جای خالی جشنواره‌های موضوعی سینما به چشم می‌آید

داد از غم بی‌دادی




خسرو نشان
مدیر فرهنگی
با آغاز جشنواره فیلم فجر همواره حاشیه‌ها و حرف‌وحدیث‌ها نیز آغاز می‌شوند. از اعتراض سینماگران نسبت به ساخته‌های خویش گرفته تا ناداوری‌هایی که برای اهدای جوایز اتفاق می‌افتد. اینکه کدام مدیر برای کدام فیلم سفارش کرده است تا جوایزی که به‌ناحق داده‌شده است. در این میان اما با شنیدن این حرف‌ها بیشتر از سیف‌الله داد یاد می‌کنیم. مردی که بسیاری معتقدند بهترین و درخشان‌ترین دوره مدیریت سینمای کشور به زمان او بازمی‌گردد. داد که خود از سینما آمده بود در دوره مدیریتش اقدامات زیربنایی بسیاری انجام داد.
 اینکه جشنواره فیلم فجر تا به اینجای کار چقدر موفق بوده، کارشناسان نظرهای متفاوتی دارند؛ اما اینکه شهرستان‌ها چقدر از اتفاقات سینمایی سهم دارند نیز این خود مطلب مهمی است که باید به آن توجه کرد. البته در سال‌های اخیر فیلم‌های جشنواره میهمان استان‌ها نیز شده‌اند؛ اما این امکان تنها برای مراکز استان‌ها فراهم‌شده است آن‌هم نه برای تماشای تمام فیلم‌ها، بلکه تنها بخشی از فیلم‌ها به‌دست مخاطبان و علاقه‌مندان به‌سینما در مراکز استان‌ها می‌رسد؛ اما سهم شهرستان‌ها از سینمای ملی چه می‌شود؟ آیا مخاطبان و علاقه‌مندان بی‌شمار به این هنر باید به دیدن فیلم‌ها روی پرده سینما آن‌هم چند هفته پس از اکران عمومی فیلم‌ها در تهران اکتفا کنند؟
به‌نظر می‌رسد حال زمان آن رسیده است که استان‌های دارای ظرفیت‌های هنری خود صاحب رویدادهای سینمایی باشند. همچون جشنواره فیلم کودک و نوجوان که حالا در شهر زیبای اصفهان ماندگار شده است. سال‌ها پیش سیف‌الله داد که معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را عهده‌دار بود جشنواره‌های موضوعی را پایه‌گذاری کرد که شهرهایی چون یزد، قم، شهرکرد و... هرکدام رویدادهای سینمایی خاص خود را با موضوعات جداگانه برگزار می‌کردند.
جشنواره فیلم‌های اجتماعی نیز به آبادان رسید و در چهار دوره برگزاری خود به یکی از مهم‌ترین رویدادهای سینمایی کشور تبدیل شد. هنرمندان سینمای کشور در دی‌ماه سال‌های 1378 تا 1381 در بهترین فصل خوزستان میهمان مردمی می‌شدند که سینما و فوتبال بزرگ‌ترین دل‌خوشی آنها بود.
سیف‌الله داد که خود نیز متولد خرمشهر بود علاقه زیادی به این رویداد داشت و همواره تلاش داشت که این رویداد سینمایی به بهترین شکل ممکن برگزار شود. من آن زمان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان بودم. هم‌زمان دکتر مقتدایی استانداری استان خوزستان را بر عهده داشت که مدیری با رویکردهای فرهنگی بود. آن زمان هرشهر استان خوزستان عهده‌دار برگزاری رویداد خاصی بود. تئاتر به اهواز رسیده بود و هنرهای تجسمی به ماهشهر و با توجه به پیشینه آبادان سینما به این شهر رسید تا فرزندانش از ناصر تقوایی، نجف دریابندری، صفدر تقی‌زاده، کیانوش عیاری گرفته تا حمید فرخ‌نژاد به زادگاه خود برگردند. امیر نادری هم که نمی‌توانست حاضر شود برای آبادان دست‌به‌قلم شد و برای بزرگداشت ناصر تقوایی یادداشت داد.
در همان زمان بود که با حضور فیلمسازانی چون بهمن فرمان آرا، احمدرضا درویش، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و دیگران نسل جدید جوانان آن زمان برای حضور خود در سینما مجال پیدا کردند. از آن جمله می‌توان به دانش اقباشاوی، محمود رضا ثانی، عباس امینی، محمود رحمانی و خیلی دیگران اشاره کرد. جوان‌هایی که پس‌ازآن توانستند فرصت حضور در کنار کارگردان‌های سرشناس را پیدا کنند و پس‌ازآن نیز فیلم‌های خود را بسازند.
اما تمام این‌ها فرصتی بود که سیف‌الله داد برای آبادان، خوزستان و بلکه تمامی کشور به‌وجود آورد. خوب به یاد دارم که دریکی از نشست‌های شورای سیاستگذاری که با حضور کیانوش عیاری، رخشان بنی اعتماد، احمدرضا درویش و سیف‌الله داد برگزار می‌شد کیانوش عیاری سؤالی پرسید که مفهوم ارزشمندی داشت. او گفت: «اگر یک روز اعتبار جشنواره فیلم اجتماعی آبادان از جشنواره فیلم فجر بیش‌ترشد چه باید کرد؟»
لطف و صفای جشنواره فیلم اجتماعی به صفای وجود مردم خوزستان و آبادان بود. مردمی که عاشق سینما بودند. مردمی که تا پیش از جنگ حدود 18 سینما در شهر خود داشتند. ادامه حضور جشنواره فیلم اجتماعی در شهرآبادان بدون شک می‌توانست موفقیت‌های بی‌شماری برای این شهر به ارمغان آورد. همچون که در 4 سال برگزاری خود توانست سینماگران بسیاری را به کشور معرفی کند. سینماگرانی که همه در ساخته‌های خود نیم‌نگاهی به زادگاه خوددارند. مثل فیلم تاج‌محل دانش اقباشاوی که در آبادان و خرمشهر گذشت و کشتارگاه عباس امینی که در شادگان کامل شد.
سیف‌الله داد در حاشیه سفر خود برای جشنواره فیلم‌های اجتماعی آبادان با حضور دوباره‌اش در زادگاهش تصمیم گرفته بود که آخرین فیلم خود را در جزیره زیبای مینو جلوی دوربین ببرد و با اشتیاق تمام آن را تعریف می‌کرد که متأسفانه موفق به ساخت آن نشد و متأسفانه در سن ۵۴ سالگی، ۶ مرداد ۱۳۸۸ به علت بیماری سرطان در بیمارستان مهر تهران درگذشت.
سیف‌الله داد همچنین سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیأت‌داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم بازمانده در سال 1374 و لوح زرین جایزه ویژه هیأت‌داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم کانی مانگا را در سال ۱۳۶۶ از آن خود کرد. تجربه سیف‌الله داد در امر مدیریت فرهنگی که نمونه آن را در کشور کم داریم می‌توانست در شرایط کنونی گره‌گشا باشد.
جای داد در این زمانه خالی است. سینماگری که توانست از دوران مدیریت خویش یادگارهای ارزشمندی به‌جای بگذارد تا ما امروز درباره او بنویسیم و از وی یاد کنیم. بسیاری این دوره را دوران طلایی سینمای ایران می‌دانند.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7276/20/535712/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها