ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گفتوگو با زهرا خواجوی، دروازهبان تیم ملی فوتبال زنان:
میخواهم رکورد پیام نیازمند را بشکنم
حامد جیرودی / جنگ بین دروازهبانهای ایرانی برای اینکه رکورد بیشترین کلینشیت متوالی را در اختیار داشته باشند، از دیرباز وجود داشته است. روزگاری بهرام مودت و احمدرضا عابدزاده و بعد نوبت به سیدحسین حسینی رسید و همین چند هفته قبل هم پیام نیازمند با بسته نگه داشتن دروازهاش در 935 دقیقه متوالی، این رکورد را در اختیار خود گرفت. در چنین شرایطی شاید تصور اینکه یک دختر فوتبالیست بتواند رکورد نیازمند را هم بزند، به ذهن کمتر فوتبالدوستی خطور میکرد اما زهرا خواجوی، دروازهبان شماره یک تیم ملی فوتبال زنان، در یک قدمی شکستن این رکورد قرار گرفته است. این دروازهبان 20 ساله نهاوندی که فصل قبل در شهرداری بم بازی میکرد و در این فصل به عضویت باشگاه «وچان کردستان» درآمده، از شروع رقابتهای لیگ برتر هیچ گلی از حریفان دریافت نکرده است. او در مسابقه جمعه تیمش مقابل آذرخش زاگرس شیراز هم گل نخورد و در جریان پیروزی 7-0 تیمش اجازه نداد توپی از خط دروازهاش بگذرد تا به رکورد 10 بازی کلین شیت، دست پیدا کند. به عبارت بهتر خواجوی حالا 900 دقیقه متوالی دروازهاش را بسته نگه داشته و این یعنی فقط 35 دقیقه تا شکسته شدن رکورد گل نخوردن متوالی توسط یک دروازهبان در فوتبال ایران فاصله دارد.
خواجوی درباره اینکه 900 دقیقه توانسته دروازه تیمش را بسته نگه دارد، به خبرنگار «ایران» گفت: «خدا را شکر توانستهام دروازه تیمم را بسته نگه دارم و در 10 بازی گل نخورم و به افتخار انفرادی خوبی در ورزش تیمی دست پیدا کنم. قبل از اینکه بازیهای لیگ شروع شود، روی اینکه گل نخورم، خیلی تمرکز کرده بودم و وقتی هم که دیدم آقای پیام نیازمند کلین شیت کرده، خیلی دوست داشتم که بتوانم این راه را ادامه دهم و خوشبختانه در آن موفق بودم.» نکته جالب اینکه پیام نیازمند، دروازهبان ملیپوش سپاهان هم در پیامی توئیتری، این موفقیت را به خواجوی تبریک گفت. نیازمند تأکید کرده فوتبال بانوان ایران در هر سطحی که باشد، زهرا خواجوی کار بزرگی انجام داده است.
خواجوی ضمن تشکر از پیام نیازمند، به سؤالی مبنی بر اینکه عملکرد خط دفاعی تیمش را تا چه حد در گل نخوردن خود مؤثر میداند، چنین پاسخ داد: «طبیعتاً در ورزشهای تیمی این طور نیست که بازیکنی به تنهایی موفق به انجام کار بزرگی شود. بچههای تیم و کادر فنی همه پا به پای من برای به دست آوردن این رکورد جنگیدهاند و خیلی به من دلگرمی دادهاند و از آنها تشکر میکنم.» این دروازهبان فصل گذشته با تیم شهرداری بم، قهرمان لیگ برتر شد و امسال در ترکیب تیم جدیدش هم میدرخشد. او درباره علت انتخاب وچان و شانس قهرمانی این تیم گفت: «امسال شرایط خانوادگی و تحصیلم طوری بود که وچان را انتخاب کردم. تلاش میکنیم که در این فصل به قهرمانی برسیم و مطمئناً برای قهرمانی میجنگیم.»
او سال گذشته هم کمترین گل خورده را در طول فصل داشت ولی جایزه بهترین دروازهبان سال فوتبال ایران به علیرضا بیرانوند رسید؛ موضوعی که باعث شد خواجوی گلایههایی در آن مقطع مطرح کند. خواجوی در این باره گفت: «من سال گذشته هم تعداد زیادی کلین شیت داشتم ولی کلین شیتهایم پی در پی نبود و در 14 بازی از 22 بازی کلین شیت داشتم. با این حال در مراسم بهترینهای ایران به عنوان بهترین دروازهبان انتخاب نشدم. البته از اینکه آقای بیرانوند انتخاب شده، ناراحت نشدم. من از اینکه برای بانوان احترام و ارزشی قائل نشده بودند، ناراحت شدم. اگر من کاندیدا نمیشدم هم برایم مهم نبود، فقط میخواستم اسم یک خانم در جمع برترینها باشد.» بیرانوند در مراسم برترینهای سال 2019 آسیا کاندیدا شد و قطعاً خواجوی رقیب بسیار سرسختی برای کسب عنوان بهترین دروازهبان ایران دارد. او این موضوع را تأیید میکند: «همین طور است. البته در حال حاضر آقای نیازمند رقیب اصلیام است چرا که میخواهم رکورد او را بشکنم. البته اگر بخواهیم وقتهای اضافه را هم لحاظ کنیم، رکورد من بیشتر میشود. چون به طور مثال بازی قبل 6 دقیقه وقت اضافه داشت. در هر حال فعلاً رکورد دست پیام نیازمند است و من باید 35 دقیقه دیگر دوام بیاورم.» بازی بعد وچان با شهرداری بم است و خواجوی باید مقابل همتیمیهای سابق خود از جمله کوهستان خسروی کاپیتان تیم ملی و زهرا قنبری خانم گل فصل گذشته مسابقات قرار بگیرد. او در این باره گفت: «شهرداری بم هر سال جزو مدعیان قهرمانی است و امسال هم تیم خوبی است. با اینکه رقیب هستیم اما من ارتباط صمیمی با بچههای تیمشان دارم. ما برای کسب 3 امتیاز تلاش میکنیم و امیدوارم گل نخورم و رکورد کلین شیتهایم را ادامه دهم.»
زهرا قنبری پس از کسب عنوان «خانم گل» لیگ فصل گذشته در مصاحبهای با «ایران» اعلام کرد که قراردادش 60 میلیون تومان است. خواجوی در این باره گفت: «قرارداد من هم همین حدود است. متأسفانه از لحاظ قراردادی هیچ تناسبی بین فوتبال بانوان و آقایان وجود ندارد و اصلاً قابل قیاس نیست. با این حال فوتبال زنان رشد بسیار خوبی داشته و مطمئناً در آیندهای نزدیک اتفاقهای بسیار خوبی برای فوتبال زنان ایران میافتد. من 5 سال است که عضو تیم ملی هستم. یک ماه پیش در مسابقات زیر 23 سال کافا در تاجیکستان دوم شدیم. در تیم ملی بزرگسالان هم سال آینده مسابقات قهرمانی غرب آسیا را درپیش داریم و امیدوارم به قهرمانی برسیم.»
گفتوگو با مهیار علیزاده درباره آلبوم «افسانه چشمهایت»:
نمیخواهم تاریخ مصرف داشته باشم
ندا سیجانی
خبرنگار
روزگاری است که «هرکسی نغمه خود خواند و بر صحنه رود... ». یک زمان استادان موسیقی که هرکدام صاحب سبک بودند بیم آن داشتند، که نکند موسیقیای اجرا کنند که به موسیقی اصیل ما لطمهای وارد شود. یا ساز را به گونهای بنوازند که به ساحت نوازندگان بزرگ بربخورد اما امروز شرایط به گونهای دیگر رقم خورده است. از روزگار موسیقیدانان بزرگی چون آقا علی اکبرفراهانی و میرزا حسینقلی و ابوالحسن صبا و روح الله خالقی تا یاحقی و بعد از آن لطفی، علیزاده، مشکاتیان که هر کدام سیری از تاریخ موسیقی ایران را نشان میدهند به دورانی رسیدهایم که روایتی دیگر از میراثداران گذشته است . دورانی که نسل امروز نغمهها و اندیشههای دیگری در سر میپروراند. اگر چه به گفته این نسل این نوآوریها وام گرفته از همان دوران است اما رنگ و بویی متفاوتی در آن دیده میشود. در دیدهشدن این نسل دیگر نه رسانه ملی نقش دارد و نه حتی فضاهای مجازی. دنیای دیگری دارند که تجربهگرایی در آن حرف اول را میزند. مهیار علیزاده یکی از همین آهنگسازان نسل امروز است که کارنامه هنریاش را با علیرضا قربانی شروع کرد و با «حریق خزان» نگاه مخاطبان را به موسیقی تغییر داد. تجربههایی که از بعد آن داشت هم هر کدام بیانگر نگاه متفاوت او به موسیقی بود؛ تجربههایی که رسید به آلبوم «افسانه چشمهایت» که البته انتقادات بسیاری بر آن وارد شد. علیزاده در این گفتوگو تلاش میکند هم درباره حواشی این آلبوم صحبت کند و هم درباره مسیری که در کارنامه موسیقاییاش طی کرده است.
گفتوگو را با آلبوم «افسانه چشمهایت» آغاز میکنیم که بتازگی منتشرشده است؛اثری به آهنگسازی شما و خوانندگی علیرضا قربانی و همایون شجریان که بیانگر گونهای متفاوت از موسیقی ایرانی است. در ابتدا بگویید چه انگیزهای سبب شد از حضور دو خواننده در این کار استفاده کنید؟
علاقه من به موسیقی به دوران نوجوانیام برمی گردد و البته در این زمینه پدر و مادرم حمایتهای بسیاری داشتهاند. پدرم فارغالتحصیل رشته نقاشی ازدانشگاه هنرهای زیبای تهران بود و یکی ازبرجستهترین نقاشان معاصرایران است؛ درواقع بهتراست بگویم مشوق اصلی من درانتخاب این مسیر هنری و ورودم به دنیای موسیقی، پدرم بوده است. مادرم هم علاقهمند به هنرموسیقی است و در گذشته تنبک مینواخت و آوازمیخواند. پدرم آرزو داشت دراتریش تحصیل کنم و یک موزیسین حرفهای شوم وخوشحالم که که موفق شدم. به عقیده من اگر خانواده راهنما و مشوق فرزندانشان درمسیرهنر نباشد آن فرزند راه سخت و طولانی را طی خواهد کرد.
من ابتدا نواختن ساز تار و فراگیری موسیقی ایرانی را درمحضر استاد کیوان ساکت آغاز کردم و بعدها وارد دانشکده موسیقی شدم، اما براین تصمیم بودم تحصیلات خود را خارج از کشور دنبال کنم بنابراین به کنسرواتوارکومیتاس در کشور ارمنستان رفتم و درآنجا با فضاهای جدید موسیقی و آهنگسازی آشنا شدم. ارمنستان نقطه آغاز مسیرموسیقایی من بود و موسیقی را بهصورت جدی دنبال کردم و شب و روزم به آموختن و تمرین گذشت. بعد از مدتی کوتاه، استادم تکلیف کرد درطول هفته به تماشای دو- سه کنسرت بروم و گزارشهای آن را ارائه کنم. او تأکید داشت این کاردر یادگیری موسیقی و آهنگسازی بسیار کمک خواهد کرد و تأثیرگذاراست. این موضوع موجب شد تا ناخودآگاه با ژانرهای مختلف موسیقی چون مدرن، اپرا، قدیمی و کلاسیک آشنا شوم. کشورارمنستان رویکرد و نگاه مدرنی به هنر دارد و ازهمین رو نسبت به بسیاری از کشورهای اطرافش حتی اروپای مرکزی پیشرفتهتر است. در ارمنستان موسیقیهای قدیمی کمتراجرا میشود و تلاششان معرفی و اجرای موسیقیهای مدرن قرن است. من درآنجا فضاهای بسیار مختلف موسیقی را تجربه کردم و به دیدن چند اپرا رفتم. حتی برخی از کنسرتها با حضور چند خواننده اجرا میشد. در واقع ایده چندخوانی از سالها پیش در موسیقی کلاسیک غربی یا موسیقی پاپ و راک غربی وجود داشت واین موضوع از همان زمان در ذهن من شکل گرفت و سالها براین هدف بودم آن را در کشورم اجرا کنم. البته پیش از انقلاب هم چند خوانی در ایران اجرا شده بود. اشتیاق داشتم این کار را انجام بدهم چرا که هم برایم هیجانانگیز بود و دیگر اینکه خلأ آن را در موسیقیمان احساس میکردم. در مراسم رونمایی آلبوم «افسانه چشم هایت» گفتم هر کسی که پروژهای را شروع میکند طبعاً به دنبال بهترینها خواهد بود و دوست دارد از آنجا کارش را آغاز کند. من نیز دوست داشتم در این پروژه بهترین خوانندهها حضور داشته باشند. بنابراین از آنجا که به نظر من سبک و سیاق آوازخوانی علیرضا قربانی و همایون شجریان بسیار به هم نزدیک است تلاش کردم که این دو خواننده در این پروژه حضور داشته باشند. ابتدا با علیرضا قربانی صحبت کردم و این پیشنهاد مطرح شد و بعد از آن با همفکری یکدیگر انتخاب اول ما همایون شجریان بود.
با این حساب باید گفت «افسانه چشم هایت» به نوعی ماحصل سالها تحصیلات شما در اتریش و ارمنستان است. به نظر خودتان آیا در این زمینه موفق بودهاید؟
بله. قطعاً موفق بودهام و با انتقاداتی که وجود داشت اینگونه تصور میشد بسیاری از موزیسینها دوست داشته باشند جای مهیار علیزاده باشند و جای بسی خوشحالی و شکرگزاری است که بانی و مؤلف این پروژه بزرگ من هستم و توانستم از حضور دو خواننده بزرگ ایران چون همایون شجریان وعلیرضا قربانی بهره ببرم.
چرا تصور میکنید خیلیاز موزیسینها علاقهمند بودند جای شما باشند و این کار را برای اولین بار انجام میدادند؟
صرفاً نه در جهت اولین بودنها؛ اولین یا چندمین بار برایم مهم نیست اتفاقاً طی سالهای اخیر در وادی هنر باب شده هر کسی که کاری انجام میدهد میگوید اولین یا بزرگترین پروژه را انجام داده است اما من به این دلیل میگویم که اصولاً خوانندههای مطرح هر کشور، مورد توجه آهنگسازان هستند و تلاش میکنند برای بیشتر شنیده شدن کارهایشان با این خوانندهها همکاری داشته باشند. وقتی یک خواننده مطرح با شما همکاری میکند طبعاً کارتان بسیار شنیده خواهده شد اما وقتی دو خواننده باشد چندین برابربیشتر شنیده میشود یعنی علاوه بر اینکه طرفداران همایون شجریان این کار را دنبال میکنند، طرفداران علیرضا قربانی هم این آلبوم را میشنوند و حتی کسانی که مخاطب کارهای من هستند به سراغ این آلبوم خواهند رفت. یک تعداد هم هیچ علاقهای به شنیدن این نوع موسیقی ندارند و طرفدار موسیقیهای پاپ، راک و... هستند اما به دلیل کنجکاوی این آلبوم را گوش خواهند کرد بنابراین طبعاً هر آهنگسازی دوست دارد مؤلف چنین کاری باشد.
در نشست رونمایی این آلبوم هم اشاره کردید انسانهای جاهطلب به دنبال بهترینها و بیشترینها هستند و این تصور در اذهان ایجاد میشود که مهیارعلیزاده آهنگساز بلندپروازی است.نظر شما در این باره چیست؟
من انسان بلندپروازی هستم و همه این را میدانند. بهتر است بگویم مهیارعلیزاده در زمینه هنر و کارش قطعاً انسان بلندپرواز و نترسی است و این خصلت خوب یا بد ازهمان دوران کودکی در من وجود داشته است. 19سال سن داشتم که کنسرتی بیکلام درحوزه هنری برگزار کردم. آن زمان گیتار مینواختم و در شب اجرا، از استاد کیوان ساکت خواهش کردم درکنار من تار بنوازند. البته به غیر ازصدای تار و گیتار، درامز، کمانچه و دیگر سازها نیز اجرا میشد. هدف خاصی از اجرای این برنامه نداشتم اما همان زمان هم خیلیها تلاش کردند مرا از اجرای این کار منصرف کنند.عدهای هم که از اعضای گروه بودند، بسیار تشویقم کردند، چرا که توانسته بودم با توجه به شرایط آن دوره کنسرتی بیکلام و البته تلفیقی برگزار کنم.به این سبب که آن زمان در کنار هم قرار دادن سازهای غربی و سنتی مخالفان بسیاری داشت؛ شاید گروه موسیقی «اوهام» با آن طرفداران بسیارش نمیتوانست چنین کنسرتی برگزار کند. به یاد دارم حتی هشدار دادند اگر یک مقدار صدای گیتار بالاتر برود برق سالن را قطع خواهند کرد. درواقع این بلندپروازی همیشه در من بوده و از آن لذت میبرم اما در شروع کارم همیشه با خودم میگویم چرا این کار را انجام دادم و دچار استرس و دلهره میشوم اما به محض اینکه پروژه به اتمام میرسد به دنبال یک بلندپروازی دیگر میروم.
و اگر موفق نشوید؟
اهمیتی ندارد. مهم این است که اندیشهای را که در ذهنم دارم به سرانجام برسانم.
حتی اگر بازخورد آن در جامعه منفی باشد؟
ما یک جامعه داریم به نام «ایران» و هراتفاقی هم که در فرهنگ و هنر ما تبلور پیدا می کند از درون همین جامعه نشأت میگیرد وزاییده تفکر و اندیشه اجتماع ما است اما درفرهنگ و هنر کشورهای مختلف دنیا این نگاه وجود ندارد و توجه یا عدم توجه انتشار یک اثر هنری یا خوب بودن و بد بودن آن از دیدگاه اجتماع آنها مورد اهمیت نیست. من نیز براین نظرم باز خورد یک کار در جامعه دلیلی بر موفق بودن یا نبودن آن نیست. به عنوان مثال حمید هیراد یا دیگر خوانندههای موسیقی پاپ کارهای بسیار منتشر کردهاند اما آیا همه این کارها خوب بوده؟ یا همه قطعاتی که محسن چاووشی منتشر کرده ایرادی ندارد؟ البته محسن چاووشی از خوانندههای مورد علاقه من است و کارهایش را بسیار دوست دارم، منظورم این است تمامی خوانندگان پرطرفدار ما ممکن است قطعات خوب یا بد داشته باشند اما دلیل برآن نیست که اگر کار موفق نباشد از جامعه طرد شوند؛ سنگ محک یک اثر خود آن اثر است نه تعداد فروش یا باز خورد آن از اجتماع. مثالی دیگر میزنم. یک کنسرت موسیقی چندین هزار مخاطب دارد اما یک رسیتال پیانو که بیانگر یک کارجدی در موسیقی و فرهنگ و هنر ما است ممکن است تعداد کمی مخاطب داشته باشد اما دلیلی برآن نیست که آن موسیقی دیگر نباید اجرا شود. به نظر من موفقیت یا شکست برای خود مؤلف است اما من نسبت به آثارم به این نتیجه رسیدهام که موفق بودهام و اگر غیر از این بود قطعاً همان اواسط کار ادامه پیدا نمیکرد.
کارنامه هنری شما از «حریق خزان» تا «افسانه چشمهایت» هر کدام بیانگر اتفاق و نگاه خاص مهیار علیزاده در حوزه آهنگسازی است، چه کارهایی که با مهران مدیری انجام داده اید - که البته انتقاداتی هم به صدای آقای مدیری به عنوان یک خواننده بوده است- چه کارهایی که با حضور دوآهنگساز یا دو خواننده در یک آلبوم جمعآوری کردهاید. هدف از این شاخه به آن شاخه پریدنها چیست؟ این تجربه کردنهای متفاوت برای اثبات چه چیزی است؟
بهتراست بگویم حوصلهام سر رفته است؛ فضای جامعه موسیقی ما یکنواخت شده و اتفاق تازهای رخ نمیدهد تا مرا سر شور و شوق بیاورد. من دچار دگرگونی ذهنی شدهام و به دنبال نوشتن یا خلق یک موسیقی تازه میگردم. روح آدمهای شهر من خسته است و به رنگ خاکستری است و این ناامیدیها و تیرگیها را در زندگی و در رنگ لباسها و اتومبیلهایشان قابل دیدن است. یک پدیده هیجانانگیز برای من اتفاق نمیافتد، بنابراین سعی میکنم با اینگونه کارها خود را سرگرم کنم.اما در مورد همکاری با آقای مهران مدیری باید بگویم چندان اتفاق عجیبی نیست من از نوجوانی ایشان را دوست داشتم و به نظرم مهران مدیری شخصیتی کاریزماتیک دارد و به همین سبب این همکاری شکل گرفت.
قطعاً به عنوان یک آهنگساز معیار یک خواننده خوب یا بد را بهتر میدانید.
اگر بخواهیم به لحاظ آکادمیک بررسی کنیم باید بگویم نزدیک به هزاران نفر در زمینه موسیقی آوازی تحصیل کردهاند و این جرأت را به خود میدهند که روی استیج بروند و بخوانند اما از این تعداد چند نفرخواننده خوب هستند! فرقی هم نمیکند چه ژانری باشد سنتی یا پاپ! ناگفته نماند درحال حاضر ژانرهای موسیقی ما آنقدر به هم نزدیک شده است که تفکیک کردن آنها بسیار مشکل است و تنها میتوان گفت درحال حاضر حمیدرضا نوربخش موسیقی سنتی میخواند. از این تعداد خواننده که مسیرکلاس و دانشگاه را طی کردهاند و بعد آن ورک شاپهای مختلف برگزار کردند و امروز به جایگاه خوانندگی رسیدهاند شاید تعدادشان به 20 نفر هم نرسد اما در مقابل، آن 980 نفر هم خواننده هستند و مهران مدیری هم یکی ازهمان خوانندگان است. مدیری آرتیست بسیار خوب و باسوادی است و آگاه به مقوله هنر، او شعر و موسیقی را بهخوبی میشناسد و به عنوان یک آهنگساز نسل امروز ایران میگویم دانشی که مهران مدیری از موسیقی دارد 95 درصد از موزیسینهای ما ندارند. اگر هم روی استیج ترانههای خوانندههای لس آنجلسی را میخواند سلیقه شخصیاش بوده و میتوانم بگویم خوانندگی او کاملاً دلی است و موسیقی را بهصورت آکادمیک نیاموخته است.
یعنی از روی دل یا عشق و علاقه به خوانندگی برای شما آهنگساز کفایت میکند؟
بله، من از روی علاقه شخصیام این کار را انجام دادهام و اگرهم فرصتی دوباره پیش آید این همکاری ادامه خواهد داشت. درحال حاضر 4 ترک با صدای مهران مدیری ضبط کردهام که بهزودی منتشر میشود.
در صحبت هایتان اشاره داشتید ازفضای جامعه دل آزرده و خسته هستید؛ این دل آزردگی به چه سبب است؟
در هیچ کجای دنیا فضای موسیقی مانند کشورما آنقدر مسموم و غیرقابل تحمل نیست و این فضای مسموم را خود هنرمندان ما ایجاد کردهاند و بهتراست بگویم در هیچ کجای دنیا مانند هنرمندان موسیقی ما یا هر شاخه هنری دیگر کسی پیدا نمیشود که پشت سر یکدیگر و علیه هم حرف بزنند و مصاحبه کنند. در هیچ کجای دنیا مانند ایران، فضای جامعهاش ناآگاه و فاقد فهم هنری نیست تا هر کسی به خود اجازه بدهد بعد ازچند روز یا چند ماه آموختن موسیقی، وارد دنیای حرفهای موسیقی شود و آلبوم تولید کند! این ناآگاهی و بیدانشی درتمامی بخشها دیده میشود از آهنگساز، نوازنده و خواننده گرفته تا تهیه کننده و صدابردار. آن هم کشوری که میگویند در فرهنگ و هنر پیشتاز و پیشرو است.
این رقابت وحسادت از چه چیزی نشأت میگیرد؟
صحبت درباره این موضوع باید به لحاظ جامعه شناسی بررسی شود و من نمیدانم این عقده شکل گرفته در هنرمندان ازکجا نشأت گرفته است. بگذارید خاطرهای بگویم، 10 ساله بودم که آموختن موسیقی را آغاز کردم هر روز که از کلاس درس به خانه میآمدم به مادرم میگفتم فلان شخص پشت سر یک نفر صحبت کرد. به یاد دارم یک روز شخصی به کلاس استاد کیوان ساکت آمد و در مقابل ما شاگردان شروع به غیبت یکی از استادان کرد. آقای ساکت به آن شخص اشاره کردند این نوع خطاب کردن نادرست است و باید آن شخص را آقا خطاب کنید. پیش از کنکور هنر، برای آموختن زیباشناسی ردیف موسیقی در کلاس استاد مجید کیانی ثبت نام کرده بودم که 14 جلسه بود. به ایشان درود میفرستم، استاد کیانی هنرمندی بسیار فرهیخته و از بااخلاقترین اساتید موسیقی ایران هستند. در آن کلاس شاگردان استاد، پشت سر آقای ساکت بد و بیراه میگفتند و مایه تعجب و تأسف بود. منظورم از بیان این خاطرات فضای متشنج و خاکستری هنرمان است و بهتر است بگویم از همان آغاز متوجه شدم، فضای موسیقی مسموم به این رفتارها و اخلاقها شده است. این هنرمندان میخواهند نادانستههایشان را اینگونه جبران کنند اما خارج از ایران هنرمندان سرشان به کار خودشان است و به تولید و تألیف میپردازند. امیدوارم روزی برسد از این افکار مسموم فاصله بگیریم و بیشتر به فکر تولید و اعتلای فرهنگ و هنر باشیم نه تخریب دیگران.
در مصاحبهای اشاره داشتید «نوازندهای که تازه دو سال است ساز به دست گرفته از اساتید قدیمی انتقاد میکند و بد و بیراه میگوید... تا با درست کردن حاشیه خودی نشان بدهد» پس شما این فضاهای مسموم را تجربه کردهاید.
این صحبت درمورد حافظ ناظری بود البته شناخت بسیاری از ایشان ندارم اما نوع پاسخ گویی حافظ در مقابل اساتید موسیقی چون هوشنگ کامکار را نمیپسندیدم. من ازخانوادهام و زندگیام آموختم که به پیشکسوتان و بزرگترها احترام بگذارم، فرقی هم نمیکند یک هنرمند باشد یا یک آرایشگر یا هر حرفه دیگر؛ آنچه مهم است او عمرش را پای کارش گذاشته و مویی سفیده کرده است. قطعاً حافظ ناظری هم دوست ندارد کسی به پدرایشان استاد شهرام ناظری بیاحترامی کند و انتقاد به پدرش را با این نوع ادبیات بیان کند. بعد از آلبوم «افسانه چشمهایت» نقدهای بسیاری به این کار بود. یک تعداد ازاین منتقدین 48 ساعت بعد از انتشار آلبوم در حالی که شاید 3 بار هم کار را گوش نکرده بودند در فضاهای مجازی بد و بیراه میگفتند. اصولاً این صحبتها برایم خیلی اهمیت ندارد و مثل برخیها نیستم که بگویم «نقدهای خوب را میخوانم و استفاده میکنم». نگاه من به موسیقی چیزدیگری است و موسیقی را یک پدیده میدانم که در ذهنم خلق میشود. اثری که مهیارعلیزاده با دوخواننده طی 6 سال تلاش و با ارکسترهای شناخته شده و اشعار زیبا تولید کرده و یک پروژه هنری بزرگ محسوب میشود کاری نیست که کسی بخواهد در مدت 48 ساعت آن را نقد کند و قطعاً این صحبتها از سر ناآگاهی بوده است. من مخالفتی با نقد ندارم و براین باورم هر پدیدهای در جهان انتقادپذیراست منتهی باید به درستی پرداخته شود. اگر کسی میخواهد موسیقی «افسانه چشمهایت» را نقد کند باید پارتیتور من را بخواند تا بداند موسیقی چگونه در کنار شعر«افسانه» نیما یوشیج قرار گرفته و این منظومه زیبا را بیان میکند و درآن چه اتفاقاتی رخ داده است؟ حرکت ارکسترهای زهی و بادی چه بوده است؟ اگر میخواهند نقد ادبی بنویسند باید با اشعار شاعران بویژه نیما و اخوان آشنا و آگاه باشند. اگر اعتراض یا انتقاد به بخش آوازخوانی دارند باید با کارنامه هنری علیرضا قربانی و همایون شجریان آشنا باشند. یک تعداد از همین دوستان در مراسم رونمایی آلبوم انتقاد داشتند که چرا علیرضا قربانی و همایون آوازخوانیشان در اوج بوده است. خواهشم از مخاطبان و منتقدان موسیقی این است در کنار آثاری که علاقهمند هستند کمی هم کارهای ارکسترال و اپرا گوش کنند. در اوج خواندن یک خواننده نشان از یک کار بد نیست و در دنیا هم مرسوم است. این نوع آواز خوانی به تشخیص من آهنگساز بوده و قطعاً بدون فکر و اندیشه انجام نشده است.
با توجه به سبک آوازی علیرضا قربانی و همایون شجریان که هر دو خواننده موسیقی سنتی هستند آیا میتوان انتظار داشت آوازخوانی آنها در سبک اپرا باشد؟
اوج و فرود صدا در اپرا وجود دارد و خاستگاه اپرا در کشورهای غربی است اما منظور من این نیست که به موسیقی کلاسیک غربی نزدیک شویم. صدای خوانندگان ما نیز این قابلیت را دارد.
در این نوع آوازخوانی یا تحریرهای خیلی بالا، آیا سلیقه خوانندهها هم مدنظر بوده است؟
خیر! صفر تا صد این کار به سلیقه و اختیارخودم بوده است. البته همایون شجریان 10 درصد مخالف این سلیقه بود و دوست داشت بعضی از قطعات یک پرده پایینتر خوانده شود. قطعاً این کار سبب میشود خواننده در اجرای تحریرها تواناتر باشد و مشکل کمتری پیش میآید تا آنکه در اوج بخوانند، اما نظر من چیز دیگری بود و نت به نت قطعات این آلبوم با آگاهی نوشته شده است. البته نمیگویم اشتباهی در آن وجود ندارد شاید در یک جاهایی میتوانستم پایین تر بنویسم.
اگر امروز تصمیم به چنین ایدهای داشته اید آیا بازهم به همین سلیقه نوشته میشد؟
نمیدانم شاید این کار را نمیکردم به هر حال این آلبوم برای 6 سال گذشته بوده است اما هنوز هم اشتیاق دارم و بازهم از حضور دو خواننده بهره خواهم برد و مطمئناً مسیر دیگری را انتخاب میکنم.
البته برخی از همین منتقدان بر این نظر بودند دوئت یا همخوانی همایون شجریان و علیرضا قربانی در واقع یک دوئل یا به رخ کشیدن قدرت صدای خوانندهها به یکدیگر است.
خیر. تصور نادرستی است و زاییده افکار پوپولیستی است. توانایی آوازخوانی همایون شجریان بر کسی پوشیده نیست همچنین علیرضا قربانی. با نگاه به خطوط آوازی متوجه قرار گرفتن اشعار خواهید شد و حرفی را که شاعر بیان میکند و میگویم «فریاد بزن...»من با زبان آواز بیان کردهام و در موسیقی روایی وجود دارد. در برخی از نقدها هم آمده بود «افسانه چشمهایت» اولین آلبومی است که به لحاظ آنالیزموسیقی نمره کامل را میگیرد به این دلیل که مهیار علیزاده با داشتن دو اهرم بزرگ موسیقی و آشنا به تواناییها و کارنامه این دو هنرمند، توانسته کاری تولید کند که تکراری نیست و با «افسانه چشمایت» موسیقی جدیدی را به موسیقی ایران وارد کرده که پیش از این وجود نداشته است.
شاید هم مخاطبان همایون شجریان و علیرضا قربانی این انتظار را نداشتند که کاری شبیه یک اپرای ایرانی اجرا شود؟
این دلهره در من وجود داشت و این روزها را هم پیشبینی میکردم حتی از یک سال قبل با هر دو عزیز صحبت کردم و مطلع بودند. به همایون جان گفتم اگراین آلبوم منتشر شود انتظار استقبال از «رگ خواب» یا «چرا رفتی» را نداشته باشید. همایون میدانست چه کاری انجام داده است و قبول داشت این آلبوم یک ژانر کاملاً متفاوت است. علیرضا قربانی عزیز هم همینطور و میدانستند قطعاً نقدهای بسیاری خواهد بود. البته من ساختارشکنی نکردهام و دوست داشتم موسیقی تولید کنم که در ذهنم وجود دارد. در ترک «پریشان خیال» بخش ابتدایی آن بهصورت کرال است و بعد آن همایون میخواند و خیلی واضح است که عموم مردم دوست نداشته باشند اما مطمئنم به مرور زمان مخاطبان خود را پیدا خواهد کرد و علاقهمندان به صدای همایون و علیرضا قربانی مجاب میشوند این موسیقی را گوش کنند تا با این فضاها آشنا شوند.
اشاره کردید مردم این نوع موسیقی را نمیپسندند آیا معرفی این سبک کاری به جامعه زود نبود؟
آلبوم «حریق خزان» هم با کر شروع میشود وقتی این اثر منتشر شد مردم آشنایی چندانی با این سبک کاری نداشتند اما آرام آرام علاقهمند شدند و امروز «حریق خزان» در ذهن مردم رخنه کرده است. جوان ایرانی از زمانی علاقهمند به آواز ایرانی شد که علیرضا قربانی «بی قرار» را خواند اثری که بهصورت الکترونیک تنظیم شده و تا به امروز چنین کاری نداشتهایم. بعد از آن هم همایون شجریان در همکاری با سهراب و تهمورس پورناظری «کولی» را خواند.
خوانندههای ما آگاه هستند و میدانند سلیقه و ذائقه موسیقایی مخاطب امروز تغییر کرده و این تغییرات در آثار همایون شجریان، علیرضا قربانی و دیگر خوانندگان و آهنگسازان کاملاً مشهود است.
چه دلیلی دارد همایون شجریان مانند پدرش استاد محمدرضا شجریان آواز بخواند؟ چرا باید مخاطب موسیقی این انتظار را داشته باشد؟ میراثی که همایون از پدرش به یادگار حفظ کرده اخلاق و صدای شجریان است اما قطعاً همایون دیدگاه هنری متفاوتی دارد. اگر قرار باشد همایون مانند استاد شجریان بخواند کار اصلی آن وجود دارد یا اگر قرار باشد علیرضا قربانی در این آلبوم باردیگر «حریق خزان» را تکرار کند چه کاری است یک بار انجام شده است.من مهیار علیزاده به عنوان یک آهنگساز باید روبه جلو حرکت کنم تا برای کسانی که درپشت سر ما حرکت خواهند کرد افقهای تازه خلق شود و بگویم شما هم میتوانید کاری بسازید که همایون شجریان و علیرضا قربانی در کنار هم بخوانند.
یکی از موضوعاتی که مورد نقد قرار گرفت بحث اشعار این آلبوم است. ابتدا بگویید ارزیابی شما درانتخاب شعر چیست و مهیار علیزاده چقدر با شعر آشنا است؟
همانقدر که به شعر علاقهمندم در انتخاب اشعار نیز وسواس بسیاری دارم و میدانم چه شعرهایی در مخاطب اثرگذاراست و این حساسیتها در کارهایم اثبات شده است.شعری که انتخاب میکنم ابتدا باید تأثیر آن را در خود ببینم و بعد انتخاب شود. درکارهای سفارشی هم همینقدر وسواس دارم.اگر شعری پیشنهاد شود که روی آن موسیقی کار شود و نتوانم روی یک مصرع آن آهنگ بگذارم کار را ادامه نخواهم داد.
اگر در انتخاب اشعار وسواس و حساسیت دارید و شعر را میشناسید چرا این اتفاق در آلبوم «افسانه چشمهایت» به وجود آمد و شعر شاعری دیگر به نام استاد ابتهاج معرفی شد؟ بعد از آن هم پاسخ دادید این کار را در اینترنت جستوجو کرده اید. به نظر شما این پاسخ توجیه پذیراست؟
هیچ تعمدی در این کار نبوده و یک اشتباه کاملاً سهوی است و هیچ کدام از ما متوجه آن نشدیم. استاد ابتهاج یا دیگر شعرای بزرگ ما اشعار خارج از کتاب هم داشتهاند. نمیدانم اولین بار این شعر را درکجا دیدم اما خیلی دوست داشتم موسیقیای روی این شعر بنویسم و به دنبال متن کامل آن بودم که در اینترنت جستوجو کردم و دیدم در چندین سایت به نام استاد معرفی شده بود. دیگر مطمئن شده بودم شاعر این کار آقای ابتهاج هستند. من در آلبومهای مختلفی که تولید کردهام از اشعار شناخته شده استاد بسیار استفاده کردهام و فکر نمیکنم بعد از استادان محمد رضا لطفی و محمد رضا شجریان در بین آهنگسازان امروز کسی بیشتر از من روی اشعار استاد ابتهاج کار کرده باشد. اتفاقاً وقتی این تِرک را ساختم در آلمان به منزل استاد رفتم و حتی به ایشان عرض کردم بزودی یکی - دوتا از کارهای شما منتشر خواهد شد. عدهای هم انتقاد داشتند چرا از ایشان اجازه نگرفتهام و باید بگویم استاد ابتهاج منعی در استفاده از اشعارشان نگذاشتهاند. زمانی هم که «ارغوان» را ساختم با ایشان در این باره صحبتی نکردم و بعد که منتشر شد خبر دادم. اما کسی که میخواهد با این ادبیات بگوید مهیارعلیزاده اشعارش را در اینترنت جستوجو میکند یا من را نمیشناسد یا نا آگاهی خود را اعلام عمومی کرده است. شعر «افسانه» نیما یا همان ترک «پریشان خیال» یک منظومه طولانی است که 20 روز، روی آن وقت گذاشتم و مصرع به مصرع آن را به گونه ای انتخاب کردم که معنای آن تغییر نکند؛ شاعر دوم آن بعد از نیما من هستم (با خنده)؛ بنابراین اگر کسی در مورد انتخاب این اشعار نقدهای نادرست بیان کند مشخص است که خصومت شخصی دارد و با این انتقادهای نابجا میخواهد نام خود را بر سر زبانها بیندازد. همچنین انتقاداتی که به اشعار علیرضا کلیایی بود که بازهم نمیدانم مشکل فنی آن چیست. گویا این دوستان اصلاً کار را با دقت گوش نکردهاند. من درمراسم رونمایی این آلبوم هم گفتم تصنیف ابتدایی با «میروم تا که فراموش کنم چشم تو را...» آغازمی شود و در پایان به «بازآی دلبرا که دلم بیقرارتوست...» به اتمام میرسد و انتخاب و چیدمان بسیار مشکلی بود. یا در شعر«افسانه چشم هایت» به آقای کلیایی اصرار کردم شعری بگوید که درآن به «حریق خزان» اشاره شده باشد درآنجا که گفته میشود«تو حریقی و خزان بود که پایان من است...» که نوستالژی و ارجاعی به آلبوم «حریق خزان»است یا ترک آخر «بازآی دلبرا که دلم بیقرارتوست...» نیز اشاره به همین آلبوم دارد. بهتر است بگویم هنوز هم به آثار گذشتهام وابستگی دارم و همه آثارم روایتی از دوران زندگی من است.
«پریشان خیال» یا «افسانه» نیما یوشیج که قطعه دوم کار است، از نگاه مخاطب گویا آغازگر این آلبوم است. کاری نشأت گرفته از همان آموزههای تحصیلی در خارج و به نوعی اجرای یک اپرای ایرانی است. چطور شد تصمیم گرفتید این منظومه عاشقانه و طولانی را تقطیع کنید و به دو ترک «پریشان خیال» و «حیرانی» نامگذاری شده است؟
«افسانه چشم هایت» درواقع مقدمه این آلبوم است و همانطور که اشاره کردید «پریشان خیال» داستان عاشقی «افسانه» و «عاشق» است که در این قطعه به یکدیگر میرسند. ابتدا راوی که همان گروه کر است داستان را با «در شب تیره، دیوانهای، کو...» شروع میکند و بعد از آن عاشق (همایون شجریان) و افسانه (علیرضا قربانی) از عشق خود میگویند وادامه این دیالوگها در ترک بعدی «حیرانی» گفته میشود. اما چون احساس کردم بخش موسیقایی کار سنگین شده است کار به دو بخش و با ریتمی متفاوت شروع میشود. ناگفته نماند بسیار دوست داشتم ترک سومی هم از همین منظومه «افسانه» در این آلبوم باشد که متأسفانه نشد. در آنجا که «عاشق» میگوید: «ای طفل محزون از چه از خانه خود جدایی؟» سخن از کنده شدن از سنت و رسیدن به دنیای مدرن است. تمامی اشعار این آلبوم صحبت از گمشده ای مشترک است و نه نگاه سیاسی در آن بوده و نه اجتماعی. «افسانه» و«عاشق» در مورد فلسفه وجودی انسان صحبت میکنند. من هم قبول دارم برخی از قطعات آلبوم به سبک اپرا نوشته شده و خوانده میشود و امیدوارم در آینده با حضور یک کارگردان خوب روی صحنه اجرا شود.
با نگاه به اصل شعر میبینیم که برخی از قطعات بهصورت شرحه شرحه در آلبوم قرار گرفتهاند در این باره هم کمی توضیح دهید؟
بله و این نگاه و سلیقه آهنگساز است. من حتی دراین باره با فرزند زنده یاد نیما یوشیج صحبت کرده ام. اما نکتهای که باید گفته شود این است که شعر در وجودیت خود یک اثر مستقل هنری است و موسیقی نیز یک اثر مستقل هنری دیگر است و تلفیق این دو، هنر و سلیقه یک آهنگساز است و به صلاح دید خود از شعرهایی استفاده میکند که قابلیت تبدیل شدن به موسیقی خوب را داشته باشد.نگاه آهنگساز، خواننده و شاعر متفاوت است اما از زمانی که یک شعر به تصنیف تبدیل میشود آهنگساز حاکم بر شعر است. نکته دیگر اینکه در تمامی کشورهایی که صاحب فرهنگ ادبی غنی هستند مانند هند، فرانسه، سوئد و... شعر و ادبیات در آنجا اهمیت بسیاری دارد اما متأسفانه بارها شنیده میشود کشور ایران مهد شعر و ادبیات است و باید در حفظ آن بکوشد.
اما آخرین قطعه آلبوم «بی قرار 2» نام دارد که بیتردید نام این اثر وام گرفته از قطعه «بی قرار» آلبوم «حریق خزان» است.این قطعه دارای سه شعر از سه شاعر مطرح کشور است چطور شد این گونه کار را تنظیم کردید؟
بخش اول با شعری از دکتر شفیعی کدکنی« کاش سوی تو دمی رخصت پروازم بود...» شروع میشود که بیشتر حالت روایی دارد، بخش دوم متفاوت از بخش اول است با شعری از بانو سیمین بهبهانی«من با صدای تو میخوانم...»و قسمت سوم که اشاره دارد به کارهای قبلیام «باز آی دلبرا که دلم بیقرار توست و...» شعر استاد ابتهاج که هر سه بخش تنظیم و ملودی متفاوتی دارند و با یک نگاه کلی خواهید دید قسمت اول و سوم در پایان به یکدیگر وصل میشوند. احساس کردم در این قطعه باید شعرهای متفاوت اما محتوای نزدیک به هم وجود داشته باشد که همان ادامه دهنده گفتوگوی «افسانه» و «عاشق» است. جالب است بدانید وقتی با خانواده بانو بهبهانی صحبت میکردم بر این نظر بودند درآنجا که همایون میگوید: «من با صدای تو میخوانم...» گویا گفتوگوی همایون با پدرش است. ناگفته نماند سه قطعه از این آلبوم در جمهوری چک و به رهبری هومن خلعتبری ضبط شده است.
تغییر اسامی قطعات هم به سلیقه خودتان بوده است؟
بله. تمامی آنها با اجازه خود صاحبان اثر یا خانواده آنها بوده است بهطور مثال در قطعه «بیخوابی» مهدی اخوان ثالث که با نام «به دیدارم بیا» است گفته میشود «به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند دلم تنگ است...» آن زمان که در ترک اول گفته میشود «میروم تا که فراموش کنم چشم تو را» عاشق از عشق خود جدا شده و به یک جنون و بیخوابی رسیده است و میگوید به دیدارم بیا هر شب...» و از نگاه من بهتر است نام این قطعه «بی خوابی» باشد.
کمی هم در مورد آلبومی که قرار است با همکاری فردین خلعتبری منتشر شود صحبت کنید.
این کار هم بهصورت یک پروژه است که به من پیشنهاد شد و خیلی بداهه تصمیم به انجام آن گرفتم که محمد معتمدی خوانندگی آن را برعهده دارد. به عقیده من معتمدی خواننده بسیار توانایی است و تکنیک بسیار ویژهای در آوازخوانی دارد. فردین خلعتبری هم که صمیمیترین دوست من در حوزه موسیقی است و بسیار خوشحالم که این همکاری شکل گرفته است. 4 قطعه این کار به آهنگسازی من بوده و 3 قطعه آن را فردین عزیزم انجام داده است؛ البته صاحب امتیاز این آلبوم شرکت «آوای باربد» است اما بهدلیل مشکلات داخلی این شرکت مدتهاست منتشر نشده است؛ در صورتی که حدود دو سال گذشته تحویل داده شده واین موضوع بسیار ناراحتکننده است. من نمیدانم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چرا باید به این شرکتها مجوز کار بدهد و هیچ نظارتی هم بر آنها نیست، اما طرفداران محمد معتمدی و کسانی که بهدنبال موسیقی ارکسترال هستند مطمئن باشند در چند ماه آینده تکلیف این آلبوم مشخص خواهد شد.
همکاری با همایون شجریان و علیرضا قربانی نشان دهنده آن است که مهیار علیزاده علاقهمند است با خوانندههای بزرگ کار کند. انتخاب خواننده چقدر برای شما مهم است؟ آیا بازار کار برای شما اهمیت دارد یا مطرح بودن خود خواننده؟
تمامی آهنگسازان علاقهمندند با همایون شجریان کاری داشته باشند من نیز تلاش کردم و به خواستهام رسیدم، اما تنها بحث تجاری و بیزینس خوانندهها مطرح نیست؛ بلکه توانایی خواندن نیز مهم است. فکر نمیکنم تواناتر از همایون شجریان یا دیگر خوانندگان چون علیرضا قربانی، محمد معتمدی و سالار عقیلی وجود داشته باشد، مردم هم به این هنرمندان علاقهمندند و آثارشان مخاطب بسیاری دارد البته گاهی کارهای ضعیف هم داشتهاند. اما بهطور کلی تجربه بسیاری در این زمینه دارند و به جامعه اثبات شدهاند، البته من با جوانان هم همکاری میکنم به هرحال باید به نسل امروز هم کمک شود. یک زمان هم به تبع مسائل مالی، سفارشهایی برای فیلم یا سریال قبول میکنم.
در تیتراژخوانی هم انتخاب خواننده مهم است یا همان بعد مالی بیشتر در نظر شماست؟
بله قطعاً، آخرین تیتراژی که ضبط کردم با صدای محمد معتمدی بوده که فکر میکنم بزودی منتشر شود. این کار ژانری متفاوت از سریالهای ایرانی است.
اشاره داشتید در تولید آلبوم موسیقی خواننده نظر و دخالتی ندارد در ساخت موسیقی فیلم و سریال چطور؟ آیا سلیقه کارگردان یا تهیهکننده اعمال میشود؟
خیر، در فیلم و سریال هم تنها سلیقه خودم بوده و اجازه نمیدهم کارگردان یا تهیهکننده دخالتی داشته باشند و حتی چندین بارهم پیش آمده که قبول نکردم و کار منتفی شد، البته در ساخت آلبوم پیشنهاد خوانندهها را میشنوم و اگر نزدیک به سلیقه هم باشیم حتماً انجام خواهم داد نه آنکه هیچ دخالتی نباشد.
چرا در موسیقی ما خوانندهسالاری مطرح است حتی برای یک آهنگساز؟
بله. متأسفانه این نگاه اشتباه در فرهنگ ما جا افتاده است و خیلی هم بد است البته در همه جای دنیا همین بوده و هست و به نظرم باید در این زمینه فرهنگسازی شود. این دیدگاه در اسپانسرها نیز وجود دارد آنها حتی نمیدانند آهنگساز و مؤلف موسیقی بیکلام چه کسی است و یک اثر موسیقایی را تنها با خواننده میشناسند؛ بنابراین تا موسیقی بیکلام خوب تولید و شنیده نشود موسیقیمان پیشرفتی نخواهد کرد. من تلاش کردهام در تمامی کارهایم موسیقی بیکلام هم استفاده شود چرا که باید مخاطبان موسیقی با این نوع موسیقی آشنایی بیشتری داشته باشند. بسیار علاقهمندم یک آلبوم بیکلام منتشر کنم که البته قطعاً بسیار مشکلتر و زمانبرتر از موسیقی با کلام خواهد بود.
شما از شاگردان استاد کیوان ساکت هستید چه شد که نوازندگی را کنار گذاشتید و بهدنبال آهنگسازی رفتید؟
نوازندگی هیچگاه برایم جذابیتی نداشته است. به نظرم خیلی سخت است نوازندگانی چون سهراب یا تهمورس پورناظری یا استاد کیهان کلهر بخواهند تمرکز خود را هم روی نوازندگی بگذارند و هم آهنگسازی اما من همه این زمان را روی آهنگسازیام گذاشتهام و اگر روزی بخواهم ساز دست بگیرم و روی سن بنوازم باید در حد و اندازه مهیارعلیزاده باشم نه کمتر.
مهیارعلیزاده در قبل و بعد از رفتن به ارمنستان چقدر تغییر کرده است؟
پیش ازرفتن به ارمنستان هر کاری در زمینه موسیقی انجام دادم خیلی جدی نبود اما بعد رفتن به ارمنستان آنگاه متوجه شدم موسیقی چه دنیای گستردهای دارد، البته برای یک آهنگسازی چیزی به اسم موسیقی ایرانی یا موسیقی غیرایرانی وجود ندارد شاید این تصور در نگاه شنوندهها متفاوت باشد. بعد از آلبوم «حریق خزان» صدها نفر از من پرسیدند ژانر این موسیقی چیست؟ پاسخ دادم نوعی از موسیقی است با کلام فارسی. «افسانه چشمهایت» نیز یک موسیقی ارکسترال با کلام فارسی است که رنگ و بوی کاملاً شرقی دارد. یک تعداد کار هم با چند نوازنده و خواننده بینالمللی انجام دادهام که در استرالیا منتشر میشود و یک کار کاملاً غربی است و البته یک آلبوم هم بزودی با صدای محمد معتمدی منتشر میشود، به نام «صبر کن».
آلبوم «بی من» هم تجربهای در عرصه خوانندگی شما است؛ آیاعلاقهمند به خواندن هستید؟
خیر، دوست ندارم در عرصه خوانندگی فعالیت داشته باشم البته نه اینکه این تجربه هیچ وقت تکرار نخواهد شد شاید یک بار دیگر آلبومی با صدای خودم منتشر کنم. درواقع یک شیطنت کوچک بود شاید جالب باشد بدانید بهعنوان یک آهنگساز بسیار علاقهمندم یک فیلم کوتاه با ایدههای خودم بسازم.
جایگاه یک هنرمند را یک اثر هنری تعیین میکند یا مردم؟
خود هنرمند صاحب این جایگاه است. هنرمند خود را در ویترین میگذارد و مردم تماشا میکنند و آن زمان است که جایگاه او در اندیشه و ذهن مردم شکل میگیرد.
بهعنوان یک آهنگساز، نسل امروز آهنگسازی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر آهنگسازی اصلاً شرایط خوبی ندارد. آهنگسازی بهصورت آکادمیک آموزش داده نمیشود و البته بهتر است بگوییم بستر چنین کاری فراهم نیست و آن چیزی که در دانشگاهها در زمینه آهنگسازی آموزش داده میشود متأسفانه متدها بسیار قدیمی است. هارمونیهایی که در دانشکدههای موسیقی ایران تدریس میشود دیگر در دانشگاههای دنیا تدریس نمیشود.
در زمینه تولیدات موسیقی چطور؟
اگر منظور موسیقی پاپ است که باید بگویم 50 درصد کارهایی که تولید و منتشر میشود تقلید و کپی کارهای ترکی و عربی است و هیچ خلاقیتی در آن وجود ندارد. فقط کلام فارسی در آن به کار برده میشود؛ البته در این مورد صحبتی نمیکنند اما وقتی در فضای مجازی لو رفت آن زمان اعتراف میکنند. اما در موسیقی سنتی این اتفاقات کمتر رخ میدهد اما در موسیقی سنتی دچار فقر ملودی هستیم و هیچ ایده و خلاقیتی نیست. موسیقی راک هم که تعطیل است.
روند آهنگسازی ما از بعد از انقلاب از استادان حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی آغاز میشود تا آنکه آرام آرام به نسل جوانتر آهنگسازی چون فردین خلعتبری، آریا عظیمینژاد، مهیارعلیزاده، برادران پورناظری، بابک زرین و... میرسد این مسیر و تغییر و تحولات را چگونه ارزیابی میکنید.
به عقیده من نسل ما در شرایط بسیار سختی است و راهی را در پیش داریم که قطعاً الگوی نسل بعد از ما خواهد بود. همانطور که استادان علیزاده، مشکاتیان، هوشنگ کامکار، ناصر چشمآذر و ... این مسیر را برای ما هموار کردند و بهدنبال آنها آمدیم البته با ایده ای متفاوت ما نیز باید آیینه نسل بعد از خود باشیم. طبیعتاً خیلی قبلتر از حسین علیزاده و محمدرضا لطفی استادان دیگری چون ابوالحسن صبا بودهاند که این مسیر را هموار کردند و قطعاً در آن دوره نوآوری بوده که امروز این محصول به دست ما رسیده است ما هم تلاش میکنیم مسیر را بدرستی بپیماییم اما چقدر در این کار موفق عمل کنیم یا خیر، آینده قضاوت خواهد کرد. البته معلوم نیست سرنوشت موسیقی ایران در 30 سال آینده چه خواهد شد.
به نظر شما نسل امروز و کسانی مثل شما این مسیر را درست طی کردهاند؟
به باور ذهنیام مسیر را درست رفتهام البته توجهی به تعریف و تمجید مخاطبان ندارم طبیعتاً تاریخ قضاوت خواهد کرد و آن زمان شاید ما نباشیم. اما با تجربیاتی که در حال حاضر دارم اگر هنوز هم فرصت کارکردن داشته باشم سعی میکنم این سکان را بدرستی کنترل و هدایت کنم.
چشمانداز شما از آینده موسیقی ایران در سالهای بعد چیست؟
هنر ایران بویژه موسیقی مرتبط با اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورمان است و البته در همه جای دنیا هم همین بوده است. ما در حال حاضر سالهای پر تنشی را طی میکنیم چه به لحاظ تحریمها چه از نظر اقتصادی و... بنابراین به همین میزان که جامعه سردرگم است موسیقی هم سردرگم و سرگشته شده است. هنرمند ما نمیداند سال آینده اوضاع سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی کشورش چه خواهد شد! آیا میتواند امیدوار به تولید یک کارهنری باشد؟ وقتی رئیس جمهوری ما اعلام میکند از زمان اجرای طرح گرانی بنزین بیاطلاع بوده منِ آهنگساز از آینده چه باید بدانم؟ بهتر است بگویم هیچ چیز قابل پیشبینی نیست.
خبرنگار
روزگاری است که «هرکسی نغمه خود خواند و بر صحنه رود... ». یک زمان استادان موسیقی که هرکدام صاحب سبک بودند بیم آن داشتند، که نکند موسیقیای اجرا کنند که به موسیقی اصیل ما لطمهای وارد شود. یا ساز را به گونهای بنوازند که به ساحت نوازندگان بزرگ بربخورد اما امروز شرایط به گونهای دیگر رقم خورده است. از روزگار موسیقیدانان بزرگی چون آقا علی اکبرفراهانی و میرزا حسینقلی و ابوالحسن صبا و روح الله خالقی تا یاحقی و بعد از آن لطفی، علیزاده، مشکاتیان که هر کدام سیری از تاریخ موسیقی ایران را نشان میدهند به دورانی رسیدهایم که روایتی دیگر از میراثداران گذشته است . دورانی که نسل امروز نغمهها و اندیشههای دیگری در سر میپروراند. اگر چه به گفته این نسل این نوآوریها وام گرفته از همان دوران است اما رنگ و بویی متفاوتی در آن دیده میشود. در دیدهشدن این نسل دیگر نه رسانه ملی نقش دارد و نه حتی فضاهای مجازی. دنیای دیگری دارند که تجربهگرایی در آن حرف اول را میزند. مهیار علیزاده یکی از همین آهنگسازان نسل امروز است که کارنامه هنریاش را با علیرضا قربانی شروع کرد و با «حریق خزان» نگاه مخاطبان را به موسیقی تغییر داد. تجربههایی که از بعد آن داشت هم هر کدام بیانگر نگاه متفاوت او به موسیقی بود؛ تجربههایی که رسید به آلبوم «افسانه چشمهایت» که البته انتقادات بسیاری بر آن وارد شد. علیزاده در این گفتوگو تلاش میکند هم درباره حواشی این آلبوم صحبت کند و هم درباره مسیری که در کارنامه موسیقاییاش طی کرده است.
گفتوگو را با آلبوم «افسانه چشمهایت» آغاز میکنیم که بتازگی منتشرشده است؛اثری به آهنگسازی شما و خوانندگی علیرضا قربانی و همایون شجریان که بیانگر گونهای متفاوت از موسیقی ایرانی است. در ابتدا بگویید چه انگیزهای سبب شد از حضور دو خواننده در این کار استفاده کنید؟
علاقه من به موسیقی به دوران نوجوانیام برمی گردد و البته در این زمینه پدر و مادرم حمایتهای بسیاری داشتهاند. پدرم فارغالتحصیل رشته نقاشی ازدانشگاه هنرهای زیبای تهران بود و یکی ازبرجستهترین نقاشان معاصرایران است؛ درواقع بهتراست بگویم مشوق اصلی من درانتخاب این مسیر هنری و ورودم به دنیای موسیقی، پدرم بوده است. مادرم هم علاقهمند به هنرموسیقی است و در گذشته تنبک مینواخت و آوازمیخواند. پدرم آرزو داشت دراتریش تحصیل کنم و یک موزیسین حرفهای شوم وخوشحالم که که موفق شدم. به عقیده من اگر خانواده راهنما و مشوق فرزندانشان درمسیرهنر نباشد آن فرزند راه سخت و طولانی را طی خواهد کرد.
من ابتدا نواختن ساز تار و فراگیری موسیقی ایرانی را درمحضر استاد کیوان ساکت آغاز کردم و بعدها وارد دانشکده موسیقی شدم، اما براین تصمیم بودم تحصیلات خود را خارج از کشور دنبال کنم بنابراین به کنسرواتوارکومیتاس در کشور ارمنستان رفتم و درآنجا با فضاهای جدید موسیقی و آهنگسازی آشنا شدم. ارمنستان نقطه آغاز مسیرموسیقایی من بود و موسیقی را بهصورت جدی دنبال کردم و شب و روزم به آموختن و تمرین گذشت. بعد از مدتی کوتاه، استادم تکلیف کرد درطول هفته به تماشای دو- سه کنسرت بروم و گزارشهای آن را ارائه کنم. او تأکید داشت این کاردر یادگیری موسیقی و آهنگسازی بسیار کمک خواهد کرد و تأثیرگذاراست. این موضوع موجب شد تا ناخودآگاه با ژانرهای مختلف موسیقی چون مدرن، اپرا، قدیمی و کلاسیک آشنا شوم. کشورارمنستان رویکرد و نگاه مدرنی به هنر دارد و ازهمین رو نسبت به بسیاری از کشورهای اطرافش حتی اروپای مرکزی پیشرفتهتر است. در ارمنستان موسیقیهای قدیمی کمتراجرا میشود و تلاششان معرفی و اجرای موسیقیهای مدرن قرن است. من درآنجا فضاهای بسیار مختلف موسیقی را تجربه کردم و به دیدن چند اپرا رفتم. حتی برخی از کنسرتها با حضور چند خواننده اجرا میشد. در واقع ایده چندخوانی از سالها پیش در موسیقی کلاسیک غربی یا موسیقی پاپ و راک غربی وجود داشت واین موضوع از همان زمان در ذهن من شکل گرفت و سالها براین هدف بودم آن را در کشورم اجرا کنم. البته پیش از انقلاب هم چند خوانی در ایران اجرا شده بود. اشتیاق داشتم این کار را انجام بدهم چرا که هم برایم هیجانانگیز بود و دیگر اینکه خلأ آن را در موسیقیمان احساس میکردم. در مراسم رونمایی آلبوم «افسانه چشم هایت» گفتم هر کسی که پروژهای را شروع میکند طبعاً به دنبال بهترینها خواهد بود و دوست دارد از آنجا کارش را آغاز کند. من نیز دوست داشتم در این پروژه بهترین خوانندهها حضور داشته باشند. بنابراین از آنجا که به نظر من سبک و سیاق آوازخوانی علیرضا قربانی و همایون شجریان بسیار به هم نزدیک است تلاش کردم که این دو خواننده در این پروژه حضور داشته باشند. ابتدا با علیرضا قربانی صحبت کردم و این پیشنهاد مطرح شد و بعد از آن با همفکری یکدیگر انتخاب اول ما همایون شجریان بود.
با این حساب باید گفت «افسانه چشم هایت» به نوعی ماحصل سالها تحصیلات شما در اتریش و ارمنستان است. به نظر خودتان آیا در این زمینه موفق بودهاید؟
بله. قطعاً موفق بودهام و با انتقاداتی که وجود داشت اینگونه تصور میشد بسیاری از موزیسینها دوست داشته باشند جای مهیار علیزاده باشند و جای بسی خوشحالی و شکرگزاری است که بانی و مؤلف این پروژه بزرگ من هستم و توانستم از حضور دو خواننده بزرگ ایران چون همایون شجریان وعلیرضا قربانی بهره ببرم.
چرا تصور میکنید خیلیاز موزیسینها علاقهمند بودند جای شما باشند و این کار را برای اولین بار انجام میدادند؟
صرفاً نه در جهت اولین بودنها؛ اولین یا چندمین بار برایم مهم نیست اتفاقاً طی سالهای اخیر در وادی هنر باب شده هر کسی که کاری انجام میدهد میگوید اولین یا بزرگترین پروژه را انجام داده است اما من به این دلیل میگویم که اصولاً خوانندههای مطرح هر کشور، مورد توجه آهنگسازان هستند و تلاش میکنند برای بیشتر شنیده شدن کارهایشان با این خوانندهها همکاری داشته باشند. وقتی یک خواننده مطرح با شما همکاری میکند طبعاً کارتان بسیار شنیده خواهده شد اما وقتی دو خواننده باشد چندین برابربیشتر شنیده میشود یعنی علاوه بر اینکه طرفداران همایون شجریان این کار را دنبال میکنند، طرفداران علیرضا قربانی هم این آلبوم را میشنوند و حتی کسانی که مخاطب کارهای من هستند به سراغ این آلبوم خواهند رفت. یک تعداد هم هیچ علاقهای به شنیدن این نوع موسیقی ندارند و طرفدار موسیقیهای پاپ، راک و... هستند اما به دلیل کنجکاوی این آلبوم را گوش خواهند کرد بنابراین طبعاً هر آهنگسازی دوست دارد مؤلف چنین کاری باشد.
در نشست رونمایی این آلبوم هم اشاره کردید انسانهای جاهطلب به دنبال بهترینها و بیشترینها هستند و این تصور در اذهان ایجاد میشود که مهیارعلیزاده آهنگساز بلندپروازی است.نظر شما در این باره چیست؟
من انسان بلندپروازی هستم و همه این را میدانند. بهتر است بگویم مهیارعلیزاده در زمینه هنر و کارش قطعاً انسان بلندپرواز و نترسی است و این خصلت خوب یا بد ازهمان دوران کودکی در من وجود داشته است. 19سال سن داشتم که کنسرتی بیکلام درحوزه هنری برگزار کردم. آن زمان گیتار مینواختم و در شب اجرا، از استاد کیوان ساکت خواهش کردم درکنار من تار بنوازند. البته به غیر ازصدای تار و گیتار، درامز، کمانچه و دیگر سازها نیز اجرا میشد. هدف خاصی از اجرای این برنامه نداشتم اما همان زمان هم خیلیها تلاش کردند مرا از اجرای این کار منصرف کنند.عدهای هم که از اعضای گروه بودند، بسیار تشویقم کردند، چرا که توانسته بودم با توجه به شرایط آن دوره کنسرتی بیکلام و البته تلفیقی برگزار کنم.به این سبب که آن زمان در کنار هم قرار دادن سازهای غربی و سنتی مخالفان بسیاری داشت؛ شاید گروه موسیقی «اوهام» با آن طرفداران بسیارش نمیتوانست چنین کنسرتی برگزار کند. به یاد دارم حتی هشدار دادند اگر یک مقدار صدای گیتار بالاتر برود برق سالن را قطع خواهند کرد. درواقع این بلندپروازی همیشه در من بوده و از آن لذت میبرم اما در شروع کارم همیشه با خودم میگویم چرا این کار را انجام دادم و دچار استرس و دلهره میشوم اما به محض اینکه پروژه به اتمام میرسد به دنبال یک بلندپروازی دیگر میروم.
و اگر موفق نشوید؟
اهمیتی ندارد. مهم این است که اندیشهای را که در ذهنم دارم به سرانجام برسانم.
حتی اگر بازخورد آن در جامعه منفی باشد؟
ما یک جامعه داریم به نام «ایران» و هراتفاقی هم که در فرهنگ و هنر ما تبلور پیدا می کند از درون همین جامعه نشأت میگیرد وزاییده تفکر و اندیشه اجتماع ما است اما درفرهنگ و هنر کشورهای مختلف دنیا این نگاه وجود ندارد و توجه یا عدم توجه انتشار یک اثر هنری یا خوب بودن و بد بودن آن از دیدگاه اجتماع آنها مورد اهمیت نیست. من نیز براین نظرم باز خورد یک کار در جامعه دلیلی بر موفق بودن یا نبودن آن نیست. به عنوان مثال حمید هیراد یا دیگر خوانندههای موسیقی پاپ کارهای بسیار منتشر کردهاند اما آیا همه این کارها خوب بوده؟ یا همه قطعاتی که محسن چاووشی منتشر کرده ایرادی ندارد؟ البته محسن چاووشی از خوانندههای مورد علاقه من است و کارهایش را بسیار دوست دارم، منظورم این است تمامی خوانندگان پرطرفدار ما ممکن است قطعات خوب یا بد داشته باشند اما دلیل برآن نیست که اگر کار موفق نباشد از جامعه طرد شوند؛ سنگ محک یک اثر خود آن اثر است نه تعداد فروش یا باز خورد آن از اجتماع. مثالی دیگر میزنم. یک کنسرت موسیقی چندین هزار مخاطب دارد اما یک رسیتال پیانو که بیانگر یک کارجدی در موسیقی و فرهنگ و هنر ما است ممکن است تعداد کمی مخاطب داشته باشد اما دلیلی برآن نیست که آن موسیقی دیگر نباید اجرا شود. به نظر من موفقیت یا شکست برای خود مؤلف است اما من نسبت به آثارم به این نتیجه رسیدهام که موفق بودهام و اگر غیر از این بود قطعاً همان اواسط کار ادامه پیدا نمیکرد.
کارنامه هنری شما از «حریق خزان» تا «افسانه چشمهایت» هر کدام بیانگر اتفاق و نگاه خاص مهیار علیزاده در حوزه آهنگسازی است، چه کارهایی که با مهران مدیری انجام داده اید - که البته انتقاداتی هم به صدای آقای مدیری به عنوان یک خواننده بوده است- چه کارهایی که با حضور دوآهنگساز یا دو خواننده در یک آلبوم جمعآوری کردهاید. هدف از این شاخه به آن شاخه پریدنها چیست؟ این تجربه کردنهای متفاوت برای اثبات چه چیزی است؟
بهتراست بگویم حوصلهام سر رفته است؛ فضای جامعه موسیقی ما یکنواخت شده و اتفاق تازهای رخ نمیدهد تا مرا سر شور و شوق بیاورد. من دچار دگرگونی ذهنی شدهام و به دنبال نوشتن یا خلق یک موسیقی تازه میگردم. روح آدمهای شهر من خسته است و به رنگ خاکستری است و این ناامیدیها و تیرگیها را در زندگی و در رنگ لباسها و اتومبیلهایشان قابل دیدن است. یک پدیده هیجانانگیز برای من اتفاق نمیافتد، بنابراین سعی میکنم با اینگونه کارها خود را سرگرم کنم.اما در مورد همکاری با آقای مهران مدیری باید بگویم چندان اتفاق عجیبی نیست من از نوجوانی ایشان را دوست داشتم و به نظرم مهران مدیری شخصیتی کاریزماتیک دارد و به همین سبب این همکاری شکل گرفت.
قطعاً به عنوان یک آهنگساز معیار یک خواننده خوب یا بد را بهتر میدانید.
اگر بخواهیم به لحاظ آکادمیک بررسی کنیم باید بگویم نزدیک به هزاران نفر در زمینه موسیقی آوازی تحصیل کردهاند و این جرأت را به خود میدهند که روی استیج بروند و بخوانند اما از این تعداد چند نفرخواننده خوب هستند! فرقی هم نمیکند چه ژانری باشد سنتی یا پاپ! ناگفته نماند درحال حاضر ژانرهای موسیقی ما آنقدر به هم نزدیک شده است که تفکیک کردن آنها بسیار مشکل است و تنها میتوان گفت درحال حاضر حمیدرضا نوربخش موسیقی سنتی میخواند. از این تعداد خواننده که مسیرکلاس و دانشگاه را طی کردهاند و بعد آن ورک شاپهای مختلف برگزار کردند و امروز به جایگاه خوانندگی رسیدهاند شاید تعدادشان به 20 نفر هم نرسد اما در مقابل، آن 980 نفر هم خواننده هستند و مهران مدیری هم یکی ازهمان خوانندگان است. مدیری آرتیست بسیار خوب و باسوادی است و آگاه به مقوله هنر، او شعر و موسیقی را بهخوبی میشناسد و به عنوان یک آهنگساز نسل امروز ایران میگویم دانشی که مهران مدیری از موسیقی دارد 95 درصد از موزیسینهای ما ندارند. اگر هم روی استیج ترانههای خوانندههای لس آنجلسی را میخواند سلیقه شخصیاش بوده و میتوانم بگویم خوانندگی او کاملاً دلی است و موسیقی را بهصورت آکادمیک نیاموخته است.
یعنی از روی دل یا عشق و علاقه به خوانندگی برای شما آهنگساز کفایت میکند؟
بله، من از روی علاقه شخصیام این کار را انجام دادهام و اگرهم فرصتی دوباره پیش آید این همکاری ادامه خواهد داشت. درحال حاضر 4 ترک با صدای مهران مدیری ضبط کردهام که بهزودی منتشر میشود.
در صحبت هایتان اشاره داشتید ازفضای جامعه دل آزرده و خسته هستید؛ این دل آزردگی به چه سبب است؟
در هیچ کجای دنیا فضای موسیقی مانند کشورما آنقدر مسموم و غیرقابل تحمل نیست و این فضای مسموم را خود هنرمندان ما ایجاد کردهاند و بهتراست بگویم در هیچ کجای دنیا مانند هنرمندان موسیقی ما یا هر شاخه هنری دیگر کسی پیدا نمیشود که پشت سر یکدیگر و علیه هم حرف بزنند و مصاحبه کنند. در هیچ کجای دنیا مانند ایران، فضای جامعهاش ناآگاه و فاقد فهم هنری نیست تا هر کسی به خود اجازه بدهد بعد ازچند روز یا چند ماه آموختن موسیقی، وارد دنیای حرفهای موسیقی شود و آلبوم تولید کند! این ناآگاهی و بیدانشی درتمامی بخشها دیده میشود از آهنگساز، نوازنده و خواننده گرفته تا تهیه کننده و صدابردار. آن هم کشوری که میگویند در فرهنگ و هنر پیشتاز و پیشرو است.
این رقابت وحسادت از چه چیزی نشأت میگیرد؟
صحبت درباره این موضوع باید به لحاظ جامعه شناسی بررسی شود و من نمیدانم این عقده شکل گرفته در هنرمندان ازکجا نشأت گرفته است. بگذارید خاطرهای بگویم، 10 ساله بودم که آموختن موسیقی را آغاز کردم هر روز که از کلاس درس به خانه میآمدم به مادرم میگفتم فلان شخص پشت سر یک نفر صحبت کرد. به یاد دارم یک روز شخصی به کلاس استاد کیوان ساکت آمد و در مقابل ما شاگردان شروع به غیبت یکی از استادان کرد. آقای ساکت به آن شخص اشاره کردند این نوع خطاب کردن نادرست است و باید آن شخص را آقا خطاب کنید. پیش از کنکور هنر، برای آموختن زیباشناسی ردیف موسیقی در کلاس استاد مجید کیانی ثبت نام کرده بودم که 14 جلسه بود. به ایشان درود میفرستم، استاد کیانی هنرمندی بسیار فرهیخته و از بااخلاقترین اساتید موسیقی ایران هستند. در آن کلاس شاگردان استاد، پشت سر آقای ساکت بد و بیراه میگفتند و مایه تعجب و تأسف بود. منظورم از بیان این خاطرات فضای متشنج و خاکستری هنرمان است و بهتر است بگویم از همان آغاز متوجه شدم، فضای موسیقی مسموم به این رفتارها و اخلاقها شده است. این هنرمندان میخواهند نادانستههایشان را اینگونه جبران کنند اما خارج از ایران هنرمندان سرشان به کار خودشان است و به تولید و تألیف میپردازند. امیدوارم روزی برسد از این افکار مسموم فاصله بگیریم و بیشتر به فکر تولید و اعتلای فرهنگ و هنر باشیم نه تخریب دیگران.
در مصاحبهای اشاره داشتید «نوازندهای که تازه دو سال است ساز به دست گرفته از اساتید قدیمی انتقاد میکند و بد و بیراه میگوید... تا با درست کردن حاشیه خودی نشان بدهد» پس شما این فضاهای مسموم را تجربه کردهاید.
این صحبت درمورد حافظ ناظری بود البته شناخت بسیاری از ایشان ندارم اما نوع پاسخ گویی حافظ در مقابل اساتید موسیقی چون هوشنگ کامکار را نمیپسندیدم. من ازخانوادهام و زندگیام آموختم که به پیشکسوتان و بزرگترها احترام بگذارم، فرقی هم نمیکند یک هنرمند باشد یا یک آرایشگر یا هر حرفه دیگر؛ آنچه مهم است او عمرش را پای کارش گذاشته و مویی سفیده کرده است. قطعاً حافظ ناظری هم دوست ندارد کسی به پدرایشان استاد شهرام ناظری بیاحترامی کند و انتقاد به پدرش را با این نوع ادبیات بیان کند. بعد از آلبوم «افسانه چشمهایت» نقدهای بسیاری به این کار بود. یک تعداد ازاین منتقدین 48 ساعت بعد از انتشار آلبوم در حالی که شاید 3 بار هم کار را گوش نکرده بودند در فضاهای مجازی بد و بیراه میگفتند. اصولاً این صحبتها برایم خیلی اهمیت ندارد و مثل برخیها نیستم که بگویم «نقدهای خوب را میخوانم و استفاده میکنم». نگاه من به موسیقی چیزدیگری است و موسیقی را یک پدیده میدانم که در ذهنم خلق میشود. اثری که مهیارعلیزاده با دوخواننده طی 6 سال تلاش و با ارکسترهای شناخته شده و اشعار زیبا تولید کرده و یک پروژه هنری بزرگ محسوب میشود کاری نیست که کسی بخواهد در مدت 48 ساعت آن را نقد کند و قطعاً این صحبتها از سر ناآگاهی بوده است. من مخالفتی با نقد ندارم و براین باورم هر پدیدهای در جهان انتقادپذیراست منتهی باید به درستی پرداخته شود. اگر کسی میخواهد موسیقی «افسانه چشمهایت» را نقد کند باید پارتیتور من را بخواند تا بداند موسیقی چگونه در کنار شعر«افسانه» نیما یوشیج قرار گرفته و این منظومه زیبا را بیان میکند و درآن چه اتفاقاتی رخ داده است؟ حرکت ارکسترهای زهی و بادی چه بوده است؟ اگر میخواهند نقد ادبی بنویسند باید با اشعار شاعران بویژه نیما و اخوان آشنا و آگاه باشند. اگر اعتراض یا انتقاد به بخش آوازخوانی دارند باید با کارنامه هنری علیرضا قربانی و همایون شجریان آشنا باشند. یک تعداد از همین دوستان در مراسم رونمایی آلبوم انتقاد داشتند که چرا علیرضا قربانی و همایون آوازخوانیشان در اوج بوده است. خواهشم از مخاطبان و منتقدان موسیقی این است در کنار آثاری که علاقهمند هستند کمی هم کارهای ارکسترال و اپرا گوش کنند. در اوج خواندن یک خواننده نشان از یک کار بد نیست و در دنیا هم مرسوم است. این نوع آواز خوانی به تشخیص من آهنگساز بوده و قطعاً بدون فکر و اندیشه انجام نشده است.
با توجه به سبک آوازی علیرضا قربانی و همایون شجریان که هر دو خواننده موسیقی سنتی هستند آیا میتوان انتظار داشت آوازخوانی آنها در سبک اپرا باشد؟
اوج و فرود صدا در اپرا وجود دارد و خاستگاه اپرا در کشورهای غربی است اما منظور من این نیست که به موسیقی کلاسیک غربی نزدیک شویم. صدای خوانندگان ما نیز این قابلیت را دارد.
در این نوع آوازخوانی یا تحریرهای خیلی بالا، آیا سلیقه خوانندهها هم مدنظر بوده است؟
خیر! صفر تا صد این کار به سلیقه و اختیارخودم بوده است. البته همایون شجریان 10 درصد مخالف این سلیقه بود و دوست داشت بعضی از قطعات یک پرده پایینتر خوانده شود. قطعاً این کار سبب میشود خواننده در اجرای تحریرها تواناتر باشد و مشکل کمتری پیش میآید تا آنکه در اوج بخوانند، اما نظر من چیز دیگری بود و نت به نت قطعات این آلبوم با آگاهی نوشته شده است. البته نمیگویم اشتباهی در آن وجود ندارد شاید در یک جاهایی میتوانستم پایین تر بنویسم.
اگر امروز تصمیم به چنین ایدهای داشته اید آیا بازهم به همین سلیقه نوشته میشد؟
نمیدانم شاید این کار را نمیکردم به هر حال این آلبوم برای 6 سال گذشته بوده است اما هنوز هم اشتیاق دارم و بازهم از حضور دو خواننده بهره خواهم برد و مطمئناً مسیر دیگری را انتخاب میکنم.
البته برخی از همین منتقدان بر این نظر بودند دوئت یا همخوانی همایون شجریان و علیرضا قربانی در واقع یک دوئل یا به رخ کشیدن قدرت صدای خوانندهها به یکدیگر است.
خیر. تصور نادرستی است و زاییده افکار پوپولیستی است. توانایی آوازخوانی همایون شجریان بر کسی پوشیده نیست همچنین علیرضا قربانی. با نگاه به خطوط آوازی متوجه قرار گرفتن اشعار خواهید شد و حرفی را که شاعر بیان میکند و میگویم «فریاد بزن...»من با زبان آواز بیان کردهام و در موسیقی روایی وجود دارد. در برخی از نقدها هم آمده بود «افسانه چشمهایت» اولین آلبومی است که به لحاظ آنالیزموسیقی نمره کامل را میگیرد به این دلیل که مهیار علیزاده با داشتن دو اهرم بزرگ موسیقی و آشنا به تواناییها و کارنامه این دو هنرمند، توانسته کاری تولید کند که تکراری نیست و با «افسانه چشمایت» موسیقی جدیدی را به موسیقی ایران وارد کرده که پیش از این وجود نداشته است.
شاید هم مخاطبان همایون شجریان و علیرضا قربانی این انتظار را نداشتند که کاری شبیه یک اپرای ایرانی اجرا شود؟
این دلهره در من وجود داشت و این روزها را هم پیشبینی میکردم حتی از یک سال قبل با هر دو عزیز صحبت کردم و مطلع بودند. به همایون جان گفتم اگراین آلبوم منتشر شود انتظار استقبال از «رگ خواب» یا «چرا رفتی» را نداشته باشید. همایون میدانست چه کاری انجام داده است و قبول داشت این آلبوم یک ژانر کاملاً متفاوت است. علیرضا قربانی عزیز هم همینطور و میدانستند قطعاً نقدهای بسیاری خواهد بود. البته من ساختارشکنی نکردهام و دوست داشتم موسیقی تولید کنم که در ذهنم وجود دارد. در ترک «پریشان خیال» بخش ابتدایی آن بهصورت کرال است و بعد آن همایون میخواند و خیلی واضح است که عموم مردم دوست نداشته باشند اما مطمئنم به مرور زمان مخاطبان خود را پیدا خواهد کرد و علاقهمندان به صدای همایون و علیرضا قربانی مجاب میشوند این موسیقی را گوش کنند تا با این فضاها آشنا شوند.
اشاره کردید مردم این نوع موسیقی را نمیپسندند آیا معرفی این سبک کاری به جامعه زود نبود؟
آلبوم «حریق خزان» هم با کر شروع میشود وقتی این اثر منتشر شد مردم آشنایی چندانی با این سبک کاری نداشتند اما آرام آرام علاقهمند شدند و امروز «حریق خزان» در ذهن مردم رخنه کرده است. جوان ایرانی از زمانی علاقهمند به آواز ایرانی شد که علیرضا قربانی «بی قرار» را خواند اثری که بهصورت الکترونیک تنظیم شده و تا به امروز چنین کاری نداشتهایم. بعد از آن هم همایون شجریان در همکاری با سهراب و تهمورس پورناظری «کولی» را خواند.
خوانندههای ما آگاه هستند و میدانند سلیقه و ذائقه موسیقایی مخاطب امروز تغییر کرده و این تغییرات در آثار همایون شجریان، علیرضا قربانی و دیگر خوانندگان و آهنگسازان کاملاً مشهود است.
چه دلیلی دارد همایون شجریان مانند پدرش استاد محمدرضا شجریان آواز بخواند؟ چرا باید مخاطب موسیقی این انتظار را داشته باشد؟ میراثی که همایون از پدرش به یادگار حفظ کرده اخلاق و صدای شجریان است اما قطعاً همایون دیدگاه هنری متفاوتی دارد. اگر قرار باشد همایون مانند استاد شجریان بخواند کار اصلی آن وجود دارد یا اگر قرار باشد علیرضا قربانی در این آلبوم باردیگر «حریق خزان» را تکرار کند چه کاری است یک بار انجام شده است.من مهیار علیزاده به عنوان یک آهنگساز باید روبه جلو حرکت کنم تا برای کسانی که درپشت سر ما حرکت خواهند کرد افقهای تازه خلق شود و بگویم شما هم میتوانید کاری بسازید که همایون شجریان و علیرضا قربانی در کنار هم بخوانند.
یکی از موضوعاتی که مورد نقد قرار گرفت بحث اشعار این آلبوم است. ابتدا بگویید ارزیابی شما درانتخاب شعر چیست و مهیار علیزاده چقدر با شعر آشنا است؟
همانقدر که به شعر علاقهمندم در انتخاب اشعار نیز وسواس بسیاری دارم و میدانم چه شعرهایی در مخاطب اثرگذاراست و این حساسیتها در کارهایم اثبات شده است.شعری که انتخاب میکنم ابتدا باید تأثیر آن را در خود ببینم و بعد انتخاب شود. درکارهای سفارشی هم همینقدر وسواس دارم.اگر شعری پیشنهاد شود که روی آن موسیقی کار شود و نتوانم روی یک مصرع آن آهنگ بگذارم کار را ادامه نخواهم داد.
اگر در انتخاب اشعار وسواس و حساسیت دارید و شعر را میشناسید چرا این اتفاق در آلبوم «افسانه چشمهایت» به وجود آمد و شعر شاعری دیگر به نام استاد ابتهاج معرفی شد؟ بعد از آن هم پاسخ دادید این کار را در اینترنت جستوجو کرده اید. به نظر شما این پاسخ توجیه پذیراست؟
هیچ تعمدی در این کار نبوده و یک اشتباه کاملاً سهوی است و هیچ کدام از ما متوجه آن نشدیم. استاد ابتهاج یا دیگر شعرای بزرگ ما اشعار خارج از کتاب هم داشتهاند. نمیدانم اولین بار این شعر را درکجا دیدم اما خیلی دوست داشتم موسیقیای روی این شعر بنویسم و به دنبال متن کامل آن بودم که در اینترنت جستوجو کردم و دیدم در چندین سایت به نام استاد معرفی شده بود. دیگر مطمئن شده بودم شاعر این کار آقای ابتهاج هستند. من در آلبومهای مختلفی که تولید کردهام از اشعار شناخته شده استاد بسیار استفاده کردهام و فکر نمیکنم بعد از استادان محمد رضا لطفی و محمد رضا شجریان در بین آهنگسازان امروز کسی بیشتر از من روی اشعار استاد ابتهاج کار کرده باشد. اتفاقاً وقتی این تِرک را ساختم در آلمان به منزل استاد رفتم و حتی به ایشان عرض کردم بزودی یکی - دوتا از کارهای شما منتشر خواهد شد. عدهای هم انتقاد داشتند چرا از ایشان اجازه نگرفتهام و باید بگویم استاد ابتهاج منعی در استفاده از اشعارشان نگذاشتهاند. زمانی هم که «ارغوان» را ساختم با ایشان در این باره صحبتی نکردم و بعد که منتشر شد خبر دادم. اما کسی که میخواهد با این ادبیات بگوید مهیارعلیزاده اشعارش را در اینترنت جستوجو میکند یا من را نمیشناسد یا نا آگاهی خود را اعلام عمومی کرده است. شعر «افسانه» نیما یا همان ترک «پریشان خیال» یک منظومه طولانی است که 20 روز، روی آن وقت گذاشتم و مصرع به مصرع آن را به گونه ای انتخاب کردم که معنای آن تغییر نکند؛ شاعر دوم آن بعد از نیما من هستم (با خنده)؛ بنابراین اگر کسی در مورد انتخاب این اشعار نقدهای نادرست بیان کند مشخص است که خصومت شخصی دارد و با این انتقادهای نابجا میخواهد نام خود را بر سر زبانها بیندازد. همچنین انتقاداتی که به اشعار علیرضا کلیایی بود که بازهم نمیدانم مشکل فنی آن چیست. گویا این دوستان اصلاً کار را با دقت گوش نکردهاند. من درمراسم رونمایی این آلبوم هم گفتم تصنیف ابتدایی با «میروم تا که فراموش کنم چشم تو را...» آغازمی شود و در پایان به «بازآی دلبرا که دلم بیقرارتوست...» به اتمام میرسد و انتخاب و چیدمان بسیار مشکلی بود. یا در شعر«افسانه چشم هایت» به آقای کلیایی اصرار کردم شعری بگوید که درآن به «حریق خزان» اشاره شده باشد درآنجا که گفته میشود«تو حریقی و خزان بود که پایان من است...» که نوستالژی و ارجاعی به آلبوم «حریق خزان»است یا ترک آخر «بازآی دلبرا که دلم بیقرارتوست...» نیز اشاره به همین آلبوم دارد. بهتر است بگویم هنوز هم به آثار گذشتهام وابستگی دارم و همه آثارم روایتی از دوران زندگی من است.
«پریشان خیال» یا «افسانه» نیما یوشیج که قطعه دوم کار است، از نگاه مخاطب گویا آغازگر این آلبوم است. کاری نشأت گرفته از همان آموزههای تحصیلی در خارج و به نوعی اجرای یک اپرای ایرانی است. چطور شد تصمیم گرفتید این منظومه عاشقانه و طولانی را تقطیع کنید و به دو ترک «پریشان خیال» و «حیرانی» نامگذاری شده است؟
«افسانه چشم هایت» درواقع مقدمه این آلبوم است و همانطور که اشاره کردید «پریشان خیال» داستان عاشقی «افسانه» و «عاشق» است که در این قطعه به یکدیگر میرسند. ابتدا راوی که همان گروه کر است داستان را با «در شب تیره، دیوانهای، کو...» شروع میکند و بعد از آن عاشق (همایون شجریان) و افسانه (علیرضا قربانی) از عشق خود میگویند وادامه این دیالوگها در ترک بعدی «حیرانی» گفته میشود. اما چون احساس کردم بخش موسیقایی کار سنگین شده است کار به دو بخش و با ریتمی متفاوت شروع میشود. ناگفته نماند بسیار دوست داشتم ترک سومی هم از همین منظومه «افسانه» در این آلبوم باشد که متأسفانه نشد. در آنجا که «عاشق» میگوید: «ای طفل محزون از چه از خانه خود جدایی؟» سخن از کنده شدن از سنت و رسیدن به دنیای مدرن است. تمامی اشعار این آلبوم صحبت از گمشده ای مشترک است و نه نگاه سیاسی در آن بوده و نه اجتماعی. «افسانه» و«عاشق» در مورد فلسفه وجودی انسان صحبت میکنند. من هم قبول دارم برخی از قطعات آلبوم به سبک اپرا نوشته شده و خوانده میشود و امیدوارم در آینده با حضور یک کارگردان خوب روی صحنه اجرا شود.
با نگاه به اصل شعر میبینیم که برخی از قطعات بهصورت شرحه شرحه در آلبوم قرار گرفتهاند در این باره هم کمی توضیح دهید؟
بله و این نگاه و سلیقه آهنگساز است. من حتی دراین باره با فرزند زنده یاد نیما یوشیج صحبت کرده ام. اما نکتهای که باید گفته شود این است که شعر در وجودیت خود یک اثر مستقل هنری است و موسیقی نیز یک اثر مستقل هنری دیگر است و تلفیق این دو، هنر و سلیقه یک آهنگساز است و به صلاح دید خود از شعرهایی استفاده میکند که قابلیت تبدیل شدن به موسیقی خوب را داشته باشد.نگاه آهنگساز، خواننده و شاعر متفاوت است اما از زمانی که یک شعر به تصنیف تبدیل میشود آهنگساز حاکم بر شعر است. نکته دیگر اینکه در تمامی کشورهایی که صاحب فرهنگ ادبی غنی هستند مانند هند، فرانسه، سوئد و... شعر و ادبیات در آنجا اهمیت بسیاری دارد اما متأسفانه بارها شنیده میشود کشور ایران مهد شعر و ادبیات است و باید در حفظ آن بکوشد.
اما آخرین قطعه آلبوم «بی قرار 2» نام دارد که بیتردید نام این اثر وام گرفته از قطعه «بی قرار» آلبوم «حریق خزان» است.این قطعه دارای سه شعر از سه شاعر مطرح کشور است چطور شد این گونه کار را تنظیم کردید؟
بخش اول با شعری از دکتر شفیعی کدکنی« کاش سوی تو دمی رخصت پروازم بود...» شروع میشود که بیشتر حالت روایی دارد، بخش دوم متفاوت از بخش اول است با شعری از بانو سیمین بهبهانی«من با صدای تو میخوانم...»و قسمت سوم که اشاره دارد به کارهای قبلیام «باز آی دلبرا که دلم بیقرار توست و...» شعر استاد ابتهاج که هر سه بخش تنظیم و ملودی متفاوتی دارند و با یک نگاه کلی خواهید دید قسمت اول و سوم در پایان به یکدیگر وصل میشوند. احساس کردم در این قطعه باید شعرهای متفاوت اما محتوای نزدیک به هم وجود داشته باشد که همان ادامه دهنده گفتوگوی «افسانه» و «عاشق» است. جالب است بدانید وقتی با خانواده بانو بهبهانی صحبت میکردم بر این نظر بودند درآنجا که همایون میگوید: «من با صدای تو میخوانم...» گویا گفتوگوی همایون با پدرش است. ناگفته نماند سه قطعه از این آلبوم در جمهوری چک و به رهبری هومن خلعتبری ضبط شده است.
تغییر اسامی قطعات هم به سلیقه خودتان بوده است؟
بله. تمامی آنها با اجازه خود صاحبان اثر یا خانواده آنها بوده است بهطور مثال در قطعه «بیخوابی» مهدی اخوان ثالث که با نام «به دیدارم بیا» است گفته میشود «به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند دلم تنگ است...» آن زمان که در ترک اول گفته میشود «میروم تا که فراموش کنم چشم تو را» عاشق از عشق خود جدا شده و به یک جنون و بیخوابی رسیده است و میگوید به دیدارم بیا هر شب...» و از نگاه من بهتر است نام این قطعه «بی خوابی» باشد.
کمی هم در مورد آلبومی که قرار است با همکاری فردین خلعتبری منتشر شود صحبت کنید.
این کار هم بهصورت یک پروژه است که به من پیشنهاد شد و خیلی بداهه تصمیم به انجام آن گرفتم که محمد معتمدی خوانندگی آن را برعهده دارد. به عقیده من معتمدی خواننده بسیار توانایی است و تکنیک بسیار ویژهای در آوازخوانی دارد. فردین خلعتبری هم که صمیمیترین دوست من در حوزه موسیقی است و بسیار خوشحالم که این همکاری شکل گرفته است. 4 قطعه این کار به آهنگسازی من بوده و 3 قطعه آن را فردین عزیزم انجام داده است؛ البته صاحب امتیاز این آلبوم شرکت «آوای باربد» است اما بهدلیل مشکلات داخلی این شرکت مدتهاست منتشر نشده است؛ در صورتی که حدود دو سال گذشته تحویل داده شده واین موضوع بسیار ناراحتکننده است. من نمیدانم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چرا باید به این شرکتها مجوز کار بدهد و هیچ نظارتی هم بر آنها نیست، اما طرفداران محمد معتمدی و کسانی که بهدنبال موسیقی ارکسترال هستند مطمئن باشند در چند ماه آینده تکلیف این آلبوم مشخص خواهد شد.
همکاری با همایون شجریان و علیرضا قربانی نشان دهنده آن است که مهیار علیزاده علاقهمند است با خوانندههای بزرگ کار کند. انتخاب خواننده چقدر برای شما مهم است؟ آیا بازار کار برای شما اهمیت دارد یا مطرح بودن خود خواننده؟
تمامی آهنگسازان علاقهمندند با همایون شجریان کاری داشته باشند من نیز تلاش کردم و به خواستهام رسیدم، اما تنها بحث تجاری و بیزینس خوانندهها مطرح نیست؛ بلکه توانایی خواندن نیز مهم است. فکر نمیکنم تواناتر از همایون شجریان یا دیگر خوانندگان چون علیرضا قربانی، محمد معتمدی و سالار عقیلی وجود داشته باشد، مردم هم به این هنرمندان علاقهمندند و آثارشان مخاطب بسیاری دارد البته گاهی کارهای ضعیف هم داشتهاند. اما بهطور کلی تجربه بسیاری در این زمینه دارند و به جامعه اثبات شدهاند، البته من با جوانان هم همکاری میکنم به هرحال باید به نسل امروز هم کمک شود. یک زمان هم به تبع مسائل مالی، سفارشهایی برای فیلم یا سریال قبول میکنم.
در تیتراژخوانی هم انتخاب خواننده مهم است یا همان بعد مالی بیشتر در نظر شماست؟
بله قطعاً، آخرین تیتراژی که ضبط کردم با صدای محمد معتمدی بوده که فکر میکنم بزودی منتشر شود. این کار ژانری متفاوت از سریالهای ایرانی است.
اشاره داشتید در تولید آلبوم موسیقی خواننده نظر و دخالتی ندارد در ساخت موسیقی فیلم و سریال چطور؟ آیا سلیقه کارگردان یا تهیهکننده اعمال میشود؟
خیر، در فیلم و سریال هم تنها سلیقه خودم بوده و اجازه نمیدهم کارگردان یا تهیهکننده دخالتی داشته باشند و حتی چندین بارهم پیش آمده که قبول نکردم و کار منتفی شد، البته در ساخت آلبوم پیشنهاد خوانندهها را میشنوم و اگر نزدیک به سلیقه هم باشیم حتماً انجام خواهم داد نه آنکه هیچ دخالتی نباشد.
چرا در موسیقی ما خوانندهسالاری مطرح است حتی برای یک آهنگساز؟
بله. متأسفانه این نگاه اشتباه در فرهنگ ما جا افتاده است و خیلی هم بد است البته در همه جای دنیا همین بوده و هست و به نظرم باید در این زمینه فرهنگسازی شود. این دیدگاه در اسپانسرها نیز وجود دارد آنها حتی نمیدانند آهنگساز و مؤلف موسیقی بیکلام چه کسی است و یک اثر موسیقایی را تنها با خواننده میشناسند؛ بنابراین تا موسیقی بیکلام خوب تولید و شنیده نشود موسیقیمان پیشرفتی نخواهد کرد. من تلاش کردهام در تمامی کارهایم موسیقی بیکلام هم استفاده شود چرا که باید مخاطبان موسیقی با این نوع موسیقی آشنایی بیشتری داشته باشند. بسیار علاقهمندم یک آلبوم بیکلام منتشر کنم که البته قطعاً بسیار مشکلتر و زمانبرتر از موسیقی با کلام خواهد بود.
شما از شاگردان استاد کیوان ساکت هستید چه شد که نوازندگی را کنار گذاشتید و بهدنبال آهنگسازی رفتید؟
نوازندگی هیچگاه برایم جذابیتی نداشته است. به نظرم خیلی سخت است نوازندگانی چون سهراب یا تهمورس پورناظری یا استاد کیهان کلهر بخواهند تمرکز خود را هم روی نوازندگی بگذارند و هم آهنگسازی اما من همه این زمان را روی آهنگسازیام گذاشتهام و اگر روزی بخواهم ساز دست بگیرم و روی سن بنوازم باید در حد و اندازه مهیارعلیزاده باشم نه کمتر.
مهیارعلیزاده در قبل و بعد از رفتن به ارمنستان چقدر تغییر کرده است؟
پیش ازرفتن به ارمنستان هر کاری در زمینه موسیقی انجام دادم خیلی جدی نبود اما بعد رفتن به ارمنستان آنگاه متوجه شدم موسیقی چه دنیای گستردهای دارد، البته برای یک آهنگسازی چیزی به اسم موسیقی ایرانی یا موسیقی غیرایرانی وجود ندارد شاید این تصور در نگاه شنوندهها متفاوت باشد. بعد از آلبوم «حریق خزان» صدها نفر از من پرسیدند ژانر این موسیقی چیست؟ پاسخ دادم نوعی از موسیقی است با کلام فارسی. «افسانه چشمهایت» نیز یک موسیقی ارکسترال با کلام فارسی است که رنگ و بوی کاملاً شرقی دارد. یک تعداد کار هم با چند نوازنده و خواننده بینالمللی انجام دادهام که در استرالیا منتشر میشود و یک کار کاملاً غربی است و البته یک آلبوم هم بزودی با صدای محمد معتمدی منتشر میشود، به نام «صبر کن».
آلبوم «بی من» هم تجربهای در عرصه خوانندگی شما است؛ آیاعلاقهمند به خواندن هستید؟
خیر، دوست ندارم در عرصه خوانندگی فعالیت داشته باشم البته نه اینکه این تجربه هیچ وقت تکرار نخواهد شد شاید یک بار دیگر آلبومی با صدای خودم منتشر کنم. درواقع یک شیطنت کوچک بود شاید جالب باشد بدانید بهعنوان یک آهنگساز بسیار علاقهمندم یک فیلم کوتاه با ایدههای خودم بسازم.
جایگاه یک هنرمند را یک اثر هنری تعیین میکند یا مردم؟
خود هنرمند صاحب این جایگاه است. هنرمند خود را در ویترین میگذارد و مردم تماشا میکنند و آن زمان است که جایگاه او در اندیشه و ذهن مردم شکل میگیرد.
بهعنوان یک آهنگساز، نسل امروز آهنگسازی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر آهنگسازی اصلاً شرایط خوبی ندارد. آهنگسازی بهصورت آکادمیک آموزش داده نمیشود و البته بهتر است بگوییم بستر چنین کاری فراهم نیست و آن چیزی که در دانشگاهها در زمینه آهنگسازی آموزش داده میشود متأسفانه متدها بسیار قدیمی است. هارمونیهایی که در دانشکدههای موسیقی ایران تدریس میشود دیگر در دانشگاههای دنیا تدریس نمیشود.
در زمینه تولیدات موسیقی چطور؟
اگر منظور موسیقی پاپ است که باید بگویم 50 درصد کارهایی که تولید و منتشر میشود تقلید و کپی کارهای ترکی و عربی است و هیچ خلاقیتی در آن وجود ندارد. فقط کلام فارسی در آن به کار برده میشود؛ البته در این مورد صحبتی نمیکنند اما وقتی در فضای مجازی لو رفت آن زمان اعتراف میکنند. اما در موسیقی سنتی این اتفاقات کمتر رخ میدهد اما در موسیقی سنتی دچار فقر ملودی هستیم و هیچ ایده و خلاقیتی نیست. موسیقی راک هم که تعطیل است.
روند آهنگسازی ما از بعد از انقلاب از استادان حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی آغاز میشود تا آنکه آرام آرام به نسل جوانتر آهنگسازی چون فردین خلعتبری، آریا عظیمینژاد، مهیارعلیزاده، برادران پورناظری، بابک زرین و... میرسد این مسیر و تغییر و تحولات را چگونه ارزیابی میکنید.
به عقیده من نسل ما در شرایط بسیار سختی است و راهی را در پیش داریم که قطعاً الگوی نسل بعد از ما خواهد بود. همانطور که استادان علیزاده، مشکاتیان، هوشنگ کامکار، ناصر چشمآذر و ... این مسیر را برای ما هموار کردند و بهدنبال آنها آمدیم البته با ایده ای متفاوت ما نیز باید آیینه نسل بعد از خود باشیم. طبیعتاً خیلی قبلتر از حسین علیزاده و محمدرضا لطفی استادان دیگری چون ابوالحسن صبا بودهاند که این مسیر را هموار کردند و قطعاً در آن دوره نوآوری بوده که امروز این محصول به دست ما رسیده است ما هم تلاش میکنیم مسیر را بدرستی بپیماییم اما چقدر در این کار موفق عمل کنیم یا خیر، آینده قضاوت خواهد کرد. البته معلوم نیست سرنوشت موسیقی ایران در 30 سال آینده چه خواهد شد.
به نظر شما نسل امروز و کسانی مثل شما این مسیر را درست طی کردهاند؟
به باور ذهنیام مسیر را درست رفتهام البته توجهی به تعریف و تمجید مخاطبان ندارم طبیعتاً تاریخ قضاوت خواهد کرد و آن زمان شاید ما نباشیم. اما با تجربیاتی که در حال حاضر دارم اگر هنوز هم فرصت کارکردن داشته باشم سعی میکنم این سکان را بدرستی کنترل و هدایت کنم.
چشمانداز شما از آینده موسیقی ایران در سالهای بعد چیست؟
هنر ایران بویژه موسیقی مرتبط با اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورمان است و البته در همه جای دنیا هم همین بوده است. ما در حال حاضر سالهای پر تنشی را طی میکنیم چه به لحاظ تحریمها چه از نظر اقتصادی و... بنابراین به همین میزان که جامعه سردرگم است موسیقی هم سردرگم و سرگشته شده است. هنرمند ما نمیداند سال آینده اوضاع سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی کشورش چه خواهد شد! آیا میتواند امیدوار به تولید یک کارهنری باشد؟ وقتی رئیس جمهوری ما اعلام میکند از زمان اجرای طرح گرانی بنزین بیاطلاع بوده منِ آهنگساز از آینده چه باید بدانم؟ بهتر است بگویم هیچ چیز قابل پیشبینی نیست.
سخنگوی شورای نگهبان:
انتقاد از هیچ نهادی ملاک رد صلاحیت نیست
گروه سیاسی/ نشست خبری سخنگوی شورای نگهبان این بار پررنگتر از همیشه به موضوع «انتخابات» اختصاص یافت؛ آن هم پس از رد صلاحیت برخی چهرههای اصلاحطلب که از مجرای هیأت اجرایی انتخابات گذشت و حالا ادامه رسیدگی در اختیار هیأت نظارت استانی قرار گرفته است.
عباسعلی کدخدایی دیروز به تعداد زیادی از سؤالات درخصوص رفت و آمد برخی اصلاحطلبان به شورا، اظهارات یکی از فرماندهان نظامی در ارتباط با شیوه احراز صلاحیتها و تبلیغات زودهنگام انتخاباتی یکی از کاندیداها پاسخ داد.
به گزارش «ایران»، چرایی تأیید صلاحیت گسترده از سوی هیأت اجرایی انتخابات، نخستین سؤالی بود که از سوی برخی خبرنگاران در این نشست مطرح شد. اینکه چرا تا این اندازه تأیید صلاحیت صورت میگیرد تا با رد صلاحیت سایرین، بار همه انتقادات به دوش شورای نگهبان بیفتد، کدخدایی را به یاد این مصراع انداخت که «جانا سخن از زبان ما میگویی» تا بگوید که ما گلایه خود را کجا ببریم. او گفت: معتقدیم که همه نهادها و دستگاههایی که در حوزه انتخابات مسئولیت دارند، باید وظیفه خود را وفق قانون و مقررات موجود انجام دهند. این انتظار را از دوستان هیأت اجرایی داریم که براساس مر قانون، اعلام نظر کنند. چون آمار جدید ندارم و به طور جزئی هم به بررسیها وارد نشدیم، نمیتوانم بگویم که تا چه اندازه هیأتهای اجرایی براساس قانون عمل کردهاند. طبیعی است که این رویه همیشه بوده است. ما دقت لازم را خواهیم داشت تا قانون در بررسی صلاحیتها رعایت شده و حقی از کسی ضایع نشود.
خبرنگاری از آغاز عملیات روانی علیه شورای نگهبان که در زمان انتخابات وجود دارد، از سخنگوی شورای نگهبان پرسید و کدخدایی در پاسخ گفت: کمک به شورای نگهبان در این عملیات روانی، کار شماها است. ما نمیتوانیم و نمیدانیم و وارد نیستیم. قانون سه محور «تأیید»، «عدم تأیید» و «عدم احراز» را صراحتاً بیان کرده است. هر نهاد مسئولی در ارتباط با انتخابات، از جمله، هیأتهای اجرایی، هیأتهای نظارت استانی، هیأت مرکزی و شورای نگهبان باید در این چارچوب عمل کنند. اگر کسی وظیفه خود را انجام ندهد، به این مفهوم نیست که ما هم وظیفه خود را انجام ندهیم و بگوییم چون نهاد قبلی وظیفه خود را انجام نداده ما هم نادیده بگیریم. ما موظف هستیم قانون را درست انجام دهیم.
سخنگوی شورای نگهبان آمار قابل توجهی هم از ثبتنام اولیها داد. او بار دیگر با انتقاد از عدم تصویب قانون انتخابات گفت: مجلس میتوانست بحث ثبت نام گسترده را با تصویب قانون جلوگیری کند. در دور گذشته که 12 هزار نفر ثبتنام کننده داشتیم، نزدیک 9 هزار نفر برای اولین بار نامنویسی کردند. این دور هم چیزی حدود 11 هزار نفر ثبت نام اولی داریم. قانونگذار میتوانست به گونهای تنظیم کند که هزینهای بر هیچ کدام از نهادهای نظام بار نشود. اما به هرحال براساس قانون اظهار نظر خواهیم کرد.
اما سخنان سردار جعفری در برنامه جهانآرا و ایرادی که به شورای نگهبان وارد کرده بود که چرا روی مبانی فکری کاندیداها برای تأیید صلاحیت تمرکز نمیکند، با این پاسخ کدخدایی همراه شد: «کشور آزادی داریم که هرکسی هر صحبتی میکند. یکی له و یکی هم علیه شورای نگهبان. یکی دستورالعمل صادر میکند، یکی انتظاری را مطرح میکند، ما همه را در رسانهها میبینیم. ولی بارها گفتهام که ملاک شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها و نظارت بر برگزاری انتخابات فقط قانون است و تلاش خواهیم کرد که اجرای صحیح قانون را داشته باشیم تا خدای نکرده حقی از کسی تضییع نشود.»
رد صلاحیت نمایندگان فعلی مجلس و اینکه چگونه نمایندهای رد صلاحیت میشود ولی همچنان باید چند ماه دیگر در مجلس بماند و قانون تصویب کند، از دیگر سؤالات این نشست بود که کدخدایی در پاسخ گفت: صلاحیت نمایندگان یا رئیس جمهور یا مجلس خبرگان رهبری، طبق قانون فقط برای یک دوره تأیید میشود. شورا در طول آن دوره وقتی کسی را تأیید کرده دیگر اظهار نظر نمیکند و طبیعی است که صلاحیت فرد از جهت قانونی برقرار است. فرض بر این است نمایندهای که برای یک دوره 4 ساله آمده تا انتهای دوره صلاحیت دارد. پس با این فرض قانونی، مشکلی وجود ندارد.
کدخدایی در مورد مراجع 4 گانه برای استعلام کاندیداها هم گفت: تشخیص صلاحیت به ترتیب برعهده هیأت اجرایی، هیأت نظارت استانی، هیأت نظارت مرکزی و شورای نگهبان است. مراجعی که گزارش دهنده هستند در حکم کارشناس محسوب میشوند. محدودیتی در اخذ گزارش از نهادها نداریم. علاوه بر این که در قانون حصری برای این نهادها در نظر گرفته نشده است. او همچنین گفت که تا دهه دوم بهمن نتیجه نهایی تأیید صلاحیتها اعلام خواهد شد.
کدخدایی در پاسخ به خبرنگار «ایران» درخصوص دیدارهایی که اخیراً با یکی از احزاب و دو نفر از چهرههای سیاسی اصلاحطلب داشته گفت: البته دوستان مختلفی به شورای نگهبان مراجعه میکنند. فارغ از بحث احزاب و گروهها، شخصیتهای مختلف هم درخواست ملاقات میکنند. این یک رویه جاری است که در گذشته هم اتفاق افتاده است. دکتر عارف و آقای مجید انصاری و آقای صادق خرازی با چند نفر از اعضای حزب خود به شورا آمدهاند. هروقت درخواستی باشد و لازم باشد که توضیحاتی را بدهیم و به سؤالات آنان پاسخ دهیم، ما آماده هستیم. این دیدارها فقط منحصر به دوستان ما در گروه اصلاحات نیست. از گروههای دیگر هم مراجعه میکنند و جلساتی هم با آنان داریم. او در ادامه درخصوص شائبههایی که درخصوص این دیدارها و در مورد رایزنی برای تأیید صلاحیت چهرههای اصلاحطلب مطرح شده گفت: در همه این جلسات دوستان ما سؤالات و ابهاماتی دارند که مطرح میکنند و ما هم پاسخ میدهیم. آقای عارف هم تأیید کرد که همه این مراحل قانونی باید از سوی شورای نگهبان انجام شود. اگر حضور آنان را به منظور چانهزنی بدانید، نه اینگونه نیست. شورای نگهبان در این مسیر قرار نمیگیرد.
سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به این سؤال که اگر فردی رهبری را مورد نقد قرار دهد تأیید صلاحیت میشود یا خیر؟ گفت: مقام معظم رهبری درباره انتقاد بارها فرمودهاند. خوشبختانه کشور آزادی داریم که از رهبر تا کوچکترین فرد خود را در معرض سؤالات مردم قرار میدهند. خیر؛ بحث انتقاد را از هیچ نهادی ملاک رد صلاحیت قرار نخواهیم داد. اما توهین، افترا و بحثهای ساختارشکنانه با انتقاد مرز دارد.
پرسش بعدی خبرنگاران در مورد تبلیغات زود هنگام محمدباقر قالیباف و همچنین اتهامات قائم مقام او در زمان شهرداری تهران که اکنون در حبس بسر میبرد، بود که کدخدایی گفت: اگر تبلیغات زودهنگام باشد فرقی ندارد که از سوی چه کسی صورت گرفته است، ما نسبت به وضعیت افراد هم فارغ از اینکه چه کسی باشد اعلام نظر خواهیم کرد. همچنین با توجه به اسناد و مدارکی که به ما ارسال میشود اظهار نظر میکنیم.
رئیس جمهوری در بازگشت از شرق آسیا از راهحلهای ژاپنی و طرح ایران رونمایی کرد
پیشنهاد تحریمشکنی
روحانی: امیدوارم پولهای ما که در بانک ژاپن مسدود شده، آزاد شود
گروه سیاسی/ رئیس جمهوری که به دعوت رسمی نخستوزیران مالزی و ژاپن به این دو کشور سفر کرده بود، عصر روز گذشته به تهران بازگشت، سفری که یکی از مهمترین دستاوردهای آن را میتوان پیشنهاد مشترک ایران و ژاپن برای شکستن تحریمهای یکجانبه امریکا دانست.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی که در فرودگاه مهرآباد با خبرنگاران سخن میگفت، با تشریح جزئیات سفر خود به ژاپن، با اشاره به ملاقات خود با «آبه شینزو» نخستوزیر این کشور، اظهارکرد: جلسهای با نمایندگان شرکتهای ژاپنی که در ایران فعالیت میکردند و هنوز هم دفترشان در تهران فعال است و روابط اقتصادی را هنوز در شرایط تحریم حفظ کردند، داشتیم، اینها شرکتهایی بودند که بین 50 تا 70 سال سابقه کار در ایران دارند و همه آنها تأکید داشتند به اینکه روابط اقتصادی را ادامه دهند؛ برخی از موارد مشکلاتی داشتند که مورد توجه و بررسی قرار گرفت و در مجموع جلسه مفیدی بود.
رئیس جمهوری با بیان اینکه در دیدار با آقای آبه به غیر از موضوع روابط دوجانبه دو مسأله دیگر نیز مورد بحث قرار گرفت، تصریح کرد: راجع به مسأله تحریم برخی از کشورها حساستر از کشورهای دیگر هستند البته به غیر از یکی دو کشور در دنیا همه مخالف تحریم هستند و همه هم میدانند که این تحریم خلاف مقررات بینالمللی است و به جایی نمیرسد و امریکاییها ناچارند از این راه غلطی که رفتند برگردند و این موضوع مورد اتفاق همه کشورهاست.
روحانی، تحریم را نه فقط به ضرر ایران، بلکه به ضرر همه کشورها دانست و افزود: ژاپنیها، اروپاییها و دیگران در این زمینه فعال هستند که تحریمها را بشکنند و پیشنهادات و راه حلهایی دارند که با هم در این زمینه رایزنی داریم و معتقدیم شکستن تحریم و از بین بردن توطئه امریکا در تحریم ایران یک کار ضروری، ملی و انقلابی بوده و وظیفه همه ماست که این تحریم را بشکنیم.
رئیس جمهوری ادامه داد: بنابراین با همه کشورها در این زمینه رایزنی داریم و این رایزنیها با برخی از کشورهای اروپایی و ژاپن بیشتر است؛ دیشب ( شنبه) تقریباً یکساعت و نیم جلسه خصوصی و یک ساعت جلسه عمومی داشتیم و در شام کاری هم بیش از یک ساعت بحث بسیار مفصلی داشتیم؛ در مجموع بیشتر از 3و نیم تا 4 ساعت با هم مذاکره کردیم.
روحانی با بیان اینکه هم ژاپنیها و هم ما در زمینه شکستن تحریم یک پیشنهاد جدیدی داشتیم که در این زمینه با هم بحث کردیم و بنا شد رایزنیهای دو کشور را در این زمینه ادامه دهیم، اظهارکرد: موضوع دیگری که برای ژاپنیها و البته برای همه کشورهای بزرگ آسیا و اروپا هم اهمیت دارد مسأله امنیت انرژی و کشتیرانی در منطقه است؛ به هر حال انرژی این کشورها و نیازشان وابسته به این منطقه و امنیت این منطقه است.
رئیس جمهوری افزود: مذاکرات خوبی در این زمینه داشتیم؛ ژاپن اولاً از طرح ایران یعنی طرح صلح هرمز و طرح امید حمایت میکند و آنجا به صراحت اعلام کردند که ما از این طرح حمایت میکنیم؛ دوم اینکه ژاپن اعلام کرده در برنامهریزی که امریکاییها برای امنیت منطقه دارند نیز شرکت نخواهد کرد. روحانی با اشاره به اینکه با کشور ژاپن بهعنوان یک کشور دوست، نود سال است که رابطه سیاسی نزدیک داریم، گفت: ژاپن کشوری بود که در زمان دولت مرحوم مصدق که انگلیسیها نفت ایران را تحریم کردند، اولین کشوری بود که این تحریم را شکست. بنابراین اینها سابقه تحریم شکنی هم در تاریخ ایران دارند.
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه ژاپن میخواهد یک کشتی تجسسی به منطقه بیاورد که این نه در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز بلکه در منطقه باب المندب و بخشی از دریای عمان است، اظهارکرد: نخستوزیر ژاپن برنامهاش را در این راستا تشریح کرد و توضیح داد؛ البته به ژاپنیها اعلام کردیم که نظرمان نسبت به امنیت منطقه یک نظر ثابت است؛ معتقدیم امنیت منطقه باید از سوی کشورهای منطقه تأمین شود و بر همین مبنا هم طرح صلح هرمز را ارائه کردیم.
او با اشاره به اهمیت امنیت منطقه برای همه کشورها از جمله ژاپن، افزود: ژاپنیها اعلام کردند قصد دارند در چابهار سرمایهگذاری کنند و آقای آبه اعلام کرد چابهار برایشان بسیار مهم است. مسأله ترانزیت جنوب- شمال که از چابهار تا دریای خزر و از آن طرف تا ترکمنستان و از این طرف تا اینچه برون و در آینده آستارا امتداد مییابد، برای آنها بسیار اهمیت دارد.
روحانی همچنین اجلاس کوالالامپور را شیوه نوینی برای اجتماع مسلمانها و متفکران دانست و با اشاره به نشست سران کشورهای مالزی، ایران، ترکیه و قطر در حاشیه این اجلاس گفت: در این نشست تصمیمات بسیار خوبی برای همکاری 4 کشور اتخاذ شد و البته از کشورهای دیگر هم بنا شد برای مسأله توسعه بویژه در زمینه همکاری در فناوریهای نو و زمینههای صنعت دعوت شود.
رئیس جمهوری با بیان اینکه در این مدت کوتاه، 4-3 بار با نخستوزیر مالزی هم گفتوگو و بحث داشتیم و بنا شد بزودی اجلاس مشترک همکاریهای دو کشور تشکیل شود، اضافه کرد: آقای ماهاتیر محمد علاقهمند است در آینده نزدیک از تهران بازدید داشته باشد. خوشبختانه دو کشور تصمیمات خوبی برای همکاری در زمینه صنعت و مخصوصاً در بخشی از زمینههای مهم صنعتی اتخاذ کردند و در زمینه مسائل اقتصادی و مالی- بانکی نیز بحثهای خوبی انجام شد. روحانی افزود: پیشنهاد ایران در اجلاس کشورهای اسلامی موضوع اقتصاد دیجیتال و بازار مشترک در این زمینه، ایجاد صندوق مشترک برای فناوریهای نو و شرکتهای دانش بنیان و همچنین مسأله رمز ارزها و همکاری در هوش مصنوعی و امنیت سایبری بود که این پیشنهادات هم مورد توجه قرار گرفت و سران موافقت کردند که در این راستا همکاریهای عملی طراحی و برنامهریزی شود.
رئیس جمهوری همچنین گفت: توقع این است که همه کشورهای دوست با روابط نزدیک تری که با ایران برقرار میکنند، بتوانیم هم امنیت منطقه را حفظ کنیم و هم به تعبیر خودشان که برجام بسیار اهمیت دارد برجام را حفظ کنیم و هم بتوانیم برای منافع ملتهای منطقه تلاش کنیم.
روحانی: امیدوارم پولهای ما که در بانک ژاپن مسدود شده، آزاد شود
رئیس جمهوری روز شنبه و پیش از ترک توکیو نیز در نشستی با مدیران ارشد ژاپنی گفت: بی تردید تحریمهای غیرقانونی امریکا نمیتواند بلندمدت ادامه پیدا کند و امریکاییها ناچارند روزی این راه بدون خاصیت و پر از ضرر را رها کنند. حسن روحانی با اشاره به اهمیت روابط دوجانبه بین ایران و ژاپن افزود: یکی از ویژگیهای ما ایرانیها این است که در معامله در بحث و در توافق ممکن است کمی سختگیر باشیم اما وقتی توافق و امضا کردیم، در هیچ شرایطی امضایمان را زیر پا نخواهیم گذاشت. رئیس جمهوری افزود: شرکتهای ژاپنی در ایران خوش سابقه هستند و مردم به صنعت ژاپن و همچنین به شرکتهای ژاپنی اعتماد دارند. شرکتهای ژاپنی در برخی از پروژهها با ما همکاری داشته و الان هم چندین پروژه آماده است که میتوانند آنها را اجرا و عملیاتی کنند. کاملاً میتوانیم در زمینههای زیربنایی، محیط زیست و همچنین در زمینه مسائل انسانی، مواد غذایی و دارو با هم همکاری مناسبی داشته باشیم. همچنین شرکتها میتوانند در ایران سرمایهگذاری کنند و تعهدات لازم را در این زمینه میتوانیم به آنها بدهیم. روحانی ادامه داد: ما مطمئن هستیم این تحریم غیرقانونی نمی تواند بلندمدت ادامه پیدا کند و امریکاییها ناچارند روزی این راه بدون خاصیت و پر از ضرر را رها کنند. ما در زمینه اینکه با امریکا بتوانیم راجع به مسائلمان بحث کنیم، مشکلی نداریم جز اینکه آنها باید از مسیر خطایی که در این یک سال و نیم رفتند، برگردند. رئیس جمهوری تصریح کرد: امیدوارم شما و همچنین دولت ژاپن تلاش کنید برای اینکه ما روابط بهتری داشته باشیم و از جمله پولهای ما که در بانک ژاپن مسدود شده، آزاد شود و ما در این شرایط بتوانیم از این پولها استفاده کنیم. این ارز به فروش نفت ما قبل از تحریم امریکا مربوط میشود بنابراین، این حق طبیعی ماست که این پول به ما برگردانده شود. در پایان تأکید میکنم که ایران همچنان درهایش به روی ژاپن و شرکتهای ژاپنی باز است و مخصوصاً در پروژههای مهمی مثل پروژههای چابهار که میتواند این پروژه کاملاً منطقه جنوب و شرق را به شمال و غرب متصل کند، حضور فعالتری داشته باشند.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی که در فرودگاه مهرآباد با خبرنگاران سخن میگفت، با تشریح جزئیات سفر خود به ژاپن، با اشاره به ملاقات خود با «آبه شینزو» نخستوزیر این کشور، اظهارکرد: جلسهای با نمایندگان شرکتهای ژاپنی که در ایران فعالیت میکردند و هنوز هم دفترشان در تهران فعال است و روابط اقتصادی را هنوز در شرایط تحریم حفظ کردند، داشتیم، اینها شرکتهایی بودند که بین 50 تا 70 سال سابقه کار در ایران دارند و همه آنها تأکید داشتند به اینکه روابط اقتصادی را ادامه دهند؛ برخی از موارد مشکلاتی داشتند که مورد توجه و بررسی قرار گرفت و در مجموع جلسه مفیدی بود.
رئیس جمهوری با بیان اینکه در دیدار با آقای آبه به غیر از موضوع روابط دوجانبه دو مسأله دیگر نیز مورد بحث قرار گرفت، تصریح کرد: راجع به مسأله تحریم برخی از کشورها حساستر از کشورهای دیگر هستند البته به غیر از یکی دو کشور در دنیا همه مخالف تحریم هستند و همه هم میدانند که این تحریم خلاف مقررات بینالمللی است و به جایی نمیرسد و امریکاییها ناچارند از این راه غلطی که رفتند برگردند و این موضوع مورد اتفاق همه کشورهاست.
روحانی، تحریم را نه فقط به ضرر ایران، بلکه به ضرر همه کشورها دانست و افزود: ژاپنیها، اروپاییها و دیگران در این زمینه فعال هستند که تحریمها را بشکنند و پیشنهادات و راه حلهایی دارند که با هم در این زمینه رایزنی داریم و معتقدیم شکستن تحریم و از بین بردن توطئه امریکا در تحریم ایران یک کار ضروری، ملی و انقلابی بوده و وظیفه همه ماست که این تحریم را بشکنیم.
رئیس جمهوری ادامه داد: بنابراین با همه کشورها در این زمینه رایزنی داریم و این رایزنیها با برخی از کشورهای اروپایی و ژاپن بیشتر است؛ دیشب ( شنبه) تقریباً یکساعت و نیم جلسه خصوصی و یک ساعت جلسه عمومی داشتیم و در شام کاری هم بیش از یک ساعت بحث بسیار مفصلی داشتیم؛ در مجموع بیشتر از 3و نیم تا 4 ساعت با هم مذاکره کردیم.
روحانی با بیان اینکه هم ژاپنیها و هم ما در زمینه شکستن تحریم یک پیشنهاد جدیدی داشتیم که در این زمینه با هم بحث کردیم و بنا شد رایزنیهای دو کشور را در این زمینه ادامه دهیم، اظهارکرد: موضوع دیگری که برای ژاپنیها و البته برای همه کشورهای بزرگ آسیا و اروپا هم اهمیت دارد مسأله امنیت انرژی و کشتیرانی در منطقه است؛ به هر حال انرژی این کشورها و نیازشان وابسته به این منطقه و امنیت این منطقه است.
رئیس جمهوری افزود: مذاکرات خوبی در این زمینه داشتیم؛ ژاپن اولاً از طرح ایران یعنی طرح صلح هرمز و طرح امید حمایت میکند و آنجا به صراحت اعلام کردند که ما از این طرح حمایت میکنیم؛ دوم اینکه ژاپن اعلام کرده در برنامهریزی که امریکاییها برای امنیت منطقه دارند نیز شرکت نخواهد کرد. روحانی با اشاره به اینکه با کشور ژاپن بهعنوان یک کشور دوست، نود سال است که رابطه سیاسی نزدیک داریم، گفت: ژاپن کشوری بود که در زمان دولت مرحوم مصدق که انگلیسیها نفت ایران را تحریم کردند، اولین کشوری بود که این تحریم را شکست. بنابراین اینها سابقه تحریم شکنی هم در تاریخ ایران دارند.
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه ژاپن میخواهد یک کشتی تجسسی به منطقه بیاورد که این نه در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز بلکه در منطقه باب المندب و بخشی از دریای عمان است، اظهارکرد: نخستوزیر ژاپن برنامهاش را در این راستا تشریح کرد و توضیح داد؛ البته به ژاپنیها اعلام کردیم که نظرمان نسبت به امنیت منطقه یک نظر ثابت است؛ معتقدیم امنیت منطقه باید از سوی کشورهای منطقه تأمین شود و بر همین مبنا هم طرح صلح هرمز را ارائه کردیم.
او با اشاره به اهمیت امنیت منطقه برای همه کشورها از جمله ژاپن، افزود: ژاپنیها اعلام کردند قصد دارند در چابهار سرمایهگذاری کنند و آقای آبه اعلام کرد چابهار برایشان بسیار مهم است. مسأله ترانزیت جنوب- شمال که از چابهار تا دریای خزر و از آن طرف تا ترکمنستان و از این طرف تا اینچه برون و در آینده آستارا امتداد مییابد، برای آنها بسیار اهمیت دارد.
روحانی همچنین اجلاس کوالالامپور را شیوه نوینی برای اجتماع مسلمانها و متفکران دانست و با اشاره به نشست سران کشورهای مالزی، ایران، ترکیه و قطر در حاشیه این اجلاس گفت: در این نشست تصمیمات بسیار خوبی برای همکاری 4 کشور اتخاذ شد و البته از کشورهای دیگر هم بنا شد برای مسأله توسعه بویژه در زمینه همکاری در فناوریهای نو و زمینههای صنعت دعوت شود.
رئیس جمهوری با بیان اینکه در این مدت کوتاه، 4-3 بار با نخستوزیر مالزی هم گفتوگو و بحث داشتیم و بنا شد بزودی اجلاس مشترک همکاریهای دو کشور تشکیل شود، اضافه کرد: آقای ماهاتیر محمد علاقهمند است در آینده نزدیک از تهران بازدید داشته باشد. خوشبختانه دو کشور تصمیمات خوبی برای همکاری در زمینه صنعت و مخصوصاً در بخشی از زمینههای مهم صنعتی اتخاذ کردند و در زمینه مسائل اقتصادی و مالی- بانکی نیز بحثهای خوبی انجام شد. روحانی افزود: پیشنهاد ایران در اجلاس کشورهای اسلامی موضوع اقتصاد دیجیتال و بازار مشترک در این زمینه، ایجاد صندوق مشترک برای فناوریهای نو و شرکتهای دانش بنیان و همچنین مسأله رمز ارزها و همکاری در هوش مصنوعی و امنیت سایبری بود که این پیشنهادات هم مورد توجه قرار گرفت و سران موافقت کردند که در این راستا همکاریهای عملی طراحی و برنامهریزی شود.
رئیس جمهوری همچنین گفت: توقع این است که همه کشورهای دوست با روابط نزدیک تری که با ایران برقرار میکنند، بتوانیم هم امنیت منطقه را حفظ کنیم و هم به تعبیر خودشان که برجام بسیار اهمیت دارد برجام را حفظ کنیم و هم بتوانیم برای منافع ملتهای منطقه تلاش کنیم.
روحانی: امیدوارم پولهای ما که در بانک ژاپن مسدود شده، آزاد شود
رئیس جمهوری روز شنبه و پیش از ترک توکیو نیز در نشستی با مدیران ارشد ژاپنی گفت: بی تردید تحریمهای غیرقانونی امریکا نمیتواند بلندمدت ادامه پیدا کند و امریکاییها ناچارند روزی این راه بدون خاصیت و پر از ضرر را رها کنند. حسن روحانی با اشاره به اهمیت روابط دوجانبه بین ایران و ژاپن افزود: یکی از ویژگیهای ما ایرانیها این است که در معامله در بحث و در توافق ممکن است کمی سختگیر باشیم اما وقتی توافق و امضا کردیم، در هیچ شرایطی امضایمان را زیر پا نخواهیم گذاشت. رئیس جمهوری افزود: شرکتهای ژاپنی در ایران خوش سابقه هستند و مردم به صنعت ژاپن و همچنین به شرکتهای ژاپنی اعتماد دارند. شرکتهای ژاپنی در برخی از پروژهها با ما همکاری داشته و الان هم چندین پروژه آماده است که میتوانند آنها را اجرا و عملیاتی کنند. کاملاً میتوانیم در زمینههای زیربنایی، محیط زیست و همچنین در زمینه مسائل انسانی، مواد غذایی و دارو با هم همکاری مناسبی داشته باشیم. همچنین شرکتها میتوانند در ایران سرمایهگذاری کنند و تعهدات لازم را در این زمینه میتوانیم به آنها بدهیم. روحانی ادامه داد: ما مطمئن هستیم این تحریم غیرقانونی نمی تواند بلندمدت ادامه پیدا کند و امریکاییها ناچارند روزی این راه بدون خاصیت و پر از ضرر را رها کنند. ما در زمینه اینکه با امریکا بتوانیم راجع به مسائلمان بحث کنیم، مشکلی نداریم جز اینکه آنها باید از مسیر خطایی که در این یک سال و نیم رفتند، برگردند. رئیس جمهوری تصریح کرد: امیدوارم شما و همچنین دولت ژاپن تلاش کنید برای اینکه ما روابط بهتری داشته باشیم و از جمله پولهای ما که در بانک ژاپن مسدود شده، آزاد شود و ما در این شرایط بتوانیم از این پولها استفاده کنیم. این ارز به فروش نفت ما قبل از تحریم امریکا مربوط میشود بنابراین، این حق طبیعی ماست که این پول به ما برگردانده شود. در پایان تأکید میکنم که ایران همچنان درهایش به روی ژاپن و شرکتهای ژاپنی باز است و مخصوصاً در پروژههای مهمی مثل پروژههای چابهار که میتواند این پروژه کاملاً منطقه جنوب و شرق را به شمال و غرب متصل کند، حضور فعالتری داشته باشند.
در اصلاح آییننامه فعالیت مرزنشینان، حقوق کولبران دیده میشود
فعالیت کولبران قانونی میشود
جهانگیری
از استاندار کردستان خواست به وضعیت معیشتی خانواده دو برادر نوجوان کُرد که گرفتار بهمن شده و جان باختند، رسیدگی شود
مرجان اسلامی فر
خبرنگار
«مسیر رو بلد هستیم، هر کی جز ما در این مسیرها باشد هیچوقت به مقصد نمیرسد. چاله چولهها کم نیست، پرتگاه هم تا دلتان بخواهد وجود دارد. تو شهر ما کار نیست برای اینکه بتونیم 500 هزار تومان درآمد داشته باشیم سعی میکنیم کلی بار روی کول خودمون بذاریم، وقتی به خونه میرسیم، نمیتونیم کمر صاف کنیم.» این گفتههای کوتاه یکی از کولبران منطقه کرمانشاه است.
خیلیها با واژه کولبر آشنا نبودند و نمیدانستند کار آنها چیست. اما اتفاقی ناگوار برای فرهاد خسروی، کولبری که در مسیر جابهجایی کالا، یخ زد باعث شد نگاهها به این سمت برود و مردم بدانند که در شهرهای مرزی کشور چه اتفاقهایی میافتد. تلنگری هم برای برخیها بود که به فکر توسعه متوازن باشند و به جای آنکه تنها بهدنبال ایجاد کارخانه در کلان شهرها باشند به روستاها و شهرهای مرزی هم نگاه کنند.
کولبران میگویند ما با بقیه مردم فرقی نداریم، همانطور که شما خانواده دارید ما هم داریم، اگر شما خانه میخواهید ما هم دنبال سرپناه هستیم. میگویند در این روزها کسب و کارشان رونق ندارد، باید از جیب بخورند تا هوا کمی گرمتر شود.
کولبران در اقتصاد سهم دارند، سهمشان شاید برای ما ملموس نباشد اما در این روزهای اقتصاد نقششان پررنگتر شده است. آنها کالاهایی را وارد کشور میکنند که امکان واردات رسمی آن وجود ندارد. کالاهای تحریمی عمدهترین آن است. فعالان اقتصادی میگویند وقتی چنین فرصتهایی در کشور وجود دارد چرا نباید استفاده کرد؟ چرا نباید واردات توسط کولبران را تسهیل کرد؟
کارشناسان عنوان میکنند که ایجاد کارخانه و کارگاه در شهرهای مرزی، رسمیت دادن به فعالیت کولبران، ایجاد شهرکهای صنعتی مشترک با شهرهای مرزی، ایجاد شغلهای پایدار در روستاها، تسهیل فعالیت کولبران و آزادسازی کالاها بهصورت محدود، میتواند راهگشای گره و مشکلاتی باشد که مردم در شهرهای مرزی با آن روبهرو هستند.
فعالیت کولبران قانونی میشود
شعبان فروتن، رئیس اتاق بازرگانی ایلام درباره وضعیت کولبران، میگوید: فعالیت کولبران در کشور غیرقانونی است و هنوز تعریف درستی برای فعالیت آنها در کشور صورت نگرفته است.
او عنوان میکند: کولبران برای امرار معاش و چرخاندن زندگی خود مجبور به جابهجایی کالاهایی میشوند که اگر از سوی مرزبانی رؤیت شود، آن کالا قاچاق و فرد کولبر قاچاقچی محسوب میشود.
فروتن عنوان میکند که سختگیریها در جلوگیری از فعالیت کولبران در مرزها زیاد شده است، اما آنها برای جبران هزینههای خود به سمت کولبری میروند.
کولبری به مجلس رسید
او میگوید: در مقطع حاضر، تنها راهکار فوری برای وضعیت کولبران، قانونمند شدن فعالیت آنها است و اینکه به این افراد مجوز فعالیت داده شود. کولبران، با گرفتن مجوزهای موردی میتوانند با شرایط بهتری کار کنند و دیگر یکسری خطرات آنها را تهدید نخواهد کرد.
رئیس اتاق بازرگانی ایلام عنوان میکند: مجلس طرحی را در حال تصویب دارد که کولبران بواسطه آن میتوانند شناسنامه کاری دریافت کنند و فعالیت آنها قانونی شود.
سازماندهی شد
سید حمید حسینی، عضو اتاق بازرگانی ایران به «ایران» میگوید: تا حدودی کولبری سازماندهی شد، اما این موضوع نیازمند توجه و حمایت بیشتری است.
او عنوان میکند: قرار بود به کولبران کارتهایی داده شود که بر اساس آن بتوانند فعالیت کنند.
از تهران درباره کولبرها مینویسید؟!
محمد نجیب آداک، فعال اقتصادی است. او دل پری از اتفاقهای رخ داده داشت. او گفت: مگر میشود از تهران، موضوع کولبران را به تصویر بکشید. باید بیایید اینجا و ببینید که آنها با چه مشقاتی روبهرو هستند و چه اتفاقهایی برایشان میافتد. فقط یک مورد یخ زدگی یکی از کولبران که میخواست برای مادرش ماشین لباسشویی بیاورد را شنیدید. بارها اتفاق افتاده که یک کولبر دچار حادثههای مرگآور شده است، آنها در حالی که تلویزیون و یخچال روی کول خود میگذارند، مجبورند از مسیرهای پرپیچ و خم عبور کنند وبرخی اوقات آنها در مسیر سقوط میکنند.
این فعال اقتصادی میگوید: کالا در مرزها به سه شیوه وارد میشود. یک؛ از طریق گمرکها است که به صورت رسمی وارد کشور میشود. دیگری، مبادی ورودی مرزها است که کالا به صورت غیررسمی وارد کشور میشود. نوع دیگر، مرز کولبری است. این افراد کالاها را روی کول خود میگذارند و وارد کشور میکنند.
من و شما سفارش کالا میدهیم
نجیب آداک ادامه داد: کولبرها همان افرادی هستند که من و شما سفارش کالا بهآنها میدهیم و آنها از دل کوه عبور میکنند تا آن کالا را به دست ما برسانند. در برخی مواقع هم آنها کالاها را از عراق و سایر مرزها وارد میکنند و به قاچاقبر میدهند و در نهایت آن کالاها در کشور توزیع میشود.
کیلویی 13 هزار تومان
او از زاویه دیگر به موضوع کولبران پرداخت و به «ایران» گفت: کولبران به خاطر آنکه تا حدودی در فعالیتشان سود (از آنجا که در شهرها و روستاهای مرزی شغل نیست، فعالیت در کولبری برای این افراد سودده است) هست، وارد این حوزه میشوند. به این شکل که آنها کیلویی کالاها را جابهجا میکنند. کولبران هر کیلو بار را از 13 تا 17 هزار تومان حساب میکنند. آنها معمولاً 30 کیلو تا 50 کیلو بار را جابهجا میکنند.
از تجریش تا میدان امام
این فعال اقتصادی برای آنکه مسیر حرکت کولبران را ملموستر تعریف کند، میگوید: فکر کنید یک کولبر یک یخچال حداقل 50 کیلویی را از میدان تجریش تا میدان امام خمینی روی دوش خود بگذارد و البته این را هم در نظر بگیرید که در مسیر با چه شرایطی روبهرو (سرما، یخ زدگی، انواع چالهها، پرتگاه و..)است.
600 هزار تومان با مشقت
وی عنوان کرد: خوشبینانه درآمدی که کولبران در یک روز به دست میآورند 500 تا 600 هزار تومان است. در این میان کولبران یک روز در میان کار میکنند و معمولاً بعد از دو سال دیگر توانایی کار کردن، ندارند. این در حالی است که فعالیت آنها کاملاً غیرقانونی است.
کلمه ناشایست
او درباره اینکه چه کارهایی برای ساماندهی وضعیت کولبران میتوان انجام داد، میگوید: قانونگذار باید مسیر فعالیت کولبران را تسهیل کند و اجازه ندهد آنها به خاطر معیشت خود دچار مشکلات مضاعف شوند. کولبری واژه ناشایست است و بهتر است که به جای آن تجارت چمدانی استفاده شود.
راهکار
این فعال اقتصادی که از نزدیک زندگی کولبران را لمس کرده است، میگوید: یکی از اقدامهایی که امیدواریم دولت با سرعت انجام دهد تعیین تکلیف واردات کالاها است. اگر وضعیت واردات بیش از 100 قلم کالا توسط کولبران مشخص شود، بخشی از مشکلات آنها حل خواهد شد. خواسته دیگر ما این است که به کولبران اجازه داده شود بهصورت رسمی فعالیت کنند.
او ادامه میدهد: کار دیگری که دولت در بلندمدت برای رفاه حال کولبران و گذر از بحرانها میتواند انجام دهد، ایجاد واحد تولیدی در روستاها و شهرهای مرزی است. اگر توسعه متوازن صنعتی دنبال شود، دیگر شاهد وضعیت دشوار کولبران و مرزنشینان نخواهیم بود.
برنامهریزی
تصویب آییننامه کولبری
یک مقام ارشد دولتی که خواست نامش عنوان نشود، درباره وضعیت کولبران و شرایطی که برای آنها ایجاد خواهد شد به «ایران» میگوید: چندی پیش در قالب آیین نامهای فعالیت مرزنشینان که در آن کولبران هم دیده شدهاند، در دولت تصویب و برای اجرا به استانهای کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان ابلاغ شد.
پوشش شعاع 20 کیلومتری
او ادامه داد: با نوسان قیمت ارز قرار شد دولت مجدداً آیین نامه فعالیت مرزنشینان را اصلاح کند، البته آیین نامه قبلی به قوت خود باقی است. از سویی قرار شده فعالیت مناطق مرزی تا شعاع 20 کیلومتری باشد. در این صورت تمام روستاها و خیلی از افراد، حائز شرایط برای قانون مرزنشینی میشوند.
این مقام ارشد دولتی عنوان میکند، مرزنشینان با ثبت اطلاعات خود در سامانه داده شده میتوانند فعالیت مرزی خود را انجام دهند و دیگر شاهد کولبری و اتفاقات ناگوار این حوزه نباشیم.
134 قلم کالا معاف
او میگوید: چگونگی واردات و اینکه چه کالاهایی را مرزنشینان یا کولبران میتوانند وارد کنند، در آیین نامه جدید میآید. در حال حاضر واردات 1339 قلم کالا از سوی مرزنشینان ممنوع است (کالاهایی که تولید داخلی آن وجود دارد) از سویی واردات 134 قلم کالا برای این گروه (مرزنشینان و کولبران) آزاد خواهد شد. بازار داخل به این نوع کالاها نیاز دارد.
فقط دو استان
در آیین نامه مرزنشینان که کولبران هم در آن دیده شدهاند، در استانهای کردستان و آذربایجان غربی تا حدودی دیده شده است اما در مابقی استانها هنوز دیده نشده است.
قوانین را تسهیل کنید تا استقبال کنند
این منبع مطلع میگوید: توصیه ما برای اجرا شدن قانون برای مرزنشینان این است که فعالیت برای آنها تسهیل شود و دیگر دولت در زمینه برگشت ارز این گروه اصرار نکند. کولبران و مرزنشینان به خاطر قوانین سخت تمایل ندارند بهصورت قانونی واردات را انجام دهند. کولبران بهدنبال امرارمعاش هستند از اینرو اگر قوانین سهل شود هیچکدام آنها نمیخواهند قوانین را دور بزنند.
خبرنگار
«مسیر رو بلد هستیم، هر کی جز ما در این مسیرها باشد هیچوقت به مقصد نمیرسد. چاله چولهها کم نیست، پرتگاه هم تا دلتان بخواهد وجود دارد. تو شهر ما کار نیست برای اینکه بتونیم 500 هزار تومان درآمد داشته باشیم سعی میکنیم کلی بار روی کول خودمون بذاریم، وقتی به خونه میرسیم، نمیتونیم کمر صاف کنیم.» این گفتههای کوتاه یکی از کولبران منطقه کرمانشاه است.
خیلیها با واژه کولبر آشنا نبودند و نمیدانستند کار آنها چیست. اما اتفاقی ناگوار برای فرهاد خسروی، کولبری که در مسیر جابهجایی کالا، یخ زد باعث شد نگاهها به این سمت برود و مردم بدانند که در شهرهای مرزی کشور چه اتفاقهایی میافتد. تلنگری هم برای برخیها بود که به فکر توسعه متوازن باشند و به جای آنکه تنها بهدنبال ایجاد کارخانه در کلان شهرها باشند به روستاها و شهرهای مرزی هم نگاه کنند.
کولبران میگویند ما با بقیه مردم فرقی نداریم، همانطور که شما خانواده دارید ما هم داریم، اگر شما خانه میخواهید ما هم دنبال سرپناه هستیم. میگویند در این روزها کسب و کارشان رونق ندارد، باید از جیب بخورند تا هوا کمی گرمتر شود.
کولبران در اقتصاد سهم دارند، سهمشان شاید برای ما ملموس نباشد اما در این روزهای اقتصاد نقششان پررنگتر شده است. آنها کالاهایی را وارد کشور میکنند که امکان واردات رسمی آن وجود ندارد. کالاهای تحریمی عمدهترین آن است. فعالان اقتصادی میگویند وقتی چنین فرصتهایی در کشور وجود دارد چرا نباید استفاده کرد؟ چرا نباید واردات توسط کولبران را تسهیل کرد؟
کارشناسان عنوان میکنند که ایجاد کارخانه و کارگاه در شهرهای مرزی، رسمیت دادن به فعالیت کولبران، ایجاد شهرکهای صنعتی مشترک با شهرهای مرزی، ایجاد شغلهای پایدار در روستاها، تسهیل فعالیت کولبران و آزادسازی کالاها بهصورت محدود، میتواند راهگشای گره و مشکلاتی باشد که مردم در شهرهای مرزی با آن روبهرو هستند.
فعالیت کولبران قانونی میشود
شعبان فروتن، رئیس اتاق بازرگانی ایلام درباره وضعیت کولبران، میگوید: فعالیت کولبران در کشور غیرقانونی است و هنوز تعریف درستی برای فعالیت آنها در کشور صورت نگرفته است.
او عنوان میکند: کولبران برای امرار معاش و چرخاندن زندگی خود مجبور به جابهجایی کالاهایی میشوند که اگر از سوی مرزبانی رؤیت شود، آن کالا قاچاق و فرد کولبر قاچاقچی محسوب میشود.
فروتن عنوان میکند که سختگیریها در جلوگیری از فعالیت کولبران در مرزها زیاد شده است، اما آنها برای جبران هزینههای خود به سمت کولبری میروند.
کولبری به مجلس رسید
او میگوید: در مقطع حاضر، تنها راهکار فوری برای وضعیت کولبران، قانونمند شدن فعالیت آنها است و اینکه به این افراد مجوز فعالیت داده شود. کولبران، با گرفتن مجوزهای موردی میتوانند با شرایط بهتری کار کنند و دیگر یکسری خطرات آنها را تهدید نخواهد کرد.
رئیس اتاق بازرگانی ایلام عنوان میکند: مجلس طرحی را در حال تصویب دارد که کولبران بواسطه آن میتوانند شناسنامه کاری دریافت کنند و فعالیت آنها قانونی شود.
سازماندهی شد
سید حمید حسینی، عضو اتاق بازرگانی ایران به «ایران» میگوید: تا حدودی کولبری سازماندهی شد، اما این موضوع نیازمند توجه و حمایت بیشتری است.
او عنوان میکند: قرار بود به کولبران کارتهایی داده شود که بر اساس آن بتوانند فعالیت کنند.
از تهران درباره کولبرها مینویسید؟!
محمد نجیب آداک، فعال اقتصادی است. او دل پری از اتفاقهای رخ داده داشت. او گفت: مگر میشود از تهران، موضوع کولبران را به تصویر بکشید. باید بیایید اینجا و ببینید که آنها با چه مشقاتی روبهرو هستند و چه اتفاقهایی برایشان میافتد. فقط یک مورد یخ زدگی یکی از کولبران که میخواست برای مادرش ماشین لباسشویی بیاورد را شنیدید. بارها اتفاق افتاده که یک کولبر دچار حادثههای مرگآور شده است، آنها در حالی که تلویزیون و یخچال روی کول خود میگذارند، مجبورند از مسیرهای پرپیچ و خم عبور کنند وبرخی اوقات آنها در مسیر سقوط میکنند.
این فعال اقتصادی میگوید: کالا در مرزها به سه شیوه وارد میشود. یک؛ از طریق گمرکها است که به صورت رسمی وارد کشور میشود. دیگری، مبادی ورودی مرزها است که کالا به صورت غیررسمی وارد کشور میشود. نوع دیگر، مرز کولبری است. این افراد کالاها را روی کول خود میگذارند و وارد کشور میکنند.
من و شما سفارش کالا میدهیم
نجیب آداک ادامه داد: کولبرها همان افرادی هستند که من و شما سفارش کالا بهآنها میدهیم و آنها از دل کوه عبور میکنند تا آن کالا را به دست ما برسانند. در برخی مواقع هم آنها کالاها را از عراق و سایر مرزها وارد میکنند و به قاچاقبر میدهند و در نهایت آن کالاها در کشور توزیع میشود.
کیلویی 13 هزار تومان
او از زاویه دیگر به موضوع کولبران پرداخت و به «ایران» گفت: کولبران به خاطر آنکه تا حدودی در فعالیتشان سود (از آنجا که در شهرها و روستاهای مرزی شغل نیست، فعالیت در کولبری برای این افراد سودده است) هست، وارد این حوزه میشوند. به این شکل که آنها کیلویی کالاها را جابهجا میکنند. کولبران هر کیلو بار را از 13 تا 17 هزار تومان حساب میکنند. آنها معمولاً 30 کیلو تا 50 کیلو بار را جابهجا میکنند.
از تجریش تا میدان امام
این فعال اقتصادی برای آنکه مسیر حرکت کولبران را ملموستر تعریف کند، میگوید: فکر کنید یک کولبر یک یخچال حداقل 50 کیلویی را از میدان تجریش تا میدان امام خمینی روی دوش خود بگذارد و البته این را هم در نظر بگیرید که در مسیر با چه شرایطی روبهرو (سرما، یخ زدگی، انواع چالهها، پرتگاه و..)است.
600 هزار تومان با مشقت
وی عنوان کرد: خوشبینانه درآمدی که کولبران در یک روز به دست میآورند 500 تا 600 هزار تومان است. در این میان کولبران یک روز در میان کار میکنند و معمولاً بعد از دو سال دیگر توانایی کار کردن، ندارند. این در حالی است که فعالیت آنها کاملاً غیرقانونی است.
کلمه ناشایست
او درباره اینکه چه کارهایی برای ساماندهی وضعیت کولبران میتوان انجام داد، میگوید: قانونگذار باید مسیر فعالیت کولبران را تسهیل کند و اجازه ندهد آنها به خاطر معیشت خود دچار مشکلات مضاعف شوند. کولبری واژه ناشایست است و بهتر است که به جای آن تجارت چمدانی استفاده شود.
راهکار
این فعال اقتصادی که از نزدیک زندگی کولبران را لمس کرده است، میگوید: یکی از اقدامهایی که امیدواریم دولت با سرعت انجام دهد تعیین تکلیف واردات کالاها است. اگر وضعیت واردات بیش از 100 قلم کالا توسط کولبران مشخص شود، بخشی از مشکلات آنها حل خواهد شد. خواسته دیگر ما این است که به کولبران اجازه داده شود بهصورت رسمی فعالیت کنند.
او ادامه میدهد: کار دیگری که دولت در بلندمدت برای رفاه حال کولبران و گذر از بحرانها میتواند انجام دهد، ایجاد واحد تولیدی در روستاها و شهرهای مرزی است. اگر توسعه متوازن صنعتی دنبال شود، دیگر شاهد وضعیت دشوار کولبران و مرزنشینان نخواهیم بود.
برنامهریزی
تصویب آییننامه کولبری
یک مقام ارشد دولتی که خواست نامش عنوان نشود، درباره وضعیت کولبران و شرایطی که برای آنها ایجاد خواهد شد به «ایران» میگوید: چندی پیش در قالب آیین نامهای فعالیت مرزنشینان که در آن کولبران هم دیده شدهاند، در دولت تصویب و برای اجرا به استانهای کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان ابلاغ شد.
پوشش شعاع 20 کیلومتری
او ادامه داد: با نوسان قیمت ارز قرار شد دولت مجدداً آیین نامه فعالیت مرزنشینان را اصلاح کند، البته آیین نامه قبلی به قوت خود باقی است. از سویی قرار شده فعالیت مناطق مرزی تا شعاع 20 کیلومتری باشد. در این صورت تمام روستاها و خیلی از افراد، حائز شرایط برای قانون مرزنشینی میشوند.
این مقام ارشد دولتی عنوان میکند، مرزنشینان با ثبت اطلاعات خود در سامانه داده شده میتوانند فعالیت مرزی خود را انجام دهند و دیگر شاهد کولبری و اتفاقات ناگوار این حوزه نباشیم.
134 قلم کالا معاف
او میگوید: چگونگی واردات و اینکه چه کالاهایی را مرزنشینان یا کولبران میتوانند وارد کنند، در آیین نامه جدید میآید. در حال حاضر واردات 1339 قلم کالا از سوی مرزنشینان ممنوع است (کالاهایی که تولید داخلی آن وجود دارد) از سویی واردات 134 قلم کالا برای این گروه (مرزنشینان و کولبران) آزاد خواهد شد. بازار داخل به این نوع کالاها نیاز دارد.
فقط دو استان
در آیین نامه مرزنشینان که کولبران هم در آن دیده شدهاند، در استانهای کردستان و آذربایجان غربی تا حدودی دیده شده است اما در مابقی استانها هنوز دیده نشده است.
قوانین را تسهیل کنید تا استقبال کنند
این منبع مطلع میگوید: توصیه ما برای اجرا شدن قانون برای مرزنشینان این است که فعالیت برای آنها تسهیل شود و دیگر دولت در زمینه برگشت ارز این گروه اصرار نکند. کولبران و مرزنشینان به خاطر قوانین سخت تمایل ندارند بهصورت قانونی واردات را انجام دهند. کولبران بهدنبال امرارمعاش هستند از اینرو اگر قوانین سهل شود هیچکدام آنها نمیخواهند قوانین را دور بزنند.
سومین شماره «ایران ماه» منتشر شد
شماره سوم «ایران ماه» (شماره آذر ماه) در پروندههای مختلف محتوایی همراه با دهها گفتوگو، یادداشت و تحلیل مختلف به حوادث اخیر میپردازد. این شماره که پساز حوادث آبان ماه منتشر میشود به بررسی و تحلیل چرایی اعتراضهای اخیر میپردازد.
تیتر اصلی ایران ماه با عنوان «وطن» به این موضوع میپردازد که «وطن ما با عبور از آنچه در آبان بر او گذشت، باید در نگاه به آینده چه چیزهایی را مرور کند؟ در گذر از زخمهای آبان چه باید کرد؟ چگونه باید شنید مردم چه میگویند؟بازگرداندن امید اجتماعی وظیفه کیست؟»
در این شماره گفتوگوهای تحلیلی مختلفی منتشر شده است. احسان شریعتی در موضوع پدیدار شناسی اعتراضهای منطقه و ایران میگوید: گروههای مرجع اصلاحی حذف شدند. بررسی وضعیت روشنفکری بعد ازاعتراضها موضوع گفتوگو با محمد فاضلی جامعه شناس بود.او میگوید: میهن است، تلخ است اما ناامید نمیشویم.
فاطمه صادقی پژوهشگر علوم سیاسی ریشهها و پیامدهای وقایع اخیر را بررسی کرد که گفتوگوی او با تیتر اعتراضها واکنشی به غیبت دولت بود منتشر شد.
واکنشهای طبقههای مختلف جامعه به مسائل مختلف و تغییرات رفتاری آنان سوژهای بود که با محمد مهدی مجاهدی استاد دانشگاه مورد بررسی قرار گرفت. او در گفتوگوی خود تشریح کرد که طبقه بیقرار گران شکل گرفته است.
جامعه شناسی طبقات اجتماعی معترضان در گفتوگو با حمیدرضا جلاییپور استاد دانشگاه بررسی شد. او در گفت گوی خود توضیح داد که جامعه ایران یک جامعه جنبشی است.«قصه فراقِ دولت و جامعه مدنی» به روایت مراد ثقفی نیز دیگر موضوع این بخش بود.
در شماره سوم ایران ماه همچون دوشماره قبلی به موضوع گفتمانی قطع ارتباط جامعه و نخبگان از یک سو و دولت - ملت از سوی دیگر در یادداشتها و گفتوگوهای مختلفی پرداخته شده است.
«رؤیای ایرانی» بخش ثابت هرشماره به سراغ هادی خانیکی رفته و با او به گفتوگو پرداخته است. او در این گفتوگو درباره ضرورت بازتعریف رؤیای ایرانی میگوید: خشم و نفرت رؤیای وارونه میسازد.
پروندهای مفصل درباره حاشیه نشینی، گزارشهایی درباره لوایح افایتیاف، انتخابات مجلس، قطعی اینترنت و... از دیگر مطالب این شماره ایران ماه است.
در سرمقاله ایران ماه مهدی شفیعی مدیر مسئول ایران در یادداشتی با عنوان عصر میدانداری فرهنگ درباره افول سرمایه اجتماعی نمادها و نهادهای سیاسی و اجتماعی مینویسد و سردبیر ایران نیز در مطلبی با عنوان «امید مُرد، زنده باد امید» مینویسد که امروز روحانی باید عصر نوسازی و بازسازی دوباره را کلید بزند عصری که با احیای سرمایه اجتماعی آغاز میشود و با ترمیم حکمرانی پایان مییابد.
گفتوگوی زندگینامهای این شماره نیز با «غلامرضا مصباحی مقدم»صورت گرفته است که درباره جامعه روحانیت مبارز، انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و۹۶ و... صحبت شده است
در این شماره آثار و گفتاری از: مرتضی مبلغ، عباس عبدی، ابوالفضل دلاوری، محمد جواد غلامرضا کاشی، مراد ثقفی، علی سرزعیم علی اصغر سعیدی، مهدی شفیعی، علی سعدوندی، محمد علی دستمالی، سید جواد میری، عباس کاظمی، صادق زیباکلام سید حسن موسوی چلک، محمد رضا کلاهی، مصطفی مهر آیین، کاوه گرایلی، فرشید یزدانی، خسرو نقیبی و ابراهیم بهشتی نیز منتشر شده است.
شماره سوم ایران ماه را امروز از دکههای روزنامه فروشی بگیرید.
نگاهی به تحلیل رسانههای مخالف دولت از سفر روحانی به مالزی و ژاپن
دیپلماسی هراسی
مرتضی گلپور
خبرنگار حوزه دولت
بازتاب سفر رئیس جمهوری به ژاپن را در رسانههای مدعی اصولگرایی مرور کنید؛ رسانههای به اصطلاح منتقد، نه فقط تحلیل، که حتی نقد هم نمیکنند، فقط کنایه میزنند و تمسخر میکنند. این رویکرد در واکنش به یک سخنرانی یا اظهارنظر یک عضو دولت یا رئیس جمهوری نیست، بلکه در قبال سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. البته این رسانهها میتوانند سیاست خارجی دولت و دستگاه وزارت خارجه را جدای از نظام جمهوری اسلامی فرض کنند که در این صورت، باید به اپوزیسیون حق داد که از حاکمیت دوگانه در ایران سخن بگوید. اما اگر غیر از این باشد که هست، پس چرا فریادهای عصبی و پرخاشهای غیرکارشناسی، جای نقد منصفانه، تحلیل عالمانه و تفسیر کارشناسانه را گرفته است؟ کافی بود این رسانهها به نقشه جهان نگاه کنند و ببینند که ژاپن و مالزی، در شرق عالم قرار گرفتهاند، نه در غرب. پس چرا با دیپلماسی متوازن دولت، که کشورهای شرق و غرب جهان را نیز دربر دارد، این طور برخورد میکنند؟ همچنین آنان میتوانستند با مرور اخبار ملاقاتها و جلسات سفر اخیر روحانی به دو کشور مالزی و ژاپن، دریابند که همه مسائل دوجانبه ایران با این کشورها محل بحث و تبادل نظر بود و برجام، فقط یکی از مباحث بود. پس چرا این سفرها را در برجام خلاصه میکنند؟ یک پاسخ ساده برای این رویکرد متناقض و مبتنی بر سیاست یک بام و دوهوا، این واقعیت است؛ امروز سود سیاسی در تخریب دولت مستقر است، حتی اگر کار درستی کرده باشد.
این دولت برجامی غربگرا!
نمونههای بسیاری از رسانهها یا اظهارنظرهای فعالان سیاسی این طیف میتوان ارائه داد که در طول 6 سال گذشته دولت را به غربگرایی متهم کردند، درعین اینکه برجام را تنها دستاورد سیاست خارجی دولت تدبیر و امید برمی شمردند. البته که برجام این روزها حال خوشی ندارد، اما سطح مراودات ایران با کشورهای غیرمتخاصم جهان، حتی ژاپن که به همسویی با سیاستهای امریکا شهره است، خود دلیل کافی است بر اینکه سیاست خارجی دولت، به برجام و اروپا خلاصه نشده است. اما آنان همچنان ادعا میکنند که دولت همه تخم مرغهای خود را در سبد غرب بویژه اروپا قرار داده و از شرق غفلت کرده است. آخرین اظهارنظر از این دست، از آن غلامعلی حدادعادل است که روز گذشته از «دلخوشی جریان غربگرا نسبت به وعدههای کشورهای غربی» گفت و اظهارکرد «در حال حاضر این جریان بهدنبال این است که اگر مکرون رئیس جمهوری فرانسه نخواست کاری کند، حداقل «آبه شینزو» کاری از پیش ببرد.» حداد عادل درحالی دولت را به غربگرایی متهم کرد که هنوز روحانی از سفر خود به شرق (مالزی و ژاپن) به تهران بازنگشته بود. اما واقعیت سفر اخیر روحانی به شرق آسیا که دو مقصد داشت، چه بود؟ با مروری بر متن مذاکرات میتوان تصویر درستی ارائه کرد.
در مالزی و ژاپن چه گذشت؟
روحانی در سفر به مالزی دو هدف را دنبال کرد؛ شرکت در اجلاس سران کوآلالامپور2019 و دیگری ملاقات با مقامهای ارشد این کشور. او علاوه بر حضور در این اجلاس، با ماهاتیر محمد نخستوزیر و سلطان عبدالله پادشاه مالزی، اردوغان رئیس جمهوری ترکیه و شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر دیدار کرد. نه فقط این چهرهها غربی نیستند، بلکه برجام فقط یک محور مباحث، آن هم میان روحانی و ماهاتیر محمد بود. در سایر دیدارها، درباره همکاریهای دوجانبه اقتصادی و سیاسی و نیز مسائل جهان اسلام، از فلسطین تا سوریه بحث و تبادل نظر شد. حتی در دیدار با ماهاتیر محمد هم پس از محکومیت فشارهای یکجانبه امریکا، دو طرف درباره مسائلی چون همکاریهای علمی و فناوری، همکاری در زمینههای انرژی، صنعت و گردشگری، دریایی و فناوری اطلاعات و درنهایت مشارکت در عرصههای پزشکی تأکید کردند و روحانی طرح پیشنهاد همکاری صنعتی دو کشور برای داشتن یک برند مشترک را هم مطرح کرد. روحانی حتی در سخنرانی خود در افتتاحیه اجلاس کوالالامپور هم تأکید کرد که «خطر تضعیف هویت ملی و اسلامی، فاصله گرفتن نسل جوان از هویت خود و غلبه فرهنگهای بیگانه، جدیترین تهدید برای جهان اسلام است. پیشتازی غرب در توسعه تکنولوژیهای جدید، به نقطه قوت آنان در تحمیل جریان خبری، فرهنگ مصرفی و سبک زندگیغربی تبدیل شدهاست. تلاش مشترک برای جبران عقبماندگی در فناوریهای اطلاعاتی، حرکت به سمت شبکههای ارتباطی ملی و منطقهای و افزایش سهم کشورهای اسلامی در اقتصاد دیجیتال نقشه راه آینده ما برای مواجهه با این چالش است.» چطور میتوان دولتی که رئیس آن چنین گزارهای را مطرح میکند یا تأکید میکند که «جهان اسلام باید تدابیری برای رهایی از سلطه دلار و سیستم مالی امریکا پیشبینی کند» غربگرا خواند یا ادعا کرد که دولت همه تخم مرغهای خود را در سبد برجام گذاشته است؟
برنامه ایران برای «طرح صلح هرمز» و ایجاد امنیت دریایی در خلیج فارس و مقابله با یکجانبهگرایی در جهان، توسعه و تعمیق روابط دوستانه ایران و ژاپن در تمامی زمینهها اعم از انرژی، علم و فناوریهای نوین، پزشکی، گردشگری، ورزشی، گمرکی و همچنین روابط صنعتی، اقتصادی و تجاری از محورهای مذاکرات روحانی و «آبه شینزو» نخستوزیر ژاپن بود. هرچند دوطرف درباره برجام هم رایزنی کردند. روحانی خروج یکجانبه امریکا را نکوهش کرد و فشار اقتصادی را اقدام تروریستی خواند و درعین حال تأکید کرد که «در چارچوب منافع خود از هیچگونه مذاکره و توافقی در این زمینه رویگردان نیستیم.» نخستوزیر ژاپن هم گفت که «ژاپن پیوسته از برجام حمایت کرده و به تلاشهای خود در این عرصه ادامه میدهد» که در همین زمینه از شروع همکاری کشورش با سه کشور اروپایی خبر داد. سید عباس عراقچی معاون وزیر خارجه هم به ایرنا گفته است: «در دیدار روحانی و آبه مذاکرات سنگین و فشردهای صورت گرفت و هم مسائل دوجانبه و هم مسائل منطقهای و بینالمللی و بحثهای مربوط به برجام و تحریمهای امریکا بحث شد. قرار شد مشورتهای دو کشور بهصورت نزدیک ادامه یابد.» علیرضا معزی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیس جمهوری هم در توئیتی از مذاکرات خصوصی روحانی و آبه به مدت یک ساعت خبر داده و نوشته است: «مذاکره روحانی و آبه با حضور هیأتهای دو کشور طولانی و مبسوط بود. تقریباً درباره همه موضوعات دوجانبه، منطقهای و بینالمللی مذاکره و بحث شد. اما آنچه این دیدار را اهمیتی افزون میبخشد مذاکرات خصوصی این دو بود که بیش از یک ساعت پشت درهای بسته انجام شد.»
بازتاب وارونه!
حالا جریان مخالف دولت در شرایطی که گزارشی از محتوای این دیدار خصوصی منتشر نشده، همه سفر به شرق آسیا را در برجام خلاصه کرده و حکم به ناکامی آن هم داده است. به نظر میرسد تحلیلهای ارائه شده از سوی آنها بیشتر ناظر بر منویات قلبی و آرزوهای سیاسی- انتخاباتی باشد تا تحلیل واقعیت. رسانههای منتقد دولت که خود را تنها متولی مسأله فلسطین و سوریه جا میزنند، حتی از این واقعیت هم چشم پوشی کردند که در اجلاس کوالالامپور، جمهوری اسلامی ایران در غیاب عربستان یا امارات، توانست بار دیگر بر ضرورت دفاع از حق مردم فلسطین تأکید و سیاستهای غرب درقبال سوریه را محکوم کند. اما آنان در مقابل روی همه اجزا و بخشهای دیگر این سفرها را خط کشیدند و فقط یک چیز را برجسته کردند؛ برجام!
پیشگام طنزپردازی در سیاست خارجی، «وطن امروز» بود که دیروز با تیتر «خربزه آبه» دیدار روحانی و «آبه شینزو» نخستوزیر ژاپن را پوشش داد. این رسانه با غفلت عامدانه از همه مذاکرات و مناسبات ایران و ژاپن، سفر روحانی به توکیو را «اقدامی دیگر در چارچوب واسطهگری ژاپن میان ایران و امریکا» دانست و نوشت: «هرچند نخستوزیر ژاپن درصدد میانجیگری و جوش دادن توافق میان ایران و امریکاست.... بنا بر آنچه دولتیها و رسانههای وابسته به دولت میگویند ماحصل این توافق برای ایران گشایش اقتصادی است و همین موضوع انگیزه دولت را برای دستیابی به چنین توافقی بیشتر میکند. با این حال، آنچه در عمل اتفاق خواهد افتاد تغییر چندانی در وضعیت تحریمها و اقتصاد کشور و حتی مبادلات با دیگر کشورها بهوجود نخواهد آورد.»
نویسنده حتی مسألهای چون «انتقال بخشی از پول بلوکهشده نفت ایران» از سوی ژاپن را به یک «ارز مسکن مقطعی» توصیف کرد که «پس از مصرف آن و اتمام تأثیرش بر اقتصاد کشور شرایط بهوجود آمده را بدتر از قبل خواهد کرد» و درنهایت نتیجهگیری کرد که «شرایط امروز اقتصادی ایران نیز نتیجه همان دلخوشی و اعتماد سادهلوحانه به غرب و اجرای تعهداتش است... باید فکری برای درمان ریشهای ساختار اقتصادی و تأثیرپذیری آن از تحولات خارجی کرد. وگرنه توافقهای مقطعی برای برون رفت از وضعیت فعلی چندان افاقه نمیکند و یادآور همان ضربالمثل معروف است که: «فکر نان باش که خربزه آب است.» هرچند با این مثل مشخص شد که منشأ تیتر این رسانه چه بود، اما عجیبتر این است که این رسانه انتقال بخشی از پول بلوکهشده نفت ایران از سوی ژاپن را یک مسکن میداند!
روزنامه «جوان» با تیتر «برجام خواهی از شرق دور» هرچند به شرقی بودن این سفر اذعان کرد، اما آن را به برجام خلاصه کرد و مدعی شد: «هرچند خبر مهمی به جز تعارفات شرقی و الفاظ دیپلماتیک از دیدار روحانی و آبه بیرون نیامد، اما حتی اگر مفروض بداریم که این دیدار راه باریکی در کنار تحریمها باز خواهد کرد، باز این شرایطی نیست که ما را به پایبندی به برجام و تماشای تضییع حقوق ملت ایران در این قرارداد چندجانبه راضی نگه دارد.» این رسانه اضافه کرد که «قرار بود با برجام هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ معیشت مردم، اما ظاهراً حالا فقط چرخ هواپیماهای رئیس جمهوری و مذاکرهکنندگان برجام میچرخد که شرق و غرب عالم را برای تعبیه سوراخی در دیوار برجام درمینوردند.» «کیهان» اما از قول یک رسانه امریکایی، دیدار روحانی با نخستوزیر ژاپن را تشریفاتی خواند و درباره برجام هم، مطابق معمول کارشکنیهای غرب را ناشی از «انفعال» دولت دانست. در توضیح این واکنش تقلیل گرایانه، یکسویه، مخرب و سیاست زده این رسانهها، جز ا ین نمیتوان گفت که در 6 سال گذشته، از نگاه آنها «ماست» دولت همواره سیاه بوده و این ارتباط چندانی با منطق و کنش سیاست ورزانه عاقلانه و علمی ندارد. این رسانهها که قبل از انجام سفر روحانی به ژاپن هم بر طبل «دیپلماسی هراسی» میکوبیدند توجه ندارند که رفت و آمدهای دیپلماتیک بخشی مهم از تصمیم سازیهای معطوف به تقویت همکاریهای دو یا چند جانبه برای تأمین بیشتر و بهتر منافع ملی است. بخصوص که مالزی و ژاپن از دیر باز روابط حسنهای با تهران داشتهاند و حفظ و استمرار این روابط و چه بسا توسعه همکاریها در شرایطی که مواجه با وسوسهها و فشارهای خارجی است، حتماً ضرورتی انکارناپذیر است.
با این حال خشنودی مخالفان و مهر ناکامی به سفر روحانی به شرق آسیا با سخنان رئیس جمهوری در فرودگاه مهرآباد و بعد از بازگشت از سفر همخوانی ندارد و اتفاقاً بعید نیست این دمیدن در شیپور ناکامی نه از سر رضایت بلکه از سر عصبانیت و موفقیتآمیز بودن سفر باشد.
رئیسی: بازداشت افراد به منظور جمعآوری ادله ممنوع است
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه نباید به سهولت دستور بازداشت صادر کرد، گفت: بازداشت افراد به منظور جمعآوری ادله ممنوع است.
به گزارش میزان، رئیسی در گردهمایی قضات دادسرای عمومی و انقلاب استان تهران با بیان اینکه ما قاضی را مهندس اجرای قانون میدانیم، افزود: احکامی که قضات صادر میکنند، همچنین تصمیمات و آرای عادلانه قضات میتواند جامعه را از اضطرابهای اجتماعی و اقتصادی حفظ کند.
وی با تأکید بر رفتار شایسته با مراجعه کنندگان به دستگاه قضایی، مشکل کمبود نیروی انسانی را یادآور شد و ادامه داد : به دنبال این هستیم که نیروی انسانی را در حوزه اداری و قضایی افزایش دهیم. به معاونت نیروی انسانی تأکید شده که در این زمینه یک اقدام جهشی انجام دهید؛ چرا که نمیشود با شیب ملایم نیرو جذب کنیم. رئیسی خطاب به قضات گفت: هر روز قبل از شروع کار به لیست زندانیان نگاه کنید؛ وضعیت آنها را بررسی کنید و حتماً در مواردی که قانون اجازه میدهد، از مجازاتهای جایگزین استفاده کنید.
رئیس قوه قضائیه با تأکید بر بازدید مستمر قضات از زندان و با اشاره به بازدید اخیر خود از زندان اصفهان گفت: به نظر میرسد قضات باید دقت بیشتری در صدور حکم بازداشت و حبس داشته باشند و به سهولت نباید دستور بازداشت داد؛ مگر در مواردی که قانون اعلام کرده است و چارهای وجود ندارد. رئیسی همچنین تصریح کرد: بازداشت افراد به منظور جمعآوری ادله ممنوع است؛ ابتدا دلایل را جمعآوری کنید سپس درصورت ضرورت، حکم دستگیری صادر کنید. رئیس دستگاه قضا تصریح کرد: تعداد زیاد پرونده دردستگاه قضایی داشتن، افتخار نیست بلکه باید با کار انقلابی پروندههای بلاتکلیف، مسن و پیچیده را به سرانجام رساند.
رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور در سفر به اهواز خبر داد
100 میلیون یورو برای فاضلاب اهواز
مهسا قوی قلب
خبرنگار
در پی بارشهای شدید هفته گذشته، برخی از مناطق مسکونی شهر اهواز بخصوص منطقه کوتعبدالله مرکز کارون و شهر آبادان همچون کوی ولیعصر، بهارستان، ذوالفقاری، زمین شهری، امیرآباد، فیه، شهرک دریا و برخی مناطق دیگر دچار آبگرفتگیشده و همچنان با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند و هنوز حجم آب وارده به منازل نیز فروکش نکرده است. این در حالی است که علاوه بر بارندگی، بالا آمدن سطح سفرههای زیرزمینی، نبود شبکه فاضلاب و خانهسازی در مناطق پایینتر از سطح رودخانه نیز از دیگر عوامل بحرانهای این چند روزه به شمار میروند. به گزارش «ایران»، با وجود اقدامات و خدمات زیادی که تاکنون از سوی نهادها و دستگاههای اجرایی ارائه میشود، همچنان مردم اهواز با مشکلات ناشی از آبگرفتگی مواجهاند و با رسیدن به نقطه امن و شرایط عادی زندگی فاصله زیادی دارند. بر اساس گزارشهای منتشر شده، در بارندگی اخیر ۱۱۵میلیمتر بارش باران در شهرستانهای آبادان و خرمشهر ثبت شده و در نهایت شش روز از بارندگیها گذشته اما متأسفانه مناطقی از شهرهای اهواز و آبادن درگیر آبگرفتگی هستند.
دیروز نیز معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه به منظور رسیدگی به مشکلات مردم منطقه و پیگیری و انجام اقدامات لازم وارد استان خوزستان شد.
محمدباقر نوبخت در توئیتر خود نوشت: هرچند که سازمان برنامه و بودجه نقش عملیاتی ندارد و امدادرسانی به هموطنان خوزستانی دچار آبگرفتگی و اقدام فوری برای حل مشکلات، وظیفه سایر دستگاهها است، اما امیدوارم با حضور میدانی ضمن دلجویی از مردم، بتوانم تأمین بودجه جهت اقدامات اساسی برای حل همیشگی مشکل را تسریع نمایم. وی افزود: همزمان در نامهای از رئیس جمهوری خواستهایم بهعنوان اولویت نخست برای تسریع در اقدامات وزارت نیرو به منظور اصلاح و تکمیل خطوط اصلی، کلکتورها و جمعآوریکنندههای فاضلاب اهواز و همچنین ایستگاههای پمپاژ اصلی و فرعی طی دو سال آتی 100 میلیون یورو از صندوق توسعه ملی اعتبار شود. بهگفته نوبخت، برنامه جامع حل مشکلات خوزستان عزیز از جمله آب و آبفا از اسفند 95 با سفر من به استان که پیرو سفر رئیس جمهوری صورت گرفت آماده و پس از تصویب دولت در 3 سال گذشته تخصیصهای ویژهای دریافت کرده، مشکل کنونی اهواز ناشی از فقدان شبکه جمعآوری آبهای سطحی شهرداری است و نه طرحهای ناتمام آبفا.
پرداخت خسارت به مردم
استاندار خوزستان نیز در پی وقوع بارشهای اخیر و معضلات پس از آن گفت: بنیاد مسکن استان خوزستان بررسی میزان خسارت به مناطق ناشی از آبگرفتگی را آغاز کرده و خسارت وارد شده به مردم پرداخت میشود.
غلامرضا شریعتی در بازدید از مناطق بحرانی آبادان میزان بارش باران اخیر استان در ۵۰ سال اخیر را بیسابقه خوانده و بیان کرد: هرجای کشور با این میزان بارندگی باعث آبگرفتگی میشود. بارش یکسال آبی آبادان در حدود ۲۰۰ میلیمتر است که در هفته گذشته در حدود چهار ساعت ۱۱۳.۵ میلیمتر بارندگی را شاهد بودیم و این میزان بارندگی برابر با ۶۰ درصد متوسط بارندگی یک سال این شهر است.
وی شهرستان ماهشهر را معین آبادان اعلام و اضافه کرد: در تلاش هستیم مشکلات مناطقی که همچنان با مشکل رو به رو هستند را بزودی برطرف کنیم و مسئولان این شهرستان موظف هستند که حداکثر امکانات و ماشینآلات را به آبادان اعزام کنند. برای تسریع در دفع آبهای سطحی و فاضلاب، آبفای استان خوزستان نیز معین شهرستان آبادان است و تاکنون پس از سه روز روانآبها در اکثر مناطق آبادان تخلیه و شرایط تقریباً عادی شد.
شریعتی در ادامه عنوان کرد: امکان دوره بازگشت چنین بارشهایی در یک دوره ۱۰۰ سال خواهد بود ولی سعی داریم با کمک دولت تدبیر و امید و اختصاص اعتبارات لازم برای ایجاد زیرساختها از جمله ایجاد شبکه فاضلاب در اهواز، کارون، خرمشهر و آبادان مانع تکرار بحران آبگرفتگی شویم.
وی با تکذیب شایعات بارش سنگین باران در هفته جاری گفت: سازمان هواشناسی بارش باران را از روز چهارشنبه در منطقه پیشبینی کرده اما این بارشها بیشتر در شهرهای شمالی استان رخ خواهد داد و جای نگرانی برای شهرهای جنوبی وجود ندارد.
معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور و رئیس سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور نیز در این رابطه گفت: براساس هماهنگیهای صورت گرفته با شهرداریهای استانهای کهگیلویه و بویراحمد و ایلام و شهر تهران ماشینآلات و تجهیزات تخصصی برای امدادرسانی به مناطق آسیب دیده از سیل اعزام میشوند.
به گفته مهدی جمالینژاد، پس از ابلاغ دستورات معاون اول رئیس جمهوری و وزیر محترم کشور مبنی بر کمک به مناطق آسیب دیده شهرستان اهواز ۳۶ نفر از نیروهای آتشنشانی تهران به همراه ۱۵ دستگاه خودرو سنگین و سبک و تجهیزات به شهرستان اهواز اعزام شدند. سه دستگاه جرثقیل سه تن ایسوزو، یک دستگاه آنگلو تک کابین، دو دستگاه نورافشان ایسوزو با مولد برق دیزل، یک دستگاه خودرو AFنجات سنگین، از خودروهای اعزامی است. تجهیزاتی از قبیل دو دستگاه پمپ سنگین واریسکو۶۰۰۰لیتر در دقیقه، دو دستگاه پمپ آبارا۵۵۰۰لیتر در دقیقه، پنج دستگاه پمپ پرتابل فوکس۱۶۰۰لیتر در دقیقه، چهل دستگاه پمپهای کف کشs۲۰ و لجن کش ۳۰۱۰با دبی ۱۰۰۰لیتر در دقیقه سه فاز و تکفاز مخصوص آبکشی از منازل و محیطهای بسته، چهار دستگاه موتور برق جکو، هشتاد بند لوله آب ۲/۵اینچ، چهل بند لوله آب۱/۵ اینچ برای امدادرسانی از شهرداری تهران به اهواز ارسال شده است. همچنین یک اکیپ به همراه ۶ دستگاه کف کش و پمپ تخلیه آب از استان کهگیلویه و بویراحمد و دو اکیپ از استان ایلام به شهرستان اهواز اعزام شده اند.
ارسال بستههای لوازم خانگی برای کمک به خوزستانیها
در نتیجه وقوع آبگرفتگی بهدنبال بارشهای شدید، مدیرعامل بنیاد احسان ستاد اجرایی فرمان امام بیان کرد: ازلحظه وقوع سیل روزهای اخیر در خوزستان، نیروهای جهادی ستاد اجرایی فرمان امام بلافاصله به مناطق آسیب دیده اعزام شدند و ضمن امدادرسانی، اقدام به توزیع مواد غذایی، دارو، چادر، پتو و اقلام ضروری و همچنین راهاندازی آشپزخانه و توزیع روزانه ۳۰۰۰پرس غذای گرم در مناطق سیل زده کردند.
محمد ترکمانه با اشاره به درخواست نماینده ولی فقیه و استاندار خوزستان از ستاد اجرایی فرمان امام برای ارسال کمکهای بیشتر گفت: به دستور محمد مخبر رئیس ستاد اجرایی، تعداد ۲۰دستگاه لجنکش و کفکش جهت کمک به تخلیه منازل آسیب دیده به منطقه ارسال شد.
مدیرعامل بنیاد احسان همچنین از اهدای ۲۰۰۰بسته کامل لوازم خانگی به سیل زدگان خبر داد و اضافه کرد: این بستهها هماکنون آماده هستند و به محض پایان مراحل تخلیه آب و اعلام اسامی توسط استانداری خوزستان، به مردم شریف خوزستان اهدا خواهند شد.
ترکمانه به اعزام دو کاروان سلامت اشاره کرد و گفت: از فردا دو کاروان سلامت احسان هم در اهواز و آبادان مستقر میشوند که توسط پزشکان متخصص جهادی بنیاداحسان به ارائه خدمات پزشکی و درمانی به افراد آسیب دیده خواهند پرداخت.
کارنامه بازارهای مالی در پایان پاییز
سیاوش رضائی/خبرنگار / رتبهبندی بازدهی بازارهای سرمایهگذاری اصلی پس از سالها ثبات نسبی، از اواخر سال گذشته با تغییرات بنیادی همراه شده است. در سالهای گذشته همواره طلا و ارز در صدر جدول بازدهی و سودآوری برای سرمایهگذاران قرار داشت، اما با فروکش کردن التهابات دراین بازارها، بازارسهام خود را بالا کشید.
برهمین اساس در9 ماهه سالجاری، بورس بار دیگر رتبه نخست بازدهی در میان بازارهای پنجگانه ارز، طلا، بورس، مسکن و پول را از آن خود کرد. نکته جالب دراین بازه زمانی بالا کشیدن بازارپول یا همان سپردههای بانکی درمیان بازدهی سیار بازارهاست به طوری که در9 ماهه امسال بازارپول در رتبه دوم بازدهی قرار گرفته است. با ادامه دارشدن رکود در بازارهای ارز و طلا و حتی بازدهی منفی آنها، شاهد تغییرات اساسی در میزان سودآوری و همچنین اقبال سرمایهگذاران به بازارهای مختلف هستیم. درمجموع با اتفاقاتی که در اقتصاد ایران رخ داده است، عمده سرمایهگذاران را به دو بازار سهام و پول هدایت کرده است. سرمایهگذارانی که ریسکپذیری بیشتری دارند وارد تالارهای بازار سرمایه شدهاند تا از بازدهی نزدیک به 100 درصدی این بازار بهرهمند شوند. سرمایهگذارانی هم که نمیخواهند ریسک کنند به همان سپردهگذاری در بانکها اکتفا کردهاند و سود بیدردسر سپرده را به سایر بازارها ترجیح دادهاند.
این درحالی است که درکنار رکود بازارهای طلا و ارز، بازار مسکن هم که سالهای گذشته بهدلیل رشد قیمتی بالا بخشی از سرمایهها را به خود جذب کرد، وارد رکود دامنهداری شده است و تعداد زیادی از سرمایهگذاران از این بازار خارج شدهاند.
بازدهی بورس در آستانه 100 درصد
بررسی عملکرد بورس اوراق بهادار تهران در 9 ماهه سالجاری نشان میدهد که این بازار درصدر جدول بازدهی بازارها قرار گرفته است. شاخص کل بورس تهران در آخرین روز آذرماه امسال با رشد 3 هزار و 674 واحدی رکورد تازهای را به ثبت رساند و روی عدد 353 هزار و 996 واحد قرار گرفت. بدین ترتیب بازدهی این بازار در 9 ماهه امسال برای سهامداران بهطور متوسط 98.1 درصد بوده است که تا رسیدن به 100 درصد فاصله اندکی دارد. درآخرین روز کاری بورس تهران در سال گذشته شاخص کل 178 هزار و 659 واحد بود که تا روزگذشته این شاخص 175 هزار و 337 واحد رشد کرده است. با این رشد به طور متوسط بورس تهران ماهانه 10.9 درصد بازدهی داشته و ماهانه 19 هزار و 481 واحد رشد کرده است.
تعداد رو به رشد کدهای سهامداری صادر شده در سالجاری نشان دهنده اقبال مردم به این بازار است. طبق تازهترین آمارها در هشت ماهه سالجاری 376 هزارکد سهامداری جدید برای سرمایهگذاران صادر شده است که 115 هزار و 700 کد آن برای زنان صادر شده است.
بانک دوم شد
درحالی که بازارپول و سپردههای بانکی برای مدتها در انتهای جدول بازدهی بازارها بود، از ابتدای سالجاری در شرایط افت سوددهی سایربازارها، سپردههای بانکی خود را بالا کشید. درحالی که در بهار امسال بازارپول پس از بورس و مسکن رتبه سوم بازدهی را دراختیار داشت، در 9 ماهه امسال، رتبه دوم بازدهی را کسب کرده است. هرچند همچنان نرخ سود سپردههای بانکی براساس مصوبه شورای پول و اعتبار 15 درصد است، اما بسیاری از بانکها سود 20 درصدی را روی میز میگذارند. با محاسبه نرخ سود 20 درصدی سالانه سپردهها، سپردهگذاران هر ماهه 1.66 درصد سود میگیرند که در 9 ماهه این سود به 15 درصد میرسد. البته صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت که یک پای آن در بانکها قرار دارد نیز سود بالاتری از سپردههای مرسوم پرداخت میشود. براساس اطلاعات ارائه شده توسط شرکت بورس تهران متوسط بازدهی ماهانه این صندوقها 2.15 درصد است که برای 9 ماه به 19.35 درصد میرسد. همانگونه که اشاره شد، رکود شدید بازار ارز و طلا باعث شد تا بخشی از سرمایههایی که از بانکها خارج شده بود به باجه بانکها بازگردد. اطلاعات بانک مرکزی از میزان سپردههای بانکی در پایان مرداد امسال نشان میدهد که بیش از 2263 هزار میلیارد تومان سپرده در بانکها وجود داشته که نسبت به مرداد سال گذشته 27.4 درصد و درمقایسه با پایان سال گذشته 9.5 درصد رشد داشته است.
مسکن سوم شد
بازارمسکن که در بهار امسال در رتبه دوم بازدهی بازارها قرارداشت، در 9 ماهه امسال یک پله سقوط کرد. براساس آمارهای بانک مرکزی در پایان آبان ماه امسال متوسط قیمت هرمتر مربع واحد مسکونی در شهر تهران 12 میلیون و 460 هزار تومان بوده که نسبت به 11 میلیون و 30 هزار تومان اسفند ماه سال گذشته 12.9 درصد رشد داشته است. بدین ترتیب قیمت هر متر واحد مسکونی دراین دوره یک میلیون و 43 هزار تومان افزایش یافته است. این رقم نسبت به ماه مهر نیز 2 درصد رشد داشته است. این درحالی است که قیمت مسکن تهران در آبان 98 نسبت به آبان 97 حدود 35 درصد افزایش یافته است.
بر اساس آمار بانک مرکزی در آبان ماه سالجاری، تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به 4 هزار و 100 واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه قبل 19.5 درصد افزایش و نسبت به ماه مشابه سال قبل 40.7 درصد کاهش نشان میدهد. براساس آمارهای وزارت راه و شهرسازی نیز متوسط قیمت هر متر مربع واحدمسکونی پایتخت در آبان ماه 12 میلیون و 617 هزار تومان بوده که نسبت به 11 میلیون و 93 هزار تومان اسفند پارسال، 14.6 درصد رشد داشته است.
هرچند رشد جهشی قیمتها دراین بازار سرمایهگذاران زیادی را به سوی خود جذب کرده بود، اما با افت شدید معاملات دراین بازار، از سرعت رشد قیمتها نیز کاسته شد. از سوی دیگرنقدشوندگی پایین مسکن دراین شرایط باعث شده است تا سرمایهگذاران استقبال محدودی از این بازار کنند.
بازدهی زیر یک درصدی ارز
بازار ارز با بازدهی 41 صدم درصدی در رتبه چهارم بازارهای پنجگانه قرار گرفته است. روزگذشته قیمت هر دلار امریکا درصرافیها 12 هزار و 947 تومان بود که با وجود رشد بیش از 80 تومانی نسبت به نرخ 12 هزار و 894 تومانی انتهای سال گذشته تنها 53 تومان رشد دارد. براین اساس بازدهی دلار به 41 صدم درصد میرسد. البته در بازار آزاد نرخ دلار روزگذشته وارد کانال 13 هزار و 100 تومان شده بود.
این درحالی است که بازدهی یورو بهعنوان ارز پرطرفدار دیگر در9 ماهه امسال منفی بوده است. نرخ یورو که درپایان سال گذشته 14 هزار و 801 تومان بود روزگذشته به 14 هزار و 250 تومان رسید که با وجود رشد 100 تومانی دیروز، 551 تومان افت نشان میدهد و بدین ترتیب بازدهی این ارز به منفی 3.7 درصد میرسد. گرچه در هفتههای اخیر نوسانات دراین بازار افزایش یافته است، اما همچنان نسبت به قیمتهای بالای ارز در سال گذشته پایین است.
طلا آخر شد
بازار طلا و سکه در 9 ماهه سالجاری در انتهای جدول بازدهی بازارها قرار دارد. نرخ هر قطعه سکه تمام بهار آزادی روزگذشته نسبت به آخرین روز سال گذشته 104 هزار تومان معادل 2.22 درصد کاهش نشان میدهد. در پایان اسفند پارسال سکه تمام 4 میلیون و 675 هزار تومان قیمت داشت که این نرخ روز گذشته به 4 میلیون و 571 هزار تومان رسیده است. در شرایطی که سکه طلا بازدهی با بازدهی منفی روبهرو بوده است، طلای 18 عیار رشد نشان میدهد. بهطوری که قیمت 429 هزار و 870 تومانی هر گرم طلای 18 عیار در پایان اسفند پارسال به 464 هزار و 300 تومان در روزگذشته رسیده است که 34 هزار و 430 تومان برابر با 8 درصد افزایش نشان میدهد. با این حال بازار طلا که مدتی است رابطه معنادار خود را با اونس جهانی از دست داده است و تنها به دلار تکیه میکند، با کاهش قابل توجه میزان تقاضا مواجه شده است. کاهشی که درطلاهای ساخته شده افت بیشتری دارد.
برهمین اساس در9 ماهه سالجاری، بورس بار دیگر رتبه نخست بازدهی در میان بازارهای پنجگانه ارز، طلا، بورس، مسکن و پول را از آن خود کرد. نکته جالب دراین بازه زمانی بالا کشیدن بازارپول یا همان سپردههای بانکی درمیان بازدهی سیار بازارهاست به طوری که در9 ماهه امسال بازارپول در رتبه دوم بازدهی قرار گرفته است. با ادامه دارشدن رکود در بازارهای ارز و طلا و حتی بازدهی منفی آنها، شاهد تغییرات اساسی در میزان سودآوری و همچنین اقبال سرمایهگذاران به بازارهای مختلف هستیم. درمجموع با اتفاقاتی که در اقتصاد ایران رخ داده است، عمده سرمایهگذاران را به دو بازار سهام و پول هدایت کرده است. سرمایهگذارانی که ریسکپذیری بیشتری دارند وارد تالارهای بازار سرمایه شدهاند تا از بازدهی نزدیک به 100 درصدی این بازار بهرهمند شوند. سرمایهگذارانی هم که نمیخواهند ریسک کنند به همان سپردهگذاری در بانکها اکتفا کردهاند و سود بیدردسر سپرده را به سایر بازارها ترجیح دادهاند.
این درحالی است که درکنار رکود بازارهای طلا و ارز، بازار مسکن هم که سالهای گذشته بهدلیل رشد قیمتی بالا بخشی از سرمایهها را به خود جذب کرد، وارد رکود دامنهداری شده است و تعداد زیادی از سرمایهگذاران از این بازار خارج شدهاند.
بازدهی بورس در آستانه 100 درصد
بررسی عملکرد بورس اوراق بهادار تهران در 9 ماهه سالجاری نشان میدهد که این بازار درصدر جدول بازدهی بازارها قرار گرفته است. شاخص کل بورس تهران در آخرین روز آذرماه امسال با رشد 3 هزار و 674 واحدی رکورد تازهای را به ثبت رساند و روی عدد 353 هزار و 996 واحد قرار گرفت. بدین ترتیب بازدهی این بازار در 9 ماهه امسال برای سهامداران بهطور متوسط 98.1 درصد بوده است که تا رسیدن به 100 درصد فاصله اندکی دارد. درآخرین روز کاری بورس تهران در سال گذشته شاخص کل 178 هزار و 659 واحد بود که تا روزگذشته این شاخص 175 هزار و 337 واحد رشد کرده است. با این رشد به طور متوسط بورس تهران ماهانه 10.9 درصد بازدهی داشته و ماهانه 19 هزار و 481 واحد رشد کرده است.
تعداد رو به رشد کدهای سهامداری صادر شده در سالجاری نشان دهنده اقبال مردم به این بازار است. طبق تازهترین آمارها در هشت ماهه سالجاری 376 هزارکد سهامداری جدید برای سرمایهگذاران صادر شده است که 115 هزار و 700 کد آن برای زنان صادر شده است.
بانک دوم شد
درحالی که بازارپول و سپردههای بانکی برای مدتها در انتهای جدول بازدهی بازارها بود، از ابتدای سالجاری در شرایط افت سوددهی سایربازارها، سپردههای بانکی خود را بالا کشید. درحالی که در بهار امسال بازارپول پس از بورس و مسکن رتبه سوم بازدهی را دراختیار داشت، در 9 ماهه امسال، رتبه دوم بازدهی را کسب کرده است. هرچند همچنان نرخ سود سپردههای بانکی براساس مصوبه شورای پول و اعتبار 15 درصد است، اما بسیاری از بانکها سود 20 درصدی را روی میز میگذارند. با محاسبه نرخ سود 20 درصدی سالانه سپردهها، سپردهگذاران هر ماهه 1.66 درصد سود میگیرند که در 9 ماهه این سود به 15 درصد میرسد. البته صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت که یک پای آن در بانکها قرار دارد نیز سود بالاتری از سپردههای مرسوم پرداخت میشود. براساس اطلاعات ارائه شده توسط شرکت بورس تهران متوسط بازدهی ماهانه این صندوقها 2.15 درصد است که برای 9 ماه به 19.35 درصد میرسد. همانگونه که اشاره شد، رکود شدید بازار ارز و طلا باعث شد تا بخشی از سرمایههایی که از بانکها خارج شده بود به باجه بانکها بازگردد. اطلاعات بانک مرکزی از میزان سپردههای بانکی در پایان مرداد امسال نشان میدهد که بیش از 2263 هزار میلیارد تومان سپرده در بانکها وجود داشته که نسبت به مرداد سال گذشته 27.4 درصد و درمقایسه با پایان سال گذشته 9.5 درصد رشد داشته است.
مسکن سوم شد
بازارمسکن که در بهار امسال در رتبه دوم بازدهی بازارها قرارداشت، در 9 ماهه امسال یک پله سقوط کرد. براساس آمارهای بانک مرکزی در پایان آبان ماه امسال متوسط قیمت هرمتر مربع واحد مسکونی در شهر تهران 12 میلیون و 460 هزار تومان بوده که نسبت به 11 میلیون و 30 هزار تومان اسفند ماه سال گذشته 12.9 درصد رشد داشته است. بدین ترتیب قیمت هر متر واحد مسکونی دراین دوره یک میلیون و 43 هزار تومان افزایش یافته است. این رقم نسبت به ماه مهر نیز 2 درصد رشد داشته است. این درحالی است که قیمت مسکن تهران در آبان 98 نسبت به آبان 97 حدود 35 درصد افزایش یافته است.
بر اساس آمار بانک مرکزی در آبان ماه سالجاری، تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به 4 هزار و 100 واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه قبل 19.5 درصد افزایش و نسبت به ماه مشابه سال قبل 40.7 درصد کاهش نشان میدهد. براساس آمارهای وزارت راه و شهرسازی نیز متوسط قیمت هر متر مربع واحدمسکونی پایتخت در آبان ماه 12 میلیون و 617 هزار تومان بوده که نسبت به 11 میلیون و 93 هزار تومان اسفند پارسال، 14.6 درصد رشد داشته است.
هرچند رشد جهشی قیمتها دراین بازار سرمایهگذاران زیادی را به سوی خود جذب کرده بود، اما با افت شدید معاملات دراین بازار، از سرعت رشد قیمتها نیز کاسته شد. از سوی دیگرنقدشوندگی پایین مسکن دراین شرایط باعث شده است تا سرمایهگذاران استقبال محدودی از این بازار کنند.
بازدهی زیر یک درصدی ارز
بازار ارز با بازدهی 41 صدم درصدی در رتبه چهارم بازارهای پنجگانه قرار گرفته است. روزگذشته قیمت هر دلار امریکا درصرافیها 12 هزار و 947 تومان بود که با وجود رشد بیش از 80 تومانی نسبت به نرخ 12 هزار و 894 تومانی انتهای سال گذشته تنها 53 تومان رشد دارد. براین اساس بازدهی دلار به 41 صدم درصد میرسد. البته در بازار آزاد نرخ دلار روزگذشته وارد کانال 13 هزار و 100 تومان شده بود.
این درحالی است که بازدهی یورو بهعنوان ارز پرطرفدار دیگر در9 ماهه امسال منفی بوده است. نرخ یورو که درپایان سال گذشته 14 هزار و 801 تومان بود روزگذشته به 14 هزار و 250 تومان رسید که با وجود رشد 100 تومانی دیروز، 551 تومان افت نشان میدهد و بدین ترتیب بازدهی این ارز به منفی 3.7 درصد میرسد. گرچه در هفتههای اخیر نوسانات دراین بازار افزایش یافته است، اما همچنان نسبت به قیمتهای بالای ارز در سال گذشته پایین است.
طلا آخر شد
بازار طلا و سکه در 9 ماهه سالجاری در انتهای جدول بازدهی بازارها قرار دارد. نرخ هر قطعه سکه تمام بهار آزادی روزگذشته نسبت به آخرین روز سال گذشته 104 هزار تومان معادل 2.22 درصد کاهش نشان میدهد. در پایان اسفند پارسال سکه تمام 4 میلیون و 675 هزار تومان قیمت داشت که این نرخ روز گذشته به 4 میلیون و 571 هزار تومان رسیده است. در شرایطی که سکه طلا بازدهی با بازدهی منفی روبهرو بوده است، طلای 18 عیار رشد نشان میدهد. بهطوری که قیمت 429 هزار و 870 تومانی هر گرم طلای 18 عیار در پایان اسفند پارسال به 464 هزار و 300 تومان در روزگذشته رسیده است که 34 هزار و 430 تومان برابر با 8 درصد افزایش نشان میدهد. با این حال بازار طلا که مدتی است رابطه معنادار خود را با اونس جهانی از دست داده است و تنها به دلار تکیه میکند، با کاهش قابل توجه میزان تقاضا مواجه شده است. کاهشی که درطلاهای ساخته شده افت بیشتری دارد.
روایتی از ساکنان محله حاشیهای اسماعیل آباد قم
دمپاییدوزهای خارج از محدوده
مریم طالشی
گزارش نویس
زنها وسط ریل نشستهاند. هفت هشت نفری هستند. بچههای کوچک از سر و کولشان بالا میروند. مدرسهایها هم کیف بهدست به خانه برمیگردند و از دور انگار صف نامنظمی تشکیل دادهاند که به آهستگی روی ریل حرکت میکند، مثل قطاری که به ایستگاه پایانی نزدیک میشود.
«اسماعیل آباد» خودش را پهن کرده در دو سوی ریلی که حالا نقش تفریحگاه برای ساکنانش دارد. تا چند سال پیش قطار از اینجا میگذشت و زنها گاهی چهره مسافران خندان را میدیدند که به زعم خودشان حتماً میرفتند مشهد برای زیارت. گاهی زیرلب التماس دعایی میگفتند و آنها میرفتند و اینها میماندند.
اسماعیل آباد، یکی از حاشیههای شهر قم است. به جمکران که برسید، نشانیاش را از هرکه بپرسید میگوید زیرگذر را رد کنید، همانجایی که خیلی درب و داغان است، همانجا اسماعیل آباد است.
«عکس و فیلم از ما نگیر. از بچهها خواستی بگیر، از ما نگیر. شوهرم سختگیر است. یک وقت طلاقم میدهد.» این را نعیمه میگوید، یکی از زنهایی که روی ریل بیقطار گعده کردهاند. نعیمه اهل مزارشریف است. 12 سال است آمده ایران و سه تا بچهاش اینجا به دنیا آمدهاند: «ما که اینجا نشستهایم همه افغانیم، لرها و ترکها هم هستند، همه اینجا باهمیم.»
اینجا چه کار میکنید؟ یکی دیگر از زنها جواب میدهد: «آمدهایم هواخوری. وقت استراحتمان میآییم اینجا گپ میزنیم. بعدش دوباره برمیگردیم سراغ دمپاییها.» دمپاییها؟ زنها ریز میخندند، انگار که رازی میانشان باشد و از اینکه غریبه آن را نمیداند، کیفور شده باشند:
«دمپاییهای مردانه را از کارخانه میآورند تا دورشان را دوخت بزنیم. اینجا کار همه زنها همین است، همه دمپایی دوزند. جفتی 900 تومان هم مزد میدهند. هر نفرمان روزی یک جعبه را میزند، گاهی هم بیشتر. هرچه بیشتر بدوزی، بیشتر میگیری.»
این را گُلجان میگوید. ایران دنیا آمده و از وقتی یادش میآید در اسماعیل آباد است: «شاید آن موقع 8، 9 سالم بود آمدیم اینجا. خودم هم اینجا شوهر رفتم. شوهرم بیکار است. مردهای ما همه بیکارند، صبح میروند فلکه و برمیگردند.»
اسماعیل آباد مدرسه ندارد. بعضی بچهها میروند مدرسه آنور خط، بعضیها هم دورتر. گلجان میگوید: «بچههای من را این نزدیکی، مدرسه ثبتنام نکردند. وقتی میرویم اسم بچهها را بنویسیم، میگویند اگر بچههای ایرانی را نامنویسی کردیم و جا داشتیم، بچه شما را ثبتنام میکنیم. آدم باید پارتی داشته باشد یا پول بدهد تا بچههایش را ثبتنام کنند. من که پول نداشتم، دو تا بچهام را بردم یک مدرسه دور که آنجا بیشتر بچههایش افغان هستند.»
زنی میانسال با صورت شال پیچیده از راه میرسد. خوشرو و شوخ است. دستها را در هوا تکان میدهد: «میدانی من وقتی باران میآید چه کار میکنم؟ گل توی کفشهایم میرود، سر تا پایم گلی میشود و آنوقت فکر میکنم که باید برقصم چون دیگر کسی من را نمیبیند.» او هم اهل مزار شریف است و زنها میگویند اینجا اهالی مزارشریف زیادند. آنها ایران را دوست دارند و اگر شوهرانشان هم مثل خودشان کار داشته باشند، دیگر چیزی نمیخواهند.
زنها وقت استراحتشان تمام شده و بلند میشوند تا به خانه بروند و دمپایی دوردوز کنند و بعدش برای بچههایشان غذا درست کنند.
خانههای اسماعیل آباد در واقع آلونکهایی هستند که در دو سوی ریل آهن سرهمبندی شدهاند. از یک سو دیواری بتنی آنها را از محلات مجاور جدا میکند و سوی دیگر زمینی خاکی است که انواع زباله از جمله سرنگهای خالی در آن به چشم میخورد.
محله مکان مناسبی است برای کسانی که از جاهای دیگر میآیند که مواد مصرف کنند. خرید و فروش هم هست؛ تریاک فروشها یک جا هستند و گردفروشها یک نقطه دیگر. اهالی البته میگویند ساقیها و مصرف کنندهها لزوماً مال اسماعیل آباد نیستند و از هرجایی میآیند.
«زمین خاکی چون همه چیزش مشخص است، میگویند اینجا مواد میکشند، میدانی چون جلوی چشم است. مواد کشیدن بالا و پایین شهر ندارد. من الان بر فرض مثال خودم بخواهم مواد بکشم، میروم خانه دوستم یا او میآید خانه من. فکر میکنی بالاشهریها توی خانههایشان مواد نمیکشند؟! اینجوری نیست که همه توی بیابان بکشند.»
مردی که این را میگوید، شصت و چند ساله و اهل خرمآباد است. راننده آژانس است و از سال 81 در اسماعیلآباد ساکن شده: «خانهام سال 65 ساخته شده، این را از روی نصب برق میگویم. اینجا نه گاز داریم نه فاضلاب. میدانید چقدر خانه به خاطر نفت آتش گرفته؟ این خانهها سند ندارند. میگویند چون مهندسی ساخته نشده، مجوز نمیدهند. ریل را باید جمع کنند، خط عوض شده و رفته محمدیه. بین راهآهن و شهرداری مشکل هست. اینجا مردم کارگر هستند و اگر درآمد داشتند میرفتند جای دیگر، اما نمیتوانند. اجاره خانههایشان کم است و همان را هم توان پرداخت ندارند. من خودم بنای ساختمانی هستم و چون کار نیست رفتم آژانس. اینجا کارگر زیاد است و پول، کم.»
ردیف خانههای به هم پیوسته، با خانه مهشید تمام میشود. دو خانه قبل تر، اعلامیه فوت کودکی را بالای سر خانه چسباندهاند که مهشید میگوید بیمار بوده. زن اهل همدان است. کوچک که بوده با مادرش آمده اینجا، سال 72 که مدرسهای بوده و حالا پسر بزرگش در همان سن است و با لباس مدرسه به خانه نزدیک میشود و مادر هر روز کارش همین است که دست بچه کوچکش را بگیرد و جلوی خانه به انتظار پسر بایستد: «بیا این کانال را نشانت بدهم. همه جا را کانال کشیدهاند غیرازهمین یک تکه. گاهی لایروبی میکنند اما باز خطرناک است. چند سال پیش یک بچه سه چهارساله افتاد توی کانال. مادرش داشت دنبالش میگشت که دید بچه روی آب آمده و مرده.»
شوهر زن رفتگر است. جمکران کار میکند. زن میگوید مردمِ اطراف جمکران، میروند آنجا و نان محلی میفروشند ولی ما راهی به جایی نداریم. گیر کردهایم اینجا و همهاش بهمان میگویند خارج از محدودهاید.
تنها مغازه خواربارفروشی اسماعیلآباد را زنی اداره میکند که او هم مهاجری اهل همدان است: «مشکل مردم اینجا بیشتر گاز و آسفالت است. درآمد کم است اما راضی نباشیم چه کنیم؟ قانعم ولی اگر مشکل گاز ما را حل کنند خیلی خوب میشود. هر کپسول را 10، 15 هزار تومان میگیریم که یک هفته را جواب میدهد و اگر آب گرمکن وصل کنیم نهایتاً دو سه روز. مشکل این است که الان کپسول پیدا نمیشود و باید کلی جا برویم تا شاید گیر بیاوریم.»
پسرجوان از خانهای بیرون میآید و سوار موتور میشود. میگوید توی کارخانه دمپاییسازی کارمیکند:«یکی از مشکلات اینجا این است که همینطور جمعیت اضافه میشود و به خانهها طبقه و اتاق اضافه میکنند. هر خانه باید جای چرخ دوخت هم داشته باشد. اگر مردم اینجا همین کار را هم نداشته باشند که هیچ درآمدی ندارند. درست است اینجا در محدوده شهری نیست ولی ما هم انسانیم. یک طوفان شود، این خانهها میریزد.» وانت آبی توی کوچه میپیچد و جلوی در خانهای نگه میدارد. بوق میزند و چند ثانیه بعد در خانه باز میشود و اهل خانه جعبههای پلاستیکی پر از دمپایی را بیرون میآورند و پشت وانت میچینند.
نزدیک عصر است و بچههای کوچک توی خاکی جلوی خانهها مشغول بازیهای کودکانهاند. یک چرخ و فلک زهوار دررفته که از ظاهرش پیداست سالها هیچ کودکی سوارش نشده، گوشهای توی ذوق میزند. روی آن چند تکه زیلوی کهنه انداختهاند، احتمالاً برای خشک شدن. بچهها شادمانه جیغ میکشند و من یاد حرف یکی از زنهای اهل مزارشریف میافتم که گفت: «چه کار باید بکنیم وقتی انتخاب دیگری نیست.»
داراییهایی بی قدر و قیمت از جنس شادی
آبتنی در حوضچه اکنون
لیدا ایاز
کودک بادکنک کوچکش را چنگ میزند و با نیش دندانی که به تازگی روی لثهاش جوانه زده گازریزی از بادکنک میگیرد. بادکنک میترکد و درحالی که از شوک ترکیدن بادکنک به گریه میافتد، شلیک خنده همه خانواده که روی زیلویی در چمنهای پارک نشستهاند به هوا میرود. زن جوان دستش را دراز میکند و گشنیزهایی را که سه هفته پیش در گلدان خانگی کاشته میچیند و با لبخندی آنها را در سبدی کنار پارچ و لیوان روی سفره ناهار میگذارد. دل همه اهل فامیل غنج رفته برای سرگل هندوانهای که پدر کنار کرسی شب یلدا با چاقویی از وسط آن را قاچ کرده اما اولین قاچ از سرگل چون شهد عسل هندوانه نصیب نوه ته تغاری خانواده میشود. پیرزن با همان دست های چروکین خود پماد ضد التهاب مفاصل را بر زانوهای پیرمرد میکشد و سعی میکند از گرمای تولید شده دستانش انرژی شفابخش را به بدن پیرمرد منتقل کند. اطراف ما مملو از لحظههایی است که از شادی بیپایان وجود ما پر شده، شادیهایی که به چشم نیامده و هیچ گاه در زمان شمارش داراییهایمان بهعنوان خوشبختی به حساب شان نیاوردیم به این دلیل که احساس شادی درست به چیزی متکی است که از درون ما نشأت میگیرد و هیچ گاه قابل شمارش نیست.
غلبه بر نا امیدی
سختی و غم و درد در این روزها چندان دور از ما نیست و کافی است دست دراز کنیم تا در هرگوشه از محیط اطرافمان بخشی از چیزی را که به رنج منتهی میشود، برداریم اما این عملکرد شاید آسانترین راه برای ادامه مسیر باشد. اما برای غلبه بر نا امیدی باید از آخرین ذرات نور کمک گرفت و برای بازتولید شور باید از کنار بیتفاوتی گذشت. ذرههای شادی در وجود ما به جایی تعلق دارند که هر لحظه برای شکوفا شدن نیازمند محرکاند. محرکهای اولیه زیادی در اطراف ما وجود دارد که در لحظه اتفاق میافتند. لحظه؛ نقطه اشتراک همه ماست همه ما که با داشتهها و نداشتههایمان روی یک خاک کنار هم زندگی میکنیم و خلق این لحظههاست که بی گمان ما را به شادی درونیمان وابسته نگاه داشته است و از جمع شدن همین شادیهای اندک است که بتدریج خورشید خوشبختیهای کوچک طلوع میکند.
شمردن خوشبختیهای کوچک
سعی کنید خوشبختیهای کوچک اطراف خودتان را بشمارید. آنها دقیقاً همان چیزهایی هستند که هر روز اتفاق می افتند، هر روز جلوی چشمان ما تکرار میشوند و هرکدام به تنهایی سرشار از لحظههایی هستند که به زندگیمان رنگ میدهند و مستحق آن هستند که بیشتر از طرف ما احساس شوند. تماشای یک رقص محلی و روستایی، عطسه کردن پس از بو کردن گلی که گردههایش به مجرای بینیمان نفوذ کرده، اولین گاز به همبرگر داغ لای نان باگت ترد و تازه وقت ناهار، سرمای اولین سوز زمستانی که 7صبح در مسیر رفتن به محل کار به صورتمان میخورد، آخرین ظرفی که کف رویش زیر شرشر آب تمیز میشود و روی آبچکان ظرفشویی قرار میگیرد، صندلی خالی که در شلوغی اتوبوس با پاهای تاول زده برایمان خالی میشود، خالی شدن ظرف آبی که برای گربه خیابانی گوشه دیوار همسایه گذاشتهایم، چایی که در شلوغی روز از غرفههای مترو خریدهایم وبرای سرد شدنش به شلوغی اطراف زل میزنیم، صدای پیامکی که حاوی خبری از یار است یا تماشای وزش بادی که در برگهای درخت کهنه توت ته کوچه میپیچد همه نمونههای عینی از آن زندگی است که به همین شادیهای لحظهای بند است.
نقش نگاهها
نگاهها بخش بزرگی از قضاوتهای ما را تشکیل میدهند بیایید به نگاههای پراکنده در اطرافمان دقت بیشتری کنیم. مثل نگاههای زیادی که در شلوغی اتوبوس و در میان مسافران نشسته و ایستاده رد و بدل میشود، نگاههایی که در پیاده روها و عبور از خیابانهای عریض و طویل بین عابران و رانندگان و سرنشینان خودروها تلاقی پیدا میکنند و حتی نگاه کارمندان همیشه ثابت ادارات و بانکها، آنها قاب عکاسی روزمره ما هستند. هرروز به آنها برخورد میکنیم اما پیدا کردن درخششی از جنس شادی در میان این مردمکها کار چندان آسانی نیست. یافتن شادی در این قابهای خسته تنها یک فرمول ساده دارد؛ آبتنی در حوضچه اکنون. این روزها باید بیشتر به خودمان یادآوری کنیم که حوضچه اکنون همیشه برای حضور ما آماده است. این یعنی احساسی که در لحظه حالا و اکنون ساخته میشود و از شادی لبریز است که نه جنگ، نه دلار، نه ظلم، نه فساد، نه دروغ، نه فحشا، نه حسادت، نه دشمنی و نه جنایت نمیتواند آن را بسازد. همه رازی که در احساس خوشبختی و نشاط حالا و اکنون نهفته است محتاج یک دم عمیق، چند لحظه توقف و یک بازدم سرشار از انرژی است.
دو وجهِ دیپلماسی
کلمه دیپلماسی موجب خراش روح بخش مهمی از تندروها میشود. شاید بتوان
آن را مترادف با نسبت میان جن و بسمالله معرفی کرد، چنانکه گویی دیپلماسی یک شیوه حرام برای کسب نتایج زیانبار است. تمامی دستاوردهای دیپلماتیک را نجس و نامشروع میدانند. نحوه برخورد آنان با سفرهای رئیس جمهوری نشاندهنده حساسیت آنان بیش از هر چیز به اقدامات و سفرهای دیپلماتیک است. چه این سفر جزو سفرهای معمولی و مرسوم باشد و چه با برنامه کاری مشخص انجام شده باشد. این مخالفت دلواپسان بر چه مبنایی است؟
بر مبنای یک تحلیل خوشبینانه میتوان گفت که به قول امام علی(ع) «الناس اعداء ما جهلو». مردم دشمن چیزهایی هستند که نسبت به آن جهل دارند و ناآگاه هستند. این گروه درک درستی از دیپلماسی ندارند. بیجهت نیست که رئیس جمهوری آنان هنگامی که در سازمان ملل سخن میگفت گویی که در یکی از شهرستانهای ایران سخنرانی میکند. مخاطب او در هر دو سخنرانی یکسان بودند، چرا که مضمون و بیانش مشابه بود. در حالی که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. از این منظر دیپلماسی و موقعیتهای دیپلماتیک برای آنان فرصتی است که حرف های داخلی خود را تکرار کنند. در حالی که این دو مقام و موقعیت جایگزین یکدیگر نیستند.
علت دوم این مخالفت قدری بدبینانهتر است. در واقع آنان گمان میکنند که باز بودن راه دیپلماسی برای حل اختلافات یا بهبود روابط بینالمللی کشور، موجب به حاشیه رفتن این گروه تندرو میشود. از اینرو حداکثر کوشش را میکنند تا بلکه هیچ فرآیند دیپلماتیکی جهت حل یا تخفیف مسائل در روابط بینالمللی ایران شکل نگیرد. نفرتی که از ابتدا علیه برجام پیدا کرده بودند، محصول همین نگاه آنان به دیپلماسی است. از این نظر بزرگترین لحظه سیاسی برای آنان زمانی بود که ترامپ روی کار آمد و براساس وعدهای که داده بود، از برجام خارج شد. شیرینی اقدام ترامپ همچنان زیر دندان آنان است از اینرو هیچ چیز جز موفقیت در این مسیر کام آنان را تلخ نخواهد کرد. از این حیث تفاوت چندانی با نگاه ترامپ وجود ندارد. ولی همیشه این احتمال هست که ترامپ برای حل مسأله، چارهای جز بازگشت به میز مذاکره و دیپلماسی نداشته باشد و این به منزله عزای مخالفان دیپلماسی است.
آنچه که گفته شد به معنای آن نیست که دیپلماسی تنها ابزار ممکن برای حل مسائل جهانی است. دیپلماسی در واقع دو وجه دارد. وجه اول آن طریقت داشتن است. همچنان که وجود جاده و خیابان لازمه عبور سالم و مؤثر خودرو است. به عبارت دیگر هر کشوری به تناسب قدرت خود که شامل قدرت نظامی، اقتصادی، سیاست داخلی و حمایت مردمی، فرهنگی و رسانهای میشود، در پی بهبود جایگاه جهانی خویش است. مسیری را که برای این کار باید طی کند، دیپلماسی است.
وجه دوم دیپلماسی موضوعیت داشتن آن است. در واقع خود دیپلماسی نیز یک پایه از قدرت است. بسیاری از کشورها با بهکارگیری یک دیپلماسی خوب میتوانند قدرت پیدا کنند. دیپلماسی انزواطلبانه در واقع نقطه مقابل دیپلماسیِ قدرت است و به تعبیری میان دیپلماسی و انزوا تعارض وجود دارد. ولی مجموعه تندروهای ایران خواهان انزوای سیاسی هستند.
یکی ازمؤلفههای دولت فعلی نقش فعال دیپلماسی آن است. نقشی که دوست و دشمن به آن اذعان دارند و بههمین علت است که مخالفان دولت بیشترین تمرکز خود را علیه نگاه و رفتار دیپلماتیک این دولت متمرکز کردند و وزیر خارجه آن را بیش از هر وزیر دیگری تحت فشار قرار دادند. کافی است که دیپلماسی این دولت را با دولت پیش مقایسه کنیم تا علت این حملات حتی به برخی سفرهای معمولی و عادی رئیسجمهوری را بهتر درک کنیم.
فصل نو «ایران»
مهدی شفیعی
مدیرعامل مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
یکی از ویژگیهای روزنامهنگاری و روزنامهداری «تغییر» است. آرایش محتوایی در برابر تحولات جامعه و تغییر فنی و شکلی در کنار پیدایش ابزارهای نوین اطلاعرسانی همواره در دستور کار سازمانهای رسانهای بوده است. مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران بهعنوان یک سازمان رسانهای همواره تحول و بهروزرسانی محتوایی و شکلی نشریات خود را در دستور کار داشته است و در تمام ۲۵ سال گذشته نوآوری و حرکت پیشرو در عرصه مطبوعات و نیز در سالهای اخیر در حوزه آنلاین و حضور در شبکههای اجتماعی، این هدف را بهعنوان یک استراتژی مهم و حیاتی مدنظر قرار داده است. سال گذشته که مسئولیت سنگین اداره مؤسسه ایران با پنج نشریه روزانه (ایران، الوفاق، ایراندیلی، ایرانورزشی، ایرانسپید) و سایت ایرانآنلاین و همچنین انتشارات و دیگر بخشهای این سازمان را برعهده گرفتم؛ دو دستور کار مهم را با همکارانم برای خود تعیین کردیم؛ تقویت محتوایی و شکلی نشریات و افزایش کیفیت آن و دوم حضور آنلاین، بموقع و با محتوا در فضای مجازی و شبکه اینترنت.بر این اساس برنامهها و طرحهای مختلف همواره مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. متأسفانه در اوایل سال بهدلیل بروز بحران کاغذ نتوانستیم آنچه راکه شایسته مخاطبان خود بود، به منصهظهور برسانیم و حتی مجبور به کاهش صفحات شدیم اما از ابتدای فصل پاییز با رفع اندکی از مشکل کاغذ تصمیم به اجرای برنامههای مذکور گرفته شد. از این رو در گام نخست نشریه ماهانه تحلیلی و گفتمانی «ایران ماه» با شعار دعوت به خواندن و پرسیدن منتشر شد تا کارکرد تازهتری از مطبوعات چاپی را به نمایش درآورد. در «ایران ماه» دیدگاهها، یادداشتها، نظرها، تحلیلها و گفتوگوهای کارشناسان و صاحبنظران و فعالان سیاسی و اجتماعی و روزنامهنگاران ارائه و منتشر میشود که خوشبختانه امروز شماره سوم این نشریه همراه روزنامه تقدیم خوانندگان میشود.علاوه بر این، تصمیم گرفته شد به دلیل اهمیت مسائل اقتصادی جامعه و پرسشها و پیگیریهای همیشگی خوانندگان در این زمینه و همچنین انعکاس برنامههای دولت در حوزه اقتصاد و تقویت ارتباط با بخش خصوصی و نهادهای مختلف اقتصادی صفحات ویژه اقتصادی را منتشر کنیم.
به لطف و عنایت پروردگار و تلاش همکاران ما، امروز نخستین شماره از ضمیمه چهار صفحهای اقتصادی روزنامه ایران تقدیم خوانندگان میشود. تلاش داریم در این صفحات رخدادهای اقتصادی را موشکافی کنیم. معتقدیم کندوکاو تحلیلی رویدادها و نگاه منصفانه و نه جانبدارانه به عرصه اقتصاد، متکی بر آمارها و شاخصها، بهترین امکان جهت تبیین سیاستهای اقتصادی است که هم صدای سیاستگذار را به فعال اقتصادی و هم صدای کارآفرین بخش خصوصی را به کارفرمای دولتی برساند. نگاه ما در این صفحات تزریق نگاه دولتی به اقتصاد نیست که ترویج نگاه بخش خصوصی است بیآنکه این دو را رقیب هم بدانیم. کار ما تبلیغ کارفرمای بزرگ دولتی نیست بلکه ترغیب کارآفرینان کوچک ولی مؤثری است که با ظهور استارتاپها اقتصاد را از خوانش صرفاً دولتی خود دور کرده و بازیگران عرصه اقتصاد را متعدد و متنوع کرده است.
«ایران» در تلاش است به درک جدیدی از ظرفیتهای اقتصادی در رسانهها دست یابد. حقوق عمومی در حوزه اقتصاد را برای مردم تبیین کند؛ دغدغههای مردم را انعکاس دهد و پلی باشد بین سیاستگذار اقتصادی و شهروندانی که آثار این سیاستها بر زندگی آنان جاری میشود. علاوه بر این با افزایش تعداد صفحات روزنامه، توجه جدی به اخبار استانها در صفحات ویژه و ویژهنامهها و نیز موضوعاتی چون سبک زندگی، تاریخ، سلامت، محیط زیست و...
در دستور کار قرار گرفت. در کنار این صفحات، تقویت سیاست ایرانآنلاین با چهره و گرافیک جدید و ایجاد بخشهای محتوایی تازه و نیز ایجاد بخش چندرسانهای (فیلم و صدا) مؤسسه ایران نیز به نتیجه رسیده و نسخه جدید آن هفته پیش آغاز به فعالیت کرد که امیدواریم بتوانیم حضور جدی، بموقع و با کیفیت در فضای آنلاین و حوزه صدا و تصویر داشته باشیم.امیدوارم بتوانیم در کنار حفظ صفحات موجود و ایجاد نوآوریهای تازه محتوایی و شکیل، به افزایش کیفیت روزنامه اهتمام ورزیم و از هیچ تلاش مضاعفی برای ارتقای سطح کیفی روزنامه دریغ نخواهیم کرد تا همچنان با «ایران» در میان شما باشیم.
مدیرعامل مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
یکی از ویژگیهای روزنامهنگاری و روزنامهداری «تغییر» است. آرایش محتوایی در برابر تحولات جامعه و تغییر فنی و شکلی در کنار پیدایش ابزارهای نوین اطلاعرسانی همواره در دستور کار سازمانهای رسانهای بوده است. مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران بهعنوان یک سازمان رسانهای همواره تحول و بهروزرسانی محتوایی و شکلی نشریات خود را در دستور کار داشته است و در تمام ۲۵ سال گذشته نوآوری و حرکت پیشرو در عرصه مطبوعات و نیز در سالهای اخیر در حوزه آنلاین و حضور در شبکههای اجتماعی، این هدف را بهعنوان یک استراتژی مهم و حیاتی مدنظر قرار داده است. سال گذشته که مسئولیت سنگین اداره مؤسسه ایران با پنج نشریه روزانه (ایران، الوفاق، ایراندیلی، ایرانورزشی، ایرانسپید) و سایت ایرانآنلاین و همچنین انتشارات و دیگر بخشهای این سازمان را برعهده گرفتم؛ دو دستور کار مهم را با همکارانم برای خود تعیین کردیم؛ تقویت محتوایی و شکلی نشریات و افزایش کیفیت آن و دوم حضور آنلاین، بموقع و با محتوا در فضای مجازی و شبکه اینترنت.بر این اساس برنامهها و طرحهای مختلف همواره مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. متأسفانه در اوایل سال بهدلیل بروز بحران کاغذ نتوانستیم آنچه راکه شایسته مخاطبان خود بود، به منصهظهور برسانیم و حتی مجبور به کاهش صفحات شدیم اما از ابتدای فصل پاییز با رفع اندکی از مشکل کاغذ تصمیم به اجرای برنامههای مذکور گرفته شد. از این رو در گام نخست نشریه ماهانه تحلیلی و گفتمانی «ایران ماه» با شعار دعوت به خواندن و پرسیدن منتشر شد تا کارکرد تازهتری از مطبوعات چاپی را به نمایش درآورد. در «ایران ماه» دیدگاهها، یادداشتها، نظرها، تحلیلها و گفتوگوهای کارشناسان و صاحبنظران و فعالان سیاسی و اجتماعی و روزنامهنگاران ارائه و منتشر میشود که خوشبختانه امروز شماره سوم این نشریه همراه روزنامه تقدیم خوانندگان میشود.علاوه بر این، تصمیم گرفته شد به دلیل اهمیت مسائل اقتصادی جامعه و پرسشها و پیگیریهای همیشگی خوانندگان در این زمینه و همچنین انعکاس برنامههای دولت در حوزه اقتصاد و تقویت ارتباط با بخش خصوصی و نهادهای مختلف اقتصادی صفحات ویژه اقتصادی را منتشر کنیم.
به لطف و عنایت پروردگار و تلاش همکاران ما، امروز نخستین شماره از ضمیمه چهار صفحهای اقتصادی روزنامه ایران تقدیم خوانندگان میشود. تلاش داریم در این صفحات رخدادهای اقتصادی را موشکافی کنیم. معتقدیم کندوکاو تحلیلی رویدادها و نگاه منصفانه و نه جانبدارانه به عرصه اقتصاد، متکی بر آمارها و شاخصها، بهترین امکان جهت تبیین سیاستهای اقتصادی است که هم صدای سیاستگذار را به فعال اقتصادی و هم صدای کارآفرین بخش خصوصی را به کارفرمای دولتی برساند. نگاه ما در این صفحات تزریق نگاه دولتی به اقتصاد نیست که ترویج نگاه بخش خصوصی است بیآنکه این دو را رقیب هم بدانیم. کار ما تبلیغ کارفرمای بزرگ دولتی نیست بلکه ترغیب کارآفرینان کوچک ولی مؤثری است که با ظهور استارتاپها اقتصاد را از خوانش صرفاً دولتی خود دور کرده و بازیگران عرصه اقتصاد را متعدد و متنوع کرده است.
«ایران» در تلاش است به درک جدیدی از ظرفیتهای اقتصادی در رسانهها دست یابد. حقوق عمومی در حوزه اقتصاد را برای مردم تبیین کند؛ دغدغههای مردم را انعکاس دهد و پلی باشد بین سیاستگذار اقتصادی و شهروندانی که آثار این سیاستها بر زندگی آنان جاری میشود. علاوه بر این با افزایش تعداد صفحات روزنامه، توجه جدی به اخبار استانها در صفحات ویژه و ویژهنامهها و نیز موضوعاتی چون سبک زندگی، تاریخ، سلامت، محیط زیست و...
در دستور کار قرار گرفت. در کنار این صفحات، تقویت سیاست ایرانآنلاین با چهره و گرافیک جدید و ایجاد بخشهای محتوایی تازه و نیز ایجاد بخش چندرسانهای (فیلم و صدا) مؤسسه ایران نیز به نتیجه رسیده و نسخه جدید آن هفته پیش آغاز به فعالیت کرد که امیدواریم بتوانیم حضور جدی، بموقع و با کیفیت در فضای آنلاین و حوزه صدا و تصویر داشته باشیم.امیدوارم بتوانیم در کنار حفظ صفحات موجود و ایجاد نوآوریهای تازه محتوایی و شکیل، به افزایش کیفیت روزنامه اهتمام ورزیم و از هیچ تلاش مضاعفی برای ارتقای سطح کیفی روزنامه دریغ نخواهیم کرد تا همچنان با «ایران» در میان شما باشیم.
سرزمین موسیقی کوه، برف و غیرت
رضا اردکانیان
وزیر نیرو
ساعت چهار صبح از تهران راه افتادیم، با خودرو، به مقصد بیجار، در ادامه پویش #هرهفتهالفب_ایران و شادمان از اینکه مقصد یکی دیگر از مناطق کمتر توسعهیافته ایران عزیز است. کمتوسعهیافتگیاش موجب تلاش و خدمت به مردمان شایستهاش مایه خرسندی است.
مشکل هوا و ساعت نامناسب پروازها، زمینی رفتن را تحمیل کرد اما حتی گذرا دیدن ایران در مسیر جادهها نیز سعادتی است. دو تصفیهخانه فاضلاب بیجار و حسنآباد یاسوکند که به ترتیب تصفیهخانههای شماره 231 و 232 کشور هستند مقصد ما بودند. آدمی باید همیشه دو تصویر گاه متضاد را در ذهن داشته باشد و بتواند امیدوارانه عمل کند. من تصویر مشکلات کشور را همیشه در ذهن دارم اما با تمام توان تلاش میکنم دستاوردها را کوچک نشمارم و فراموش نکنم. تعداد تصفیهخانههای فاضلاب ما از 4 تصفیهخانه در سال 57 به 232 تصفیهخانه فعلی رسیده است. از این تعداد، 64 تصفیهخانه فاضلاب در دولت تدبیر و امید ساخته شده است، یعنی هر 40 روز یک تصفیهخانه فاضلاب به مدار آمده است. ندیدن این دستاوردها حداقل خسارتش برای ایران، تشدید کمامیدیها و ممانعت از چشیدن مزه خبرهای خوب است. تصفیهخانههایی با فناوری روز دنیا در مناطق محروم و مرزی افتتاح میشدند، در بیجار و حسنآباد یاسوکند.
برای حفظ محیطزیست و غلبه بر مشکلات آبی کشور نباید با سیاست رسانهای نادرست، مردم را از احساس این دستاوردها دور نگه داشت. 68000 نفر تحت پوشش این دو شبکه فاضلاب قرار میگیرند و برای ساخت آن 30 میلیارد تومان هزینه شده است.
مقصد بعدی سنندج بود. شبکههای اصلی آبیاری و زهکشی از سد آزاد با هدف توسعه «چهارهزار و سیصد هکتار» اراضی کشاورزی افتتاح میشد. اعتبار این طرح 520 میلیارد تومان بوده و اشتغالزایی مستقیم برای 2150 نفر و غیرمستقیم برای 1100 نفر دارد. دسترسی به مرز امکان بزرگی برای باغهای این استان است. باغداران قادرند حتی در شرایط کمبود بازار داخلی، محصولاتشان را به بازارهای منطقه صادر کنند. توسعه بهرهور و فناورانه این عرصه، میتواند حلال بسیاری از مشکلات بیکاری و ضعف اقتصادی منطقه کردستان باشد.
تحول مهمتری را هم باید به اطلاع مردم کردستان، سرزمین کوه، برف و غیرت میرساندیم. تحول مهمی در دو سال گذشته در کردستان پدید آمد. مطالعات مجدد منابع آب که با رعایت ملاحظات سایر مناطق و استانها و تغییر در برخی مصارف، این امکان را فراهم کرد تا نهایتاً تخصیص آب به اراضی استان کردستان از 30 هزار هکتار به 96 هزار هکتار افزایش یابد. این میزان تخصیص آب قادر است تحولی بزرگ در اقتصاد این استان ایجاد کند. کار بزرگی انجام شده اما کار بزرگتر هنوز در جریان است. منابع مالی لازم برای انتقال آب تخصیصدادهشده از سدها به مناطقی که امکان کشاورزی دارد میبایست تأمین شود.اهمیت این میزان تخصیص آب را زمانی بیشتر متوجه شدم که در دیدار مردمی با تعدادی از مراجعان، روایتهای آنان از اهمیت آب و کشاورزی در استان را شنیدم. معاون اول محترم رئیس جمهوری به همه وزرا ابلاغ کردهاند که هر ماه دیدارهای مردمی داشته باشند. اولین این دیدارها با وزیر نیرو در استان کردستان برگزار شد.
مدیران عامل شرکتهای مادر تخصصی و مدیران استان کردستان هم حضور داشتند. فرصتی بود که تا حد ممکن مسائل مردم بررسی شود و پاسخگو ماندن مدیران در مقابل مردم نیز البته به دور از تصمیمهای خلقالساعه و بدون بررسی فراهم بماند. یکی از باغداران کردستان گفته بود امسال توانسته است از درختان باغ انارش در هر هکتار، 350 میلیون تومان فروش محصول داشته باشد.اگر آب تخصیصیافته به کردستان بتواند این گونه کسبوکارها را توسعه دهد و بخش کشاورزی نیز برای استفاده بهرهور از این میزان آب بسیار بیش از گذشته تجهیز شود، باید در سالیان آینده شاهد تحولی در این استان باشیم.
آبرسانی به 44 روستا در شهرستانهای مختلف استان با جمعیت تحت پوشش 18 هزار نفر برنامه دیگر پویش #هرهفتهالفب_ایران در استان کردستان بود. روستای سرخهدزج نزدیک سنندج، میزبان مراسم افتتاح بود. مراسم در دبستان دخترانهای برگزار میشد که دانشآموزانش به زبان زیبای کردی شعری درباره آب و آبادانی خواندند. نوشتافزارهای خریداریشده از صرفهجویی بر اثر حذف قبوض کاغذی هم در این دبستان اهدا شد.
جلسه صحبت با مردم در مسجد روستا برگزار شد. یکی از ماموستاهای روستا سخن گفتند و مطالبه توسعه سیستم جمعآوری فاضلاب به سطح روستا را طرح کردند. خرسندم که این مطالبه به سطح روستاها رسیده است. یکپارچهسازی شرکتهای آب و فاضلاب روستایی البته این چشمانداز را ایجاد میکند که در زمینه آب و فاضلاب روستایی هم کار گستردهای بشود.
من سابقه کار کردن در همه دولتهای چهار دهه گذشته را در کارنامهام دارم. باورم این است که کار کردن در دولت تدبیر و امید، دشوارترین است. این نه از باب سختی کار یا بالا رفتن حجم نیازمندیها یا حتی تحت تأثیر شرایط تحریم و تنگنای مالی است؛ سختی از آن جهت است که کثیری و بیش از همه برخی صاحبان تریبونها و قدرت، از هر فرصتی برای کوچک جلوه دادن دستاوردها استفاده میکنند. سخن بر سر ندیدن کاستیها نیست، اما کاستیها را نیز باید همزمان با دستاوردها در ذهن داشت و بیان کرد. مقامات و مدیران کشور، در هر سطح و جایگاهی، هر وظیفهای داشته باشند، حداقل تا وقتی در جایگاه مدیریت هستند، بیشتر وظیفه دارند بگویند برای پیشبرد امور و حل کردن مسائل چه کردهاند نه آنکه دستاوردها را ناکافی بشمرند و بر توقعات فزاینده بدمند. منتقدان و تحلیلگران کافی برای این کار هست و حق ایشان است که نقصانها را برشمرده و مطالبهگر باشند. باید مراقبت کرد که حقّ مردم در احساس کردن داشته ها و لذّت بردن از دستاوردها نیز تأمین شود.
پویش #هرهفتهالفب_ایران در استان کردستان شاهد افتتاح 573 میلیارد تومان پروژههای مختلف بود. علاوه بر این وزارت نیرو 34 پروژه در دست اجرا در بخشهای مختلف آب، برق و فاضلاب در سطح استان کردستان در دست اجرا دارد که هزینههای آن بالغ بر 9103 میلیارد تومان است. این میزان فعالیت در یکی از دشوارترین مقاطع تاریخ اقتصادی ایران، دستاوردی برای همه ملت ایران است. آرزومند روزهایی هستیم که رایحه توسعه برآمده از این میزان سرمایهگذاری، آوای خوش توسعه را نیز در سرزمین موسیقی، کوه، برف و غیرت طنینانداز کند.
وزیر نیرو
ساعت چهار صبح از تهران راه افتادیم، با خودرو، به مقصد بیجار، در ادامه پویش #هرهفتهالفب_ایران و شادمان از اینکه مقصد یکی دیگر از مناطق کمتر توسعهیافته ایران عزیز است. کمتوسعهیافتگیاش موجب تلاش و خدمت به مردمان شایستهاش مایه خرسندی است.
مشکل هوا و ساعت نامناسب پروازها، زمینی رفتن را تحمیل کرد اما حتی گذرا دیدن ایران در مسیر جادهها نیز سعادتی است. دو تصفیهخانه فاضلاب بیجار و حسنآباد یاسوکند که به ترتیب تصفیهخانههای شماره 231 و 232 کشور هستند مقصد ما بودند. آدمی باید همیشه دو تصویر گاه متضاد را در ذهن داشته باشد و بتواند امیدوارانه عمل کند. من تصویر مشکلات کشور را همیشه در ذهن دارم اما با تمام توان تلاش میکنم دستاوردها را کوچک نشمارم و فراموش نکنم. تعداد تصفیهخانههای فاضلاب ما از 4 تصفیهخانه در سال 57 به 232 تصفیهخانه فعلی رسیده است. از این تعداد، 64 تصفیهخانه فاضلاب در دولت تدبیر و امید ساخته شده است، یعنی هر 40 روز یک تصفیهخانه فاضلاب به مدار آمده است. ندیدن این دستاوردها حداقل خسارتش برای ایران، تشدید کمامیدیها و ممانعت از چشیدن مزه خبرهای خوب است. تصفیهخانههایی با فناوری روز دنیا در مناطق محروم و مرزی افتتاح میشدند، در بیجار و حسنآباد یاسوکند.
برای حفظ محیطزیست و غلبه بر مشکلات آبی کشور نباید با سیاست رسانهای نادرست، مردم را از احساس این دستاوردها دور نگه داشت. 68000 نفر تحت پوشش این دو شبکه فاضلاب قرار میگیرند و برای ساخت آن 30 میلیارد تومان هزینه شده است.
مقصد بعدی سنندج بود. شبکههای اصلی آبیاری و زهکشی از سد آزاد با هدف توسعه «چهارهزار و سیصد هکتار» اراضی کشاورزی افتتاح میشد. اعتبار این طرح 520 میلیارد تومان بوده و اشتغالزایی مستقیم برای 2150 نفر و غیرمستقیم برای 1100 نفر دارد. دسترسی به مرز امکان بزرگی برای باغهای این استان است. باغداران قادرند حتی در شرایط کمبود بازار داخلی، محصولاتشان را به بازارهای منطقه صادر کنند. توسعه بهرهور و فناورانه این عرصه، میتواند حلال بسیاری از مشکلات بیکاری و ضعف اقتصادی منطقه کردستان باشد.
تحول مهمتری را هم باید به اطلاع مردم کردستان، سرزمین کوه، برف و غیرت میرساندیم. تحول مهمی در دو سال گذشته در کردستان پدید آمد. مطالعات مجدد منابع آب که با رعایت ملاحظات سایر مناطق و استانها و تغییر در برخی مصارف، این امکان را فراهم کرد تا نهایتاً تخصیص آب به اراضی استان کردستان از 30 هزار هکتار به 96 هزار هکتار افزایش یابد. این میزان تخصیص آب قادر است تحولی بزرگ در اقتصاد این استان ایجاد کند. کار بزرگی انجام شده اما کار بزرگتر هنوز در جریان است. منابع مالی لازم برای انتقال آب تخصیصدادهشده از سدها به مناطقی که امکان کشاورزی دارد میبایست تأمین شود.اهمیت این میزان تخصیص آب را زمانی بیشتر متوجه شدم که در دیدار مردمی با تعدادی از مراجعان، روایتهای آنان از اهمیت آب و کشاورزی در استان را شنیدم. معاون اول محترم رئیس جمهوری به همه وزرا ابلاغ کردهاند که هر ماه دیدارهای مردمی داشته باشند. اولین این دیدارها با وزیر نیرو در استان کردستان برگزار شد.
مدیران عامل شرکتهای مادر تخصصی و مدیران استان کردستان هم حضور داشتند. فرصتی بود که تا حد ممکن مسائل مردم بررسی شود و پاسخگو ماندن مدیران در مقابل مردم نیز البته به دور از تصمیمهای خلقالساعه و بدون بررسی فراهم بماند. یکی از باغداران کردستان گفته بود امسال توانسته است از درختان باغ انارش در هر هکتار، 350 میلیون تومان فروش محصول داشته باشد.اگر آب تخصیصیافته به کردستان بتواند این گونه کسبوکارها را توسعه دهد و بخش کشاورزی نیز برای استفاده بهرهور از این میزان آب بسیار بیش از گذشته تجهیز شود، باید در سالیان آینده شاهد تحولی در این استان باشیم.
آبرسانی به 44 روستا در شهرستانهای مختلف استان با جمعیت تحت پوشش 18 هزار نفر برنامه دیگر پویش #هرهفتهالفب_ایران در استان کردستان بود. روستای سرخهدزج نزدیک سنندج، میزبان مراسم افتتاح بود. مراسم در دبستان دخترانهای برگزار میشد که دانشآموزانش به زبان زیبای کردی شعری درباره آب و آبادانی خواندند. نوشتافزارهای خریداریشده از صرفهجویی بر اثر حذف قبوض کاغذی هم در این دبستان اهدا شد.
جلسه صحبت با مردم در مسجد روستا برگزار شد. یکی از ماموستاهای روستا سخن گفتند و مطالبه توسعه سیستم جمعآوری فاضلاب به سطح روستا را طرح کردند. خرسندم که این مطالبه به سطح روستاها رسیده است. یکپارچهسازی شرکتهای آب و فاضلاب روستایی البته این چشمانداز را ایجاد میکند که در زمینه آب و فاضلاب روستایی هم کار گستردهای بشود.
من سابقه کار کردن در همه دولتهای چهار دهه گذشته را در کارنامهام دارم. باورم این است که کار کردن در دولت تدبیر و امید، دشوارترین است. این نه از باب سختی کار یا بالا رفتن حجم نیازمندیها یا حتی تحت تأثیر شرایط تحریم و تنگنای مالی است؛ سختی از آن جهت است که کثیری و بیش از همه برخی صاحبان تریبونها و قدرت، از هر فرصتی برای کوچک جلوه دادن دستاوردها استفاده میکنند. سخن بر سر ندیدن کاستیها نیست، اما کاستیها را نیز باید همزمان با دستاوردها در ذهن داشت و بیان کرد. مقامات و مدیران کشور، در هر سطح و جایگاهی، هر وظیفهای داشته باشند، حداقل تا وقتی در جایگاه مدیریت هستند، بیشتر وظیفه دارند بگویند برای پیشبرد امور و حل کردن مسائل چه کردهاند نه آنکه دستاوردها را ناکافی بشمرند و بر توقعات فزاینده بدمند. منتقدان و تحلیلگران کافی برای این کار هست و حق ایشان است که نقصانها را برشمرده و مطالبهگر باشند. باید مراقبت کرد که حقّ مردم در احساس کردن داشته ها و لذّت بردن از دستاوردها نیز تأمین شود.
پویش #هرهفتهالفب_ایران در استان کردستان شاهد افتتاح 573 میلیارد تومان پروژههای مختلف بود. علاوه بر این وزارت نیرو 34 پروژه در دست اجرا در بخشهای مختلف آب، برق و فاضلاب در سطح استان کردستان در دست اجرا دارد که هزینههای آن بالغ بر 9103 میلیارد تومان است. این میزان فعالیت در یکی از دشوارترین مقاطع تاریخ اقتصادی ایران، دستاوردی برای همه ملت ایران است. آرزومند روزهایی هستیم که رایحه توسعه برآمده از این میزان سرمایهگذاری، آوای خوش توسعه را نیز در سرزمین موسیقی، کوه، برف و غیرت طنینانداز کند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
میخواهم رکورد پیام نیازمند را بشکنم
-
نمیخواهم تاریخ مصرف داشته باشم
-
انتقاد از هیچ نهادی ملاک رد صلاحیت نیست
-
پیشنهاد تحریمشکنی
-
فعالیت کولبران قانونی میشود
-
سومین شماره «ایران ماه» منتشر شد
-
دیپلماسی هراسی
-
رئیسی: بازداشت افراد به منظور جمعآوری ادله ممنوع است
-
100 میلیون یورو برای فاضلاب اهواز
-
کارنامه بازارهای مالی در پایان پاییز
-
دمپاییدوزهای خارج از محدوده
-
آبتنی در حوضچه اکنون
-
دو وجهِ دیپلماسی
-
فصل نو «ایران»
-
سرزمین موسیقی کوه، برف و غیرت
اخبارایران آنلاین