یک فرصت طلایی برای معرفی هنر یزد
محسن اکرمی : برگزاری جشنواره بین المللی تئاتر فجر در شهرهایی غیر از پایتخت امکان تماشای نمایشها را برای علاقهمندان دیگر شهرها فراهم میکند و در رشد روند تئاتر استان شاید نتوان گفت تاثیر مستقیم دارد؛ اما از آنجا که برگزاری چنین جشنوارهای نیازمند مقدمات و امکاناتی در شهر محل برگزاری است که باید فراهم شود اگر موجب تجهیز تنها پلاتو و سالن کوچک قاب عکسی شود، پیشکسوتان و چهرههای مطرح این رشته هنری که به یزد میآیند به پتانسیلهای این شهر که جزء میراث جهانی است پی ببرند.
بخشی از گفتوگوی این کارگردان با ایران تئاتر
پایتختهای سیاسی، پایتختهای فرهنگی
مجید جوادیان زاده : پایتختها در همه جای دنیا به عنوان پایتخت سیاسی محسوب میشوند. اما در کشور ما تهران علاوه بر اینکه پایتخت سیاسی است پایتخت فرهنگی،اجتماعی،دینی و دانشگاهی هم محسوب میشود. از این جهت باید این تمرکز زدایی در این زمینه انجام پذیرد و انتظار بر این است که رویدادها در شهرهای دیگر هم اتفاق بیفتد و فرصت تجربه کردن برای هر استان وجود داشته باشد.
بخشی از گفتوگوی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد با ستاد خبری جشنواره
باید رویکردی مردمی داشته باشیم
محمود سالاری : جامعهشناسان رشد و تعالی فرهنگی یک جامعه و هر قوم و ملتی را با حضور و منزلت تئاتر در آن جامعه اندازهگیری میکنند. هنری که مخاطب اصلی آن مردم هستند و مردمیترین هنرهاست. تئاتر در اولین وظیفه، باید رویکردی مردمی داشته باشد و به فرهنگ، دغدغه، آرمانها، اعتقادات و باورهای آنان پرداخته و از آنان فاصله نگیرد و همواره آینه حیات جمعی و الگوی آن باشد. تئاتر زمانی به جایگاه حقیقی خود میرسد که مردم دوستش بدارند و با آن پیوند برقرار سازند.
بخشی از متن پیام معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
تهران به تنهایی کافی نیست
کورش شمس :برای هنرمندان شهرستانی حضور در جشنواره فجر به همان اندازه اهمیت دارد که شرکت و حضورشان در جشنواره برای خود جشنواره مهم و لازم و پیش برنده است . بهنظر میرسد هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند .. تصور کنید تئاتر شهرستانها با آن همه نبوغ و قصه و آیین و رسوم و رنگ و شکل را از جشنواره ملی تئاتر فجر بگیرند، واقعا تئاتر تهران به تنهایی چیز زیادی برای عرضه به سالن های نمایش ندارد.
بخشی از گفتوگوی این کارگردان با ایران تئاتر
گفتوگوی «ایران» با عرفان امین بازیگر نمایش «بعد از افتادن»
زمانه ما چنین ضربانی دارد...
کیوان مفاخری
خبرنگار
تئاتر دانشجویی همیشه پیشرو و جریانساز بوده است و در این میان هستند دانشجویانی که با حضور خویش، اعتباری تازه به این فضای جمعی بخشیدهاند. عرفان امین در جایگاه یک بازیگر جوان، با هنرنمایی در نمایش «بعد از افتادن» نشان داد که یکی از این دانشجویان تأثیرگذار و با استعداد است. نوع حضور او بر صحنه و به اجرا گذاشتن توأمان عصبیت، خشم و«ترس خوردگی »یک کارگر پیک موتوری، این نکته را آشکار کرد که جریان تئاتر کشور میتواند بیش از اینها به کسی چون او میدان دهد و در مقابل انتظار داشته باشد. نمایش «بعد از افتادن» بدون حضور مؤثر عرفان امین، به این شکل به اجرا درنمیآمد و فضایی تازه و بدیع را به ارمغان نمیآورد. هر چه هست نباید از این حقیقت انکارنشدنی غفلت کرد که سینما و تئاتر حرفهای در ایران، بدون اتصال با تئاتر دانشجویی، نمیتواند چندان پر بار باشد و برای آحاد مردم، امکان سرگرمی و تجربه زیباشناختی مهیا کند. بنابراین بر همه ماست که هنرمندان جوان و با استعداد را با رویی گشاده پذیرا باشیم و برای موفقیت آنان تلاش کنیم. این گفتوگو پاسخی است هر چند کوچک به این تمنای بزرگ.
برای رسیدن به فرم بازیها چه مسیری طی کردید؟
ما از یک موقعیت خام شروع کردیم؛ جمعی کنج دیوارند و فردی به آنها حمله میکند. همه ما بارها در هر دو موضع قرار گرفتیم، حتی کارگردان. در نهایت صحنه آخر ساخته شد و رخداد نمایش شروع به شکلگیری کرد. فردی وارد یک جمع غریبه میشود. من آن فرد غریبه بودم و به جمع این گروه یعنی «سپهر طهرانچی»، «احسان قرهداغی»، «مرجان اتفاقیان» و «حسین حسینیان» وارد شدم و اولین مواجهه ما هم اجتماعی بود و هم پرسشگرانه و هم عاطفی. حرف زدن عرفان امین با خودش خصلت جالبی برای یک شخصیت بود. ما در پی کشف خصلتهای شخصیتی ویژه از دل موقعیتهایی بودیم که به طور بداهه اجرا میکردیم. با خود حرف زدن یا همان واگویه کردن ویژگی جوانی است که به انفعال رسیده و در یک نقطه نشسته زیرا کنشهایش را به حدی در خیالاتش میپزد که آنها را میسوزاند. واگویه میراث دوره پاندمی برای عرفان امین است و همچنین میراثی برای پیک موتوریای که بیرون از صحنه است. او حین بالا رفتن از پلهها آشفته با خود سخن میگوید و وقتی به در منزل مورد نظر میرسد باید جملههای قراردادی نقشش را برای مشتری به اجرا بگذارد. کار ما بسیار از زندگی روزمره تأثیر میگیرد و اجتماعات هم صحنه نقشآفرینی پیچیدهای است.
درباره تمرینات گروه، فضایی که قرار بود با این اجرا به تماشاگران انتقال یابد توضیح بدهید؟ منظورم مواجهه یک خانواده طبقه متوسط شهری با یک کارگر پیک موتوری و اتفاقاتی که قرار است هنگام حضور در خانه به وقوع بپیوندد، چراکه فاصله طبقاتی این روزها روابط انسانی در یک کلانشهر مثل تهران را واجد سویههای پیدا و پنهان زیادی کرده است.
بیایید پیک موتوری را دانشجویی در نظر بگیریم که تئاتر هم کار میکند. دوره عجیبی شده است. از وقتی کرونا شروع شد و تئاتر اوضاعش نامعلوم، از خودم پرسیدم آیا لزومی دارد نقش بازی کنم به این معنا که شخصیتی خلق کنم؟ حسین حسینیان در مقام کارگردان هم این مسأله را میدانست. لزومی به گفتن نیست که تغییر و تبدیل شدن یکی از معجزههای تئاتر است. نقش بازی کردن، کار روی خود، خلق موقعیت ساختگی به کمک دیگران، شکل دادن یک رخداد با همکاری گروه سبب میشود انسانهای آگاهتری در کنشهای اجتماعیمان باشیم و این فراتر از تضادهای طبقاتی است. بیایید پیک را دانشجویی در نظر بگیریم که به خانه و وضعیت راکد آشنایی برگشته؛ همان کاناپه و همان تلویزیون روبهرویش.
از منظر بازیگری تئاتر به چه فرمی از هنر بازیگری علاقهمند هستید؟ منظورم در این جا آن سنت غنی و تاریخی هنر رازآلود بازیگری است که به ما ارث رسیده و نمیتوان از بار سنگین آن براحتی شانه خالی کرد. کدام گرایش در بازیگری را بیشتر میپسندید؟
در نمایش «بعد از افتادن» و همچنین «برنده سهمی نمیبرد» بهعنوان دو پروژه تئاتر دوره پاندمی، من آموختم که بازیگر همواره باید در حال تولید ایدهها باشد تا در محل تمرین هوشیارانه عمل کند. کار دشوار است و مدام باید کار کرد. باید مشاهده کرد و خود را در معرض مشاهده گذاشت. چه در خارج و چه در داخل فضای تئاتر. همه فرمها در حال تکمیل شدن هستند. به نظرم نمیتوان هر شب یک جور دیگر اجرا نکرد. زمانه ما چنین ضربانی دارد: ملتهب، سرگشته، سریع و در عین حال ساکن.
در دو نمایش «بعد از افتادن» و «برنده سهمی نمیبرد» با بازیگری بهنام «عرفان امین» روبهرو هستیم که جدی است و کمابیش عصبی. آیا این ژستهای بدنی که به نوعی معرف شما است، در آینده نمیتواند بدل به کلیشه شود؟ منظورم آن تصویری است که مخاطبان از عرفان امین در ذهن خویش خواهند پروراند که همیشه عصبی و خشمگین باشد و شیوه بازیاش نشانگر یک شخصیت متناقضنما. آیا دوست دارید فیالمثل نقش یک مرد عاشق را بازی کنید؟ چیزی که این تصویر تثبیت شده را بشکند.
در «بعد از افتادن» پیکی وارد خانوادهای که همه عصبانی هستند میشود و در صحنه آخر، خشم فروخوردهاش طغیان میکند. در «برنده سهمی نمیبرد» استادی وارد بازی دانشجویانش میشود و در صحنه آخر ابتکار عمل را به دست میگیرد و انتقامش را میگیرد. مکانیسم رسیدن به خشم، مادهای برای کار روی خود و نقش بود. خشم، ورزیدنی است و همچون انرژی بین بدنها در جریان است. خشونت ماده خامی است و در روابط روزمره جریان دارد.
اجرای عمومی نمایشهای صحنهای از امروز
میزبانی از 33 اثر نمایشی
اجرای عمومی نمایشهای «بانوی محبوب من»، «پنگوئنهای افسرده» و «لیلیت» در حالی به اجرای خود در تئاتر شهر پایان دادند که تالارهای مختلف این مجموعه از روز هفدهم بهمن میزبان آثار به صحنه رفته در چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر خواهند بود.
به گزارش «ایران»، اجرای عمومی سه نمایش «بانوی محبوب من» به کارگردانی گلاب آدینه در تالار اصلی، «پنگوئنهای افسرده» به کارگردانی محمد میرعلیاکبری در تالار قشقایی و «لیلیت» به کارگردانی محمدرضا شاه مردی در تالار سایه طی روزهای پنجشنبه چهاردهم و جمعه پانزدهم بهمنماه به پایان رسید. بر اساس این گزارش تمامی تالارهای نمایشی مجموعه تئاتر شهر از روز یکشنبه هفدهم تا روز سهشنبه بیست و ششم بهمنماه میزبان آثار نمایشی به صحنه رفته در چهارچوب چهلمین جشنواره تئاتر فجر در بخشهای مختلف خواهند بود. این در حالی است که برنامه آینده تالارهای نمایشی این مجموعه در ایام بعد از برگزاری جشنواره نیز بهزودی اعلام می شود.
از «هملر بیژنی» تا «الزمکان»
طبق برنامه ارائهشده از سوی ستاد برگزاری جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، نمایشهای «بانوی محبوب من» به کارگردانی گلاب آدینه، «هملر بیژنی» به کارگردانی آژمان بیژنی نسب از فسا، «مرثیهای در قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ» به کارگردانی مجتبی رستمیفر از اهواز، «به اندازه یک نفس» به کارگردانی سمیر گولاموف از کشور آذربایجان و «الزمکان» به کارگردانی عبدالصمد صدوخی از کشور الجزایر طی ایام برگزاری جشنواره در تالار اصلی به صحنه میروند.
وقتی همهچیز تمام میشود
نمایشهای «احتمالات» به کارگردانی علی شمس از تهران، «آسانسور نداره» به کارگردانی لبخند بدیعی از تهران، «آرش، شهر سوخته، بخش طبی 4» به کارگردانی فردوس حاجیان از تهران، «صامت» به کارگردانی امیربهاور اکبرپور دهکردی از تهران، «وقتی همهچیز تمام میشود سقوط میکنیم» به کارگردانی ع.الجروف و س.عبدالحسین از ایران و عراق، «به هیچکس هیچی نگو» به کارگردانی کامران شهلایی از تهران، «ساختن» به کارگردانی مصطفی ذرهپرور از تهران، «باباآدم» به کارگردانی لیلی عاج از تهران و «اتاق» به کارگردانی مرحوم ساشا کشوادی هم در تالار چهارسو میزبان مخاطبان
تئاتر هستند.
«تابوت» و «قندخون»
در تالار سایه نیز نمایشهای «رز آبی» به کارگردانی احمد ارجمندی، «مصریه» به کارگردانی اکبر آیین از یاسوج، «همه برادران من» به کارگردانی داوود پارسا از گچساران، «تابوت» به کارگردانی سناتور حسیمی از ایران و افغانستان، «قندخون» به کارگردانی لیلی عاج از تهران، «دختر خجالتی» به کارگردانی جنت سلیم آوا از کشور آذربایجان، «بهشت حکیم الله» به کارگردانی مرجان قاسمی از ایلام و «بی خواه» به کارگردانی سعید هاشمیپور از تهران پذیرای تماشاگران خواهند بود.
بعضیها رو باید از دور دوست داشت
تالار قشقایی مجموعه هم طی ایام برگزاری جشنواره میزبان نمایشهای «لاوستوری» به کارگردانی زری آماد از تهران، «بعضیها رو باید از دور دوست داشت» به کارگردانی علی بابایی از کرج، «تختی در اتاق 23 هتل آتلانتیک» به کارگردانی تینو صالحی از تهران، «پاستیل زرد» به کارگردانی محمدرضا عطایی فر از تهران، «زندگی سگ مرده» به کارگردانی مرتضی نجفی از قزوین، «مانستر» به کارگردانی کوروش شاهونه از تهران، «کل» به کارگردانی مصطفی محمدی دوست از فارسان، «رگال» به کارگردانی آ.ندافی و س. یوسفی از یزد، «داستان باغوحش» به کارگردانی مهدی پاشایی از تهران خواهد بود. در بخش «دیگرگونههای اجرایی» نیز نمایشهای «خود» به کارگردانی حسین قاسمی از تهران در پلاتو تمرین شماره دو و «ربیعالاول» به کارگردانی الهام ابنی از تهران در کارگاه نمایش، «شماره 3» به کارگردانی نیلوفر صمدی از تهران در سالن انتظار تالار اصلی میزبان مخاطبان خواهند بود.
درباره نمایش «بک تو بلک» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی سجاد افشاریان
در رد و تمنای سجاد افشاریان بودن
محمدحسن خدایی
منتقد
آخرین نمایشی که این روزها سجاد افشاریان بر صحنه آورده و با استقبال مخاطبان مواجه شده، روایتی است از لحظات تلخ و کشدار یک زندانی. مردی که «علی» نام دارد و دوران حبس خود را در شرایطی شبیه محکومان زندان انفرادی از سر میگذراند. از این باب «بک تو بلک» را میتوان روایتی از به پایان رسیدن امیدهای یک فرد زندانی و سرآغاز تاریکی بیپایان او دانست. اقبالی که مخاطبان پرشمار افشاریان به این نمایش تلخ از خود نشان دادهاند نشانهای است از توافقی نانوشته مابین این هنرمند با دوستداران خویش. پیام این توافقِ همدلانه میتواند این گونه تلقی شود که هر اثری از افشاریان که بر صحنه تئاتر به اجرا درمیآید حتی با مضامینی جانکاه، بیشک موفقیت در گیشه را تضمین خواهد کرد، چراکه هر دو طرف این فرایندِ «اجرا» و «تماشا» به فهم مشترکی از انتظاراتِ متقابل رسیده و میدانند از یکدیگر چه میخواهند. آثار متأخر افشاریان را میتوان ذیل نوعی از واکنش به اتفاقات اجتماعی و سیاسی معاصر دانست آن هم با نگاهی کمابیش حسرتبار و نوستالژیک. فرم مورد علاقه افشاریان تکگوییهایی است مبتنی بر شاعرانگی که گاهی با چاشنی «طنز و غم» همراه شده و مسائل مبتلا به جامعه را شامل میشود. گویی سجاد افشاریان خود را در جایگاه یک مصلح اجتماعی میبیند که تلاش دارد حکمت زندگی دوران مدرن را از طریق بیان مداوم گزینگویههایی پندآموز به علاقهمندان خویش ارائه دهد. مخاطب این تکگوییها طیف متنوعی از اقشار جامعه را شامل میشود: از تماشاگران عادی حاضر در سالن اجرا گرفته تا سیاستمداران.
به لحاظ فرم روایی با اجرایی روبهرو هستیم که چندان آشکار نمیکند که آیا صدای همسر و دوست علی که به گوش تماشاگران میرسد واقعی است یا معطوف به ذهنیت «علی». این ابهام آنگاه معنادار میشود که ارجاعات به رخدادهای سیاسی و اجتماعی معاصر را گاهوبیگاه در گفتوگوهای علی با همسر و دوست خویش میشنویم. به هر حال روایت کردن دقایق حساس و ملتهب تاریخ معاصر در وضعیت ما ملاحظاتی دارد که در این نمایش هم به نوعی قابل مشاهده است و حتی گاهی به محافظهکاری دامن میزند. اجرا میتوانست از طریق تمهیدات فرمال و نه الزاماً تأکید بر مسائل محتوایی، آن لحظات حساس تاریخی را با درنگ بیشتری از نظر بگذراند و به نوعی رستگار کند. در خلال گفتوگوی علی با افرادی که هیچگاه بر صحنه مشاهده نمیشوند اما صدای آنان میانجی اتصال با آن دقایق تاریخی است انزوا و تکافتادگی علی بیش از پیش به نمایش گذاشته میشود. شخصیت علی کمابیش شبیه سجاد افشاریان است و هر چه روایت پیش میرود این همانی این دو بدن بیشتر میشود. از یاد نبریم که چگونه سجاد افشاریان در اغلب نقشهایی که در این سالها نوشت و بازی کرد به نوعی شبیه خودش در زندگی هنری و اجتماعی بوده است. همان ژستهای بدنی و لحن گفتاری که این روزها بدل به قسمتی از هویت هنری او شده است.
اجرای «بک تو بلک» در کارنامه هنری سجاد افشاریان میتواند حرکت رو به جلویی باشد اگر که بپذیریم روایت بر محور زندگی یک سوژه انسانی همچون علی متمرکز است و فیالمثل تلاش دارد از پراکندگی روایی نمایش « هر کسی یا روز میمیرد یا شب من شبانه روز» فاصله بگیرد. اما همچنان وسوسه شاعرانگی و نوستالژیبازی در این اجرا به وضوح قابل مشاهده است. به هر حال وقتی زندگی یک زندانی بازنمایی میشود، بیش از آنکه گفتار این فرد بحرانی شود این بدن جسمانی است که درد و رنج را بازتاب میدهد. در «بک تو بلک» بدن چندان این رنج را آشکار نمیکند و تلاش شده گفتار میانجی بازنمایی رنج باشد. «بک تو بلک» را میتوان نمایشی کلاممحور در خدمت بازتولید آن شکلی از اجرا دانست که سجاد افشاریان در این سالها به آن مبادرت ورزیده و پرورش داده است. اگر قصد این نمایش، عینیت بخشیدن به تجربه تلخ زندانی بودن باشد، نقطه عزیمت نه کلام که از قضا نیروهای حیاتی بدن است.
در نهایت اجراهای پرطرفدار سجاد افشاریان را میتوان از منظر جامعهشناختی و مطالعات فرهنگی به مداقه نشست و در باب ذائقه طبقه متوسط شهری در دوران معاصر به نتایجی رسید. سجاد افشاریان این اقبال را دارد که نمایشهایی با فرمی رادیکال بر صحنه آورد و طرفداران خویش را با امر نو مواجه کند. این ممکن نخواهد بود اگر آن چیزی را که در تئاتر ساخته و به نوعی بدل به «برند» افشاریان شده با چشمی خندان و چشمی گریان بتدریج کنار نگذارد. «بک تو بلک» نه عزیمت یک زندانی به ظلمات هولناک زندگی که از قضا سفر یک کارگردان حالا دیگر مشهور ایرانی است که همه او را به نام سجاد افشاریان میشناسیم.
رعایت کامل پروتکلها در جشنواره تئاتر فجر
وحیـــد لـــک، مدیر روابـــطعمـــومی، اطـلاعرســـــانـــی و تبلیغات این دوره از جشنواره تئاتر در گفتوگو با ایران تئاتر، به ارائه توضیحاتی درخصوص بهکارگیری حداکثری تلاش برگزارکنندگان این رویداد برای رعایت شیوهنامههای بهداشتی ستاد ملی مقابله با کرونا پرداخت. لک در بخشی از صحبتهای خود گفت: «نکته حائز اهمیت باز شدن سایت فروش بلیت چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است که از پنجشنبه ۱۴ بهمن ساعت ۱۲ ظهر صورت گرفت و طبق برنامهریزی ستاد برگزاری جشنواره و اعلام رسمی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و براساس تصمیماتی که در ستاد ملی مقابله با کرونا اتخاذ شده است ۳۰ درصد ظرفیت سالنها مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این نکته، به این معنا نیست که همه این ۳۰ درصد در سایت فروش بلیت قابل بهرهبرداری است و بهعنوان مثال در سالنهای کوچک، بلیت فروشی نخواهیم داشت و این امر صرفاً در سالنهای بزرگ رخ خواهد داد.» او در توضیح اینکه چرا سالنهای کوچک بلیت فروشی نخواهند داشت، گفت: «چرا که ۳۰ درصد در سالنهای کوچک عدد قابل توجهی نخواهد بود و این ظرفیت باید در اختیار هیأت داوران، هنرمندان تئاتر استانی و اصحاب رسانه قرار گیرد و در نتیجه عددی باقی نمیماند که برای فروش ارائه شود، مضاف بر اینکه اصولاً در سالنهای کوچک، پروتکلهای بهداشتی باید با جدیت بیشتری رعایت شود. مدیر روابطعمومی، اطلاعرسانی و تبلیغات جشنواره چهلم ادامه داد: «برخی از عزیزانمان در رسانههای مکتوب اشاره کرده بودند که در جشنواره تئاتر فجر، پروتکلهای بهداشتی رعایت نمیشود و من از این تریبون استفاده و خدمت این عزیزان اعلام میکنم که چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر تا این لحظه هنوز رسماً آغاز نشده و ان شاءالله از امروز بخش نمایشهای صحنهای، دیگر گونههای اجرایی، رادیوتئاتر و نمایشهای خیابانی کار خود را آغاز خواهند کرد و این اتفاق با رعایت کامل شیوهنامههای بهداشتی صورت خواهد گرفت.» او با اشاره به اینکه ستاد برگزاری جشنواره، آمادگی خود را برای پخش آنلاین نمایشهای حاضر در این رویداد در پلتفرمهای اعلام شده، رسانهای کرده است، افزود: «مطمئناً یکی از ابزارهایی که در رعایت شیوهنامههای بهداشتی و همزمان اطلاع مخاطبان از برنامههای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر یاریرسانمان خواهد بود پخش آنلاین آثار از طریق تلویزیون تئاتر ایران
است.»