آیا شرکت های استارتاپی آماده ورود به بورس هستند؟
علیرضا هاشمی گلپایگانی
استاد دانشگاه امیرکبیر
این روزها بحث ورود شرکتها به بورس داغ است و حتی ورود شرکتهای دانش بنیان و استارتاپی هم به بورس شنیده میشود اما ورود شرکتهای دانش بنیان و استارتاپی به بورس دارای پیامدهای مثبت و منفی است. در زمینه شرکتهای استارتاپی بزرگ که به سوددهی رسیدهاند باید گفت که ورود آنها به بورس میتواند مطلوب باشد و آنها میتوانند از طریق بورس تأمین مالی کنند، چرا که شرکتهای استارتاپی بزرگ در این مدت توانستهاند با ارائه خدمات و کالا اعتماد جامعه را به خود جلب کنند.
خدماترسانی آنها به جامعه مستمر بوده و مردم نسبت به آنها شناخت خوبی پیدا کردهاند بنابراین بهنظر میرسد آنها بتوانند با ورود به بورس نقدینگی را جذب کنند و با آن بتوانند به پشتوانه مالی خوبی دست یافته و کسب و کار خود را توسعه داده و نه تنها به خدماترسانی متنوع خود ادامه دهند بلکه کار خود را توسعه دهند. بنابراین اگر شرکتهای استارتاپی که به بلوغ رسیدهاند و دارای درآمد و هزینه سربه سر بوده یا به سوددهی رسیدهاند میتوانند به بورس وارد شوند و جریان نقدینگی را به سمت شرکتهای خود جذب کنند باید بعد از عرضه سهام خوب و تأمین مالی به درستی مدیریت شوند و با برنامههای خوب خود پشتوانه مالی خود را حفظ کنند.
اما درباره ورود شرکتهای دانش بنیان باید گفت که ورود آنها به بورس هم میتواند برای این شرکتها دارای منفعت باشد، هم میتواند تهدید و چالش برای آنها در بر داشته باشد. همانطور که گفته شد شرکتها باید به بلوغ رسیده و دارای شفافیت مالی باشند.
درباره شرکتهای دانش بنیان نکتهای که وجود دارد این است که این شرکتها برای جذب نقدینگی در بورس چقدر آمادگی دارند؟ آیا برنامهای را برای تبدیل سرمایهها به محصولات بیشتر و بهتر دارند؟ آیا میتوانند محصولات خود را توسعه دهند؟ شفافیت مالی آنها چگونه است؟ آیا برای مردم شناخته شده هستند؟
از اینرو بجز بحث شفافیت مالی، حقوقی و عملیاتی باید شرکتهای دانش بنیان برنامه مدونی برای حضور در بورس داشته باشند. و با برنامه برای جذب نقدینگی وارد بورس شوند. از سوی دیگر باید نوع خدمات و محصولاتی که میخواهند ارائه دهند متفاوت باشد. یک درصدی از شرکتهای دانش بنیان، شرکتهایی هستند که خدمات فناوری اطلاعات یا خدمات الکترونیکی در ابعاد و موضوعات مختلف ارائه میکنند و جمعآوری نقدینگی در بورس برای توسعه میتواند مثبت باشد اما به شرطی که برنامههای مشخص و راهبردهای مدونی را تدوین کرده باشند و بتوانند در یک بازه زمانی اجرا کنند.
بهعبارتی شرکتهای دانش بنیان ممکن است با ورود به بورس و با توجه به هیجانات ناشی از آن، بتوانند تأمین مالی شوند و سرمایهها را جذب کنند ولی باید بتوانند با برنامه و راهبرد خوب و مدون و اجرای آن، انتظارات سهامداران خود را برآورده کنند. چون اگر آنها نتوانند این انتظارات را برآورده کنند در ادامه کار سهام خود را از دست میدهند و شکست میخورند. نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که درصد قابل توجهی از شرکتهای دانش بنیان هنوز نتوانستند بازار خوبی برای محصولات خود فراهم کنند و به کمک منابع دولتی سرپا ماندهاند و 70 تا 80 درصد شرکتهای دانش بنیان در دوره تأسیس و نوزادی بسر میبرند و هنوز به بلوغ نرسیدهاند تا هزینه و درآمد خود را سر به سر کنند بنابراین عدم تناسب بین درآمد و هزینه، عدم بازاریابی و ورود به بازار و فروش محصولات میتواند سخت باشد و تعهدات ناشی از ورود بورس میتواند آنها را بیشتر دچار چالش کند و نه تنها اعتبار این شرکتها را کاهش میدهد و تهدید برای آنها محسوب میشود بلکه عملاً باعث میشود اعتبار خود را از دست بدهند و نتوانند اعتماد سرمایهگذاران را در ادامه کار جذب کنند که همین کار باعث میشود پلهای شرکتهای دانش بنیان خوب دیگر را که میخواهند در آینده وارد بورس شوند ، خراب کنند.
نتیجه اینکه باید شرکتهای استارتاپی و دانش بنیان برای ورود به بورس به بلوغ کافی رسیده باشند و ضمن اینکه حداقل درآمد و هزینه سر به سر داشته باشند، دارای شفافیت مالی، حقوقی و عملیاتی نیز باشند تا با ورود به بورس و تأمین مالی بتوانند با مدیریت درست به رشد خود ادامه دهند و عاملی باشند تا مردم به این شرکتها اعتماد کرده و در آینده بیشتر در این حوزهها سرمایهگذاری کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه