عکسی به رنگ عاشقان رهبر فقید




علی فریدونی
  عکاس  
ســـــــــــــال 1355 عــــــــکاس خبری خبرگزاری پارس شدم. خبرگزاری جمهوری اسلامی قبل از انقلاب نامش پارس بود و تنها خبرگزاری رسمی دولت بود و اکنون هم هست. سال 56 با شخصیت امام خمینی(ره) و مسائل سیاسی آن دوران آشنا شدم و در جلسات سیاسی محرمانه شرکت می‌کردم. پدر همسرم مرحوم میرزا آقا مدرس عرب که نظامی بودند فعالیت‌های سیاسی می‌کردند. کلاس قرآن داشتند و در همان کلاس به جوانان اطلاعات سیاسی می‌دادند. ایشان از شاگردان قدیم امام خمینی بودند و مشوق من هم بودند. بیش از 3000 جلد کتاب داشتند کتاب‌هایی از هر طیف سیاسی همه را می‌خواندند تا اطلاعاتشان زیاد شود. ساواک چند بار به خانه‌شان حمله کرد و ایشان را به زندان انداخت. کم کم سال‌های 56 و 57 حرکت‌ها از زیر زمین به خیابان‌ها آمد. تا سال 57 امام را به پاریس تبعید کردند. تظاهرات در آن سال به اوج خود رسید و ما که سمت خیابان نواب می‌نشستیم، تظاهرات آن منطقه توسط ایشان هدایت می‌شد. من هم بواسطه همین کلاس‌ها و آموزش‌ها به امام خمینی ارادت پیدا کردم و در حوزه کار خودم یعنی عکاسی سعی کردم آن را نشان دهم. همان سال مرحوم سید احمد حدادی عکاسخانه شاهرخ که در چهارراه عباسی است را در اختیار من و چهار نفر از دوستانم قرار دادند. من بعد از کارم به آنجا می‌رفتم و تا صبح عکس های امام را چاپ می‌کردم و بعد آنها را توسط پیک‌های انقلاب همه جا پخش می‌کردیم. کم کم جرأتم بیشتر شد با اینکه ساواک در طبقه بالای خبرگزاری مستقر بود اما یک روز از روی عکس‌های امام که از پاریس آمده بود، عکس گرفتم و به دبیرم آقای رسول قدیری‌نیا دادم. بسیار آدم خوبی بود. در پاکت را که باز کرد حالش به خاطر شرایط آن دوره بد شد اما آن عکس ها را در گاوصندوق مخفی کرد و بعد از انقلاب روی تلکس خبرگزاری گذاشتیم که پرتیراژترین عکس‌های آن دوره شد. از سال 55 مرید امام شدم و امیدوارم بتوانم راهش را ادامه دهم. وقتی امام به ایران آمدند همان دبیر عکس، شجاع‌ترین عکاس‌ها را انتخاب کرد. او برای کارمان نقشه راه داشت. او حسین شرکت را موظف کرد تا از پلکان ورودی هواپیمای امام عکس بگیرد. من هم موظف شدم که فیلم ها را ظهور کنم. مسئولیت پرخطری بود دل و جرأت می‌خواست. با استرس و شوق همه مراحل را طی کردم وقتی نگاتیو را در تشتک ظهور انداختم یک دقیقه بعد عکس نمایان شد و من برای اولین بار عکس به روز امام را دیدم و حالم متحول شد. آن عکس معروف ورود امام به ایران بود که حسین شرکت گرفت و من ظهور کردم. بیش از چندین میلیون از آن عکس چاپ شد. استقبال میلیونی مردم همیشه بود حتی روز 12 خرداد 1368 که امام رحلت کردند. وقتی متوجه شدیم امام در بیمارستان قلب بستری شده اند همه آماده باش بودیم. مردم گروه گروه برای نیایش و دعا به بیمارستان می‌آمدند. پیکر را یکی دو روز نگه داشتند. متأسفانه اجازه ندادند هیچ عکاسی وارد اتاق شود و از لحظه ملکوتی و ثانیه‌های آخر ایشان عکس بگیرند. اکنون متوجه شده‌اند که چه اشتباهی کرده‌اند. فقط تلویزیون یک دوربین در اتاق گذاشته بود که لحظات فوت امام را ثبت کرده بود و ما هم از تلویزیون عکس گرفتیم. ما سیاه پوش شدیم و در مصلای امام که مثل الان نبود مستقر شدیم. آن شب سخت‌ترین روز عمر من بود تا خود صبح در مصلی عکاسی می‌کردم. بچه‌های جانباز، روستاییان و از همه جای کشور آمده بودند. همه بر سر خود می‌زدند و می‌گفتند عزا عزاست امروز خمینی بت شکن پیش خداست امروز. آن روز عکس های خوبی ثبت کردم. بر امام نماز میت می‌خواندند وقتی می‌خواستند تابوت را بلند کنند مردم انگار قیام کرده‌اند و من توانستم به لطف خدا این صحنه را ثبت کنم. تاریخی‌ترین عکس‌های آن زمان شد. میلیون‌ها زن و مرد و پیر و جوان از تپه سرازیر شدند. غبار خاصی می‌آمد. آن عکس سال بعد از بین 12000 اثر، عکس برتر یونسکو شد و دیپلم افتخار گرفت نامش را گذاشتم عاشقان رهبر فقید.‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7361/23/544696/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها