قاتل مأمور کلانتری به قصاص محکوم شد
گروه حوادث / سارقی که هنگام فرار، مأمور کلانتری را با ضربههای چاقو به قتل رسانده بود، به قصاص و پرداخت دیه محکوم شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، مرداد امسال سارق 28 سالهای که همراه یک مأمور پلیس از دادسرا به کلانتری ۱۱۰ شهدا منتقل میشد بین راه مأمور پلیس به نام عبدالجبار را با ضربه چاقو به قتل رساند و فرار کرد. چند ساعت بعد متهم در استان البرز دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. وی در مورد این ماجرا گفت: من آشپز بودم اما مدتی قبل بیکار شدم و به همین خاطر همسرم ترکم کرد و با دختر 8 سالهام به شهرستان رفتیم. هرچه تلاش کردم تا کار مناسبی پیدا کنم موفق نشدم تا اینکه از سال 98 تصمیم گرفتم با سرقت موتورسیکلت هم زندگیام را سامان دهم و هم همسرم را برگردانم. چند روز قبل از حادثه، مقابل یکی از بیمارستانهای تهران یک موتور را سرقت کردم اما دستگیر شدم. وقتی همراه سرباز کلانتری برای بازجویی به دادسرایی در شرق تهران منتقل شدم آنجا قاضی برایم وثیقه صدمیلیونی صادر کرد. اما چون توان تأمین وثیقه را نداشتم قرار بازداشت برایم صادر کردند و قرار شد با دستبند و پابند به کلانتری برگردم. من و سرباز کلانتری سوار تاکسی شدیم تا از دادسرا به کلانتری برگردیم. در راه برگشت چون گرسنه بودم از او خواستم برایم ساندویچ بخرد و پایم را باز کند همان لحظه به فکر فرار افتادم در یک لحظه چاقویی را که در وسایلم بود برداشتم و داخل جیبم گذاشتم و بعد فرار کردم مأمور بسرعت به من رسید و من برای رهایی از او چند ضربه چاقو زدم اما قصدم کشتن مأمور نبود. بعد هم با قیچی آهنبر دستبند را باز کردم و با سرقت یک موتور فرار کردم اما خیلی زود بازداشت شدم.
پس از اعترافهای متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای این جلسه اولیای دم خواستار صدور حکم قصاص شدند و عنوان کردند که به هیچ عنوان حاضر به مصالحه و گذشت نیستند. در ادامه متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمدی عنوان کرد: من با مقتول دشمنی نداشتم و او را اصلاً نمیشناختم. بنابراین نباید در کارم عمدی وجود داشته باشد. من فقط میخواستم از دستش فرار کنم. با این حال از کارم پشیمانم و از اولیای دم درخواست حلالیت دارم. من سارقم آدمکش نیستم. در پایان قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و متهم به قصاص و پرداخت دیه به خاطر جراحات غیرمنتهی به فوت محکوم شد.
دستگیری زن کلاهبردار بعد از 10 سال
گروه حوادث: زن جوان که به بهانه فروش اتوبوس از 20 نفر بیش از ۵۵ میلیارد تومان کلاهبرداری کرده بود، پس از 10 سال شناسایی و دستگیر شد.
به گزارش گروه حوادث «ایران»، چندی قبل پروندهای مبنی بر بازداشت یک زن کلاهبردار و شناسایی مخفیگاه متهم به قرارگاه جلب پلیس پیشگیری تهران بزرگ رسید و بررسی موضوع در دستور کار مأموران این پلیس قرار گرفت.
سردار حمید هداوند جانشین پلیس تهران بزرگ در تشریح جزئیات خبر فوق اظهار داشت: در بررسیهای اولیه مشخص شد که متهم در سال 1391 تحت پوشش شرکت فروش اتوبوس اقدام به تأسیس شرکت خصوصی در شهر تهران کرده و با تبلیغ اینکه در دستگاههای اجرایی نفوذ و توانایی واگذاری اتوبوس با برند شرکتهای معروف جهانی را دارد، اقدام به جذب مشتری و دریافت مبالغ هنگفتی از شهروندان کرده بود.
این مقام ارشد پلیس با اشاره به اینکه متهم پس از کلاهبرداری با هویت جعلی به زندگی مخفیانه پرداخته و به طور مرتب محل سکونتش را تغییر میداد، گفت: مأموران انتظامی با تحقیقات دقیقتر موفق به شناسایی مخفیگاه متهم در محله بریانک شدند و او را دستگیر کردند. در حال حاضر متهم با 20 شاکی روانه مرجع قضایی شد و کارشناسان ارزش کلاهبرداری انجام شده را 550 میلیارد ریال محاسبه کردهاند.
ادعاهای عجیب خانم معاون در مرگ مرموز شوهر
گروه حوادث/ همزمان با کشف جسد مردی میانسال در حمام خانهاش و ادعاهای متناقض همسرش درباره مرگ وی، بازپرس جنایی دستور بازداشت این زن و تحقیقات از او را صادر کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 10:12 شامگاه جمعه 15 بهمن مأموران کلانتری 179 خلیج فارس در تماس با بازپرس محمد وهابی، از مرگ مشکوک مرد میانسالی خبر دادند. دقایقی بعد تیم جنایی برای بررسی صحنه جرم به محل حادثه که طبقه سوم یک ساختمان بود رفتند و با جسد مرد 63 ساله به نام بختیار داخل حمام خانه رو به رو شدند در حالی که چند روزی از مرگ وی گذشته بود.
در معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی زمان مرگ را حدود 5 روز قبل اعلام کردند اما وجود شیار و آثار کبودی روی گردن مرد میانسال فرضیه قتل را قوت بخشید.
همسر بختیار که موضوع را به پلیس اعلام کرده بود در تحقیقات مدعی شد 25 سال قبل با بختیار ازدواج کرده و فرزندی هم ندارند.
زن میانسال گفت: من معاون دبیرستان دخترانه هستم، اما شوهرم معتاد بود و کار خاصی نداشت. همیشه با همسرم اختلاف داشتم چون او مدام مرا کتک میزد. آخرین بار که با هم درگیر شدیم، او مرا کتک زد و آثار کبودیاش روی صورتم با گذشت چند روز دیده میشود. گاهی اوقات که مرا کتک میزد و بدن درد میگرفتم، خودش قرصی به من میداد تا دردهایم تسکین پیدا کند. اما آخرین بار که قرص را خوردم بیهوش شدم و بعد از چند روز که به هوش آمدم هر چه دنبال همسرم گشتم اثری از او پیدا نکردم. اما بوی بدی از خانه به مشام میرسید. بهدنبال بوی بد به حمام رفته و با جسد همسرم مواجه شدم. وحشت کردم و موضوع را به پلیس خبر دادم.
از آنجا که اظهارات زن میانسال برای بازپرس جنایی قابل قبول نبود دستور تحقیق و بازجویی بیشتر از وی صادر شد اما این بار زن میانسال ادعای تازهای را مطرح کرد و گفت: همسرم خودکشی کرده است، اما از آنجایی که ترسیدم حرفم را باور نکنید، به دروغ گفتم که جسدش را در حمام پیدا کرده ام. نمیدانم چه بلایی سر همسرم آمده است.
زن میانسال ادامه داد: بعد از خوردن قرصها بیهوش شدم و مدتی که گذشت، به هوش آمدم. اما حال خوبی نداشتم و نیمه هوش به اطراف نگاه کردم. ناگهان بختیار را دیدم که از لوله گاز نزدیک آشپزخانه خود را حلق آویز کرده است. او چادرم را به لوله گاز وصل کرده بود. با دیدن این صحنه بسیار شوکه شدم و در همان حالت نیمه هوشیار، گره چادر را باز کرده و همسرم را از لوله گاز جدا و به حمام منتقل کردم. میترسیدم اگر کسی او را حلق آویز ببیند باورش نشود که او دست به خودکشی زده و من در این ماجرا متهم شوم به همین دلیل هم بود چنین فرضیهای را مطرح کردم.
اما ادعای خودکشی نیز خیلی زود از سوی بازپرس رنگ باخت، چرا که باتوجه به جثه و قد مرد میانسال و ارتفاع پایین لوله گاز، او نمیتوانست خود را از لوله گاز حلق آویز کند، چرا که قد مرد میانسال از ارتفاع لوله گاز بیشتر بود.
زن میانسال زمانی که متوجه شد، ادعای خودکشی نیز از سوی بازپرس جنایی رد شد، این بار ادعا کرد همسرش با قرص خودکشی کرده است. او گفت: بعد از اینکه من قرصها را خوردم نیمه هوش روی زمین افتادم و همسرم را دیدم که او نیز قرصهایی را که من خورده بودم، خورد و به سمت حمام رفت. بختیار بعد از بیهوش شدن من، فوت کرد و به زندگیاش پایان داد.
در حالی که اظهارات ضد و نقیض زن میانسال و ادعای وی در مورد مرگ همسرش یکی پس از دیگری رد میشد متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که مرد میانسال بر اثر شکستگی گردن جان باخته است. بنابراین فرضیه قتل پررنگتر شد و به همین دلیل بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت، دستور بازداشت همسر بختیار را صادر کرد.
در ادامه بررسیها تیم جنایی دو فرضیه را در مرگ بختیار مورد بررسی قرار داد؛ نخست اینکه زن میانسال با خوراندن قرص به همسرش او را بیهوش کرده و به قتل رسانده است. دومین فرضیه نیز این بود که با توجه به ضعیف بودن جثه زن میانسال او با همدستی شخص دیگری شوهرش را به قتل رسانده است.
بدین ترتیب با انتقال زن میانسال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران تحقیقات برای رازگشایی از مرگ مرموز مرد میانسال به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
ردپای زن جوان در آتشسوزی مرگبار
گروه حوادث/ آثار سوختگی روی پای زن فروشنده و پنهانکاری وی در آتش گرفتن مرموز صاحبکارش باعث شد تا بازپرس جنایی دستور بازداشت او را صادر کند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت یک ظهر چهارشنبه 13 بهمن مرگ مرد 47 سالهای در بیمارستان سوانح و سوختگی به بازپرس حبیبالله صادقی اعلام شد. با گزارش این حادثه تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد مرد میانسال از روز 6 بهمن به بیمارستان منتقل شده بود اما به علت شدت سوختگی فوت کرده است.
باتوجه به مشکوک بودن ماجرا، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، دستور ادامه تحقیقات را صادر کرد. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که مرد میانسال به نام حامد صاحب یک مغازه خرازی در خیابان گلبرگ است. طبق اظهارات همسایهها روز حادثه او در حالی که آتش گرفته بود از مغازهاش خارج شده و کسبه و همسایهها با دیدن این صحنه با کپسول آتشنشانی او را خاموش کرده و به بیمارستان منتقل کرده بودند. در ادامه تحقیقات، بازپرس جنایی دستور بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف مغازه حامد را صادر کرد. در بازبینی دوربینها مشخص شد که لحظاتی بعد از اینکه حامد در میان شعلههای آتش میسوخت و از مغازه خارج شده بود، زن جوانی از مغازه وی خارج شده و سوختن او را نگاه میکرد. بعد از آن نیز بدون هیچ واکنشی از محل دور شد.
بدین ترتیب دستور شناسایی زن جوان از سوی قاضی پرونده صادر و بررسیها نشان داد که او فروشنده مغازه خرازی است. زن 42 ساله به نام شهناز بازداشت و در تحقیقات گفت: مدتی قبل در مغازه خرازی کار میکردم اما به خاطر برخی مشکلات آنجا را ترک کردم ولی از یک ماه قبل به محل کارم برگشتم. دختر جوان که پای چپش نیز در این حادثه سوخته و آثار کبودی روی بدنش دیده میشد، ادامه داد: روز حادثه در حال چیدن ویترین مغازه بودم که ناگهان صدای فریاد سوختم حامد را شنیدم و او در حالی که آتش گرفته بود از مغازه بیرون دوید. نمیدانم پایم چطور سوخته است، اما از دیدن این صحنه به قدری شوکه شده بودم که چند لحظهای او را نگاه کردم و بعد آنجا را ترک کردم.
باتوجه به سوختگی پای دختر جوان و اظهارات متناقض او، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، دستور بازداشت او را صادر کرد و تحقیقات ادامه دارد.
4 نگهبان متهم به قتل در انتظار صدور حکم
گروه حوادث / آخرین جلسه محاکمه 4 نگهبان باغ که متهم به شکنجه و قتل مردی میانسال هستند در حالی در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد که متهمان بار دیگر اتهام قتل را رد کردند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، فروردین سال گذشته زن جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن همسرش بهنام محمود خبر داد و گفت: همسرم راننده مینی بوس است، او چند روز پیش از خانه خارج شد و پس از آن دیگر خبری از او ندارم حتی تلفن همراهش هم خاموش است.
در حالی که تحقیقات برای یافتن اطلاعی از سرنوشت مرد گمشده آغاز شده بود 3 روز بعد مأموران پلیس خودروی مینی بوس این مرد را در یک پمپ بنزین در منطقه نظام آباد پیدا کردند.
با بررسی میدانی مشخص شد که ساعاتی قبل از پیدا شدن مینی بوس، مرد جوانی پیکر نیمهجان محمود را به پمپ بنزین برده و از کارکنان آنجا درخواست کرده تا وی را به بیمارستان برسانند اما پیش از رسیدن امدادگران اورژانس، وی جان باخته بود.
در ادامه مأموران به سراغ بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته رفتند و هویت مرد جوانی که محمود را به پمپ بنزین برده بود شناسایی کردند. پس از آن وی بازداشت شد و در اعترافات اولیه خود را دوست محمود معرفی کرد و گفت: روز حادثه با خودروی محمود به جاجرود رفتیم اما وقتی از کنار باغ بزرگی رد میشدیم حفاظ فلزی حصار دور باغ نظرمان را جلب کرد و به فکر سرقت افتادیم. در حال بریدن آنها بودیم که چهار مرد جوان که نگهبانان باغ بودند با چوب و چماق به ما حمله کردند و پس از این که کتکمان زدند، پاهایمان را با زنجیر به عقب تراکتور بستند و ما را روی زمین کشاندند.
با اظهارات تکان دهنده ناصر، مأموران به باغ مورد نظر رفتند و چهار نگهبان باغ را بازداشت و به دادسرای امور جنایی پایتخت منتقل کردند. یکی از متهمان گفت: روز حادثه پس از آنکه متوجه شدیم دو نفر در حال سرقت حصار اطراف باغ هستند، آنها را گرفتیم و کتک زدیم اما قصدمان کشتن آنها نبود. 3 متهم دیگر هم حرفهای همدستشان را تأیید کردند.
با تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و اولیای دم درخواست قصاص کردند.
پس از آن متهمان یک به یک به جایگاه رفتند و اتهام قتل را رد کردند و مدعی شدند: ما کتک زدن آنها را قبول داریم اما کسی را نکشتیم شاید پس از رفتن از پیش ما، او با دوستش درگیر شده و علت قتل همان درگیری باشد.
در پایان، قضات ادامه رسیدگی برای تحقیقات بیشتر را به جلسه بعد موکول کردند.
در جلسه دوم رسیدگی به این پرونده نیز که هفته گذشته برگزار شد اولیای دم بار دیگر درخواست اشد مجازات برای متهمان را مطرح کردند.
پس از آن متهمان که با قرار وثیقه آزاد بودند، یک به یک به جایگاه رفتند و با تشریح ماجرا منکر اتهام قتل شدند.
یکی از متهمان به قضات گفت: ما با محمود و ناصر درگیر شدیم، اما نه آنها را به تراکتور بستیم و نه ضربه کشندهای به محمود زدیم.
متهم بعدی هم با تأیید اظهارات دوستش عنوان کرد: ما آنها را کتک زدیم و قصدمان هم تنبیه آنها بود اما ضربات ما کشنده نبود.
متهم سوم هم منکر قتل شد و گفت: بعد از اینکه محمود و ناصر را کتک زدیم آنها با پای خودشان محل را ترک کردند. شاید در بین ساعات 11 صبح تا 5 عصر که از پیش ما رفته بودند محمود توسط دوستش ناصر به قتل رسیده است.
متهم چهارم هم حرفهای 3 همدستش را تأیید کرد و منکر اتهام قتل شد.
این در حالی است که پزشکی قانونی علت مرگ محمود را ضربه جسم سخت به سرش اعلام کرده است. پس از اظهارات متهمان، قضات ختم جلسه رسیدگی به این پرونده را اعلام کردند و برای صدور حکم وارد شور شدند.
سکوت مبهم قاتل شهید رنجبر
گروه حوادث: با گذشت سه روز از شهادت مظلومانه جانشین پاسگاه انتظامی بیدزرد شیراز و در حالی که قاتل وی از سوی پلیس و سربازان گمنام امام زمان ظهر جمعه در یکی از روستاهای استان فارس دستگیر شد وی در بازجوییها هنوز از انگیزه این جنایت حرفی نزده است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، سرهنگ کاووس محمدی معاون فرهنگی اجتماعی فرماندهی انتظامی استان فارس در اینباره گفت: عامل قتل سرهنگ دوم علی اکبر رنجبر پس از دستگیری برای تحقیق و بازجویی به اداره پلیس آگاهی استان منتقل شد اما همچنان سکوت اختیار کرده و درباره انگیزهاش از این جنایت حرفی نزده است. با این حال تحقیقات از وی در این باره ادامه دارد تا جزئیات و زوایای پنهان این حادثه روشن شود.
برخورد جدی با مخلان امنیت
صبح دیروز سردار حسین اشتری، فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران نیز با بیان اینکه شهید سرهنگ دوم علی اکبر رنجبر از جمله خیل مجاهدان فی سبیلالله است که جان خود را در راه لبیک به پیام رهبر عزیز و فرزانه انقلاب اسلامی امام خامنهای تقدیم امنیت و آرامش مردم کرد گفت: امنیت مردم خط قرمز پلیس است و برخورد قاطع با مخلان آسایش و امنیت مطالبه جدی مردم و انتقام خون این شهید بزرگوار به عنوان حق مسلم خانواده وی و مجموعه انتظامی کشور است؛ بنابراین به همه فرماندهان انتظامی و رؤسای پلیسهای تخصصی مؤکدا تأکید میکنم، برخورد با اراذل و اوباش و مخلان نظم و امنیت جامعه را در دستور کار قرار داده و ضمن هماهنگی با مراجع قضایی این موضوع را به صورت ویژه اجرایی کنند.
قانون به کارگیری سلاح توان عملیاتی پلیس را کم می کند
سردار مهدی حاجیان، سخنگوی ناجا نیز با بیان اینکه قانون به کارگیری سلاح در کشور ما متعلق به 20 سال قبل است گفت: برای حمل و بهکارگیری سلاح، قانون «بهکارگیری سلاح» را در ۱۷ ماده داریم که مصوب سال 80 یا 81 است. در ماده ۲ این قانون، شرایطی گذاشته شده است که به عنوان مثال مأمور باید آموزش دیده باشد، از لحاظ روانی سالم باشد و... در ماده سه نیز ۱۰ شرط و در ماده ۶، شش شرط برای استفاده از سلاح گذاشته شده است. یعنی یک مأمور که هنگام درگیری باید در کسری از زمان بتواند از سلاح خود برای دفاع از مردم استفاده کند، با این شرایط باید نخست آنها را بررسی کند و ببیند برای بهکارگیری از سلاح این شرایط وجود دارد یا خیر؟ در این شرایط توان ریسک از پلیس گرفته شده و توان عملیاتی پلیس کاهش مییابد.
بعد از یک عملیات پلیس وارد پروسههای قضایی و درگیریهای قضایی، بازجویی، بازخواست و سؤال و جواب میشود که چرا از اسلحه استفاده کردی؟ چگونه از اسلحهات استفاده کردی؟ آیا این شرایط بود؟ بعضاً نیز وکیل مدافع میگوید آن شرایط لحاظ نشده و قاعدتاً پلیس را دچار یک درگیری ذهنی، خانوادگی و اجتماعی میکند که این موضوع توان عملیاتی پلیس را میگیرد.
دستور رئیس دیوان عالی کشور
حجت الاسلام و المسلمین مرتضوی مقدم، رئیس دیوان عالی کشور نیز در پی شهادت مظلومانه جانشین پاسگاه در بیدزرد شیراز و دستگیری متهم، در نامه ای خطاب به رئیس کل دادگستری استان فارس بر ضرورت تسریع در رسیدگی و دادرسی این پرونده به صورت فوق العاده تاکید کرد .
گفتنی است شهید رنجبر شامگاه چهارشنبه 13 بهمن با ضربات چاقوی مردی شرور به قتل رسید.
مرگ کارگر حجره بر اثر گاز گرفتگی
گروه حوادث: دو کارگر افغانستانی که در یکی از حجرههای شهرک صنعتی آهن مکان در حال استراحت بودند دچار گاز گرفتگی شده و یکی از آنها جان باخت.
سید جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران در تشریح این خبر گفت: ساعت ٩:۵١ صبح شنبه یک مورد حادثه گازگرفتگی در محله صالح آباد شرقی، شهرک صنعتی آهن مکان، به سامانه ١٢۵ سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران اطلاع داده شد و امدادگران ایستگاه شماره ۴٧ به محل اعزام شدند.
پس از بررسی اولیه مشخص شد در محل حجرههایی وجود دارد که برخی از آنها دارای نیم طبقه برای استراحت پرسنل بوده و حادثه در یکی از این حجرهها رخ داده بود. پیش از رسیدن آتشنشانان سایر کسبه که از نبود دو نفر از همکارانشان مطلع شده بودند این افراد را از داخل حجره خارج کرده بودند. این افراد دو کارگر افغانستانی بودند که یکی حدوداً ٢١ساله و دیگری ١٨ساله بود. ملکی اظهار کرد: به تأیید عوامل اورژانس مشخص شد جوان ٢١ساله جان خود را از دست داده است و علائم مسمومیت با گاز مونوکسید کربن در این فرد مشخص بود. جوان دیگر حال وخیمی داشت که توسط تکنیسینهای اورژانس به مراکز درمانی منتقل شد. با حضور کارشناس آتشنشانی این فرضیه قوت گرفت که استفاده از بخاری بدون دودکش و اجاق گاز خوراک پزی موجب وقوع این حادثه شده است. البته علت قطعی از سوی کارشناسان پزشکی قانونی بررسی و اعلام خواهد شد.
جاساز مواد مخدر در برگه زردآلود و روفرشی
گروه حوادث: 6 کیلو هروئین و شیره تریاک که داخل پادری و روفرشی و جعبه معرق کاری جاسازی شده یا در برگه زردآلو و پارچه آغشته شده بود از سوی مأموران گمرک کشف شد.
سید روح الله لطیفی، سخنگوی گمرک با بیان این خبر گفت: کارکنان گمرک «دوغارون» در استان خراسان رضوی، هنگام کنترل مسافران ورودی به کشور، از کیسه حاوی برگه زردآلو یک کیلو و ۹۶۰ گرم هروئین فشرده که کاملاً به شکل برگههای زردآلو درآورده بودند از یک تبعه افغانستانی کشف کردند و در موردی دیگر پارچهای به وزن چهار کیلو و ۷۲ گرم که آغشته به مواد مخدر بو از دیگر فرد افغانستانی کشف شد. وی درباره کشفیات گمرک در بخش امانات پستی گفت: کارکنان بخش امانات پستی گمرک توانستند از جعبه چوبی معرقکاری شده به مقصد انگلستان، یک کیلو و ۵۵ گرم شیره تریاک کشف کنند. متهمان و مواد کشف شده به دستور دادستان تایباد به پلیس مواد مخدر منطقه انتظامی تایباد تحویل داده شدند.