«ایران» از گفتمان‌های مختلف درباره هویت جشنواره تئاتر فجر گزارش می‌دهد‌‌‌

رقابتی یا غیررقابتی... مسأله این است؟




احسان زیورعالم
اوایل امسال در سالن کنفرانس تئاتر شهر، در قالب جلسات آسیب‌شناسی تئاتر فجر، محمدرضا خاکی از نسل پیشکسوت و بهزاد آقاجمالی، از اساتید نسل جوان وارد یک جدال در باب رقابتی بودن یا نبودن جشنواره تئاتر فجر شدند. خاکی که سال‌هاست بر این باور است که باید جشنواره فجر همانند آوینیون فرانسه غیررقابتی شود، برای مدعای خود می‌گفت: «جشنواره فجر تنها مبدأ و عنوانش برای ما مشخص است. این جشنواره مدیریت‌ها و برنامه‌های مختلفی را هم در این سال‌ها داشته و دنبال کرده تا به امروز رسیده است... اغلب فستیوال‌های تئاتری امروز جهان داوری ندارند، یعنی خیلی از فستیوال‌ها با هدف مسابقه شکل نمی‌گیرند و بیشتر سعی می‌کنند یک ارزیابی کیفی و عمومی ایجاد کنند و در ضمن یک بازار عرضه تئاتر را هم شکل بدهند. فستیوال آوینیون به هیچ‌کس تندیس جشنواره یا لوح تقدیر نمی‌دهد. در حقیقت جشنواره یک فرصت ارزیابی و معرفی است.»
اما این صحبت ضدرقابتی خاکی چندان مورد موافقت آقاجمالی قرار نمی‌گیرد. او که در ادوار مختلف در جشنواره تئاتر دانشگاهی و در میان دانشجویان بوده، در باب لزوم رقابت می‌گفت: «رابطه داوری با هویت بسیار تنگاتنگ است. کاری که جشنواره‌ها انجام می‌دهند ساختن همان چیزی است که نامش را هویت می‌گذاریم. ما در نیم قرن اخیر شاهد چرخشی در این هویت بوده‌ایم و می‌خواهم این طور نتیجه بگیرم که نهاد جشنواره تئاتر فجر نسبت به این چرخش بی‌توجه بوده است. این چرخش چه بوده است؟ در واقع فستیوال‌ها اول روی کاغذ شکل می‌گیرند و تا حدود زیادی مفهوم داوری و قضاوت است که می‌تواند آنها را بسازد. مفهوم داوری یا قضاوت در فستیوال‌ها مهم بود... فستیوال‌ها از ملاک‌های داوری استفاده می‌کردند تا به خود اعتبار دهند تا اینکه در قرن بیستم چرخشی رخ داد و فستیوال‌ها خود تبدیل به ملاکی برای ارزیابی شدند. یعنی کافی بود چیزی را به عنوان یک اثر هنری خوب بپذیرند تا همه به دیدنش بیایند.»
سخنرانی آن روز به یک جدال لفظی بدل شد. جایی‌که خاکی کماکان موضع خود را حفظ می‌کند و از عدم‌نیاز به داوری می‌گوید و اینکه تنوع آثار در فجر، سازوکاری برای قضاوت نمی‌آفریند و در سوی دیگر آقاجمالی قضاوت و داوری را نیازی برای هویت‌سازی فجر برمی‌شمرد؛ اما حق با کدام بود؟
اگر به فجر و 38 دوره گذشته‌اش نگاهی بیندازیم، درمی‌یابیم چه در دوران رقابتی آن و چه در ازمنه غیررقابتیش، این جشنواره وجود داشته است. علت غایی این وجود را نیز می‌توان در یک چیز جست‌و‌جو کرد: دولتی بودن. یعنی همواره دولت به عنوان متولی فجر، فارغ از اینکه در آن دوره اتفاق بزرگی رخ می‌دهد یا خیر، به صرف تأمین بودجه جشنواره را برگزار کرده است. حال در دورانی که حال تئاتر خوب نبوده، همانند دوره هشتم، با سفارش تولید به هشت هنرمند، هشت اثر برای فجر مهیا می‌شود. به عبارتی، برای سیاستگذار وجود سرمایه اولیه ملاکی است برای برگزاری فجر به هر نحوی.
در آن سخنرانی و جدال آنچه مورد توجه قرار نگرفت، فصل مشترک صحبت‌های هر دو سخنران بود. فصل مشترکی که بر اهمیت هویت‌سازی تأکید داشت. چنانچه آوینیون فرانسه در ابعاد هویت‌سازی خود غیررقابتی بودن را برمی‌گزیند و متقاضیان حضور در آن چنین رویه‌ای را می‌پذیرند. آوینیون دیگر مجالی برای کسب تندیس و مقادیر سرمایه برای کار بعدی نیست، بلکه حضور در آوینیون خود بدل به سرمایه‌ای برای هنرمند می‌شود. فیلترینگ انتخاب در آوینیون چنان مشروعیت‌زا است که هنرمند عبور کرده از آن می‌تواند آینده کاری خود را برای چند صباح بیشتر تضمین کند.
بهزاد آقاجمالی در گوشه‌ای از صحبت‌هایش به این بی‌هویتی جشنواره فجر اشاره می‌کند. همان‌گونه که در دوره هشتم مسأله تولید سالانه از اهمیت تهی می‌شود، می‌توان تهی شدن‌های بیشتری را یادآور شد. از دورانی که تولید تازه مهم است تا دورانی که تولیدات جواب‌ پس‌داده واجد اهمیت می‌شوند. به عبارتی فجر توده‌ای آنامورفیک است که برحسب دولت‌ها، شکل می‌پذیرد. به عبارتی هویت خود را از دولت حاکم می‌گیرد، نه از جامعه تئاتری خود. از همین رو، رقابت نیز معنا و مفهوم خودش را از دست می‌دهد.
اگر حضور در جشنواره برای تداوم حرفه‌ای است، برای کاری که دو ماه روی صحنه به فروش مناسب رسیده است و نام کارگردانش را شهره ساخته، حضور در جشنواره هیچ ارزش افزوده‌ای ندارد. جایزه گرفتن هنرمند موفق در گیشه، بیشتر به جشنواره ارزش می‌دهد. یعنی مسیر کاملاً معکوس می‌شود. همانند اتفاقی که سال گذشته در بخش بین‌الملل فجر رخ داد. دادن جایزه به حمیدرضا آذرنگ، علی‌اصغر دشتی یا فاطمه معتمد آریا، صرفاً جنبه هویت‌سازی برای خود فجر بود. پس در دوره سی وهشتم که هیچ نام دهان پرکنی وجود ندارد، جشنواره فجر دچار یک گیجی عظیم می‌شود.
رقابت از سوی دیگر برای کارهای تازه تولید شده معیار تسخیر گیشه در آینده است. نمایشی که در دو اجرا صرفاً عددی کمتر از هزار تماشاگر داشته است، با موفقیت عطش هزاران نفر را موجب می‌شود. حال این وضعیت در فجر از کار افتاده است. حتی تولیدات تازه در فجر، به سبب اجرای آتی خود در تئاتر شهر، وارد گردونه جشنواره می‌شوند. وضعیتی که چندان جذاب نیست؛ چرا که اسم و رسم آن هنرمند است که به عاریه گرفته می‌شود تا جدول فجر براق‌تر شود.
فجر موفق به تولید هویت برای خود نشده است. فجر مشروعیت خودش را مخدوش کرده است. فقدان سازوکار درست در فجر موجب انبساط‌ها و انقباض‌های دوره‌ای شده است. تغییرات عمده در فراخوان‌ها به واسطه تغییر و تحول‌های مداوم دبیران، نبود سازوکار حمایت از دبیر هنری و البته نداشتن چشم‌انداز، اهداف و فلسفه اجرایی، موجب می‌شود رقابت در فجر به یک امر خطرناک بدل شود، امری که نتیجه آن فضای آلوده غیبت‌ها، دروغ‌ها و تهمت‌ها شده است.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7276/16/535743/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها