بهشت من خوشنودی توست


سید حبیب حبیب‌پور
‌بر من منت نهادی و از ظلمت به نورم راهنمایی کردی.
کور بودم بینایی‌ام بخشیدی.تشنه بودم سیرابم ساختی. خوار و کوچک بودم عزتم و بزرگی‌ام دادی. تنها بودم انیسم شدی. گمراه بودم هدایتم کردی.
بر من منت نهادی و خدایم شدی تا بنده ات باشم و بندگی ات کنم اما شرمنده‌ام همانند میهمانی که از میزبانش سپاسگزار نباشد. همچون فرزندی که مادر را سپاس نگوید. مثل تشنه‌ای که از سیراب‌کننده‌اش تشکر نکند. مثل کویری که ممنون ابرهای باران آور نباشد. شرمنده‌ام که مرا ایمان بخشیدی و در کهف اطمینان بخش وحی و من اینهمه لطف را فراموش کردم.
بر من منت گذاشتی و ریزه خوار خوان سراسر هدایت و مهر رسولت کردی و من خویش را گم کردم. در قلبم جوانه ارادت اولیایت را رویاندی و من از آنان پیروی نکردم.
ای آنکه بر من و همه اهل ایمان و رستگاری منت خویش را به کمال رساندی در این شبها و روزهایی که نسیم مهربانی ات همه جا را معطر کرده است بر منت بگذار و تا لحظه مرگ سایه هدایت را از سرم کم نکن. وباز بر من منت بگذار و در عالم جاودانگی از عقوبت آتش رهایم ساز.
ای آنکه بر همه منت می‌نهی و هیچ‌کس بر تو منت نمی‌نهد باز هم با منتی مرا شرمنده کن با منت آغوشی که برایم می‌گشایی.
بهشت من یک لحظه رها شدن در آن آغوش بی‌مانند است. من تشنه آغوش توام.
از تابش انوار تو تابنده منم
با نفخه روحانی تو زنده منم
من غافل و تو دوباره از احسانت
لطفی کردی و باز شرمنده منم‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7345/16/543063/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها