به استقبال سومین جایزه احمد محمود میرویم
اسفند داغ
سینا دادخواه
نویسنده
سومین جایزه احمد محمود قرار است اسفندماه امسال برگزار شود. بهعنوان دبیر اجرایی این دوره از جایزه، قبل از هرچیز، آرزوی هرچه بهتر برگزار شدن آن را دارم و امیدوارم مثل هر دو دوره پیش، کتابهای برگزیده مرحله نهایی، با استقبال خوانندگان مواجه شود و اعتبار نام احمد محمود، دستاویزی برای رونق ادبیات داستانی این روزهای ما باشد. کتابهای بسیار خوبی در فهرست اولیه رمانها و مجموعهداستانها وجود دارد و شخصاً فکر میکنم امسال رقابت متفاوتی را شاهد خواهیم بود.
میخواهم روی نکتهای خاص تأکید کنم. اقبال عمومی که طی دو دوره قبل به جایزه احمد محمود شده، انتظارات از این جایزه را بیشتر کرده است. در عصر محاق جوایز ادبی، در زمانهای که خواندن و نوشتن به پستوها تبعید شده و «قهر کردن» همه با همه، نویسنده با نویسنده، منتقد با نویسنده، مخاطب با نویسنده و منتقد، سکهای رایج شده است، با خودم فکر میکنم احمد محمود چه پیامی میتواند برای ما داشته باشد. از ذهنم چنین میگذرد: صبر و پشتکار، تواضع پیشه کردن و همیشه و مدام نوشتن... بسیار دوست دارم به این «صدا» گوش فرا دهم. به سلوک محمود بیشتر دقت کنم. در ناخودآگاه، او را با خودم مقایسه کنم و تصور کنم که او در سیوپنج سالگی کجا ایستاده بوده و من کجا. بیشک تفاوت از زمین تا آسمان است. و نفس مقایسه، از هر حقیقتی دور. اما آدمها میتوانند سرمشق داشته باشند. به شنیدن صداهای نامخدوش عادت کنند و اگر از دستشان برمیآید، به اندازه خودشان به پراکنده شدن بیشتر آن صداهای اصیل کمک کنند.
میدانم امسال چنان موانع زیاد و منابع محدود بود که دبیر جایزه -مهدی یزدانی خرم- در لحظات آخر تصمیم به برگزاری دوره سوم گرفت. وقتی از من خواست بخشی از فعالیتهای اجرایی جایزه را به عهده بگیرم، اولش تردید کردم. میدانستم آسان نیست. اما دست آخر پذیرفتم. شاید میخواستم برای مدتی کوتاه، از امروز تا اسفندماه، در مجاورت نام محمود، مجالکی برای فکر کردن به نفس مطلق ادبیات داشته باشم و اندکی بیشتر به وظیفه، تعهد، مسئولیت و چه میدانم همه آن چیزهای فراتر از زندگی شخصی نویسندگان، فکر کنم. کودتا، انقلاب، جنگ. محمود از اینها نوشته. و علاوهبر اینها، از زندگی جوشان و خروشان مردمان گمنام. و بازخوانی آثار و کارنامهاش را به ما سپرده است. ما یکی از همسایههای او هستیم. و در این همسایگی افتخاری، فرصت داریم فراتر از مدار صفر درجه روزمرگی، درخت انجیر معابدی پیدا کنیم تا زیر سایه بلندش، به زندگی شخصی و جمعی فکر میکنیم و اگر میسر بود، بیانی ادبی برایش بیابیم.
آرزوی من این است و امیدوارم برگزیدگان امسال، چنین روحی را با ما به اشتراک بگذارند. همینطور بسیار خرسندم که اگر «مشکلی» پیش نیاید، مراسم اختتامیه امسال، بخشهای دیگری را به خود خواهد افزود. تقدیر از نویسندهای سختکوش و میزبانی از چند میهمان ویژه. جزئیاتش بماند برای یادداشتهای دیگر!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه