در دهکده‌ مجازی، از شب‌های زنده‌ زاینده‌رود تا صدای سبزِ میرزاکوچک خان‌جنگلی

در این حصارِ جادویی روزگار بشکن



الهام زارع‌نژاد
پژوهشگر موسیقی
یکـــــی از راه‌هـــــــایی کــــه هنرمنـــــــدان و روزنامه‌نــــــــگاران در روزهای خانه‌نشینی مردم انتخاب کرده‌اند تا کنار آنها باشند استفاده از فضای مهیاشده توسط شبکه‌های اجتماعی برای حضور در خانه‌های آنهاست. امکان «لایو» که به اهل فن امکان می‌دهد به‌صورت مستقیم بخشی از فضای هنری یا گفت‌وگوهای پیش‌تر دور از دسترس علاقه‌مندان را پیش چشم آنها به نمایش بگذارند. از یکی از چهره‌های فعال این روزها در فضای مجازی که دیدوبازدید نوروزی‌اش با اهالی موسیقی مقامی مردم بسیاری را به صفحه او کشانده، خواستیم از این تجربه برای‌مان بنویسد.

قرنطینه، قدغن شدن است، منع شدن است و این قاف دونقطه حالا تمام جهان را در برگرفته و سایه‌ عدالت شاید برای یک‌بار همه‌جا یکسان گسترده شده‌ است. حالا کار انسان گویا فقط فتح این قله‌ قاف است، تا بتواند بهارِ زندگی را دوباره بازگرداند. طبیعت راه خودش را می رود و انسان هم با میل به بقا با مرگ مبارزه‌ می‌کند. چاره‌ای نیست جز به آینده امید داشتن و کاشتن بذرِ آن در دل‌هایی که با نگرانی، روز را به شب می‌رسانند تا مگر روز بهتری از راه برسد. جهانِ حقیقی تعطیل شده و بستری است و اکنون جهان ِمجاز همه‌ انسان‌ها را به یکدیگر وصل‌ کرده‌ است و حالا حضور در آن چیزی بیشتر از سرگرمی معنا دارد. بشر در طول تاریخ  همیشه از دوران سخت عبور کرده و مبارز بوده و در پشت میدانِ جنگ زندگی همواره جریان داشته‌ است‌. در این میان هنر و ادبیات همیشه مرهم زخم‌ها و آرام‌بخش جان‌های بسیار است و بدین‌ترتیب گاهی وظیفه‌ای سنگین‌تر را به هنرمندان، نویسندگان و معلمان یادآوری‌کرده‌ است. من هم مثل سایر معلم‌ها جانم به هنرجویانم وصل‌ است. از ابتدای قرنطینه خانه‌نشین شدم و به مدد این دهکده‌ مجازی توانستم کلاس‌های موسیقیِ کودکان و بزرگسالان را مجازی برقرارکنم. شور و اشتیاقی که هنرجوها و والدین آنها نشان می‌دهند تحسین برانگیز است و باعث شد به این فکرکنم که آیا می‌شود از حد کلاس پا فراتر نهاد و برای گروه بزرگتری کارِ کارستانی انجام‌ داد؟
یاد دوران جنگ افتادم که چطور نوازندگان و آهنگسازان، پشت جبهه، برای انگیزه‌بخشیدن به رزمندگان، دست از تلاش برنداشتند. امروز هزاران ریتم و شعر و سرود از آن دوران در خاطر ما ماندگارشده‌ است. کلیپ‌هایی که همدلی و پیوستگی نوازندگان مردم کشورهای دیگر را با یکدیگر نشان می‌داد بارها در شبکه‌های مجازی به اشتراک گذاشته‌ شد و هر روز متن‌هایی برای پیوستن به این شوق، با نوای موسیقی در کشور ما هم دست به دست می‌شد که به نظر من عمق کافی برای تأثیرگذاری نداشت. به همین خاطر ایده‌ اجرای موسیقی توسط هنرمندان در برنامه‌ زنده به ذهنم رسید. با آغاز بهار، هر شب یک‌ساعت به رسم دیرین دید و بازدید نوروزی که از نیاکانمان به  ارث رسیده، درِ خانه‌ مجازی‌ام را به روی میهمانان باز کردم و به صرف شیرینیِ شعر و موسیقی میزبانِ چشم و گوش‌هایی شدم که مشتاق آموختن‌هستند. هر شب خواننده و نوازنده‌ای را دعوت‌کردم‌ و برای آنکه مسیر مشخصی را طی‌کنیم روی موسیقی نواحی تأکید کردم تا از هر نقطه‌ای صدای اقوام سرزمین‌مان را بشنویم و با آن آشنا شویم. از دستاوردهای دوستان پژوهشگرم همچون یلدا یزدانی از اصفهان که برای گردآوری صدای اقوام همیشه تلاش می‌کند استفاده‌ کردم و هنرمندان ساده و بی‌ریا با مخاطب همنوا شدند، چرا که  فکرمی‌کنم باید دگرباره لالایی مادرانه‌ای برای بهبود این خاک بخوانیم تا ببیند که ما فرزندان خلفش هستیم و بار دیگر بگذارد تا در سرتاسرِ زمینِ پهناورش به شادمانی قدم بگذاریم و به مرز و بوم‌مان همچون همیشه غره شویم و چه چیز بهتر از صدای آوای حماسه‌ ایران‌زمین است که از شمال تا جنو‌ب و شرق و غربش زیباست و در تنوع ستودنی. با میهمانانمان خواستیم تا به مخاطب یادآوری‌ کنیم باید بایستیم و از امید بگوییم، بسراییم تا که هستیم که سرودن است بودن. ما تا امروز خواستیم و تا امروزشد و تا فرداها چشم به راه امیدیم و قطعاً آفتاب همیشه خواهد تابید.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7316/15/540121/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها