با موضوع فلسطین برای گروه سنی کودک و نوجوان تولید کرد و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روی صحنه برد./مهر
نوید بهتویی کارگردان فیلم سینمایی «گیسوم» با اشاره به اینکه این اثر سینمایی درباره شناخت هویت است، تأکید کرد: قبل از جهانی شدن در سینما باید بومی شویم./مهر
«جوکر ۲» بر مبنای فیلمنامهای ساخته میشود که تاد فیلیپس، نویسنده و کارگردان فیلم نخست آن را مینویسد./مهر
برنامههای دستاندرکاران صنعت فیلم بریتانیا برای حضور در جشنواره فیلم کن با توجه به وضع قرنطینه جدید سخت امکانپذیر میشود. این تصمیم پس از آن وضع شد که فرانسه از ترس انتقال ویروس کرونای سوش هندی، با وجود مثبت بودن نتایج واکسیناسیون، محدودیتهای جدیدی وضع کرد./مهر
فیلم «یدو» که در سیونهمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بهترین فیلم را گرفت تا چند روز آینده به صورت آنلاین اکران میشود. این فیلم براساس داستان «زخم شیر» از صمد طاهری ساخته شده و داستان آن درباره ماههای آغازین جنگ تحمیلی و دورانی است که خانوادههای شهرهای مختلف خوزستان مجبور به ترک خانههای خود میشوند./ایسنا
خانه کاریکاتور ایران به مناسبت روز جهانی محیط زیست (۵ ژوئن) با بهرهگیری از زبان تأثیرگذار کارتون و کاریکاتور، نمایشگاه «نبض زمین» را، با هدف اهمیت این موضوع از نگاه هنرمندان و جلب توجه همگانی برای حفظ و نگهداری از محیط زیست با آثاری از هنرمندان ایران و جهان برنامهریزی و ساماندهی کرده است.
/هنر آنلاین
تمامی شرکتکنندگان در سیزدهمین جشنواره تجسمی فجر میتوانند از امروز کتاب این رویداد به علاوه گواهی شرکت در جشنواره را از دبیرخانه این رویداد دریافت نمایند. این کتاب وزین ۷۵۰ صفحهای در بخش طوبای زرین به طراحی کیانوش غریبپور و مهدیه روستایی به زیور طبع آراسته شده است. /هنرآنلاین
علیرضا صمدی کارگردان فیلم سینمایی «صحنهزنی» گفت: جشنواره جهانی فیلم فجر در مقایسه با بعد ملی این رویداد معتبرتر و رقابت در آن سختتر است./ایرنا
کتابهای طوطی در فهرست ناشران کودک برگزیده نمایشگاه کتاب بلونیا قرار گرفت و برای دریافت جایزه بهترین ناشر کودک سال ۲۰۲۱ در قاره آسیا با ناشرانی از چین، ژاپن و کره جنوبی رقابت خواهد کرد. کتابهای طوطی سال گذشته نیز نامزد جایزه بلونیا شد، این برای اولین بار بود که ناشری از ایران به فهرست نهایی دریافت این جایزه معتبر راه مییافت./ایرنا