مهربانی ایرانیان با آوارگان لهستانی جنگ جهانی دوم
از ورشو تا تهران
فرزانه قبادی/ از اشغال ایران چند ماهی گذشته بود و شاه بیستودو ساله جای پای محکمی در قلمروی بحران زده خود پیدا نکرده بود که نزدیک به صد و بیست هزار زن و کودک لهستانی وارد ایران شدند. ایران که خود اوضاع بیثباتی داشت و با بحرانهای مختلفی دست و پنجه نرم میکرد، به یکباره میزبان آوارگان جنگی شد که از بندرانزلی وارد کشور شدند. هیتلر و استالین آتش جنگ را در لهستان روشن کرده بودند و ارتش سرخ شوروی بالغ بر یک میلیون و پانصدهزار لهستانی را اسیر و راهی اردوگاههای کار اجباری سیبری کرده بود. بسیاری از اسرا بر اثر گرسنگی و بیماری در همان منطقه جان باختند و آنها که ماندند با توافقنامه جدید استالین راهی کشوری بیطرف که تحت اشغال متفقین بود، شدند.
آوارگان لهستانی از فروردین 1321 به مرور از مرزهای شمالی وارد کشور شدند. در ابتدا قرار بر این بود که ایران تنها میزبان نظامیان لهستان باشد و تأمین آذوقه را هم شوروی برعهده بگیرد، اما مثل تمام توافقهایی که در جنگ به آن عمل نشد، این مورد هم مورد توجه قرار نگرفت. لهستانیهایی که در سال بلوا وارد ایران شدند، اغلب زنان ، کودکان و سالمندانی بودند که از سرمای سیبری جان سالم به در برده بودند. بسیاری از آنها در بدو ورود به ایران در انزلی بر اثر تیفوس و تیفوئید و سل از دنیا رفتند و باقی هم به مرور در فاصله سالهای 1944-1942 جان باختند. آرامگاه لهستانیها در شهرهای تهران، انزلی، قزوین، اصفهان، مشهد، خرمشهر و اهواز راوی غربت آدمهایی است که جنگ از یار و دیار دورشان کرد تا در جایی دور از وطن برای همیشه آرام گیرند.
در تهران آوارگان لهستانی در اردوگاههای ویژهای در دوشانتپه، یوسفآباد و قلعه مرغی مستقر شدند. کنسول بریتانیا، شرایط موجود در اصفهان را برای کودکان مناسب میدانست به همین دلیل نزدیک به ۲۵۰ کودک بیسرپرست راهی اصفهان شدند. باغ صارم الدوله، خانه سردار بیبی مریم و تعدادی از صومعههای محله جلفا میزبان این کودکان بودند. کودکانی که بعضی تا سالها بعد در ایران ماندند و ازدواج کردند و در ایران هم از دنیا رفتند. تعدادی را هم سالها بعد به بمبئی و بعد زلاندنو فرستادند. ورود لهستانیها به ایران اثرات اجتماعی بسیاری بر جامعه ایران داشت. از مشاغلی که مهاجران ایجاد کردند تا سبک زندگی و نوع پوشش و آرایش آنها همه مواردی بود که به مرور بر جامعه ایران تأثیر گذاشت، تأثیراتی که برخی از آنها همچنان باقی است.
ایرانیها آن سالها درگیر کمبود آذوقه و مواد غذایی بودند. اما با این حال ایرانیها رسم میزبانی را حتی در سال قحطی و جنگ هم فراموش نکردند. یکی از خاطراتی که دکتر چاریس ایلیف در مورد کودکان لهستانی که در اصفهان بودند نقل میکند، روایتگر نگاه مردم به این آوارگان جنگی است: «تنها پسر شاهزاده صارمالدوله ازدواج کرد. ما نیز بههمراه بچههای لهستانی به میهمانی دعوت شدیم. بههنگام عصر، دری که بین دو باغ بود را باز کردند تا بچهها بتوانند شاهد مراسم باشند. آنها پابرهنه بودند، پس از حاضران درخواست کمک شد و شوهرم با پول جمعآوری شده، ۱۱۹ جفت کفش برای بچهها خرید.»
بسیاری از مهاجران در ایران به اجرای تئاتر و برگزاری کنسرت موسیقی میپرداختند. لهستانیها مراکز و پاتوقهای خاص خود را داشتند. از جمله معروفترین پاتوقهای آنها کافه پولونیا در لاله زار است که ردپای آن را میشود در آثار ادبی نیز دنبال کرد. شاهرخ مسکوب، علیرضا دولتشاهی، حسین نوشآذر از جمله کسانی هستند که در آثار خود به این کافه و حال و هوای آن پرداختهاند. مهاجران لهستانی در سالهای اقامتشان در اصفهان هشت روزنامه مستقل منتشر میکردند و مراکز فرهنگی خاص خود را در این شهر دایر کردند.بسیاری ورود لهستانیها را عامل شیوع تیفوس در ایران میدانند در حالی که در میان اسناد گزارشی از یک نماینده مجلس وجود دارد که در فروردین 1321 اعلام کرده است: «.. نظامیهای عشرتآباد بهدلیل کمبود بودجه ارتش ۶ ماه است که حمام نرفتهاند و بیماری تیفوس از عشرتآباد است...» به هر روی بعضی ورود این مهاجران را از سیبری یکی از عوامل تشدید شیوع تیفوس در ایران میدانند، بیماری که تا چند سال بعد در شهرهای مختلف ایران قربانی میگرفت و در مقطعی آمار قربانیان را به هزار نفر در ماه رساند.
٭ تیتر برگرفته از عنوان کتاب زندگینامه
«هلن استلماخ» آخرین بازمانده مهاجران لهستانی
در ایران
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه