ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در گزارش «ایران» بررسی شد
چهره بدون تحریم صنعت نفت ایران
عطیه لباف
خبرنگار
دهههاست که صنعت نفت ایران درگیر تحریم است. تحریم هم از نوع خارجی و هم داخلی؛ و به واسطه همین فشارهای داخلی و خارجی نتوانسته به جایگاهی که شایسته آن است، برسد. اما سؤال اینجاست؛ اگر تحریمها نبود، امروز چهره صنعت نفت کشور چگونه بود؟ ایران چه نقشی در جهان انرژی بازی میکرد و اقتصاد آن چه شرایطی داشت؟
وضعیت کنونی صنعت نفت
صنعت نفت ایران در حال حاضر از نظر کمی چنین تعریف میشود: ظرفیت تولید حدود 4 میلیون بشکه نفت خام در روز و تولید واقعی 2.3 میلیون بشکه در روز (بر مبنای گزارش منابع ثانویه و اوپک) که حدود 1.7 میلیون بشکه در روز از این تولید در داخل پالایش و مصرف میشود؛ ظرفیت تولید یک میلیارد متر مکعب گاز در هر روز که کمتر از 100 میلیون مترمکعب آن صادر میشود؛ ظرفیت تولید 100 میلیون تن محصول پتروشیمی که اغلب مواد اولیه و بالادستی هستند و هنوز زنجیره تولیدات کامل نشده است؛ ظرفیت پالایش 2 میلیون و 300 هزار بشکه فرآوردههای نفتی در هر روز که بخشی از پالایشگاههای کشور همگام با پیشرفت فناوری جهان به روز نشدهاند.
اما از نظر کیفی، شرایط سختتر میشود؛ برای مثال هنوز میانگین ضریب بازیافت نفت خام حدود 25درصد است و در برخی از میادین این رقم به 5 الی 10 درصد نیز میرسد؛ در حالی که در کشوری مانند عربستان این رقم به بیش از 50 درصد میرسد. باید در نظر داشت که هر یک درصد افزایش ضریب بازیافت از مخازن نفت به معنی افزایش ظرفیت تولید 8 میلیارد بشکه نفت برای ایران است. در صنعت گاز نیز بزودی افت تولید از میادینی مانند پارس جنوبی شدت میگیرد و ممانعت از این افت تولید گاز نیازمند سرمایه و تکنولوژی است. هدرسوزیها و کیفیت پایین برخی از محصولات پالایشگاهی را به سبب نبود همین تکنولوژی و سرمایه اگر کنار بگذاریم، موضوع نقش ایران در منطقه و جهان نیز یک مسأله دیگر است که قرار بود هاب انرژی منطقه باشد؛ اما در حال حاضر نه تنها موفقیتآمیز نبوده بلکه مبادلاتی مانند سوآپ نیز که در گذشته بود، کنار گذاشته شده است.
اگر تحریم نبود...
کارشناسان بر این باورند که چهره صنعت نفت ایران در صورت نبود تحریمهای خارجی، تخصصگرایی و تلاش برای حداکثرسازی منافع ملی تغییر قابل ملاحظهای داشت؛ چرا که ظرفیتهای بالایی در بخش نفت کشور وجود دارد. از جمله ظرفیت افزایش تولید تا ارقامی در حدود 7.5 میلیون بشکه در روز؛ صادرات بیش از 4 میلیون بشکه نفت خام در هر روز؛ صادرات بیش از 300 میلیون مترمکعب گاز در هر روز (البته با مدیریت مصرف داخلی) و رسیدن به جایگاه نخست منطقه در صنعت پتروشیمی.
به عبارتی اگر در تمام این سالها صنعت نفت ایران درگیر تحریمهای ظالمانه نبود و در داخل نیز به صورت تخصصی به توسعه صنعت نفت کشور پرداخته میشد، امروز ایران میتوانست بازیگر اصلی و هاب انرژی منطقه باشد. شرایطی که جهان را به ایران وابسته و هر فشار خارجی را حذف میکرد.
در اینباره نرسی قربان، کارشناس ارشد انرژی به «ایران» توضیح میدهد: «ایران در چند دهه اخیر به واسطه تحریمها فرصتهای بینظیر جذب سرمایه خارجی و به روز کردن تکنولوژیها در صنعت نفت و اشتغالزایی را از دست داد. ایران میتوانست بازیگر برتر منطقه در زمینه انرژی باشد؛ اما به واسطه تحریمها شرکتهای بینالمللی مجبور شدند که از این صنعت جذاب و بازار بزرگ چشمپوشی کنند و به سراغ کشورهای همسایه بروند.»
او ادامه میدهد: «شاید بتوان گفت که بیشترین سود را از تحریمهای ایران، همین کشورهای منطقه کردهاند. از جمله ترکیه، عربستان و امارات که فرصتهای ایران را در اختیار گرفتند. برای مثال پس از انقلاب شرکت شل به دنبال سرمایهگذاری در زمینهGTL (فرایند تبدیل گاز طبیعی خام به هیدروکربنهای مایع با ارزش) بودند و کار در حال شروع بود اما با سد تحریمها مواجه و مجبور شدند که در قطر سرمایهگذاری کنند. آنها بیش از 20 میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنعت گاز قطر انجام دادند و به دنبال همین سرمایهگذاریها امروز قطر یکی از بزرگترین صادرکنندگان گاز جهان است.
قربان با اشاره به اینکه برخی بر توسعه صنعت نفت با سرمایه داخلی اصرار دارند، اذعان میکند: «بارها تکرار کردهام؛ برای کشوری مثل ایران حتی یک دلار نباید صرف توسعه صنعت نفت و گاز کرد. آنقدر صنعت نفت و گاز ایران جذاب است که شرکتهای بینالمللی بیایند و سرمایهگذاری کنند و از سرمایهگذاری آنها ما بیشترین سود را ببریم. در دنیا نیز چنین است، دارندگان منابع هیدروکربوری سرمایهگذاری در زنجیره تولیدات این محصولات را به شرکتهای بینالمللی واگذار میکنند. دولت تنها باید در بخشهایی مانند تعلیم و تربیت و بهداشت که خارجیها حاضر به سرمایهگذاری در آن نیستند هزینه کند. اگر ما احساس میکنیم که در صورت حضور خارجیها در صنعت نفت زیان میبینیم، این نشاندهنده ضعف ما در عقد قرارداد است. اما اگر نحوه انعقاد یک قرارداد خوب را بلد هستیم؛ دیگر نیازی نیست که نگران باشیم؛ البته متأسفانه تحریمها این فرصت را از ما گرفته است.»
این کارشناس ارشد انرژی با اشاره به اینکه ذخایر نفتی اغلب بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان از ایران کمتر است و چندین برابر تولید دارند توضیح میدهد: «برای مثال امریکا یکسوم ذخایر نفتی ایران را در اختیار دارد و 3 برابر تولید میکند، یا روسیه با ذخایر نفتی کمتر، 3 برابر ایران تولید دارد. این نشاندهنده ظرفیتهایی است که به دلیل تحریمها و مدیریت نادرست از دست دادهایم. ایران میتوانست ظرفیت تولیدی بیش از 7 میلیون بشکه در روز داشته باشد.»
به گفته قربان، جنگ، تحریم و نبود تخصصگرایی و تلاش برای حداکثرسازی منافع ملی در برخی از دورههای زمانی مانع از آن شده که ایران هاب انرژی منطقه شود و اقتصادش حرف اول را در منطقه بزند. اما با فکر خوب و تعامل جهانی این پتانسیل در صنعت نفت ایران وجود داشت. او با اشاره به اینکه برنامه این بود که 20 نیروگاه اتمی در حاشیه خلیج فارس دایر و با برق آن آب شیرین تولید کنیم؛ توضیح میدهد: «آن زمان میتوانستیم، آب شیرین از آبادان تا چابهار را تأمین و حتی به کشورهای منطقه صادرات داشته باشیم. اما این فقط نبود، ایران میتوانست تأمین کننده بخش قابل توجهی از گاز و برق اروپا باشد. آن زمان که صحبت از صادرات گاز ایران به اروپا بود اصلاً روسیه در معادلات نبود یا در مورد پتروشیمی میتوانستیم حداقل در سطح عربستان باشیم؛ اما تحریمها و نبود اراده جمعی این اجازه را نداد و حالا هم باید مانند یک دوندهای که عقب مانده است با سرعت بیشتری بدویم که لازمه آن حکمرانی خوب و تعامل با جهان است.»
فرصت محدود برای بازسازی
جهان در مرحله گذار انرژی است و تا 2050 میلادی احتمالاً سبد تأمین سوخت جهان تغییر خواهد کرد. به همین خاطر زمان برای جبران چند دهه عقبماندگی در صنعت نفت ایران بسیار محدود است.
در اینباره فریدون برکشلی تحلیلگر و کارشناس ارشد انرژی به «ایران» میگوید: «سالهاست که صنعت نفت ایران تحت تحریم دائمی است. تحریم خارجی یا خود تحریمی. اولین تحریم را کارتر در اردیبهشت ۱۳۵۸ اعمال کرد. اما متضرر اصلی خود امریکا بود که از صنعت نفت ایران، بیبهره ماند. شرکتهای نفتی امریکایی خیلی عصبانی بودند. بازی را عملاً به اروپا واگذار کرده بودند. اما بعدها مشکل تحریم امریکا، از دو مقطع جدی و خطرناک شد. نخست، تحریم شورای امنیت و دوم تحریمهای ثانویه CATSA. در تحریم ثانویه کشورها ، شرکتها و افراد طرف قرارداد با ایران را هم تحریم کردند. این دو تحریم، کانونی ترین، محورهای تحریم نفتی ایران بودند.»
او توضیح میدهد: «اما در شرایط غیرتحریم یا شرایط تحریمهای کماثرتر نیز ما تلاشی برای جذب سرمایه و برقراری رابطه درازمدت با سایر کشورها و شرکتها نداشتیم؛ در حالی که بارها گفتهام؛ صنعت نفت، ماهیت بینالمللی دارد. در انزوا بسیار دشوار، حرکت مثبتی دارد. این یک فرهنگ اقتصادی نهادینه شده است. تقریباً نیم قرن اخیر، ایران همیشه در ردههای آخر جذب سرمایهگذاری بوده است؛ در حالی که هیچ صنعت نفتی در انزوا رشد نکرده است. این بدان معنی نیست که صنعت نفت را با نگاه استراتژیک داخلی توسعه ندهیم. اما باید در باشگاه جهانی نفت حضور داشت.» برکشلی در ادامه میگوید: «اما مطمئن هستم که از فردای رفع تحریمها، مقابله با حضور شرکتهای شروع میشود و این بحث خود تحریمی کار است. بینالمللی شدن صنعت نفت، دو طرفه است. این همه شرکتهای مهم و قدرتمند داخلی ما، آیا تا به حال، یک مناقصه جهانی را برنده شدهاند. گرفتن مفت و مجانی پروژههای داخلی که هنر نیست، در فضای بینالمللی در یک مناقصه جهانی حتی نمیتوانند واجد شرایط شرکت در مناقصه شوند.»
رئیس دفتر مطالعات انرژی وین با بیان اینکه در ایران شرکت ملی نفت نداریم و در اصل شرکت دولتی نفت داریم؛ توضیح میدهد: «اصلاً اصول یک شرکت ملی را نمیتوان دید. شرکتی داریم که فقط باید خرج مملکت را بدهد، مثل پدری که تنها وظیفهاش، خرجی دادن است و خودش اصلاً اهمیتی ندارد.»
برکشلی با تأکید بر فرصت اندک باقیمانده ادامه میدهد: «بدون تحریم بینالمللی و خودتحریمی و با حکمرانی خوب، ایران میتواند یک بازیگر انرژی مهم و قدرتمند باشد. سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی و دانش فنی، تعیینکننده است. با توجه به ذخایر نفتی موجود و با ارتقای ضریب بازیافت، امکان افزایش تولید نفت خام در سطح ۷ میلیون بشکه در روز، میسر است. درمورد گاز نیز شرایط خوب نیست. ما طی ۱۰ سال آینده دو رقیب قدرتمند یعنی قطر و روسیه را داریم. البته قطر در ال.ان.جی قدرتمند است و بنابراین رقیب اصلی ایران نیست. اما در خط لوله که به نظر بنده برای ایران حیاتی است و امنیت ملی ما را به طور جدی، ارتقا میدهد، باید به نوعی رقیب روسیه شویم که البته تعجب نمیکنم که اگر گاز ایران، عزم بازارهای اروپا داشته باشد، روسیه به طور جدی مقابله می کند.»
برکشلی با بیان اینکه تحت شرایط موجود فقط ناچاریم که ظرفیت تولید را برای مصرف داخلی، تقویت کنیم؛ اظهار میکند: «اما در پتروشیمی، حد ایران، سقف آسمان است که واقعاً برای آن تکنولوژی بینالمللی لازم داریم. مصرف نفت و گاز به عنوان سوخت، در ۲۰ سال آینده، رشد مهمی نخواهد داشت. اما رشد مصرف متوجه پتروشیمی میشود. در این زمینه مادر تکنولوژی، امریکا و اروپا هستند. با چین و روسیه، پتروشیمی ایران موفق نخواهد شد.» او پیش نیاز جبران عقبماندگی صنعت نفت ایران را حکمرانی خوب، سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی معرفی میکند و میگوید: نگاه به توسعه، باید امروزی شود. تفکر قرن بیستمی و بلکه قرن نوزدهمی پاسخگو نیست.
از میانهها، راه را کج رفتیم
اما چرا اینقدر تحریمها روی صنعت نفت ایران تأثیر داشت؟ اصلاً چرا غربیها صنعت نفت را برای تحریم انتخاب کردند؟ تحریمی که امروز فقط فروش نفت را در برنمیگیرد و دامنه آن از حمل و بیمه تا بازگشت منابع حاصل از فروش و سرمایهگذاری خارجی را شامل میشود.
محمود خاقانی کارشناس بینالملل نفت نیز در این باره به «ایران» توضیح میدهد: «صنعت نفت ایران وقتی که انقلاب شد با یک شوک مواجه شد. وقتی که فرانسه برای اولین بار هواپیما و موشک به عراق داد و عراق بواسطه آن به پایانه نفتی ما در خارک و اهدافی دیگر نظیر چاه شماره 3 نوروز حمله کرد و این چاه در خلیج فارس شروع به نشت کرد، ما دنبال آوردن متخصص خارجی بودیم که با این نشت نفت مقابله کنیم. اما درخواستها از جمله در بحث دستمزد و نوع ارائه درخواست برای ایران قابل قبول نبود و خودمان دست به کار شدیم که موفقیتآمیز نیز بود.» او ادامه میدهد: «در حال طی کردن مسیر بودیم و نسبتاً موفق هم عمل میکردیم اما از سال 84 به بعد و آمدن مجلس هفتم شرایط تغییر کرد. این مجلس در حال برنامه ریزی برای زمینهسازی یک دولت بود و میخواست دولتی روی کار باشد که خودش میخواهد. اجازه اصلاحات از جمله در مورد قیمت فرآوردههای نفتی را نداد. به مرور طی خصوصی سازیهای نادرست، بخش خصوصی قدرتمندی که در صنعت نفت در حال شکلگیری بود نابود شد و خصولتیهایی روی کار آمدند که توجهی به منافع ملی نداشتند و تنها منافع فردی و گروهی را اصل قرار میدادند. عدهای هم با کاغذ پاره دانستن تحریمها و دامن زدن به تنشها، موجبات توقف همکاریهای بینالمللی را فراهم کردند. تازه داشتیم روی پای خودمان میایستادیم اما شعارزدگی ناگهان همه چیز را تغییر داد. حتی شرکتهای بینالمللی دیگر حاضر به سرمایهگذاری و همکاری با ایران نبودند که در طی این همکاریها تبادل اطلاعات انجام شود.»
خاقانی با اشاره به رشد نجومی کارکنان صنعت نفت در حالی که ظرفیت تولید مدام در حال کاهش بود؛ میگوید: «اگر فشارهای خارجی و اشتباهات داخلی نبود، ایران بدون تردید حرف اول را در صنعت نفت و گاز منطقه میزد. امروز حداقل 4 میلیون بشکه صادرات نفت خام داشت و در صنعت گاز کاملاً توسعه یافته و از صادرکنندگان مؤثر بازار بود. متأسفانه شعارهایی دادیم که درست نبود. مثل بیاثر دانستن تحریم یا اینکه میگفتند «آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدان شما پاره شود». میگفتند ما تحریمها را دور میزنیم. غافل از اینکه دورزدن تحریمها خود سرآغاز فساد است و مشکلات را مضاعف میکند. اما دشمن میدانست که صنعت نفت چقدر برای ایران کلیدی است و چقدر اقتصاد ایران به آن به شکل مستقیم وابسته است.»
او در پایان با ترسیم یک چهره از صنعت نفت بدون تحریم میگوید: «ایران» برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت زیادی برای تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه داشت. از خط لوله گاز و ال ان جی گرفته تا سوآپ نفت و تبادلات برقی. صادرات نفت و گاز باید مطابق آن برنامه چندین برابر ظرفیت کنونی میشد. اما تحریم اجازه نداد و فرصتها را در اختیار دیگر بازیگران قرار داد. اکنون باید تا فرصت هست این بازی را برعکس کنیم. نباید به کاسبان تحریم اجازه بدهیم که با تضعیف منافع ملی تنها جیبهای خود را پر پول کنند.»
خبرنگار
دهههاست که صنعت نفت ایران درگیر تحریم است. تحریم هم از نوع خارجی و هم داخلی؛ و به واسطه همین فشارهای داخلی و خارجی نتوانسته به جایگاهی که شایسته آن است، برسد. اما سؤال اینجاست؛ اگر تحریمها نبود، امروز چهره صنعت نفت کشور چگونه بود؟ ایران چه نقشی در جهان انرژی بازی میکرد و اقتصاد آن چه شرایطی داشت؟
وضعیت کنونی صنعت نفت
صنعت نفت ایران در حال حاضر از نظر کمی چنین تعریف میشود: ظرفیت تولید حدود 4 میلیون بشکه نفت خام در روز و تولید واقعی 2.3 میلیون بشکه در روز (بر مبنای گزارش منابع ثانویه و اوپک) که حدود 1.7 میلیون بشکه در روز از این تولید در داخل پالایش و مصرف میشود؛ ظرفیت تولید یک میلیارد متر مکعب گاز در هر روز که کمتر از 100 میلیون مترمکعب آن صادر میشود؛ ظرفیت تولید 100 میلیون تن محصول پتروشیمی که اغلب مواد اولیه و بالادستی هستند و هنوز زنجیره تولیدات کامل نشده است؛ ظرفیت پالایش 2 میلیون و 300 هزار بشکه فرآوردههای نفتی در هر روز که بخشی از پالایشگاههای کشور همگام با پیشرفت فناوری جهان به روز نشدهاند.
اما از نظر کیفی، شرایط سختتر میشود؛ برای مثال هنوز میانگین ضریب بازیافت نفت خام حدود 25درصد است و در برخی از میادین این رقم به 5 الی 10 درصد نیز میرسد؛ در حالی که در کشوری مانند عربستان این رقم به بیش از 50 درصد میرسد. باید در نظر داشت که هر یک درصد افزایش ضریب بازیافت از مخازن نفت به معنی افزایش ظرفیت تولید 8 میلیارد بشکه نفت برای ایران است. در صنعت گاز نیز بزودی افت تولید از میادینی مانند پارس جنوبی شدت میگیرد و ممانعت از این افت تولید گاز نیازمند سرمایه و تکنولوژی است. هدرسوزیها و کیفیت پایین برخی از محصولات پالایشگاهی را به سبب نبود همین تکنولوژی و سرمایه اگر کنار بگذاریم، موضوع نقش ایران در منطقه و جهان نیز یک مسأله دیگر است که قرار بود هاب انرژی منطقه باشد؛ اما در حال حاضر نه تنها موفقیتآمیز نبوده بلکه مبادلاتی مانند سوآپ نیز که در گذشته بود، کنار گذاشته شده است.
اگر تحریم نبود...
کارشناسان بر این باورند که چهره صنعت نفت ایران در صورت نبود تحریمهای خارجی، تخصصگرایی و تلاش برای حداکثرسازی منافع ملی تغییر قابل ملاحظهای داشت؛ چرا که ظرفیتهای بالایی در بخش نفت کشور وجود دارد. از جمله ظرفیت افزایش تولید تا ارقامی در حدود 7.5 میلیون بشکه در روز؛ صادرات بیش از 4 میلیون بشکه نفت خام در هر روز؛ صادرات بیش از 300 میلیون مترمکعب گاز در هر روز (البته با مدیریت مصرف داخلی) و رسیدن به جایگاه نخست منطقه در صنعت پتروشیمی.
به عبارتی اگر در تمام این سالها صنعت نفت ایران درگیر تحریمهای ظالمانه نبود و در داخل نیز به صورت تخصصی به توسعه صنعت نفت کشور پرداخته میشد، امروز ایران میتوانست بازیگر اصلی و هاب انرژی منطقه باشد. شرایطی که جهان را به ایران وابسته و هر فشار خارجی را حذف میکرد.
در اینباره نرسی قربان، کارشناس ارشد انرژی به «ایران» توضیح میدهد: «ایران در چند دهه اخیر به واسطه تحریمها فرصتهای بینظیر جذب سرمایه خارجی و به روز کردن تکنولوژیها در صنعت نفت و اشتغالزایی را از دست داد. ایران میتوانست بازیگر برتر منطقه در زمینه انرژی باشد؛ اما به واسطه تحریمها شرکتهای بینالمللی مجبور شدند که از این صنعت جذاب و بازار بزرگ چشمپوشی کنند و به سراغ کشورهای همسایه بروند.»
او ادامه میدهد: «شاید بتوان گفت که بیشترین سود را از تحریمهای ایران، همین کشورهای منطقه کردهاند. از جمله ترکیه، عربستان و امارات که فرصتهای ایران را در اختیار گرفتند. برای مثال پس از انقلاب شرکت شل به دنبال سرمایهگذاری در زمینهGTL (فرایند تبدیل گاز طبیعی خام به هیدروکربنهای مایع با ارزش) بودند و کار در حال شروع بود اما با سد تحریمها مواجه و مجبور شدند که در قطر سرمایهگذاری کنند. آنها بیش از 20 میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنعت گاز قطر انجام دادند و به دنبال همین سرمایهگذاریها امروز قطر یکی از بزرگترین صادرکنندگان گاز جهان است.
قربان با اشاره به اینکه برخی بر توسعه صنعت نفت با سرمایه داخلی اصرار دارند، اذعان میکند: «بارها تکرار کردهام؛ برای کشوری مثل ایران حتی یک دلار نباید صرف توسعه صنعت نفت و گاز کرد. آنقدر صنعت نفت و گاز ایران جذاب است که شرکتهای بینالمللی بیایند و سرمایهگذاری کنند و از سرمایهگذاری آنها ما بیشترین سود را ببریم. در دنیا نیز چنین است، دارندگان منابع هیدروکربوری سرمایهگذاری در زنجیره تولیدات این محصولات را به شرکتهای بینالمللی واگذار میکنند. دولت تنها باید در بخشهایی مانند تعلیم و تربیت و بهداشت که خارجیها حاضر به سرمایهگذاری در آن نیستند هزینه کند. اگر ما احساس میکنیم که در صورت حضور خارجیها در صنعت نفت زیان میبینیم، این نشاندهنده ضعف ما در عقد قرارداد است. اما اگر نحوه انعقاد یک قرارداد خوب را بلد هستیم؛ دیگر نیازی نیست که نگران باشیم؛ البته متأسفانه تحریمها این فرصت را از ما گرفته است.»
این کارشناس ارشد انرژی با اشاره به اینکه ذخایر نفتی اغلب بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان از ایران کمتر است و چندین برابر تولید دارند توضیح میدهد: «برای مثال امریکا یکسوم ذخایر نفتی ایران را در اختیار دارد و 3 برابر تولید میکند، یا روسیه با ذخایر نفتی کمتر، 3 برابر ایران تولید دارد. این نشاندهنده ظرفیتهایی است که به دلیل تحریمها و مدیریت نادرست از دست دادهایم. ایران میتوانست ظرفیت تولیدی بیش از 7 میلیون بشکه در روز داشته باشد.»
به گفته قربان، جنگ، تحریم و نبود تخصصگرایی و تلاش برای حداکثرسازی منافع ملی در برخی از دورههای زمانی مانع از آن شده که ایران هاب انرژی منطقه شود و اقتصادش حرف اول را در منطقه بزند. اما با فکر خوب و تعامل جهانی این پتانسیل در صنعت نفت ایران وجود داشت. او با اشاره به اینکه برنامه این بود که 20 نیروگاه اتمی در حاشیه خلیج فارس دایر و با برق آن آب شیرین تولید کنیم؛ توضیح میدهد: «آن زمان میتوانستیم، آب شیرین از آبادان تا چابهار را تأمین و حتی به کشورهای منطقه صادرات داشته باشیم. اما این فقط نبود، ایران میتوانست تأمین کننده بخش قابل توجهی از گاز و برق اروپا باشد. آن زمان که صحبت از صادرات گاز ایران به اروپا بود اصلاً روسیه در معادلات نبود یا در مورد پتروشیمی میتوانستیم حداقل در سطح عربستان باشیم؛ اما تحریمها و نبود اراده جمعی این اجازه را نداد و حالا هم باید مانند یک دوندهای که عقب مانده است با سرعت بیشتری بدویم که لازمه آن حکمرانی خوب و تعامل با جهان است.»
فرصت محدود برای بازسازی
جهان در مرحله گذار انرژی است و تا 2050 میلادی احتمالاً سبد تأمین سوخت جهان تغییر خواهد کرد. به همین خاطر زمان برای جبران چند دهه عقبماندگی در صنعت نفت ایران بسیار محدود است.
در اینباره فریدون برکشلی تحلیلگر و کارشناس ارشد انرژی به «ایران» میگوید: «سالهاست که صنعت نفت ایران تحت تحریم دائمی است. تحریم خارجی یا خود تحریمی. اولین تحریم را کارتر در اردیبهشت ۱۳۵۸ اعمال کرد. اما متضرر اصلی خود امریکا بود که از صنعت نفت ایران، بیبهره ماند. شرکتهای نفتی امریکایی خیلی عصبانی بودند. بازی را عملاً به اروپا واگذار کرده بودند. اما بعدها مشکل تحریم امریکا، از دو مقطع جدی و خطرناک شد. نخست، تحریم شورای امنیت و دوم تحریمهای ثانویه CATSA. در تحریم ثانویه کشورها ، شرکتها و افراد طرف قرارداد با ایران را هم تحریم کردند. این دو تحریم، کانونی ترین، محورهای تحریم نفتی ایران بودند.»
او توضیح میدهد: «اما در شرایط غیرتحریم یا شرایط تحریمهای کماثرتر نیز ما تلاشی برای جذب سرمایه و برقراری رابطه درازمدت با سایر کشورها و شرکتها نداشتیم؛ در حالی که بارها گفتهام؛ صنعت نفت، ماهیت بینالمللی دارد. در انزوا بسیار دشوار، حرکت مثبتی دارد. این یک فرهنگ اقتصادی نهادینه شده است. تقریباً نیم قرن اخیر، ایران همیشه در ردههای آخر جذب سرمایهگذاری بوده است؛ در حالی که هیچ صنعت نفتی در انزوا رشد نکرده است. این بدان معنی نیست که صنعت نفت را با نگاه استراتژیک داخلی توسعه ندهیم. اما باید در باشگاه جهانی نفت حضور داشت.» برکشلی در ادامه میگوید: «اما مطمئن هستم که از فردای رفع تحریمها، مقابله با حضور شرکتهای شروع میشود و این بحث خود تحریمی کار است. بینالمللی شدن صنعت نفت، دو طرفه است. این همه شرکتهای مهم و قدرتمند داخلی ما، آیا تا به حال، یک مناقصه جهانی را برنده شدهاند. گرفتن مفت و مجانی پروژههای داخلی که هنر نیست، در فضای بینالمللی در یک مناقصه جهانی حتی نمیتوانند واجد شرایط شرکت در مناقصه شوند.»
رئیس دفتر مطالعات انرژی وین با بیان اینکه در ایران شرکت ملی نفت نداریم و در اصل شرکت دولتی نفت داریم؛ توضیح میدهد: «اصلاً اصول یک شرکت ملی را نمیتوان دید. شرکتی داریم که فقط باید خرج مملکت را بدهد، مثل پدری که تنها وظیفهاش، خرجی دادن است و خودش اصلاً اهمیتی ندارد.»
برکشلی با تأکید بر فرصت اندک باقیمانده ادامه میدهد: «بدون تحریم بینالمللی و خودتحریمی و با حکمرانی خوب، ایران میتواند یک بازیگر انرژی مهم و قدرتمند باشد. سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی و دانش فنی، تعیینکننده است. با توجه به ذخایر نفتی موجود و با ارتقای ضریب بازیافت، امکان افزایش تولید نفت خام در سطح ۷ میلیون بشکه در روز، میسر است. درمورد گاز نیز شرایط خوب نیست. ما طی ۱۰ سال آینده دو رقیب قدرتمند یعنی قطر و روسیه را داریم. البته قطر در ال.ان.جی قدرتمند است و بنابراین رقیب اصلی ایران نیست. اما در خط لوله که به نظر بنده برای ایران حیاتی است و امنیت ملی ما را به طور جدی، ارتقا میدهد، باید به نوعی رقیب روسیه شویم که البته تعجب نمیکنم که اگر گاز ایران، عزم بازارهای اروپا داشته باشد، روسیه به طور جدی مقابله می کند.»
برکشلی با بیان اینکه تحت شرایط موجود فقط ناچاریم که ظرفیت تولید را برای مصرف داخلی، تقویت کنیم؛ اظهار میکند: «اما در پتروشیمی، حد ایران، سقف آسمان است که واقعاً برای آن تکنولوژی بینالمللی لازم داریم. مصرف نفت و گاز به عنوان سوخت، در ۲۰ سال آینده، رشد مهمی نخواهد داشت. اما رشد مصرف متوجه پتروشیمی میشود. در این زمینه مادر تکنولوژی، امریکا و اروپا هستند. با چین و روسیه، پتروشیمی ایران موفق نخواهد شد.» او پیش نیاز جبران عقبماندگی صنعت نفت ایران را حکمرانی خوب، سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی معرفی میکند و میگوید: نگاه به توسعه، باید امروزی شود. تفکر قرن بیستمی و بلکه قرن نوزدهمی پاسخگو نیست.
از میانهها، راه را کج رفتیم
اما چرا اینقدر تحریمها روی صنعت نفت ایران تأثیر داشت؟ اصلاً چرا غربیها صنعت نفت را برای تحریم انتخاب کردند؟ تحریمی که امروز فقط فروش نفت را در برنمیگیرد و دامنه آن از حمل و بیمه تا بازگشت منابع حاصل از فروش و سرمایهگذاری خارجی را شامل میشود.
محمود خاقانی کارشناس بینالملل نفت نیز در این باره به «ایران» توضیح میدهد: «صنعت نفت ایران وقتی که انقلاب شد با یک شوک مواجه شد. وقتی که فرانسه برای اولین بار هواپیما و موشک به عراق داد و عراق بواسطه آن به پایانه نفتی ما در خارک و اهدافی دیگر نظیر چاه شماره 3 نوروز حمله کرد و این چاه در خلیج فارس شروع به نشت کرد، ما دنبال آوردن متخصص خارجی بودیم که با این نشت نفت مقابله کنیم. اما درخواستها از جمله در بحث دستمزد و نوع ارائه درخواست برای ایران قابل قبول نبود و خودمان دست به کار شدیم که موفقیتآمیز نیز بود.» او ادامه میدهد: «در حال طی کردن مسیر بودیم و نسبتاً موفق هم عمل میکردیم اما از سال 84 به بعد و آمدن مجلس هفتم شرایط تغییر کرد. این مجلس در حال برنامه ریزی برای زمینهسازی یک دولت بود و میخواست دولتی روی کار باشد که خودش میخواهد. اجازه اصلاحات از جمله در مورد قیمت فرآوردههای نفتی را نداد. به مرور طی خصوصی سازیهای نادرست، بخش خصوصی قدرتمندی که در صنعت نفت در حال شکلگیری بود نابود شد و خصولتیهایی روی کار آمدند که توجهی به منافع ملی نداشتند و تنها منافع فردی و گروهی را اصل قرار میدادند. عدهای هم با کاغذ پاره دانستن تحریمها و دامن زدن به تنشها، موجبات توقف همکاریهای بینالمللی را فراهم کردند. تازه داشتیم روی پای خودمان میایستادیم اما شعارزدگی ناگهان همه چیز را تغییر داد. حتی شرکتهای بینالمللی دیگر حاضر به سرمایهگذاری و همکاری با ایران نبودند که در طی این همکاریها تبادل اطلاعات انجام شود.»
خاقانی با اشاره به رشد نجومی کارکنان صنعت نفت در حالی که ظرفیت تولید مدام در حال کاهش بود؛ میگوید: «اگر فشارهای خارجی و اشتباهات داخلی نبود، ایران بدون تردید حرف اول را در صنعت نفت و گاز منطقه میزد. امروز حداقل 4 میلیون بشکه صادرات نفت خام داشت و در صنعت گاز کاملاً توسعه یافته و از صادرکنندگان مؤثر بازار بود. متأسفانه شعارهایی دادیم که درست نبود. مثل بیاثر دانستن تحریم یا اینکه میگفتند «آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدان شما پاره شود». میگفتند ما تحریمها را دور میزنیم. غافل از اینکه دورزدن تحریمها خود سرآغاز فساد است و مشکلات را مضاعف میکند. اما دشمن میدانست که صنعت نفت چقدر برای ایران کلیدی است و چقدر اقتصاد ایران به آن به شکل مستقیم وابسته است.»
او در پایان با ترسیم یک چهره از صنعت نفت بدون تحریم میگوید: «ایران» برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت زیادی برای تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه داشت. از خط لوله گاز و ال ان جی گرفته تا سوآپ نفت و تبادلات برقی. صادرات نفت و گاز باید مطابق آن برنامه چندین برابر ظرفیت کنونی میشد. اما تحریم اجازه نداد و فرصتها را در اختیار دیگر بازیگران قرار داد. اکنون باید تا فرصت هست این بازی را برعکس کنیم. نباید به کاسبان تحریم اجازه بدهیم که با تضعیف منافع ملی تنها جیبهای خود را پر پول کنند.»
همه در مقابله با کرونا مسئولیم
ادامه از صفحه اول
این درسها اموری ساده و بدیهی هستند. متأسفانه تداوم بحران و خسارتهای گسترده آن ما را مجبور میکند این امور بدیهی، عقلی و کاملاً روشن را به خودمان یادآوری کنیم. اگر بحران برای مدت طولانی ادامه یابد ما همچنان نیازمند یادآوریهای مکرر این بدیهیات خواهیم بود.
1- در فرایند مدیریت بحران ناشی از شیوع کرونا، نظام حکمرانی این بحران را سیاسی نبیند و تصمیمگیری و اجرای آنها را صرفاً و صرفاً به نظامهای تخصصی دانش هم در حوزه پزشکی و هم در حوزه علوم انسانی و اجتماعی بسپارد. کشورهایی در مدیریت این بحران موفقتر بودهاند که اصل صلاحیت تخصصی دانش در این زمینه را رعایت کردهاند.
2- شرط بنیادی اجرای هرگونه برنامههای مدیریتی در موقعیت بحران وجود اعتماد اجتماعی و جمعی بالا میان نظام حکمرانی و مردم و شهروندان است. کمبود یا فقدان شفافیت و پاسخگویی در جنبههای گوناگون این بحران موجب کاهش اعتماد شهروندان به اطلاعات و گفتوگوهای نظام حکمرانی با مردم میشود. نتیجه این امر کاهش مشارکت و درگیری جدی مردم در مدیریت بحران را در پی دارد.
3- مدیریت این بحران نیازمند نظام تولید و توزیع اطلاعات، دانش فنی، فرهنگی و اقتصادی مناسب، ضروری و اثرگذار در سطوح گوناگون از رسانهها و شبکههای اجتماعی تا مراکز علمی و فرهنگی است. در تجربهای که تاکنون از این بحران داشتیم چنین نظام دانش کارآمدی را ایجاد نکردیم. اما اکنون باید برای ارتباطات بحران چارهای فوری اندیشید. به یاد داشته باشیم که بحران کرونا به همان اندازه که بحران پزشکی است، بحران ارتباطی نیز هست.
4- تجربه نشان داد بدون مشارکت مؤثر و گسترده همه شهروندان نمیتوان از این بحران بیرون آمد. از اینرو شهروندان و مردم اکنون در موقعیت بحرانی هستند و همه ما باید نسبت به آن مسئولیتپذیر باشیم و خود را پاسخگو و فعال بدانیم. وقتی شعلههای آتش زبانه میکشد، ضروریترین اقدام خاموش کردن آتش است. اکنون آتش کرونا به جان مردم افتاده و همه گروهها و افراد باید بیش از هر لحظه دیگری با هوشیاری و حساسیت جدیتر به مسئولیت خود توجه کنند.
با سرزنش کردن نظام بهداشت و درمان و همچنین نظام حکمرانی کشور اگرچه میتوانیم نقش ناقد را ایفا کنیم و این از حقوق ماست، اما به خاطر داشته باشیم ایفای نقش ناقد به معنای ایفای مسئولیت شهروندی در موقعیت دشوار کنونی نیست. هرچند همه سازمانها و نهادهای مسئول باید پاسخگوی بروز وضع کنونی باشند، اما ما شهروندان هم باید پاسخگوی وضعیت و موقعیت محلی، خانوادگی و محیطی خود باشیم. وقتی میهمانیها، دورهمیها، جشنها و رفتوآمدهای اطراف ما محدود نشده است یا ما برای کنترل و مدیریت آنها احساس مسئولیت نمیکنیم هریک از ما در بروز بحران و فاجعهای که جامعه را درگیر کرده، مسئول و پاسخگو هستیم.
تجربه نشان داد دانشجویان، دانشآموختگان، دانشگاهیان و گروههای فرهنگی و هنری میتوانند نقش کاملاً مؤثری در مدیریت این بحران ایفا کنند، زیرا این گروه از شرایط موجود آگاهی بیشتری دارند و همچنین بسیاری از آنها از امکانات رسانهای و تواناییهای ارتباطی چشمگیری برخوردارند. از این رو ضروری است که یکبار دیگر مانند موج اول بحران این گروهها مسئولیت خود را به یاد آورند و برای خاموش کردن آتشی که برجان هموطنان افتاده به پا خیزند.
5- تجربه بحران تا این لحظه نشان داد که هر رسانه مجازی و هر موقعیت ارتباط جمعی میتواند در این موقعیت برای جامعه فرصتی باشد تا هشدارها و هوشیاریهای ضروری را اطلاعرسانی کند. در ماههای گذشته ذخیره دانش و منابع نشانهشناختی و ارتباطی ما برای رویارویی با بحران کرونا به حد کافی غنی و سرشار شده است. از اینرو کافی است تصمیم بگیریم در محیط مجازی و واقعی خود فعالانه مشارکت کرده و به اندازه تواناییمان اقدامی برای توسعه قرنطینه و مراعات پروتکلهای بهداشتی انجام دهیم. امروز ما نه تنها در سطح کلی جامعه ایران بلکه برای تمام اقوام، ادیان و مکانهای کشور از منابع دانش و اطلاعات و ابزارهای ارتباطی کارآمد و اثرگذار برخوردار هستیم. بنابراین هر فردی که خود را در برابر این بحران مسئول میداند میتواند با کمی جستوجو در شبکههای اجتماعی، فضاهای مجازی، رادیوها، تلویزیونها و منابع موجود، از مواد و مصالح لازم برای ترویج و آموزش پروتکلهای بهداشتی متناسب با محل زندگیاش استفاده کند.
6- تحقیقات موجود نشان میدهد صرف فعالیت آموزشی و ترویجی کردن کفایت نمیکند، بلکه پیامهای بهداشتی و اطلاعرسانیها باید متناسب با مخاطبان در محل استقرار آنها باشد. گروههای گوناگون مردم در موقعیتها و محلهای متفاوت حساسیتهای خاصی دارند. ارتباط برقرار کردن و پیامرسانی براساس بومیگرایی در این لحظه و در شرایط فعلی تا حدی اثرگذارتر از گذشته خواهد بود. باید همه باور داشته باشیم در این موقعیت بدون احساس صمیمیت و غمخواری و مشارکت جمعی نمیتوانیم از این بحران عبور کرده و سلامت و سربلند باشیم.
این درسها اموری ساده و بدیهی هستند. متأسفانه تداوم بحران و خسارتهای گسترده آن ما را مجبور میکند این امور بدیهی، عقلی و کاملاً روشن را به خودمان یادآوری کنیم. اگر بحران برای مدت طولانی ادامه یابد ما همچنان نیازمند یادآوریهای مکرر این بدیهیات خواهیم بود.
1- در فرایند مدیریت بحران ناشی از شیوع کرونا، نظام حکمرانی این بحران را سیاسی نبیند و تصمیمگیری و اجرای آنها را صرفاً و صرفاً به نظامهای تخصصی دانش هم در حوزه پزشکی و هم در حوزه علوم انسانی و اجتماعی بسپارد. کشورهایی در مدیریت این بحران موفقتر بودهاند که اصل صلاحیت تخصصی دانش در این زمینه را رعایت کردهاند.
2- شرط بنیادی اجرای هرگونه برنامههای مدیریتی در موقعیت بحران وجود اعتماد اجتماعی و جمعی بالا میان نظام حکمرانی و مردم و شهروندان است. کمبود یا فقدان شفافیت و پاسخگویی در جنبههای گوناگون این بحران موجب کاهش اعتماد شهروندان به اطلاعات و گفتوگوهای نظام حکمرانی با مردم میشود. نتیجه این امر کاهش مشارکت و درگیری جدی مردم در مدیریت بحران را در پی دارد.
3- مدیریت این بحران نیازمند نظام تولید و توزیع اطلاعات، دانش فنی، فرهنگی و اقتصادی مناسب، ضروری و اثرگذار در سطوح گوناگون از رسانهها و شبکههای اجتماعی تا مراکز علمی و فرهنگی است. در تجربهای که تاکنون از این بحران داشتیم چنین نظام دانش کارآمدی را ایجاد نکردیم. اما اکنون باید برای ارتباطات بحران چارهای فوری اندیشید. به یاد داشته باشیم که بحران کرونا به همان اندازه که بحران پزشکی است، بحران ارتباطی نیز هست.
4- تجربه نشان داد بدون مشارکت مؤثر و گسترده همه شهروندان نمیتوان از این بحران بیرون آمد. از اینرو شهروندان و مردم اکنون در موقعیت بحرانی هستند و همه ما باید نسبت به آن مسئولیتپذیر باشیم و خود را پاسخگو و فعال بدانیم. وقتی شعلههای آتش زبانه میکشد، ضروریترین اقدام خاموش کردن آتش است. اکنون آتش کرونا به جان مردم افتاده و همه گروهها و افراد باید بیش از هر لحظه دیگری با هوشیاری و حساسیت جدیتر به مسئولیت خود توجه کنند.
با سرزنش کردن نظام بهداشت و درمان و همچنین نظام حکمرانی کشور اگرچه میتوانیم نقش ناقد را ایفا کنیم و این از حقوق ماست، اما به خاطر داشته باشیم ایفای نقش ناقد به معنای ایفای مسئولیت شهروندی در موقعیت دشوار کنونی نیست. هرچند همه سازمانها و نهادهای مسئول باید پاسخگوی بروز وضع کنونی باشند، اما ما شهروندان هم باید پاسخگوی وضعیت و موقعیت محلی، خانوادگی و محیطی خود باشیم. وقتی میهمانیها، دورهمیها، جشنها و رفتوآمدهای اطراف ما محدود نشده است یا ما برای کنترل و مدیریت آنها احساس مسئولیت نمیکنیم هریک از ما در بروز بحران و فاجعهای که جامعه را درگیر کرده، مسئول و پاسخگو هستیم.
تجربه نشان داد دانشجویان، دانشآموختگان، دانشگاهیان و گروههای فرهنگی و هنری میتوانند نقش کاملاً مؤثری در مدیریت این بحران ایفا کنند، زیرا این گروه از شرایط موجود آگاهی بیشتری دارند و همچنین بسیاری از آنها از امکانات رسانهای و تواناییهای ارتباطی چشمگیری برخوردارند. از این رو ضروری است که یکبار دیگر مانند موج اول بحران این گروهها مسئولیت خود را به یاد آورند و برای خاموش کردن آتشی که برجان هموطنان افتاده به پا خیزند.
5- تجربه بحران تا این لحظه نشان داد که هر رسانه مجازی و هر موقعیت ارتباط جمعی میتواند در این موقعیت برای جامعه فرصتی باشد تا هشدارها و هوشیاریهای ضروری را اطلاعرسانی کند. در ماههای گذشته ذخیره دانش و منابع نشانهشناختی و ارتباطی ما برای رویارویی با بحران کرونا به حد کافی غنی و سرشار شده است. از اینرو کافی است تصمیم بگیریم در محیط مجازی و واقعی خود فعالانه مشارکت کرده و به اندازه تواناییمان اقدامی برای توسعه قرنطینه و مراعات پروتکلهای بهداشتی انجام دهیم. امروز ما نه تنها در سطح کلی جامعه ایران بلکه برای تمام اقوام، ادیان و مکانهای کشور از منابع دانش و اطلاعات و ابزارهای ارتباطی کارآمد و اثرگذار برخوردار هستیم. بنابراین هر فردی که خود را در برابر این بحران مسئول میداند میتواند با کمی جستوجو در شبکههای اجتماعی، فضاهای مجازی، رادیوها، تلویزیونها و منابع موجود، از مواد و مصالح لازم برای ترویج و آموزش پروتکلهای بهداشتی متناسب با محل زندگیاش استفاده کند.
6- تحقیقات موجود نشان میدهد صرف فعالیت آموزشی و ترویجی کردن کفایت نمیکند، بلکه پیامهای بهداشتی و اطلاعرسانیها باید متناسب با مخاطبان در محل استقرار آنها باشد. گروههای گوناگون مردم در موقعیتها و محلهای متفاوت حساسیتهای خاصی دارند. ارتباط برقرار کردن و پیامرسانی براساس بومیگرایی در این لحظه و در شرایط فعلی تا حدی اثرگذارتر از گذشته خواهد بود. باید همه باور داشته باشیم در این موقعیت بدون احساس صمیمیت و غمخواری و مشارکت جمعی نمیتوانیم از این بحران عبور کرده و سلامت و سربلند باشیم.
«امتیاز دو طرفه» راز موفقیت جذب سرمایه
آلبرت بغزیان
استاد دانشگاه
سرمایهگذاری و آزادی؛ دو مقولهای است که مانند شمشیر دولبه عمل میکند. برای جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی، لحاظ کردن برخی از آزادیها ضرورت دارد اما این آزادیها باید حد و حدود مشخصی داشته باشد. بر این اساس آزادیها نباید بهگونهای باشد که برخی از سرمایهگذاران به این نتیجه برسند که کشور برای جذب آنها از هر اقدامی که میتواند منافع ملی کشور را بهخطر بیندازد، استقبال میکند.
تمام سرمایهگذاران ترجیح میدهند که دولتها برای آنها بهترین شرایط را فراهم کنند و اجازه دهند روند سرمایهگذاری طبق قاعدهای که آنها میخواهند باشد؛ اما باید پذیرفت که تمام کشورها در مناسبات اقتصادی خود محدودیتهایی دارند و نمیتوانند هر آن چیزی که سرمایهگذار میخواهد محقق کنند.
بهعنوان مثال اگر یک شرکت چینی میخواهد در ایران سرمایهگذاری کند یک شرط میگذارد که انجام پروژه منوط به استفاده از نیروی کار چین باشد. قاعدتاً شرکت چینی نمیتواند از دولت و حکومت بخواهد که بر اساس خواسته آن اقدام شود. چرا که این اقدام باعث میشود اشتغالزایی درکشور رونق نگیرد و از طرفی در زمینه علم و تکنولوژی به دستاوردهای خوبی دست پیدا نمیکنیم. لذا برای آنکه سرمایهگذاری محقق شود باید طرف ایرانی و مجموعه درخواست کننده خارجی مذاکره کنند و با یک ترکیب مناسب و در راستای منافع ملی به نتیجه قابل قبول برسند. از سویی سرمایهگذاران تمایل دارند که بوروکراسیها برای آنها به حداقل برسد، از قوانین مالیاتی معاف باشند و در زمینه صادرات هیچ اما و اگری وجود نداشته باشد. سرمایهگذاران بهدنبال لیست بلندی از حمایتها و آزادی هستند اما قطعاً هیچ کشوری نمیتواند تمام خواسته سرمایه گذاران را محقق کند. در تمام کشورها سرمایهگذاران بر اساس یک فرمول پیش میروند؛ یعنی یک امتیاز میدهند و یک امتیاز میگیرند. ما نیز از این قاعده نباید مستثنی باشیم؛ اگر سرمایهگذار بهدنبال برخی از آزادیها است میتوان در برابر اخذ برخی از موارد که به نفع کشور است مسیر سرمایهگذاری را پیش ببریم.
بعضاً دیده شده در سرمایه گذاریهای خارجی که در ایران صورت گرفته، در راستای تسهیل در امر سرمایهگذاری و آزادسازیها امکانات متعددی داده شده است و همین امر بشدت برای کشور مشکل آفرین بوده است. سرمایهگذاران خارجی بدون پرداخت خسارت و غرامتی از ایران میروند و بعد از آن هم پاسخگو نیستند. نمونه بارز این اتفاقها را میتوان در برندهای پژو، رنو، الجی و حتی سامسونگ دید. این شرکتها که بهعنوان سرمایهگذار به ایران آمدند در دوران تحریم از ارائه قطعات به ایران خودداری کردند و همین امر بشدت به کشور صدمه وارد کرد. از اینرو اگر قرار است سرمایهگذاری صورت گیرد بخصوص از سوی سرمایهگذاران خارجی باید منافع ملی دقیق دیده شود تا با خروج یک کشور امکان شکایت در دادگاههای بینالمللی را داشته باشیم. متأسفانه قراردادهای خارجی در ایران بهگونهای تنظیم شده که حتی در دادگاههای بینالمللی هم رأی به ضرر کشورمان صادر و سرمایهگذار خارجی برنده میشود. اگر در جذب سرمایهگذاران هوشیاری داشته باشیم و همانطور که امتیاز میدهیم، امتیاز بگیریم خیلی از مشکلات حل خواهد شد و در راستای رشد واعتلای کشور گام بر میداریم. بهنظر میرسد در دور جدید برجام بایستی بیش از گذشته به موضوع منافع ملی اهمیت دهیم. در حقیقت باید به گونهای سرمایهگذاران را جذب کنیم که منافع حضور آنها در کشورمان قابل لمس باشد و ببینیم که رشد و توسعه از نظر علمی و تکنولوژی اتفاق میافتد. زمانی ما از محرومیت زدایی فاصله میگیریم و نیروی بومی کشور صاحب شغل میشود که مسیر سرمایهگذاری درست و بهینه باشد. سرمایهگذاران داخلی با رویکرد و شرایطی که درکشور وجود دارد آگاه هستند و بارها دیده شده که در امر سرمایهگذاری این گروه مغفول واقع شدهاند لذا باید در دورههای آینده در مورد جذب سرمایهگذاران خارجی دقت بیشتری صورت گیرد.
در جمعبندی باید عنوان کرد که ما در موضوع سرمایهگذاری باید انعطاف پذیر باشیم و توافقها بر اساس سود دو طرفه باشد و اجازه ندهیم برخی از سرمایهگذاران بدون ارائه امتیاز خواستههای خود را تحمیل کنند.
استاد دانشگاه
سرمایهگذاری و آزادی؛ دو مقولهای است که مانند شمشیر دولبه عمل میکند. برای جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی، لحاظ کردن برخی از آزادیها ضرورت دارد اما این آزادیها باید حد و حدود مشخصی داشته باشد. بر این اساس آزادیها نباید بهگونهای باشد که برخی از سرمایهگذاران به این نتیجه برسند که کشور برای جذب آنها از هر اقدامی که میتواند منافع ملی کشور را بهخطر بیندازد، استقبال میکند.
تمام سرمایهگذاران ترجیح میدهند که دولتها برای آنها بهترین شرایط را فراهم کنند و اجازه دهند روند سرمایهگذاری طبق قاعدهای که آنها میخواهند باشد؛ اما باید پذیرفت که تمام کشورها در مناسبات اقتصادی خود محدودیتهایی دارند و نمیتوانند هر آن چیزی که سرمایهگذار میخواهد محقق کنند.
بهعنوان مثال اگر یک شرکت چینی میخواهد در ایران سرمایهگذاری کند یک شرط میگذارد که انجام پروژه منوط به استفاده از نیروی کار چین باشد. قاعدتاً شرکت چینی نمیتواند از دولت و حکومت بخواهد که بر اساس خواسته آن اقدام شود. چرا که این اقدام باعث میشود اشتغالزایی درکشور رونق نگیرد و از طرفی در زمینه علم و تکنولوژی به دستاوردهای خوبی دست پیدا نمیکنیم. لذا برای آنکه سرمایهگذاری محقق شود باید طرف ایرانی و مجموعه درخواست کننده خارجی مذاکره کنند و با یک ترکیب مناسب و در راستای منافع ملی به نتیجه قابل قبول برسند. از سویی سرمایهگذاران تمایل دارند که بوروکراسیها برای آنها به حداقل برسد، از قوانین مالیاتی معاف باشند و در زمینه صادرات هیچ اما و اگری وجود نداشته باشد. سرمایهگذاران بهدنبال لیست بلندی از حمایتها و آزادی هستند اما قطعاً هیچ کشوری نمیتواند تمام خواسته سرمایه گذاران را محقق کند. در تمام کشورها سرمایهگذاران بر اساس یک فرمول پیش میروند؛ یعنی یک امتیاز میدهند و یک امتیاز میگیرند. ما نیز از این قاعده نباید مستثنی باشیم؛ اگر سرمایهگذار بهدنبال برخی از آزادیها است میتوان در برابر اخذ برخی از موارد که به نفع کشور است مسیر سرمایهگذاری را پیش ببریم.
بعضاً دیده شده در سرمایه گذاریهای خارجی که در ایران صورت گرفته، در راستای تسهیل در امر سرمایهگذاری و آزادسازیها امکانات متعددی داده شده است و همین امر بشدت برای کشور مشکل آفرین بوده است. سرمایهگذاران خارجی بدون پرداخت خسارت و غرامتی از ایران میروند و بعد از آن هم پاسخگو نیستند. نمونه بارز این اتفاقها را میتوان در برندهای پژو، رنو، الجی و حتی سامسونگ دید. این شرکتها که بهعنوان سرمایهگذار به ایران آمدند در دوران تحریم از ارائه قطعات به ایران خودداری کردند و همین امر بشدت به کشور صدمه وارد کرد. از اینرو اگر قرار است سرمایهگذاری صورت گیرد بخصوص از سوی سرمایهگذاران خارجی باید منافع ملی دقیق دیده شود تا با خروج یک کشور امکان شکایت در دادگاههای بینالمللی را داشته باشیم. متأسفانه قراردادهای خارجی در ایران بهگونهای تنظیم شده که حتی در دادگاههای بینالمللی هم رأی به ضرر کشورمان صادر و سرمایهگذار خارجی برنده میشود. اگر در جذب سرمایهگذاران هوشیاری داشته باشیم و همانطور که امتیاز میدهیم، امتیاز بگیریم خیلی از مشکلات حل خواهد شد و در راستای رشد واعتلای کشور گام بر میداریم. بهنظر میرسد در دور جدید برجام بایستی بیش از گذشته به موضوع منافع ملی اهمیت دهیم. در حقیقت باید به گونهای سرمایهگذاران را جذب کنیم که منافع حضور آنها در کشورمان قابل لمس باشد و ببینیم که رشد و توسعه از نظر علمی و تکنولوژی اتفاق میافتد. زمانی ما از محرومیت زدایی فاصله میگیریم و نیروی بومی کشور صاحب شغل میشود که مسیر سرمایهگذاری درست و بهینه باشد. سرمایهگذاران داخلی با رویکرد و شرایطی که درکشور وجود دارد آگاه هستند و بارها دیده شده که در امر سرمایهگذاری این گروه مغفول واقع شدهاند لذا باید در دورههای آینده در مورد جذب سرمایهگذاران خارجی دقت بیشتری صورت گیرد.
در جمعبندی باید عنوان کرد که ما در موضوع سرمایهگذاری باید انعطاف پذیر باشیم و توافقها بر اساس سود دو طرفه باشد و اجازه ندهیم برخی از سرمایهگذاران بدون ارائه امتیاز خواستههای خود را تحمیل کنند.
ایران چه تعداد چاه نفت و گاز دارد؟
مدیرعامل شرکت ملی حفاری ایران گفت: از ابتدای انقلاب اسلامی تا پایان سال گذشته تعداد ۴۸۶۶ حلقه چاه نفت و گاز در کشور توسط این شرکت حفر شده که از این تعداد ۴۱۱ حلقه در دریا حفاری شده است.سید عبداله موسوی، با بیان اینکه از مجموع این چاهها، ۲۴۶۷ حلقه توسعهای، ۱۱۸ حلقه توصیفی، ۱۴۸ حلقه اکتشافی و ۲۱۳۳ حلقه تعمیری، تکمیلی است، اظهار کرد: متراژ کل ۹ میلیون و ۶۶۸ هزار و ۸۱۱ متر حفاری انجام شده است./ ایسنا
با همکاری دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مرکز آموزش بازرگانی برگزار شد
اولین دوره آموزشی مجازی MBA
اولین دوره آموزش مجازی MBA توسط دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مرکز آموزش بازرگانی برگزار شد.
بر اساس این گزارش؛ این دوره، اولین دوره تخصصی بلندمدت (MBA) طی سالهای اخیر بوده که با توجه به وضعیت کنونی کشور و کرونا بهصورت آنلاین و با مشارکت طرفین برگزار شد. دورههای MBA در دو گرایش (مدیریت پروژه و مدیریت لجستیک و زنجیره تأمین) بهصورت مجزا به مدت 240 ساعت برگزار میشود، که این دورهها مبتنی بر دانش، تجربه و مهارت استادان دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مرکز آموزش بازرگانی برگزار شد. مراسم معارفه این دورهها در اسفندماه سال گذشته با حضور دکتر اصفهانیپور (رئیس محترم دانشکده مهندسی صنایع)، آقای مهندس عباسی (مدیرعامل محترم مرکز)، خانم دکتر اشرفی (عضو هیأت علمی دانشگاه) و دکتر شیخ سجادیه (عضو هیأت علمی دانشگاه) به منظور آشنایی بیشتر دانشپذیران با سرفصلها و محتوای دورهها انجام شد.لازم به ذکر است دوره مدیریت MBA از جمله دورههای آموزشی مدیریتی پررونق سال های اخیر است که بیش از صد سال قدمت دارد؛
این دوره به طور خاص برای کسانی در نظر گرفته شده است که نیازمند دانش مدیریت هستند، اما در زمینههای دیگر تحصیل کردهاند. بههمین علت، عموم مخاطبان این دوره، تحصیلات اصلی خود را در حوزههای دیگر گذرانده و برای تکمیل مهارتهای مدیریتی خود، این رشته را بهصورت دانشگاهی یا در قالب دوره MBA دنبال میکنند. این دوره آموزشی به افراد در هر تخصص و دانشی امکان میدهد تا ذهن خود را متوجه خلأها، نیازها، شکافها و کمبودهای بازار کنند و بر اساس تکنیکها و تاکتیکهایی که بازار و کسب و کار میطلبد، بهترین راه را برای توسعه کسب و کار خود پیدا نموده و سهم خود را از بازار افزایش دهند. شایان ذکر است در اولین دوره، دانشپذیرانی از شرکتهای مادرتخصصی بازرگانی دولتی ایران، صنایع فولاد مشیز بردسیر، پتروشیمی خراسان، پتروشیمی شهید تندگویان، طیوران ابزار و شستا حضور دارند. علاقهمندان برای آشنایی بیشتر با این دورهها و ثبتنام میتوانند به صفحه مرکز آموزش بازرگانی www.ibtc.ir مراجعه کنند.
بر اساس این گزارش؛ این دوره، اولین دوره تخصصی بلندمدت (MBA) طی سالهای اخیر بوده که با توجه به وضعیت کنونی کشور و کرونا بهصورت آنلاین و با مشارکت طرفین برگزار شد. دورههای MBA در دو گرایش (مدیریت پروژه و مدیریت لجستیک و زنجیره تأمین) بهصورت مجزا به مدت 240 ساعت برگزار میشود، که این دورهها مبتنی بر دانش، تجربه و مهارت استادان دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مرکز آموزش بازرگانی برگزار شد. مراسم معارفه این دورهها در اسفندماه سال گذشته با حضور دکتر اصفهانیپور (رئیس محترم دانشکده مهندسی صنایع)، آقای مهندس عباسی (مدیرعامل محترم مرکز)، خانم دکتر اشرفی (عضو هیأت علمی دانشگاه) و دکتر شیخ سجادیه (عضو هیأت علمی دانشگاه) به منظور آشنایی بیشتر دانشپذیران با سرفصلها و محتوای دورهها انجام شد.لازم به ذکر است دوره مدیریت MBA از جمله دورههای آموزشی مدیریتی پررونق سال های اخیر است که بیش از صد سال قدمت دارد؛
این دوره به طور خاص برای کسانی در نظر گرفته شده است که نیازمند دانش مدیریت هستند، اما در زمینههای دیگر تحصیل کردهاند. بههمین علت، عموم مخاطبان این دوره، تحصیلات اصلی خود را در حوزههای دیگر گذرانده و برای تکمیل مهارتهای مدیریتی خود، این رشته را بهصورت دانشگاهی یا در قالب دوره MBA دنبال میکنند. این دوره آموزشی به افراد در هر تخصص و دانشی امکان میدهد تا ذهن خود را متوجه خلأها، نیازها، شکافها و کمبودهای بازار کنند و بر اساس تکنیکها و تاکتیکهایی که بازار و کسب و کار میطلبد، بهترین راه را برای توسعه کسب و کار خود پیدا نموده و سهم خود را از بازار افزایش دهند. شایان ذکر است در اولین دوره، دانشپذیرانی از شرکتهای مادرتخصصی بازرگانی دولتی ایران، صنایع فولاد مشیز بردسیر، پتروشیمی خراسان، پتروشیمی شهید تندگویان، طیوران ابزار و شستا حضور دارند. علاقهمندان برای آشنایی بیشتر با این دورهها و ثبتنام میتوانند به صفحه مرکز آموزش بازرگانی www.ibtc.ir مراجعه کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
چهره بدون تحریم صنعت نفت ایران
-
همه در مقابله با کرونا مسئولیم
-
«امتیاز دو طرفه» راز موفقیت جذب سرمایه
-
ایران چه تعداد چاه نفت و گاز دارد؟
-
اولین دوره آموزشی مجازی MBA
اخبارایران آنلاین