ضعف رسانهها در آموزش کتابخوانی
محمد حیدرپور
استاد جامعه شناسی فرهنگی
این یک واقعیت تلخ اجتماعی است که شاخص کتابخوانی در جامعه ما بسیار پایین است و این مسأله به عوامل مختلف اجتماعی مرتبط است؛ یکی از این کاستیها از جانب رسانه هاست. رسانههای عمومی بهدلیل فراگیری و اینکه اقشار مختلف اجتماعی را تحت پوشش قرار میدهد میتوانستند با برنامهها و تدبیرهایی خانوادهها و بخصوص پدر و مادرها را درباره اهمیت کتابخوانی و تأثیرگذاری کتابخوانی در فرهنگ آموزی و جامعهپذیری فرزندان آگاه کنند. معتقدم رسانهها در زمینه کتابخوانی باید بیش از هرچیز بر آگاهسازی والدین تأکید کنند تا پدرها و مادرها از اهمیت و تأثیرگذاری کتابخوانی آگاه شوند و بتوانند فرزندانشان را به کتابخوانی تشویق کنند. این کار
رسانه هاست ولی متأسفانه نتوانسته اند با ساخت برنامههای مناسب اهمیت کتابخوانی را در قالبهای مختلف به خانوادهها متذکر شوند.
پدر و مادر با آگاهی از نقششان در این زمینه و اهمیت کتابخوانی در زندگی فرزندانشان میتوانند تلاش کنند عادت کتابخوانی در آنها نهادینه شود؛ تشویق به کتابخوانی باید در سنین کودکی انجام شود و کتابهای متناسب با سن فرزندان در اختیارشان قرار بگیرد و به همین دلیل معتقدم آموزش دادن به والدین و آگاه کردن آنها در این زمینه بسیار مهم است. از سوی دیگر اکنون که در این دوران تأثیرگذاری رسانهها در تربیت و جامعهپذیری کودکان بسیار زیاد شده و کودکان به رسانههای مختلف دسترسی دارند؛ برنامه سازان رسانههای عمومی و مطبوعات علاوه بر آگاهسازی والدین در آموزش کتابخوانی و اهمیت آن به کودکان نقش بسیاری دارند و نباید از این نقش غافل شوند و البته این نقش را باید با شیوه درست ایفا کنند.
تشویق کتابخوانی یک کار جمعی است و رسانههایی چون تلویزیون میتوانستند با ساخت برنامههای کتابخوانی با مشارکت افراد خانواده این کار مهم را انجام دهند که این اتفاق نیفتاد، البته هنوز هم دیر نیست و هر زمان به ضعفها پی ببریم و در صدد جبران باشیم کار هوشمندانهای است اما متأسفانه میبینیم که برنامهای برای این کار هم وجود ندارد.
البته در این واقعیت تلخ نمیتوان گفت تنها رسانهها مقصر هستند که نتوانستهاند اهمیت کتابخوانی را برای والدین شرح دهند؛ کتابخوان نبودن مردم علل اقتصادی هم دارد. ما اکنون با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه هستیم و وقتی مهمترین دغدغه خانوادهها مسائل معیشتی باشد دیگر زمانی برای اهمیت دادن به کتابخوانی باقی نمیماند. وقتی پدر خانواده برای تأمین زندگی مجبور است ساعات طولانی و در چند شیفت کار کند نمیتواند کودکانش را در مناسبتهایی مانند هفتههای کتابخوانی همراهی کند تا آنها تشویق شوند و علاقهشان به کتاب تقویت شده و جهت پیدا کند.
این واقعیتی است که باید آن را در نظر گرفت؛ اکنون در جامعه انباشتی از مشکلات و مسائل مختلف داریم و اگر در جامعهای مسائل معیشتی دچار مشکل باشد شکوفایی در مرحله بعد قرار میگیرد.
استاد جامعه شناسی فرهنگی
این یک واقعیت تلخ اجتماعی است که شاخص کتابخوانی در جامعه ما بسیار پایین است و این مسأله به عوامل مختلف اجتماعی مرتبط است؛ یکی از این کاستیها از جانب رسانه هاست. رسانههای عمومی بهدلیل فراگیری و اینکه اقشار مختلف اجتماعی را تحت پوشش قرار میدهد میتوانستند با برنامهها و تدبیرهایی خانوادهها و بخصوص پدر و مادرها را درباره اهمیت کتابخوانی و تأثیرگذاری کتابخوانی در فرهنگ آموزی و جامعهپذیری فرزندان آگاه کنند. معتقدم رسانهها در زمینه کتابخوانی باید بیش از هرچیز بر آگاهسازی والدین تأکید کنند تا پدرها و مادرها از اهمیت و تأثیرگذاری کتابخوانی آگاه شوند و بتوانند فرزندانشان را به کتابخوانی تشویق کنند. این کار
رسانه هاست ولی متأسفانه نتوانسته اند با ساخت برنامههای مناسب اهمیت کتابخوانی را در قالبهای مختلف به خانوادهها متذکر شوند.
پدر و مادر با آگاهی از نقششان در این زمینه و اهمیت کتابخوانی در زندگی فرزندانشان میتوانند تلاش کنند عادت کتابخوانی در آنها نهادینه شود؛ تشویق به کتابخوانی باید در سنین کودکی انجام شود و کتابهای متناسب با سن فرزندان در اختیارشان قرار بگیرد و به همین دلیل معتقدم آموزش دادن به والدین و آگاه کردن آنها در این زمینه بسیار مهم است. از سوی دیگر اکنون که در این دوران تأثیرگذاری رسانهها در تربیت و جامعهپذیری کودکان بسیار زیاد شده و کودکان به رسانههای مختلف دسترسی دارند؛ برنامه سازان رسانههای عمومی و مطبوعات علاوه بر آگاهسازی والدین در آموزش کتابخوانی و اهمیت آن به کودکان نقش بسیاری دارند و نباید از این نقش غافل شوند و البته این نقش را باید با شیوه درست ایفا کنند.
تشویق کتابخوانی یک کار جمعی است و رسانههایی چون تلویزیون میتوانستند با ساخت برنامههای کتابخوانی با مشارکت افراد خانواده این کار مهم را انجام دهند که این اتفاق نیفتاد، البته هنوز هم دیر نیست و هر زمان به ضعفها پی ببریم و در صدد جبران باشیم کار هوشمندانهای است اما متأسفانه میبینیم که برنامهای برای این کار هم وجود ندارد.
البته در این واقعیت تلخ نمیتوان گفت تنها رسانهها مقصر هستند که نتوانستهاند اهمیت کتابخوانی را برای والدین شرح دهند؛ کتابخوان نبودن مردم علل اقتصادی هم دارد. ما اکنون با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه هستیم و وقتی مهمترین دغدغه خانوادهها مسائل معیشتی باشد دیگر زمانی برای اهمیت دادن به کتابخوانی باقی نمیماند. وقتی پدر خانواده برای تأمین زندگی مجبور است ساعات طولانی و در چند شیفت کار کند نمیتواند کودکانش را در مناسبتهایی مانند هفتههای کتابخوانی همراهی کند تا آنها تشویق شوند و علاقهشان به کتاب تقویت شده و جهت پیدا کند.
این واقعیتی است که باید آن را در نظر گرفت؛ اکنون در جامعه انباشتی از مشکلات و مسائل مختلف داریم و اگر در جامعهای مسائل معیشتی دچار مشکل باشد شکوفایی در مرحله بعد قرار میگیرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه