سردیس‌های نصب شده در خانه هنرمندان از نگاه دیگر

مخاطب را به کار بد عادت ندهیم




یگانه  خدامی
خبرنگار‌
بحث بر سر تندیس‌ها و مجسمه‌های چهره‌های مشهور ایران در شهرهای مختلف هر بار پس از نصب و رونمایی بالا گرفته و فراموش شده تا تندیس بعد. نقطه مشترک تمام این بحث‌ها هم کیفیت پایین مجسمه‌ها از نظر هنری و حتی بی‌شباهت بودنشان به چهره کسی است که قرار بوده تندیس و مجسمه نمادی از او باشد. نصب سردیس‌هایی از هنرمندانی چون عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، جمیله شیخی، عباس کیارستمی و مجید انتظامی در خانه هنرمندان دوباره این بحث را ایجاد کرد. به عقیده بسیاری از کسانی که این مجسمه‌ها را دیده‌اند آنها هم اشکالات تندیس‌های قبلی را دارند و هم کسانی که در این مدت گذرشان به پارک خانه هنرمندان افتاده و هم چهره‌های شهری و هنری از نصب مجسمه‌ها
گلایه کرده‌اند.
آخرین واکنش رسمی هم متعلق به علی اعطا سخنگوی شورای شهر تهران بود که در توئیتر با انتقاد جدی به این سردیس‌ها نوشت: «از محوطه پارک هنرمندان رد می‌شدم. توجهم به سردیس‌های نصب شده از بزرگان هنر در محوطه این پارک جلب شد. سردیس‌هایی که غالباً شباهتی به چهره‌های واقعی نداشت. رسمی زیبا و ایده‌ای اصیل قربانی طراحی نامناسب و اجرای غلط شده است. کج‌سلیقگی در ساخت سردیس و تندیس برای ما که قدرت قلم ابوالحسن‌خان صدیقی در ساخت مجسمه‌های فردوسی و سعدی و ابن‌سینا در برابر دیدگان ماست، مایه تأثر است.»‌

‌مخاطب ایرانی باید با کار قوی آشنا شود
در این مدت بسیاری از کسانی که از پارک عبور کرده‌اند از بی‌شباهت بودن سردیس‌ها به هنرمندان گفتند و از ضعف اجرای مجسمه که به چشم مخاطبان غیرهنرمند هم آمده بود.
علی اعطا سخنگوی شورای شهر تهران به مجسمه فردوسی اشاره کرده بود که معمولاً با آمدن نام فردوسی این مجسمه در ذهن بسیاری از ما نقش می‌بندد هرچند که کسانی چون بهمن نامور مطلق نشانه‌شناس ایرانی معتقدند که قرار نیست آن رویه همچنان ادامه داشته باشد اما نباید هم بگذاریم آثار ضعیف در شهر قرار بگیرند.
بهمن نامور مطلق به «ایران» می‌گوید: «اینکه مجسمه و تندیس نصب شده چه شکلی دارد به نوع بیان هنری هنرمند بستگی دارد. به مکتبی که هنرمند به آن تعلق دارد. ما نمی‌توانیم برای هنرمندان مشخص کنیم که حتماً به شکلی خاص و در قالب و سبکی خاص آثارشان را خلق کنند اما در تندیس‌ها و سردیس‌هایی که قرار است در شهر نصب شوند این مسأله هم اهمیت دارد که این آثار قرار است کجا قرار بگیرند؟ در یک محیط کاملاً تخصصی هنر یا یک فضای عمومی؟ اگر قرار باشد در یک گالری یا محلی که تنها افراد نخبه و هنرمندان رفت و آمد دارند نصب شود دست هنرمند بازتر است و می‌تواند حتی سوررئال کار کند اما در یک فضای عمومی شرایط متفاوت است. خانه هنرمندان یک فضای عمومی مانند پارک‌های لاله و ملت نیست و پارک تخصصی هنر است. نباید کاری را که برای عامه مردم می‌خواهیم بگذاریم آنجا قرار بدهیم اما عین حال یک مجموعه خصوصی و صرفاً هنری هم نیست. مجموعه باز و پارک است و باید ملاحظاتی را رعایت کنیم.» به گفته او کسانی که در این پارک رفت و آمد دارند معمولاً مخاطب نیمه تخصصی هنر هستند. کسانی که علاقه‌مند به هنرند و هنر را می‌شناسند اما شاید خیلی هم حرفه‌ای نباشند. به همین دلیل هم نوع بیان در پارک هنرمندان باید با نوع بیان در پارک‌های عمومی دیگر متفاوت باشد. نامور مطلق می‌گوید: «آثاری که در این پارک قرار می‌گیرد باید هنری‌تر باشد و بیان هنری در آن تقویت شده باشد در عین حال نیازمند این است که این آثار حتماً رئال باشند. اما باید دست هنرمند را باز بگذاریم تا در چنین فضایی با بیان خودش آن شخصیت را به تصویر بکشد.» نامور مطلق درباره انتقادهایی که درباره ضعیف بودن مجسمه‌ها و سردیس‌های نصب شده در شهر و بخصوص به سردیس‌های پارک خانه هنرمندان می‌شود می‌گوید: «هر هنرمندی باید در بیان خودش قاعده بیانی مکتبی را که به آن تعلق دارد به بهترین شکل نشان دهد و نباید ضعف بیانی و هنری داشته باشد. ضعف آثار هنری که در شهر نصب می‌شوند باید به حداقل برسد. در جایی مانند پارک هنرمندان لازم نیست حتماً سردیسی نصب شود که شباهت کامل به هنرمند داشته باشد و اتفاقاً باید مخاطب را به فکر کردن وادار کند و ویژگی‌هایی از آن شخصیت در کارش قرار دهد. ویژگی‌هایی که پرتره‌ای نباشند. از کارش، رفتارش، پوشش او و لحظه ازلی از کارش. اما در نهایت در زبانی که انتخاب کرده باید به بهترین شکل ممکن کارش را انجام دهد که از نظر هنری کار ضعیف نباشد. مخاطب ایرانی باید با کار قوی آشنا شود و نباید اجازه دهیم چشمش به کار ضعیف عادت کند. باید آنقدر کارهای خوب در اختیار مخاطب بگذاریم که تمییز کار خوب را از بد متوجه شود.»
مجسمه‌ها باید خاطره جمعی بسازند
اینکه مجسمه‌ها و تندیس‌ها و سردیس‌ها در شهر چه جایگاهی دارند بحثی شهری و اجتماعی است اما می‌توانیم به این نگاه کنیم که آیا سردیس‌های نصب شده از هنرمندان در شهر توانسته‌اند کارکرد مناسبی برای شهر داشته باشند؟ دکتر قمر فلاح جامعه‌شناس شهری معتقد است که تندیس و سردیس‌های نصب شده در شهر باید یک خاطره جمعی ایجاد کنند. او به «ایران» می‌گوید: «باید برای این آثار شاخص‌هایی در‌نظر گرفت و هر تندیس و سردیسی که این شاخص‌ها را بیان کرد می‌شود گفت که مفید است. آنچه درباره تندیس‌ها و سردیس‌ها از نظر جامعه‌شناسی شهری مهم است ایجاد یک خاطره جمعی، به یاد ماندن یادبودها و نگه داشتن میراث و بازنمایی و بازگو کردن میراث جمعی است. مانند کاری که مجسمه فردوسی در شهر تهران انجام می‌دهد. از سوی دیگر این اثر باید ماندگار باشد. به شکلی باشد که چند نسل آن را ببینند و تبدیل به یک خاطره جمعی شود و وقتی درباره‌اش صحبت می‌شود همه این مجسمه را به خاطر بیاورند.» او برخلاف دکتر نامور مطلق معتقد است تندیس‌ها و سردیس‌های شهری از چهره‌ها و هنرمندان باید بلافاصله آن شخص را به مخاطب بشناساند. او می‌گوید: «منظور از تندیس این نیست که مخاطب را به فکر وادار کند. شما باید با دیدن مجسمه بی‌درنگ آن چهره و هنرمند را بشناسید. در واقع ابتدا باید زیبایی آن مخاطب را میخکوب کند و بعد اینکه مجسمه چه کسی است توجهش را جلب کند و بعد بار معنایی داشته باشد. تندیس نقاشی نیست که مخاطب در مقابل بایستد و فکر کند. تندیس و سردیس شهری اگر نتواند به سرعت این کار را انجام دهد دچار اشکال شده است.»‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7489/19/560088/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها