خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
هیجان پمپئو از ورود به کابینه جنگ
به نظر میرسید دانفورد از این که فهمید من اظهاراتش را میدانم تعجب کرده است و ما گفتوگوی خوبی داشتیم. دانفورد به عنوان یک مقام برجسته نظامی شهرت داشت و دلیلی وجود نداشت که همان موقع یا حتی بعد از آن درباره این موضوع شک کنم.
چند روز بعد پیشنهاد صبحانه سهجانبه را با مایک پمپئو در سازمان سیا در میان گذاشتم و او فوراً موافقت کرد. من و او تاکنون تعدادی پیام را از طریق پست الکترونیکی با هم رد و بدل کرده بودیم. او در یکی از آنها نوشته بود: «واقعاً از این که کارم را به عنوان یکی از بنیانگذاران کابینه جنگ شروع کردم هیجانزده هستم. سلام شما را به سناتور رند پال خواهم رساند.» همچنین شانس ملاقات با «جیناهاسپل» معاون و جانشین احتمالی او را در سازمان سیا داشتم.
در مدت حدود 15 ماهی که از ورود ترامپ به کاخ سفید می گذشت، به دقت رفتارهای رئیس جمهوری را زیر نظر داشتم و تصور نمیکردم که بتوانم او را تغییر دهم. طرحها و الگوهای شورای امنیت ملی اگر هر قدر هم از نظر آکادمیک خوب به نظر برسند، اگر در خلأ و به دور از واقعیات باشند، تأثیرگذار نخواهند بود. چنین الگوهای غیرمرتبط و بیهدف حتی اگر تحسین شوند و رسانهها به آنها بپردازند، در واقع به درد رئیس جمهوری نمیخورند. تصمیم داشتم عملکردی منظم و بدون نقص داشته باشم و فعالیتهای خودم را براساس اینکه تا چه اندازه در واقعیت به شکلگیری سیاستهای ما کمک میکنند ارزشیابی کنم نه اینکه نگران باشم دیگرانی که در خارج از گود نشستهاند آن را چگونه با عملکرد دولتهای قبلی مقایسه میکنند.
این ارزیابی چندین تصمیم در پی داشت: نخست، ستاد کارکنان شورای امنیت ملی (که وقتی وارد آنجا شدم تعداد کارکنانش 430 و وقتی از آنجا بیرون آمدم 350 نفر بود) اندیشکده نیست. برون داد آن گزارش اعضا و گزارش گروههای گفت و گو نیست بلکه آنچه از آن خارج میشود باید تصمیم گیریهای مؤثر و عملیاتی باشد. این تشکیلات باید ساده و روان و با تمرکز بالا بر روی مسئولیتهای اصلیاش کار کند. به همین دلیل قصد داشتم بسیاری از کارکنان آن را تعدیل و ساختارهای اضافی را که دچار هم پوشانی بودند حذف کنم. با توجه به این که ترامپ اختیارات کامل استخدام و اخراج نیروها را به من داده بود به سرعت و مصمم وارد عمل شدم و از جمله اقداماتی که انجام دادم به جای چند نفر، یک نفر را به عنوان معاون مشاور امنیت ملی معرفی کردم تا از این طریق میزان کارآمدی ستاد کارکنان شورای امنیت را تقویت و سادهتر کنم. این وظیفه خطیر را ابتدا به «میرا ریکاردل» کارشناس باسابقه امور دفاعی که تجربهای طولانی در دستگاههای دولتی داشت و مدیر اجرایی ارشد شرکت بوئینگ بود و بعد به دکتر «چارلز کوپرمن» واگذار کردم که او نیز کارشناس دفاعی و با سابقه مشابهی (از جمله در شرکت بوئینگ) بود. آنها هر دو شخصیتی قوی و محکم داشتند که در شورا به آن نیاز بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه