علی ماجدی، سفیر سابق ایران در آلمان در گفتوگو با روزنامه ایران مطرح کرد
اروپا بهدنبال برجام تکمیلی نیست
مریم سالاری
خبرنگار دیپلماسی
پیروزی «جو بایدن» در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، روزنههای امیدبخشی را برای گرهگشایی از روند اجرای توافق هستهای گشوده است؛ توافقی که با خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا عملاً با ناکامی سه کشور اروپایی برای جبران مافات ضرر و زیانهای ایران روبهرو شد. اینک این دسته از کشورها با سناریوی حضور «بایدن» میکوشند تا با چراغ سبز او مبنی بر بهرهگیری از قدرت نرم و پیگیری یک سیاست چندجانبهگرایانه، نه تنها برجام را به ریل بازگردانند که باب گفتوگو با ایران درباره مسائل دیگر از جمله موضوعات منطقهای را هم باز کنند. علی ماجدی، سفیر سابق ایران در آلمان در گفتوگو با روزنامه ایران به بررسی مواضع اخیر تروئیکای اروپایی پیرامون برجام پرداخته است. او معتقد است آلمان، فرانسه و انگلیس با طرح موضوعاتی غیر از برجام بهدنبال پیگیری دغدغههایی هستند که شاید بیش از امریکا برای اروپا اهمیت داشته باشد.
با وعده «جو بایدن»، رئیس جمهوری منتخب امریکا برای بازگشت به برجام، کشورهای اروپایی از توافق تکمیلی سخن به میان آوردهاند و با آنکه «بایدن» هنوز روند بازگشت به توافق هستهای را مشروط نکرده است، اما لزوم گفتوگو با ایران درباره مسائل دیگر غیر از مسأله هستهای مطرح است. تحلیل شما از موضعگیری جدید اروپا چیست؟
امریکا و اروپا در دوره دونالد ترامپ رابطهای را تجربه کردند که منجر به شکاف هرچه بیشتر طرفین شد. ترامپ نسبت به یکسری از موضوعات مهم و حیاتی برای اروپاییها مانند مسأله مهاجران یا امنیت در منطقه خاورمیانه اهمیتی قائل نبود؛ چون این موضوعات برای امنیت امریکا تهدیدی به شمار نمیآید ولی برای اروپاییها بسیار مهم است. ترامپ بسیار علاقهمند بود که اتحادیه اروپا تجزیه شود و با کشورهای اروپایی جداگانه سروکار داشته باشد. این در حالی بود که سه کشور اروپایی طرف توافق با ایران ذیل اتحادیه اروپایی، بعد از خروج ترامپ از برجام به دلیل مناسبات اقتصادی درهم پیچیده اقتصادی که با امریکا دارند، نتوانستند منافع اقتصادی ایران را به عنوان کشورهای طرف پیمان برجام تأمین کنند.
اما «بایدن» به دنبال اجماعسازی جهانی خواهد بود نه یکجانبهگرایی محض. او و در مجموع دموکراتها کار با اروپاییها را در برنامه اصلی خود قرار میدهند. بایدن درباره برجام هم تلاش خواهد کرد که سنگ بنای تازهای برای ملزم کردن ایران به اجرای تعهدات برجامیاش و آمادهسازی آن برای گفتوگو پیرامون سایر موضوعات به وجود آورد.
آیا منظور، مذاکره برای یک توافق تکمیلی است؟
من معتقدم صحبتهای آقای بایدن برای گفتوگو درباره سایر مسائل پیشتر در همان زمان دستیابی به توافق هستهای هم مطرح شده بود و مواضع اخیر ایشان به همان زمان برمیگردد. منظورم زمانی است که در ایران هم آقای روحانی از برجام 2 و 3 سخن به میان آورد. از جمله موارد مطرح شده هم مسائل منطقه و موضوع فعالیتهای موشکی ایران بود که خب صحبت درباره موضوع دوم به طور کامل از سوی ایران رد شد.
موضع کنونی اروپاییها رجوع به برجام 2 و 3 است. البته قرار بود که مذاکره درباره موضوعات دیگر زمانی باشد که حداقلی از اعتماد میان ایران و طرفین بر سر توافق هستهای شکل گرفته باشد اما خروج امریکا از این توافق همه محاسبات را بر هم زد و عملاً امکان مذاکره درباره موضوعات دیگر منتفی شد. در شرایط کنونی کشورهای اروپایی دست پیش را گرفتهاند که اگر امریکا میخواهد به برجام برگردد خوب است که نیمنگاهی هم به مسائلی که آقای باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق امریکا مطرح کرده بود، داشته باشد. من معتقدم اروپاییها با این کار میخواهند کار را برای آقای بایدن راحتتر کنند و نشان دهند که با بایدن برای مذاکره با ایران درباره مسائل دیگری غیر از مسأله هستهای همراه هستند.
البته نباید فراموش کرد که همان موقع که آقای روحانی از برجامهای دیگر سخن گفت، این مسأله با مخالفتهای جدی داخلی هم روبهرو شد.
در آن زمان درخواست برای گفتوگو درباره مسائل منطقهای از سوی 1+5 بسیار مطرح بود و تا جایی که من به دلیل مسئولیت وقت خود مطلع بودم، اگر صحبتی هم درباره مسائل منطقهای میشد فقط میان ایران و امریکا پیام رد و بدل میشد. الان هم اروپاییها انتظار دارند که اگر بایدن به برجام برگردد بلافاصله موارد دیگر را هم پیگیری کند و در همان مراحل اولیه پیشنهاد مذاکره درباره مسائل منطقهای را روی میز بگذارد.
با این حساب موضعگیری آقای «هایکو ماس»، وزیر خارجه آلمان را چطور ارزیابی میکنید. ایشان تأکید ویژهای بر لزوم دستیابی به یک توافق جدید داشت و این خلاف موضعی بود که آقای «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مطرح کرده است.
من طرح چنین مواضعی را نوعی فرار رو به جلوی برخی از کشورهای اروپایی میدانم که سعی میکنند انتظار بالاتری را مطرح کنند که بعداً امکان مذاکره درباره مسائل دیگر با ایران را داشته باشند و در آن زمان هم این موارد را مطرح کرده بودند که راه را باز کنند. باید توجه داشت که این موضعگیری وزیر خارجه آلمان بود و اتحادیه اروپا در این میان حرفی نزد. در همین راستا آلمان مقداری بد عمل کرد. از طرف دیگر مواضع اخیر وزیر خارجه آلمان را باید به نوعی در راستای شرایط داخلی حزب متبوعش در داخل کشور ارزیابی کرد. قرار است در آلمان در بهمن ماه یا اسفند ماه انتخابات مجلس فدرال اصلی برگزار شود و در آنجا دو حزب SPD و CDU که الان در واقع ائتلاف بزرگ را درست کردهاند، در وضعیت خوبی قرار ندارند. خانم «آنگلا مرکل»، دیگر آماده نیست رهبری حزب را ادامه دهد بنابراین موضع آقای «ماس» تا حدودی در آلمان جنبه مصرف داخلی داشت و میخواست موضع بالاتری بگیرد چون حزب حاکم موقعیت متزلزلی دارد.
اینطور نیست که اگر آقای بایدن بخواهد به برجام برگردد اروپاییها مانع از بازگشت او به این توافق شوند. لذا میدانند این حرف خریداری در ایران ندارد ولی فقط این آمادگی را به بایدن میدهند که اگر به توافق برگشت به مسائل دیگر که برای خود اروپایی ها از نظر امنیتی حائز شرایط بیشتر است، بپردازد. در حقیقت آنها میخواهند به امریکا این پیام را بدهند که بعد از عادی شدن شرایط برجام، موارد دیگر پیگیری شود اما این امر به معنای مشروط کردن برجام نخواهد بود. یعنی اروپا در نظر دارد که مسأله منطقهای را جدا از برجام مطرح کند اما بسیار بعید است که اجرای کامل آن با بازگشت احتمالی امریکا مشروط به اما و اگر شود.
بنابراین اینکه آقای بایدن بازگشت به برجام و لغو تعهدات اقتصادی علیه ایران را کار دشواری خوانده است، با در نظر گرفتن ترغیب ایران برای پیگیری موضوعات دیگر همچون مسائل منطقهای در کنار برجام است؟
من شخصاً معتقدم منظور آقای بایدن بازگشت به برجام است اما بعد از بازگشت و احیای تعهدات ایران، درباره مسائل دیگر جدا صحبت شود. اتحادیه اروپا و امریکا به اتفاق این موضع را خواهند گرفت و دیگر بحث تکمیل برجام مطرح نخواهد بود.
چنانکه اشاره کردید زمانی ایران حرف از برجام 2 و 3 میزد و این مسیر را میدید که با غرب درباره مسائل منطقهای هم گفتوگو کند اما این روزها شاهدیم که مقامهای ایرانی در واکنش به کشورهای عربی که خواهان پیوستن به مذکرات احتمالی درباره برجام هستند میگویند که ما با غرب درباره مسائل منطقه حرف نمیزنیم. آیا این به معنای تغییر موضع ایران است؟
وقتی در ایران درباره برجام 2 یا 3 صحبت شد، عملاً این بحث عقیم ماند. باید یادمان باشد بالاخره در زمینه سیاست بینالملل موضع کشورهای دیگر هم مطرح است لذا این تجربه وجود دارد که ما برجام را اجرا کردیم اما حاضر نشدیم با 1+5 درباره سایر موضوعات صحبت کنیم تاریخ این بحث خیلی دور نیست. الان فرصتی پیدا شده که امریکا مجدداً به برجام برگردد اما مسائل ایران از دیدگاه اروپاییها حل نشده است و فقط برجام حل شده است و آنها انتظار دارند بقیه مسائل هم حل شود لذا اروپاییها الان در حال پیگیری این مسأله هستند.
اما آنها این نکته را هم میدانند که ما آماده نیستیم و میخواهیم برجام اجرا شود ولی درباره سایر مسائل منطقهای در ایران نوعی دوگانگی وجود دارد. این دوگانگی درباره برجام هم حاصل شد و سیاست خارجی یکدست نبود لذا اروپاییها پیشبینی میکنند بعد از برجام باید سایر مسائل حل نشده پیگیری شده و انتظار دارند این را از زبان امریکاییها بشنوند و به این ترتیب این موضوع در قالب 1+5 هم مورد پیگیری قرار گیرد.
آیا بین اروپا و امریکا درباره موضوعات دیگر مثلاً منطقهای و موشکی اختلاف نظر وجود دارد؟ گفته میشود مسأله فعالیت موشکی ایران برای اروپا بیشتر حائز اهمیت است .
مسائل میان اروپا و امریکا فقط درباره ایران نیست در واقع روابط فراآتلانتیکی که در دوره ترامپ لطمه دیده بود باید بازسازی شود مسائل مختلف دیگر مطرح است مسأله روسیه و چین هم در کنار ایران مطرح است. اینها یک مجموعه است که در قالب یکسری بده بستانهای بین امریکا و اتحادیه اروپا مطرح خواهد شد ایران هم جزو این مسائل است حالا باید دید که وزن ایران در روند اجرای برجام تا چه اندازه مطرح است و دید که آیا دوباره آن روابط فراآتلانتیکی قدیمی میان اروپا و امریکا درباره ایران ادامه خواهد یافت یا نه.
نکته مهم اینکه نباید روابط اروپا و امریکا را به موضوع ایران محدود کرد شاید مسائل دیگر هم باشد که از نظر آنها مهمتر باشد. به هر حال در امریکا مسأله چین بین جمهوریخواهان و دموکراتها مشترک است. در واقع مسأله اصلی هر دو حزب چین است. تنش میان امریکا و چین با حضور بایدن نیز ادامه خواهد یافت و انتظار میرود که تفاوت اصلی در رویکرد باشد؛ به عنوان مثال بایدن متعهد شده است که با متحدان امریکا برای اعمال فشار بر چین از طریق سازمانهای چندجانبه همکاری کند. این در حالی است که اروپا هم این هدف را دنبال میکند؛ یعنی احتمالاً اروپا و امریکا یکپارچه ضد چین خواهند شد و بیشتر مسأله اقتصادی را مد نظر قرار خواهند داد. در روسیه داستان کمی متفاوت خواهد بود به نظر من در دوره بایدن تفاوت چین و روسیه کمی جابهجا خواهد شد. اما در مورد ایران، اروپا تلاش میکند با طرح مسائل دیگر در کنار برجام، همسویی بیشتری ایجاد کند و اگر به عنوان مثال مسأله موشکی هم برای آن اهمیت بیشتری دارد، مایل است از طریق امریکا پیگیری کند.
اروپا در برجام بسیار دست بسته عمل کرد و نتوانست آسیب حاصل از خروج امریکا را به دلیل سیطره ساختار اقتصادی امریکا بر نهادهای اقتصادیاش جبران کند. هویدا شدن این گزاره، جایگاه اروپا را در مذاکرات احتمالی با ایران تضعیف نخواهد کرد؟
هیچ کشوری در روابط بینالملل دوست یا دشمن دائمی ندارد. اگر الان بخواهیم سه قدرت را در نظر بگیریم چین قدرت جهانی است که خوشبختانه ما رابطه خوبی با آن داریم. امریکا قدرت جهانی است و همه فاکتورهای قدرت را بهطور کامل دارد اما اتحادیه اروپا تمام فاکتورها را ندارد و نسبت به روسیه و چین از نظر سیاسی بسیار ضعیفتر است و اقتصاد آن هم ضعیفتر است اما وزن دارد و نمیتوان جایگاه و وزن آن را نادیده گرفت. لذا در هر صورت باید با این قدرت نوعی توازن ایجاد کرد نمیتوان اصلاً با امریکا کاری نداشت چون به طور طبیعی مشکلات خود را دارد ما ایستادگی کردیم اما هزینه هم دادیم و نمیتوان این مسأله را نادیده گرفت. ممکن است اگر بخواهیم مقابل اروپا بایستیم هزینه کمتر باشد اما باید بتوان با همه قدرتها در یک حالت متعادل کار کرد سیاست خارجی ما باید متوازن باشد و بر اساس منافع ملی خودمان اقدامات را انجام دهیم. هر کدام از این کشورها هم ، وزن خاص خود را دارند. بله قطعاً اتحادیه اروپا از نظر نفوذ سیاسی ضعیفتر از امریکاست اما نمیتوان تأثیر و تأثری که از منظر سیاسی بر ایران دارد، نادیده گرفت. در واقع در صحنه بینالمللی باید موقعیت خود را با بقیه کشورها سنجید منهای اینکه بقیه کشورها و قدرتها چگونه با یکدیگر تعامل میکنند. در غیر این صورت ممکن است دچار اشتباه محاسبه شویم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه