خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید

اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد


گفت‌و‌گوی احساسی با کلی

گفت‌و‌گوها چند دقیقه دیگر و تا حدود ساعت 10 صبح طول کشید تا این که به کلی گفتم: «جان، ما باید به اتاق بیضی برویم تا درباره عربستان صحبت کنیم.» قصد داشتم با این جمله به همه یادآوری کنم که سایر مسائل جهان هنوز تمام نشده است و همه چیز موضوع مهاجرت نیست. من، کلی و پمپئو از جلسه خارج شدیم. فقط ذکر این نکته را نیز لازم می‌دانم که در این جلسه- آن طور که رسانه‌های ساده لوح و زودباور درباره آن گزارش دادند- کلمات زشت و رکیک رد و بدل نشد. در اتاق بیضی، با ترامپ درباره موضوع قتل خاشقجی صحبت می‌کردیم که «مادلین وسترهوت» منشی شخصی ترامپ وارد شد و گفت کوشنر می‌خواهد تلفنی درباره مذاکراتش با وزیر خارجه مکزیک گزارش دهد. کلی با صدای بلند پرسید: «چرا جرد (کوشنر) با مکزیکی‌ها تماس گرفته است؟»
ترامپ با صدایی به همان اندازه بلند گفت: «چون من از او خواستم»، «به غیر از این، چگونه می‌توانیم کاروان مهاجران غیرقانونی را متوقف کنیم؟»
کلی با همان تُن صدای بلند گفت: «کریستین نیلسن در حال کار کردن روی این مسأله است» و ترامپ هم درپاسخ به او فریادزنان گفت: «هیچ کدام از شما نابغه‌ها نتوانستید این کاروان را متوقف کنید.» وقتی کلی از اتاق بیضی خارج می‌شد، ترامپ با ژستی تحقیرآمیز از پشت سر او، دستش را به نشانه خداحافظی تکان می‌داد. می‌توان این مکالمات را در حد «داد و بیداد» دانست اما حرف رکیکی رد و بدل نشد. کوشنر که صدایش اکنون از بلندگوی تلفن روی میز رئیس جمهوری نیز شنیده می‌شد درباره تماسش با «لوئیس ویدگارای» وزیر خارجه مکزیک توضیح داد که این کار معلوم بود خشم پمپئو را برانگیخته است هرچند تلاش کرد ظاهر را حفظ کند، زیرا کوشنر بار دیگر وارد حیطه اختیارات او شده بود. گفت‌و‌گوهای ما درباره مسائل بی‌ربط دیگری نیز ادامه یافت و بعد من و پمپئو به دفتر کلی برگشتیم (در مذاکرات من و ترامپ در ماه دسامبر، که همزمان با تصمیم او برای یافتن جایگزینی برای کلی انجام شد، ترامپ گفت که جر و بحث اش با کلی در آن جلسه به نوعی «مسابقه فریاد زدن» بوده که رسانه‌ها بعداً شاخ و برگ زیادی به آن دادند.) چند نفری جلوی دفتر کلی پرسه می‌زدند. کلی از من و پمپئو خواست وارد شویم؛ گفت، «من دارم می‌روم» و خارج شد. من و پمپئو که تا حدی بهت زده شده بودیم کمی بیشتر درباره عربستان با هم صحبت کردیم اما ناگهان متوجه شدیم که وقتی کلی موقع خروج از دفتر کارش گفته بود «می توانید از دفتر من استفاده کنید» منظور دیگری داشته است. در را باز کردم تا از دفتردارش بپرسم کلی کجا رفته است، اما هیچ کس نمی‌دانست. وارد راهرو شدم دیدم مشغول صحبت کردن با کسی است؛ او را به اتاق روزولت کشیدم که هنوز خالی بود و در را بستم. این دومین گفت‌و‌گوی احساساتی من و کلی بود که این بار حتی احساسی‌تر از قبل هم شد. کلی گفت: «من در جنگ فرمانده بودم» و با اشاره به آنچه در اتاق بیضی رخ داده بود، ادامه داد: «و هیچ وقت چنین چیزی را تحمل نکرده بودم.» من متوجه بودم که چیزی به استعفای کلی نمانده است. بنابراین پرسیدم: «اگر استعفا بدهی گزینه بعدی چیست؟»
گفت: «با این نوع تصمیم‌گیری‌های او (ترامپ) اگر بحرانی واقعی مانند 11 سپتامبر اتفاق بیفتد، چه باید بکنیم؟»

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7552/17/567624/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها