مروری کوتاه بر انیمیشن «روح» بهکارگردانی پیت داکتر از کمپانی پیکسار
پیام خیامی آقای گاردنر
محسن بوالحسنی
خبرنگار
اگر بخواهیم چند کمپانی بزرگ تولید انیمیشن در جهان را لیست کنیم حتماً آن بالاهای لیست، یکی از جایگاههای«پیکسار»ی تعلق میگیرد که خیلیها لقب «خانه نوابغ» را به آن دادهاند و در لیست چهرههای شاخص و کارگردانهای مشهور همین پیکسار، باید روی اسم «پیت داکتر»ی مکث کرد که خودش یکی از نابغههای بیچون و چراست که با «شرکت هیولاها»، «بالا» و «Inside Out» این چندسال اخیر جا وجایگاه ویژه برای خودش دست و پاکرده و البته کارنامهای درخشان. همین آقای پیتداکتر جدیداً انیمیشن پرسر و صدای «روح» را هم به کارنامه پروپیمان و درخشانش اضافه کرد که البته مخالفان و موافقانی زیادی هم دربارهاش به حرف و بحث نشستند و همه اینها باعث شد که «روح» چه به لحاظ بردن 5جایزه مهم، از فروش گیشه بسیار خوبی هم برخوردار باشد. فیلم به پلتفرمهای فارسی هم رسید و همین باعث شد، مخاطبان ایرانی و علاقهمند به انیمیشن «روح» را ببینند ودربارهاش چه در فضای مجازی، چه در صفحههای نقد و نظر مکتوب از تازهترین محصول پیکسار بنویسند. «Soul» را خیلی نمیشود به کودکان ربط داد و بعید است کودکان بتوانند با انیمیشنی که درباره مرگ و زندگی حرف میزند و فلسفهاش فلسفه خیامی است ارتباط برقرار کنند اما حتماً برای نوجوانان و بزرگسالان میتواند جذاب و البته مفید باشد؛ آن هم در روزگاری که کرونا، خیلیها را به آینده و زندگی در لحظه بدبین یا حتی ناامید کرده است. همانطور که گفته شد ستایش داکتر از زندگی، ستایشی خیامی است که میخواهد به مخاطبش بگوید زندگی دمی است که باید غنیمت شمرده شود چون هرگز امکان تکرارش وجود نخواهد داشت و میشود طور دیگری زندگی کرد. در واقع داستان، داستان جو گاردنر، یک معلم موسیقی در یک مدرسه معمولی است و با اینکه از کارش راضی به نظر میرسد اما رؤیای بزرگتری در سر میپروراند و میخواهد یک روز در یک گروه موسیقی خوب ساز بزند و دقیقاً لحظهای که این فرصت برایش پیش میآید از دنیا میرود و پا به دنیای مردهها میگذارد و تازه میفهمد یک مرگ به این سادگی چه فرصتی را از او گرفته است. آقای گاردنر میانسال مجرد که آخرین بختش را مرگ از او گرفته هرکاری میکند تا یکبار دیگر برگردد و بختش را امتحان کند تا در نهایت، حتی اگر قرار است بمیرد، خوشحال و راضی بمیرد. فارغ از تم اصلی داستان، ما در «روح» برزخی انیمیشنی را میبینیم که از آن با عنوان «گذشته بزرگ» یاد میشود و بههمراه روح گاردنر که کوچک شده است و با رخهایی که نقش فرشتههای مختلف و مسئول را بازی میکنند درگیر راضیکردنشان برای برگشت به زمین است. گاردنر که از مرگ ناگهانیاش شوکه است و باورش ندارد میخواهد هرطور شده به زندگی برگردد و در این راه باید با روح متولد نشدهای به نام «۲۲» همکاری کند تا بلکه دوباره پا زمین بگذارد. باقیاش را نمیگوییم که داستان را لو نداده باشیم اما اگر شما هم میخواهید انیمیشن نرم و خوبی ببینید و در پایان آن لبخندی نرم روی لبانتان بنشیند، «روح» پیشنهاد خوبی است برای این لحظه و این لبخند. همانطور که گفتم بچهها کمتر، اما مخاطب بزرگسالتر، مخصوصاً آنهایی که مثل شخصیت «۲۲» گرفتار روح عاصی خود شدهاند یا پدرومادرهایی که بچههایی در سن رشد دارند خیلی خوب میتوانند پیام فیلم را متوجه بشوند و آن را فلسفهای برای زندگیشان کنند؛ همان فلسفه خیامی که میگوید: لذت ببر و دم را غنیمت بشمار، شاید لحظهای دیگر اثری از تو بر عالم حیات نباشد.
خبرنگار
اگر بخواهیم چند کمپانی بزرگ تولید انیمیشن در جهان را لیست کنیم حتماً آن بالاهای لیست، یکی از جایگاههای«پیکسار»ی تعلق میگیرد که خیلیها لقب «خانه نوابغ» را به آن دادهاند و در لیست چهرههای شاخص و کارگردانهای مشهور همین پیکسار، باید روی اسم «پیت داکتر»ی مکث کرد که خودش یکی از نابغههای بیچون و چراست که با «شرکت هیولاها»، «بالا» و «Inside Out» این چندسال اخیر جا وجایگاه ویژه برای خودش دست و پاکرده و البته کارنامهای درخشان. همین آقای پیتداکتر جدیداً انیمیشن پرسر و صدای «روح» را هم به کارنامه پروپیمان و درخشانش اضافه کرد که البته مخالفان و موافقانی زیادی هم دربارهاش به حرف و بحث نشستند و همه اینها باعث شد که «روح» چه به لحاظ بردن 5جایزه مهم، از فروش گیشه بسیار خوبی هم برخوردار باشد. فیلم به پلتفرمهای فارسی هم رسید و همین باعث شد، مخاطبان ایرانی و علاقهمند به انیمیشن «روح» را ببینند ودربارهاش چه در فضای مجازی، چه در صفحههای نقد و نظر مکتوب از تازهترین محصول پیکسار بنویسند. «Soul» را خیلی نمیشود به کودکان ربط داد و بعید است کودکان بتوانند با انیمیشنی که درباره مرگ و زندگی حرف میزند و فلسفهاش فلسفه خیامی است ارتباط برقرار کنند اما حتماً برای نوجوانان و بزرگسالان میتواند جذاب و البته مفید باشد؛ آن هم در روزگاری که کرونا، خیلیها را به آینده و زندگی در لحظه بدبین یا حتی ناامید کرده است. همانطور که گفته شد ستایش داکتر از زندگی، ستایشی خیامی است که میخواهد به مخاطبش بگوید زندگی دمی است که باید غنیمت شمرده شود چون هرگز امکان تکرارش وجود نخواهد داشت و میشود طور دیگری زندگی کرد. در واقع داستان، داستان جو گاردنر، یک معلم موسیقی در یک مدرسه معمولی است و با اینکه از کارش راضی به نظر میرسد اما رؤیای بزرگتری در سر میپروراند و میخواهد یک روز در یک گروه موسیقی خوب ساز بزند و دقیقاً لحظهای که این فرصت برایش پیش میآید از دنیا میرود و پا به دنیای مردهها میگذارد و تازه میفهمد یک مرگ به این سادگی چه فرصتی را از او گرفته است. آقای گاردنر میانسال مجرد که آخرین بختش را مرگ از او گرفته هرکاری میکند تا یکبار دیگر برگردد و بختش را امتحان کند تا در نهایت، حتی اگر قرار است بمیرد، خوشحال و راضی بمیرد. فارغ از تم اصلی داستان، ما در «روح» برزخی انیمیشنی را میبینیم که از آن با عنوان «گذشته بزرگ» یاد میشود و بههمراه روح گاردنر که کوچک شده است و با رخهایی که نقش فرشتههای مختلف و مسئول را بازی میکنند درگیر راضیکردنشان برای برگشت به زمین است. گاردنر که از مرگ ناگهانیاش شوکه است و باورش ندارد میخواهد هرطور شده به زندگی برگردد و در این راه باید با روح متولد نشدهای به نام «۲۲» همکاری کند تا بلکه دوباره پا زمین بگذارد. باقیاش را نمیگوییم که داستان را لو نداده باشیم اما اگر شما هم میخواهید انیمیشن نرم و خوبی ببینید و در پایان آن لبخندی نرم روی لبانتان بنشیند، «روح» پیشنهاد خوبی است برای این لحظه و این لبخند. همانطور که گفتم بچهها کمتر، اما مخاطب بزرگسالتر، مخصوصاً آنهایی که مثل شخصیت «۲۲» گرفتار روح عاصی خود شدهاند یا پدرومادرهایی که بچههایی در سن رشد دارند خیلی خوب میتوانند پیام فیلم را متوجه بشوند و آن را فلسفهای برای زندگیشان کنند؛ همان فلسفه خیامی که میگوید: لذت ببر و دم را غنیمت بشمار، شاید لحظهای دیگر اثری از تو بر عالم حیات نباشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه