ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر اکرم(ص): خوشبخت کسى است که سراى باقى را که نعمتش پایدار است بر سراى فانى که عذابش بى پایان است برگزیند و از آنچه در اختیار دارد براى سرایى که به آنجا مى رود پیش فرستد قبل از آنکه آنها را براى کسى بگذارد که او با انفاق آن خوشبخت مىشود ولى خودش با گردآورى آن (دارایىها) بدبخت شده است. اعلامالدین فی صفات المؤمنین ص 345
ساخت سردیس را به حرفهایها بسپارید
احترام برومند: بهطور کلی برخی از این سردیسها به صاحبانشان شباهتی ندارند. در حالیکه لازم است شخصیت آن چهره در سردیس او کاملاً مشهود باشد چراکه هر شخصیتی ویژگیهای خاصی دارد که در چهرهاش نمایان است و میتواند نگاه، لبخند یا اخم آن چهره خاص باشد. لازم است ساخت سردیس و مجسمه چهرههای شاخص به هنرمندان توانمند سپرده شود و مایه خوشحالی است که هنرمندان جوان در این زمینه دست بهکار شوند اما به این شرط که پروسهای حرفهای شکل بگیرد و از مشورت و کمک استادان مجسمهسازی و هنرهای تجسمی، استفاده کنند. نمیدانیم ساخت سردیسها بر چه اساسی به مجسمهسازان سپرده میشود اما ای کاش بر اساس عُلقه، نزدیکی و احساس خاص آن مجسمهساز به آن هنرمند صورت بگیرد. هنوز هم برای جبران اشتباه دیر نشده و میتوان بعضی از این سردیسها را که شبیه صاحبانشان نیستند، کنار گذاشت و مجدداً ساخت آنها را به کسانی سپرد که از کارشان مطمئن هستند. خوب است مسئولان این امر از نظرات مشاوران خود استفاده کنند و سردیسهای جدیدی با تأمل و وسواس بیشتر بسازند. هر زمان که آدمی در پی اصلاح اشتباهش بر بیاید، نه تنها ایرادی ندارد، بلکه خیلی هم خوب است.
واکنش احترام برومند به سردیس هنرمندان در گفتوگو با خبرنگار ایسنا
واکنش احترام برومند به سردیس هنرمندان در گفتوگو با خبرنگار ایسنا
برنامه ملی برای نجات موسیقی
حسین علیشاپور
خواننده آواز ایرانی
۱۰ ماه از شیوع کرونا و تعطیل شدن فعالیتهای اجرایی موسیقی میگذرد. فعالیتهای آموزشی نیمبند شده و عمدتاً به صفحات موبایل و رایانه منتقل شدهاند. وضعیت نشر موسیقی، گردهماییهای مرتبط با آن و مهمتر از همه کنسرتها به عنوان مهمترین راه ارتباطی هنرمند و مخاطب به حال تعطیل درآمدهاند و صرفنظر از زیانهای جبرانناپذیر اقتصادی که به بدنه هنر و هنرمندان شاغل در موسیقی وارد آمده، زیانهای فرهنگی بزرگی نیز ایجاد شده که صدای ناهنجارش بعدها درمیآید. اما با وجود تمامی این اتفاقات چه میتوان کرد که چرخ لنگ موسیقی ایرانی، که سالیان درازی است به واسطه اتفاقات و افراد گوناگون رو به شکستگی گذاشته، لااقل در همان وضع سابق بماند و تن نیمه جان موسیقی، فعلاً بتواند نفس بکشد؟
برگزاری کنسرتهای آنلاین یا کنسرتهایی با تماشاچی معدود و در مکانهای ایمن - شامل سالنهای بزرگ یا محوطههای باز - نخستین اتفاقی است که هر کسی میتواند به آن فکر کند. بسیار خب! فکر کردن به این اتفاق امری است آسان،اما عزم اجرایی کردنش کاری دشوار و نیازمند بررسی و برنامهریزی محکم و بدون درز است. پس از مجموعه کنسرتهایی که توسط بنیاد رودکی در تالار رودکی برگزار شد و اتفاقاً بر اساس آمار، تعداد قابل توجهی از علاقهمندان موسیقی به تماشای آن نشستند، تقریباً هیچ اتفاق دیگری در حوزه موسیقی اصیل ایرانی رخ نداده است. ۱۰ ماه گذشته و تنها یک مجموعه کنسرت شامل ۵ اجرا برای موسیقی اصیل ایرانی توسط بنیاد رودکی برگزار شده که آماری اسفناک است. واقعیت این است که پولی برای این امور وجود ندارد - نه آنکه کلاً پول وجود ندارد - غول گستردگی ادارات و نیروهای اداری عمدتاً غیرلازم در اکثر حوزهها و عدم مدیریت در عمده حوزهها، عدم تشخیص اولویتهای فرهنگی حتی از سوی اکثریت مدیران فرهنگی و خرج پول در جاهایی غیر مرتبط، تقریباً تمامی بودجههای مرتبط با اصل و اصالت هنر را بلعیده است. این سخنان را بارها نگارنده مطرح کرده و صد البته تنها به سخن کاری برنمیآید، اما شاید بتوان با تجمیع نظرات اینچنینی، مقدمهای را برای برنامهریزی در چنین حوزههایی تدوین کرد و لااقل به صرف منابع در حوزههای مرتبط اندیشه کرد. هرگونه حرکت مقطعی در این راستا هرچند که در جای خود ارزشمند است، اما این اقدامات مستعجل دیری نمیپاید و دوباره گریبان موسیقی ایرانی را میگیرد... موسیقی ایرانی راهی ندارد جز آنکه یک برنامه ملی به نجاتش بیاید. در این برنامه ملی، تمامی تمهیدات برای برگزاری کنسرتها، برای اشاعه و تولید، برای حمایت از هنرمندان و برای توسعه کار در هنر موسیقی باید به دقت و شفافیت تبیین و توجیه شود...
پی نوشت: بودجهای که برای کنسرتهای آنلاین موسیقی ایرانی در سه ماه گذشته تخصیص داده شد، مساوی با بهای یک متر آپارتمان در سعادت آباد تهران است....
خواننده آواز ایرانی
۱۰ ماه از شیوع کرونا و تعطیل شدن فعالیتهای اجرایی موسیقی میگذرد. فعالیتهای آموزشی نیمبند شده و عمدتاً به صفحات موبایل و رایانه منتقل شدهاند. وضعیت نشر موسیقی، گردهماییهای مرتبط با آن و مهمتر از همه کنسرتها به عنوان مهمترین راه ارتباطی هنرمند و مخاطب به حال تعطیل درآمدهاند و صرفنظر از زیانهای جبرانناپذیر اقتصادی که به بدنه هنر و هنرمندان شاغل در موسیقی وارد آمده، زیانهای فرهنگی بزرگی نیز ایجاد شده که صدای ناهنجارش بعدها درمیآید. اما با وجود تمامی این اتفاقات چه میتوان کرد که چرخ لنگ موسیقی ایرانی، که سالیان درازی است به واسطه اتفاقات و افراد گوناگون رو به شکستگی گذاشته، لااقل در همان وضع سابق بماند و تن نیمه جان موسیقی، فعلاً بتواند نفس بکشد؟
برگزاری کنسرتهای آنلاین یا کنسرتهایی با تماشاچی معدود و در مکانهای ایمن - شامل سالنهای بزرگ یا محوطههای باز - نخستین اتفاقی است که هر کسی میتواند به آن فکر کند. بسیار خب! فکر کردن به این اتفاق امری است آسان،اما عزم اجرایی کردنش کاری دشوار و نیازمند بررسی و برنامهریزی محکم و بدون درز است. پس از مجموعه کنسرتهایی که توسط بنیاد رودکی در تالار رودکی برگزار شد و اتفاقاً بر اساس آمار، تعداد قابل توجهی از علاقهمندان موسیقی به تماشای آن نشستند، تقریباً هیچ اتفاق دیگری در حوزه موسیقی اصیل ایرانی رخ نداده است. ۱۰ ماه گذشته و تنها یک مجموعه کنسرت شامل ۵ اجرا برای موسیقی اصیل ایرانی توسط بنیاد رودکی برگزار شده که آماری اسفناک است. واقعیت این است که پولی برای این امور وجود ندارد - نه آنکه کلاً پول وجود ندارد - غول گستردگی ادارات و نیروهای اداری عمدتاً غیرلازم در اکثر حوزهها و عدم مدیریت در عمده حوزهها، عدم تشخیص اولویتهای فرهنگی حتی از سوی اکثریت مدیران فرهنگی و خرج پول در جاهایی غیر مرتبط، تقریباً تمامی بودجههای مرتبط با اصل و اصالت هنر را بلعیده است. این سخنان را بارها نگارنده مطرح کرده و صد البته تنها به سخن کاری برنمیآید، اما شاید بتوان با تجمیع نظرات اینچنینی، مقدمهای را برای برنامهریزی در چنین حوزههایی تدوین کرد و لااقل به صرف منابع در حوزههای مرتبط اندیشه کرد. هرگونه حرکت مقطعی در این راستا هرچند که در جای خود ارزشمند است، اما این اقدامات مستعجل دیری نمیپاید و دوباره گریبان موسیقی ایرانی را میگیرد... موسیقی ایرانی راهی ندارد جز آنکه یک برنامه ملی به نجاتش بیاید. در این برنامه ملی، تمامی تمهیدات برای برگزاری کنسرتها، برای اشاعه و تولید، برای حمایت از هنرمندان و برای توسعه کار در هنر موسیقی باید به دقت و شفافیت تبیین و توجیه شود...
پی نوشت: بودجهای که برای کنسرتهای آنلاین موسیقی ایرانی در سه ماه گذشته تخصیص داده شد، مساوی با بهای یک متر آپارتمان در سعادت آباد تهران است....
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#ترامپ
آنچه در جریان برگزاری انتخابات امریکا مورد توجه کاربران ایرانی و خارجی شبکههای اجتماعی قرار گرفت رفتارهای دونالد ترامپ بود. بخصوص پس از اینکه احتمال شکستش در انتخابات قوت گرفت. سخنرانیها، واکنشها و توئیتهای ترامپ را کاربران ایرانی مرتب بازنشر میکردند و از رفتارهای عجیب او میگفتند. اینکه ترامپ جنبه باخت ندارد مسألهای بود که کاربران زیادی دربارهاش نوشتند. واکنش چند شبکه تلویزیونی امریکا هنگام سخنرانی ترامپ و تکرار ادعای تقلب هم مورد توجه قرار گرفت و از اینکه سخنرانی او را قطع کردند نوشتند: «ترامپ میگه شمردن رأیها رو متوقف کنید، خب بدبخت اگه متوقف کنن هم که باختی! بشمارن باختی نشمارن هم باختی»، «لحظهای یگانه که نشان میدهد چرا ارزش آزادی رسانه در امریکا این همه ستایش میشود. امشب MSNBC ناگهان از پخش سخنان ترامپ به دلیل دروغپردازی خودداری کرد و مجری گفت نه تنها در این لحظه قطع، بلکه آن را تصحیح نیز میکنیم. چنین قدرت و آزادی برای یک رسانه رشکبرانگیز است.»، «چه حال بدی داشت ترامپ. او همیشه سخنران پرانرژی و سرحالی بود اما این بار خسته، از رو نوشته، تکرار جملات، حداقل هر جمله را 6 بار تکرار میکرد. آخرسر هم با حال بدی راه رفت و خارج شد. به نظرم حتی طرفدارهایش را نمیتوانست با این سخنرانی قانع کرده و به هیجان آورد»، «اتفاقی بی سابقه برای یک رئیس جمهور در ایالات متحده؛ شبکه MSNBC، CBS , ABC پخش زنده سخنان ترامپ را به دلیل آنچه آن را دروغپردازی میخواندند، قطع و از ادامه پخش آن خودداری کردند»، «اگر ترامپ ببازد، این باخت به طرز بدی دارد رخ میدهد. خالی کردن پشت او از طرف همحزبیهایش، او را بشدت میشکند.»، «به نظرم تو انتخابات امریکا تقلب نشده، ترامپ صرفاً جنبه باخت نداره وگرنه اختلاف رأی تو ایالتهایی که داره میبازه همون عددیه که باهاش اون ایالتها رو ۴ سال پیش برده بود ولی دموکراتها مثل خودش کولی بازی درنیاوردن»، «مردک مثل این بچههایی که توی بازی جنبه باخت ندارند غر میزنه»، «ترامپ هم جالبه، تو ایالتهایی که عقب هست میگه بشمارید مثل آریزونا، تو ایالتهایی که جلو هست میگه نشمارید مثل پنسیلوانیا. ولی در کل به نظرم بازی ای هست که به جایی نمیرسه، چون تقلبی در کار نیست ترامپ قبلاً هم گفته بود جنبه باخت نداره.»، «ترامپ ازوناست که میبینه بازیش نمیدن توپو شوت میزنه خونه همسایه که بقیه هم بازی نکنن.»، «یکی از دلایل مهمی که ترامپ آریزونا رو برخلاف خیلی دیگه از جمهوریخواهها داره میبازه، این بود که در دوره زندگی و حتی بعد از مرگ مککین (سناتور آریزونا که سابقه اسارت تو جنگ ویتنام رو داشت) ترامپ تحقیرش کرد و بهش احترام نگذاشت و به بایدن هم گفته بود: سگ دستآموز مک کین»، «اگرچه دبه کردن و زدن زیر میز شیوه ترامپ است اما سخنان او درخصوص تقلب گسترده در انتخابات امریکا وقتی که مقام اول کشور است بیشتر نشان از روانپریشی نامبرده دارد، هر چند از او هیچ اقدامی بعید نیست اما گمان نمیکنم ساختار قانونی امریکا اجازه اقدامات عملی به او دهد»، «الان ترامپ میگه رأیهای من را قایم کردند، منهدم کردند.»، «ترامپ دسامبر سال ۲۰۱۹ توئیتی رو برای گرتا تونبرگ کوت کرده و نوشته بود که گرتا باید روی مدیریت خشم خودش کار کنه و بعد هم با یه دوست بره یه فیلم خوب قدیمی رو ببینه. حالا گرتا برای توئیت ترامپ که گفته شمارش آرا رو متوقف کنید همون رو عیناً نوشته و فقط جای اسم خودش با ترامپ رو عوض کرده.»، «بیگلی بیگلی: فقط رأیهای من رو بشمارید. من باید برنده بشم.»
پوتین میرود؟
خبر دیگری هم که دیروز کاربران ایرانی به آن واکنش نشان دادند سیاسی بود؛ احتمال کنارهگیری ولادیمیر پوتین از قدرت به دلیل ابتلا به بیماری پارکینسون. خبری که دیلی میل انگلیس منتشر کرد، هر چند کرملین این خبر را تکذیب کرد ولی در شبکههای اجتماعی بازتاب زیادی داشت و خیلیها از آن به عنوان دیگر اتفاق عجیب سال ۲۰۲۰ یاد کردند: «ولادیمیر پوتین به پارکینسون مبتلا شده و ژانویه ۲۰۲۱ از قدرت خداحافظی میکند. اخیراً تصاویری از «پاهای لرزان» پوتین هنگام نشستن روی صندلی منتشر شد. همچنین رئیس جمهوری روسیه نتوانست درست «خودکارش» را در دست بگیرد. او دیگر نشانههای بیماری عصبی پارکینسون را هم دارد «باورم نمیشه پوتین پارکینسون گرفته و اوایل سال ۲۰۲۱ استعفا میده. تازه قانون تصویب کرده بود تا ۸۶ سالگی در قدرت باشه»، «پوتین داره کنارهگیری میکنه. واقعاً رسیدیم به فصل آخر سریال.»، «پارکینسون یکی از برجستهترین سیاستمداران تاریخ را زودتر از موعد بازنشسته میکند. پوتین ژانویه ۲۰۲۱ میرود! پایان ولادمیر؟!»، «پوتین و پارکینسون؟ اونم در حدی که مجبور شه تا آخر سال استعفا بده؟ با این خبر عکس روی جلد سال 2019 مجله اکونومیست در مورد پیشبینی اتفاقات سال 2020 کاملاً درست از آب درمیاد/ البته از هفتهنامهای که 180 سال قدمت داره همچین کارایی هم برمیاد!»، «فاصله پوتین بودن تا گوشه خونه بودن شد پارکینسون»، «پوتین که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه پارکینسون، پوتین گرفت»، «چه روزگاری شده، پوتین هم رفتنی شد»، «فکر کنم واکسن کرونا ساخت روسیه رو پوتین اثر کرد.»
صنعت نشر و تحولات اجباری
هادی حسینینژاد
روزنامهنگار
پیشرفت و بهینهسازی فرآیندهای تولید و خدماترسانی متناسب با تازهترین دستاوردهای بشری در حوزه تکنولوژی و متدهای روز، یک قاعده کلی است که در هر کسبوکار و صنعتی عمومیت دارد اما گاهی ارتقا و تحول، دیگر یک انتخاب نیست؛ بلکه یک ضرورت است که حفظ بقا و استمرار فعالیتها، تنها در سایه پذیرفتن آن میسر میشود. درواقع بهدلیل وقوع برخی رویدادها که به تغییر زمینهها و شرایط در یک مقطع زمانی میانجامد، پذیرش وضعیت موجود و واکنش بهموقع، با رویکرد همسو شدن با شرایط جدید، امری ناگزیر مینماید.
چندماهی میشود که جهانیان، از هر ملیت و هر زبانی، با یک عامل تغییر مهم مواجه شدهاند که بدون شک میتوان آن را در ردیف عواملی چون جنگهای جهانی قرار داد؛ عاملی بهنام «پاندمی کرونا.»
در رویارویی با شیوع ویروس کووید19، صنعت نشر نیز بهعنوان یک جبهه فرهنگی-اقتصادی ویژه در اتمسفر مسائل اجتماعی کشورهای مختلف، دستخوش شرایط ویژهای شد. کاهش مراجعه به کتابفروشیها و کتابخانهها، افت آمارهای فروش فیزیکی کتاب، لغو رویدادهای بینالمللی همچون نمایشگاههای کتاب، به تعویق افتادن جلسات مشارکت و واگذاری نشر در سطوح بینالمللی و چندینوچند تغییر اجباری دیگر، شرایط را برای این صنعت، سخت و سختتر کردهاست. قدر مسلم است که در این رویارویی، آنها که آمادهتر بودند و با اصلاح و بهروزرسانی فرآیندهای قدیمی، به راهکارهای دوراندیشانهتری اتکا داشتند، در پذیرش و هماهنگ شدن با شرایط پیشآمده، با مشکلات و خسارتهای کمتری روبهرو شدند اما ضرورت تغییر و تحول برای سیستمهای سنتیتر، بیش از پیش محسوس میشود.
اگر نشر الکترونیک کتابها، تا پیش از این یک انتخاب ساده و چهبسا ناکارآمد و بیاثر قلمداد میشد، با وضع پروتکلهای بهداشتی و پایین آمدن آمار خریدهای حضوری و چهرهبهچهره، در حال تبدیل شدن به یک ضرورت و پیشفرض برای استمرار فعالیت است. اگر تا پیش از این، ایجاد سامانههای ثبت سفارش و فروش در فضای مجازی، یک امکان تلقی میشد؛ امروز کتابفروشان باسابقه نیز ضرورت ورود به این حوزه را با پوست و استخوان حس کردهاند.
درمجموع میتوان این باور را تصدیق کرد که کرونا، نهتنها ضرورتهای خاص خودش را بر جوامع و لایههای مختلف اجتماعی دیکته کردهاست؛ بلکه ضروتهای زمینهای دیگری را نیز که تاکنون کمتر به آنها توجه میشده، اینبار با قطعیت بیشتری مطرح میکند. اگر بخواهیم یک دستهبندی کلی از این عوامل داشته باشیم، شاید بشود به تفکیک سنتی یا مدرن بودن بسنده کرد. عبور از محدودیتهای سنتی و فرآیندهای مبتنی بر سنت و عرف در بازار کتاب، در هر دورهای بهعنوان یک مطالبه جدی، مطرح بوده اما بهنظر میرسد امروز دیگر دلکندن از شاخصهها و رویههای سنتی در این حوزه و تجربه کردن راهکارها و مسیرهای تازه، برای تکتک حلقههای فعال در این صنعت، حکم شرط بقا را دارد. این وضعیت را میتوان در نیاز مفرط به ارزیابی بازار، مخاطبشناسی و نیازسنجی گروههای مختلف مخاطبان، به وضوح دنبال کرد. دیگر دوره گزینشهای عرفی و سرمایهگذاریهای بیمحابا گذشته است و ناشری که بخواهد همچنان بر پایه تصورات و حدسیات خود از بازار، به انتشار عناوین و تعیین شمارگان برای آنها دست بزند، محکوم به شکست است. این مصداق را میتوان به سایر فرآیندهای دخیل در تولید کتاب نیز تسری داد؛ مثلاً فرآیند قیمتگذاری کتاب که همیشه با فرمولهای عرفی انجام میشد، امروز نیازمند فرآیندهای بهروز و جدی در قالب حسابرسیهای صنعتی و مطالعه بازار است. دیگر وقت آن رسیده که ناشران بخش روابطعمومی را به دوایر مرکز نشر خود اضافه و با استخدام مشاوران در حوزه تبلیغات و بازاریابی، ارکان نشر خود را دستخوش تغییر و تحول کنند. ورود بخش قابل توجهی از ناشران به حوزه تولید محتوا و تبلیغات که در قالبهایی چون تولید و انتشار ویدیو، تیزر، کلیپ و... در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی قابل رهگیری است، گواه روشنی است بر این ضرورت.
حتماً در مواجهه با بحرانهای مختلف -و بحران جاری کرونا- با تعابیر امیدبخشی همچون تبدیل تهدید به فرصت یا باز شدن یک در رستگاری بهدنبال بسته شدن هزار و یک در و... برخورد داشتهاید. این رفتار قابل تحسین، در فرهنگ ایران و ایرانی نهادینه شده و چه خوب که در شرایط کنونی نیز از آنها بیبهره نمانیم؛ حالا که کرونا به انحای مختلف، راه را بر ما بسته و شرط و شرایط پیچیده و دشواری را برای تداوم و بقا تعریف کردهاست، چهبسا پذیرش این شروط به قیمت متحول کردن فرآیندهای مستهلک و زیانده، حکم همان فرصتی را داشته باشد که باید آن را از دل تهدیدها بیرون کشید: تحول به شرط پیشرفت؛ بهشرط بقا.
روزنامهنگار
پیشرفت و بهینهسازی فرآیندهای تولید و خدماترسانی متناسب با تازهترین دستاوردهای بشری در حوزه تکنولوژی و متدهای روز، یک قاعده کلی است که در هر کسبوکار و صنعتی عمومیت دارد اما گاهی ارتقا و تحول، دیگر یک انتخاب نیست؛ بلکه یک ضرورت است که حفظ بقا و استمرار فعالیتها، تنها در سایه پذیرفتن آن میسر میشود. درواقع بهدلیل وقوع برخی رویدادها که به تغییر زمینهها و شرایط در یک مقطع زمانی میانجامد، پذیرش وضعیت موجود و واکنش بهموقع، با رویکرد همسو شدن با شرایط جدید، امری ناگزیر مینماید.
چندماهی میشود که جهانیان، از هر ملیت و هر زبانی، با یک عامل تغییر مهم مواجه شدهاند که بدون شک میتوان آن را در ردیف عواملی چون جنگهای جهانی قرار داد؛ عاملی بهنام «پاندمی کرونا.»
در رویارویی با شیوع ویروس کووید19، صنعت نشر نیز بهعنوان یک جبهه فرهنگی-اقتصادی ویژه در اتمسفر مسائل اجتماعی کشورهای مختلف، دستخوش شرایط ویژهای شد. کاهش مراجعه به کتابفروشیها و کتابخانهها، افت آمارهای فروش فیزیکی کتاب، لغو رویدادهای بینالمللی همچون نمایشگاههای کتاب، به تعویق افتادن جلسات مشارکت و واگذاری نشر در سطوح بینالمللی و چندینوچند تغییر اجباری دیگر، شرایط را برای این صنعت، سخت و سختتر کردهاست. قدر مسلم است که در این رویارویی، آنها که آمادهتر بودند و با اصلاح و بهروزرسانی فرآیندهای قدیمی، به راهکارهای دوراندیشانهتری اتکا داشتند، در پذیرش و هماهنگ شدن با شرایط پیشآمده، با مشکلات و خسارتهای کمتری روبهرو شدند اما ضرورت تغییر و تحول برای سیستمهای سنتیتر، بیش از پیش محسوس میشود.
اگر نشر الکترونیک کتابها، تا پیش از این یک انتخاب ساده و چهبسا ناکارآمد و بیاثر قلمداد میشد، با وضع پروتکلهای بهداشتی و پایین آمدن آمار خریدهای حضوری و چهرهبهچهره، در حال تبدیل شدن به یک ضرورت و پیشفرض برای استمرار فعالیت است. اگر تا پیش از این، ایجاد سامانههای ثبت سفارش و فروش در فضای مجازی، یک امکان تلقی میشد؛ امروز کتابفروشان باسابقه نیز ضرورت ورود به این حوزه را با پوست و استخوان حس کردهاند.
درمجموع میتوان این باور را تصدیق کرد که کرونا، نهتنها ضرورتهای خاص خودش را بر جوامع و لایههای مختلف اجتماعی دیکته کردهاست؛ بلکه ضروتهای زمینهای دیگری را نیز که تاکنون کمتر به آنها توجه میشده، اینبار با قطعیت بیشتری مطرح میکند. اگر بخواهیم یک دستهبندی کلی از این عوامل داشته باشیم، شاید بشود به تفکیک سنتی یا مدرن بودن بسنده کرد. عبور از محدودیتهای سنتی و فرآیندهای مبتنی بر سنت و عرف در بازار کتاب، در هر دورهای بهعنوان یک مطالبه جدی، مطرح بوده اما بهنظر میرسد امروز دیگر دلکندن از شاخصهها و رویههای سنتی در این حوزه و تجربه کردن راهکارها و مسیرهای تازه، برای تکتک حلقههای فعال در این صنعت، حکم شرط بقا را دارد. این وضعیت را میتوان در نیاز مفرط به ارزیابی بازار، مخاطبشناسی و نیازسنجی گروههای مختلف مخاطبان، به وضوح دنبال کرد. دیگر دوره گزینشهای عرفی و سرمایهگذاریهای بیمحابا گذشته است و ناشری که بخواهد همچنان بر پایه تصورات و حدسیات خود از بازار، به انتشار عناوین و تعیین شمارگان برای آنها دست بزند، محکوم به شکست است. این مصداق را میتوان به سایر فرآیندهای دخیل در تولید کتاب نیز تسری داد؛ مثلاً فرآیند قیمتگذاری کتاب که همیشه با فرمولهای عرفی انجام میشد، امروز نیازمند فرآیندهای بهروز و جدی در قالب حسابرسیهای صنعتی و مطالعه بازار است. دیگر وقت آن رسیده که ناشران بخش روابطعمومی را به دوایر مرکز نشر خود اضافه و با استخدام مشاوران در حوزه تبلیغات و بازاریابی، ارکان نشر خود را دستخوش تغییر و تحول کنند. ورود بخش قابل توجهی از ناشران به حوزه تولید محتوا و تبلیغات که در قالبهایی چون تولید و انتشار ویدیو، تیزر، کلیپ و... در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی قابل رهگیری است، گواه روشنی است بر این ضرورت.
حتماً در مواجهه با بحرانهای مختلف -و بحران جاری کرونا- با تعابیر امیدبخشی همچون تبدیل تهدید به فرصت یا باز شدن یک در رستگاری بهدنبال بسته شدن هزار و یک در و... برخورد داشتهاید. این رفتار قابل تحسین، در فرهنگ ایران و ایرانی نهادینه شده و چه خوب که در شرایط کنونی نیز از آنها بیبهره نمانیم؛ حالا که کرونا به انحای مختلف، راه را بر ما بسته و شرط و شرایط پیچیده و دشواری را برای تداوم و بقا تعریف کردهاست، چهبسا پذیرش این شروط به قیمت متحول کردن فرآیندهای مستهلک و زیانده، حکم همان فرصتی را داشته باشد که باید آن را از دل تهدیدها بیرون کشید: تحول به شرط پیشرفت؛ بهشرط بقا.
شماره جدید «فصلنامه تئاتر» منتشر شد
هفتاد و هشتمین شماره «فصلنامه علمی ـ پژوهشی تئاتر» با سردبیری سیدمصطفی مختاباد زیر نظر دفتر پژوهش و انتشارات نمایش منتشر شد. در شماره هفتاد و هشتم فصلنامه «علمی- پژوهشی تئاتر» شش مقاله به چاپ رسیده که به عنوان مثال پیام فروتن یکتا و مولود رضوانی درباره نقش واقعیت مجازی و افزوده در طراحی صحنه تئاتر و اینکه آیا فناوری دیجیتال باعث ارتقا و رشد تئاتر و صحنهپردازی آن میشود؟ نوشتهاند و رضا دادویی، یعقوب آژند و حمیدرضا بُسحاق هم درباره مفهوم هویت در نمایشنامه «آی باکلاه، آی بیکلاه» اثر غلامحسین ساعدی از منظر تئوری بازتاب مقالهای را قلمی کردهاند. «شخصیت پردازیِ غیرِمستقیمِ» ضدقهرمانان در فرآیند اقتباس از اسطوره «الکترا» (در تراژدیهای آیسخولوس، سوفوکل و اوریپید) را هم عطاالله کوپال و صبوره رنگرز نوشتهاند و فاطمه (آتوسا) راستییگانه مقالهای از اسلاوی ژیژک ترجمه کرده با عنوان مطالعه رویکرد انتقادی و اصلاحگرایانه درام گروتسک در نمایشنامه «بر پهنه دریا». بررسی جامعهشناسانه نمایشنامه «آهسته با گل سرخ» اثر اکبر رادی با تکیه بر آرای لوسین گلدمن به نویسندگی نیلوفر زارع و اعظم راودراد، مطالعه تعزیه زنانه؛ نخستین تجربههای نمایش زنان ایرانی به نویسندگی دکتر حسن ذوالفقاری مسلم نادعلیزاده بخشهای دیگری از فصلنامه تئاتر هستند که میتوان گفت مجموعهای قابل مطالعه و تأمل را پیش روی مخاطبان و علاقهمندان خاص تئاتر قرار داده است. شماره 78 «فصلنامه تئاتر» ویژه پاییز 1398 و با بهای دوازده هزار تومان برای علاقهمندان حوزه تئاتر منتشر و توزیع شده است.
به نام تاریخ
17 آبان
233 روز از سال گذشته است و بد نیست در این چند روز پر خبر و پر التهاب با مرور زندگی و آثار چهرههای فرهنگی و هنری ایران و جهان کمی حال و هوایمان را عوض کنیم.
تولدها
آلبر کامو: نویسنده و فیلسوف مشهور جهان سال 1913 در چنین روزی به دنیا آمد. آلبر کامو پس از گرفتن لیسانس فلسفه مدتی به عنوان خبرنگار در روزنامههای مختلف کار کرد و مقالههایی علیه استعمارگران نوشت. سال 1942 اولین اثرش را به نام «بیگانه» منتشر کرد که مشهورترین اثرش هم محسوب میشود و کتاب پرفروشی هم بود. اما «طاعون» دومین اثر او که در سال 1947 منتشر شد پرفروشترین کتاب سال فرانسه لقب گرفت. پس از آن نمایشنامه «عادلها» را نوشت و سال 1951 هم اولین اثر فلسفیاش را با نام «انسان طاقی» منتشر کرد. کتابهای «سقوط»، «مرگ خوش» و «آدم اول» و نمایشنامههای «کالیگولا»، «مرثیهای برای راهبه»، «سوء تفاهم»، «حکومت نظامی» و «دادگستران» از آثار مشهور آلبر کامو است. او مقاله فلسفی «افسانه سیزیف» را هم در سال 1942 نوشت و منتشر کرد که جریانساز شد. کامو سال 1957 جایزه نوبل ادبیات را گرفت و سال 1960 درگذشت.
هادی اسلامی: بازیگر سینما و تلویزیون ایران سال 1318 متولد شده بود. هادی اسلامی از دبیرستان تئاتر بازی میکرد و پس از پایان دبیرستان نمایشنامه «زیرگذر لوطی صالح» را نوشت و کارگردانی کرد که موفقیت زیادی برایش همراه داشت. پس از فارغ التحصیلی از دانشکده تئاتر در نمایش «روسری قرمز» بازی کرد و کارش به صورت جدی آغاز شد. او تا زمان انقلاب اسلامی در تئاتر بازی میکرد و از سال 1358 با فیلم «دست شیطان» کار در سینما را هم آغاز کرد. پس از آن هادی اسلامی در فیلمهای «موج طوفان»، «مرگ سفید»، «ملخ زدگان»، «مترسک»، «اتوبوس»، «آوار»، «جهیزیهای برای رباب»، «شاخههای بید»، «خواستگاری»، «دل نمک»، «ساده لوح» و «مستأجر» بازی کرد که برای بازی در فیلم «اتوبوس» جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره فیلم فجر گرفت. او در سریالهای «هشت بهشت»، «روزگار وصل» و «سمک عیار» هم بازی کرده بود و بازیاش در «مرغ حق» در نقش سید حسن مدرس بسیار مورد توجه قرار گرفت. اسلامی سال 1372 درگذشت.
هرمز وحید گرافیست و پیشگام کتابآرایی در ایران، سعید امیرسلیمانی بازیگر، حسین کریمان نویسنده و لغت شناس، پائولو تاویانی فیلمساز ایتالیایی، پیتر وایس نمایشنامهنویس آلمانی، مرتضی امیری اسفندقه شاعر، فرهاد اکبرزاده داستان نویس، ابوالقاسم مبرهن داستاننویس و شهرام شکیبا طنزپرداز و مجری هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
محمدعلی جمالزاده: پدر داستان کوتاه فارسی سال 1376 در چنین روزی درگذشت. محمدعلی جمالزاده سال 1270 به دنیا آمد و میشود گفت بیشتر زندگی او در خارج از ایران گذشت اما او اشراف کاملی بر زبان و ادبیات فارسی داشت که همین باعث موفقیت آثارش شد. سال 1300 اولین کتابش با نام «یکی بود، یکی نبود» منتشر شد که یکی از داستانهای آن یعنی «فارسی شکر است» را نخستین داستان کوتاه فارسی به شیوه غربی میدانند. پس از آن داستانهای «عمو حسینعلی»، «سر و ته یه کرباس»، «دارالمجانین»، «صندوقچه اسرار»، «تلخ و شیرین»، «قصههای کوتاه برای بچههای ریش دار»، «صحرای محشر» و «هفت کشور» را نوشت و منتشر کرد. جمالزاده کتابهایی در زمینه تاریخ و ادبیات مانند «گنج شایان»، «تاریخ روابط روس با ایران»، «بانگ نای»، «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» و «فرهنگ لغات عوامانه» و آثاری سیاسی و اجتماعی مانند «آزادی و حیثیت انسانی»، «خاک و آدم»، «خلقیات ما ایرانیان» و «تصویر زن در فرهنگ ایران» دارد.
استیو مک کوئین: بازیگر امریکایی سال 1970 درگذشت. استیو مک کوئین متولد سال 1930 بود و پس از تحصیل در رشته بازیگری و تبدیل شدن به یک موتورسوار حرفه ای در فیلمهایی مانند «کسی آن بالا ما را دوست دارد»، «هیچ وقت یک غریبه را دوست نداشته باش» و «حباب» بازی کرد اما او با بازی در فیلم وسترنی «سرنوشت ولز فارگو» به شهرت رسید و در سال 1960 با بازی در فیلم «هیچ وقت کم نرو» تحسین شد. «هفت دلاور» و «فرار بزرگ» دیگر آثار موفق استیو مک کوئین بودند و با بازی در «نوادا اسمیث» جایزه اسکار را گرفت. او با بازی در فیلم «گریز» گران ترین بازیگر جهان شد و پس از آن بازیاش در «پاپیون» مورد تحسین قرار گرفت.
کریم کشاورز مترجم و داستاننویس، محسن آراسته بازیگر، لئونارد کوهن خواننده و ترانه سرای کانادایی، رضا حاجیان هنرور و مجید اوجی نویسنده و تهیهکننده هم در چنین روزی درگذشتند.
عکس نوشت
فیلم «مردی بدون سایه» ساخته علیرضا رئیسیان در جشنوارههای بارسلونا و مالزی به نمایش درمیآید. هشتمین دوره جشنواره فیلمهای آسیایی بارسلونا از دیروز شروع شد و «مردی بدون سایه» در بخش نمایشهای ویژه این جشنواره حضور دارد. در جشنواره بینالمللی فیلم مالزی هم که از ۱۵ تا ۲۰ آذرماه برگزار میشود این فیلم در بخش سینمای جهان رقابت می کند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ساخت سردیس را به حرفهایها بسپارید
-
برنامه ملی برای نجات موسیقی
-
شهروند مجـــازی
-
صنعت نشر و تحولات اجباری
-
شماره جدید «فصلنامه تئاتر» منتشر شد
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین