ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دور نـما
تورنتو استار (کانادا)
بایدن بهخاطر نوع خروج از افغانستان بشدت مورد انتقاد واقع شده است. در این میان سهم جمهوریخواهان در گرفتن انگشت اتهام به سوی او بسیار بیش از سایر طیفها است. با این حال دو حزب در کنگره امریکا در حال همکاری با یکدیگر هستند تا شاید بتوانند کاری برای همکاران افغان امریکا که توانستهاند از این کشور خارج شوند، انجام دهند.
ایندیپندنت (بریتانیا)
شاید این آخرین فصلی باشد که دومینیک راب وزیر خارجه انگلیس است. اما او حداقل در مورد افغانستان نتوانست آن طور که باید ظاهر شود و وقتی از او خواسته شد تا درباره چرایی خروج انگلیس از افغانستان توضیح دهد، با آنکه زمان کافی داشت تا خود را برای توضیح مقابل نمایندگان پارلمان آماده کند، نتوانست پاسخی برای آنها داشته باشد.
دیلی صباح (ترکیه)
در حالی که جنگ در یمن هر روز بیشتر از روز قبل در حال عمیق شدن است و هیچ چشماندازی برای پایان آن دیده نمیشود، کودکان این سرزمین جدا از همه مصایب جنگ، گرسنگی، مرگ در حملات هوایی و بیماریهایی مثل وبا و سوء تغذیه، قادر به ادامه تحصیل خود نیستند که نه فقط آینده آنها که آینده یمن را هم با تباهی مواجه میکند.
«بایدن» در تلاش برای توجیه، طالبان درصدد تشکیل دولت
زهره صفاری/ پس از خروج آخرین نظامی امریکایی از خاک افغانستان و پایان طولانیترین مأموریت خارجی ایالات متحده، «جو بایدن» در میان هجمه عظیم انتقادات داخلی و خارجی، با نادیده گرفتن بحران یک ماه اخیر و کشته شدن دهها نظامی و غیرنظامی در کابل، در دفاع از خود تصمیم برای خروج از افغانستان را «بهترین تصمیم»اش خواند و مسئولیت آن را پذیرفت.
به گزارش «نیویورک تایمز»، رئیس جمهوری امریکا که به نظر میرسید پس از یک ماه سخت و بحرانزا، در تلاش برای برگرداندن ورق شرایط به سود خود و دولتش بود، کمتر از 24 ساعت پس از آخرین پرواز امریکا از کابل، در نطقی تلویزیونی از تصمیماش دفاع کرد و در عین حالی که آن را به سود امریکا میدانست، بر تغییر شرایط رقابت در جهان و تغییر سیاست خارجی ایالات متحده تأکید کرد: «جنگ 20 ساله امریکا در افغانستان، طولانیترین نبرد تاریخ امریکا به پایان رسید و ما با تخلیه بیش از 120 هزار نفر از افغانستان، بزرگترین مأموریت تاریخ هوایی کشور را به ثبت رساندیم؛ رقمی که بسیاری از کارشناسان آن را غیرممکن میدانستند. در حال حاضر فکر میکنم بین 100 تا 200 امریکایی همچنان در افغانستان هستند و قصد خروج دارند. اما هیچ ضربالاجلی برای خروج این افراد تعیین نشده و ما درصدد بازگرداندن آنها هستیم.» «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا نیز تلاشهای دیپلماتیک را در این زمینه ادامه خواهد داد.» «بایدن» در دفاعیه خود، سیاستهای «دونالد ترامپ» را نیز به انتقاد کشاند و ادامه داد: «رئیس جمهور پیشین امریکا توافقی با طالبان برای خروج نظامیان امریکایی تا اول مه، یعنی ماهها پیش از مهلت تعیین شده ما امضا کرده بود. این توافق هیچ تعهدی را بر گردن طالبان نمیگذاشت اما در مقابل با تحت فشار قرار گرفتن دولت افغانستان 5 هزار زندانی طالبانی آزاد شدند و بسیاری از رهبران ارشد این گروه کنترل افغانستان را به دست گرفتند. زمانی که من به کاخ سفید آمدم؛ طالبان در اوج قدرت نظامی از سال 2001 قرار داشت بنابراین در دوراهی تعهد دولت سابق به خروج یا ماندن و آغاز جنگی دیگر؛ یک راه ساده داشتم و انتخابی واقعی را انجام دادم. چراکه نمیخواستم ادامه دهنده این جنگ بیپایان و استمرار این فرایند خروج تمام نشدنی باشم و مسئولیت این تصمیم را برعهده میگیرم.» وی با هشدار به شاخه جدید گروه داعش در افغانستان نیز گفت: «کار ما با شما هنوز تمام نشده است. تهدید ناشی از تروریسم وجود دارد اما تغییر کرده، پس استراتژی ما نیز باید عوض شود.»
رئیـــــس جمهـــــــوری امریـــــــکا صحبتهایش را به اهمیت رقابت با قدرتهای جهان کشاند و افزود: «نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که جهان در حال تغییر است و ما درگیر رقابتی جدی با چین هستیم، چالشهای شدیدی با روسیه و در حوزه حملات سایبری و خلع سلاح هستهای داریم. ما باید برای رویارویی با این چالشها و رقابتهای قرن بیست و یکم آماده باشیم. بنابراین تصمیم خروج از افغانستان تنها به این کشور مربوط نبود بلکه ما بر دوران عملیاتهای بزرگ نظامی پایان دادیم تا کشور را بازسازی کنیم. بنابراین از صمیم قلب معتقدم این تصمیمی عاقلانه، درست و بهترین برای امریکا بود.»
به نوشته «الجزیره» این تنها تقلای «بایدن» برای پنهان کردن تبعات خروج غیرمسئولانهاش از افغانستان نبود و او در همان روز پایان مأموریت 20 ساله کشورش در افغانستان، مصوبه تخصیص بیش از 10 میلیون دلار برای کمک به شهروندان امریکایی را که تا دو سال آینده از افغانستان بازمیگردند امضا کرد. اما در همین حال با وجود این تلاشها و بهرغم تعریف و تمجیدهای حامیان رئیس جمهوری، انتقادها از بایدن کمرنگ نشده و جمهوریخواهانی مانند «کوین مک کارتی» رهبر اقلیت جمهوریخواه مجلس نمایندگان به رئیس جمهور بهخاطر رها کردن امریکاییها در میان جنگطلبان تروریسم اعتراض داشته و همزمان بسیاری از هم حزبیهای او نیز بار دیگر خواستار استیضاح «بایدن» و «بلینکن» شدهاند. در داخل افغانستان نیز انتقادات از امریکا بالا رفته، بهطوری که به نوشته طلوع نیوز، «عبدالواحد طاقت» کارشناس سیاسی این کشور، امریکا را عامل افزایش تروریسم و قاچاق مواد مخدر و همینطور پرورش سیاستمداران فاسد و نالایق دانست. «شفیقالله شفیق» استاد دانشگاه افغانستان نیز گفت: «خروج غیرمسئولانه نیروهای خارجی ارزشهایی که بیست سال روی آن هزینه شده بود و پیشرفتهای مردم افغانستان را در معرض تهدید و خطر قرار داد.» این تحلیلها در حالی است که گزارش افشا شده از آخرین تماس تلفنی «بایدن» و «اشرف غنی»، پیش از سقوط کابل نشان میدهد که هر دو رئیس جمهور حتی تصور سلطه طالبان بر افغانستان را نیز نداشتهاند.
تشکیل دولت طالبان با حضور فعال زنان
رهبران طالبان که تشکیل دولت را منوط به خروج نیروهای خارجی کرده بودند، با آغاز شمارش معکوس برای مهلت قانونی به امریکا و همپیمانانش رایزنیها برای تشکیل دولت را از چند روز قبل از آن کلید زدند و سرانجام پس از خروج آخرین هواپیمای امریکا از آسمان کابل، اعلام کردند دولت دائمی و نه موقت تا پایان هفته بر سر کار میآید. «عباس استانکزی»، عضو ارشد هیأت طالبان در قطر به بیبیسی گفت: «دولت جدید، دولتی فراگیر است و زنان همچنان در آن نقش خواهند داشت. اما این همکاری در سطح وزیران نیست و شرط آن، همکاری نداشتن با دولت تحت حمایت امریکا است. کنترل فرودگاه کابل نیز به دست طالبان است و از دو روز آینده پروازها آغاز میشوند.»
در همین حال به نوشته «یورو نیوز»، «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی طالبان نیز از پایان نشست سه روزه شورای رهبری این گروه در قندهار با حضور «هبتالله آخوندزاده» رهبر طالبان خبر داد. براساس توئیت «مجاهد»، این نشست از شنبه آغاز و همزمان با خروج امریکاییها به پایان رسیده و محور آن مسائل سیاسی، امنیتی و اجتماعی و همچنین بهبود وضعیت امنیتی، سیستم اداری، شفافیت و حفاظت از بیت المال و تأسیسات بوده است.
اما در همین حال وخامت شرایط انسانی در افغانستان سازمان ملل را نیز به واکنش واداشته و «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل ضمن هشدار درباره وقوع فاجعه انسانی در این کشور، خواستار تخصیص منابع مالی برای کمک به افغانستان شده است.
تعطیلی سفارتخانهها در کابل
در حالی که شماری از کشورها مانند قطر انزوای طالبان را ریشه بیثباتیهای آتی دانسته و خواستار تعامل و همکاری سایر کشورها شدهاند اما به گزارش «طلوع نیوز» افغانستان، با خروج نیروهای خارجی از این کشور، بسیاری از سفارتخانه در کابل تعطیل شدهاند. ناظران علت این اقدام را بیثباتی امنیتی در افغانستان عنوان کردهاند. در همین حال طالبان با تأکید بر استقلال افغانستان و تکرار وعده تأمین امنیت خارجیها، از کشورهای دنیا و منطقه خواستند تا فعالیتهای دیپلماتیک خود را در افغانستان از سر بگیرند. «ذبیحالله مجاهد»، سخنگوی طالبان حتی از امریکا نیز دعوت به همکاری کرد: «امریکا تاکنون تنها حضور دیپلماتیک داشت اما ما توقع داریم این کشور با بازگشایی سفارتخانهاش در بخش بازرگانی نیز با ما همکاری داشته باشد.» اقدام کشورها برای تعطیلی سفارتخانههایشان در حالی رخ داده که در دو دهه قبل، 46 سفارتخانه در افغانستان فعالیت داشتند.
به گزارش «نیویورک تایمز»، رئیس جمهوری امریکا که به نظر میرسید پس از یک ماه سخت و بحرانزا، در تلاش برای برگرداندن ورق شرایط به سود خود و دولتش بود، کمتر از 24 ساعت پس از آخرین پرواز امریکا از کابل، در نطقی تلویزیونی از تصمیماش دفاع کرد و در عین حالی که آن را به سود امریکا میدانست، بر تغییر شرایط رقابت در جهان و تغییر سیاست خارجی ایالات متحده تأکید کرد: «جنگ 20 ساله امریکا در افغانستان، طولانیترین نبرد تاریخ امریکا به پایان رسید و ما با تخلیه بیش از 120 هزار نفر از افغانستان، بزرگترین مأموریت تاریخ هوایی کشور را به ثبت رساندیم؛ رقمی که بسیاری از کارشناسان آن را غیرممکن میدانستند. در حال حاضر فکر میکنم بین 100 تا 200 امریکایی همچنان در افغانستان هستند و قصد خروج دارند. اما هیچ ضربالاجلی برای خروج این افراد تعیین نشده و ما درصدد بازگرداندن آنها هستیم.» «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا نیز تلاشهای دیپلماتیک را در این زمینه ادامه خواهد داد.» «بایدن» در دفاعیه خود، سیاستهای «دونالد ترامپ» را نیز به انتقاد کشاند و ادامه داد: «رئیس جمهور پیشین امریکا توافقی با طالبان برای خروج نظامیان امریکایی تا اول مه، یعنی ماهها پیش از مهلت تعیین شده ما امضا کرده بود. این توافق هیچ تعهدی را بر گردن طالبان نمیگذاشت اما در مقابل با تحت فشار قرار گرفتن دولت افغانستان 5 هزار زندانی طالبانی آزاد شدند و بسیاری از رهبران ارشد این گروه کنترل افغانستان را به دست گرفتند. زمانی که من به کاخ سفید آمدم؛ طالبان در اوج قدرت نظامی از سال 2001 قرار داشت بنابراین در دوراهی تعهد دولت سابق به خروج یا ماندن و آغاز جنگی دیگر؛ یک راه ساده داشتم و انتخابی واقعی را انجام دادم. چراکه نمیخواستم ادامه دهنده این جنگ بیپایان و استمرار این فرایند خروج تمام نشدنی باشم و مسئولیت این تصمیم را برعهده میگیرم.» وی با هشدار به شاخه جدید گروه داعش در افغانستان نیز گفت: «کار ما با شما هنوز تمام نشده است. تهدید ناشی از تروریسم وجود دارد اما تغییر کرده، پس استراتژی ما نیز باید عوض شود.»
رئیـــــس جمهـــــــوری امریـــــــکا صحبتهایش را به اهمیت رقابت با قدرتهای جهان کشاند و افزود: «نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که جهان در حال تغییر است و ما درگیر رقابتی جدی با چین هستیم، چالشهای شدیدی با روسیه و در حوزه حملات سایبری و خلع سلاح هستهای داریم. ما باید برای رویارویی با این چالشها و رقابتهای قرن بیست و یکم آماده باشیم. بنابراین تصمیم خروج از افغانستان تنها به این کشور مربوط نبود بلکه ما بر دوران عملیاتهای بزرگ نظامی پایان دادیم تا کشور را بازسازی کنیم. بنابراین از صمیم قلب معتقدم این تصمیمی عاقلانه، درست و بهترین برای امریکا بود.»
به نوشته «الجزیره» این تنها تقلای «بایدن» برای پنهان کردن تبعات خروج غیرمسئولانهاش از افغانستان نبود و او در همان روز پایان مأموریت 20 ساله کشورش در افغانستان، مصوبه تخصیص بیش از 10 میلیون دلار برای کمک به شهروندان امریکایی را که تا دو سال آینده از افغانستان بازمیگردند امضا کرد. اما در همین حال با وجود این تلاشها و بهرغم تعریف و تمجیدهای حامیان رئیس جمهوری، انتقادها از بایدن کمرنگ نشده و جمهوریخواهانی مانند «کوین مک کارتی» رهبر اقلیت جمهوریخواه مجلس نمایندگان به رئیس جمهور بهخاطر رها کردن امریکاییها در میان جنگطلبان تروریسم اعتراض داشته و همزمان بسیاری از هم حزبیهای او نیز بار دیگر خواستار استیضاح «بایدن» و «بلینکن» شدهاند. در داخل افغانستان نیز انتقادات از امریکا بالا رفته، بهطوری که به نوشته طلوع نیوز، «عبدالواحد طاقت» کارشناس سیاسی این کشور، امریکا را عامل افزایش تروریسم و قاچاق مواد مخدر و همینطور پرورش سیاستمداران فاسد و نالایق دانست. «شفیقالله شفیق» استاد دانشگاه افغانستان نیز گفت: «خروج غیرمسئولانه نیروهای خارجی ارزشهایی که بیست سال روی آن هزینه شده بود و پیشرفتهای مردم افغانستان را در معرض تهدید و خطر قرار داد.» این تحلیلها در حالی است که گزارش افشا شده از آخرین تماس تلفنی «بایدن» و «اشرف غنی»، پیش از سقوط کابل نشان میدهد که هر دو رئیس جمهور حتی تصور سلطه طالبان بر افغانستان را نیز نداشتهاند.
تشکیل دولت طالبان با حضور فعال زنان
رهبران طالبان که تشکیل دولت را منوط به خروج نیروهای خارجی کرده بودند، با آغاز شمارش معکوس برای مهلت قانونی به امریکا و همپیمانانش رایزنیها برای تشکیل دولت را از چند روز قبل از آن کلید زدند و سرانجام پس از خروج آخرین هواپیمای امریکا از آسمان کابل، اعلام کردند دولت دائمی و نه موقت تا پایان هفته بر سر کار میآید. «عباس استانکزی»، عضو ارشد هیأت طالبان در قطر به بیبیسی گفت: «دولت جدید، دولتی فراگیر است و زنان همچنان در آن نقش خواهند داشت. اما این همکاری در سطح وزیران نیست و شرط آن، همکاری نداشتن با دولت تحت حمایت امریکا است. کنترل فرودگاه کابل نیز به دست طالبان است و از دو روز آینده پروازها آغاز میشوند.»
در همین حال به نوشته «یورو نیوز»، «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی طالبان نیز از پایان نشست سه روزه شورای رهبری این گروه در قندهار با حضور «هبتالله آخوندزاده» رهبر طالبان خبر داد. براساس توئیت «مجاهد»، این نشست از شنبه آغاز و همزمان با خروج امریکاییها به پایان رسیده و محور آن مسائل سیاسی، امنیتی و اجتماعی و همچنین بهبود وضعیت امنیتی، سیستم اداری، شفافیت و حفاظت از بیت المال و تأسیسات بوده است.
اما در همین حال وخامت شرایط انسانی در افغانستان سازمان ملل را نیز به واکنش واداشته و «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل ضمن هشدار درباره وقوع فاجعه انسانی در این کشور، خواستار تخصیص منابع مالی برای کمک به افغانستان شده است.
تعطیلی سفارتخانهها در کابل
در حالی که شماری از کشورها مانند قطر انزوای طالبان را ریشه بیثباتیهای آتی دانسته و خواستار تعامل و همکاری سایر کشورها شدهاند اما به گزارش «طلوع نیوز» افغانستان، با خروج نیروهای خارجی از این کشور، بسیاری از سفارتخانه در کابل تعطیل شدهاند. ناظران علت این اقدام را بیثباتی امنیتی در افغانستان عنوان کردهاند. در همین حال طالبان با تأکید بر استقلال افغانستان و تکرار وعده تأمین امنیت خارجیها، از کشورهای دنیا و منطقه خواستند تا فعالیتهای دیپلماتیک خود را در افغانستان از سر بگیرند. «ذبیحالله مجاهد»، سخنگوی طالبان حتی از امریکا نیز دعوت به همکاری کرد: «امریکا تاکنون تنها حضور دیپلماتیک داشت اما ما توقع داریم این کشور با بازگشایی سفارتخانهاش در بخش بازرگانی نیز با ما همکاری داشته باشد.» اقدام کشورها برای تعطیلی سفارتخانههایشان در حالی رخ داده که در دو دهه قبل، 46 سفارتخانه در افغانستان فعالیت داشتند.
فرار حقارتبار نیروهای امریکایی از افغانستان تأثیری فراتر از دو کشور دارد
تغییر در موازنههای سیاسی جهان
یاروسلاو تروفیموف و جرمی پیج
وصال روحانی / مترجم
پس از خروج ارتش امریکا از افغانستان، چین نتوانسته است شادی خود را پنهان کند زیرا کشوری را که دشمن نخست خود میپندارد، از هر جهت خرد شده میبیند و این در حالی است که سران امریکا مدعیاند دلیل بیرون رفتن سربازانشان از افغانستان، لزوم تمرکز هر چه بیشتر آنها روی چین و تلاش برای تضعیف این قدرت شرق آسیایی است. هر سوی متفاوت این قضیه را قبول داشته باشیم، شکی نیست که با فرار حقارتبار سربازان امریکایی از کابل و هرات، «بازی قدرت» و موازنههای سیاسی در سطح جهان بر اثر این واقعه، تغییر اساسی کرده و جهان سیاست باید با انگارههای جدیدی به حرکت درآید. این روزها اروپاییها هم، سایه جو بایدن را با تیر میزنند زیرا نحوه خروج سربازان امریکا از افغانستان به گونهای بود که کل نیروهای غربی احساس تحقیر میکنند. این توجیه از سوی بایدن هم که ادامه حضور در افغانستان به 300 میلیون دلاری که هر روز صرف این ابقا میشد، نمیارزیده و دیر یا زود باید این پول هنگفت در جای دیگری که منافع امریکا را بیشتر تأمین کند، هزینه میشد، خریداری ندارد و بایدن با وجود تصویر اسفباری که از ضعفهای او به عنوان مرد اول لرزان کاخ سفید ترسیم شده، مدعی است اتفاقات تلخ خاورمیانه نه فقط امریکا بلکه کشورهای مدعی پیروزی در رویدادهای استراتژیک این منطقه را هم متضرر کرده و هیچ یک از «قدرت»ها برنده این بازی بیعاقبت نیستند. مازیائولین، کارشناس روابط بینالملل در دانشگاه هاتگ ژو چین میگوید: «خروج سراسیمه نیروهای امریکایی از افغانستان شاید برای ما هم رویداد خوبی نباشد. از یکسو طالبان مطمئن شده که قادر به تفوق بر هر یک از قدرتهای جهانی از جمله چین است و از جانب دیگر ما هنوز آماده برابری کامل با امریکا در زمینه برخی صنایع، بخصوص فرآوردههای تکنولوژیک و کاراییهای نظامی نیستیم و به تبع آن، نمیتوانیم به سرعت برخی جایگاههایی را تسخیر کنیم که امریکا در منطقه در تملک خود داشته است.» با این حال، چین در روزهای اخیر کوشیده است با گشودن باب گفتوگو با طالبان، بهرهبرداری مالی لازم را از بازارها و منابع بدون صاحب مانده افغانستان آغاز کند.
مسکو نیز سیاستی دوسویه را در قبال تحولات افغانستان در پیش گرفته است. از یکسو ولادیمیر پوتین از بایدن و شرکای سرخورده غربیاش خواسته است که کابل را به طور کامل رها نکنند و از جانب دیگر به اطلاع طالبان رسانده است که مهندسان و برنامهریزهای روسی آمادهاند تا عملیات بازسازی صنایع به هرز رفته افغانستان را آغاز کنند. ضمیر کابلوف، فرستاده ویژه پوتین به کابل دیروز با تمسخر نحوه فرار امریکاییها از افغانستان گفت: «جای تعجب دارد کسانی که 20 سال به ناحق در افغانستان بیتوته کرده و مشغول تاراج بودند، ناگهان و در عرض چند روز این گونه ناپدید شدهاند. آنها نمیدانند که غیبتشان هم به اندازه حضورشان زیانآور است و دولت طالبان هم نمیتواند مثل اسلافش، این کشور را به گونهای مدیریت کند که به لحاظ مالی سودرسان باشد یا دستکم حجم صادرات و واردات را برابر سازد.» بایدن در کاخ سفید همچنان مشغول توجیه مسأله خروج سربازان کشورش از افغانستان است اما تلاش او در این زمینه مذبوحانه و کمثمر است. وی در جدیدترین مصاحبه مطبوعاتیاش گفته است: «به جای اینکه وارد یک جنگ نظامی تازه با طالبان شویم، بهتر است سرمایههای مالی و نیروهای انسانی خود را آماده چالشهایی کنیم که در سالهای پیش رو برای ما حساستر و مهمتر خواهد بود. فتح مجدد افغانستان چه فایدهای برای ما دارد و آیا بهتر نیست که همه توانمان مصروف کنار زدن چین شود که با تمامی توانش میکوشد ما را در صحنههای اقتصادی و به موازات آن در بازیهای سیاسی به ایفای یک نقش درجه دوم وا دارد.»
افرادی که در روسیه معتقدند خروج نیروهای امریکایی از کابل به سود امریکا بوده (و فقط نحوه آن خفتبار نشان داده) اندک نیستند. الکساندر گابوئف، کارشناس ارشد روابط بینالملل در مرکز مطالعاتی کارنگی مسکو میگوید: «ادامه حضور ماشین نظامی امریکا در افغانستان هیچ بهرهای برای آنها نداشت و اینک امریکا پس از خروج میتواند راهبردهای تازهای را برای خود تعریف و اجرایی کند اما اولاً باید تصویر محترمانهتری از خروج نیروهایش در اذهان ایجاد میکرد و ثانیاً باید برای تعریف و ترسیم اهداف بعدیاش خردورزی لازم را به خرج دهد و چین را جری و روسیه را وادار به واکنشهای تند نکند.» آنچه در مراکز اروپایی بر سر زبانها است، چیزهای دیگری است. قدرتهای اصلی غرب اروپا میگویند امریکا با ادامه سیاست قطع حمایتش از آنها، این کشورها را تشویق به اقدامات مستقل در زمینه برقراری روابط با دولتهای شرقی و برخی کشورهای خاورمیانه کرده و آنها دیگر نیازی نمیبینند که دنبالهرو امریکا در این زمینهها و سلسله روابط باشند. بایدن حتی درخواست روزهای اخیر سران فرانسه و آلمان را برای اعمال تأخیرهایی چند روزه در خروج نیروهای امریکایی از کابل به قصد ایمنسازی خروج مشابه بخشی از سربازان اروپایی از سطح افغانستان نپذیرفت و به همین سبب نظامیان این کشور روزهای سخت مضاعفی را در فرودگاه کابل و اطراف آن تجربه کردهاند.
دولت انگلیس نیز از انتقاد آشکار از سیاستهای متخذه بایدن در قبال افغانها و به قدرت رسیدن مجدد طالبان ابایی نداشته و حرفی را ناگفته باقی نگذاشته است. «تام تاجنهات» مسئول کمیته روابط خارجی در مجلس عوام بریتانیا گفته است: «اتفاقات حقارتآمیز اخیر در کابل کم از بحران کانال سوئز در سال 1956 نیست و ما نمیدانیم چطور میتوانیم از نو در منطقه آرایش نظامی به خود بگیریم و از کدام راه وارد شویم. درست است که باراک اوباما هم مایل بود که در نهایت سربازان امریکایی منطقه را ترک گویند اما نه به شکلی که نتوان تبعات تلخ و سرشکستگی حاصل از آن را برای کل جامعه غرب جمع و رفع و رجوع کرد.» بایدن میگوید هر چقدر هم که بابت خروج سربازان کشورش از امریکا شماتت شود، از این پس هدف او و سایر استراتژیستهای امریکا، محدودسازی قدرت چین و جلوگیری از جولان این کشور در عرصههای بینالمللی است. با این حال پل چویی، افسر عالیرتبه سابق ارتش کره جنوبی که اینک مشاور ارشد نظامی دولت سئول است، میگوید: «هرجور به ماجراهای افغانستان نگاه کنیم، این امریکا است که تحقیر شد و این چین است که گامهای بلندتری را به سوی قبضه عرصههای سیاسی برداشت. امریکا حتی در زمینه مبارزه با تروریسم که دائماً ادعای آن را داشته، شکست سختی را در منطقه خاورمیانه متحمل شده و اینکه چگونه میتواند مچ چینیها را در عرصههایی بس بزرگتر و ظریفتر و خطیرتر بخواباند، ادعایی است که هیچ کس را قانع نمیکند.»
منبع: Wall Street Journal
وصال روحانی / مترجم
پس از خروج ارتش امریکا از افغانستان، چین نتوانسته است شادی خود را پنهان کند زیرا کشوری را که دشمن نخست خود میپندارد، از هر جهت خرد شده میبیند و این در حالی است که سران امریکا مدعیاند دلیل بیرون رفتن سربازانشان از افغانستان، لزوم تمرکز هر چه بیشتر آنها روی چین و تلاش برای تضعیف این قدرت شرق آسیایی است. هر سوی متفاوت این قضیه را قبول داشته باشیم، شکی نیست که با فرار حقارتبار سربازان امریکایی از کابل و هرات، «بازی قدرت» و موازنههای سیاسی در سطح جهان بر اثر این واقعه، تغییر اساسی کرده و جهان سیاست باید با انگارههای جدیدی به حرکت درآید. این روزها اروپاییها هم، سایه جو بایدن را با تیر میزنند زیرا نحوه خروج سربازان امریکا از افغانستان به گونهای بود که کل نیروهای غربی احساس تحقیر میکنند. این توجیه از سوی بایدن هم که ادامه حضور در افغانستان به 300 میلیون دلاری که هر روز صرف این ابقا میشد، نمیارزیده و دیر یا زود باید این پول هنگفت در جای دیگری که منافع امریکا را بیشتر تأمین کند، هزینه میشد، خریداری ندارد و بایدن با وجود تصویر اسفباری که از ضعفهای او به عنوان مرد اول لرزان کاخ سفید ترسیم شده، مدعی است اتفاقات تلخ خاورمیانه نه فقط امریکا بلکه کشورهای مدعی پیروزی در رویدادهای استراتژیک این منطقه را هم متضرر کرده و هیچ یک از «قدرت»ها برنده این بازی بیعاقبت نیستند. مازیائولین، کارشناس روابط بینالملل در دانشگاه هاتگ ژو چین میگوید: «خروج سراسیمه نیروهای امریکایی از افغانستان شاید برای ما هم رویداد خوبی نباشد. از یکسو طالبان مطمئن شده که قادر به تفوق بر هر یک از قدرتهای جهانی از جمله چین است و از جانب دیگر ما هنوز آماده برابری کامل با امریکا در زمینه برخی صنایع، بخصوص فرآوردههای تکنولوژیک و کاراییهای نظامی نیستیم و به تبع آن، نمیتوانیم به سرعت برخی جایگاههایی را تسخیر کنیم که امریکا در منطقه در تملک خود داشته است.» با این حال، چین در روزهای اخیر کوشیده است با گشودن باب گفتوگو با طالبان، بهرهبرداری مالی لازم را از بازارها و منابع بدون صاحب مانده افغانستان آغاز کند.
مسکو نیز سیاستی دوسویه را در قبال تحولات افغانستان در پیش گرفته است. از یکسو ولادیمیر پوتین از بایدن و شرکای سرخورده غربیاش خواسته است که کابل را به طور کامل رها نکنند و از جانب دیگر به اطلاع طالبان رسانده است که مهندسان و برنامهریزهای روسی آمادهاند تا عملیات بازسازی صنایع به هرز رفته افغانستان را آغاز کنند. ضمیر کابلوف، فرستاده ویژه پوتین به کابل دیروز با تمسخر نحوه فرار امریکاییها از افغانستان گفت: «جای تعجب دارد کسانی که 20 سال به ناحق در افغانستان بیتوته کرده و مشغول تاراج بودند، ناگهان و در عرض چند روز این گونه ناپدید شدهاند. آنها نمیدانند که غیبتشان هم به اندازه حضورشان زیانآور است و دولت طالبان هم نمیتواند مثل اسلافش، این کشور را به گونهای مدیریت کند که به لحاظ مالی سودرسان باشد یا دستکم حجم صادرات و واردات را برابر سازد.» بایدن در کاخ سفید همچنان مشغول توجیه مسأله خروج سربازان کشورش از افغانستان است اما تلاش او در این زمینه مذبوحانه و کمثمر است. وی در جدیدترین مصاحبه مطبوعاتیاش گفته است: «به جای اینکه وارد یک جنگ نظامی تازه با طالبان شویم، بهتر است سرمایههای مالی و نیروهای انسانی خود را آماده چالشهایی کنیم که در سالهای پیش رو برای ما حساستر و مهمتر خواهد بود. فتح مجدد افغانستان چه فایدهای برای ما دارد و آیا بهتر نیست که همه توانمان مصروف کنار زدن چین شود که با تمامی توانش میکوشد ما را در صحنههای اقتصادی و به موازات آن در بازیهای سیاسی به ایفای یک نقش درجه دوم وا دارد.»
افرادی که در روسیه معتقدند خروج نیروهای امریکایی از کابل به سود امریکا بوده (و فقط نحوه آن خفتبار نشان داده) اندک نیستند. الکساندر گابوئف، کارشناس ارشد روابط بینالملل در مرکز مطالعاتی کارنگی مسکو میگوید: «ادامه حضور ماشین نظامی امریکا در افغانستان هیچ بهرهای برای آنها نداشت و اینک امریکا پس از خروج میتواند راهبردهای تازهای را برای خود تعریف و اجرایی کند اما اولاً باید تصویر محترمانهتری از خروج نیروهایش در اذهان ایجاد میکرد و ثانیاً باید برای تعریف و ترسیم اهداف بعدیاش خردورزی لازم را به خرج دهد و چین را جری و روسیه را وادار به واکنشهای تند نکند.» آنچه در مراکز اروپایی بر سر زبانها است، چیزهای دیگری است. قدرتهای اصلی غرب اروپا میگویند امریکا با ادامه سیاست قطع حمایتش از آنها، این کشورها را تشویق به اقدامات مستقل در زمینه برقراری روابط با دولتهای شرقی و برخی کشورهای خاورمیانه کرده و آنها دیگر نیازی نمیبینند که دنبالهرو امریکا در این زمینهها و سلسله روابط باشند. بایدن حتی درخواست روزهای اخیر سران فرانسه و آلمان را برای اعمال تأخیرهایی چند روزه در خروج نیروهای امریکایی از کابل به قصد ایمنسازی خروج مشابه بخشی از سربازان اروپایی از سطح افغانستان نپذیرفت و به همین سبب نظامیان این کشور روزهای سخت مضاعفی را در فرودگاه کابل و اطراف آن تجربه کردهاند.
دولت انگلیس نیز از انتقاد آشکار از سیاستهای متخذه بایدن در قبال افغانها و به قدرت رسیدن مجدد طالبان ابایی نداشته و حرفی را ناگفته باقی نگذاشته است. «تام تاجنهات» مسئول کمیته روابط خارجی در مجلس عوام بریتانیا گفته است: «اتفاقات حقارتآمیز اخیر در کابل کم از بحران کانال سوئز در سال 1956 نیست و ما نمیدانیم چطور میتوانیم از نو در منطقه آرایش نظامی به خود بگیریم و از کدام راه وارد شویم. درست است که باراک اوباما هم مایل بود که در نهایت سربازان امریکایی منطقه را ترک گویند اما نه به شکلی که نتوان تبعات تلخ و سرشکستگی حاصل از آن را برای کل جامعه غرب جمع و رفع و رجوع کرد.» بایدن میگوید هر چقدر هم که بابت خروج سربازان کشورش از امریکا شماتت شود، از این پس هدف او و سایر استراتژیستهای امریکا، محدودسازی قدرت چین و جلوگیری از جولان این کشور در عرصههای بینالمللی است. با این حال پل چویی، افسر عالیرتبه سابق ارتش کره جنوبی که اینک مشاور ارشد نظامی دولت سئول است، میگوید: «هرجور به ماجراهای افغانستان نگاه کنیم، این امریکا است که تحقیر شد و این چین است که گامهای بلندتری را به سوی قبضه عرصههای سیاسی برداشت. امریکا حتی در زمینه مبارزه با تروریسم که دائماً ادعای آن را داشته، شکست سختی را در منطقه خاورمیانه متحمل شده و اینکه چگونه میتواند مچ چینیها را در عرصههایی بس بزرگتر و ظریفتر و خطیرتر بخواباند، ادعایی است که هیچ کس را قانع نمیکند.»
منبع: Wall Street Journal
آغاز شکلگیری ائتلافهای انتخاباتی در عراق
در آستانه انتخابات عراق، رهبر جریان الحکمه در این کشور از تشکیل فراکسیون سیاسی جدیدی با عنوان «ائتلاف گروههای ملی کشور» خبر داد. به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه شفق نیوز، عمار حکیم حین اعلام رسمی تشکیل فراکسیون سیاسی جدید با عنوان «ائتلاف گروههای ملی کشور» از استان بابل با تأکید بر تغییر اولویتها به دلیل آگاهتر شدن و با مسئولیتتر شدن جوانان نسل جدید گفت: «ما از جوانان میخواهیم عراق را به تنهایی رها نکنند و نگذارند دیگران جایگاهشان را در مسئولیتها بگیرند.» وی همچنین اشاره کرد: «امروز همه خواهان تشکیل دولتی هستند که تحت سلطه امر و نهیهای منطقهای نباشد. فساد و معاملات مشکوک تلاشها برای اصلاح نظام سیاسی را ناکام گذاشت و ما امروز در مقابل صحنه و مرحله سیاسی جدیدی هستیم.» وی ائتلاف جدید شکل گرفته را نماینده گروههای میانه توصیف و تأکید کرد این ائتلاف با تندروی و افراطگرایی و نظامی کردن جامعه مخالف است و از روند اصلاحات و شجاعت برای مقابله با فساد و هدر دادن اموال عمومی حمایت میکند.
توافق برای آتشبس در درعا
منابع خبری از توافق دولت سوریه و گروههای مسلح در درعا با میانجیگری روسیه بر سر برقراری آتشبس در این منطقه خبر دادند. به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) با توافق دولت دمشق و گروههای مخالف در درعا، روند تحویل سلاحهای گروههای مسلح در منطقه درعا البلد آغاز شده است و به همین منظور چند مرکز برای رسیدگی به وضعیت افراد مسلح و تحویل سلاحهای آنها به ارتش سوریه در محله درعا البلد ایجاد خواهد شد. همزمان روزنامه القدس العربی نیز اعلام کرد، ابوعلی محامید، عضو کمیته مذاکره کننده گروههای مسلح و مخالف در این باره به این روزنامه گفته است: این توافقنامه شامل ایجاد یک مرکز نظامی توسط روسیه در ضلع جنوبی درعا البلد و افتتاح مرکز حل و فصل مسائل مربوط به کسانی که تحت تعقیب نظام سوریه هستند و تحویل سلاحهای سبک آنها است. به گفته او در مرحله دوم از خانههای غیرنظامیان بازرسی خواهد شد تا از وجود افراد ستیزهجو در میان ساکنان شهر اطمینان حاصل شود. در همین حال، منابع محلی به شبکه الجزیره گفتند که از دیروز نیز دور جدیدی از گفتوگوها میان هیأتهای عشایر درعا با نظام سوریه در شهر درعا آغاز شده است.
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
حمله عراق به کویت
تلاشهای دیپلماتیک با تشویق امریکا، آغاز شده و نشستی میان عراق و کویت زیر نظر سعودی در جده برگزار شد تا وضعیت بین دو کشور را تا هنگام نشست رئیسجمهور عراق و امیر کویت در تاریخ مقرر یعنی ۳۱ ژانویه، آرام کند. قرار بود مبارک و ملک فهد نیز در این ملاقات حضور یافته و کوشش کنند با بهکارگیری روش مدیریت بحرانهای عمیق، فتیله بحران را پایین بکشند. اما در عمل، نشست جده موفق نشد و نمیتوان با قطعیت گفت در آن چه گذشت.
در این لحظات و در چارچوب این تحولات، موج تماسهای عربی و بینالمللی با عراق و کویت آغاز شد. من براساس برداشت خود از محتوای این تماسها - نه اسنادی که طبیعتاً در اختیار ندارم - با قاطعیت میگویم کسانی که صدام را برای یورش به کویت تحریک میکردند و آنها که حل دوجانبه موضوع را تشویق میکردند، زیاد بودند اما تنها اندکی از تماسگیرندگان، به خطرناک بودن تحول پیشرو، فکر کرده بودند. دیدارها میان رئیسجمهور مبارک، ملک فهد، صدام حسین و ملک حسین در امان با تشویق رئیسجمهور بوش متوقف نشده و تماسهای دیپلماتیک در آن روزها و هفتههای بسیار گرم، قطع نشد. اما ورود به جزئیات این دیدارها و تماسها، کمکی به درک عمیقتر رویداد نمیکند و تنها فضایی زهرآگین و ناامیدانه خواهد آفرید. سرانجام و نتیجه همه این تماسها و دیدارها این شد که رئیسجمهور عراق با پرش به جلو، تصمیم به تهاجم به کویت گرفت. اقدام صدام آنچنان بود که گویی ارتش پابند پارهکردهاش، به مرخصی میرود که در سالیان طولانی جنگ خود با ایران، از آن برخوردار نشده است.
واقعهای که وقوع یافت، پیشی گرفتن شمشیر بر سرزنشها
واقعه [یورش عراق به کویت]، سرانجام در دوم اوت ۱۹۹۰، روی داد. من که در آن روز برای شرکت در اجلاس وزیران سازمان کنفرانس اسلامی در قاهره بودم، پیشنهاد کردم شورای وزیران خارجه عرب شرکتکننده در اجلاس قاهره، برگزار شود. نشستهای شورای وزیران اسلامی، به حال تعلیق درآمد و به نشست کوچک وزرای خارجه عرب تبدیل شد. نشستی که آشوب و فریاد و برخوردهای واکنشی نامفهوم، آن را فراگرفت.
نمایندگان کشورهای عربی خلیج فارس در آن لحظات از بزرگی رویداد، شدیداً مضطرب شده بودند. شیخ صباح وزیر خارجه کویت که به آرامش شناخته میشد، بهخاطر گرفتار شدن در تحولات بحران در کویت، در نشست قاهره حضور نداشت و عبدالرحمن العوضی وزیر مشاور [در امور هیأت وزیران کویت] به نشست وزرای خارجه کنفرانس اسلامی آمده بود. العوضی آن قدر نگران و به هم ریخته بود که از من خواست به سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی بگویم، کشورش با ارسال تعدادی اتومبیل و هلیکوپتر به نقطه مرزی با کویت، خاندان حاکم بر کویت و افراد پیرامونیشان را که به آنها در مرز پیوستهاند به درون سعودی منتقل کند. فیصل به من گفت: امیر و پیرامونیان او را منتقل کردهایم، اما درخواستهای آنها بیش از اینها است. سعود الفیصل در کمک بخل نمیورزید، اما از زیادی درخواستها و عدم آمادگی کویتیها برای استفاده از اتومبیلهای خود و دنبال کردن راه تا داخل پادشاهی سعودی و رسیدن به طائف و دیگر شهرهای این کشور، خشمگین بود.
در هنگام یورش عراق به کویت، ما در هتل سمیرامیس در قاهره و در نزدیکی مقر اتحادیه عرب مستقر بودیم. سعودالفیصل در آن شرایط مایل بود تنهایش نگذارم، برای همین، بعد از ظهر با هم به سوئیت او رفتیم و تماسها و اخبار پیشروی عراق در کویت را دنبال کردیم. موضوعی که جلب توجه میکرد تماس تلفنی رئیسجمهور جورج بوش با ملک حسین بود که به او گفته بود: دوستت صدام وارد کویت شده است، چرا از او نمیپرسی چه میخواهد؟ سعودالفیصل ترجیح میداد، بوش با مبارک تماس بگیرد. به او گفتم اگر بوش میخواست به مبارک بگوید، میگفت چون تماس تلفنی با ملک حسین در اسکندریه و در حضور مبارک انجام شده بود. همچنین افزودم: امریکاییها اعتماد بیشتری به ملک حسین - در مقایسه با مبارک - دارند. امیر سعودی خشمگین شد و بیجهت، اعصابش به هم ریخت. ملک حسین پس از تماس تلفنی بوش، به بغداد رفت، اما دولت عراق بیانیهای منتشر و اعلام کرد دگرگونی در موضع این کشور پدید نیامده و ارتش عراق برای ماندن، وارد کویت شده است.
هنگامی که به اتفاق سعود الفیصل به سالن اجتماعاتی برگشتیم که بقیه وزرای خارجه عرب در آن بودند، خبردار شدیم که نشست مقرر میان عزت ابراهیم الدوری معاون رئیسجمهور عراق و شیخ سعد الصباح نخستوزیر کویت - برای روز یکشنبه در سعودی - لغو شده است. برخی وزرای خارجه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تلاش داشتند جلو چشم وزرای خارجه دیگر، نماینده عراق در اتحادیه عرب را به تنهایی کنار کشیده و با او درگوشی، نجوا کنند. همچنین خبر رسید که سعدون حمادی [رئیس مجلس عراق] تا دقایقی دیگر خواهد رسید تا ریاست هیأت عراقی را به جای نماینده این کشور در اتحادیه عرب، برعهده گیرد.
برخی از فلسطینیان بر این باور بودند که اشغال کویت توسط عراق، اقدامی بجا بوده که به انتفاضه فلسطین خونی جدید تزریق کرده و روح جدیدی در آن دمیده است. نماینده فلسطین در حاشیه نشستهای قاهره، راز درونیاش را به من گفت که آنها اشغال منابع نفت کویت را تأیید میکنند، چون قبل از اشغال، حتی یک بشکه از این نفت، به فلسطینیها نمیرسیده است. فاروق قدومی [وزیر خارجه دولت در تبعید فلسطین] در قاهره به من اطلاع داد که هزاران فلسطینی مقیم کویت، از سلاح به دست گرفتن در حمایت از صدام بخاطر اشغال کویت کوتاهی نکردهاند.
حمادی در نشست وزرای خارجه عرب در قاهره از جلد اندیشمندانه خود بیرون آمد و خاندان آلصباح را با تعابیری زخمآفرین و نامناسب با ادبیات سیاسی و دیپلماتیک، به باد دشنام گرفت. مشخص بود که او نیز به سهم خود، زیر فشار رویداد اشغال کویت قرار گرفته و از آرامش و وزانت همیشگیاش خارج شده است. حمادی با قاطعیت به ما گفت: عراق هیچگاه از کویت خارج نخواهد شد، و کویت پارهای جداییناپذیر از عراق شده، و خاندان حاکم به کاخهای خود باز نخواهند گشت. آنچه بعدها از افسران عالیرتبه عراقی در صفحههای تلویزیون شنیدیم که میگفتند صدام به آنها گفته، دستور عقبنشینی را حتی اگر از من صادر شد اجرا نکنید، با اظهارات حمادی در نشست قاهره همخوان بود.
حمادی در هنگام سخن گفتن با وزرای خارجه عرب، با گوشه چشمان خود گاه به وزیر خارجه مصر و گاه به من به عنوان وزیر خارجه سوریه نگاه کرده و میگفت: کویتیها سوریه و مصر، دو کشور فقیر رویارو با اسرائیل را خفه کرده، و به آنها تنها به شکل قطرهچکان کمک میکنند. روشن بود که حمادی با این اظهارات، میخواهد من و نماینده مصر را با خود همراه کند. هنگامی که نوبت به من رسید، رو به حمادی کردم و گفتم: ما کشور عربی هستیم که بیش از دیگران، به برخورد موضوعی با مشکلات، شناخته شده و با روشنی و جرأت سخن میگوییم، پس بگذارید اتفاقی که افتاده را به بحث بگذاریم. سوریه با آنچه در کویت اتفاق افتاده، و تهاجم به این کشور مخالف است، زیرا به لحاظ اصولی با اشغال سرزمین دیگران، مخالفیم، بویژه اگر اشغال یک کشور عربی از سوی کشور عربی دیگر باشد. این موضع اصولی ما در حالی است که سیاست کویت در تعامل با سوریه دوستانه نبوده است، و ما عضو شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس و شورای همکاری عربی و اتحادیه مغرب عربی، نیستیم. همچنین از حمادی پرسیدم آیا در یک وضعیت انقلابی هستیم؟ و خود پاسخ دادم، ما «گاریبالدی» [فرمانده جنگهای اتحاد و قهرمان ملی ایتالیا] یا «بیسمارک» [نخستوزیر پروس و اولین صدراعظم تاریخ آلمان] در صحنه نمیبینیم، پس بیایید با تفاهم مشکل پیش آمده را حل کنیم. حمادی با نوعی خودبزرگ بینی ناهمخوان با شخصیت همیشگیاش، پاسخ داد: تصمیم عراق قطعی است و اینکه «نفت عربها میبایست متعلق به عربها باشد» شعار ما بعثیها از دهه پنجاه و شصت بوده است. او این جمله را گفت تا به من یادآوری کند که هر دو از یک حزب برخاستهایم.
مترجم: حسین جابری انصاری
حمله عراق به کویت
تلاشهای دیپلماتیک با تشویق امریکا، آغاز شده و نشستی میان عراق و کویت زیر نظر سعودی در جده برگزار شد تا وضعیت بین دو کشور را تا هنگام نشست رئیسجمهور عراق و امیر کویت در تاریخ مقرر یعنی ۳۱ ژانویه، آرام کند. قرار بود مبارک و ملک فهد نیز در این ملاقات حضور یافته و کوشش کنند با بهکارگیری روش مدیریت بحرانهای عمیق، فتیله بحران را پایین بکشند. اما در عمل، نشست جده موفق نشد و نمیتوان با قطعیت گفت در آن چه گذشت.
در این لحظات و در چارچوب این تحولات، موج تماسهای عربی و بینالمللی با عراق و کویت آغاز شد. من براساس برداشت خود از محتوای این تماسها - نه اسنادی که طبیعتاً در اختیار ندارم - با قاطعیت میگویم کسانی که صدام را برای یورش به کویت تحریک میکردند و آنها که حل دوجانبه موضوع را تشویق میکردند، زیاد بودند اما تنها اندکی از تماسگیرندگان، به خطرناک بودن تحول پیشرو، فکر کرده بودند. دیدارها میان رئیسجمهور مبارک، ملک فهد، صدام حسین و ملک حسین در امان با تشویق رئیسجمهور بوش متوقف نشده و تماسهای دیپلماتیک در آن روزها و هفتههای بسیار گرم، قطع نشد. اما ورود به جزئیات این دیدارها و تماسها، کمکی به درک عمیقتر رویداد نمیکند و تنها فضایی زهرآگین و ناامیدانه خواهد آفرید. سرانجام و نتیجه همه این تماسها و دیدارها این شد که رئیسجمهور عراق با پرش به جلو، تصمیم به تهاجم به کویت گرفت. اقدام صدام آنچنان بود که گویی ارتش پابند پارهکردهاش، به مرخصی میرود که در سالیان طولانی جنگ خود با ایران، از آن برخوردار نشده است.
واقعهای که وقوع یافت، پیشی گرفتن شمشیر بر سرزنشها
واقعه [یورش عراق به کویت]، سرانجام در دوم اوت ۱۹۹۰، روی داد. من که در آن روز برای شرکت در اجلاس وزیران سازمان کنفرانس اسلامی در قاهره بودم، پیشنهاد کردم شورای وزیران خارجه عرب شرکتکننده در اجلاس قاهره، برگزار شود. نشستهای شورای وزیران اسلامی، به حال تعلیق درآمد و به نشست کوچک وزرای خارجه عرب تبدیل شد. نشستی که آشوب و فریاد و برخوردهای واکنشی نامفهوم، آن را فراگرفت.
نمایندگان کشورهای عربی خلیج فارس در آن لحظات از بزرگی رویداد، شدیداً مضطرب شده بودند. شیخ صباح وزیر خارجه کویت که به آرامش شناخته میشد، بهخاطر گرفتار شدن در تحولات بحران در کویت، در نشست قاهره حضور نداشت و عبدالرحمن العوضی وزیر مشاور [در امور هیأت وزیران کویت] به نشست وزرای خارجه کنفرانس اسلامی آمده بود. العوضی آن قدر نگران و به هم ریخته بود که از من خواست به سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی بگویم، کشورش با ارسال تعدادی اتومبیل و هلیکوپتر به نقطه مرزی با کویت، خاندان حاکم بر کویت و افراد پیرامونیشان را که به آنها در مرز پیوستهاند به درون سعودی منتقل کند. فیصل به من گفت: امیر و پیرامونیان او را منتقل کردهایم، اما درخواستهای آنها بیش از اینها است. سعود الفیصل در کمک بخل نمیورزید، اما از زیادی درخواستها و عدم آمادگی کویتیها برای استفاده از اتومبیلهای خود و دنبال کردن راه تا داخل پادشاهی سعودی و رسیدن به طائف و دیگر شهرهای این کشور، خشمگین بود.
در هنگام یورش عراق به کویت، ما در هتل سمیرامیس در قاهره و در نزدیکی مقر اتحادیه عرب مستقر بودیم. سعودالفیصل در آن شرایط مایل بود تنهایش نگذارم، برای همین، بعد از ظهر با هم به سوئیت او رفتیم و تماسها و اخبار پیشروی عراق در کویت را دنبال کردیم. موضوعی که جلب توجه میکرد تماس تلفنی رئیسجمهور جورج بوش با ملک حسین بود که به او گفته بود: دوستت صدام وارد کویت شده است، چرا از او نمیپرسی چه میخواهد؟ سعودالفیصل ترجیح میداد، بوش با مبارک تماس بگیرد. به او گفتم اگر بوش میخواست به مبارک بگوید، میگفت چون تماس تلفنی با ملک حسین در اسکندریه و در حضور مبارک انجام شده بود. همچنین افزودم: امریکاییها اعتماد بیشتری به ملک حسین - در مقایسه با مبارک - دارند. امیر سعودی خشمگین شد و بیجهت، اعصابش به هم ریخت. ملک حسین پس از تماس تلفنی بوش، به بغداد رفت، اما دولت عراق بیانیهای منتشر و اعلام کرد دگرگونی در موضع این کشور پدید نیامده و ارتش عراق برای ماندن، وارد کویت شده است.
هنگامی که به اتفاق سعود الفیصل به سالن اجتماعاتی برگشتیم که بقیه وزرای خارجه عرب در آن بودند، خبردار شدیم که نشست مقرر میان عزت ابراهیم الدوری معاون رئیسجمهور عراق و شیخ سعد الصباح نخستوزیر کویت - برای روز یکشنبه در سعودی - لغو شده است. برخی وزرای خارجه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تلاش داشتند جلو چشم وزرای خارجه دیگر، نماینده عراق در اتحادیه عرب را به تنهایی کنار کشیده و با او درگوشی، نجوا کنند. همچنین خبر رسید که سعدون حمادی [رئیس مجلس عراق] تا دقایقی دیگر خواهد رسید تا ریاست هیأت عراقی را به جای نماینده این کشور در اتحادیه عرب، برعهده گیرد.
برخی از فلسطینیان بر این باور بودند که اشغال کویت توسط عراق، اقدامی بجا بوده که به انتفاضه فلسطین خونی جدید تزریق کرده و روح جدیدی در آن دمیده است. نماینده فلسطین در حاشیه نشستهای قاهره، راز درونیاش را به من گفت که آنها اشغال منابع نفت کویت را تأیید میکنند، چون قبل از اشغال، حتی یک بشکه از این نفت، به فلسطینیها نمیرسیده است. فاروق قدومی [وزیر خارجه دولت در تبعید فلسطین] در قاهره به من اطلاع داد که هزاران فلسطینی مقیم کویت، از سلاح به دست گرفتن در حمایت از صدام بخاطر اشغال کویت کوتاهی نکردهاند.
حمادی در نشست وزرای خارجه عرب در قاهره از جلد اندیشمندانه خود بیرون آمد و خاندان آلصباح را با تعابیری زخمآفرین و نامناسب با ادبیات سیاسی و دیپلماتیک، به باد دشنام گرفت. مشخص بود که او نیز به سهم خود، زیر فشار رویداد اشغال کویت قرار گرفته و از آرامش و وزانت همیشگیاش خارج شده است. حمادی با قاطعیت به ما گفت: عراق هیچگاه از کویت خارج نخواهد شد، و کویت پارهای جداییناپذیر از عراق شده، و خاندان حاکم به کاخهای خود باز نخواهند گشت. آنچه بعدها از افسران عالیرتبه عراقی در صفحههای تلویزیون شنیدیم که میگفتند صدام به آنها گفته، دستور عقبنشینی را حتی اگر از من صادر شد اجرا نکنید، با اظهارات حمادی در نشست قاهره همخوان بود.
حمادی در هنگام سخن گفتن با وزرای خارجه عرب، با گوشه چشمان خود گاه به وزیر خارجه مصر و گاه به من به عنوان وزیر خارجه سوریه نگاه کرده و میگفت: کویتیها سوریه و مصر، دو کشور فقیر رویارو با اسرائیل را خفه کرده، و به آنها تنها به شکل قطرهچکان کمک میکنند. روشن بود که حمادی با این اظهارات، میخواهد من و نماینده مصر را با خود همراه کند. هنگامی که نوبت به من رسید، رو به حمادی کردم و گفتم: ما کشور عربی هستیم که بیش از دیگران، به برخورد موضوعی با مشکلات، شناخته شده و با روشنی و جرأت سخن میگوییم، پس بگذارید اتفاقی که افتاده را به بحث بگذاریم. سوریه با آنچه در کویت اتفاق افتاده، و تهاجم به این کشور مخالف است، زیرا به لحاظ اصولی با اشغال سرزمین دیگران، مخالفیم، بویژه اگر اشغال یک کشور عربی از سوی کشور عربی دیگر باشد. این موضع اصولی ما در حالی است که سیاست کویت در تعامل با سوریه دوستانه نبوده است، و ما عضو شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس و شورای همکاری عربی و اتحادیه مغرب عربی، نیستیم. همچنین از حمادی پرسیدم آیا در یک وضعیت انقلابی هستیم؟ و خود پاسخ دادم، ما «گاریبالدی» [فرمانده جنگهای اتحاد و قهرمان ملی ایتالیا] یا «بیسمارک» [نخستوزیر پروس و اولین صدراعظم تاریخ آلمان] در صحنه نمیبینیم، پس بیایید با تفاهم مشکل پیش آمده را حل کنیم. حمادی با نوعی خودبزرگ بینی ناهمخوان با شخصیت همیشگیاش، پاسخ داد: تصمیم عراق قطعی است و اینکه «نفت عربها میبایست متعلق به عربها باشد» شعار ما بعثیها از دهه پنجاه و شصت بوده است. او این جمله را گفت تا به من یادآوری کند که هر دو از یک حزب برخاستهایم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دور نـما
-
«بایدن» در تلاش برای توجیه، طالبان درصدد تشکیل دولت
-
تغییر در موازنههای سیاسی جهان
-
آغاز شکلگیری ائتلافهای انتخاباتی در عراق
-
توافق برای آتشبس در درعا
-
روایت گمشده
اخبارایران آنلاین