چین و هند دوباره به جانهم افتادهاند
یک دندان درد کوچک مهلک!
سامیت گانگولای
استاد علوم سیاسی در دانشگاه بلومینگتون
مترجم: وصال روحانی
برخورد اخیر بین سربازان چینی و هندی در دره گالوان در نزدیکی مرز دو کشور، بحران قدیمی در روابط دو کشور را بیش از هر زمان دچار چالش ساخته است. اولین برخورد خونبار دو کشور در سال 1975 در نزدیکی ایالت آروناچال پرادش واقع در شمال شرق هند که چین از دیرباز ادعای تملک آن را داشته است، حادث شد. در سالهای بعدی نیز اصطکاکهای دیگری بین قوای دو کشور در نقاط مرزی روی داد و یک بار هم در سال 1986 کار به تحرکات وسیع و اتخاذ آرایشهای جدید و وسیعتر نظامی در مناطق هیمالیایی مرزهای دو کشور کشیده شد.
بنابراین واقعه هفته گذشته در دره گالوان همچون یک زخم قدیمی است که دیگر بار سر باز کرده است و میتواند تبدیل به امری بسیار خطرناک شود. اگر بخواهیم به ریشههای این عناد برگردیم، باید به سال 1947 و اندک زمانی پساز اعلام استقلال کشور هند اشاره کنیم ولی تا سال 1962 طول کشید تا جنگی تلخ و رنجآور بین آنان شکلگیرد. ایراد هندیها این بود که بدون آمادگی لازم و بخصوص ناآشنا با هنر ستیز در ارتفاعات زیاد مبادرت به این رویارویی کردند و چینیها که بهشرایط اقلیمی سخت بیشتر خو داشتند، هندیها را قلع و قمع و عمر آن پیکار را کوتاه و بازی را تمام کردند.
در سال 1976 که دو کشور پذیرفتند با نادیده گرفتن گذشتههای تلخ به دور تازهای از روابط فیمابین پا بگذارند، گمان میرفت عصر تقابل قدرت نظامی آنان پایان یافته و قدم به عصر تعامل و تحمل یکدیگر گذاشته باشند. سفر سال 1988 راجیو گاندی فقید به پکن نیز مهر تأییدی ظاهری بر این فرضیه بود. اما بهرغم 22 دور مذاکره در یک مدت 11 ماهه مشاجرههای دوطرف بر سر مناطقی که هر دو ادعای تملک آن را دارند، برای لحظهای هم حل و خاموش نشد و آن کشوقوسها در اواسط سال 2020 نیز همچنان جاری و برقرار است.
بهرغم دیدارها و مذاکرات متعدد بین سران فعلی دو کشور- نارندرا مودی هندی و شی جین پینگ چینی- روابط دو سو به آرامی رو به تکرر و تیرگی مجدد رفته و نشانههای یک جنگ تازه بین آنان از ماهها پیش قابل رؤیت بود. چین اخیراً با انجام دادن یک سری عملیات نظامی آزمایشی در منطقه لداخ واقع در شمال غرب هند، دهلی را چنان شگفتزده و عصبانی کرد که مودی با فرستادن پیامی برای همتای چینیاش نوشت: «شاید گفته شود که این یک رزمایش کوچک در گوشهای مهجور از هند بوده است اما بد نیست بدانید که حتی یک دندان درد کوچک و گردش خون آلوده حاصل از آن میتواند یک بدن را کلاً فاسد و عفونی کند و قصه رزمایش اخیر چینیها چنین چیزی است.»
دولت هند همچنین با صدور بیانیهای این حمله را محکوم کرد اما واقعیت امر این است که هند در سالهایی طولانی آن قدر مشغول ستیزهای قضایی و سیاسی بر سرتملک نقاطی از خاک خود و پاکستان و همچنین چین بوده که کمتر کسی میتواند بفهمد چه چیزی واقعاً مال کیست و اسناد تاریخی نیز هیچیک محکمه پسند و گویای همه قضایا نیستند و سرآمد مناطق مورد ادعا توسط هندیها و همسایگان و دشمنانشان منطقه جامو و کشمیر است. هند در حالی بشدت برتملک آنها پای میفشرد که پاکستان و بنگلادش هم در ستیزهای به درازای تاریخ معاصر آنجا را مرکز و مأمن اتباع خود توصیف میکنند. با این اوصاف جای تعجب ندارد که در شروع یک تابستان گرم و تازه نیروهای چین به بهانه رصد کردن اوضاع وارد خاک هند شوند و سپس در تلاقی با سربازان هندی بهسوی آنها آتشبگشایند.
آرامش هرگز جزئی از روند و خصایل کشمیر نبوده ولی این نکته تعجب برانگیز است که آیا چینیها از احیای هر از چندگاه یک تقابل قدیمی بیشتر بهرهمیبرند یا آب به آسیاب دشمن میریزند. اهمیت تشدید مجدد روابط سوء بین چین و هند بیشتر از آن رو است که تبعات اشاعه کرونا در این دو کشور لشکرهای هر دوی آنان را ضعیف و محافظهکار کرده و در نتیجه هر رویارویی تازهای نه یک برنده مطلق بلکه دربردارنده ستیزی فرسایشی خواهد بود که هر دو سو را در پایان خستهتر و ناکارآمدتر از همیشه خواهد کرد. وانگیی وزیر خارجه چین بیتوجه به حقایق فوق در اوایل این هفته هند را به آتشافروزی مجدد در روابط دوکشور متهم کرد اما واقعیت امر این است که در شرایط کنونی و کرونایی جهان هر ستیزهای از این دست، یا کار نادانهایی است که توان جنگاوری خود را نسنجیدهاند یا کار افرادی که در پس یک جنگ ظاهری تازه چیزهای مهمتر و مأموریتهای پنهانی و ویژهای را تعقیب میکنند و این جنگ فقط سرپوشی بر مسائلی اصلیتراست.
*منبع: Responsible Statecraft
استاد علوم سیاسی در دانشگاه بلومینگتون
مترجم: وصال روحانی
برخورد اخیر بین سربازان چینی و هندی در دره گالوان در نزدیکی مرز دو کشور، بحران قدیمی در روابط دو کشور را بیش از هر زمان دچار چالش ساخته است. اولین برخورد خونبار دو کشور در سال 1975 در نزدیکی ایالت آروناچال پرادش واقع در شمال شرق هند که چین از دیرباز ادعای تملک آن را داشته است، حادث شد. در سالهای بعدی نیز اصطکاکهای دیگری بین قوای دو کشور در نقاط مرزی روی داد و یک بار هم در سال 1986 کار به تحرکات وسیع و اتخاذ آرایشهای جدید و وسیعتر نظامی در مناطق هیمالیایی مرزهای دو کشور کشیده شد.
بنابراین واقعه هفته گذشته در دره گالوان همچون یک زخم قدیمی است که دیگر بار سر باز کرده است و میتواند تبدیل به امری بسیار خطرناک شود. اگر بخواهیم به ریشههای این عناد برگردیم، باید به سال 1947 و اندک زمانی پساز اعلام استقلال کشور هند اشاره کنیم ولی تا سال 1962 طول کشید تا جنگی تلخ و رنجآور بین آنان شکلگیرد. ایراد هندیها این بود که بدون آمادگی لازم و بخصوص ناآشنا با هنر ستیز در ارتفاعات زیاد مبادرت به این رویارویی کردند و چینیها که بهشرایط اقلیمی سخت بیشتر خو داشتند، هندیها را قلع و قمع و عمر آن پیکار را کوتاه و بازی را تمام کردند.
در سال 1976 که دو کشور پذیرفتند با نادیده گرفتن گذشتههای تلخ به دور تازهای از روابط فیمابین پا بگذارند، گمان میرفت عصر تقابل قدرت نظامی آنان پایان یافته و قدم به عصر تعامل و تحمل یکدیگر گذاشته باشند. سفر سال 1988 راجیو گاندی فقید به پکن نیز مهر تأییدی ظاهری بر این فرضیه بود. اما بهرغم 22 دور مذاکره در یک مدت 11 ماهه مشاجرههای دوطرف بر سر مناطقی که هر دو ادعای تملک آن را دارند، برای لحظهای هم حل و خاموش نشد و آن کشوقوسها در اواسط سال 2020 نیز همچنان جاری و برقرار است.
بهرغم دیدارها و مذاکرات متعدد بین سران فعلی دو کشور- نارندرا مودی هندی و شی جین پینگ چینی- روابط دو سو به آرامی رو به تکرر و تیرگی مجدد رفته و نشانههای یک جنگ تازه بین آنان از ماهها پیش قابل رؤیت بود. چین اخیراً با انجام دادن یک سری عملیات نظامی آزمایشی در منطقه لداخ واقع در شمال غرب هند، دهلی را چنان شگفتزده و عصبانی کرد که مودی با فرستادن پیامی برای همتای چینیاش نوشت: «شاید گفته شود که این یک رزمایش کوچک در گوشهای مهجور از هند بوده است اما بد نیست بدانید که حتی یک دندان درد کوچک و گردش خون آلوده حاصل از آن میتواند یک بدن را کلاً فاسد و عفونی کند و قصه رزمایش اخیر چینیها چنین چیزی است.»
دولت هند همچنین با صدور بیانیهای این حمله را محکوم کرد اما واقعیت امر این است که هند در سالهایی طولانی آن قدر مشغول ستیزهای قضایی و سیاسی بر سرتملک نقاطی از خاک خود و پاکستان و همچنین چین بوده که کمتر کسی میتواند بفهمد چه چیزی واقعاً مال کیست و اسناد تاریخی نیز هیچیک محکمه پسند و گویای همه قضایا نیستند و سرآمد مناطق مورد ادعا توسط هندیها و همسایگان و دشمنانشان منطقه جامو و کشمیر است. هند در حالی بشدت برتملک آنها پای میفشرد که پاکستان و بنگلادش هم در ستیزهای به درازای تاریخ معاصر آنجا را مرکز و مأمن اتباع خود توصیف میکنند. با این اوصاف جای تعجب ندارد که در شروع یک تابستان گرم و تازه نیروهای چین به بهانه رصد کردن اوضاع وارد خاک هند شوند و سپس در تلاقی با سربازان هندی بهسوی آنها آتشبگشایند.
آرامش هرگز جزئی از روند و خصایل کشمیر نبوده ولی این نکته تعجب برانگیز است که آیا چینیها از احیای هر از چندگاه یک تقابل قدیمی بیشتر بهرهمیبرند یا آب به آسیاب دشمن میریزند. اهمیت تشدید مجدد روابط سوء بین چین و هند بیشتر از آن رو است که تبعات اشاعه کرونا در این دو کشور لشکرهای هر دوی آنان را ضعیف و محافظهکار کرده و در نتیجه هر رویارویی تازهای نه یک برنده مطلق بلکه دربردارنده ستیزی فرسایشی خواهد بود که هر دو سو را در پایان خستهتر و ناکارآمدتر از همیشه خواهد کرد. وانگیی وزیر خارجه چین بیتوجه به حقایق فوق در اوایل این هفته هند را به آتشافروزی مجدد در روابط دوکشور متهم کرد اما واقعیت امر این است که در شرایط کنونی و کرونایی جهان هر ستیزهای از این دست، یا کار نادانهایی است که توان جنگاوری خود را نسنجیدهاند یا کار افرادی که در پس یک جنگ ظاهری تازه چیزهای مهمتر و مأموریتهای پنهانی و ویژهای را تعقیب میکنند و این جنگ فقط سرپوشی بر مسائلی اصلیتراست.
*منبع: Responsible Statecraft
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه