ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام رضا(ع): روز فطر از اینرو عید قرار داده شد تا روز گردهمایى مسلمانان باشد و در این روز گردهم آیند و براى خدا به صحرا (فضایى باز) درآیند و خداوند را بر منّتى که بر آنها نهاده است ستایش و به بزرگى یاد کنند. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 522
دعای روز بیست و نهم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَة وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَة وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَة یا رَحِیما بِعِبَادِةِ الْمُؤْمِنِینَ
خدایا مرا در این ماه با رحمتت فروگیر و توفیق و خود نگهداری نصیبم کن و از تیرگی های تهمت دلم را پاک گردان، ای مهربان بهبندگان با ایمان.
خدایا مرا در این ماه با رحمتت فروگیر و توفیق و خود نگهداری نصیبم کن و از تیرگی های تهمت دلم را پاک گردان، ای مهربان بهبندگان با ایمان.
محمود دولتآبادی: درک درستی از سیاست و عمل سیاسی در جامعه ما وجود ندارد
به علت فقدان احزاب سیاسی، اتحادیه ها، تشکیلات زنان و اجتماعات جوانان و غیره...، تقریباً درک درستی از سیاست و عمل سیاسی نمیتواند در جامعه ما وجود داشته باشد، پس ویژگی چنین جامعهای نامشخص بودن همه چیز و همه کس است! در چنین شرایطی است که وقتی من نویسنده درباره رانتی شدن امر کاغذ که به شغلام مربوط است، حرف میزنم، شما تلقی سیاسی پیدا میکنید، یا وقتی مینویسم تحریم بد است، چون یقین دارم تحریم ملت را ازپا درمیآورد و جیب سارقین را انباشتهتر میکند، شما تصور میکنید این یک عمل سیاسی است! و مورد بسیار مهم دیگر، وقتی من مویه میکنم در قتل (شهادت) قاسم سلیمانی، چون نمیدانید که من نسبت به قتل و اعدامهای همه افسران مملکت مویه کردهام و سخنان سخت گفتهام.
نویسنده مشهور ایران در گفتوگو با روزنامه خبر جنوب درباره موضعگیریهایش در چند سال اخیر گفت.
نویسنده مشهور ایران در گفتوگو با روزنامه خبر جنوب درباره موضعگیریهایش در چند سال اخیر گفت.
چرایی انتخاب کرمان بهعنوان میزبان جشنواره موسیقی نواحی کشور
کرمان، رنگین کمان فرهنگ و هنر
فؤاد توحیدی
پژوهشگرموسیقی نواحی وعضو شورای علمی دورههای گذشته جشنواره موسیقی نواحی
انتخاب کرمان مربوط به دوره ریاست علی مرادخانی بهعنوان رئیس انجمن موسیقی ایران بود. ایشان در بازدید از انجمن موسیقی شهر کرمان و بررسی فعالیتهای آن بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند و قول میزبانی یک رویداد ملی موسیقایی را به کرمان دادند. براین اساس بعد ازچند روز اعلام کردند که صحبتهایی با استاد محمدرضا درویشی انجام دادهاند و قرار بر برگزاری یک جشنواره تخصصی درخصوص موسیقی نواحی ایران دارند که اگر مسئولان استان حمایت لازم را داشته باشند میتواند در استان کرمان برگزار شود و این آغاز این اتفاق مبارک بود. اما استان کرمان چند مزیت دارد که شاید در دیگر استانهای ایران کمتر شاهد آن باشیم. نخست تنوع اقوام ایرانی و حضور چند صد ساله آنها در استان کرمان است که رنگین کمانی از فرهنگ و هنر را در آن بهوجود آورده است. اقوام و تیرههایی چون لک، لر، ترک، تاجیک، بلوچ، عرب، قشقایی، بختیاری و... .
دلیل مهاجرت این تیرهها این است که استان کرمان در طول تاریخ به دارالامان شهره بوده و براین اساس بیشتر اقوام ایرانی به این استان کوچ کردند و اکثر آنها حضوری چند صد ساله در کرمان دارند و بهلحاظ تنوع قومی وموسیقایی کرمان در بین دیگر استانهای کشور کم نظیراست. این تنوع را در موسیقی کرمان هم شاهدیم. کرمان تنها استانی است که دارای 35 ساز بوده و نزدیک به 30 نمونه رقص محلی دارد و در انواع موسیقی بومی تنوعی بی نظیر دارد و فکر نمیکنم درهیچ کجای ایران چنین تنوعی دیده شود چرا که در مابقی استانها تقریباً موسیقی نواحی یکدست بوده و حداقل سازبندی درآن نقاط شبیه به یکدیگراست.
جالب است بدانید طی این سالها که از برگزاری جشنواره موسیقی نواحی در کرمان میگذرد این جشنواره توانسته تأثیر بسیاری در جهت حفظ و ترویج موسیقی نواحی در شهر کرمان داشته باشد و همین امر موجب شد پژوهشهای بسیاری دراین زمینه صورت بگیرد و خود من که به نوعی، اولین پژوهشگر موسیقی نواحی کرمان هستم از طریق همین جشنواره جذب این موسیقی شدم و پژوهشهایی دراین زمینه انجام دادم تا موسیقی کرمان را بیش از پیش به جامعه موسیقی ایران معرفی کنم. البته سالها قبل آقای درویشی پژوهشهایی در نقاطی از استان انجام داده بودند ولی بعد از شروع پژوهشهای من و آشکار شدن بیشتر توانمندی موسیقایی کرمان، ایشان دچار شگفتی شدند و من را به ادامه این تحقیقات و پژوهشها تشویق کردند و حتی سفرهای مشترک بسیاری به نقاط مختلف استان داشتیم که باعث کشف زوایای بیشتری از موسیقی متنوع استان کرمان شد. حدود دو دهه از شروع پژوهشهای موسیقی کرمان میگذرد و تا به امروز حدود 20 آلبوم صوتی از موسیقی کرمان منتشر کردهام و کتابهای مختلفی در زمینه کرمان تألیف کردهام. در حال حاضر هم کتابی در دست انتشار دارم با موضوع روایتهای داستانی موسیقی نواحی کرمان که با همکاری و همراهی آقای شهاب جعفری، در مرحله انتشار قرار دارد. در این کار سعی شده کلاً روایتهای داستانی موسیقی کرمان ثبت و ضبط و نتنگاری شود، به همراه نمونههای صوتی آن.
نکته دیگر اینکه تمامی مسئولان کرمان طرفدار هنر و موسیقی ناب و اصیل هستند و این چند صدایی که در بعضی مناطق دیگر دیده میشود مانند مخالفت بعضی از مقامات ،هیچ گاه دراین استان وجود نداشته است و همه در تلاش هستند به موسیقی نواحی کمک و همکاری شود. اما درخصوص بحث آموزشی آن باید بگویم سالها قبل مسئولان فرهنگی تصمیم گرفتند در زمینه تدریس و ترویج موسیقی اقوام ایران مکتبخانههایی در استانهای مختلف ایران دایر کنند که متأسفانه پروژه موفقی نبود و بهنظر من برنامهریزی اصولی برای آن انجام نشد و بهتر بود بودجهای به اساتید موسیقی هر منطقه اختصاص میدادند یا در اختیار ارشاد استانها قرار میگرفت تا بواسطه آن کلاسها و کارگاههای رایگان در مناطق مختلف برگزار میشد یا سازهایی هر چند امانی در دسترس هنرجویان و علاقهمندان برای یادگیری، قرار داده میشد. نکته مهم این است که موسیقی نواحی را نمیتوان به شهر کشاند و آموزش داد چرا که سازها و ملودیها براساس فرهنگ یک منطقه شکل میگیرند و حتی گویش، صحبت کردن و لهجه افراد نیز در موسیقیشان تأثیرگذار است و به همین دلیل نمیتوان آن را شهری کرد و آموزش داد و اگر کسی علاقهمند به آموختن آن است باید در منطقه خود و نزد استاد آن ساز یا آواز آموزش ببیند. جالب است بدانید دراین چند سال استقبال و علاقهمندی بسیاری از سوی جوانان دیده شده و پژوهشهایی که دراین زمینه انجام دادم باعث نجات موسیقی در بسیاری از مناطق این استان شد بهعنوان مثال در جنوب کرمان تنها چند نفر نوازنده قیچک که در کرمان چنگ گفته میشود باقیمانده بود و نزد آنها رفتم و نحوه نواختن و صدای آنها را ثبت و ضبط کردم و خود آنها را به جشنوارههای مختلف موسیقی نواحی معرفی کردم. امروز در همین مناطق نزدیک به 100 نوازنده چنگ فعالیت میکنند. بنابراین توجه کردن به موسیقی مناطق مختلف ایران توسط پژوهشگران و دولت باعث میشود این نوازندهها و خوانندهها دلگرم شوند و هنر پیشکسوتان و موسیقی نواحی ایران بار دیگر احیا شود.
پژوهشگرموسیقی نواحی وعضو شورای علمی دورههای گذشته جشنواره موسیقی نواحی
انتخاب کرمان مربوط به دوره ریاست علی مرادخانی بهعنوان رئیس انجمن موسیقی ایران بود. ایشان در بازدید از انجمن موسیقی شهر کرمان و بررسی فعالیتهای آن بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند و قول میزبانی یک رویداد ملی موسیقایی را به کرمان دادند. براین اساس بعد ازچند روز اعلام کردند که صحبتهایی با استاد محمدرضا درویشی انجام دادهاند و قرار بر برگزاری یک جشنواره تخصصی درخصوص موسیقی نواحی ایران دارند که اگر مسئولان استان حمایت لازم را داشته باشند میتواند در استان کرمان برگزار شود و این آغاز این اتفاق مبارک بود. اما استان کرمان چند مزیت دارد که شاید در دیگر استانهای ایران کمتر شاهد آن باشیم. نخست تنوع اقوام ایرانی و حضور چند صد ساله آنها در استان کرمان است که رنگین کمانی از فرهنگ و هنر را در آن بهوجود آورده است. اقوام و تیرههایی چون لک، لر، ترک، تاجیک، بلوچ، عرب، قشقایی، بختیاری و... .
دلیل مهاجرت این تیرهها این است که استان کرمان در طول تاریخ به دارالامان شهره بوده و براین اساس بیشتر اقوام ایرانی به این استان کوچ کردند و اکثر آنها حضوری چند صد ساله در کرمان دارند و بهلحاظ تنوع قومی وموسیقایی کرمان در بین دیگر استانهای کشور کم نظیراست. این تنوع را در موسیقی کرمان هم شاهدیم. کرمان تنها استانی است که دارای 35 ساز بوده و نزدیک به 30 نمونه رقص محلی دارد و در انواع موسیقی بومی تنوعی بی نظیر دارد و فکر نمیکنم درهیچ کجای ایران چنین تنوعی دیده شود چرا که در مابقی استانها تقریباً موسیقی نواحی یکدست بوده و حداقل سازبندی درآن نقاط شبیه به یکدیگراست.
جالب است بدانید طی این سالها که از برگزاری جشنواره موسیقی نواحی در کرمان میگذرد این جشنواره توانسته تأثیر بسیاری در جهت حفظ و ترویج موسیقی نواحی در شهر کرمان داشته باشد و همین امر موجب شد پژوهشهای بسیاری دراین زمینه صورت بگیرد و خود من که به نوعی، اولین پژوهشگر موسیقی نواحی کرمان هستم از طریق همین جشنواره جذب این موسیقی شدم و پژوهشهایی دراین زمینه انجام دادم تا موسیقی کرمان را بیش از پیش به جامعه موسیقی ایران معرفی کنم. البته سالها قبل آقای درویشی پژوهشهایی در نقاطی از استان انجام داده بودند ولی بعد از شروع پژوهشهای من و آشکار شدن بیشتر توانمندی موسیقایی کرمان، ایشان دچار شگفتی شدند و من را به ادامه این تحقیقات و پژوهشها تشویق کردند و حتی سفرهای مشترک بسیاری به نقاط مختلف استان داشتیم که باعث کشف زوایای بیشتری از موسیقی متنوع استان کرمان شد. حدود دو دهه از شروع پژوهشهای موسیقی کرمان میگذرد و تا به امروز حدود 20 آلبوم صوتی از موسیقی کرمان منتشر کردهام و کتابهای مختلفی در زمینه کرمان تألیف کردهام. در حال حاضر هم کتابی در دست انتشار دارم با موضوع روایتهای داستانی موسیقی نواحی کرمان که با همکاری و همراهی آقای شهاب جعفری، در مرحله انتشار قرار دارد. در این کار سعی شده کلاً روایتهای داستانی موسیقی کرمان ثبت و ضبط و نتنگاری شود، به همراه نمونههای صوتی آن.
نکته دیگر اینکه تمامی مسئولان کرمان طرفدار هنر و موسیقی ناب و اصیل هستند و این چند صدایی که در بعضی مناطق دیگر دیده میشود مانند مخالفت بعضی از مقامات ،هیچ گاه دراین استان وجود نداشته است و همه در تلاش هستند به موسیقی نواحی کمک و همکاری شود. اما درخصوص بحث آموزشی آن باید بگویم سالها قبل مسئولان فرهنگی تصمیم گرفتند در زمینه تدریس و ترویج موسیقی اقوام ایران مکتبخانههایی در استانهای مختلف ایران دایر کنند که متأسفانه پروژه موفقی نبود و بهنظر من برنامهریزی اصولی برای آن انجام نشد و بهتر بود بودجهای به اساتید موسیقی هر منطقه اختصاص میدادند یا در اختیار ارشاد استانها قرار میگرفت تا بواسطه آن کلاسها و کارگاههای رایگان در مناطق مختلف برگزار میشد یا سازهایی هر چند امانی در دسترس هنرجویان و علاقهمندان برای یادگیری، قرار داده میشد. نکته مهم این است که موسیقی نواحی را نمیتوان به شهر کشاند و آموزش داد چرا که سازها و ملودیها براساس فرهنگ یک منطقه شکل میگیرند و حتی گویش، صحبت کردن و لهجه افراد نیز در موسیقیشان تأثیرگذار است و به همین دلیل نمیتوان آن را شهری کرد و آموزش داد و اگر کسی علاقهمند به آموختن آن است باید در منطقه خود و نزد استاد آن ساز یا آواز آموزش ببیند. جالب است بدانید دراین چند سال استقبال و علاقهمندی بسیاری از سوی جوانان دیده شده و پژوهشهایی که دراین زمینه انجام دادم باعث نجات موسیقی در بسیاری از مناطق این استان شد بهعنوان مثال در جنوب کرمان تنها چند نفر نوازنده قیچک که در کرمان چنگ گفته میشود باقیمانده بود و نزد آنها رفتم و نحوه نواختن و صدای آنها را ثبت و ضبط کردم و خود آنها را به جشنوارههای مختلف موسیقی نواحی معرفی کردم. امروز در همین مناطق نزدیک به 100 نوازنده چنگ فعالیت میکنند. بنابراین توجه کردن به موسیقی مناطق مختلف ایران توسط پژوهشگران و دولت باعث میشود این نوازندهها و خوانندهها دلگرم شوند و هنر پیشکسوتان و موسیقی نواحی ایران بار دیگر احیا شود.
روز بیست و نهم ماه رمضان
ای اولین شنونده درد دلها و شکوهها؛
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
و ای آنکه هرکس و هر چیز، در برابر عظمت وجودت حقیر و ناچیز است! نکند از اینکه شکرگزار نعمتهای فراوان تو نیستم مرا از آنها محروم کنی. نکند ناسپاسیهای من باعث شوند که نخواهی دعاهای مرا بشنوی. نکند از اینکه میهمان خوبی برایت نبودهام دست رد به سینه من بگذاری و مرا از خودت دور کنی. ای کسی که انسانها را به آرزوهایشان میرساند، در بیست و نهمین روز از ضیافتی که برایمان تدارک دیدهای از تو میخواهم یاریم کنی تا آرزوهای دور و دراز مرا از تو دور نکند و خورشید رحمت و لطف بیاندازهات در روزهای دیگر نیز همانند ماه رمضان بر ما بتابد. همین.
شاعر و پژوهشگر
و ای آنکه هرکس و هر چیز، در برابر عظمت وجودت حقیر و ناچیز است! نکند از اینکه شکرگزار نعمتهای فراوان تو نیستم مرا از آنها محروم کنی. نکند ناسپاسیهای من باعث شوند که نخواهی دعاهای مرا بشنوی. نکند از اینکه میهمان خوبی برایت نبودهام دست رد به سینه من بگذاری و مرا از خودت دور کنی. ای کسی که انسانها را به آرزوهایشان میرساند، در بیست و نهمین روز از ضیافتی که برایمان تدارک دیدهای از تو میخواهم یاریم کنی تا آرزوهای دور و دراز مرا از تو دور نکند و خورشید رحمت و لطف بیاندازهات در روزهای دیگر نیز همانند ماه رمضان بر ما بتابد. همین.
عید است و ابروی همچون هلال دوست
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا نوراللهیان
عضوهیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس
امروزبه احتمال زیاد، آخرین روزماه مبارک رمضان است. روزی که غروب آن از میهمانسرای الهی خارج میشویم. روزی که از ضیافت و میهمانی خاص و ویژه خدای رئوف و مهربان باید خداحافظی کنیم. توصیه شده امروزهرگاه نشاط لازم وجود داشت، با ماه رمضان وداع کنیم، خداحافظی و وداعی جانانه، همچون وداع با دوست مهربانی که خیلی پربرکت و ایام آن ایام خیلی خوبی بود. ما در میهمانی ای هستیم که میخواهیم از آن خارج شویم. این میهمانی باعث نجات ما از آتش جهنم بود. باعث افزایش نورانیت و ریزش فیوضات پروردگار بود. شب قدر داشت، شب مبارکی که خداوند در آن شب بندگان گنهکارش رامی آمرزد. ماهی که سحرخیزی داشت، ابوحمزه ثمالی داشت، افطار داشت، مناجات داشت، دعای سحر داشت و بالاخره توبه داشت. وداع با ماه مبارک رمضان آن گونه که در دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه یا دعای مکارم الاخلاق آمده، خوب است، ولی وداع باید براستی و جانانه باشد. «السَّلاَمُ عَلَیک مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ اَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ» سلام و خداحافظی با تو ای ماهی که ان شاءالله بار دیگر ما را سالهای آینده در خودت ببینی، هرچند فراق تو برای ما سخت است و تا بودی عظمت و جلالت ساعات و دقایقت برای ما زیبا بود. برای وداع با ماه مبارک رمضان دعاهایی وارد شده است که جابربن عبدالله انصاری یکی از صحابه پیامبر(ص) میگوید: جمعه آخر ماه رمضانی رفتم خدمت پیامبر خدا(ص)، حضرت چون نگاهشان به من افتاد، فرمودند وداع کن با ماه رمضان و بگو؛«اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامِنا اِیاهُ فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنى مَرْحُوما وَلا تَجْعَلنى مَحْرُوما» (خدایا این ماه را ماه آخر روزهداری ما قرارمده و اگر چنین خواهی کرد، پس مرا از کسانی قرار ده که مورد رحمت تو قرار گرفتهاند و مرا از محرومین قرار مده) یک سجده شکر بسیار بامعنویتی هم به جا آوریم. البته بزرگان گفتهاند، وداع با ماه رمضان برای کسانی مفهوم واقعی دارد که بدرستی در رمضان بودهاند. روزه واقعی گرفتهاند. اما ما چه؟! ما که روزه بینابین و بندگی ضعیفی داشتهایم. ما باید بیش از هرچیز حسن ظن نسبت به خدا داشته باشیم و به رحمت پروردگار امیدوار باشیم. حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که نشان میدهد خداوند برای امروز و امشب بندگانش چه تدارکات بزرگی دیده است؛«خداوند متعال در آخر هر روز از ماه رمضان، به هنگام افطارهزار هزار نفر را و در شب جمعه و روز جمعه این ماه در هر ساعت، این تعداد را که همگی سزاوار آتش جهنم اند، از آتش آزاد میکند و هنگامی که آخرین روز ماه رمضان فرامیرسد، در آن روز به تعداد کسانی که از اول تا آخر ماه رمضان آزاد کرده، بندگان گناهکار خویش را از آتش جهنم آزاد میکند.» البته این اعداد نمادین است شاید اعداد خیلی بیشتر از این هم باشد که خداوند بندگانش را از آتش رهایی میبخشد. چه آنان که از دنیا رفتهاند و چه آنان که هنوز در این دنیا هستند. یعنی کسانی که مستحق آتش بودند، هر شب هنگام افطار، خداوند جمع بسیاری از آنان را از آتش جهنم نجات میدهد ولی شب آخر ماه که میرسد، خداوند به اندازه این سی شب گنهکاران را میآمرزد. اینها تدارکاتی است که خداوند برای بندگانش در این شب و روز عید دیده است. اما با فرارسیدن فطر ما چه کنیم؟ فردا عید فطر است. روز شادمانی و اعطای جایزه است. خداوند دوست دارد که ما با بندگی و عبودیت و خوش گمانی و حسن ظن، ازاو جایزه بخواهیم. فرج امام زمانمان را بخواهیم. فرجی برای مستضعفین، برای گرفتاران و... را بخواهیم. دراین شب ما میتوانیم از خداوند متعال درخواستهای بزرگ داشته باشیم. امام سجاد میفرماید: این شب کمتر از شب قدر نیست. بنابراین در این شب جدیت داشته باشیم که از خداوند درخواست داشته باشیم. از خدا بندگی بخواهیم، از خدا شفای بیماران و رفع بلاهای بزرگ از جامعه بشری را بخواهیم. در نماز این روز به خداوند میگوییم؛ «اَسْأَلُک بِحَقِّ هَذَا الْیوْمِ»(خدایا به حق این روز تو را قسم میدهیم) این قدر این روز بزرگ است که خدا را به این روز قسم میدهیم. «الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیداً» که آن را عید مسلمانان قراردادی «وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّىالله عَلَیهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً [وَ کرَامَة] وَ مَزِیداً» و برای پیامبر ما امروز ذخیره بزرگی است. این روز، روز شرافت است. روزمزید و فزونی نعمت است. روز کرامت پیامبر است از اینرو گفتهاند در آن جامه نو بپوشید، روی خوش و عطر گل و گلاب داشته باشید و بعد از طلوع آفتاب، نمازعید بخوانید و قبل از آن فطریه بدهید. همچنین در اعمال امشب احیا و عبادت و بیتوته توصیه شده است. امشب جا دارد با تفکر، با تضرع با ابتهال از خداوند تقاضا کنیم تا اولاً به ما توفیق دهد سالهایی درماه رمضان حضور داشته باشیم. فطر از نظر واژه شناسی از ریشه فطرت است. یعنی انسان در این روز یک سنخیتی با روح و فطرت و معنای خودش پیدا میکند. عید عبودیت، عیدی که شیطان و شیطنت در این روز به خاک ذلت میافتد و مسلمین در این روز از جایگاه ویژهای نزد پروردگارشان برخوردارند. اگرچه در حال خروج از میهمانی خداوند هستیم، ولی رحمت الهی و رزق و عنایات الهی و دعاهای امام زمان(عج) ما را بدرقه میکنند. این عید سعید را برای همه بشریت، مسلمانان و بخصوص مردم ایران مبارک گرداند.
عضوهیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس
امروزبه احتمال زیاد، آخرین روزماه مبارک رمضان است. روزی که غروب آن از میهمانسرای الهی خارج میشویم. روزی که از ضیافت و میهمانی خاص و ویژه خدای رئوف و مهربان باید خداحافظی کنیم. توصیه شده امروزهرگاه نشاط لازم وجود داشت، با ماه رمضان وداع کنیم، خداحافظی و وداعی جانانه، همچون وداع با دوست مهربانی که خیلی پربرکت و ایام آن ایام خیلی خوبی بود. ما در میهمانی ای هستیم که میخواهیم از آن خارج شویم. این میهمانی باعث نجات ما از آتش جهنم بود. باعث افزایش نورانیت و ریزش فیوضات پروردگار بود. شب قدر داشت، شب مبارکی که خداوند در آن شب بندگان گنهکارش رامی آمرزد. ماهی که سحرخیزی داشت، ابوحمزه ثمالی داشت، افطار داشت، مناجات داشت، دعای سحر داشت و بالاخره توبه داشت. وداع با ماه مبارک رمضان آن گونه که در دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه یا دعای مکارم الاخلاق آمده، خوب است، ولی وداع باید براستی و جانانه باشد. «السَّلاَمُ عَلَیک مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ اَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ» سلام و خداحافظی با تو ای ماهی که ان شاءالله بار دیگر ما را سالهای آینده در خودت ببینی، هرچند فراق تو برای ما سخت است و تا بودی عظمت و جلالت ساعات و دقایقت برای ما زیبا بود. برای وداع با ماه مبارک رمضان دعاهایی وارد شده است که جابربن عبدالله انصاری یکی از صحابه پیامبر(ص) میگوید: جمعه آخر ماه رمضانی رفتم خدمت پیامبر خدا(ص)، حضرت چون نگاهشان به من افتاد، فرمودند وداع کن با ماه رمضان و بگو؛«اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامِنا اِیاهُ فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنى مَرْحُوما وَلا تَجْعَلنى مَحْرُوما» (خدایا این ماه را ماه آخر روزهداری ما قرارمده و اگر چنین خواهی کرد، پس مرا از کسانی قرار ده که مورد رحمت تو قرار گرفتهاند و مرا از محرومین قرار مده) یک سجده شکر بسیار بامعنویتی هم به جا آوریم. البته بزرگان گفتهاند، وداع با ماه رمضان برای کسانی مفهوم واقعی دارد که بدرستی در رمضان بودهاند. روزه واقعی گرفتهاند. اما ما چه؟! ما که روزه بینابین و بندگی ضعیفی داشتهایم. ما باید بیش از هرچیز حسن ظن نسبت به خدا داشته باشیم و به رحمت پروردگار امیدوار باشیم. حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که نشان میدهد خداوند برای امروز و امشب بندگانش چه تدارکات بزرگی دیده است؛«خداوند متعال در آخر هر روز از ماه رمضان، به هنگام افطارهزار هزار نفر را و در شب جمعه و روز جمعه این ماه در هر ساعت، این تعداد را که همگی سزاوار آتش جهنم اند، از آتش آزاد میکند و هنگامی که آخرین روز ماه رمضان فرامیرسد، در آن روز به تعداد کسانی که از اول تا آخر ماه رمضان آزاد کرده، بندگان گناهکار خویش را از آتش جهنم آزاد میکند.» البته این اعداد نمادین است شاید اعداد خیلی بیشتر از این هم باشد که خداوند بندگانش را از آتش رهایی میبخشد. چه آنان که از دنیا رفتهاند و چه آنان که هنوز در این دنیا هستند. یعنی کسانی که مستحق آتش بودند، هر شب هنگام افطار، خداوند جمع بسیاری از آنان را از آتش جهنم نجات میدهد ولی شب آخر ماه که میرسد، خداوند به اندازه این سی شب گنهکاران را میآمرزد. اینها تدارکاتی است که خداوند برای بندگانش در این شب و روز عید دیده است. اما با فرارسیدن فطر ما چه کنیم؟ فردا عید فطر است. روز شادمانی و اعطای جایزه است. خداوند دوست دارد که ما با بندگی و عبودیت و خوش گمانی و حسن ظن، ازاو جایزه بخواهیم. فرج امام زمانمان را بخواهیم. فرجی برای مستضعفین، برای گرفتاران و... را بخواهیم. دراین شب ما میتوانیم از خداوند متعال درخواستهای بزرگ داشته باشیم. امام سجاد میفرماید: این شب کمتر از شب قدر نیست. بنابراین در این شب جدیت داشته باشیم که از خداوند درخواست داشته باشیم. از خدا بندگی بخواهیم، از خدا شفای بیماران و رفع بلاهای بزرگ از جامعه بشری را بخواهیم. در نماز این روز به خداوند میگوییم؛ «اَسْأَلُک بِحَقِّ هَذَا الْیوْمِ»(خدایا به حق این روز تو را قسم میدهیم) این قدر این روز بزرگ است که خدا را به این روز قسم میدهیم. «الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیداً» که آن را عید مسلمانان قراردادی «وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّىالله عَلَیهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً [وَ کرَامَة] وَ مَزِیداً» و برای پیامبر ما امروز ذخیره بزرگی است. این روز، روز شرافت است. روزمزید و فزونی نعمت است. روز کرامت پیامبر است از اینرو گفتهاند در آن جامه نو بپوشید، روی خوش و عطر گل و گلاب داشته باشید و بعد از طلوع آفتاب، نمازعید بخوانید و قبل از آن فطریه بدهید. همچنین در اعمال امشب احیا و عبادت و بیتوته توصیه شده است. امشب جا دارد با تفکر، با تضرع با ابتهال از خداوند تقاضا کنیم تا اولاً به ما توفیق دهد سالهایی درماه رمضان حضور داشته باشیم. فطر از نظر واژه شناسی از ریشه فطرت است. یعنی انسان در این روز یک سنخیتی با روح و فطرت و معنای خودش پیدا میکند. عید عبودیت، عیدی که شیطان و شیطنت در این روز به خاک ذلت میافتد و مسلمین در این روز از جایگاه ویژهای نزد پروردگارشان برخوردارند. اگرچه در حال خروج از میهمانی خداوند هستیم، ولی رحمت الهی و رزق و عنایات الهی و دعاهای امام زمان(عج) ما را بدرقه میکنند. این عید سعید را برای همه بشریت، مسلمانان و بخصوص مردم ایران مبارک گرداند.
شیراز دارد کوچک میشود
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
نیما تقوی که در شیراز کلی کار فرهنگی کرده وقتی خبر مردن منصور اوجی آمد، نوشت: شیراز دارد کوچک میشود و خیلیها خبر ندارند. این است که وقتی این حرف را خواندم دلم لرزید. بعضیها اصلاً خود شیراز هستند. آدم بهشان که فکر میکند شیراز به یادش میآید. یکیاش همین منصور اوجی است. آن وقتها که استهبان زندگی میکردم و با شیراز زیاد فاصله نداشتم با شعرهای منصور اوجی آشنا شدم. همان کتاب «هوای باغ نکردیم» که هوشنگ گلشیری آن را انتخاب کرده بود. بعد هم که با دوست کتابفروشم صفدر دوام در همان استهبان مینشستیم دم کتابفروشی هدایت و شعرهای اوجی میخواندیم. همانطور که شعرهای شفیعی یا مصدق و شعرهای میمنت میرصادقی همشهریمان را میخواندیم. آن وقتها خیلی رمانتیکتر از این وقتها بودیم. این زمانی که میگویم برمیگردد به بیش از بیست سال پیش. آن وقتها ما جوانانی پرشور بودیم که هر شعری ما را تکان میداد. یکیاش این شعر منصور اوجی است وقتی برای دخترش نوشته بود و آن وقتها گمانم در نشریه آدینه منتشر شده بود. همان که میگفت: «غزل عروسک تو کو، کجاست حسرت لیلا عروسکم...» همیشه اوجی که به یادم میآید سریع این شعر را میخوانم و بعد یادم میآید که چه زندگیای در این شعر وجود دارد. اما همین نیما تقوی شعری را از او نوشته برای مرگش به دخترش که میگوید: «غزل گر بپرسند از من / بگو بهر شعری به دنیای دیگر سفر کرد.» این شعر و آن شعر که برای دخترش غزل گفته پر است از زندگی حتی اگر در این شعر اخیر از مرگ گفته باشد. این است که وقتی کتاب «کوتاه مثل آه» او را میخوانیم، میبینیم چقدر جان خوشی دارد این کتاب. وقتی که میگوید: «بر سبزههای خاک / پروانهایم ما / با طول عمر خویش / کوتاه، مثل آه.»
آن وقتها که اتاقی برای خودم داشتم، همان وقتهایی که جوان بودم بالای در اتاقم شعر بود که میچرخید. یکی از این شعرها شعری بود از منصور اوجی. آن وقتها تازه کامپیوتر آمده بود و پرینترهای لیزری خودشان را نشان داده بودند و همین بود که شعر پشت شعر بود که تایپ شده بر دیوار مینشست بر کاغذ سفید. این شعر همان شعر معروف اوجی است درباره زمان. همان که وقتی آدم به زمان فکر میکند یادش نمیرود که باید به این شعر فکر کند. تشبیهی که در این شعر است واویلاست. میگویم واویلا برای اینکه وقتی میخوانی تصویرسازی شعر تا ته روحات نفوذ میکند و آدم خودش را میسپارد به همین زمان. آنجا که میگوید: «زمان به موریانه شبیه است / در قبیله انسان.» نمیدانم وقتی این شعر را میخوانم چطور یاد صادق هدایت میافتم و آن شروع درخشان رمان «بوف کور». همان که روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این زمان و موریانهها و زخمی که برجا میگذارند همان خوردن و تراشیدن است در انزوا. اینکه میگویم انزوا برای این است که اعتقاد دارم آدمی همیشه در انزواست. اعتقاد دارم آدمی در مجموع هم تنهاست. آدمی در جمع است و منتها همواره در خود است. این شعر برای من همه این حرفهایی است که گفتم. حالا دوباره به قول نیما تقوی برمیگردم که نوشت: «خبر آمد منصور اوجی شاعر جهانهای شیراز درگذشت. شیراز دارد کوچک میشود و خیلیها خبر ندارند.»
داستاننویس
نیما تقوی که در شیراز کلی کار فرهنگی کرده وقتی خبر مردن منصور اوجی آمد، نوشت: شیراز دارد کوچک میشود و خیلیها خبر ندارند. این است که وقتی این حرف را خواندم دلم لرزید. بعضیها اصلاً خود شیراز هستند. آدم بهشان که فکر میکند شیراز به یادش میآید. یکیاش همین منصور اوجی است. آن وقتها که استهبان زندگی میکردم و با شیراز زیاد فاصله نداشتم با شعرهای منصور اوجی آشنا شدم. همان کتاب «هوای باغ نکردیم» که هوشنگ گلشیری آن را انتخاب کرده بود. بعد هم که با دوست کتابفروشم صفدر دوام در همان استهبان مینشستیم دم کتابفروشی هدایت و شعرهای اوجی میخواندیم. همانطور که شعرهای شفیعی یا مصدق و شعرهای میمنت میرصادقی همشهریمان را میخواندیم. آن وقتها خیلی رمانتیکتر از این وقتها بودیم. این زمانی که میگویم برمیگردد به بیش از بیست سال پیش. آن وقتها ما جوانانی پرشور بودیم که هر شعری ما را تکان میداد. یکیاش این شعر منصور اوجی است وقتی برای دخترش نوشته بود و آن وقتها گمانم در نشریه آدینه منتشر شده بود. همان که میگفت: «غزل عروسک تو کو، کجاست حسرت لیلا عروسکم...» همیشه اوجی که به یادم میآید سریع این شعر را میخوانم و بعد یادم میآید که چه زندگیای در این شعر وجود دارد. اما همین نیما تقوی شعری را از او نوشته برای مرگش به دخترش که میگوید: «غزل گر بپرسند از من / بگو بهر شعری به دنیای دیگر سفر کرد.» این شعر و آن شعر که برای دخترش غزل گفته پر است از زندگی حتی اگر در این شعر اخیر از مرگ گفته باشد. این است که وقتی کتاب «کوتاه مثل آه» او را میخوانیم، میبینیم چقدر جان خوشی دارد این کتاب. وقتی که میگوید: «بر سبزههای خاک / پروانهایم ما / با طول عمر خویش / کوتاه، مثل آه.»
آن وقتها که اتاقی برای خودم داشتم، همان وقتهایی که جوان بودم بالای در اتاقم شعر بود که میچرخید. یکی از این شعرها شعری بود از منصور اوجی. آن وقتها تازه کامپیوتر آمده بود و پرینترهای لیزری خودشان را نشان داده بودند و همین بود که شعر پشت شعر بود که تایپ شده بر دیوار مینشست بر کاغذ سفید. این شعر همان شعر معروف اوجی است درباره زمان. همان که وقتی آدم به زمان فکر میکند یادش نمیرود که باید به این شعر فکر کند. تشبیهی که در این شعر است واویلاست. میگویم واویلا برای اینکه وقتی میخوانی تصویرسازی شعر تا ته روحات نفوذ میکند و آدم خودش را میسپارد به همین زمان. آنجا که میگوید: «زمان به موریانه شبیه است / در قبیله انسان.» نمیدانم وقتی این شعر را میخوانم چطور یاد صادق هدایت میافتم و آن شروع درخشان رمان «بوف کور». همان که روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این زمان و موریانهها و زخمی که برجا میگذارند همان خوردن و تراشیدن است در انزوا. اینکه میگویم انزوا برای این است که اعتقاد دارم آدمی همیشه در انزواست. اعتقاد دارم آدمی در مجموع هم تنهاست. آدمی در جمع است و منتها همواره در خود است. این شعر برای من همه این حرفهایی است که گفتم. حالا دوباره به قول نیما تقوی برمیگردم که نوشت: «خبر آمد منصور اوجی شاعر جهانهای شیراز درگذشت. شیراز دارد کوچک میشود و خیلیها خبر ندارند.»
قصههای شاهنامه برای بچه ها
محمدرضا یوسفی
نویسنده
من بیش از 20 سال است برای نوشتن مجموعه کتابهای «داستانهای شاهنامه» تلاش میکنم و فکر میکنم این مجموعه برای اینکه بچهها با داستانهای شاهنامه آشنا شوند، مفید باشد. «داستانهای شاهنامه» شامل دو مجموعه کودک و نوجوان است. بخش مخصوص کودکان وجه اسطورهای و پهلوانی شاهنامه را در برمی گیرد و تاکنون حدود 56 جلد آن منتشر شده است. اما مجموعه مخصوص نوجوانان رمانهایی است که 30 جلد از آنها چاپ شده و به شخصیتها و دورههای تاریخی ایران از آغاز شاهنامه و دوره کیومرث میپردازد. این کتابها به داستانهای شاهنامه هم محدود نشده و وارد تاریخ ایران میشود و با آنها دورههای تاریخی مانند عصر صفویه و قاجار و... را با شخصیتهای مهمشان برای نوجوانان بازگو کردهام. اکنون خانوادهها بسیار علاقهمند هستند که کارهای فرهنگی برای بچهها انجام دهند و فرزندانشان را با آثاری چون شاهنامه آشنا کنند و برای این کار احساس مسئولیت میکنند. به همین دلیل مجموعه کتابهای «داستانهای شاهنامه» مورد توجه قرار گرفته و بازخورد بسیار خوبی داشته است. بچههای زیادی قصههای این کتابها را داستانخوانی کردهاند. در این کتابها تلاش کردهام داستانهای شاهنامه را بازآفرینی کنم. چون از دوره قاجار بازنویسی داستانهای شاهنامه برای کودکان را داشتهایم و تا به حال حدود 700 بازنویسی از شاهنامه برای کودکان منتشر شده است اما بازآفرینی نداشتهایم. بازنویسی تنها سادهنویسی متنهای شاهنامه است اما بازآفرینی بال و پر دادن به قصههایی چون هوشنگ و کیومرث است که شاید در شاهنامه تنها چند بیت درباره آنها نوشته شده اما من تلاش کردم با تخیل خودم و با استفاده از عناصر داستانی آنها را دراماتیزه کنم تا برای کودکان و نوجوانان جذاب باشد.
داستانهای شاهنامه
نویسنده: محمدرضا یوسفی
نشر: خانه ادبیات
نویسنده
من بیش از 20 سال است برای نوشتن مجموعه کتابهای «داستانهای شاهنامه» تلاش میکنم و فکر میکنم این مجموعه برای اینکه بچهها با داستانهای شاهنامه آشنا شوند، مفید باشد. «داستانهای شاهنامه» شامل دو مجموعه کودک و نوجوان است. بخش مخصوص کودکان وجه اسطورهای و پهلوانی شاهنامه را در برمی گیرد و تاکنون حدود 56 جلد آن منتشر شده است. اما مجموعه مخصوص نوجوانان رمانهایی است که 30 جلد از آنها چاپ شده و به شخصیتها و دورههای تاریخی ایران از آغاز شاهنامه و دوره کیومرث میپردازد. این کتابها به داستانهای شاهنامه هم محدود نشده و وارد تاریخ ایران میشود و با آنها دورههای تاریخی مانند عصر صفویه و قاجار و... را با شخصیتهای مهمشان برای نوجوانان بازگو کردهام. اکنون خانوادهها بسیار علاقهمند هستند که کارهای فرهنگی برای بچهها انجام دهند و فرزندانشان را با آثاری چون شاهنامه آشنا کنند و برای این کار احساس مسئولیت میکنند. به همین دلیل مجموعه کتابهای «داستانهای شاهنامه» مورد توجه قرار گرفته و بازخورد بسیار خوبی داشته است. بچههای زیادی قصههای این کتابها را داستانخوانی کردهاند. در این کتابها تلاش کردهام داستانهای شاهنامه را بازآفرینی کنم. چون از دوره قاجار بازنویسی داستانهای شاهنامه برای کودکان را داشتهایم و تا به حال حدود 700 بازنویسی از شاهنامه برای کودکان منتشر شده است اما بازآفرینی نداشتهایم. بازنویسی تنها سادهنویسی متنهای شاهنامه است اما بازآفرینی بال و پر دادن به قصههایی چون هوشنگ و کیومرث است که شاید در شاهنامه تنها چند بیت درباره آنها نوشته شده اما من تلاش کردم با تخیل خودم و با استفاده از عناصر داستانی آنها را دراماتیزه کنم تا برای کودکان و نوجوانان جذاب باشد.
داستانهای شاهنامه
نویسنده: محمدرضا یوسفی
نشر: خانه ادبیات
عکس نوشت
پیکر بیژن افشار، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، دیروز تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. تعدادی از اعضای انجمن بازیگران خانه تئاتر مانند بهزاد فراهانی همراه با خانواده این بازیگر در مراسم خاکسپاری او حضور داشتند. بیژن افشار با ایفای نقش محمد بن اشعث در سریال «مختارنامه» در ذهن مردم مانده است.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#انتخابات۱۴۰۰
آغاز ثبتنام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری در وزارت کشور باعث شد موضوعات دیگر کمتر مورد توجه قرار بگیرند و بیشتر بحثها در شبکههای اجتماعی مربوط به این مسأله باشد. عکسها و فیلمهایی از ثبتنام افراد مختلف و بخصوص کسانی که با لباس و شعار خاص و عجیب ثبتنام کردند بازنشر میشد و ثبتنام چهرههای شناخته شده سیاسی هم مورد توجه کاربران قرار گرفت و دربارهاش نوشتند: «شروع شد. تند و تند عکس بفرستین که این با موتور اومد، اون با دوچرخه، این یکی گفت من نابغهام، اون یکی گفت من معمام»، «شما کافیه الان توئیت کنید که... وارد ستاد انتخابات شد و یا... ثبتنام کرد. تقریباً همه کانالها و سایتهای خبری بدون اینکه ببینن خبر درسته یا نه، کار میکنن و حتی اگر بدونن خبر اشتباهه هم برنمیدارن»، «وزارت کشور اعلام میکند که بر اساس رویه سابق در حال ثبتنام کاندیداهاست. نماینده شورای نگهبان هم میگوید فرایند مثل قبل در حال اجراست.»، «سخنگوی شورای نگهبان بعد از پیگیری خبرنگاران اعلام کرد که به نماینده شورا تأکید کردهاند مدارک داوطلبان را بر اساس مصوبه شورا تحویل بگیرد. نماینده شورای نگهبان در وزارت کشور میگوید ما نقش نظارتی داریم. وزارت کشور هم میگوید ما فرایند ثبتنام را کامل انجام میدهیم.»، «کاش اینایی که با کفن و موتور و کراوات میرن ثبتنام ریاست جمهوری بیان اینجا اکانت بسازن دور هم خوش باشیم»، «انتخابات شروع شد و یه عده با قیافهها و رفتار عجیب و غریب راه افتادن ثبتنام کنن. کلاً یه عده دوست دارن دیده بشن. اگه بگی ثبتنام له شدن زیر بولدوزره بازم یه عده میان میگن برای خدمت به مردم کشورم میرم این زیر له و لورده میشم»، «فردی با ظاهری کفن پوش، قرآن و عصا به دست و ماسکی از پرچم ایران به صورت، برای ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری وارد وزارت کشور شد. او در توضیح حضور خود برای ثبتنام ریاست جمهوری گفت که آمده است کشور را از مشکلات نجات دهد.»، «اونایی که در ساعات اولیه ثبتنام میکنن همهشون انصراف میدن. اصل کاری اونایین که در ساعات پایانی میان برای ثبتنام ریاست جمهوری»، «افراد جالب و عجیب غریبی از روز اول اقدام به ثبتنام برای انتخابات ریاست جمهوری کردن. این در حالیه که از بین همه ثبتنامیها فقط 7 یا نهایتاً 10 نفر انتخاب و معرفی میشن.»
کشتار در غزه
حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه و بمباران این منطقه واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی همراه داشت. بخصوص پس از انتشار خبر به شهادت رسیدن کودکان فلسطینی. عکسها و فیلمهای زیادی از این بمباران و شرایط سخت مردم غزه منتشر میشود و کاربران با ابراز انزجار از رژیم صهیونیستی خواستار برخورد جدیتر جهان با آنها هستند: «همزمان با کشتار فلسطینیها در غزه و آتش و خون در مسجدالاقصی، صهیونیستها اشغال بیتالمقدس را با سرود فاشیستی برگرفته از داستان سامسون جشن گرفتند که خواهان کشتار/پاکسازی همه فلسطینیان است (عبارت Yimach Shemam). رسانههای غربی این دولت فاشیست صهیونیسم را صلحطلب میخوانند»، «پسره فکر کرده بود برادرش کشته شده و وقتی که میبیندش با گریه بغلش میکنه. این تنها یکی از جلوههای جنایتی است که اسرائیل ساعتی پیش مرتکب شده. چندین کودک در بمباران دیشب غزه تنها و محصور جونشون رو از دست دادن»، «ارتش اسرائیل در پاسخ به پرتاپ راکت به خاک این کشور، بمباران نوار غزه را آغاز کرد… اسرائیل نوار غزه را شخم زد…»، «در بمباران غزه اسرائیل تنها در یک خانواده ۹ نفر را قتلعام کرد که ۳ نفر از آنان کودک بودند. یکی از بزرگترین افتخارات ایران به رسمیت نشناختن این رژیم غیرانسانی است»، «نرسد روزی که درد تکراری بیاهمیت شود... غزه دو روز است که زیر بمباران و آتش است»، «حقاً، انصافاً، مردم فلسطین، مردم غزه در تاریخ، نام خودشان را بهعنوان مقاومترین ملتها ماندگار کردند»، «در ماه میهمانی خداوند، خونهای مردم بیگناه در غزه و کابل ریخته میشود. حقوق بشر، ترانهای بدون خواننده است. هنوز انسانیت، بیدفاع مانده ولی جهالت و نژادپرستی به تکنولوژی و رسانه، مسلح اند...»، «چشم پوشی و سکوت جوامع به ظاهر بشری و بشردوستانه، از به خون کشیدن مردم غزه.»، «جنگ به ساحل غزه کشیده شده. ناوچههای اسرائیل در حال شلیک بهسمت اهداف حماس هستن که در مناطق مسکونی غزه هستن. احتمال بالارفتن شمار کشته و زخمیها بهخاطر سخت شدن تفکیک شبهنظامیان حماس از مردم عادی»، «شب گذشته مردم ترکیه در اعتراض به حملات رژیم صهیونیستی به غزه در شهرهای مختلف، با وجود قرنطینه به خیابانها آمده و در مقابل نمایندگیهای امریکا و رژیم صهیونیستی در استانبول، آنکارا، شرناخ، وان، آدانا، چاناک قلعه، اردو، دیاربکر، تکیرداغ و... شعار لعنت بر اسرائیل سر دادند.»، «وزارت خارجه فرانسه، شلیک راکت از نوار غزه رو محکوم کرده؛ وقتی اسرائیل، مردم بیگناه فلسطین رو میکشه، دولت فرانسه چرا هیچ اعتراضی نمیکنه؟!»
#انتخابات۱۴۰۰
آغاز ثبتنام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری در وزارت کشور باعث شد موضوعات دیگر کمتر مورد توجه قرار بگیرند و بیشتر بحثها در شبکههای اجتماعی مربوط به این مسأله باشد. عکسها و فیلمهایی از ثبتنام افراد مختلف و بخصوص کسانی که با لباس و شعار خاص و عجیب ثبتنام کردند بازنشر میشد و ثبتنام چهرههای شناخته شده سیاسی هم مورد توجه کاربران قرار گرفت و دربارهاش نوشتند: «شروع شد. تند و تند عکس بفرستین که این با موتور اومد، اون با دوچرخه، این یکی گفت من نابغهام، اون یکی گفت من معمام»، «شما کافیه الان توئیت کنید که... وارد ستاد انتخابات شد و یا... ثبتنام کرد. تقریباً همه کانالها و سایتهای خبری بدون اینکه ببینن خبر درسته یا نه، کار میکنن و حتی اگر بدونن خبر اشتباهه هم برنمیدارن»، «وزارت کشور اعلام میکند که بر اساس رویه سابق در حال ثبتنام کاندیداهاست. نماینده شورای نگهبان هم میگوید فرایند مثل قبل در حال اجراست.»، «سخنگوی شورای نگهبان بعد از پیگیری خبرنگاران اعلام کرد که به نماینده شورا تأکید کردهاند مدارک داوطلبان را بر اساس مصوبه شورا تحویل بگیرد. نماینده شورای نگهبان در وزارت کشور میگوید ما نقش نظارتی داریم. وزارت کشور هم میگوید ما فرایند ثبتنام را کامل انجام میدهیم.»، «کاش اینایی که با کفن و موتور و کراوات میرن ثبتنام ریاست جمهوری بیان اینجا اکانت بسازن دور هم خوش باشیم»، «انتخابات شروع شد و یه عده با قیافهها و رفتار عجیب و غریب راه افتادن ثبتنام کنن. کلاً یه عده دوست دارن دیده بشن. اگه بگی ثبتنام له شدن زیر بولدوزره بازم یه عده میان میگن برای خدمت به مردم کشورم میرم این زیر له و لورده میشم»، «فردی با ظاهری کفن پوش، قرآن و عصا به دست و ماسکی از پرچم ایران به صورت، برای ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری وارد وزارت کشور شد. او در توضیح حضور خود برای ثبتنام ریاست جمهوری گفت که آمده است کشور را از مشکلات نجات دهد.»، «اونایی که در ساعات اولیه ثبتنام میکنن همهشون انصراف میدن. اصل کاری اونایین که در ساعات پایانی میان برای ثبتنام ریاست جمهوری»، «افراد جالب و عجیب غریبی از روز اول اقدام به ثبتنام برای انتخابات ریاست جمهوری کردن. این در حالیه که از بین همه ثبتنامیها فقط 7 یا نهایتاً 10 نفر انتخاب و معرفی میشن.»
کشتار در غزه
حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه و بمباران این منطقه واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی همراه داشت. بخصوص پس از انتشار خبر به شهادت رسیدن کودکان فلسطینی. عکسها و فیلمهای زیادی از این بمباران و شرایط سخت مردم غزه منتشر میشود و کاربران با ابراز انزجار از رژیم صهیونیستی خواستار برخورد جدیتر جهان با آنها هستند: «همزمان با کشتار فلسطینیها در غزه و آتش و خون در مسجدالاقصی، صهیونیستها اشغال بیتالمقدس را با سرود فاشیستی برگرفته از داستان سامسون جشن گرفتند که خواهان کشتار/پاکسازی همه فلسطینیان است (عبارت Yimach Shemam). رسانههای غربی این دولت فاشیست صهیونیسم را صلحطلب میخوانند»، «پسره فکر کرده بود برادرش کشته شده و وقتی که میبیندش با گریه بغلش میکنه. این تنها یکی از جلوههای جنایتی است که اسرائیل ساعتی پیش مرتکب شده. چندین کودک در بمباران دیشب غزه تنها و محصور جونشون رو از دست دادن»، «ارتش اسرائیل در پاسخ به پرتاپ راکت به خاک این کشور، بمباران نوار غزه را آغاز کرد… اسرائیل نوار غزه را شخم زد…»، «در بمباران غزه اسرائیل تنها در یک خانواده ۹ نفر را قتلعام کرد که ۳ نفر از آنان کودک بودند. یکی از بزرگترین افتخارات ایران به رسمیت نشناختن این رژیم غیرانسانی است»، «نرسد روزی که درد تکراری بیاهمیت شود... غزه دو روز است که زیر بمباران و آتش است»، «حقاً، انصافاً، مردم فلسطین، مردم غزه در تاریخ، نام خودشان را بهعنوان مقاومترین ملتها ماندگار کردند»، «در ماه میهمانی خداوند، خونهای مردم بیگناه در غزه و کابل ریخته میشود. حقوق بشر، ترانهای بدون خواننده است. هنوز انسانیت، بیدفاع مانده ولی جهالت و نژادپرستی به تکنولوژی و رسانه، مسلح اند...»، «چشم پوشی و سکوت جوامع به ظاهر بشری و بشردوستانه، از به خون کشیدن مردم غزه.»، «جنگ به ساحل غزه کشیده شده. ناوچههای اسرائیل در حال شلیک بهسمت اهداف حماس هستن که در مناطق مسکونی غزه هستن. احتمال بالارفتن شمار کشته و زخمیها بهخاطر سخت شدن تفکیک شبهنظامیان حماس از مردم عادی»، «شب گذشته مردم ترکیه در اعتراض به حملات رژیم صهیونیستی به غزه در شهرهای مختلف، با وجود قرنطینه به خیابانها آمده و در مقابل نمایندگیهای امریکا و رژیم صهیونیستی در استانبول، آنکارا، شرناخ، وان، آدانا، چاناک قلعه، اردو، دیاربکر، تکیرداغ و... شعار لعنت بر اسرائیل سر دادند.»، «وزارت خارجه فرانسه، شلیک راکت از نوار غزه رو محکوم کرده؛ وقتی اسرائیل، مردم بیگناه فلسطین رو میکشه، دولت فرانسه چرا هیچ اعتراضی نمیکنه؟!»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ماه مبارک رمضان
-
محمود دولتآبادی: درک درستی از سیاست و عمل سیاسی در جامعه ما وجود ندارد
-
کرمان، رنگین کمان فرهنگ و هنر
-
ای اولین شنونده درد دلها و شکوهها؛
-
عید است و ابروی همچون هلال دوست
-
شیراز دارد کوچک میشود
-
قصههای شاهنامه برای بچه ها
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین