آخر و عاقبت شهر آرزوها به کجا میرسد؟
رضا فرخی
تهران شب از تو دور است، تهران همیشه نور است، تهران و کوچههایش یادآور غرور است.
این ترانهای است که از سالها پیش در ذهن همه ایرانیها بویژه ساکنان شهر تهران مانده است. ترانهای که توصیفی جذاب و جالب از یک شهر 24 ساعته دارد. شهری که برخی از این میگویند که در روزهای کاری جمعیتش به بیش از 16 میلیون نفر هم میرسد. شهری که بتازگی برخی مقامات شورای شهر از این گفتند که باید 24 ساعته شود و اتفاقاً زیست شبانهاش هم تا قبل از شیوع کرونا به شکل قابل توجهی برجسته شده بود. تهران در نگاه اول یک شهر پر از اتوبان و شلوغی است که آلودگی هوا سالهاست آزارش میدهد. اما همین شهر شلوغ و گاهی خسته کننده بهارش آنقدر جذاب و دیدنی میشود که برخیها را وسوسه میکند تا رفتن به سفر نوروزی را فراموش کنند و از تهران لذت ببرند. از آن سو وقتی که میدان فردوسی را رد میکنید و پایین شهر تهران سری میزنید با بافتهایی روبه رو میشوید که شاید با یک زلزله بالای پنج ریشتر خدایی نکرده بر سر صاحبان و ساکنانش خراب شود. وقتی همه اینها را در نظر میگیریم و البته بوی نامطبوعی هرازچندگاهی تهران را کنارشان قرار میدهیم متوجه میشویم که تهران شهری است با تلخیها و شیرینی هایش! با زیباییها و زشتیهایش و خیلی مسائل دیگر. در این بین این سؤال مطرح میشود که آیا تهران با توجه به جمعیت نزدیک به 10 میلیونی خود در عرف جهانی و به نوعی در مقایسه با پایتختها و ابرشهرهای دیگر جهان یک شهر استاندارد است؟ آیا این شهر انتظار مردم ساکنش را برآورده میکند.
وقتی اوضاع در ردهبندی جهانی اصلاً خوب نیست
برای پاسخ به این سؤال بد نیست که تهران را از منظر شاخصهای برخی مؤسسات بینالمللی داده سنجی در گام اول مورد بررسی قرار دهیم. شاخصهایی که به هر صورت مورد توافق بسیاری از کارشناسان حوزه شهری هم هست.در تحلیل دادههای مشخص شده از سوی مؤسساتی همچون نامبئو، تهران بیست و چهارمین شهر پرجمعیت دنیاست و بالاتر از تهران،لندن با 9 میلیون و 199 هزار نفر جمعیت ایستاده است. در این بین باید اشاره داشت که مؤسسه نامبئو در طول چندین سال اخیر هر ساله براساس شاخصهایی همچون هزینههای زندگی، قدرت خرید، امنیت و نسبت هزینه مسکن به درآمد و شاخص آلودگی و شاخص اقلیمی به ردهبندی شهرهای مهم جهان و ابرشهرها میپردازد.
براساس آمارهای منتشر شده در سال گذشته از سوی مؤسسه نامبئو، شهرهایی همچون کانبرا با امتیاز کل 213.79، رالیک امریکا با امتیاز کلی 210.54 و همچنین آدلاید استرالیا با امتیاز 210.28 سه شهر اول جهان از نظر کیفیت زندگی محسوب میشوند و این در حالی است که در همین رده بندی، شهر تهران یکی از بدترین شهرهای جهان برای زندگی عنوان شده است. به طوری که تهران دراین ردهبندی در رتبههای انتهایی قراردارد. در این ردهبندی شهر تهران از بالاترین آلودگیهای اقلیمی و زیست محیطی در بین شهرهای سراسر جهان رنج میبرد. از منظر امنیت یکی از پایینترین امتیازات را از سوی کارشناسان دریافت کرده است و همچنین در موضوع مراقبتهای درمانی اوضاع خوبی ندارد. در واقع این تصویر کلی است که از تهران در رده بندیها از سوی کارشناسان جهانی مطرح میشود.
تهرانیها یا تهران زیستها چه میگویند؟
در این بین با درنظر گرفتن همین مسأله وقتی به سراغ خود شهروندان تهرانی هم میروید قریب به اتفاق به این مسأله اشاره میکنند که اگر شرایط کار و زندگی در شهرستانها وجود داشت همین امروز به شهرستان میرفتند و زندگی خود را در خارج از تهران ادامه میدادند؛ حتی این مسأله یعنی تأکید بر خروج از تهران به نوعی ژست در میان شهروندان مبدل شده است. اما به باور کارشناسان مردم به این مسأله واقف شدهاند که در هیچ جای ایران امکاناتی همچون تهران وجود ندارد و برای همین هر کسی که به تهران میآید دیگر براحتی آن را ترک نخواهد کرد. از آن سو بسیاری از مردم تهران بخوبی میدانند که دراین شهر خطرات زیادی آنها را تهدید میکند. از بیماریهای قلبی گرفته تا سرطان و... اما پای صحبتهای همه آنها که بنشینید، عنوان میکنند که راه حل دیگری وجود ندارد و تنها در تهران است که میتوانند درآمدی برای تأمین معیشت خود داشته باشند و در همین باره بسیاری ازمهاجران به شهر تهران هم تأکید میکنند که اگر امکان اشتغال در شهرهای خود و داشتن حتی نیمی از امکانات تهران را در منطقه زندگی خود داشتند هرگز به تهران مهاجرت نمیکردند. از طرف دیگر خیلی از مردم حتی به این مسأله اذعان دارند که خود یا اطرافیانشان به بیماری های تنفسی در اثر آلودگی هوا مبتلا شدهاند و این مسأله را برای خیلیهای دیگر و خودشان پیشبینی میکنند که در آینده آنها هم مبتلا شوند.
تمرکز جمعیتی، دیو هفت سر روستای بزرگی به نام تهران
دراین بین صاحبنظران براین باورند که به طور کلی همین مسأله یعنی تمرکز وحشتناک در کشور روی شهر تهران و جمع شدن تمام موقعیتها در این شهر سبب شده تا تهران به این شکل امروزی دربیاید. یعنی یکی از موضوعاتی که به تهران ضربات جدی از همه حیث وارد کرده همین تمرکز بزرگ و جدی روی تهران است. در همین باره صاحبنظران عنوان میکنند که تهران به سرزمین فرصتها در ایران مبدل شده و همین مسأله سبب گردیده تا سالانه هزاران نفر به جمعیت این کلانشهر اضافه شود. این در حالی است که برخی از مسئولان در همین چندماه گذشته از تهران بهعنوان یک روستای بزرگ نام میبردند که بدون هیچ حساب و کتاب متناسب با یک شهر بسرعت در حال رشد است؛یعنی بدون در نظر گرفتن زیرساخت های لازم شهر با توجه به جمعیت ورودی هر سالهاش گستردهتر و بزرگتر شده است و همین مسأله سبب پدید آمدن موضوعاتی همچون حاشیه نشینی شده! حاشیه نشینیهایی که تبعات جانبی قابل توجهی را جدا ازمشکلات جدی شهر تهران برای این شهر و مردمش به وجود آورده است. آن چنان که حلبی آبادها در طول چندین سال اخیر به یکی از موضوعات و دغدغههای جدی همه شهرداران تهران مبدل شده است.
در این بین شاید این سؤال مطرح شود که شهر مطلوب از نظر شهروندان تهرانی و به طور کلی از منظر مسئولان حوزه شهری در تهران چه شهری خواهد بود. در پاسخ به این سؤال کارشناسان حوزه شهری براین باورند که باید بهصورت جزئی به مسائل نگاه کرد. یعنی هر مسألهای را به شکلی مشخص مورد تفکیک قرار داد و آن را جدا جدا با نقطه آرمانی و مطلوبش مقایسه کرد.
جمعیتی که بیشتر میشود اما کمتر نه!
برهمین اساس در حوزه جمعیتی بسیاری از صحبت هایی که در طول چندین سال اخیر مطرح شده جمعیتی برابر نصف جمعیت امروز تهران را مطلوب میداند؛ چرا که دراین صورت اول بخش زیادی از ترافیک امروز تهران را به رغم همه پل سازیها و معبرسازیها نخواهیم داشت. دوم به منابعی همچون آب و برق و دیگر صورتهای انرژی فشار نخواهد آمد و سومین مسأله اینکه از منظر حفظ پاکیزگی شهر هم مدیریت شهری با مشکلات بسیار کمتری روبه رو خواهد بود. پس در همین موضوع از منظر صاحبنظران میتوان این چنین نتیجه گرفت که تهران با نقطه مطلوب جمعیتی خود فاصله بسیاری دارد و با توجه به بحران اقتصادی کشور و کاهش هر روز امکان پیدا کردن شغل در نقاط دور از مرکز در کشور، امیدی فعلاً به حل این مسأله نیست. یعنی با توجه به چشم اندازها جمعیت تهران افزایش خواهد یافت و کمتر نخواهد شد و دسترسی به این نقطه مطلوب در زمینه جمعیت یک سراب و امید واهی به نظر میرسد.
تهران به روزهای سیاهتر هم میرسد
در بحث یکی از شاخصهای مهم دیگر یعنی مسأله آلودگیهای اقلیمی و زیست محیطی نقطه مطلوب رسیدن به آماری بهتر از تعداد روزهای هوای پاک در سال 1398 است، چرا که به باور برخی در سال 1398 با توجه به شیوع کرونا و تعطیلیهای پایانی سال تعداد روزهای هوای پاک تهران افزایش یافت و به 257 روز رسید. اما همین آمار با نقطه مطلوب برای شهر تهران فاصله دارد. همان طور که این مسأله در سال 1399 خودش را به شکل آشکاری نشان داد و دوباره تهران به روزهای سیاه خود بازگشت. از سوی دیگر مقاومت خودروسازان در بهبود کیفیت خودروهای خود سبب شده تا کارشناسان چندان دورنمای روشنی برای بهبود شرایط پیش روی تهران از منظر پاکیزگی هوا نبینند و پیشبینی کنند که تهران در سال های آینده وضعیت بدتری در این زمینه داشته باشد و بیشتر از نقطه مطلوب فاصله بگیرد؛ این درحالی است که اگر موضوع کارخانجات را به این معادله اضافه کنید کاملاً آن را غیر قابل حل خواهید یافت.
این شهر ناامنتر میشود؟
دراین میان وقتی شهر تهران به خاطر بحران انرژی برخی از ماه های اخیر در شب به شهری خاموش مبدل شد بسیاری انتقاد کردند که این مسأله امنیت را در این شهر بیشتر کاهش خواهد داد. یعنی از همان نقطه نه چندان مناسبی که وجود داشت بیشتر تنزل پیدا کرد و این درحالی است که با توجه به گسترش فقر و کاهش قدرت خرید مردم و همچنین بافت ناهمگون جمعیت تهران، افق بهبود وضعیت امنیت تهران چندان روشن نیست. یعنی برخی جامعه شناسان حوزه شهری پیشبینی میکنند که شهر تهران با این وضعیت در سالهای آینده نه تنها از منظر امنیت و آسایش بهتر نخواهد شد بلکه به سمت گسترش جرم و جنایتهای عجیب و غریب بیشتری سوق پیدا خواهد کرد. شاهد این مسأله را میتوان در آمار و ارقامهای جدی افزایش جرایم بسیار خشن در شهر تهران در طول چند سال اخیر مشاهده کرد.
معضل ترافیک همچنان میتواند حل شود
در کنار همه این مسائل یکی از نقاطی که میتوان به بهبود تهران درآن امید داشت موضوع ترافیک است. چرا که همزمان با رشد تعداد خودروهای شهر تهران وضعیت راهسازی و ساخت معابر شهری در تهران رشد چشمگیری داشت. برای همین افقها دراین زمینه نسبت به زمینههای دیگری به باور صاحبنظران حوزه شهری روشنتر است؛ هرچند که این مسأله در صورتی میتواند رخ دهد که حجم ورودی خودرو به شهر تهران کمتر شود که البته این مسأله هم عملی بودنش در هالهای از ابهام قرار دارد. از سوی دیگر مدیریت حوزه شهری در طول چندین سال اخیر بارها بر این مسأله تأکید کرده که بخش عمدهای از سیستم حملونقل شهر تهران بشدت فرسوده است و تا زمان تأمین بودجه کامل برای این کار، مردم به شکلی که مؤثر باشد، از این ساختار حملونقل شهری استقبال نخواهند کرد.
مسئولان شهری، پزشکی که مسکن مینویسد!
با توجه به همه این مسائل و مواردی که در اکثر آنها چشم انداز و افقهای بهبود وضعیت تهران دیده نمیشود این سؤال خیلی جدی مطرح است که واقعاً مسئولان حوزه شهری باید چه کنند؟
در همین باره با نگاهی به وضعیت اقتصادی و معیشتی کل کشور در طول چند سال اخیر، برخی اقتصاددانان براین مسأله تأکید میکنند که به طور کلی کار خاصی از دست مسئولان حوزه شهری در تهران برنمی آید؛ چرا که ایران در حال تبدیل شدن به تهران است. یعنی بهدلیل کمبود امکانات در شهرها و روستاها و عدم رونق اقتصادی، تهران با حجم بزرگی از ورودی جمعیت هرساله روبه رو است و این شهر با این زیرساخت ها اصلاً توان حمایت از این همه جمعیت ندارد، زیرساخت های این شهر هم پاسخگو نیست. برای همین مسئولان حوزه شهری هر کاری برای بهبود وضعیت این شهر دارند نهایتاً در حد مسکن یک ساله است.
حالا به نظر میرسد که حل مسأله و مشکلات تهران به حل مسائل کل کشور گره خورده است. شهر تهران برای نفس کشیدن و بهتر زیستن به این نیاز دارد که بسیاری از مشکلات کشور در حوزههای مختلف اقتصادی وسیاسی و اجتماعی حل شود. در غیر این صورت این شهر با همین شرایط امروز مجبور است به زیست کج دار و مریز خود ادامه دهد. زیستی که بتدریج تبعاتش برای ساکنان و به شکلی کل کشور آشکار شده و از این پس بیشتر خود را نمایان خواهد کرد.
تهران شب از تو دور است، تهران همیشه نور است، تهران و کوچههایش یادآور غرور است.
این ترانهای است که از سالها پیش در ذهن همه ایرانیها بویژه ساکنان شهر تهران مانده است. ترانهای که توصیفی جذاب و جالب از یک شهر 24 ساعته دارد. شهری که برخی از این میگویند که در روزهای کاری جمعیتش به بیش از 16 میلیون نفر هم میرسد. شهری که بتازگی برخی مقامات شورای شهر از این گفتند که باید 24 ساعته شود و اتفاقاً زیست شبانهاش هم تا قبل از شیوع کرونا به شکل قابل توجهی برجسته شده بود. تهران در نگاه اول یک شهر پر از اتوبان و شلوغی است که آلودگی هوا سالهاست آزارش میدهد. اما همین شهر شلوغ و گاهی خسته کننده بهارش آنقدر جذاب و دیدنی میشود که برخیها را وسوسه میکند تا رفتن به سفر نوروزی را فراموش کنند و از تهران لذت ببرند. از آن سو وقتی که میدان فردوسی را رد میکنید و پایین شهر تهران سری میزنید با بافتهایی روبه رو میشوید که شاید با یک زلزله بالای پنج ریشتر خدایی نکرده بر سر صاحبان و ساکنانش خراب شود. وقتی همه اینها را در نظر میگیریم و البته بوی نامطبوعی هرازچندگاهی تهران را کنارشان قرار میدهیم متوجه میشویم که تهران شهری است با تلخیها و شیرینی هایش! با زیباییها و زشتیهایش و خیلی مسائل دیگر. در این بین این سؤال مطرح میشود که آیا تهران با توجه به جمعیت نزدیک به 10 میلیونی خود در عرف جهانی و به نوعی در مقایسه با پایتختها و ابرشهرهای دیگر جهان یک شهر استاندارد است؟ آیا این شهر انتظار مردم ساکنش را برآورده میکند.
وقتی اوضاع در ردهبندی جهانی اصلاً خوب نیست
برای پاسخ به این سؤال بد نیست که تهران را از منظر شاخصهای برخی مؤسسات بینالمللی داده سنجی در گام اول مورد بررسی قرار دهیم. شاخصهایی که به هر صورت مورد توافق بسیاری از کارشناسان حوزه شهری هم هست.در تحلیل دادههای مشخص شده از سوی مؤسساتی همچون نامبئو، تهران بیست و چهارمین شهر پرجمعیت دنیاست و بالاتر از تهران،لندن با 9 میلیون و 199 هزار نفر جمعیت ایستاده است. در این بین باید اشاره داشت که مؤسسه نامبئو در طول چندین سال اخیر هر ساله براساس شاخصهایی همچون هزینههای زندگی، قدرت خرید، امنیت و نسبت هزینه مسکن به درآمد و شاخص آلودگی و شاخص اقلیمی به ردهبندی شهرهای مهم جهان و ابرشهرها میپردازد.
براساس آمارهای منتشر شده در سال گذشته از سوی مؤسسه نامبئو، شهرهایی همچون کانبرا با امتیاز کل 213.79، رالیک امریکا با امتیاز کلی 210.54 و همچنین آدلاید استرالیا با امتیاز 210.28 سه شهر اول جهان از نظر کیفیت زندگی محسوب میشوند و این در حالی است که در همین رده بندی، شهر تهران یکی از بدترین شهرهای جهان برای زندگی عنوان شده است. به طوری که تهران دراین ردهبندی در رتبههای انتهایی قراردارد. در این ردهبندی شهر تهران از بالاترین آلودگیهای اقلیمی و زیست محیطی در بین شهرهای سراسر جهان رنج میبرد. از منظر امنیت یکی از پایینترین امتیازات را از سوی کارشناسان دریافت کرده است و همچنین در موضوع مراقبتهای درمانی اوضاع خوبی ندارد. در واقع این تصویر کلی است که از تهران در رده بندیها از سوی کارشناسان جهانی مطرح میشود.
تهرانیها یا تهران زیستها چه میگویند؟
در این بین با درنظر گرفتن همین مسأله وقتی به سراغ خود شهروندان تهرانی هم میروید قریب به اتفاق به این مسأله اشاره میکنند که اگر شرایط کار و زندگی در شهرستانها وجود داشت همین امروز به شهرستان میرفتند و زندگی خود را در خارج از تهران ادامه میدادند؛ حتی این مسأله یعنی تأکید بر خروج از تهران به نوعی ژست در میان شهروندان مبدل شده است. اما به باور کارشناسان مردم به این مسأله واقف شدهاند که در هیچ جای ایران امکاناتی همچون تهران وجود ندارد و برای همین هر کسی که به تهران میآید دیگر براحتی آن را ترک نخواهد کرد. از آن سو بسیاری از مردم تهران بخوبی میدانند که دراین شهر خطرات زیادی آنها را تهدید میکند. از بیماریهای قلبی گرفته تا سرطان و... اما پای صحبتهای همه آنها که بنشینید، عنوان میکنند که راه حل دیگری وجود ندارد و تنها در تهران است که میتوانند درآمدی برای تأمین معیشت خود داشته باشند و در همین باره بسیاری ازمهاجران به شهر تهران هم تأکید میکنند که اگر امکان اشتغال در شهرهای خود و داشتن حتی نیمی از امکانات تهران را در منطقه زندگی خود داشتند هرگز به تهران مهاجرت نمیکردند. از طرف دیگر خیلی از مردم حتی به این مسأله اذعان دارند که خود یا اطرافیانشان به بیماری های تنفسی در اثر آلودگی هوا مبتلا شدهاند و این مسأله را برای خیلیهای دیگر و خودشان پیشبینی میکنند که در آینده آنها هم مبتلا شوند.
تمرکز جمعیتی، دیو هفت سر روستای بزرگی به نام تهران
دراین بین صاحبنظران براین باورند که به طور کلی همین مسأله یعنی تمرکز وحشتناک در کشور روی شهر تهران و جمع شدن تمام موقعیتها در این شهر سبب شده تا تهران به این شکل امروزی دربیاید. یعنی یکی از موضوعاتی که به تهران ضربات جدی از همه حیث وارد کرده همین تمرکز بزرگ و جدی روی تهران است. در همین باره صاحبنظران عنوان میکنند که تهران به سرزمین فرصتها در ایران مبدل شده و همین مسأله سبب گردیده تا سالانه هزاران نفر به جمعیت این کلانشهر اضافه شود. این در حالی است که برخی از مسئولان در همین چندماه گذشته از تهران بهعنوان یک روستای بزرگ نام میبردند که بدون هیچ حساب و کتاب متناسب با یک شهر بسرعت در حال رشد است؛یعنی بدون در نظر گرفتن زیرساخت های لازم شهر با توجه به جمعیت ورودی هر سالهاش گستردهتر و بزرگتر شده است و همین مسأله سبب پدید آمدن موضوعاتی همچون حاشیه نشینی شده! حاشیه نشینیهایی که تبعات جانبی قابل توجهی را جدا ازمشکلات جدی شهر تهران برای این شهر و مردمش به وجود آورده است. آن چنان که حلبی آبادها در طول چندین سال اخیر به یکی از موضوعات و دغدغههای جدی همه شهرداران تهران مبدل شده است.
در این بین شاید این سؤال مطرح شود که شهر مطلوب از نظر شهروندان تهرانی و به طور کلی از منظر مسئولان حوزه شهری در تهران چه شهری خواهد بود. در پاسخ به این سؤال کارشناسان حوزه شهری براین باورند که باید بهصورت جزئی به مسائل نگاه کرد. یعنی هر مسألهای را به شکلی مشخص مورد تفکیک قرار داد و آن را جدا جدا با نقطه آرمانی و مطلوبش مقایسه کرد.
جمعیتی که بیشتر میشود اما کمتر نه!
برهمین اساس در حوزه جمعیتی بسیاری از صحبت هایی که در طول چندین سال اخیر مطرح شده جمعیتی برابر نصف جمعیت امروز تهران را مطلوب میداند؛ چرا که دراین صورت اول بخش زیادی از ترافیک امروز تهران را به رغم همه پل سازیها و معبرسازیها نخواهیم داشت. دوم به منابعی همچون آب و برق و دیگر صورتهای انرژی فشار نخواهد آمد و سومین مسأله اینکه از منظر حفظ پاکیزگی شهر هم مدیریت شهری با مشکلات بسیار کمتری روبه رو خواهد بود. پس در همین موضوع از منظر صاحبنظران میتوان این چنین نتیجه گرفت که تهران با نقطه مطلوب جمعیتی خود فاصله بسیاری دارد و با توجه به بحران اقتصادی کشور و کاهش هر روز امکان پیدا کردن شغل در نقاط دور از مرکز در کشور، امیدی فعلاً به حل این مسأله نیست. یعنی با توجه به چشم اندازها جمعیت تهران افزایش خواهد یافت و کمتر نخواهد شد و دسترسی به این نقطه مطلوب در زمینه جمعیت یک سراب و امید واهی به نظر میرسد.
تهران به روزهای سیاهتر هم میرسد
در بحث یکی از شاخصهای مهم دیگر یعنی مسأله آلودگیهای اقلیمی و زیست محیطی نقطه مطلوب رسیدن به آماری بهتر از تعداد روزهای هوای پاک در سال 1398 است، چرا که به باور برخی در سال 1398 با توجه به شیوع کرونا و تعطیلیهای پایانی سال تعداد روزهای هوای پاک تهران افزایش یافت و به 257 روز رسید. اما همین آمار با نقطه مطلوب برای شهر تهران فاصله دارد. همان طور که این مسأله در سال 1399 خودش را به شکل آشکاری نشان داد و دوباره تهران به روزهای سیاه خود بازگشت. از سوی دیگر مقاومت خودروسازان در بهبود کیفیت خودروهای خود سبب شده تا کارشناسان چندان دورنمای روشنی برای بهبود شرایط پیش روی تهران از منظر پاکیزگی هوا نبینند و پیشبینی کنند که تهران در سال های آینده وضعیت بدتری در این زمینه داشته باشد و بیشتر از نقطه مطلوب فاصله بگیرد؛ این درحالی است که اگر موضوع کارخانجات را به این معادله اضافه کنید کاملاً آن را غیر قابل حل خواهید یافت.
این شهر ناامنتر میشود؟
دراین میان وقتی شهر تهران به خاطر بحران انرژی برخی از ماه های اخیر در شب به شهری خاموش مبدل شد بسیاری انتقاد کردند که این مسأله امنیت را در این شهر بیشتر کاهش خواهد داد. یعنی از همان نقطه نه چندان مناسبی که وجود داشت بیشتر تنزل پیدا کرد و این درحالی است که با توجه به گسترش فقر و کاهش قدرت خرید مردم و همچنین بافت ناهمگون جمعیت تهران، افق بهبود وضعیت امنیت تهران چندان روشن نیست. یعنی برخی جامعه شناسان حوزه شهری پیشبینی میکنند که شهر تهران با این وضعیت در سالهای آینده نه تنها از منظر امنیت و آسایش بهتر نخواهد شد بلکه به سمت گسترش جرم و جنایتهای عجیب و غریب بیشتری سوق پیدا خواهد کرد. شاهد این مسأله را میتوان در آمار و ارقامهای جدی افزایش جرایم بسیار خشن در شهر تهران در طول چند سال اخیر مشاهده کرد.
معضل ترافیک همچنان میتواند حل شود
در کنار همه این مسائل یکی از نقاطی که میتوان به بهبود تهران درآن امید داشت موضوع ترافیک است. چرا که همزمان با رشد تعداد خودروهای شهر تهران وضعیت راهسازی و ساخت معابر شهری در تهران رشد چشمگیری داشت. برای همین افقها دراین زمینه نسبت به زمینههای دیگری به باور صاحبنظران حوزه شهری روشنتر است؛ هرچند که این مسأله در صورتی میتواند رخ دهد که حجم ورودی خودرو به شهر تهران کمتر شود که البته این مسأله هم عملی بودنش در هالهای از ابهام قرار دارد. از سوی دیگر مدیریت حوزه شهری در طول چندین سال اخیر بارها بر این مسأله تأکید کرده که بخش عمدهای از سیستم حملونقل شهر تهران بشدت فرسوده است و تا زمان تأمین بودجه کامل برای این کار، مردم به شکلی که مؤثر باشد، از این ساختار حملونقل شهری استقبال نخواهند کرد.
مسئولان شهری، پزشکی که مسکن مینویسد!
با توجه به همه این مسائل و مواردی که در اکثر آنها چشم انداز و افقهای بهبود وضعیت تهران دیده نمیشود این سؤال خیلی جدی مطرح است که واقعاً مسئولان حوزه شهری باید چه کنند؟
در همین باره با نگاهی به وضعیت اقتصادی و معیشتی کل کشور در طول چند سال اخیر، برخی اقتصاددانان براین مسأله تأکید میکنند که به طور کلی کار خاصی از دست مسئولان حوزه شهری در تهران برنمی آید؛ چرا که ایران در حال تبدیل شدن به تهران است. یعنی بهدلیل کمبود امکانات در شهرها و روستاها و عدم رونق اقتصادی، تهران با حجم بزرگی از ورودی جمعیت هرساله روبه رو است و این شهر با این زیرساخت ها اصلاً توان حمایت از این همه جمعیت ندارد، زیرساخت های این شهر هم پاسخگو نیست. برای همین مسئولان حوزه شهری هر کاری برای بهبود وضعیت این شهر دارند نهایتاً در حد مسکن یک ساله است.
حالا به نظر میرسد که حل مسأله و مشکلات تهران به حل مسائل کل کشور گره خورده است. شهر تهران برای نفس کشیدن و بهتر زیستن به این نیاز دارد که بسیاری از مشکلات کشور در حوزههای مختلف اقتصادی وسیاسی و اجتماعی حل شود. در غیر این صورت این شهر با همین شرایط امروز مجبور است به زیست کج دار و مریز خود ادامه دهد. زیستی که بتدریج تبعاتش برای ساکنان و به شکلی کل کشور آشکار شده و از این پس بیشتر خود را نمایان خواهد کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه