ندا سیجانی
خبرنگار
این روزها از رسانههای خبری و فضاهای مجازی اخبار متفاوتی از همایون شجریان به سمع و نظر میرسد و گویا همایون موسیقی ایران در سالی که اجراهای صحنهای به سکوت نشسته و فعالیتهای هنری کم و بیش متوقف شده، او در ماههای به اجبار خانه نشینی و قرنطینه شدن، سال پرکاری را پشت سر میگذارد و نویدی از کارهایی نو برای مخاطبان و علاقهمندانش خواهد داشت. اواسط سال گذشته بود که در رسانهها اعلام شد همایون شجریان قراراست در بخشهای آوازی فیلم سینمایی«مست عشق» بهکارگردانی حسن فتحی همکاری داشته باشد، پروژهای به آهنگسازی سهراب پورناظری. این خواننده موسیقی ایران در چند هفته گذشته هم قطعه «سووشون» با آهنگسازی تهمورس پورناظری را منتشر کرد، اثری به سروده پوریا سوری و تکنوازی کمانچه سهراب پورناظری و با هنرنمایی هم آوایی سحر محمدی و دنیا کمالی.همایون در صفحه شخصی خود(اینستاگرام) نوشت: «تقدیم به دلهای سوگواری که عزیز خود از دست دادهاند.» اما در روزهای گذشته خبر حضور او به شبکه نمایش خانگی اعلام شد و همایون شجریان با خواندن تیتراژ سریال «جیران» بهکارگردانی حسن فتحی برای اولینبار به این شبکه خانگی ورود میکند. البته سالها قبل تجربه تیتراژ خوانی سریال را با «رسم عاشقی» بهکارگردانی سعید سلطانی آغاز کرد اما این همکاری با رسانه ملی هرگزتکرار نشد. اگرچه حدوداً سه سال گذشته با عرضه فیلم سینمایی«رگ خواب» بهکارگردانی حمید نعمتالله به شبکه نمایش خانگی، برای نخستین بار صدای همایون از رسانه خانگی به گوش مردم رسید اما این بار با سریال «جیران» دعوت و حضور رسمی خود را اعلام کرده است. ناگفته نماند همایون شجریان در چهارمین همکاری خود با حمید نعمتالله قرار است تیتراژ پایانی فیلم سینمایی «قاتل و وحشی» را بخواند، فیلمی که متقاضی حضور در سیونهمین جشنواره فیلم فجر شده است. «آرایش غلیظ»، «رگ خواب» و «شعلهور» از جمله همکاریهای شجریان با حمید نعمتالله است. شجریان در «آرایش غلیظ» به آهنگسازی سهراب پورناظری نگاهی نو و متفاوت به موسیقی داشته است. اگرچه این نگرش شبیه آثار گذشته او نیست و با نقدهایی هم مواجه شد، اما بسیار مورد استقبال نسل امروز موسیقی ایران قرار گرفت بویژه قطعه «با من صنما» که نشان از قدرت خوانندگی او داشت. این آلبوم که برگرفته از فیلم سینمایی با همین نام است، شهریورماه ۱۳۹۳ به تهیهکنندگی شرکت فرهنگی و هنری ایرانگام توسط شرکت پخش هنر شهر منتشر شد و همچنان شنیدن آن به مخاطبان و علاقهمندان موسیقی پیشنهاد میشود. کنسرت این آلبوم نیز در کشورهای امریکا، سوئد و کانادا برگزار شد.
اهمیت رابطهها بیشتر از انگیزههاست
فرهنگی/ این روزها تا آنجا که چشم کار میکند آلودگی است. هوای سالم، طبیعت بکر و حتی روابط انسانی سالم حسرتبرانگیز است. لازم است خودمان هوای خودمان را داشته باشیم. روی تمام دغدغههایمان مهر تعطیل بزنیم و فضای ذهنمان را عوض کنیم. دیدن یک فیلم خوب، شنیدن یک موسیقی یا خواندن یک کتاب؛ معجزه که نمیکند اما این کشش را دارد که ذهنمان را به فضایی متفاوت بکشاند؛ همان فضایی که شاید این روزها دلتنگش هستیم. برای این روزها و این احوال دیدن «بنفشه آفریقایی» میتواند یک پیشنهاد باشد. فیلمی که یکی از اجزای جداییناپذیرش رنگ است؛ از محیط سرسبز شمال که داستان در آن میگذرد تا نخهایی که «شکو» رنگشان میکند. قابهای چشمنوازی دارد چنان که گاهی سیر داستان را فراموش میکنید و دوست دارید همچون فریدون که پشت پنجره چشم به آبی خوش رنگ بارانی شکو دوخته، چشم و روح خستهتان را به تصاویر بسپارید. خاصه آن که بار معنایی رنگها با عشق و انسانیتی که در لایههای فیلم جاری است دو چندان میشود. قصه دومین فیلم بلند مونا زندی حقیقی ماهیت پرتنشی دارد. شاید اگر آن را از زبان شخصی بشنوید به این فکر بیفتید که آیا چنین داستانی تعارضی با مفاهیم اخلاقی و مذهبی ندارد؟ چطور میشود آن را در سینمای ایران تعریف کرد و درگیر سانسور نشد؟ خب پیش ازهر چیز لازم است بدانید قصه فیلم واقعی است. به گفته فیلمساز «بنفشه آفریقایی» داستان عمه شکو خودش است. شکو (فاطمه معتمدآریا) همسر سابقش فریدون (رضا بابک) را از خانه سالمندان به خانه میآورد تا از او نگهداری کند در شرایطی که رضا (سعید آقاخانی) همسر دوم او هم در همین خانه است. زندی حقیقی به جای تبدیل ارتباط این سه نفر به موضوعی حساسیتبرانگیز فضا و رابطهای را خلق میکند که در محدوده اخلاقیات باقی میماند. او به جای عاشقانهای رقابتبرانگیز، مثلثی از ارتباط انسانی را تصویر میکند. آدمهایی که با وجود گرفتاری در یک موقعیت عجیب تلاش میکنند انسانیت خودشان را فراموش نکنند. رضا برای آوردن فریدون به خانهاش با شکو مخالفت نمیکند، دلخوریها و حسادتش را بروز نمیدهد و فریدون در موقع لازم به داد رضا میرسد و میانجی تمام این ارتباطها شکو است. شاید موقع تماشای فیلم علت تصمیم عجیب شکو برایتان مبهم به نظر برسد اما «بنفشه آفریقایی» قصهای را تعریف میکند که اهمیت رابطههایش بیشتر از انگیزههاست.
مروری کوتاه بر انیمیشن «روح» بهکارگردانی پیت داکتر از کمپانی پیکسار
پیام خیامی آقای گاردنر
محسن بوالحسنی
خبرنگار
اگر بخواهیم چند کمپانی بزرگ تولید انیمیشن در جهان را لیست کنیم حتماً آن بالاهای لیست، یکی از جایگاههای«پیکسار»ی تعلق میگیرد که خیلیها لقب «خانه نوابغ» را به آن دادهاند و در لیست چهرههای شاخص و کارگردانهای مشهور همین پیکسار، باید روی اسم «پیت داکتر»ی مکث کرد که خودش یکی از نابغههای بیچون و چراست که با «شرکت هیولاها»، «بالا» و «Inside Out» این چندسال اخیر جا وجایگاه ویژه برای خودش دست و پاکرده و البته کارنامهای درخشان. همین آقای پیتداکتر جدیداً انیمیشن پرسر و صدای «روح» را هم به کارنامه پروپیمان و درخشانش اضافه کرد که البته مخالفان و موافقانی زیادی هم دربارهاش به حرف و بحث نشستند و همه اینها باعث شد که «روح» چه به لحاظ بردن 5جایزه مهم، از فروش گیشه بسیار خوبی هم برخوردار باشد. فیلم به پلتفرمهای فارسی هم رسید و همین باعث شد، مخاطبان ایرانی و علاقهمند به انیمیشن «روح» را ببینند ودربارهاش چه در فضای مجازی، چه در صفحههای نقد و نظر مکتوب از تازهترین محصول پیکسار بنویسند. «Soul» را خیلی نمیشود به کودکان ربط داد و بعید است کودکان بتوانند با انیمیشنی که درباره مرگ و زندگی حرف میزند و فلسفهاش فلسفه خیامی است ارتباط برقرار کنند اما حتماً برای نوجوانان و بزرگسالان میتواند جذاب و البته مفید باشد؛ آن هم در روزگاری که کرونا، خیلیها را به آینده و زندگی در لحظه بدبین یا حتی ناامید کرده است. همانطور که گفته شد ستایش داکتر از زندگی، ستایشی خیامی است که میخواهد به مخاطبش بگوید زندگی دمی است که باید غنیمت شمرده شود چون هرگز امکان تکرارش وجود نخواهد داشت و میشود طور دیگری زندگی کرد. در واقع داستان، داستان جو گاردنر، یک معلم موسیقی در یک مدرسه معمولی است و با اینکه از کارش راضی به نظر میرسد اما رؤیای بزرگتری در سر میپروراند و میخواهد یک روز در یک گروه موسیقی خوب ساز بزند و دقیقاً لحظهای که این فرصت برایش پیش میآید از دنیا میرود و پا به دنیای مردهها میگذارد و تازه میفهمد یک مرگ به این سادگی چه فرصتی را از او گرفته است. آقای گاردنر میانسال مجرد که آخرین بختش را مرگ از او گرفته هرکاری میکند تا یکبار دیگر برگردد و بختش را امتحان کند تا در نهایت، حتی اگر قرار است بمیرد، خوشحال و راضی بمیرد. فارغ از تم اصلی داستان، ما در «روح» برزخی انیمیشنی را میبینیم که از آن با عنوان «گذشته بزرگ» یاد میشود و بههمراه روح گاردنر که کوچک شده است و با رخهایی که نقش فرشتههای مختلف و مسئول را بازی میکنند درگیر راضیکردنشان برای برگشت به زمین است. گاردنر که از مرگ ناگهانیاش شوکه است و باورش ندارد میخواهد هرطور شده به زندگی برگردد و در این راه باید با روح متولد نشدهای به نام «۲۲» همکاری کند تا بلکه دوباره پا زمین بگذارد. باقیاش را نمیگوییم که داستان را لو نداده باشیم اما اگر شما هم میخواهید انیمیشن نرم و خوبی ببینید و در پایان آن لبخندی نرم روی لبانتان بنشیند، «روح» پیشنهاد خوبی است برای این لحظه و این لبخند. همانطور که گفتم بچهها کمتر، اما مخاطب بزرگسالتر، مخصوصاً آنهایی که مثل شخصیت «۲۲» گرفتار روح عاصی خود شدهاند یا پدرومادرهایی که بچههایی در سن رشد دارند خیلی خوب میتوانند پیام فیلم را متوجه بشوند و آن را فلسفهای برای زندگیشان کنند؛ همان فلسفه خیامی که میگوید: لذت ببر و دم را غنیمت بشمار، شاید لحظهای دیگر اثری از تو بر عالم حیات نباشد.
از نگارههای چوبی تا مجسمههای رنگی نعمتی شریف
کم کم مراکز هنری باز میشوند و البته پیش ازاین بسیاری از گالریها با رعایت پروتکلهای بهداشتی و رعایت فاصله اجتماعی کار خود را در ایام کرونا شروع کرده بودند؛ در پایان هفته میشود به سراغ چند گالری رفت و کارهای خوبی را مشاهده کرد.
قرار است از امروز 2 بهمن ماه نمایشگاه «نگارههای چوبی» در فرهنگسرای نیاوران با همکاری پژوهشگاه هنرهای سنتی افتتاح شود؛ در این نمایشگاه، 201 اثر از هنرمندان هنرهای چوبی در رشتههای معرق، منبت، مشبک، خاتمسازی، گره چینی، نازککاری، سازسازی، خراطی، سوختنگاری و حجمهای چوبی به نمایش گذاشته میشود که شامل ۸۱ اثر حجمی ،۱۶ ساز و ۱۰۴ تابلویی از هنرمندان نقاط مختلف ایران است. این نمایشگاه از پنجشنبه دوم بهمن تا جمعه ۱۷ بهمن ماه همه روزه از ساعت ۱۰ تا ۱۸ پذیرای علاقهمندان و مخاطبان این رویداد هنری و تجسمی خواهد بود.
همچنین این نمایشگاه روزهای تعطیل از ساعت ۱۴ تا ۱۸ پذیرای بازدیدکنندگان است. اما نمایشگاه دیگر که دیدن آن خالی از لطف نیست عنوان «من پیروزم» را بر خود دارد که نخستین نمایشگاه نقاشی آنلاین شاگردان تارا بهبهانی است که با هدف حمایت از کودکان مبتلا به سرطان، از سوم بهمن ماه در سایت مؤسسه محک در معرض دید علاقهمندان قرار میگیرد؛ عواید حاصل از فروش آثار این نمایشگاه، صرف درمان کودکان مبتلا به سرطان مؤسسه محک میشود.
تارا بهبهانی درباره این نمایشگاه میگوید: «این چهاردهمین سالی است که نمایشگاه نقاشی کودکان و نوجوانان را به نفع کودکان محک برگزار میکنم. امسال به علت کرونا و موانع آن برگزاری نمایشگاه به تأخیر افتاد و تصمیم گرفتم که نمایشگاه را آنلاین و به صورت مجازی برگزار کنم.»
این نمایشگاه شامل نقاشیهای ۶۴ هنرمند کودک و نوجوان ۸ تا ۱۷ سال است که در قالب ۶۴ تابلوی نقاشی آبرنگ و رنگ روغن نمایش داده میشود. برای دیدن کارهای این نمایشگاه به سایت مؤسسه محک به آدرس
http://mhak.ir/onlinegallery-b و صفحــــــــــــــــــه اینســـــــــــــــــتاگرام tarabehbahaniacademy میتــــــوان مراجعه کرد و برای دیدن آن تا ۱۰ بهمن ماه فرصت هست. اگر هنوز از نمایشگاه مجسمههای بیژن نعمتی شریف دیدن نکردید بد نیست بدانید که تا روز سه شنبه 7 بهمن فرصت دارید به گالری شیرین بروید از نمایشگاه انفرادی آخرین مجسمههای زندهیاد بیژن نعمتی شریف دیدن کنید. این هنرمند از اولین مـجسمهسـازان مـعاصـر و مـدرن ایرانی بـود که رنـگ را بـه مـجسمههـایش افـزود. او هنرمند مجسمهساز، نقاش و عروسکسازی بود که برای نمایشهای کودک و نوجوان عروسک ساخت. او که شاگرد پرویز تناولی بود برای بیش از 58 پروژه نمایشی و غیرنمایشی برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، صدا و سیما عروسک ساخت. «پدربزرگ و ترب»، «سبز در سبز»، «کارگاه»، «زاغچه کنجکاو»، «شش کلاغ و یک روباه»، از جمله کارهای این استاد دانشگاه است. او سال 1391 در گذشت.