پرویز پرستویی در گفتوگو با «ایران» از محمدعلی کشاورز و 5 بازیگر مهم تاریخ سینمای ایران میگوید
فرق است بین هنرمند و هنرپیشه
شامگاه پنجشنبه 22 بهمن ماه سال 94 وقتی برای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد برای فیلم «بادیگارد» روی سن سالن همایشهای برج میلاد رفت، آنچه این صحنه را در خاطرهها ماندگار کرد صرفاً رکوردشکنیاش برای کسب سیمرغ بهترین بازیگر مرد نبود. اتفاقی که باعث شد سالها و در محافل و مناسبتهای مختلف سینمایی به آن شب ارجاع شود صحبتهای پرویز پرستویی هنگام دریافت جایزه بود. او از عزت الله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی و داوود رشیدی به عنوان پنج تن سینمای ایران یاد کرد و چهارمین سیمرغ بازیگریاش را به رسم ادب به آنها تقدیم کرد. از آن شب «پنج تن سینمای ایران» به کلیدواژهای آشنا و جایگزین برای نام بردن از این 5 چهره سینما و تئاتر تبدیل شد. پرستویی در این سالها همواره در مناسبتهای مختلف به این 5 چهره که به اعتقادش از استادان تکرار نشدنی سینما هستند ادای دین و احترام داشته است. شاهد مثال این تعلق خاطر، 90 سالگی محمدعلی کشاورز به عنوان معدود بهانهای است که وقتی با او در میان میگذاریم ترغیب به گفتوگو میشود. با او درباره این بازیگر توانای سینما و تئاتر و دلایل متمایز ساختن عزت الله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی و داوود رشیدی صحبت کردهایم.
***
از 5 تن معروف سینما، آقای محمدعلی کشاورز تنها چهرهای است که فرصت همکاری مشترک با او را نداشتهاید. تعلق خاطر شاگرد و استادی شما نسبت به ایشان مسلماً معطوف به حضور نفس به نفس روی صحنه تئاتر یا سینما نمیشود.
قبل از هر سخن بر خود لازم میدانم در شرایط کرونایی امروز و وضعیت اسفناکی که برای دنیا به وجود آمده و شاهد روزهای سخت مردم عزیز کشورمان روی تختهای بیمارستان هستیم، از اینکه در این شلوغیها به فکر شادباش تولد و پاسداشت هنرمندی چون استاد کشاورز هستید تشکر کنم. بنده شاگرد ایشان هستم اگر چه به صورت فیزیکی مجال حضور در کلاس درسشان را نداشتهام اما دورادور خود را وامدار و شاگرد کلاس معرفت، منش بیریا و اخلاق و هنر آقای کشاورز میدانم. بله باعث تأسف است که هیچ وقت فرصت پیش نیامد تا با ایشان کار کنم اما امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد و در یک کار مشترک کنار هم باشیم. شاید عبارت 5 تن سینمای ایران این روزها کلیشه به نظر بیاید اما بواقع آقای انتظامی، مشایخی، رشیدی، نصیریان و محمدعلی کشاورز حق استادی به گردن من دارند و همیشه از آنها به عنوان الگو یاد میکنم. افسوس که سه تن از این بزرگان را از دست دادهایم اما افتخار درک حضور استاد نصیریان و استاد کشاورز همچنان با ماست. اگر چه آقای کشاورز چندین سال است که به خاطر نقاهت در منزل هستند و نمیتوانند آن طور که باید در عرصه هنر حضور داشته باشند ولی نفس گرم شان همچنان در فضای هنری وجود دارد. ایشان یکی از بیحاشیهترین و بیمسألهترین هنرمندان کشور هستند. چه به لحاظ سواد و چه به لحاظ هنر در جایگاه ویژهای قرار دارند. هنوز که هنوز است کسی نیست بازی او در فیلم «مادر» را تحسین نکند، نقش شعبون استخونی «هزاردستان» را ببیند و آن را ستایش نکند. با آقای کشاورز از نزدیک که همکلام شوید بیشتر متعجب میشوید که چطور چنین شخصیتی این نقشها را بازی کرده است. درایت، سواد و آنچه بایسته هنر بازیگری است در ایشان خلاصه شده که این چنین در نقشآفرینی جلوه بیرونی دارد. در همصحبتی با او همچنان استاد کشاورز را متعصب به تئاتر مییابی، اساساً هنرنمایش برای او تقدس خاصی دارد. به طوری که بنده کوچکترین که با تئاتر شروع کردم هم آرزو میکنم اگر قرار به انتخاب است، آخرین حضورم، روی صحنه تئاتر باشد. تئاترهای ایشان را از قبل از انقلاب دیدهام آقای کشاورز به معنای واقعی کلمه استاد مسلم تئاتر هستند. متأسفم از نقاهتی که ایشان را از صحنه تئاتر و سینما دور کرده است.
در شرایط امروز که حضور در صحنه تئاتر و سینما برای ایشان دشوار است به اعتقاد شما چطور میتوان از اندوخته علمی و تجربی امثال آقای کشاورز بهره برد.
ای کاش میشد ایشان تدریس کنند. این روزها تا دلتان بخواهد در این مملکت استاد داریم، قصد اسائه ادب ندارم اما به معنای واقعی کلمه استاد از جنس این جماعت را کم داریم. گزاره 5 تن هنر ایران فقط به هنر بازیگری آنها که البته هر کدام تعریف خاص خودش را دارد خلاصه نمیشود. هنرمند باید تربیت هنری و حرفهای را آموخته باشد. منش و مرام و مسلک هنرمند و اینکه چطور خود را برای جامعه و مخاطبش هزینه میکند هم مهم است. کیفیت کارنامه کاری آقای کشاورز خیلی پربارتر از کمیت حضورشان است. نه اینکه از ایشان کمتر دعوت به کار شده بلکه ایشان خودخواسته حضور در هر کاری را نپذیرفته است. برای این عزیزان هنر مثل یک ایدئولوژی است که تعصب خاصی به آن دارند. اینکه در هر کاری حضور داشته باشند، خطا میدانند. ما متأسفانه فراموشکاریم، باید به کارنامه کاری آنها رجوع کنیم. کارهای این بزرگان را مرور کنیم. نوع بازیشان را تحلیل کنیم و بگردیم و بپرسیم و تحقیق کنیم تا بدانیم که آنها پشت صحنهها چطور آدمهایی بودند. کاش در مورد آقای کشاورز کتابی نوشته شود. نوشتههای ایشان تدریس و در معرض دید مخاطب قرار گیرد تا علاقه مندان این حرفه مطلع شوند که این آدم ها با چه روشهایی به نقش میرسند. همین که دیالوگی را حفظ کنند کافی بوده؟ نه! شب و روز برای رسیدن به نقش وقت گذاشتهاند. من که به شخصه از حضور این آدمها هم یاد میگیرم، همین که ارتباط تلفنی داشته باشم، از چهار تا دیالوگ شان درس میگیرم. کنارشان بنشینم، همنشینی با آنها کلاس درس است. کاش تجربیات امثال استاد نصیریان و کشاورز در دل و ذهنشان نماند و انعکاس پیدا کند.
بر اساس چه مؤلفههایی این 5 چهره را از دیگر فعالان این عرصه متمایز کردید. بیشتر راجع به این شاخصهها که میتواند الگویی برای اصول اخلاقی نسل جدید باشد، توضیح دهید.
در تمام این سالها پیگیر تمام آثار این عزیزان در حوزه سینما و تئاتر از قبل تا بعد از انقلاب بودهام. همه کارهایشان را دیدهام و به یاری خدا این شانس را داشتم که با آقای انتظامی، مشایخی، رشیدی و نصیریان کار کنم. در پشت صحنه شاهد بودم که چگونه تلاش میکنند تا نقش را پرورش دهند و آن را طوری انتقال دهند که برای مخاطب قابل باور باشد. علاوه بر این، در رفتارشان معرفت، اخلاق و بزرگمنشی وجود دارد. پرنسیپی دارند که من نوعی وقتی مقابل آنها قرار میگیرم در پشت صحنه باید مراقب باشم که درست بنشینم، درست حرف بزنم و ... اساساً منش و معرفت شان مرجع است. برای من که این طور است. اخلاقشان در پشت صحنه و جدیت شان در کار، درس است. غیبت نمیکنند، زیرپای دیگری را خالی نمیکنند؛ سکوت مطلق هستند. حرف نمیزنند مگر اینکه مرتبط با کار باشد. این مؤلفهها را خیلی از ماها نداریم، حاشیههایمان بیشتر از کار است. ما که میگویم مطلق نیست اما بعضاً چنین آدمهایی هستند. من خودم را میگویم که سر تا پایم غلط است اما سعی میکنم اصلاح کنم و از این بزرگواران الگو بگیرم. خوب است که جوانان علاقه مند این آداب را یاد بگیرند. فقط عشق بازیگری کافی نیست. وقت بگذارند و ببینند چه کسانی در این حرفه بودند. آدمهای موفق این حرفه چه منشی داشتند. یاد کردن از این 5 نفر به عنوان 5 تن سینمای ایران به معنای نفع دیگران نیست. نسل جدید بروند و ببینند چه کسی جای آقای پرویز فنیزاده را گرفته، چه کسی جایگزین خسرو شکیبایی شده، چه کسی میتواند جای آقای اکبر زنجانپور را با آن معرفت اخلاقی در تئاتر بگیرد. اغلب همنسلهای این افراد پیرو همین اخلاق و معرفت هستند و من نمیتوانم از تک تک آنها نام ببرم اما این 5 عزیز که به لحاظ سنی بزرگتر هستند مرجع من در سینما و تئاتر هستند و به وجودشان افتخار میکنم. اگرنه همه آدمهای این عرصه که به درستی روی اصول و اخلاق حرفهای پایبند هستند حتی اگر سنشان هم کم باشد دست شان را میبوسم.
صحبت شما در باره سکوت و منش رفتاری این بزرگان در پشت صحنه تداعی کننده صحبتهای ترانه علیدوستی در باره علی نصیریان در مراسم اهدای نشان داوود رشیدی بود. به گفته او در اتاق گریم «شهرزاد» همه منتظر با موبایل بازی می کردند اما آقای نصیریان فقط در سکوت در فکر بودند و همین سکوت کمک کننده بود.
بله من هم در همکاری با این بزرگان هیچوقت ندیدم پرحرفی کنند و خارج از لازمه کار حرفی بزنند. شاید کلیشه به نظر برسد اما حتی آنقدر مراقب لباس کار و گریمشان هستند که هیچ وقت روی مبل ولو نمیشدند و حتی به صندلی هم تکیه نمیزدند. تعهد از ابزار و خصوصیات هنرمند است. ما بازیگر زیاد داریم. هنرپیشه هم زیاد داریم اما پسوند هنر آنها، پیشه قرار دارد یعنی شغل است اما این بزرگان هنرمند هستند نه هنرپیشه. تفاوت این دو شبیه تفاوت آدم و انسانیت است. فرق بین آدم و انسان از زمین تا آسمان است. آدم اسم و جنس است ولی آیا همه آدمها انسان هم هستند؟! ما آدمها وقتی مرز انسانیت را طی میکنیم تازه معنا پیدا میکنیم. درعالم هنر هم فرق بین هنرمند و هنرپیشه در همینهاست. خیلیها بازیگرند اما هنرمند لقب والایی است که به هر کسی تعلق نمیگیرد. در عرصه ورزش هم همینطور است. قهرمان زیاد داریم اما آیا همه آنها پهلوان هم هستند. پهلوانی تعریف دیگری دارد. لقب هنرمند بواقع برازنده این 5 تن بخصوص آقای کشاورز است. نه صرفاً به این خاطر که امروز روز تولدشان است و باید تمجید و تعریف شوند. ایشان همیشه حال دیگری داشتند. آمار کارشان کم است و این کمیت پر از کیفیت درست است. تولد ایشان را تبریک میگویم و آرزو میکنم سایهشان بالای سر اهل هنر پایدار باشد. مهر هنرمندی آنها در طول تاریخ ثبت شده است. ای کاش بر تاریخ مطالعه داشته باشیم. کاش فقط برای هوی و هوس وارد عالم هنر نشویم. به عشق معروف و مطرح شدن تلاش نکنیم. مطرح شدن کاری ندارد. یک نفر با عربدهکشی هم معروف میشود و همه رسانهها او را نشان میدهند. محبوب شدن و انسان بودن مهمترین عنصر آدمی است که این 5 نفر داشتند و خواهند داشت. آنها تغییر نمیکنند. محال است آقای نصیریان تغییر کند، محال است آقای کشاورز تغییر منش دهد. در سختی زندگی میکند اما دم بالا نمیآورد و بروز نمیدهد. هرکدام از ما دو سال که کار نکنیم شروع میکنیم به مصاحبه و جوسازی که چرا دیگران به ما توجه نمیکنند. ولی منش آنها این رفتارها نیست. حقیقت را میبینند و واقعیت را باور دارند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه