حریت دیلی نیوز(ترکیه)
5 روز پس از استعفای «محیالدین یاسین» نخستوزیر سابق مالزی، «سلطان عبدالله احمد شاه»، پادشاه این کشور «اسماعیل صبری یعقوب» را جانشین او کرد. یاسین که بهدلیل سوءمدیریت کرونا مورد انتقاد بود، با از دست دادن حمایت اکثریت پارلمان برای دومین بار در 18 ماه اخیر استعفا داد و دیگر بار کرسی او خالی ماند.
الایام(بحرین)
وزارت خارجه بحرین اعلام کرد پادشاهی این کشور با پیگیری اوضاع در افغانستان، خواهان تثبیت اوضاع داخلی و حفاظت از غیرنظامیان از طرفهای درگیر شده است. این در حالی است که سفرای دائمی شورای همکاری کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز با برگزاری جلسهای عادی، بررسی موضوع افغانستان در جلسه ویژه را تصویب کردند.
نیویورک پست(امریکا)
در شرایطی که تصمیم ناگهانی «بایدن» و شتابزدگی امریکا برای خروج از افغانستان، دولت تازه پاگرفته ایالات متحده را با انتقادات شدیدی روبهرو کرده است، تناقض اظهارات پنتاگون با سخنان رئیس جمهوری در موضوع خروج بیدردسر نظامیان از کابل جنجال تازهای به پا و «بایدن» را به دروغگویی متهم کرده است.
دوباره افغانستان، دوباره زندگی دور از سرزمین مادری
بنفشه غلامی/ در حالی که موج نخست آوارگان افغان به خارج از سرزمین مادری رسیده، دولت های جهان نگران از رسیدن موج های بعدی، به تدریج در حال پذیرش سیطره طالبان بر افغانستان هستند.
به گزارش خبرگزاری «آسوشیتدپرس»، این روزها دیوار مرزی ترکیه در مرز با ایران شبیه مار سفیدی شده است که قصد دارد، مانع ورود مهاجران احتمالی افغان به این کشور شود. رئیس جمهوری این کشور نیز تأکید کرده که نمی خواهد کشورش تبدیل به انبار پناهجویانی شود که می خواهند به اروپا بروند. هر چند شماری از کشورهای جهان برای پذیرش مهاجران افغان اعلام آمادگی کرده اند اما در اروپا شاهد چنین روندی نبوده ایم. تنها اتریش سخاوتمندانه پیشنهاد کرده، برای مهاجران افغان در کشورهای همسایه افغانستان اردوگاه ایجاد شود. آلمان و فرانسه نیز استقبالی از ورود مهاجران افغان به کشورشان نکرده اند و تنها انگلیس اعلام کرده می تواند 20 هزار پناهجوی افغان را پذیرش کند.
شاید از همین رو است که سیاستمداران جهان تصمیم گرفته اند به سمت پذیرش واقعیت پیروزی طالبان در افغانستان بروند.
تنها 3 روز پس از آنکه «هوا چونینگ»، سخنگوی وزارت خارجه چین در یک کنفرانس خبری پس از سقوط کابل گفت: «پکن مایل است با طالبان رابطه دوستانه ایجاد کند»، سایت شبکه خبری «سیانان» در گزارش خود از نشست خداحافظی «آنگلا مرکل» در روسیه و دیدار او با «ولادیمیر پوتین» خبر داد، افغانستان و آینده آن یکی از محورهای این دیدار بوده است. بنا بر این گزارش، پوتین در نشست خبری مشترک با مرکل با محکوم کردن سیاستهای غرب در افغانستان گفت: «طالبان بر بخش زیادی از افغانستان مستولی شده، باید این واقعیت سیاسی را پذیرفت و از آن استفاده کرد تا بتوان مانع فروپاشی این کشور شد»، مرکل هم در همین نشست گفت: «بسیار مایه تأسف است که طالبان بر افغانستان حاکم شده، اما بههر حال کاری است که شده است.» تقریباً در همان ساعاتی که این دو نفر این اظهارات را بیان میداشتند، «بوریس جانسون»، نخستوزیر انگلیس هم در جمع خبرنگاران تأکید کرد: «اگر لازم باشد با طالبان تعامل خواهیم داشت» و «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهوری ترکیه نیز در اظهاراتی مشابه گفت: «آمادهایم تا در صورت لزوم با طالبان وارد مذاکره شویم.»
همان طور که پوتین اشاره کرده، پیروزی طالبان بر افغانستان واقعیتی است که رخ داده اما دراین شرایط باید دید جهان قصد دارد چگونه با این واقعیت تعامل داشته باشد. بهگزارش «نیویورک تایمز»، پوتین که در چند سال اخیر تلاش کرده، روسیه را بهعنوان یک میانجی و یک طراح حل بحرانها در جهان معرفی کند، در این نشست خبری بعد از حمله به غرب بابت سیاستهای نادرست اش در افغانستان با تأکید بر اینکه نمیخواهم خیلی به گذشته بپردازم، گفت: «در این شرایط روسیه خود را متعهد میبیند با غرب برای عادیسازی وضعیت افغانستان تلاش کند و در کنار آن روابط همسایگی خوبی با این کشور ایجاد کند.» وی که نگران شرایط امنیتی منطقه و تأثیر آن بر روسیه است، بدون اینکه راهکار خاصی پیشنهاد دهد، هشدار داد: «باید مراقب نفوذ تروریستها به افغانستان و تبدیل این کشور به پناهگاه خود، بود.» اما آلمان که همانند روسیه در نزدیکی افغانستان واقع نیست، بیشترین نگرانی را بابت شهروندان خود و حامیانش احساس میکند. این را میتوان از سخنان آنگلا مرکل در نشست خبری با پوتین متوجه شد. او گفت: «در این شرایط اولویت نخست آلمان کمک به کسانی است که در طول 20 سال مأموریت ناتو در افغانستان به برلین کمک کرده بودند.» بوریس جانسون نیز که بهخاطر همراهی اش با امریکا در خروج از افغانستان مورد انتقادات بسیاری در داخل کشورش قرار داد، درسخنان خود با خبرنگاران راهکار خاصی برای آینده افغانستان و مواجهه با مسائل این کشور ارائه نداد و تنها گفت: «مطمئن باشید، برای یافتن راه حلی برای افغانستان به تلاشهای دیپلماتیک خود ادامه خواهیم داد و حتی اگر لازم باشد، با طالبان همکاری خواهیم کرد.»
اردوغان نیز که بسیار نگران سرازیر شدن پناهجویان افغان به ترکیه است و در این راه بر دیوار کشیهای خود در مرزهایش افزوده است، موضعی مشابه مرکل و جانسون اتخاذ کرد و با تأکید بر اینکه اگر لازم باشد با طالبان مذاکره خواهد کرد، گفت: «بسیاری از کارآفرینها و سرمایهگذاران ترکیه در افغانستان سرمایهگذاری کردهاند. ما نمیتوانیم به آنها پشت کنیم.» جدا از اینها در منطقه، عربستان، طالبان را به رسمیت شناخت، پاکستان این کار را منوط به اجماع منطقهای کرد، هند موضع رسمی اتخاذ نکرد و قطر نیز که در سالهای گذشته میزبان نشستهای طالبان با دولت پیشین افغانستان بوده، تأکید کرد به همکاریها ادامه خواهد داد.
فقدان اجماع جهانی
اما در گیر و داری که هر کس به فکر سر به سلامت بردن خود و مردمش از غائله بروز کرده است، جای خالی یک اجماع جهانی برای آینده افغانستان و رفع نگرانی مردم این کشور در وضعیتی که در آن گرفتار آمدهاند، بیش از هر چیز احساس میشود. در حال حاضر مردم افغانستان جدا از نیاز به کمک برای وضعیت زندگی آنها در بلند مدت، نیازمند کمکهای آنی و فوری هستند. هم اکنون نهایت کاری که برای افغانها انجام میشود، خارج کردن شمار کوچکی از آنها از افغانستان است. جدا از اینکه این راهکار، راهکاری واقعی برای کمک به مردم این کشور نیست، در حال حاضر حداقل 550 هزار آواره جنگ اخیر در افغانستان، نیازمند غذا و سرپناه و دسترسی به بهداشت بویژه در شرایط کرونایی هستند.
بسیاری از این آوارگان در حومه کابل در اردوگاههایی تجهیز نشده به سر میبرند و البته آنها تنها گوشه کوچکی از 18.4 میلیون شهروند افغانستان هستند که نیازمند حمایت فوری هستند. از همین رو بهنظر میرسد، افغانستان در گام نخست نیازمند اجماعی جهانی برای کمک به نیازهای آنی و فوری مردم خود فارغ از اینکه چه کسی بر آن حکم میراند، است.
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
طرح شولتز
ریچارد مورفی معاون امور خاورمیانه وزیر خارجه امریکا در ۷ فوریه ۱۹۸۸، دیدارهای خود را از دمشق از سرگرفت و با رئیسجمهوری اسد و من ملاقات کرد تا مقدمات دیدار منطقهای شولتز را فراهم کند. وزارت خارجه امریکا نیز ویلیام ایگلتون سفیر امریکا در سوریه را پیش از دیدار مورفی به دمشق بازگرداند که قبلاً و در پی اتهام بریتانیا به سوریه در موضوع هنداوی او را به واشنگتن فراخوانده بود. ایگلتون برخلاف سفرای قبل از خود، مشتاق آن بود که روابط سوریه و امریکا بهبود یابد و دوباره به قطع روابط کشانده نشود.
مورفی در نشستهای خود در دمشق، پرسشهایی درباره موضع سوریه در خصوص روند صلحی مطرح کرد که حکومت امریکا درصدد بود آن را پس از استمزاج نظرات طرفهای ذی ربط منطقهای پیگیری کند، اما آنچه از سوی مورفی مطرح شد ایدههای پریشانی برای راه حلهای پاره پاره با نام تلاش برای تحقق صلح همه جانبه در منطقه بود که بر اساس آن به فلسطینیها خودگردانی داده میشد و درون مایه آن، هیچ تفاوتی با بخش فلسطینی معاهدات کمپ دیوید نداشت.
رئیسجمهوری اسد موضع ما درباره ورود به روند صلح براساس حل همه جانبه در منطقه را ارائه کرد که منوط به برگزاری کنفرانس بینالمللی صلح زیر نظر سازمان ملل متحد و با مشارکت پنج عضو دائم شورای امنیت و همه طرفهای ذی ربط؛ از جمله نمایندگان ملت فلسطین بود و اینکه این کنفرانس میبایست نمایشی نبوده و تنها پوششی برای راه حلهای دوجانبهای مانند اقدام انور سادات نباشد. اسد همچنین اعلام کرد در این صورت سوریه برای قانع کردن فلسطینیها جهت مشارکت در کنفرانس خواهد کوشید.
هیأت جبهه نجات ملی فلسطین به ریاست خالد فاهوم یک هفته پیش از دیدار شولتز، با رئیسجمهوری اسد ملاقات کرد. این جبهه بشدت با طرح شولتز مخالف بود و از تماسهای سری برخی اعضای رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین و به شکل مشخص افراد حلقه پیرامونی عرفات، در تعامل با این طرح نگران بود. سرانجام شولتز در تاریخ ۲۷ فوریه با اسد ملاقات کرد. این ملاقات در فضای سردی انجام شد و پیشینه تنش قبلی میان اسد و شولتز بر آن حاکم بود تا اندازهای که جنبههایی شخصی پیدا کرد. اسد به هیچ روی به شولتز اعتماد نداشت و شولتز نیز شکستی را که ما به طرح ریگان و توافق ۱۷ مه تحمیل کرده بودیم، از یاد نبرده بود.
من خود نیز همین احساس بیاعتمادی را نسبت به شولتز داشتم و پاسخ او را بهگفتههای خود در نشستی در وزارت خارجه سوریه هیچگاه نتوانستم فراموش کنم؛ هنگامی که اشغال اسرائیلیها را به این تشبیه کردم که کسی با اعمال زور بیش از نیمی از یک خانه را گرفته و میکوشد نیم دیگر را نیز بگیرد. شولتز گفت: «اسرائیلیها خانه کسی را نگرفتهاند و تنها به خانههای قدیمی خود بازگشته اند». روشن است با کسی که جهان را تنها با عینک خاص خود میبیند و حاضر نیست عینکی غیر از این عینک را در گفتوگو بپذیرد، نمیتوان گفتوگوی مؤثری انجام داد.