به بهانه زادروز بهرام بیضایی



بهرام بیضایی معلم ماندگار قرن ما است

شهلا لاهیجی
مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
هر سالی که می‌گذرد از اینکه استاد بیضایی عزیز مسن‌تر می‌شود نگران می‌شوم؛ یک جور دلشوره خاص که از علاقه بسیار من و همه آنهایی برمی آید که می‌دانیم فرهنگ و هنر امروزمان تا چه اندازه مدیون این مرد بزرگ است. با این حال از صمیم قلب می‌گویم که زادروزش بر ما، همه اهالی ادبیات، تئاتر و سینما مبارک؛ حضور ایشان بواسطه خدمات فرهنگی بیشمار، طی دهه‌ها در حوزه‌های مختلف اثربخش و الهام بخش بوده است. اما درباره اخلاق ایشان حرف چندانی ندارم چراکه تبلوری از نگاه انسانی اش را می‌توان در مخلوقات ادبی- هنری اش دید. هر چند نمی‌توانم از ذکر این نکته صرف نظر کنم که نویسنده و هنرمندی بی‌اندازه سلیم و سلامت است؛ حالا بماند که در بحث وفادار ماندنش به شرافت هم از جمله افراد مثال زدنی است. آنچنان که اگر بخواهم از دریچه نگاه خود، بهرام بیضایی را تعریف کنم، همواره به او نگاه تقدس گونه‌ای داشته و دارم منظورم از تقدس جایگاه رفیعی است که در عرصه فرهنگ و هنر از آن خود ساخته و همچنین شرافتمندی قلم و هنرش. بیضایی به معنای واقعی کلمه کمال‌گرا بوده و هست؛ ازهمین رو هر چه را تا جای ممکن در بهترین شکل آن می‌خواست. از همین رو اگر قرار بود دیگران از جنبه و با نگاه تجاری به او نزدیک شوند بی‌شک به مشکل برمی خوردند. طی همه این سال‌هایی که در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان کتاب‌های استاد را منتشر کرده‌ایم شاهد حساسیت بسیار او در انتشار کتاب‌هایش بوده ام؛ آنقدر که می‌دانم هر مرتبه‌ای که دست به اصلاحی در نوشته‌اش بزند کاری به مراتب بهتر و ارزشمندتر می‌شود. بهرام بیضایی بی‌شک در همه حوزه‌هایی که ورود پیدا کرده و ماندگار شده، انسانی شریف و منزه است. انتخاب میان کتاب‌های بیضایی، حداقل برای من کاری بسیار دشوار است؛ چراکه اگر بخواهم دست روی هر کدام از آنها بگذارم متوجه می‌شوم که کتاب بهتری هم دارد. با وجود این یکی از نخستین آثاری که از او منتشر کردم، «طومار شیخ شرزین» بود که به چاپ‌های مکرر هم رسید، «مرگ یزدگرد» را به لحاظ زبانی نوشته‌ای فوق‌العاده ارزشمند می‌دانم. «کتاب پرده نئی» را که نخستین مرتبه که خواندم نمی‌توانستم صحنه‌هایی را که از آن روبه‌روی چشمانم مجسم می‌شد، نادیده بگیرم و در خاطرم هست که آن زمان حسرت خوردم که‌ ای کاش این کتاب در قالب فیلم ساخته و پخش می‌شد؛ چراکه فیلمی بسیاری پرهیجان و پرماجرا می‌شد. گذشته از این «هزارافسان کجاست؟» هم اثر شاخصی است. اجازه بدهید به کتاب دیگری اشاره نکنم، آخر انتخاب میان کتاب‌های او به هیچ وجه کار ساده‌ای نیست. اصلاً مگر می‌شود گفت که «آیینه‌های روبه‌رو» بهتر است یا «قصه‌های میرکفن پوش»! قبول کنید انتخاب میان شاهکارهای ادبی و نمایشی او کار دشواری است. کافی است با قدری دقت به سراغ نوشته‌های بیضایی بروید تا ببینید برخوردار از چه زبان دراماتیک عجیبی هستند و این همان خدمت بی‌نظیری است که بیضایی به هنر تئاترمان کرده که بی‌شک برای سده‌ها بی‌مانند خواهد بود. شما اگر ترجمه منوچهر انور از «مرگ یزدگرد» به انگلیسی را گوش بدهید، فکر می‌کنید با نمایشنامه‌ای از شکسپیر روبه‌رو هستید! با‌وجود برخی گلایه‌هایی که شنیده می‌شود؛ این که جوانان امروز چهره‌های شاخص حوزه‌های فرهنگ را نمی‌شناسند اما بهرام بیضایی نویسنده و هنرمندی شناخته شده است. شما نگاه کنید، امروز کسی هست که مولانا یا حافظ را نشناسد؟ بهرام بیضایی هم مانند اینها چهره شناخته شده‌ای است، او یکی از معلمان بزرگ قرن ما به شمار می‌آید؛ و شاید برای همه قرن‌های بعدی هم معلم شاخص باقی بماند. او جزئی از فرهنگ و هنر امروزمان شده و باقی هم می‌ماند.


دانایی و توانایی بدون تظاهر و به رخ کشیدن

احمد طالبی نژاد
منتقد سینما
در باره بهرام بیضایی بسیار گفته و نوشته شده است. آنقدر که به نظر می‌رسد حرفی برای گفتن نمانده و همگان همه چیز را درباره او می‌دانند. بر این اساس در این مجال اندک به نکاتی اشاره می‌کنم که شاید کمتر به آن پرداخته شده است. در مجموعه آثار بیضایی چند حس حضور مدام دارد. اولین آن ترس و بیگانگی است. از اولین فیلم بیضایی یعنی «رگبار» با آدم‌هایی مواجه هستیم که از چیزی در هراس و اضطرابند. به‌عنوان نمونه در «شاید وقتی دیگر» همه تلفن‌ها چه خانگی و چه عمومی سیاه‌رنگ است و به‌عنوان عنصر ایجادکننده اضطراب بر آن تأکید شده است. بیضایی همچنین جذابترین و تأثیرگذارترین فیلمنامه‌ درباره تاریخ تشیع یعنی «روز واقعه» را نوشته است. هر کس این حرف را قبول ندارد مثال دیگری بیاورد تا ببینیم حق با کیست. او به‌عنوان یک انسان فارغ از هر گونه گرایش ایدئولوژیک، تاریخ ایران و فرهنگ ایران را دوست دارد و فیلمنامه‌های بسیاری درباره گذشته این سرزمین نوشته بدون این که مجذوب گذشته باشد. اغلب نقدگونه‌هایی است بر آنچه پشت سر گذاشته‌ایم. در گفت‌وگویی که با او داشتم در پاسخ به چرایی تعلق خاطر به گذشته توضیح داد که نه تنها علاقه‌ای به گذشته ندارد بلکه بیزار از تاریخ پر از خشونت است و هدفش تأکید بر این باور است که گذشته چراغ راه آینده است و باید از تاریخ عبرت گرفت. دیگر مؤلفه تکرارشونده در آثار او بیگانگی است. تمام شخصیت‌های آثار او از جمله «باشو غریبه کوچک» احساس تنهایی و غربت می‌کنند. پسرک مسافر «سفر» از شاهکارهای فیلم کوتاه در تاریخ سینمای ایران، دنبال مادری می‌گردد که هیچ تصویر ذهنی از او ندارد. او مادر نمی‌خواهد بلکه به‌دنبال پناهگاهی است تا از این بیگانگی و تنهایی و سرگردانی نجاتش دهد.
نکته مهم بعدی که می‌خواهم اشاره‌ای به آن داشته باشم نوع برخورد ما به‌عنوان مخاطب یا منتقد با بهرام بیضایی است. دوستی از همکاران بیضایی ادعا می‌کرد که او کاری نکرده جز بازی با کلمات. از او درخواست کردم فقط از «دیباچه نوین شاهنامه» بهرام بیضایی روخوانی کند و ببیند چطور در یک پاراگراف این همه موضوع و مضمون با واژگان درجه یک کنار هم قرار گرفته و داستان را ادامه داده بدون این که سرنخ از دستش برود یا صرفاً مجذوب کلام شود. متأسفانه مخالفت با بیضایی از روی حقد و حسد است. انتخاب موضوع‌هایی که هر کدام به نوعی با شرایط اجتماعی ما همخوان است کار هر کسی نیست. در همان فیلم اول «رگبار» یک معلم به منطقه‌ای که فضای لمپنیزم بر آن حاکم است مثل رگبار می‌بارد و طراوت را به فضای مرده این منطقه می‌آورد. او به‌عنوان چهره‌ فرهنگی باید با قصاب محله که رقیب عشقی‌اش است مبارزه کند. این فیلم از نظر پرداخت خیلی هم قوی نیست. چون اولین فیلم بلند اوست و در شرایط بد اقتصادی ساخته شد. جالب این که محمدعلی فردین بدون شناخت از نگاه بیضایی صرفاً به منظور حمایت از یک فیلمساز جوان مشکل مالی فیلم را برطرف کرد. در دیگر فیلم‌های بیضایی هم از جمله «غریبه و مه» غریبه‌ای می‌آید و در دهکده و منطقه‌ای که روح زنده ندارد و همه دچار دلمردگی هستند تلاطمی عاطفی ایجاد می‌کند. البته اگر قرار باشد بنابر سلیقه شخصی‌ بهترین فیلم‌های بیضایی را انتخاب کنم اولین انتخابم «چریکه تارا» است که از نظر پرداخت و ساخت و حتی بازیگری بی‌نظیر است. «شاید وقتی دیگر» و «مسافران» دیگر فیلم‌های درخشانی هستند که در صدر این فهرست قرار می‌گیرد و البته در فراز همه اینها فیلم کوتاه «سفر» قرار دارد. اگر می‌خواهید سینما، تاریخ، میزانسن و هر آنچه باید را از نوع شرقی‌اش بیاموزید، حتماً این فیلم‌ها را ببینید. بر دانشجویان سینما واجب است آثار او را بینند تا بدانند فردی به‌نام بهرام بیضایی بدون تظاهر و به رخ کشیدن آن، صاحب چه میزان دانایی و توانایی بوده است.




آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7525/20/564308/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها