ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ضرورت تولید آثار نمایشی با موضوعیت شخصیت و اندیشههای حاج قاسم سلیمانی
کار بزرگ، مسئولیت بزرگ
علی راستاد
خبرنگار
کوروش زارعی مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، تولید آثار هنری برای شخصیتی مثل حاج قاسم سلیمانی را افتخاری برای هنرمندان میداند و معتقد است در سراسر دنیا، هنرمندان و اهالی فرهنگ، برای سربازانی که برای دفاع از کشورشان جان خود را از دستدادهاند، مرثیهها مینویسند و فیلمها و نمایشهای فاخر تولید میکنند و به آن افتخار میکنند.
زارعی میگوید: «یکی از بدیهیات که مدام درباره آن سخن گفته شده و خواهد شد، این است که هنر نمایش و تئاتر، هنری است زنده و در تخاطب مستقیم با تماشاگر و این وجه زنده و پویا بودن، آن را از دیگر هنرهای دیداری و شنیداری متمایز میکند و باعث میشود مخاطب اثرنمایشی با آن به لحاظ حسی و عاطفی ارتباط برقرار کند و علاوه بر این با اندیشه اثر نیز همراه شود و در آن تأمل کند. بههمین دلیل است که چنین بستری میتواند راوی رشادتها و ایثارگریها و البته اندیشه و منش شخصیتهای بزرگی مانند حاج قاسم سلیمانی باشد و وجوه مختلف شخصیتی این شهید بزرگوار را در ایران و منطقه منتقل کند و به نمایش بگذارد. پس نمایش یکی از هنرهایی است که میتواند رسالت خود را در قبال حاج قاسم بخوبی ایفا کند»
مدیرمرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری معتقد است آنقدر که در ادبیات این تصویر به کلمه درآمده در هنرهایی مانند تئاتر هنوز محقق نشده است. او میگوید: «همین تئاتر در بخشهای مختلف و قالبهای مختلف است. البته درباره رشادتها و حماسههای حاج قاسم در جنگ هشت ساله با عراق و این سالیان اخیر در جدال و نبرد با داعش در عراق و سوریه کارهای زیادی در حوزه ادبیات داستانی انجام شده اما درباره زندگی شخصی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی و باورهای این شهید بزرگوار کار کمتری بخصوص در حوزههای نمایشی انجام شده و با کم کردن این خلأ حتماً میتوانیم وجهی دیگر از زندگی او را به عرصه تماشا بگذاریم و ضمن پرداختن به این وجه، اثرگذاری اندیشگی او را در جامعه ببینیم.»
این کارگردان و بازیگر تئاتر درباره وجوهی از زندگی حاج قاسم سلیمانی که کمتر در معرض تماشا و شناخت مخاطب قرار گرفته نیز میگوید: «به اعتقاد من مردم بیشتر فقط بخشی از زندگی او را بهعنوان یک سردار و یک نظامی میشناسند و دیگر وجوه ارزشمند زندگی و شخصیت حاج قاسم همچنان ناشناخته مانده است. هر زمان در مملکت بحران و مشکلی پیش میآمد سردار مرد میدان بود اما او فقط مرد میدان نبرد نبود بلکه در تمامی میدانهایی که حضورش تأثیرگذار بود، نقشآفرینی میکرد و این بخشهاست که میتواند برای مردم بسیار جذاب باشد. البته از این مسأله هم نباید بسادگی عبور کرد که تولید اثری فاخر و درشأن این سردار بزرگ، کار بسیار دشوار و بزرگی است و جامعه تئاتر باید با تمام آنچه در توان دارد تلاش کند تا در آثاری که تولید میکنند حق مطلب را بخوبی در این زمینه ادا کنند چون این شهید بزرگوار صرفاً متعلق به ملت ایران نیست و چهرهای است که الگوی بسیاری از کشورهای اسلامی است و بسیاری دیگر از ملتها و کشورها او را از آن خود میدانند و همین مسأله در کنار افتخاری که میتواند برای یک هنرمند بههمراه داشته باشد کار را برای او سخت و پر مسئولیت میکند.»
او در بخشی از صحبتهای خود به بیمسئولیتی برخی از هنرمندان هم اشاره میکند و میگوید: «بگذریم از برخی هنرمندان که از این موضوع و این شخصیت بسادگی عبور میکنند و میخواهند با نادیده گرفتن اهمیت موضوع نقش اپوزیسیون به خود بگیرند، آنهم درباره شخصیتی که سالهای سال تلاش خستگیناپذیرش باعث آسایش و عزت مملکت و مردم ما شده است. کافی است نگاهی به کشورهای دیگر بیندازیم و ببینیم در این کشورها برای قهرمانانشان چه میکنند؛ نمونههای بارزش را میتوانیم در حماسهسراییها و فیلمها و نمایشهایی ببینیم که درباره کشتههای جنگ جهانی اول و دوم تولید شده یا سربازانی که همین امروز در دفاع از وطنشان جان خود را از دست دادهاند. بههر صورت، این وظیفهای است که برگردن ماست و باید به بهترین شکل و بهترین کیفیت از پساش بربیاییم و نگاهمان از حاج قاسم هرگز برنخواهد گشت.»
خبرنگار
کوروش زارعی مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، تولید آثار هنری برای شخصیتی مثل حاج قاسم سلیمانی را افتخاری برای هنرمندان میداند و معتقد است در سراسر دنیا، هنرمندان و اهالی فرهنگ، برای سربازانی که برای دفاع از کشورشان جان خود را از دستدادهاند، مرثیهها مینویسند و فیلمها و نمایشهای فاخر تولید میکنند و به آن افتخار میکنند.
زارعی میگوید: «یکی از بدیهیات که مدام درباره آن سخن گفته شده و خواهد شد، این است که هنر نمایش و تئاتر، هنری است زنده و در تخاطب مستقیم با تماشاگر و این وجه زنده و پویا بودن، آن را از دیگر هنرهای دیداری و شنیداری متمایز میکند و باعث میشود مخاطب اثرنمایشی با آن به لحاظ حسی و عاطفی ارتباط برقرار کند و علاوه بر این با اندیشه اثر نیز همراه شود و در آن تأمل کند. بههمین دلیل است که چنین بستری میتواند راوی رشادتها و ایثارگریها و البته اندیشه و منش شخصیتهای بزرگی مانند حاج قاسم سلیمانی باشد و وجوه مختلف شخصیتی این شهید بزرگوار را در ایران و منطقه منتقل کند و به نمایش بگذارد. پس نمایش یکی از هنرهایی است که میتواند رسالت خود را در قبال حاج قاسم بخوبی ایفا کند»
مدیرمرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری معتقد است آنقدر که در ادبیات این تصویر به کلمه درآمده در هنرهایی مانند تئاتر هنوز محقق نشده است. او میگوید: «همین تئاتر در بخشهای مختلف و قالبهای مختلف است. البته درباره رشادتها و حماسههای حاج قاسم در جنگ هشت ساله با عراق و این سالیان اخیر در جدال و نبرد با داعش در عراق و سوریه کارهای زیادی در حوزه ادبیات داستانی انجام شده اما درباره زندگی شخصی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی و باورهای این شهید بزرگوار کار کمتری بخصوص در حوزههای نمایشی انجام شده و با کم کردن این خلأ حتماً میتوانیم وجهی دیگر از زندگی او را به عرصه تماشا بگذاریم و ضمن پرداختن به این وجه، اثرگذاری اندیشگی او را در جامعه ببینیم.»
این کارگردان و بازیگر تئاتر درباره وجوهی از زندگی حاج قاسم سلیمانی که کمتر در معرض تماشا و شناخت مخاطب قرار گرفته نیز میگوید: «به اعتقاد من مردم بیشتر فقط بخشی از زندگی او را بهعنوان یک سردار و یک نظامی میشناسند و دیگر وجوه ارزشمند زندگی و شخصیت حاج قاسم همچنان ناشناخته مانده است. هر زمان در مملکت بحران و مشکلی پیش میآمد سردار مرد میدان بود اما او فقط مرد میدان نبرد نبود بلکه در تمامی میدانهایی که حضورش تأثیرگذار بود، نقشآفرینی میکرد و این بخشهاست که میتواند برای مردم بسیار جذاب باشد. البته از این مسأله هم نباید بسادگی عبور کرد که تولید اثری فاخر و درشأن این سردار بزرگ، کار بسیار دشوار و بزرگی است و جامعه تئاتر باید با تمام آنچه در توان دارد تلاش کند تا در آثاری که تولید میکنند حق مطلب را بخوبی در این زمینه ادا کنند چون این شهید بزرگوار صرفاً متعلق به ملت ایران نیست و چهرهای است که الگوی بسیاری از کشورهای اسلامی است و بسیاری دیگر از ملتها و کشورها او را از آن خود میدانند و همین مسأله در کنار افتخاری که میتواند برای یک هنرمند بههمراه داشته باشد کار را برای او سخت و پر مسئولیت میکند.»
او در بخشی از صحبتهای خود به بیمسئولیتی برخی از هنرمندان هم اشاره میکند و میگوید: «بگذریم از برخی هنرمندان که از این موضوع و این شخصیت بسادگی عبور میکنند و میخواهند با نادیده گرفتن اهمیت موضوع نقش اپوزیسیون به خود بگیرند، آنهم درباره شخصیتی که سالهای سال تلاش خستگیناپذیرش باعث آسایش و عزت مملکت و مردم ما شده است. کافی است نگاهی به کشورهای دیگر بیندازیم و ببینیم در این کشورها برای قهرمانانشان چه میکنند؛ نمونههای بارزش را میتوانیم در حماسهسراییها و فیلمها و نمایشهایی ببینیم که درباره کشتههای جنگ جهانی اول و دوم تولید شده یا سربازانی که همین امروز در دفاع از وطنشان جان خود را از دست دادهاند. بههر صورت، این وظیفهای است که برگردن ماست و باید به بهترین شکل و بهترین کیفیت از پساش بربیاییم و نگاهمان از حاج قاسم هرگز برنخواهد گشت.»
گفتوگو با سعید علامیان نویسنده کتاب«حاج قاسمی که من میشناسم»
ناگفتههایی از سبک زندگی و سیره شهید سلیمانی
علیالله سلیمی
نویسنده و منتقد ادبی
کتاب«حاج قاسمی که من میشناسم» روایت چهل سال رفاقت حجتالاسلام علی شیرازی با سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی است که به کوشش سعید علامیان، نویسنده و روزنامهنگار معاصر ثبت و ضبط و نگارش یافته است. سعید علامیان علاوه بر سابقه طولانی در کار روزنامهنگاری، کارنامه قابل توجهی هم در نگارش زندگینامه شخصیتهای مهم تاریخی دارد. علامیان متولد سال 1334 در تهران است و در فروردین سال 1360 حرفه روزنامهنگاری را در روزنامه جمهوری اسلامی شروع کرد که تا سال 1368 ادامه یافت. او در این مدت صفحه جبهه و جنگ را در آن روزنامه تأسیس کرد و به عنوان خبرنگار در جبههها حضور یافت. علامیان در مهرماه سال 1367 در میان هنرمندان برگزیده هشت سال دفاع مقدس، لوح زرین پیام امام خمینی(ره)، دیپلم افتخار و نشان طلای یادبود مجتمع هنر و ادبیات دفاع مقدس را در رشته خبرنگاری دریافت کرد. او پس از جنگ، کار در مطبوعات را دنبال کرد، که از آن جمله هشت سال سردبیری هفتهنامه ری از 1370 تا 1378 و همچنین سردبیری فصلنامه فرهنگ پایداری از 1383 تا 1385 را میتوان نام برد که حاصل آن هشت جلد فصلنامه یادشده بود. او علاوه بر این، دبیر سرویسی بخش اجتماعی روزنامه ایران و روزنامه سیاست روز و نیز فعالیت در نشریات مختلف دیگر را در کارنامه 30 ساله روزنامه نگاری خود دارد، که تا امروز با انتشار گزارش و یادداشت در مطبوعات تداوم داشته است. در بخش نویسندگی کتاب، علامیان آثار قابل توجهی در کارنامه ادبی خود دارد که از میان آنها میتوان به کتاب سه جلدی«برای تاریخ میگویم» (خاطرات محسن رفیقدوست)، «ملاقات در فکه» (زندگینامه شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)، «مسافران وطن» (خاطرات آزادگان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران)، «دارساوین» (یادداشت روزانه فتحالله جعفری 1359-1352 به همراه توضیحات تکمیلی و شرح وقایع)، «روایت زندگی حسن باقری»، «لشکر آچار به دست» و «پسرهای ننه عبدالله» (خاطرات محمد نورانی از مدافعان خرمشهر در آغاز جنگ تحمیلی) اشاره کرد. با سعید علامیان درباره کتاب تازه او، «حاج قاسمی که من میشناسم» گفتوگو کردهایم.
ایده اولیه کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» چگونه شکل گرفت، چطور شد نویسندگی این اثر را به عهده گرفتید؟
حاج قاسم شخصیتی است که خیلی از نویسندهها دوست دارند درباره او بنویسند و دنبال دستاویزی میگردند. من هم درصدد بهانهای بودم تا اینکه بهمن سال 98 یادداشتی از حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی با عنوان «حاج قاسمی که من میشناسم» در خبرگزاری تسنیم منتشر شد. این زمانی بود که به تازگی کتاب خاطرات و روایت زندگی آقای شیرازی را تمام کرده بودم. به بهانه انتشار یادداشت نزد ایشان رفتم و گفتم: «چرا حاج قاسمی که من میشناسم در حد یک یادداشت باشد؟ این یادداشت میتواند با خاطرات رفاقت چهل ساله شما با حاج قاسم تبدیل به کتاب شود و اصلاً عنوان حاج قاسمی که من میشناسم به درد کتاب میخورد نه یادداشت!» حرفم گرفت، گفت: «باشد، فقط خودت باید آن را انجام بدهی.» از خدا خواسته همانجا قراری برای روز بعد گذاشتم، مصاحبهها شروع شد و بالاخره رسید به کتاب حاج قاسمی که من میشناسم.
چند ساعت گفتوگو کردید؟
حدود بیست ساعت که تا مرداد 99 ادامه پیدا کرد.
اشاره به کتاب زندگینامه حجتالاسلام والمسلمین شیرازی کردید، در این مورد توضیحی میدهید؟
بله، کتاب سرگذشت آقای شیرازی از تولد تا امروز است، اسمش «نبرد ناتمام» است. این کتاب قبل از شهادت سردار سلیمانی تمام شده بود.
با توجه به اینکه حجتالاسلام علی شیرازی خود اهل قلم است و آثار بسیاری را نوشته و منتشر کردهاند، برای شما سخت نبود که خاطرات یک نویسنده را بنویسید؟
نویسندهها به ندرت دست به کار نوشتن اتوبیوگرافی شدهاند. اتوبیوگرافی زندگینامه خودنوشت است که در آن نویسنده سرگذشت و تجربههای تلخ و شیرین خود را بدون واسطه میگوید. مخاطبان اینگونه نوشتهها انتظار دارند با خواندن سرگذشت خودنوشت پی به رازهای زندگی نویسنده ببرند، اما چه بسیار ناگفتههایی که در خودنوشتها گفته نمیشود. خیلی از صاحبنظران خاطرهنگاری خاطرات خودنوشت را برتر از خاطرات شفاهی میدانند. به نظر من دلیل محکمی بر درستی این ادعا وجود ندارد یا حداقل در همه خودنوشتها صدق نمیکند. چه بسا خودسانسوریهای بیمورد یا ماجراهایی که نویسنده آنها را بیاهمیت میدانسته و دیگر ناگفتههایی که میتوانست بازگو شود ولی مکتوم مانده است. همه اینهایی که گفتم در خاطرات شفاهی میتواند گفته شود تا خواننده از دانستن آنها محروم نشود. این خاطرهنگار شفاهی است که در مسیر گفتوگو و طرح سؤال از راوی میتواند بسیاری از ناگفتهها را از حافظه راوی نجات دهد. مگر رازها و ناگفتههایی که راوی میخواهد آنها را برای خود محفوظ نگه دارد که این دیگر علاجی ندارد.
اینها شامل آقای شیرازی هم میشود؟
تا حدود زیادی بله، علاوه بر اینها مشکل دیگر این بود که ایشان در کنار خاطرات دیگران برای خاطرات خودشان اولویت قائل نبود و آن را ضروری نمیدانست. به هرحال مصاحبهها صورت گرفت و کتاب با عنوان «نبرد ناتمام» آماده شد. این کتاب شاید نزدیک یک سال زودتر از کتاب حاج قاسمی که من میشناسم تحویل انتشارات خط مقدم شده است.
به کتاب حاج قاسمی که من میشناسم برگردیم. در عنوان فرعی کتاب اشاره شده که این اثر چهل سال رفاقت حجتالاسلام علی شیرازی با شهید حاج قاسم سلیمانی را روایت میکند. برای بیان این رفاقت که نوعی صمیمیت هم در آن نهفته است، چه نوع لحن و زبانی را برای روایت خاطرات انتخاب کردید؟
نه فقط در این کتاب، در نگارش همه کارهایم همیشه سعی کردم به لحن راوی وفادار باشم. این اصل مهمی در نگارش خاطرات شفاهی است. در این کتاب صمیمیت راوی و شهید سلیمانی هم در لحن هم در نوع دیالوگهای بین آنها دیده میشود.
با توجه به انتشار خاطرات بسیاری از همرزمان و دوستان شهید سلیمانی در سالهای اخیر، خاطرات کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» چقدر بکر و ناگفته محسوب میشود؟
دوستان و یاران بیشمار شهید حاج قاسم سلیمانی هرکدام شناختی از او دارند. این شناخت بر اساس نوع شغل و سمت و همکاری با این شهید بزرگوار حاصل شده است. حجتالاسلام شیرازی در دوران دفاع مقدس ابتدا به عنوان روحانی گردان و بعد تبلیغات لشکر ثارالله در جنگ حضور داشته. اگرچه گاهی به مقتضیات شرایط عملیات اسلحه هم به دست گرفته یا دستی در کار تدارکات و پشتیبانی داشته است، اما عمده فعالیت ایشان در کنار حاج قاسم فعالیت فرهنگی و تبلیغی بوده است. حتی در سال 1390 که مسئولیت نمایندگی ولی فقیه در سپاه قدس را به عهده میگیرد مسائل و تعامل مربوط به خانواده شهدای مدافع حرم به خواست سردار سلیمانی به ایشان محول میشود، آن هم در زمانی که هنوز حضور نیروهای ایرانی و غیرایرانی در سوریه و عراق چندان فاش نشده و بزرگداشت و مراسم شهدای مدافع حرم محدودیتهای خاص خودش را داشت. همه اینها روایتهای ناگفتهای را دربر میگیرد که فقط آقای شیرازی میتوانست آنها را روایت کند.
کتابهای زیادی درباره شهید سلیمانی نوشته شده و باز هم نوشته خواهد شد و یکی از آنها را هم شما نوشتهاید. فکر میکنید راز محبوبیت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جامعه به چه عواملی برمیگردد که اینگونه از هر اثری درباره ایشان استقبال میشود؟
پاسخ به این سؤال در خاطرات آقای شیرازی نهفته است که اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم نیت پاک، ولایتمداری، روحیه انقلابی، عشق به مردم و سبک زندگی حاج قاسم به او محبوبیت و عزت داده است. در مورد سبک زندگی حاج قاسم همین بس که وقتی مقام معظم رهبری پس از حادثه شهادت به خانه حاج قاسم تشریف بردند جملهای به خانمش فرمودند. عین جمله این است: «حاج قاسم خوب زندگی کرد. شما هم با او خوب زندگی کردید؛ شما هم صبر کردید، همراهی کردید، مشکلات را تحمل کردید؛ خود شما، فرزندانتان، پسرها، دخترها، مشکلات را تحمل کردید؛ اینها همهاش پیش خدای متعال اجر دارد.» ببینید همین یک جمله اندازه یک کتاب حرف دارد. من فصلی از کتاب را با عنوان «زندگی خوب» به همین موضوع اختصاص دادم.
آقای شیرازی خاطرات زیادی از توجه و تعصب حاج قاسم نسبت به فرزندان شهدا بیان کرده است. همان حاج قاسمی که دنبال کار بچههای شهداست و به آقای شیرازی سفارش میکند که از بچههای شهدا حمایت کند حتی یک بار در مورد بچههای خودش چنین سفارشی نمیکند. فرزندان سردار سلیمانی هرکدام میتوانستند توی کشور از جایگاه پدرشان استفاده کنند. پسر بزرگ سردار سلیمانی توی پلیس بهعلاوه 10 کار میکند و نیاز داشت پدرش کمکش کند. پسر دیگرش شیرینی فروشی دارد. بقیه فرزندان و دامادهایش همین شرایط را دارند. آنها گاهی در وضع سخت اقتصادی بودند. با موقعیتی که سردار سلیمانی داشت اگر یک اشاره به هر وزیر میکرد میتوانست امکان شغلی مناسبی برایشان فراهم شود. هیچوقت نخواست از نام و مقامش استفاده شخصی کند، میخواست بچههایش سالم باشند و روی پای خودشان بایستند. به قول آقای شیرازی بسیاری از مردم حتی بعد از شهادتش نمیدانستند حاج قاسم چند فرزند دارد. حالا زینب را به خاطر سخنرانیهای بعد از شهادت پدرش میشناسند، وگرنه قبل از شهادت حاج قاسم کسی زینب را هم نمیشناخت. امروز در دنیای بزرگ رسانه و دامنه وسیع فضای مجازی چیزی از مردم پوشیده نمیماند، مردم وضعیت فرزندان شهید سلیمانی را با دیگران مقایسه میکنند، خب طبیعی است که عشق چنین خدمتگزاری قلب مردم را تسخیر کند.
به نظرتان، مخاطب اصلی این اثر چه گروه یا طیفی هستند؟
مخاطب کتاب عام است، همه مردمی که آن تشییع تاریخی بزرگ را رقم زدند که عنوان آن را «حماسه تشییع» گذاشتم. به طور خاص مخاطب کتاب میتواند جوانهایی باشند که میخواهند از او الگو بردارند. سلیمانی شدن فقط به زبان نیست، باید به سیره او هم عمل کنند. فکر میکنم این کتاب تا حدودی توانسته است ناگفتههایی از سبک زندگی و سیره شهید بزرگوارمان سلیمانی عزیز بیان کند.
نویسنده و منتقد ادبی
کتاب«حاج قاسمی که من میشناسم» روایت چهل سال رفاقت حجتالاسلام علی شیرازی با سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی است که به کوشش سعید علامیان، نویسنده و روزنامهنگار معاصر ثبت و ضبط و نگارش یافته است. سعید علامیان علاوه بر سابقه طولانی در کار روزنامهنگاری، کارنامه قابل توجهی هم در نگارش زندگینامه شخصیتهای مهم تاریخی دارد. علامیان متولد سال 1334 در تهران است و در فروردین سال 1360 حرفه روزنامهنگاری را در روزنامه جمهوری اسلامی شروع کرد که تا سال 1368 ادامه یافت. او در این مدت صفحه جبهه و جنگ را در آن روزنامه تأسیس کرد و به عنوان خبرنگار در جبههها حضور یافت. علامیان در مهرماه سال 1367 در میان هنرمندان برگزیده هشت سال دفاع مقدس، لوح زرین پیام امام خمینی(ره)، دیپلم افتخار و نشان طلای یادبود مجتمع هنر و ادبیات دفاع مقدس را در رشته خبرنگاری دریافت کرد. او پس از جنگ، کار در مطبوعات را دنبال کرد، که از آن جمله هشت سال سردبیری هفتهنامه ری از 1370 تا 1378 و همچنین سردبیری فصلنامه فرهنگ پایداری از 1383 تا 1385 را میتوان نام برد که حاصل آن هشت جلد فصلنامه یادشده بود. او علاوه بر این، دبیر سرویسی بخش اجتماعی روزنامه ایران و روزنامه سیاست روز و نیز فعالیت در نشریات مختلف دیگر را در کارنامه 30 ساله روزنامه نگاری خود دارد، که تا امروز با انتشار گزارش و یادداشت در مطبوعات تداوم داشته است. در بخش نویسندگی کتاب، علامیان آثار قابل توجهی در کارنامه ادبی خود دارد که از میان آنها میتوان به کتاب سه جلدی«برای تاریخ میگویم» (خاطرات محسن رفیقدوست)، «ملاقات در فکه» (زندگینامه شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)، «مسافران وطن» (خاطرات آزادگان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران)، «دارساوین» (یادداشت روزانه فتحالله جعفری 1359-1352 به همراه توضیحات تکمیلی و شرح وقایع)، «روایت زندگی حسن باقری»، «لشکر آچار به دست» و «پسرهای ننه عبدالله» (خاطرات محمد نورانی از مدافعان خرمشهر در آغاز جنگ تحمیلی) اشاره کرد. با سعید علامیان درباره کتاب تازه او، «حاج قاسمی که من میشناسم» گفتوگو کردهایم.
ایده اولیه کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» چگونه شکل گرفت، چطور شد نویسندگی این اثر را به عهده گرفتید؟
حاج قاسم شخصیتی است که خیلی از نویسندهها دوست دارند درباره او بنویسند و دنبال دستاویزی میگردند. من هم درصدد بهانهای بودم تا اینکه بهمن سال 98 یادداشتی از حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی با عنوان «حاج قاسمی که من میشناسم» در خبرگزاری تسنیم منتشر شد. این زمانی بود که به تازگی کتاب خاطرات و روایت زندگی آقای شیرازی را تمام کرده بودم. به بهانه انتشار یادداشت نزد ایشان رفتم و گفتم: «چرا حاج قاسمی که من میشناسم در حد یک یادداشت باشد؟ این یادداشت میتواند با خاطرات رفاقت چهل ساله شما با حاج قاسم تبدیل به کتاب شود و اصلاً عنوان حاج قاسمی که من میشناسم به درد کتاب میخورد نه یادداشت!» حرفم گرفت، گفت: «باشد، فقط خودت باید آن را انجام بدهی.» از خدا خواسته همانجا قراری برای روز بعد گذاشتم، مصاحبهها شروع شد و بالاخره رسید به کتاب حاج قاسمی که من میشناسم.
چند ساعت گفتوگو کردید؟
حدود بیست ساعت که تا مرداد 99 ادامه پیدا کرد.
اشاره به کتاب زندگینامه حجتالاسلام والمسلمین شیرازی کردید، در این مورد توضیحی میدهید؟
بله، کتاب سرگذشت آقای شیرازی از تولد تا امروز است، اسمش «نبرد ناتمام» است. این کتاب قبل از شهادت سردار سلیمانی تمام شده بود.
با توجه به اینکه حجتالاسلام علی شیرازی خود اهل قلم است و آثار بسیاری را نوشته و منتشر کردهاند، برای شما سخت نبود که خاطرات یک نویسنده را بنویسید؟
نویسندهها به ندرت دست به کار نوشتن اتوبیوگرافی شدهاند. اتوبیوگرافی زندگینامه خودنوشت است که در آن نویسنده سرگذشت و تجربههای تلخ و شیرین خود را بدون واسطه میگوید. مخاطبان اینگونه نوشتهها انتظار دارند با خواندن سرگذشت خودنوشت پی به رازهای زندگی نویسنده ببرند، اما چه بسیار ناگفتههایی که در خودنوشتها گفته نمیشود. خیلی از صاحبنظران خاطرهنگاری خاطرات خودنوشت را برتر از خاطرات شفاهی میدانند. به نظر من دلیل محکمی بر درستی این ادعا وجود ندارد یا حداقل در همه خودنوشتها صدق نمیکند. چه بسا خودسانسوریهای بیمورد یا ماجراهایی که نویسنده آنها را بیاهمیت میدانسته و دیگر ناگفتههایی که میتوانست بازگو شود ولی مکتوم مانده است. همه اینهایی که گفتم در خاطرات شفاهی میتواند گفته شود تا خواننده از دانستن آنها محروم نشود. این خاطرهنگار شفاهی است که در مسیر گفتوگو و طرح سؤال از راوی میتواند بسیاری از ناگفتهها را از حافظه راوی نجات دهد. مگر رازها و ناگفتههایی که راوی میخواهد آنها را برای خود محفوظ نگه دارد که این دیگر علاجی ندارد.
اینها شامل آقای شیرازی هم میشود؟
تا حدود زیادی بله، علاوه بر اینها مشکل دیگر این بود که ایشان در کنار خاطرات دیگران برای خاطرات خودشان اولویت قائل نبود و آن را ضروری نمیدانست. به هرحال مصاحبهها صورت گرفت و کتاب با عنوان «نبرد ناتمام» آماده شد. این کتاب شاید نزدیک یک سال زودتر از کتاب حاج قاسمی که من میشناسم تحویل انتشارات خط مقدم شده است.
به کتاب حاج قاسمی که من میشناسم برگردیم. در عنوان فرعی کتاب اشاره شده که این اثر چهل سال رفاقت حجتالاسلام علی شیرازی با شهید حاج قاسم سلیمانی را روایت میکند. برای بیان این رفاقت که نوعی صمیمیت هم در آن نهفته است، چه نوع لحن و زبانی را برای روایت خاطرات انتخاب کردید؟
نه فقط در این کتاب، در نگارش همه کارهایم همیشه سعی کردم به لحن راوی وفادار باشم. این اصل مهمی در نگارش خاطرات شفاهی است. در این کتاب صمیمیت راوی و شهید سلیمانی هم در لحن هم در نوع دیالوگهای بین آنها دیده میشود.
با توجه به انتشار خاطرات بسیاری از همرزمان و دوستان شهید سلیمانی در سالهای اخیر، خاطرات کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» چقدر بکر و ناگفته محسوب میشود؟
دوستان و یاران بیشمار شهید حاج قاسم سلیمانی هرکدام شناختی از او دارند. این شناخت بر اساس نوع شغل و سمت و همکاری با این شهید بزرگوار حاصل شده است. حجتالاسلام شیرازی در دوران دفاع مقدس ابتدا به عنوان روحانی گردان و بعد تبلیغات لشکر ثارالله در جنگ حضور داشته. اگرچه گاهی به مقتضیات شرایط عملیات اسلحه هم به دست گرفته یا دستی در کار تدارکات و پشتیبانی داشته است، اما عمده فعالیت ایشان در کنار حاج قاسم فعالیت فرهنگی و تبلیغی بوده است. حتی در سال 1390 که مسئولیت نمایندگی ولی فقیه در سپاه قدس را به عهده میگیرد مسائل و تعامل مربوط به خانواده شهدای مدافع حرم به خواست سردار سلیمانی به ایشان محول میشود، آن هم در زمانی که هنوز حضور نیروهای ایرانی و غیرایرانی در سوریه و عراق چندان فاش نشده و بزرگداشت و مراسم شهدای مدافع حرم محدودیتهای خاص خودش را داشت. همه اینها روایتهای ناگفتهای را دربر میگیرد که فقط آقای شیرازی میتوانست آنها را روایت کند.
کتابهای زیادی درباره شهید سلیمانی نوشته شده و باز هم نوشته خواهد شد و یکی از آنها را هم شما نوشتهاید. فکر میکنید راز محبوبیت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جامعه به چه عواملی برمیگردد که اینگونه از هر اثری درباره ایشان استقبال میشود؟
پاسخ به این سؤال در خاطرات آقای شیرازی نهفته است که اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم نیت پاک، ولایتمداری، روحیه انقلابی، عشق به مردم و سبک زندگی حاج قاسم به او محبوبیت و عزت داده است. در مورد سبک زندگی حاج قاسم همین بس که وقتی مقام معظم رهبری پس از حادثه شهادت به خانه حاج قاسم تشریف بردند جملهای به خانمش فرمودند. عین جمله این است: «حاج قاسم خوب زندگی کرد. شما هم با او خوب زندگی کردید؛ شما هم صبر کردید، همراهی کردید، مشکلات را تحمل کردید؛ خود شما، فرزندانتان، پسرها، دخترها، مشکلات را تحمل کردید؛ اینها همهاش پیش خدای متعال اجر دارد.» ببینید همین یک جمله اندازه یک کتاب حرف دارد. من فصلی از کتاب را با عنوان «زندگی خوب» به همین موضوع اختصاص دادم.
آقای شیرازی خاطرات زیادی از توجه و تعصب حاج قاسم نسبت به فرزندان شهدا بیان کرده است. همان حاج قاسمی که دنبال کار بچههای شهداست و به آقای شیرازی سفارش میکند که از بچههای شهدا حمایت کند حتی یک بار در مورد بچههای خودش چنین سفارشی نمیکند. فرزندان سردار سلیمانی هرکدام میتوانستند توی کشور از جایگاه پدرشان استفاده کنند. پسر بزرگ سردار سلیمانی توی پلیس بهعلاوه 10 کار میکند و نیاز داشت پدرش کمکش کند. پسر دیگرش شیرینی فروشی دارد. بقیه فرزندان و دامادهایش همین شرایط را دارند. آنها گاهی در وضع سخت اقتصادی بودند. با موقعیتی که سردار سلیمانی داشت اگر یک اشاره به هر وزیر میکرد میتوانست امکان شغلی مناسبی برایشان فراهم شود. هیچوقت نخواست از نام و مقامش استفاده شخصی کند، میخواست بچههایش سالم باشند و روی پای خودشان بایستند. به قول آقای شیرازی بسیاری از مردم حتی بعد از شهادتش نمیدانستند حاج قاسم چند فرزند دارد. حالا زینب را به خاطر سخنرانیهای بعد از شهادت پدرش میشناسند، وگرنه قبل از شهادت حاج قاسم کسی زینب را هم نمیشناخت. امروز در دنیای بزرگ رسانه و دامنه وسیع فضای مجازی چیزی از مردم پوشیده نمیماند، مردم وضعیت فرزندان شهید سلیمانی را با دیگران مقایسه میکنند، خب طبیعی است که عشق چنین خدمتگزاری قلب مردم را تسخیر کند.
به نظرتان، مخاطب اصلی این اثر چه گروه یا طیفی هستند؟
مخاطب کتاب عام است، همه مردمی که آن تشییع تاریخی بزرگ را رقم زدند که عنوان آن را «حماسه تشییع» گذاشتم. به طور خاص مخاطب کتاب میتواند جوانهایی باشند که میخواهند از او الگو بردارند. سلیمانی شدن فقط به زبان نیست، باید به سیره او هم عمل کنند. فکر میکنم این کتاب تا حدودی توانسته است ناگفتههایی از سبک زندگی و سیره شهید بزرگوارمان سلیمانی عزیز بیان کند.
نگاهی بر کتاب«حاج قاسمی که من میشناسم»
روایت رفاقت چهل ساله
تاریخ شفاهی دفاع مقدس، یکی از بخشهای غنی در حوزه فرهنگ پایداری است که راویان و نویسندگان بسیاری طی سالهای اخیر برای پربار شدن آن کوشیدهاند و آثار ماندگار بسیاری هم در این بخش تألیف و منتشر شده است.
بخشی قابل توجهی از این آثار در سالهای بعداز پایان جنگ تحمیلی که فرصتی برای تأمل و یادآوری روزهای حماسه و خون فراهم شده بود پدید آمد و منتشر شد و در سالهای اخیر به اوج شکوفایی رسید.
در ادامه خاطره نگاری راویان و نویسندگان از روزهای دفاع مقدس، مرحله تازهای هم بهوجود آمد که به ادبیات مدافعان حرم اختصاص داشت. ثبت و ضبط خاطرات از زندگی و حماسه آفرینی شهدای مدافع حرم و مکتوب کردن آنها برگ زرین دیگری به کارنامه پربار ادبیات پایداری افزود و شاید به جرأت میتوان گفت شهادت سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی و نوشتن کتابهای متعددی که از خاطره و تحلیل تا مقالات و یادداشتهای سیاسی، فرهنگی، نظامی و عقیدتی را شامل میشد، نقطه اوج توجه به حماسه آفرینی شهدای مدافع حرم بود که یکی از تازهترین آثار در این زمینه، کتاب«حاج قاسمی که من میشناسم»؛ روایت رفاقت چهل ساله حجتالاسلام علی شیرازی با شهید حاج قاسم سلیمانی است که به اهتمام نویسنده معاصر، سعید علامیان تهیه و نگارش شده است.
این کتاب از یک پیشگفتار به قلم سعید علامیان و دوازده فصل به روایت حجتالاسلام علی شیرازی تشکیل شده که راوی خاطرات خود از شهید سلیمانی در حوزههای گوناگون را بیان میکند و با یادآوری خاطرات پراکنده پیرامون یک موضوع، سلوک رفتاری آن شهید بزرگوار را با لحن و بیان ساده و صمیمی روایت میکند.
نویسنده در بخش پیشگفتار، به مرور زندگی و مسئولیتهای حجتالاسلام علی شیرازی در دوران دفاع مقدس و حضور در میان مدافعان حرم اشاره میکند و از تصمیم خود برای نگارش این کتاب مینویسد.«این کتاب، ثمره نوزده ساعت گفتوگو با آقای شیرازی است. برخی دست نوشتهها و یادداشتهای ایشان هم ضمن نگارش و تدوین آمده است.»
در فصل اول کتاب با عنوان«شهادت بزرگ» روایت راوی درباره شنیدن خبر شهادت سردار سلیمانی و اتفاقهای پیرامون این موضوع است.
در فصل بعدی با عنوان«زندگی خوب»، حجتالاسلام علی شیرازی به جنبههای مختلف زندگی شهید سلیمانی در زمان حیات اشاره میکند؛ اینکه رفتارش با اطرافیان و اعضای خانواده چگونه بود و برای تربیت فرزندانش چه برنامههایی داشته است. حاج قاسم، افزودن ایمان و تقوای بچههایش را وظیفه خودش میدانست. به من میگفت«گاهی که میخواهم در مورد مسائل عبادی و مذهبی به بچه هایم تذکری بدهم، برایشان نامه مینویسم.»!
برای فصل سوم کتاب، عنوان«عموی بچهها» انتخاب شده و در آن به توجه و محبت شهید سلیمانی به فرزندان شهدا تأکید شده است.
همچنین در فصل«فدایی مردم» به دیدگاه شهید سلیمانی در خصوص نحوه خدمترسانی به مردم پرداخته شده است. یکی از دوستان هم اخیراً برایم بازگو کرد که از بیت رهبری میآمدیم بیرون. به سردار سلیمانی گفتم: «بیا کاندیدای ریاست جمهوری بشو.». گفت: «این را که میگویم به مردم بگو. بگو من کاندیدای شهادت ام؛ کاندیدای گلوله ام؛ نه کاندیدای
ریاست جمهوری.»!
فصل پنجم با عنوان «مرد کارهای سخت» به سختکوشی شهید سلیمانی در عرصههای گوناگون نظامی در ایران و خاورمیانه اشاره دارد و در فصل بعدی با عنوان «سیره و سلوک» به منش و آداب رفتاری این سردار بزرگ سپاه اسلام در مواجهه با افراد و موضوع های گوناگون پرداخته شده است. همچنین راوی در فصل هفتم؛ «عاشق اهل بیت(ع)» به ارادت شهید سلیمانی به اهل بیت(ع) و برنامههایش برای توسعه نگاه و توجه خود و اطرافیانش به این موضوع میپردازد.
در بخش بعدی کتاب، «شیعه تنوری»، ارادت شهید سلیمانی به علمای شیعه مورد توجه قرار میگیرد و درباره آن صحبت میشود: «قاسم سلیمانی، همه جا اهل ملاحظه بود؛ اما ملاحظه اش، مرز هم داشت. اسلام، امام حسین(ع)، ولایت فقیه و استکبارستیزی، مرزهایش بود.» فصل نهم کتاب با عنوان«مداب بهشت» به اعطای نشان ذوالفقار به شهید سلیمانی و واکنش او به این موضوع و در مجموع، نگرش وی در خصوص رتبهبندی نظامی را بیان میکند.
در فصل بعدی با عنوان«مرد جبهه فرهنگی» به دیدگاههای شهید سلیمانی در خصوص کتاب و کتابخوانی و نقش مطالعه درساخت شخصیت افراد پرداخته شده است.
همچنین در فصل یازده کتاب، «شجاع میدان سیاست» دیدگاههای شهید سلیمانی در امر سیاست ورزی بیان شده است. دوازدهمین و آخرین فصل کتاب، «حماسه تشییع» خاطرات راوی از آیین باشکوه تشییع پیکر شهید سلیمانی در شهرهای مختلف است که سرانجام در کنار همرزمانش در گلزار شهدای کرمان مراسم خاکسپاری انجام میشود. در بخش پایانی کتاب، «تصاویر»، 16 قطعه عکس مرتبط با موضوع اثر ضمیمه کتاب شده است.
کتاب«حاج قاسمی که من میشناسم»(روایت رفاقت چهل ساله علی شیرازی)
به اهتمام سعید علامیان
انتشارات خط مقدم
چاپ اول 1400.
168 صفحه: مصور با شمارگان 1000 نسخه
بخشی قابل توجهی از این آثار در سالهای بعداز پایان جنگ تحمیلی که فرصتی برای تأمل و یادآوری روزهای حماسه و خون فراهم شده بود پدید آمد و منتشر شد و در سالهای اخیر به اوج شکوفایی رسید.
در ادامه خاطره نگاری راویان و نویسندگان از روزهای دفاع مقدس، مرحله تازهای هم بهوجود آمد که به ادبیات مدافعان حرم اختصاص داشت. ثبت و ضبط خاطرات از زندگی و حماسه آفرینی شهدای مدافع حرم و مکتوب کردن آنها برگ زرین دیگری به کارنامه پربار ادبیات پایداری افزود و شاید به جرأت میتوان گفت شهادت سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی و نوشتن کتابهای متعددی که از خاطره و تحلیل تا مقالات و یادداشتهای سیاسی، فرهنگی، نظامی و عقیدتی را شامل میشد، نقطه اوج توجه به حماسه آفرینی شهدای مدافع حرم بود که یکی از تازهترین آثار در این زمینه، کتاب«حاج قاسمی که من میشناسم»؛ روایت رفاقت چهل ساله حجتالاسلام علی شیرازی با شهید حاج قاسم سلیمانی است که به اهتمام نویسنده معاصر، سعید علامیان تهیه و نگارش شده است.
این کتاب از یک پیشگفتار به قلم سعید علامیان و دوازده فصل به روایت حجتالاسلام علی شیرازی تشکیل شده که راوی خاطرات خود از شهید سلیمانی در حوزههای گوناگون را بیان میکند و با یادآوری خاطرات پراکنده پیرامون یک موضوع، سلوک رفتاری آن شهید بزرگوار را با لحن و بیان ساده و صمیمی روایت میکند.
نویسنده در بخش پیشگفتار، به مرور زندگی و مسئولیتهای حجتالاسلام علی شیرازی در دوران دفاع مقدس و حضور در میان مدافعان حرم اشاره میکند و از تصمیم خود برای نگارش این کتاب مینویسد.«این کتاب، ثمره نوزده ساعت گفتوگو با آقای شیرازی است. برخی دست نوشتهها و یادداشتهای ایشان هم ضمن نگارش و تدوین آمده است.»
در فصل اول کتاب با عنوان«شهادت بزرگ» روایت راوی درباره شنیدن خبر شهادت سردار سلیمانی و اتفاقهای پیرامون این موضوع است.
در فصل بعدی با عنوان«زندگی خوب»، حجتالاسلام علی شیرازی به جنبههای مختلف زندگی شهید سلیمانی در زمان حیات اشاره میکند؛ اینکه رفتارش با اطرافیان و اعضای خانواده چگونه بود و برای تربیت فرزندانش چه برنامههایی داشته است. حاج قاسم، افزودن ایمان و تقوای بچههایش را وظیفه خودش میدانست. به من میگفت«گاهی که میخواهم در مورد مسائل عبادی و مذهبی به بچه هایم تذکری بدهم، برایشان نامه مینویسم.»!
برای فصل سوم کتاب، عنوان«عموی بچهها» انتخاب شده و در آن به توجه و محبت شهید سلیمانی به فرزندان شهدا تأکید شده است.
همچنین در فصل«فدایی مردم» به دیدگاه شهید سلیمانی در خصوص نحوه خدمترسانی به مردم پرداخته شده است. یکی از دوستان هم اخیراً برایم بازگو کرد که از بیت رهبری میآمدیم بیرون. به سردار سلیمانی گفتم: «بیا کاندیدای ریاست جمهوری بشو.». گفت: «این را که میگویم به مردم بگو. بگو من کاندیدای شهادت ام؛ کاندیدای گلوله ام؛ نه کاندیدای
ریاست جمهوری.»!
فصل پنجم با عنوان «مرد کارهای سخت» به سختکوشی شهید سلیمانی در عرصههای گوناگون نظامی در ایران و خاورمیانه اشاره دارد و در فصل بعدی با عنوان «سیره و سلوک» به منش و آداب رفتاری این سردار بزرگ سپاه اسلام در مواجهه با افراد و موضوع های گوناگون پرداخته شده است. همچنین راوی در فصل هفتم؛ «عاشق اهل بیت(ع)» به ارادت شهید سلیمانی به اهل بیت(ع) و برنامههایش برای توسعه نگاه و توجه خود و اطرافیانش به این موضوع میپردازد.
در بخش بعدی کتاب، «شیعه تنوری»، ارادت شهید سلیمانی به علمای شیعه مورد توجه قرار میگیرد و درباره آن صحبت میشود: «قاسم سلیمانی، همه جا اهل ملاحظه بود؛ اما ملاحظه اش، مرز هم داشت. اسلام، امام حسین(ع)، ولایت فقیه و استکبارستیزی، مرزهایش بود.» فصل نهم کتاب با عنوان«مداب بهشت» به اعطای نشان ذوالفقار به شهید سلیمانی و واکنش او به این موضوع و در مجموع، نگرش وی در خصوص رتبهبندی نظامی را بیان میکند.
در فصل بعدی با عنوان«مرد جبهه فرهنگی» به دیدگاههای شهید سلیمانی در خصوص کتاب و کتابخوانی و نقش مطالعه درساخت شخصیت افراد پرداخته شده است.
همچنین در فصل یازده کتاب، «شجاع میدان سیاست» دیدگاههای شهید سلیمانی در امر سیاست ورزی بیان شده است. دوازدهمین و آخرین فصل کتاب، «حماسه تشییع» خاطرات راوی از آیین باشکوه تشییع پیکر شهید سلیمانی در شهرهای مختلف است که سرانجام در کنار همرزمانش در گلزار شهدای کرمان مراسم خاکسپاری انجام میشود. در بخش پایانی کتاب، «تصاویر»، 16 قطعه عکس مرتبط با موضوع اثر ضمیمه کتاب شده است.
کتاب«حاج قاسمی که من میشناسم»(روایت رفاقت چهل ساله علی شیرازی)
به اهتمام سعید علامیان
انتشارات خط مقدم
چاپ اول 1400.
168 صفحه: مصور با شمارگان 1000 نسخه
معرفی کتاب
ابعادی پنهان درباره ژنرال محبوب
کمی بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی کتاب «متولد مارس» روانه بازار نشر شد، کتابی که دربردارنده خاطراتی است که بعضی از آنها هرگز در خلال هیچ مصاحبه یا یادداشتی منتشر نشده بودند. این کتاب به همت «علی اکبری مزد آبادی» نوشته شده، نویسندهای که در صفحات فرهنگی امروز درباره یکی دیگر از نوشتههای او نوشتهایم. مزدآبادی پیش از این کتاب، «حاج قاسم» و «ذوالفقار» را درباره سردار سلیمانی نوشته بود، کتابهایی که همگی دربردارنده خاطراتی به نقل از خود حاج قاسم، در زمان حیاتش هستند. او در این کتاب به سراغ دوستان، همرزمان و نزدیکان سردار شهیر ایرانی رفته، خاطراتی که طیف گستردهای از فعالیتهای وی را شامل میشوند، از ماجراهایی درباره تحولات سوریه، عراق تا زمان شهادت وی. با این حال کتاب مذکور ویژگی قابل تأمل دیگری هم دارند این که میتوان نکاتی درباره خصوصیات اخلاقی شهید سلیمانی در خلال مصاحبههایی که نگارنده انجام داده خواند. اغلب مطالب این کتاب از نظر سیر تاریخی، سالهای اخیر را شامل میشوند. همانطور که نویسنده کتاب هم پیشتر گفته «متولد مارس» ابعاد پنهانی شهید سلیمانی را در مواجهه با مردم عادی و غیرنظامی بیان میکند؛ مردی که 40سال تمام لباس رزم پوشید و مجال این را نیافت که به گفته خودش «به زراعت و صناعت میراث پدری برگردد.» جنگید و بذر صلح را در اقصی نقاط جهان کاشت. (خبرگزاری لیزنا). این کتاب در سه فصل نوشته شده، نویسنده در بخشی از کتاب به گردآوری خاطراتی از شخصیتهای شاخص و برجسته همچون سیدحسن نصرالله، حسین امیرعبداللهیان، امیر اسداللهی، عبدالله عراقی پرداخته و از این طریق وجوه مختلفی از شخصیت شهید سلیمانی ارائه کرده است. در قسمت دیگری او روایتهایی دست اول را منتشر کرده که در خلال دیدارهای خاص شکل گرفتهاند. نویسنده درباره چرایی انتخاب نام کتاب نوشته: «مارس را هم «روح جنگ» دانستهاند و هم «محافظ صلح». مارس نماینده همه باورهای آدمیانِ کهن بود درباره «جنگ و صلح». محبوبترین و نامآورترین نظامیان تاریخ، آنانی بودهاند که برای «صلح» شمشیر میزدند و حاج قاسم سلیمانی، در ماه «مارس» متولد شد.»
کتاب: متولد مارس
نویسنده: علی اکبری مزدآبادی
انتشارات یازهرا
شباهتهای دو سردار شهیر اسلام
«مالک زمان» کتابی است که به همت جمعی از نویسندگان و از سوی انتشارات شهید ابراهیم هادی در اختیارات علاقهمندان قرار گرفته است. این کتاب با روایتی داستانی و خواندنی نوشته شده و دربردارنده بیش از 50 داستان درباره زندگی و مجاهدتهای سردار سلیمانی و همچنین داستانهایی از مالک اشتر است. نویسنده در خلال روایت این داستانها دست به تطبیق زندگی این دو شخصیت برجسته اسلام زده است. راویان این داستانها همه از همرزمان و نزدیکان حاج قاسم بودهاند و دست به ارائه روایتهایی مستند و عینی زدهاند. افزون بر انتشار نسخه چاپی کتاب، مؤسسه کتاب گویا (ایران صدا) نسخه صوتی این کتاب با صدای «یاسر دعاگو» منتشر کرده است. به قول ناشر صوتی کتاب: «چه شباهتی است بین این دو مالک، یکی در زمان مولا علی و دیگری در انقلاب علوی و حرکت مهدوی.» گروه نویسندگان کتاب درباره چرایی روایت همزمان زندگی این دو سردار شهید اسلام نوشتهاند: «سخنان مولا در فراق مالک را تاریخ به خاطر دارد. آنچنان مالک را توصیف میکرد که گویی هیچ سرداری با این پیر میداندیده مقایسه نمیشود. این کتاب روایتهایی است از مالک اشتر و شهید قاسم سلیمانی که نقشش برای رهبری و نظام مانند مالک بود.»
کتاب: مالک زمان
نویسنده: جمعی از نویسندگان
انتشارات شهید ابراهیم هادی
فرماندهای فراتر از شعار
هنوز زمان چندانی از شهادت سردار سلیمانی نگذشته، اتفاقی که اندوهی بر دل دوستدارانش گذاشت، آن هم افرادی که به طیف خاصی محدود نمیشوند. در میان افرادی که رهسپار مراسم تشییع ژنرال محبوب شدند شرکت کنندگانی با همه شکل و ظاهری دیده میشود. شاید آن روزها برای خیلیها این سؤال مطرح بود که چرا حاج قاسم تا این اندازه محبوب شده. این سؤالی است که بخشی از کتاب «من قاسم سلیمانی هستم؛ سرباز ولایت» در پاسخ به آن منتشر شده است. ناصر کاوه در پاسخ به این سؤال نوشته: «او کارش را بخوبی انجام میداد. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران بود. وظیفه سپاه قدس حراست از ایران و مقابله با دسیسههای خارجی علیه کشور است. مردم در این سالها فقط شعار دیده بودند، اما سلیمانی بخوبی نشان داد که چگونه میشود حرفها را به عمل تبدیل کرد. داستان داعش نمونه خوبی از این ماجراست. داعش آمده بود تا ریشه ایران و شیعه را بزند. اما سردار ایرانی بخوبی جلوی آنها ایستاد و اجازه این اقدام را به آنها نداد.» این کتاب دربردانده عناوینی همچون «توصیف رهبری از شهید سلیمانی»، «چرا مردم قاسم سلیمانی را دوست داشتند»، «مروری بر زندگانی شهید سلیمانی»، «یک خون و این همه برکت»، «شجاع و بیادعا»، «مقاومت حکیمانه»، «قسمتی از جنایات هولناک داعش»، «نشانههای تولد خاورمیانه جدید»، «شهید قاسم سلیمانی برای آینده چه ساخت» و همچنین متن کامل وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی را دربرگرفته است. مخاطبان در این نوشته با مختصری از زندگینامه سردار سلیمانی نیز روبهرو میشوند.
کتاب: من قاسم سلیمانی هستم؛ سرباز ولایت
نویسنده: ناصر کاوه
انتشارات نوآوران سینا
سعی کنیم مثل او باشیم
درباره شخصیتهای اثرگذاری همچون سردار سلیمانی آثار مختلفی نوشته شده و میشود، در این بین عمده توجه نویسندگان به مخاطبان بزرگسال است. در صورتی که نمیتوان از مخاطبان کودک و نوجوان نیز صرفنظر کرد، بویژه که آینده سرزمینمان در گرو آموزش همین طیف سنی است. از میان کتابهای مختلفی که درباره حاج قاسم نوشته شدهاند، کتاب « عمو قاسم» دربردارنده بیست داستان برای کودکان و نوجوانان است؛ داستانهایی که با هدف آشنایی این مخاطبان کم سن و سال با زوایای مختلف شخصیت حاج قاسم نوشته شده اند. در بخشی از گزیده کتاب آمده:« وقتی سردار سلیمانی شهید شد. همه از دست امریکا عصبانی شدند. بزرگترها گفتند: ما همه قاسم سلیمانی هستیم. کوچکترها هم آرزو کردند که روزی سردار سلیمانی بشوند. اما یک سؤال: سردار سلیمانی شدن یعنی چه؟ به نظرتان اگر همه بخواهند مثل حاج قاسم، افسر نظامی بشوند و بروند با دشمن بجنگند تکلیف زندگیمان چه میشود؟ چه کسی باید به دانشآموزان درس بدهد؟ چه کسی باید بیماران را درمان کند؟ چه کسی باید کشاورزی کند؟ چه کسی باید برایمان خانه بسازد؟ چه کسی باید راننده تاکسی شود؟ برای سردار سلیمانی شدن نیازی نیست حتماً نظامی شویم. برای اینکه مثل قاسم سلیمانی بشویم، باید اخلاقها و رفتارهای او را یاد بگیریم و سعی کنیم همیشه مثل او رفتار کنیم.» نکتهای که درباره این کتاب نمیتوان آن را نادیده گرفت این است که نویسنده برای نهادینه کردن پیام هر داستان در ذهن مخاطبان مورد نظر خود، بعد از اتمام هر ماجرا تمرینی را طراحی کرده تا در خلال آن کودکان و نوجوان را به تفکر بیشتری وادار سازد.
کتاب: عمو قاسم
نویسنده: محمدعلی جابری
تصویرگر: میکائیل براتی
انتشارات کتابک
کمی بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی کتاب «متولد مارس» روانه بازار نشر شد، کتابی که دربردارنده خاطراتی است که بعضی از آنها هرگز در خلال هیچ مصاحبه یا یادداشتی منتشر نشده بودند. این کتاب به همت «علی اکبری مزد آبادی» نوشته شده، نویسندهای که در صفحات فرهنگی امروز درباره یکی دیگر از نوشتههای او نوشتهایم. مزدآبادی پیش از این کتاب، «حاج قاسم» و «ذوالفقار» را درباره سردار سلیمانی نوشته بود، کتابهایی که همگی دربردارنده خاطراتی به نقل از خود حاج قاسم، در زمان حیاتش هستند. او در این کتاب به سراغ دوستان، همرزمان و نزدیکان سردار شهیر ایرانی رفته، خاطراتی که طیف گستردهای از فعالیتهای وی را شامل میشوند، از ماجراهایی درباره تحولات سوریه، عراق تا زمان شهادت وی. با این حال کتاب مذکور ویژگی قابل تأمل دیگری هم دارند این که میتوان نکاتی درباره خصوصیات اخلاقی شهید سلیمانی در خلال مصاحبههایی که نگارنده انجام داده خواند. اغلب مطالب این کتاب از نظر سیر تاریخی، سالهای اخیر را شامل میشوند. همانطور که نویسنده کتاب هم پیشتر گفته «متولد مارس» ابعاد پنهانی شهید سلیمانی را در مواجهه با مردم عادی و غیرنظامی بیان میکند؛ مردی که 40سال تمام لباس رزم پوشید و مجال این را نیافت که به گفته خودش «به زراعت و صناعت میراث پدری برگردد.» جنگید و بذر صلح را در اقصی نقاط جهان کاشت. (خبرگزاری لیزنا). این کتاب در سه فصل نوشته شده، نویسنده در بخشی از کتاب به گردآوری خاطراتی از شخصیتهای شاخص و برجسته همچون سیدحسن نصرالله، حسین امیرعبداللهیان، امیر اسداللهی، عبدالله عراقی پرداخته و از این طریق وجوه مختلفی از شخصیت شهید سلیمانی ارائه کرده است. در قسمت دیگری او روایتهایی دست اول را منتشر کرده که در خلال دیدارهای خاص شکل گرفتهاند. نویسنده درباره چرایی انتخاب نام کتاب نوشته: «مارس را هم «روح جنگ» دانستهاند و هم «محافظ صلح». مارس نماینده همه باورهای آدمیانِ کهن بود درباره «جنگ و صلح». محبوبترین و نامآورترین نظامیان تاریخ، آنانی بودهاند که برای «صلح» شمشیر میزدند و حاج قاسم سلیمانی، در ماه «مارس» متولد شد.»
کتاب: متولد مارس
نویسنده: علی اکبری مزدآبادی
انتشارات یازهرا
شباهتهای دو سردار شهیر اسلام
«مالک زمان» کتابی است که به همت جمعی از نویسندگان و از سوی انتشارات شهید ابراهیم هادی در اختیارات علاقهمندان قرار گرفته است. این کتاب با روایتی داستانی و خواندنی نوشته شده و دربردارنده بیش از 50 داستان درباره زندگی و مجاهدتهای سردار سلیمانی و همچنین داستانهایی از مالک اشتر است. نویسنده در خلال روایت این داستانها دست به تطبیق زندگی این دو شخصیت برجسته اسلام زده است. راویان این داستانها همه از همرزمان و نزدیکان حاج قاسم بودهاند و دست به ارائه روایتهایی مستند و عینی زدهاند. افزون بر انتشار نسخه چاپی کتاب، مؤسسه کتاب گویا (ایران صدا) نسخه صوتی این کتاب با صدای «یاسر دعاگو» منتشر کرده است. به قول ناشر صوتی کتاب: «چه شباهتی است بین این دو مالک، یکی در زمان مولا علی و دیگری در انقلاب علوی و حرکت مهدوی.» گروه نویسندگان کتاب درباره چرایی روایت همزمان زندگی این دو سردار شهید اسلام نوشتهاند: «سخنان مولا در فراق مالک را تاریخ به خاطر دارد. آنچنان مالک را توصیف میکرد که گویی هیچ سرداری با این پیر میداندیده مقایسه نمیشود. این کتاب روایتهایی است از مالک اشتر و شهید قاسم سلیمانی که نقشش برای رهبری و نظام مانند مالک بود.»
کتاب: مالک زمان
نویسنده: جمعی از نویسندگان
انتشارات شهید ابراهیم هادی
فرماندهای فراتر از شعار
هنوز زمان چندانی از شهادت سردار سلیمانی نگذشته، اتفاقی که اندوهی بر دل دوستدارانش گذاشت، آن هم افرادی که به طیف خاصی محدود نمیشوند. در میان افرادی که رهسپار مراسم تشییع ژنرال محبوب شدند شرکت کنندگانی با همه شکل و ظاهری دیده میشود. شاید آن روزها برای خیلیها این سؤال مطرح بود که چرا حاج قاسم تا این اندازه محبوب شده. این سؤالی است که بخشی از کتاب «من قاسم سلیمانی هستم؛ سرباز ولایت» در پاسخ به آن منتشر شده است. ناصر کاوه در پاسخ به این سؤال نوشته: «او کارش را بخوبی انجام میداد. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران بود. وظیفه سپاه قدس حراست از ایران و مقابله با دسیسههای خارجی علیه کشور است. مردم در این سالها فقط شعار دیده بودند، اما سلیمانی بخوبی نشان داد که چگونه میشود حرفها را به عمل تبدیل کرد. داستان داعش نمونه خوبی از این ماجراست. داعش آمده بود تا ریشه ایران و شیعه را بزند. اما سردار ایرانی بخوبی جلوی آنها ایستاد و اجازه این اقدام را به آنها نداد.» این کتاب دربردانده عناوینی همچون «توصیف رهبری از شهید سلیمانی»، «چرا مردم قاسم سلیمانی را دوست داشتند»، «مروری بر زندگانی شهید سلیمانی»، «یک خون و این همه برکت»، «شجاع و بیادعا»، «مقاومت حکیمانه»، «قسمتی از جنایات هولناک داعش»، «نشانههای تولد خاورمیانه جدید»، «شهید قاسم سلیمانی برای آینده چه ساخت» و همچنین متن کامل وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی را دربرگرفته است. مخاطبان در این نوشته با مختصری از زندگینامه سردار سلیمانی نیز روبهرو میشوند.
کتاب: من قاسم سلیمانی هستم؛ سرباز ولایت
نویسنده: ناصر کاوه
انتشارات نوآوران سینا
سعی کنیم مثل او باشیم
درباره شخصیتهای اثرگذاری همچون سردار سلیمانی آثار مختلفی نوشته شده و میشود، در این بین عمده توجه نویسندگان به مخاطبان بزرگسال است. در صورتی که نمیتوان از مخاطبان کودک و نوجوان نیز صرفنظر کرد، بویژه که آینده سرزمینمان در گرو آموزش همین طیف سنی است. از میان کتابهای مختلفی که درباره حاج قاسم نوشته شدهاند، کتاب « عمو قاسم» دربردارنده بیست داستان برای کودکان و نوجوانان است؛ داستانهایی که با هدف آشنایی این مخاطبان کم سن و سال با زوایای مختلف شخصیت حاج قاسم نوشته شده اند. در بخشی از گزیده کتاب آمده:« وقتی سردار سلیمانی شهید شد. همه از دست امریکا عصبانی شدند. بزرگترها گفتند: ما همه قاسم سلیمانی هستیم. کوچکترها هم آرزو کردند که روزی سردار سلیمانی بشوند. اما یک سؤال: سردار سلیمانی شدن یعنی چه؟ به نظرتان اگر همه بخواهند مثل حاج قاسم، افسر نظامی بشوند و بروند با دشمن بجنگند تکلیف زندگیمان چه میشود؟ چه کسی باید به دانشآموزان درس بدهد؟ چه کسی باید بیماران را درمان کند؟ چه کسی باید کشاورزی کند؟ چه کسی باید برایمان خانه بسازد؟ چه کسی باید راننده تاکسی شود؟ برای سردار سلیمانی شدن نیازی نیست حتماً نظامی شویم. برای اینکه مثل قاسم سلیمانی بشویم، باید اخلاقها و رفتارهای او را یاد بگیریم و سعی کنیم همیشه مثل او رفتار کنیم.» نکتهای که درباره این کتاب نمیتوان آن را نادیده گرفت این است که نویسنده برای نهادینه کردن پیام هر داستان در ذهن مخاطبان مورد نظر خود، بعد از اتمام هر ماجرا تمرینی را طراحی کرده تا در خلال آن کودکان و نوجوان را به تفکر بیشتری وادار سازد.
کتاب: عمو قاسم
نویسنده: محمدعلی جابری
تصویرگر: میکائیل براتی
انتشارات کتابک
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
کار بزرگ، مسئولیت بزرگ
-
ناگفتههایی از سبک زندگی و سیره شهید سلیمانی
-
روایت رفاقت چهل ساله
-
معرفی کتاب
اخبارایران آنلاین