انتخابات بینارسانهای
حسین سرفراز
عضو هیأت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی(ره)
اگر 10سال پیش از من میپرسیدید که آیا تلویزیون بهعنوان رسانه ارتباطات جمعی در کیفیت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری کشور اثرگذار است، قطعاً پاسخ میدادم بله! تردید نکنید. و در این پرسش از قدرت مؤثر تلویزیون، معنای ارزشی مثبتی به کارکرد این رسانه الصاق شده است. اما امروز با قاطعیت گذشته، به قدرت یگانه تلویزیون در جریان انتخاب مردم و جریان برگزاری یک انتخابات مهم و قدرتمند همچون انتخابات ریاستجمهوری در این کشور نمیشود اذعان کرد. در اینجا متکی به دو دلیل تردید خود را با شما در میان میگذارم:
نخستین واقعیت به خود ماهیت تلویزیون و هر فناوری ارتباطی دیگری باز میگردد. با وامگیری از دانشمند ارتباط شناس نیل پُستمن، با ظهور و بروز هر فناوری، هر فرهنگی بهایی میپردازد. این عبارت بهظاهر ساده، مسائل پیچیدهتری را پنهان و همزمان آشکار میسازد. یکی از مهمترین آن مسائل، رابطه بغرنج میان فرهنگ یک جامعه و فناوری ارتباطی و در اینجا تلویزیون است. ساده انگاری است اگر تصور کنیم که تلویزیون همچون پنجره شفاف یک کلبه ساحلی، نگاه خیره طالب دریا را به مقصود خویش رهنمون میشود. تلویزیون بخشی از فرهنگ ما انسانها است و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز بخشی از فرهنگ ما ایرانیها است. میتوانیم بپرسیم فرهنگ با ما چه میکند؟ فرهنگ به زندگی ما معنا میبخشد و ما را از طبیعت دور میکند. تلویزیون نیز به زندگی ما معنا میدهد و در حقیقت زندگی ما را به شیوه بازنمایانه، این بار یا مکرر بر صفحههای رنگی خود میسازد. ظاهراً تا به اینجا این قدرت سازنده تلویزیون است که تأیید میشود؛ اما همه قضیه این نیست، بلکه در تحلیل نهایی، این ما انسانها هستیم که شبکهای از معنا و دلالت را بهشکل تاروپود فرهنگ دور خودمان میتنیم. ما انسانها هستیم که تلویزیون را بهعنوان بخشی از زندگی خود و فرهنگ خود میپذیریم و نسبت به آن فعالانه واکنش نشان میدهیم. در این معنی، شکست رادیو و تلویزیون ملی ایران در زمان پهلوی دوم در برابر رسانههای کوچکی که اتفاقاً در کتابهای درسی ارتباطات جمعی یا در حاشیه بحث هستند یا اساساً از فهرست رسانهها، حذف میشوند، مثلاً همان نوارکاستهای حاوی سخنرانیهای حضرت امام خمینی(ره) و غیره، قابل فهم و تفسیر است. در این معنی است که به هنگام ورود حضرت امام(ره) به ایران، عدهای از خانوادههای ایرانی مخالف تلویزیون ملی، فقط و فقط برای تماشای زنده چهره امام، نگاه خود را صرفاً برای لحظاتی به صفحه تلویزیون خیره دوختند. واقعیت نخست من این است که نقش و کارکرد تلویزیون را نمیتوان جدای از فرهنگ ما تلقی کرد و کمترین بهای فرهنگ ما در مواجهه با این رسانه مهم و مؤثر، به چالش کشیدن و ایجاد الگوهای متضاد با هنجارهای ارتباطی است که تلویزیون سعی بر استقرار و تثبیت آنها درون فرهنگ دارد.
دلیل دوم به واقعیت میدان بازمیگردد! تلویزیون جمهوری اسلامی ایران البته در مرکز میدان کارکرد و کار رسانهها در فرهنگ ماست. اما آیا این به آن معناست که میدان خالی از رسانه است؟ آیا مطابق با تلقی سنتی، یک طرف تلویزیون است و یک طرف مردم یا مثلاً رأی دهندگان؟ نمیتوان از پدیدهای سخن گفت که میشود آن را رقابت بین رسانهای یا نزاع بینارسانهای خواند؟ از این منظر در برابر «تلویزیونیشدن انتخابات»، میتوان از «رسانهای شدن انتخابات» و دقیقتر «بینارسانهای شدن انتخابات» یا به تعبیر دیگر، از «انتخابات بینارسانهای» سخن گفت. در این معناست که میتوان سیاستهای بازنمایی تلویزیون را بهتر فهمید. فعالیت تلویزیون در واکنش به فعالیت رسانههای رقیب رقم میخورد: رسانههایی اعم از رادیو و تلویزیونهای ماهوارهای معاند، بیگانه و رسانههای جدید و اجتماعی. اگر به برخی از گزارشهای انتخاباتی مهمترین بخشهای خبری تلویزیون در این روزها دقت کنیم، آنچه بیش از هر چیز به چشم میخورد بازنمایی کارناوالی انتخابات است. منطق کارناوال، وارونگی است. قیاس رقابت انتخابات با بازی دربی برخاسته از همان منطق است: با آبزورد شدن نزاع بینارسانهای، نیازهای مخاطب یا مردم فراموش میشود و کارناوال تنها فرصتی است تا در آن نیازهای فراموش شده یا چه بسا فروخفته، این بار بهشکل وارونه تجلی یابد. البته اگر روانکاو قهاری چون فروید ناظر این تجلیات باشد، شورمندانه دست به ترسیم ناخودآگاه جمعی میزند. به تاریخ نیز رجوع میکنیم: میتوان به انتخاباتی اشاره کرد که بشدت به توان تلویزیون متکی بود. چه بسا پس از مناظرههای ایدئولوژیکی اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، این اولین تجربه ورود صریح تلویزیون به سپهرسیاست، یا شاید هم ورود صریح سیاسیون به سپهرتلویزیون بود. تلویزیون تلاش میکرد خود را نماینده افکارعمومی نشان دهد. برخی از داوطلبان مردم را مستقیماً مورد خطاب قرار میدادند. با این همه میدان، آلترناتیوهای دیگری داشت که اتفاقاً بهدلیل درحاشیه قرار گرفتن، چابکی و انعطافپذیری بالاتری نسبت به رسانه بزرگ نشان میدادند. بخشی از جنگ چریکی نشانه شناختی میان داوطلبان ریاستجمهوری در آن ایام، در میدانی به وقوع میپیوست که قواعد و تاکتیکهایش را نه فقط تلویزیون جمهوری اسلامی، بلکه رسانههای کوچک تعیین میکرد یا به تعبیر دیگر، با تخطی از هنجارهای ارتباطی تلویزیون جمهوری اسلامی، خود قاعدههای تازهای میگذاشت. اکنون به رشد وسیع رسانههای اجتماعی در میان مخاطبان تلویزیون امروز توجه کنیم: دادههای پیمایشی و میدانی نشان میدهد میزان دسترسی به اینترنت بهعنوان بستر کنشگری همان رسانههای کوچک، از 10 سال گذشته، بیش از 70 درصد افزایش یافته است. اگر زمانی در توسعه روستایی اولین نشانهها حضور قدرتمند دکلهای تلویزیون بود، امروز بیشترین توسعه در بخش روستایی متعلق به رشد دسترسی خانوادههای روستایی به اینترنت است. در آخرین پیمایش مصرف فرهنگی ایرانیان (موج سوم) در سال 1398، بیش از 90 درصد افراد تماشاگر تلویزیون ایران و بیش از 90 درصد مخاطبان تلویزیون دارای گوشی تلفن همراه هستند. مستند بههمین آمار کافی است تا متوجه تغییراتی شویم که در میدان رخ داده است.
عضو هیأت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی(ره)
اگر 10سال پیش از من میپرسیدید که آیا تلویزیون بهعنوان رسانه ارتباطات جمعی در کیفیت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری کشور اثرگذار است، قطعاً پاسخ میدادم بله! تردید نکنید. و در این پرسش از قدرت مؤثر تلویزیون، معنای ارزشی مثبتی به کارکرد این رسانه الصاق شده است. اما امروز با قاطعیت گذشته، به قدرت یگانه تلویزیون در جریان انتخاب مردم و جریان برگزاری یک انتخابات مهم و قدرتمند همچون انتخابات ریاستجمهوری در این کشور نمیشود اذعان کرد. در اینجا متکی به دو دلیل تردید خود را با شما در میان میگذارم:
نخستین واقعیت به خود ماهیت تلویزیون و هر فناوری ارتباطی دیگری باز میگردد. با وامگیری از دانشمند ارتباط شناس نیل پُستمن، با ظهور و بروز هر فناوری، هر فرهنگی بهایی میپردازد. این عبارت بهظاهر ساده، مسائل پیچیدهتری را پنهان و همزمان آشکار میسازد. یکی از مهمترین آن مسائل، رابطه بغرنج میان فرهنگ یک جامعه و فناوری ارتباطی و در اینجا تلویزیون است. ساده انگاری است اگر تصور کنیم که تلویزیون همچون پنجره شفاف یک کلبه ساحلی، نگاه خیره طالب دریا را به مقصود خویش رهنمون میشود. تلویزیون بخشی از فرهنگ ما انسانها است و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز بخشی از فرهنگ ما ایرانیها است. میتوانیم بپرسیم فرهنگ با ما چه میکند؟ فرهنگ به زندگی ما معنا میبخشد و ما را از طبیعت دور میکند. تلویزیون نیز به زندگی ما معنا میدهد و در حقیقت زندگی ما را به شیوه بازنمایانه، این بار یا مکرر بر صفحههای رنگی خود میسازد. ظاهراً تا به اینجا این قدرت سازنده تلویزیون است که تأیید میشود؛ اما همه قضیه این نیست، بلکه در تحلیل نهایی، این ما انسانها هستیم که شبکهای از معنا و دلالت را بهشکل تاروپود فرهنگ دور خودمان میتنیم. ما انسانها هستیم که تلویزیون را بهعنوان بخشی از زندگی خود و فرهنگ خود میپذیریم و نسبت به آن فعالانه واکنش نشان میدهیم. در این معنی، شکست رادیو و تلویزیون ملی ایران در زمان پهلوی دوم در برابر رسانههای کوچکی که اتفاقاً در کتابهای درسی ارتباطات جمعی یا در حاشیه بحث هستند یا اساساً از فهرست رسانهها، حذف میشوند، مثلاً همان نوارکاستهای حاوی سخنرانیهای حضرت امام خمینی(ره) و غیره، قابل فهم و تفسیر است. در این معنی است که به هنگام ورود حضرت امام(ره) به ایران، عدهای از خانوادههای ایرانی مخالف تلویزیون ملی، فقط و فقط برای تماشای زنده چهره امام، نگاه خود را صرفاً برای لحظاتی به صفحه تلویزیون خیره دوختند. واقعیت نخست من این است که نقش و کارکرد تلویزیون را نمیتوان جدای از فرهنگ ما تلقی کرد و کمترین بهای فرهنگ ما در مواجهه با این رسانه مهم و مؤثر، به چالش کشیدن و ایجاد الگوهای متضاد با هنجارهای ارتباطی است که تلویزیون سعی بر استقرار و تثبیت آنها درون فرهنگ دارد.
دلیل دوم به واقعیت میدان بازمیگردد! تلویزیون جمهوری اسلامی ایران البته در مرکز میدان کارکرد و کار رسانهها در فرهنگ ماست. اما آیا این به آن معناست که میدان خالی از رسانه است؟ آیا مطابق با تلقی سنتی، یک طرف تلویزیون است و یک طرف مردم یا مثلاً رأی دهندگان؟ نمیتوان از پدیدهای سخن گفت که میشود آن را رقابت بین رسانهای یا نزاع بینارسانهای خواند؟ از این منظر در برابر «تلویزیونیشدن انتخابات»، میتوان از «رسانهای شدن انتخابات» و دقیقتر «بینارسانهای شدن انتخابات» یا به تعبیر دیگر، از «انتخابات بینارسانهای» سخن گفت. در این معناست که میتوان سیاستهای بازنمایی تلویزیون را بهتر فهمید. فعالیت تلویزیون در واکنش به فعالیت رسانههای رقیب رقم میخورد: رسانههایی اعم از رادیو و تلویزیونهای ماهوارهای معاند، بیگانه و رسانههای جدید و اجتماعی. اگر به برخی از گزارشهای انتخاباتی مهمترین بخشهای خبری تلویزیون در این روزها دقت کنیم، آنچه بیش از هر چیز به چشم میخورد بازنمایی کارناوالی انتخابات است. منطق کارناوال، وارونگی است. قیاس رقابت انتخابات با بازی دربی برخاسته از همان منطق است: با آبزورد شدن نزاع بینارسانهای، نیازهای مخاطب یا مردم فراموش میشود و کارناوال تنها فرصتی است تا در آن نیازهای فراموش شده یا چه بسا فروخفته، این بار بهشکل وارونه تجلی یابد. البته اگر روانکاو قهاری چون فروید ناظر این تجلیات باشد، شورمندانه دست به ترسیم ناخودآگاه جمعی میزند. به تاریخ نیز رجوع میکنیم: میتوان به انتخاباتی اشاره کرد که بشدت به توان تلویزیون متکی بود. چه بسا پس از مناظرههای ایدئولوژیکی اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، این اولین تجربه ورود صریح تلویزیون به سپهرسیاست، یا شاید هم ورود صریح سیاسیون به سپهرتلویزیون بود. تلویزیون تلاش میکرد خود را نماینده افکارعمومی نشان دهد. برخی از داوطلبان مردم را مستقیماً مورد خطاب قرار میدادند. با این همه میدان، آلترناتیوهای دیگری داشت که اتفاقاً بهدلیل درحاشیه قرار گرفتن، چابکی و انعطافپذیری بالاتری نسبت به رسانه بزرگ نشان میدادند. بخشی از جنگ چریکی نشانه شناختی میان داوطلبان ریاستجمهوری در آن ایام، در میدانی به وقوع میپیوست که قواعد و تاکتیکهایش را نه فقط تلویزیون جمهوری اسلامی، بلکه رسانههای کوچک تعیین میکرد یا به تعبیر دیگر، با تخطی از هنجارهای ارتباطی تلویزیون جمهوری اسلامی، خود قاعدههای تازهای میگذاشت. اکنون به رشد وسیع رسانههای اجتماعی در میان مخاطبان تلویزیون امروز توجه کنیم: دادههای پیمایشی و میدانی نشان میدهد میزان دسترسی به اینترنت بهعنوان بستر کنشگری همان رسانههای کوچک، از 10 سال گذشته، بیش از 70 درصد افزایش یافته است. اگر زمانی در توسعه روستایی اولین نشانهها حضور قدرتمند دکلهای تلویزیون بود، امروز بیشترین توسعه در بخش روستایی متعلق به رشد دسترسی خانوادههای روستایی به اینترنت است. در آخرین پیمایش مصرف فرهنگی ایرانیان (موج سوم) در سال 1398، بیش از 90 درصد افراد تماشاگر تلویزیون ایران و بیش از 90 درصد مخاطبان تلویزیون دارای گوشی تلفن همراه هستند. مستند بههمین آمار کافی است تا متوجه تغییراتی شویم که در میدان رخ داده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه