کارشناسان از ایران پسا کرونا می گویند
از خانه تکانی ذهنی تا نوسازی حکمرانی
گروه سیاسی / «صادقانه عرض کنم که ما برای مبارزه با تحریم و کرونا نیازمند یک خانهتکانی ذهنی هستیم. این مبارزه لزوم نوسازی در شیوه حکمرانی را به ما آموخت.» این جملات بخشی از پیام نوروزی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه بود. بیان این کلمات از سوی ظریف تعجب ناظران و مردم را به دنبال داشت. بسیاری می پرسیدند چه اتفاقی افتاده که وزیر امور خارجه، از ضرورت نوسازی حکمرانی می گوید؟ پرسشگران برای پاسخ به این سؤال، به دنبال رویداد تحولساز در لایه های آشکار و پنهان نظام حکمرانی بودند، غافل از اینکه این رویداد تحولساز اکنون پیش روی همگان است؛ ویروس کرونا. بسیاری از تحلیلگران در یک ارزیابی کلان، از تأثیر ویروس کرونا بر نظام بین الملل می گویند و جهان را به دو زمان پیش و پس از کرونا تقسیم می کنند. اما این همه تأثیر این ویروس نیست. چراکه در داخل کشور به ویژه در سیاست داخلی نیز از هم اکنون می توان تأثیرات و پیامدهای ویروس کرونا را ردیابی کرد؛ تغییراتی که از یک موجود به غایت کوچک و ریز نشأت گرفته است.
تغییرات پرمعنا در سیاست داخلی
عباس سلیمی نمین، تحلیلگر اصولگرا جمعه گذشته به «تسنیم» گفت: «اکنون بیشتر نیاز است تا همآوایی، همراهی و همافزایی انجام بگیرد. برخی انتقادات که به دولت میشود شاید خیلی مناسب نباشد. دوران سختی است و باید با تدبیر از این سختیها عبور کرد و برخی از حرفهایی که از سوی منتقدین دولت زده میشود، شاید اکنون جایش نباشد.» واقعیت این است که حتی پیش از این توصیه، واقعیت دشواری به نام شیوع کرونا خود را بر حوزه سیاست ایران تحمیل کرده بود. پس از نقدهای گاه تند برخی در دو هفته نخست، اکنون مدت هاست که سیاست داخلی در ایران نوعی سکون و سکوت را تجربه می کند. دیگر از آن شعارهای تند، آرمانگرایی صرف و حملات تند و تیز علیه دولت خبری نیست. تا اینجا کرونا مسأله سیاست در ایران را واقعی کرده است، به این معنا که سیاست باید به کار زندگی شهروندان بیاید و زیست آنان را سرو سامان بدهد، به جای آنکه توش و توان خود را صرفاً وقف آرمان های ذهنی کند. از این رو آنان که در نطق های آتشین، خطابه های تند و تیز و متن های بلند، برای اصل زندگی و امور روزمره چیزی نداشتند، لاجرم به حاشیه رفتند و سکوت پیشه کردند تا شاید این دوران بگذرد. به همین دلیل امروز مردم در کنار اخبار مربوط به کرونا، دیگر از جدال های خسته کننده مرسوم سیاسی، خبر یا اظهارنظری نمی خوانند. اما غلامرضا کاشی، صورت بندی دقیق تر و ریزبینانه تری از این تغییرات ارائه کرده است. او در کانال «تلگرام» خود درباره پیامدهای کرونا در عرصه سیاسی ایران با بیان اینکه کرونا مسأله سلامت و زندگی و اداره امور متعارف مردم را در کانون قرار داده، و این مسأله بر هر آرمان بلندی تقدم یافته است، نوشت: «به این اعتبار وجه کانونی بسیاری از شعارها تضعیف خواهند شد و نحوی بازآرایی را به همه جریانهای سیاسی دیکته خواهد کرد. جریان برآمده از جنگ، باید نشان دهد چه فکری برای ساختار درهم ریخته کشور در موقعیتهای بحرانی کرده است. اصلاحطلبان نیز اگر قرار است آیندهای داشته باشند باید فهم خود را از شعار کانونی دموکراسیخواهی بازآفرینی کنند و نشان دهند دموکراسی مدنظر آنان برای مردمانی که در مواقع بحرانی این همه بیپناهند، چه فکری کرده است.»
کاشی علاوه بر تأکید بر اینکه این بار نه روشنفکران و غرب زدگان، بلکه پزشکان دائر مدار بودند و آنان برنامه و نحوه مواجهه با این پدیده را نوشتند، از بازسازی ارزشهای سیاسی در دوران پساکرونا گفت و نوشت: «ما در دوگانهسازیهای آشتیناپذیر زندگی میکنیم. دوگانهسازیهایی که خاصگرایانه، فرقهای و فاقد نگرش عامگرایانه سیاسی است. اما کرونا حادثهای است که این سنخ از دوگانهسازیها را بی اعتبار میکند.»
بازیگران جدید نظام حکمرانی
آن چه که جواد کاشی در کانون قرارگرفتن پزشکان یاد می کند، امیر ناظمی، پژوهشگر سیاستگذاری فناوری، قدرت گرفتن بازیگران جدید در نظام حکمرانی ایران از آن می کند. منظور از این اشاره ها این است که اگر تا دیروز سیاستمداران اولویت ها، ارزش ها و تصمیم گیری ها برای اداره کشور را تعیین می کردند، کرونا فرصتی را برای کارشناسان - و اینبار کارشناسان حوزه پزشکی - فراهم کرد تا به عنوان تربیت شدگان حوزه های دانشگاهی و کارشناسی، فرصت بازیگری بیشتری در اداره کشور پیدا کنند. او در یادداشتی که ایام نوروز در «ایران» منتشر شد، نوشت: «در هر برهه سرنوشتساز بازیگران نخستین تغییرکنندگان هستند. فهم متداول امنیتی در کشور به صورت تاریخی مبتنی بر فهمی نظامی است، کرونا شاید نخستین مساله امنیتی است که مشابه چالشهای نظامی یا حتی اقتصادی و از نوع براندازانهاش نیست.» او با بیان اینکه یکی از بزرگترین چالشهای کرونا در نظام تصمیمگیری ناشی از همین تفاوت بود؛ اضافه کرد: «وقتی نمیدانست چه کسی باید مدیر بحران باشد و با چه حدی از اختیارات! در روزهای نخست گفتمان برخورد با کرونا برآمده از همان گفتمان نظامی و جنگی بود. بازیگران متخصص و تکنوکرات در مدیریت این بحران نیاز بود، همان چیزی که در نظام اداری و سیاسی ایران به پایینترین رده تنزل یافته بودند. وقتی سالها تصمیمات کلان در گفتمانی سیاسی گرفته میشد، حالا نه تکنوکراتی (از جنس مدیران حوزه سلامت) با چنین توانمندیهایی وجود داشت که بحران را مدیریت کند و نه اساساً سازوکارهایی برای آن وجود داشت!» او معتقد است که «در روزهای پس از کرونا اما باید منتظر نگاه مجدد به این بازیگران قدیمی، اما فراموششده بود. همانطور که جامعه پزشکی که سالها زیر تیغ نگاه اجتماعی بود، این روزها برایش فرصت بازگشت به حلقه اعتماد عمومی ایجاد شد.» هرچند گزاره های ناظمی روشن نمی سازد که آیا حوزه سیاسی ایران نیز شاهد چرخش به سمت کارشناسی و فن سالاری خواهد بود یا نه، اما دستکم می توان انتظار داشت که سیاست ورزان یا خود را با تغییرات و خواست های جدید مردم یعنی زندگی همسان خواهند کرد یا باید جای خود را به بازیگران جدید سیاست بدهند. بازیگرانی که برای عصرپسا کرونا، می توانند برای خواست زندگی که خواست اصلی مردم است، برنامه و سخنی تازه ارائه کنند.
کرونا و عرصه مذهب
آیا نهاد حوزه و نهاد روحانیت نیز خود را برای دوران پساکرونا آماده می کنند؟ شواهد نشان می دهد که این دو نهاد نیز نمی توانند خود را از پیامدهای این شیوع جهانی برکنار نگه دارند. به ویژه اینکه در ابتدای شیوع، برخی اظهارنظرها از سوی صاحبان تریبون های رسمی و نیز برخی کنش ها از سوی افراطیون، بسیار در جامعه بحث برانگیز شده است. محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در یادداشتی برای روزنامه ایران نقل قولی از آیت الله اعرافی مدیر حوزه های علمیه منتشر کرده است که نشان می دهد بزرگان حوزه از امروز به فکر فردای بعد از کرونا هستند.
مطابق این گزارش، آیت الله اعرافی با انتقاد از هجمه اخیر علیه حوزه های علمیه گفت: «امروز کارهای بسیار احمقانه و آشکار از سوی دولتمردان امریکا صورت می گیرد، کسی توجهی نمی کندو حرف نمی زند که اگر یک صدم آن کار به وسیله طلبه ای صورت گیرد، معلوم نیست چه بلایی سرآن بیاورند و چه برخوردی هم داشته باشند.» او اضافه کرد: «لازم است بدانیم یک دهه، ضد خدایان و اضداد نگاه قدسی به این قصه تمسک خواهندکرد؛ حوزه باید برای آن دوره آماده شود که منطق خود را ارائه دهد.» روشن است که منظور آیت الله اعرافی از «قصه ای که ضدخدایان به آن تمسک خواهند کرد» همان کنش های نامعقول برخی به نام دین است. اما همان طور که صادق زیباکلام به «ایران» گفت، مسأله مذهب تنها در این موارد خلاصه نشده و چه بسا شاهد گسترش معنویت گرایی به همراه دوری گزیدن از مناسک گرایی در حوزه مذهب باشیم، مناسک گرایی که قصد داشت خود را جایگزین همه معارف دینی سازد.
نزدیکی رابطه مردم و حکمرانی
در هفته های نخست شیوع کرونا در ایران، یعنی زمانی که هنوز اروپا و امریکا از این بلیه مصون مانده بود، خودکم بینی فرهنگی و اداری در شبکه های اجتماعی گسترش یافته بود. بسیاری عامدانه و برخی جاهلانه، سعی در القای این مطلب داشتند که مردم ایران، فرهنگ خودمراقبتی یا مراقبت از دیگران را ندارند، یا اینکه دولت نظام حکمرانی نمی تواند نیازهای مردم را تأمین کند و مثلاً ماسک و الکل در بازار نیست. این انتقادها درهفته های اولیه تاحدی بجا بود، اما نه آنقدر که برخی تبلیغ می کردند. انتشار اخبار و گزارش ها از بازارهای غرب پس از شیوع کرونا، ناتوانی دولت ها در تأمین نیازها در هفته های اولیه، کمبودها و حتی حمله مردم به هم برای خرید مایحتاج، تصویر واقعی تری از فرهنگ و دولت در ایران و غرب ارائه داد. این تصویر واقعی به اینجا رسید که در تعطیلات نوروز، به ویژه در روز طبیعت، اکثر قریب به اتفاق ایرانیان توصیه های دولت را رعایت کرده و ضمن ماندن در خانه، تراز و تصویر جدیدی از رابطه دولت و ملت در ایران به نمایش گذاشتند.
محمدرضا جلایی پور، فعال سیاسی اصلاح طلب از این وضعیت به عنوان «نشانههایی مهم و نویدبخش از جدی گرفتن اقتضائات کنترل شیوع کرونا توسط شهروندان» یاد کرد، نشانه هایی که به گفته او، در حدی بود که سنتهای ریشهدار و قدرتمندِ نوروزیِ چهارشنبهسوری، خرید نوروزی، رفتن به آرامستان در پنجشنبه آخر سال، عیددیدنی و سیزده بدر هم تقریباً امسال به تعلیق درآمدند.
او در پایگاه خبری «مشق نو» نوشت: «به تعبیر دیگر، مسئولیتشناسی اجتماعی و تعهد مدنی شهروندان ایران در این زمینه چنان قوی بود که زورش بر قدرتمندترین و فراگیرترین آیینهای ملی (مرتبط با نوروز) چربید.» او نتیجه گیری کرد که «توفیق کمپینهای مردمیِ و انواع فعالیتهای داوطلبانهٔ نهادهای مدنی و علمی، سمنها و خیریهها در آگاهیافزایی درباره مواجهه با کرونا و حمایت از آسیبپذیرترین ایرانیان و فشار به نهادهای حکمرانی برای اصلاح نحوهٔ مدیریت این بحران و پرهیز ایرانیان از هجوم به مراکز خرید و نایاب نشدن اقلام بهداشتی هم از نشانههای بلوغ جامعهٔ ایران در مواجهه با کرونا است که در اغلب کشورهای درگیر با کرونا در این سطح دیده نشده است.»
تغییرات در همه این حوزه ها بیانگر این است که روزهای قرنطینه، آبستن تولد ایران تازه ای است، هرچند تاریخ نشان داد که هیچ بهبودی از پیش قطعی و حتمی نیست و چه بسا محافظه کاران بار دیگر برای بازگشت به شرایط پیش از کرونا همه توان خود را بسیج کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه